به گزارش روابط عمومی این نمایش؛ «اسبها هیچ زمستانی کوچ نمیکنند» به نویسندگی محمود خسروپرست و کارگردانی مشترک معین خدیوی و تبسم انتظاری و تهیهکنندگی معین خدیوی از ۲۸ اردیبهشتماه ساعت ۲۱ در تماشاخانه طهران سالن مدهآ روی صحنه میرود.
در خلاصه داستان این نمایش آمده است: «رویا میمیرد و میمیراند. امید از انتظار جان میگیرد و انتظار جان امید را می سوزاند.»
در این نمایش بازیگرانی چون سپیده سعیدی نیا، محمد صدیق، معصومه نوروزی، عاطفه قنبری، شیدا مشعلی، شکوفه شیخی و محمد نادی حضور دارند.
دیگر عوامل این نمایش عبارتند از: مجری طرح: سایه چهره، دستیار کارگردان: پیام افشاری، طراح صحنه: مونا چاوشی، طراح لباس: شکوفه شیخی، گروه گریم: ساجده غفاری، تینا آراد، طراح نور: میلاد آقایی، آهنگساز: کوروش خدیوی، با صدای: محمود خسروپرست، احمد شاملو، طراح حرکت: محمد نادی، ساخت تیزر: امین رضائی، نقاش پوستر: مهسا جباری، گرافیست: امین رضایی، مدیر روابط عمومی و مشاور رسانهای: فرانک قنبری و عکاس: پیام افشاری
علاقهمندان برای تهیه بلیت میتوانند از امروز به سایت تیوال مراجعه کنند.
نمایش «آمین گفتن مردگان در عنبر» نوشته محمد چرمشیر و کارگردانی کامبیز اسدی از ۲۹ اردیبهشت در کارگاه نمایش مجموعه تئاترشهر روی صحنه میرود.
این نمایشنامه محمد چرمشیر برای اولین بار به اجرای عموم در میآید و گروه تئاتر صلح با کارگردانی کامبیز اسدی آن را برای اجرای عمومی آماده کرده است.
بازیگران این نمایش به ترتیب ایفای نقش زهرا شایانفر، میلاد عطار، مهدی نوروزی، مهران گل محمدی، عماد محمدی هستند.
دستیار کارگردان و مدیر اجرایی را مریم پرتوی برعهده دارد.
امیررضا نجفی به عنوان دراماتورژ و سارا محمدپور به عنوان منشی صحنه در گروه کارگردانی همکاری میکنند.
طراحی صدا و نوازنده فؤاد حمزه آذر و نوازنده و آوانگار آریو علی بابایی اجرای موسیقی زنده و افکتیو را انجام میدهند.
طراح صحنه: کامبیز اسدی، طراح پوستر و بورشور: امیر نعیمی، طراح گریم و ماسک: بهمن صنیعی، طراح لباس: دنیا شمس، طراحی و ساخت تیزر و موشنگرافی: بهرام شادانفر، عکاس: محبوبه فرجالهی، طراح نور علی ذوالفقاری و دوخت لباس آرزو حقیقت خواه هستند.
نمایش آمین گفتن مردگان در عنبر از ۲۹ اردیبهشت ساعت ۱۹ در کارگاه نمایش مجموعه تئاترشهر روی صحنه میرود.
فروش اینترنتی بلیت این نمایش از طریق سایت تیوال در دسترس علاقه مندان قرار دارد.
همکاری صابر ابر در مقام کارگردان و مهدی یزدانیخرم بهعنوان نمایشنامهنویس این روزها به مرحله تازهای رسیده و در قالب یک اجرای بحثبرانگیز تئاتری در باغ کتاب تهران ادامه یافته که میتوان آن را روایتی زنانه از داستان بلند «نازنین» داستایوفسکی دانست که پیشتر نسخه اولیهای از آن در همین سالن بر صحنه رفت و پذیرای تعداد زیادی از تماشاگران پیگیر هنر نمایش شد.
به دیگر سخن، در این نسخه دوم از این سهگانه، زنی که «نازنین» نام دارد و در روایت قبلی این گروه مشمول نوعی غیاب شده بود، امکان یافته به تنهایی پا بر صحنه گذاشته و از منظر نگاه خویش، شرح حوادثی از داستان بلند داستایوفسکی بیان کند که زندگی او را برای همیشه تغیر داده و حالوهوای این روزهایش را ساخته است.
این شرح از حوادث گذشته آن هم از زبان زنی چون نازنین در حضور مخاطبان جوان نمایش چنان به اجرا درمیآید که اغلب تماشاگران با نگاهی خیره و گاه خجالتزده، وضعیت دشوار نازنین را به تماشا نشسته و ترجیح دهند در مواجهه با سرنوشت تراژیک او، تا حد امکان از خود همدلی نشان داده و روایتاش را کموبیش باور کنند. بار دیگر مسئله جاری و ساری مابین تماشاگران و گروه اجرایی، امکان تجربهپذیری رنج «دیگری» است و تخیلی که هنگام روبهرو شدن با فرازوفرود زندگی راوی با آن دستوپنجه نرم میکنند.
به لحاظ حسی و تاریخی، این تجربهپذیری رنج دیگری، بیشک در رابطه با دختران و زنان حاضر در سالن بلکباکس باغ کتاب تهران، بیش از مردان در قبال شخصیت نازنین اتفاق خواهد افتاد و از این منظر میتوان حدس زد که گفتار زنانه اجرا، چه مخاطبانی را بیشتر مدنظر داشته و با چه کسانی مرزبندی دارد. این قضیه مدام مابین کلمات بهکار رفته توسط نازنین نمود مییابد و مبتنی است بر کلیتسازی از زنان و مردان و منطق دوگانهسازی مرد ـ زن. فیالمثل شاهد هستیم که چگونه در طول اجرا، چه آن زمان که نازنین لباس روشن بر تن دارد و شیوه حضورش، قربانی بودن را به ذهن مخاطب متبادر میکند و چه آن هنگام که لباس تیره پوشیده و اغواگری و شیطنت را به نمایش میگذارد همچنان گفتارش بر همین منطق دوگانه مرد ـ زن همیشگی استوار است.
پس میتوان نتیجه گرفت که مهدی یزدانیخرم در مقام نویسنده، حتی به وقت خلق یک فضای زنانه چندان که باید، نتوانسته سوژهای رهاییبخش ارائه کند و تلقیاش از جنسیت و عاملیت زنانه، بر همان مدار تثبیتشده قبلی است. با تساهل و تسامح میتوان این واقعیت ضمنی را در رابطه با «امشب به صرف بورش و خون به روایت نازنین»، اذعان کرد که اجرا در ظاهر امر تلاش دارد بر مبنای رویتپذیر کردن زنی که در جهان داستایوفسکی بهنوعی حذف شده باشد. بنابراین حضور بازیگر زن و ساختشکنی از قصه داستایوفسکی، از این جهت اهمیت دارد که بدن حذفشده نازنین در نمایش اول را بر صحنه احضار کرده و به او در این نمایش دوم، عاملیت زنانه میبخشد یا تلاش دارد که ببخشد.
این حضور زنانه آن زمان اهمیت واقعی خواهد داشت که سیاست بازنمایی اجرا بر مدار تقابلهای دوتایی مرد ـ زن شکل نیافته باشد و فضایی تازه بگشاید و از نقشپذیریهای کلیشهای پرهیز کرده باشد. بدین منظور اجرا میبایست از گفتار مرد مقتدر و زن بدبخت دست کشیده و ساحت جدیدی از مناسبات شخصیتها را به نمایش گذارد که بر پیشبینیناپذیری نقشها و کنشورزیها استوار است.
در این زمینه و بنابر گفتاری که نازنین ارائه میکند و شکل حضور صحنهایاش که بر سادگی، صمیمیت ابتدایی، اغواگری و پیچیدگی انتهایی مبتنی است، میتوان این فرضیه را مطرح کرد که با نمایشی پارادوکسیکال مواجه هستیم که گاهی رادیکال و پیشرو مینماید و گاهی محافظهکار و کلیشهای. شاید این وضعیت متناقضنما به ساختار تکگویی اجرا مربوط باشد که شخصیت نازنین را بیوقفه به سخنگفتن وا میدارد و او را در غیاب همسرش که گویا دست به انتحار زده، بهنوعی مقصر جلوه میدهد.
این قضیه با جنس بازی الهام کردا که واجد نوعی ملالزدگی تماشایی است، تشدید میشود. الهام کردا این توان را دارد که بیآنکه زور بزند و تلاش بیهوده کند، بر صحنه حضور ملانکولیکی داشته باشد. اوج این توانایی را در نمایش «مالی سویینی» شاهد بودیم که الهام کردا توانست با مهارت، بینایی و نابینایی یک زن جوان را هنگام تلاطم زندگی به نمایش گذاشته و چشمها را خیره کند.
در این اجرا خبر چندانی از برپایی ضیافت شبانه و سرو کردن سوپ روسی بورش برای مهمانان نیست. مکان اجرا، حمام خانه نازنین است که حوضی در میانهاش قرار گرفته پر از آب سرد و پاهای شوهر بیجانش که از آب بیرون زده و تماشاگران این صحنه را به تأمل و وحشت افکنده است. تصویری استعاری از فرجام کار مردی بینوا که در مسیر زندگی با ازدواجی نامتعارف، گرفتار عشق زنی از طبقات فرودست جامعه شده که به نظر میآید در ادامه توانسته به تدریج از جایگاه فرودستی خویش خارج شده، افسار زندگی زناشویی را در دست بگیرد و سیطرهاش را بر تمام ارکان زندگی مرد مستولی کند.
حال این زن زیبا و آشفته را میبینیم که با سگ وفادارش «مومو»، بر سر جنازه نشسته و مدام با انداختن قطعات یخ، در پی سالم نگهداشتن بدن بیجان شوهر است. با آنکه بهمانند نمایش اول، خبری از ضیافت شبانه شوهر و پختن و سرو کردن سوپ بورش نیست اما در این نمایش، شکل دیگری از یک ضیافت برپاست که افشاگری و اغواگری بر سر جنازه شوهر را ضرورت بخشیده. نقش سگ را صابر ابر با هیبتی متفاوت بازی میکند و تفاوتی معنادار با نمایش اول دارد. نیمتنه و گردنبند طبی، بدن این حیوان زبانبسته را به اسارت درآورده و ناگزیر تحرک سگی چموش چون او را کاهش داده است.
این سگِ گوش به فرمان، برای صاحب خویش یخ میشکند، گاه حتی به تماشاگران بیتوجه حاضر در سالن بلکباکس باغ کتاب، چشمغره میرود و تلفن همراهشان را ضبط میکند. مومو را میتوان انتظامبخش صحنه دانست و از حضورش، آرامش و هراس را توأمان دریافت کرد. برای صابر ابر در مقام بازیگر، نقش مومو درواقع چالشبرانگیز بوده است. به هر حال بازنمایی زیست یک سگ در مکانی چون حمام که لغزنده است، در بازی صابر ابر خود را نشان داده است. او البته توانسته با مهارت و نابهنگامی از ملال و یکنواختی ساختار مونولوگی اجرا بکاهد و حضوری موثر داشته باشد.
به هر حال نباید از یاد برد که همکاری صابر ابر و الهام کردا در این سالها، اغلب به اجراهای بهیادماندنی منتهی شده و همانطور که بیان شد، تجربه نمایش «مالی سویینی» گواه این مدعاست. این دو نفر با شناختی که از یکدیگر دارند بهراحتی میتوانند از پس دقایق دشوار یک اجرا برآمده و کار را با مهارت به پیش ببرند. در این نمایش هم حضور این دو بازیگر بهنوعی تکمیلکننده دیگری است و اجرا بدون حضور هرکدام بیشک خستهکننده و ملالتبار میشد. اما تماشای این اجرای یکساعته در سالن بلکباکس باغ کتاب، نشان از هماهنگی خوب این دو نفر هنگام اجراپذیرکردن یک متن دشوار دارد.
درنهایت میتوان گفت که اجرای «امشب به صرف بورش و خون به روایت نازنین»، با چرخشی که از اتمسفر اجرای اول داشته، در تلاش است بیان زنانهای را از دل ادبیات مستحکم و دورانساز داستایوفسکی بیرون کشیده و آن را از نو صورتبندی و روایت کند. اینجا هم تعامل با تماشاگران طبقه متوسط شهر تهران مدنظر بوده و تا حد ممکن از طریق حضور صحنهای نازنین به اجرا درمیآید. گفتار نازنین با آنکه گاهی گرفتار بازتولیدکردن کلیشههای جنسیتی «مرد قوی و ظالم و زن خوب و قربانی» است، اما تا حدودی توانسته خصلت شاعرانه و تخیلورزانه زنانه را هم به نمایش گذارد و به رئالیسمی شاعرانه میدان دهد که هدفاش تحریک احساسات انسانی و فاصله گرفتن از لوگوسمحوری مردانه است.
خوشبختانه این اجرا نسبت به اجرای قبلی صابر ابر، بیشتر به بدنمندی بازیگران گشوده است و توانسته از گفتارمحوری تا حدودی فاصله گرفته و بر بدن بازیگران تمرکز کند. بهطور مثال زیر آب بردن سر، تجربه خفگی، حتی شلیک کردن، بر زمین افتادن و جاری شدن خون، به میانجی بدن ممکن شده و فضای نمایش را تماشایی میکند. اما همچنان در این اجرا هم امر اجتماعی تا حدودی غایب است و نسبت اجرا با مناسبات اینجا و اکنونی ما چندان که باید، روشن نیست. اینها نکاتی است که میتوان از سیاست اقتباس یزدانیخرم در قبال یک اثر کلاسیک ادبی پرسید و ضرورتها و امکانهای نامکشوف را پی گرفت.
نازنین داستایوفسکی برای بار دوم از طریق اجرای تئاتری معاصر ما شده و ما را خطاب کرده است. اینکه زنی فرودست به میانجی ازدواج با یک مرد بهنسبت برخوردار، این فرصت را بیابد که از چرخه فقر خارج شده و عاملیت زنانه یابد، نکته مهمی است که در این اجرا سعی شده به نمایش گذاشته شود. راوی مردانه داستایوفسکی بدل به زنی با رفتارهای پیچیده شده، سرگذشت یک زندگی را به روایت نشسته و درنهایت چیزی که نصیب برده، تباهی است.
زندگی تراژیک این زن، سرانجام با نیستی و پوچی به اتمام میرسد و تو گویی راهی به رهایی و رستگاری نمیگشاید. روایت نازنین، روایت عاملیت و شکست توأمان یک زن در حال تغییر بوده و این سرشتنمای وضعیت کلی زنان در گوشه و کنار جهانی آغشته به اقتدارگرایی مردسالارانه دوران ترامپ است.
محمدحسن خدایی | منتقد تئاتر
روزنامه هم میهن
روز گذشته مراسم شب چراغ نمایش جعفرخان از فرنگ برگشته در تماشاخانه سنگلج با حضور داوود فتحعلی بیگی، قاسم زارع، مریم کاظمی، علی طاهرفر، داوود داداشی و جمعی از هنرمندان سینما و تئاتر کشور برگزار شد.
در این مراسم روشن کردن شمع شبچراغ اجرا به مریم کاظمی سپرده شد تا به عنوان بانوی کارگردان و پیشکسوت تئاتر، روشنی بخش اجرای نمایشی از یک بانوی کارگردان جوان باشد.
در آغاز مراسم الهام ذوالفقاریان کارگردان نمایش جعفرخان از فرنگ برگشته در سخنانی کوتاه به حاضران خیر مقدم گفته و توضیح داد: با گروه جوان و دانشجو نمایشنامهای قدیمی و ایرانی را برای اجرا آماده کردهایم و افتخار میکنم که امروز حاصل تلاش این هنرمندان جوان در تماشاخانه سنگلج به اجرا در میآید.
داوود فتحعلی بیگی استاد پیشکسوت نمایش ایرانی در سخنانی به جایگاه نمایش در ایران و اهمیت آموزش گونههای نمایش ایرانی پرداخت و گفت: مقوله نمایش ایرانی یکی از مباحث بسیار مهم در تئاتر ایران است گرچه ما را متهم میکنند که تئاتر را از غرب گرفتهایم ولی قبل از اینکه اولین ترجمههای مولیر در مدرسه دارالفنون روی صحنه برود ما تکیه دولت را داشتهایم. هنر شبیه خوانی داشتهایم که سابقهاش حداقل به دوره صفویه میرسد.
وی ادامه داد: قدیمترین سندی که از شبیه خوانی پیدا کردیم متعلق به ۱۱۳۶ قمری است.
یک سال پس از انقراض صفویه با متنی بسیار جذاب و دلنشین که هر خوانندهای درک میکند پدیدهای یک روزه نیست.
بیش از فهرست نسخههایی که در کتابخانه واتیکان نگهداری میشود نسخه تعزیه داریم. آخرین فهرستی که من میشناسم ۵۳۷ عنوان مستقل و با تکراریهایش بیش از ۲۷۰۰ مجلس تعزیه وجود دارد.
وی با تاکید بر اینکه شبیه خوانی به مفهوم هنر عزاداری نیست بلکه هنری ساخته و پرداخته ما ایرانیان است گفت: کجای دنیا میشناسید که چنین میراث گرانقدری وجود داشته باشد ولی در هیچ کتابخانهای گردآوری نشده باشد؟ به قول استاد بیضایی شبیه خوانی و تعزیه زیر مجموعه تئاتر روایتیاند.
تئاتری که دانشگاه های ما اصلاً به آن کاری ندارند. حال آنکه بخش عمده تئاتر آسیا زیر مجموعه تئاتر روایتی است.
وی با اشاره به اینکه اولین ترجمههای مولیر را هم دسته اسماعیل بزاز دلقک مشهور ناصرالدین شاه کار کردند پس مفهوم نمایش دادن را میدانستند سخنانش را با قدردانی از تمام کسانی که هنوز چراغ نمایش ایرانی را روشن نگه داشتهاند و تلاش میکنند در دانشگاهها با دانشجویان گونههای نمایش ایرانی را تجربه کند به پایان رساند.
قاسم زارع بازیگر تئاتر و سینمای کشور نیز در این مراسم شبچراغ به پیشینه تلاشهایی که برای هویت بخشی به تالارها و تماشاخانههای تهران انجام گرفته است پرداخته و گفت: پس از انقلاب در یکی دو سال اول شرایط تئاتر خوب بود و گروههای حرفهای آثار بسیار خوبی را روی صحنه میبردند امثال بهرام بیضایی و دیگران کارهای قدرتمندی را اجرا کردند. اما بعد از یکی دو سال دچار افت شدیم به جایی رسیدیم که دانشجویان تئاتر مخصوصاً هنرهای زیباییها مدعی بودند باید در تئاتر شهر اجرا بروند سالن اصلی را هم میخواستند. در اداره تئاتر که من کوچکترین فرد آن بودم بحث بود که جایگاه ها تعریف شود. تماشاچی که برایش جا افتاده بود برای چه جنس تئاتری کجا و برای دیدن چه گروهی به سالن میرود باید تکلیفش روشن میشد.
مثل سالن سنگلج که از قدیم برای اجرای نمایش ایرانی اختصاص پیدا کرده بود و تعریفی که از دوره علی نصیریان برای آن انجام شده بود ادامه پیدا کرد.
وی با تاکید بر این که یکی از وظایف تئاتر تربیت تماشاچی است بیان کرد: تئاتر سنگلج این معنا و مفهوم را که از قبل داشت ادامه داد مدیریتهایش با بازسازیهایی که کردند جایگاه تئاتر ایرانی را حفظ کردند. تئاتر ایرانی الزاماً تئاتر سیاه بازی نیست و اینجا به خوبی مدیریت میشود که تئاتر ایرانی به مفهوم کلیش در این سالن دیده شود. از نمایشهای ایرانی استقبال میشود و تماشاگر میداند در سنگلج گونههای مختلف این نمایش را خواهد دید.
وی در پایان از الهام ذوالفقاریان برای جسارتش که متنی به این دشواری را روی صحنه میبرد تشکر کرده و افزود تئاتر کمدی بسیار سخت است خیلی سختتر از تراژدی است و انتخاب این متن دشوار از سوی خانم ذوالفقاریان و کار با دانشجویان جای قدردانی دارد.
در ادامه این مراسم داوود فتحعلی بیگی و قاسم زارع با دعوت از مریم کاظمی بازیگر و کارگردان تئاتر خواستند که شمع شب چراغ این نمایش که توسط یک بانوی کارگردان آماده شده است را روشن کند.
نخستین اجرای نمایش جعفرخان از فرنگ برگشته با استقبال گسترده مخاطبان و پر شدن تمام ظرفیت تماشاخانه سنگلج روی صحنه رفت.
به گزارش روابط عمومی رویداد؛ در بخش خیابانی سومین جشنواره ملی تئاتر محلات؛ مریم معترف، فاتح بادپروا، بهمن صادقحسنی، علیمحمد رادمنش و امیر زارعزاده، داوری آثار را به عهده دارند و در بخش صحنهای؛ شهرام کرمی، شیوا مکینیان و رحیم نوروزی به عنوان اعضای هیات داوران معرفی شدند.
در این رویداد ملی؛ ۳۲ اثر نمایشی از شهرهای مریوان، ملایر، محلات، شاهین شهر، کمیجان، بروجرد، لاهیجان، ساوه، تهران، سنندج، اراک، همدان، اصفهان، کرمانشاه، دلیجان، دهلران، مرند، اهواز، جزیره خارک و تبریز در بخشهای خیابانی، صحنهای، آف استیج، ویژه و محلات به رقابت میپردازند.
سومین جشنواره ملی تئاتر محلات به دبیری میثم کرمی از ۲۳ تا ۲۶ اردیبهشت در شهرهای محلات و نیمور برگزار میشود.
نمایش «کارنامه بندار بیدخش» به کارگردانی ساناز پوردشتی و مهدی وحیدروش (بازیگر نقش بندار بیدخش) که متن آن نوشته بهرام بیضایی است، نمایشی است که این روزها در کارگاه نمایش تئاتر شهر روی صحنه میرود. بعد از دیدن این نمایش، شاید این بیت حسین منزوی در ذهنمان زنده شود: «چه سرنوشت غمانگیزی که کرم کوچک ابریشم/تمام عمر قفس میبافت، ولی به فکر پریدن بود!»
این نمایش نگاهی به قدرناشناسی پادشاهان از دانشمندان زمان خود دارد وبا گویشی کهن ووزین،درباره دانشمندی به نام بندار است که آینهای جهاننما میسازد و به شاه جم، هدیه میکند؛ اما چون قدرت و علاقه به داشتن جام جهاننما شاه را کور کرده، میترسد که مبادا بُندار باز هم آینههای جهاننمای دیگری بسازد و به دشمنانش بدهد. اجرای این نمایش بهانهای بود که با دو کارگردان این اثر گفتوگو کنیم که در ادامه میخوانید.
نمایشنامه کارنامه بندار بیدخش، جزو نمایشنامههایی است که کمتر نامش را برای اجرا شنیدهایم؛ چه انگیزه یا ظرفیتهایی در این نمایش دیدید که ترغیب به اجرای آن شدید؟
وحیدروش: یکی از مهمترین موانع ابتدایی در این متن که باعث میشود کارگردانان کمتر میلی به اجرای آن داشته باشند، زبان خاص آن است. سه اثری که در کتاب «سه برخوانی» بیضایی ارائه شده، از نخستین متونی است که ایشان نوشته و زبان فارسی آرکائیک و باستانی دارد. این ویژگی زبانی، کار با این متنها را تا حدی دشوار میکند، چون با زبانی مواجهایم که نه در گفتار روزمره ما جایی دارد و نه در متنهایی که معمولا برای خواندن انتخاب میکنیم؛ مگر متخصص زبانشناسی یا علاقهمند این حوزه باشیم. دلیل دیگر برای پرهیز کارگردانها از اجرای این متن، نحوه روایت آن است. این نمایشنامه چون به شیوه برخوانی روایت میشود، شخصیتها با یکدیگر گفتوگو نمیکنند. بندار بیدخش در زندانِ رویینهدژ بهسر میبرد و «جم» در کاخ خود. آنها در دو مکان متفاوت، ماجرا را در تکگوییهای جداگانه از منظر خود روایت میکنند. این ساختار متن - اگر بخواهیم به آن وفادار باشیم - امکان کنشمندی و دیالکتیک بین شخصیتها در اجرا را کاهش میدهد. اگر برای متنی به زبان امروزی دو یا سه ماه تمرین میکنیم، برای چنین متنی با این زبان و ساختار روایی، دو یا سه برابر زمان نیاز داشتیم که بخش چالشبرانگیزتر برای ما همین مورد دوم بود. با خودمان گفتیم: «با این شخصیتها چه کنیم؟ اینها که با هم حرف نمیزنند!». چطور میشود از دل این وضعیت، جذابیت نمایشی و دراماتیک خلق کرد؟ تصمیم گرفتیم وارد تمرین شده و با این چالش مواجه شویم. تلاش کردیم لایههای پنهان متن و تغییر نسبتها میان شخصیتها را کشف کرده و به نمایش بگذاریم. من و خانم پوردشتی به این نتیجه رسیدیم که با تمرین بیشتر، میتوان بر زبان و مفاهیم متن مسلط شد و آن را طوری اجرا کرد که انگار بازیگر با زبان چندان دشواری هم سخن نمیگوید. از نظر درک متن، مخاطبان بسیاری-چه در اجرای مکتب تهران، چه در اجرای تئاترشهر - به ما گفتهاند با اینکه معنی بعضی کلمات متن را نمیدانستند اما بهخوبی روند روایت را درک و داستان را دنبال کردند. هدف ما این بود، بتوانیم در درگیری عمیقتر با متن، به اجرایی برسیم که در آن سختی زبان به چشم نیاید.
یکی دیگر ازجذابیتهای متن این نمایش برای ما، پرداختن به موضوع قدرت بود. درزندگی واقعی،انسانها توانایی رویارویی با نهادهای قدرت را ندارند؛ اما در فضای درام امکان تجربهاش وجود دارد. جذابیت دیگر متن برای ما، نگاه نوینش به تاریخ بود. درست مانند نمایشنامه «مرگ یزدگرد» که در آغاز آن آمده: «...پس یزدگرد به سوی مرو گریخت و به آسیایی درآمد. آسیابان او را در خواب به طمع زر و مال بکشت...» تاریخ! ... آیا آسیابانی تاریخ را نوشته و خودش گفته که من به طمع زر و مال مهمانم را کشتم؟! این جمله ابتدایی، تاریخ را به چالش میکشد. به طور معمول، تاریخ را شاهان و پیروزشدگان مینویسند اما آیا نمیشود تصور کرد که برخی از این شاهان، وزرای دانا و خدمتگزاری داشتهاند که صادقانه برای ملت خود تلاش کردهاند اما شاه برای اینکه همه خدمات به نام خودش ثبت شود، آن وزیر را کنار زده یا کشته و تاریخ را طوری که دلش خواسته، نوشته؟... هیچ نشانی هم از آن وزیری که عمرش را صرف خدمت به پادشاه و ملت کرده، باقی نمانده است.
متن نمایشنامههایی که زمان آن درروزگار کهن میگذردوبهخصوص متنهایحماسی؛مهارتعجیبی ازسویبازیگران میطلبد که هم با لحن درست ادا کنند و هم منظور را به مخاطبان منتقل کنند. بازیگران چه چالشهایی برای اجرای این متن داشتند؟
پوردشتی: به نظرم گروه کارگردانی باید شناخت بسیار دقیقی از متن داشته باشد و به واژگان آن تسلط داشته باشد؛ یعنی به طور دقیق بداند که هرجمله و کلمه چه معنایی دارد. این موضوع باعث میشود تا بهعنوان کارگردان، بتوانیم کنشهای درون متن را بشناسیم و نسبتهایی را که در طول متن تغییر میکند، بهدرستی درک کنیم. پس از این مرحله، باید با گروه بازیگران، روی درک و فهم متن کار کرد؛ بهعبارتی، همه مفاهیم دشوار متن باید به طور کامل روشن شود. مرحله بعد فن «بیان» است. در متنهایی که بهشدت کلاممحور است،قدرت بیان بازیگراهمیت ویژهای دارد.بهعلاوه، آکسانگذاریها و تنوع لحنیکه بازیگران هنگام خوانشمتن رعایتمیکنند،بسیارمهم است.آقایان وحیدروش وفضلی،بسیارروی بیانشان در تمرینهای متعدد کار کردند. باتوجه به حجم مونولوگهایی که هرکدام از این عزیزان داشتند، تلاش زیادی انجام شد. پس از آنکه کارگردان مفهوم متن را بهخوبی درک کرد، باید این درک را با بازیگران به اشتراک بگذارد و به یک توافق مشترک برسند تا خلاقیت آغاز شود. چون تئاتر کاری تعاملی است و باید همهچیز بهصورت شفاف و توافقی پیش برود. ما برای این نمایش حدود دو ماه فقط برای دورخوانی زمان صرف کردیم. سپس، با خوانشهای بیشتر، وارد پلاتو و تمرینهای سرپا شدیم.
آیا میتوانیم این برداشت را از این نمایش داشته باشیم که به نوعی شاهد نبرد دانش و قدرت و قدرناشناسی نسبت به صاحبان فضل و دانش هستیم؟...
وحیدروش: بله، بهروشنی میتوان چنین برداشتی از این متن داشت. همانطور که استاد بیضایی درباره شاهنامه گفتهاند که «شاهنامه داستان ملتی است که از بزرگی به خُردی افتاده. و این اثر از کینکشی، آز، زیادهخواهی، تنگنظری، موقعیت نشناسی و... سخن میگوید» که وضعیت را بهجایی میرساند که ملتی یکدیگر را ویران میکنند و در پایان همه از پای درمیآیند. اینگونه نیروی جدیدی میآید و بر آن ملت غلبه میکند. در متن نمایشنامه این مضمون تکرار میشود که چگونه صاحبان قدرت گرفتار این «چاله شخصیتی» میشوند، از آن دست نمیکشند و از پیشینیان خود عبرت نمیگیرند. برای اربابان قدرت، این گزینه جذابتر است که در تاریخ ثبت شود. خدمات آن دوره حاصل تصمیمها و اقدامات فرد صاحب قدرت بوده و از آن نشأت گرفته است. در مقابل، گزینهای که کمتر از آن استقبال شده، آن است که گفته شود دوران زمامداری صاحبقدرتی، دورانی بسیار نیکو برای مردمان و سرزمینش بوده و او بیشتر خدمت کرده و در اوج مقبولیت و مشروعیت بوده است. اغلب صاحبان قدرت ترجیح میدهند همهچیز به نام خودشان ثبت شود، حتی اگر در این مسیر دانشمندان را دلشکسته، مخلوع و حتی مقتول کنند. این چاله شخصیتی تنها به اربابان قدرت محدود نمیشود بلکه برخی از دانشمندان برای اینکه از صدر کنار گذاشته نشوند، مدتی زیر بار آن رفتهاند؛ اما بعضی از آنها در ادامه پشیمان شدهاند. این خصلت آدمی است که هر یک انتخابی مجزا میکنند و بهایش را هم میپردازند.
بعضی منتقدان معتقدند که اجرای این نمایش به همان شکلی که متن بوده و با توجه به تکگویی موجود در آن؛ ممکن است با مخاطبان امروز ارتباط خوب یا تنگاتنگی برقرار نکند؛ شما چه پاسخی در این رابطه دارید؟
وحیدروش: پاسخ مناسب به این پرسش به دست تماشاگران است. اما به نظرم در مدتزمانی که مشغول تمرین این نمایش بودیم، بسیاری از دوستان همکار که شنیدند سراغ این متن رفتهایم، به شوخی یا جدی میگفتند: «چرا خودکشی هنری میکنید؟... این چه رنجی است که به خودتان برای کارِ اول تحمیل کردهاید؟». همانطور که در پاسخ به پرسش نخست شما دیدگاهمان درباره دشواریهای اجرای این متن را گفتم، معتقدم آقای بیضایی متنی درباره اساطیری از سرزمینی با سابقه حکومت پادشاهی نوشته که همیشه ساختار تکگویی حاکم بوده است. در چنین ساختاری گفتوگو یا دیالوگ وجود ندارد. این برعکس متون کهن نمایشی در یونان است. تلاش کردیم دیالکتیک میان دو شخصیت را نمایش دهیم. مخاطبانی که اجرا را دیدهاند، میدانند که در چند لحظه بسیار کوتاه، این دو شخصیت با یکدیگر ارتباط چشمی برقرار میکنند. به عنوان مثال؛ جایی که بندار جام را به جم تقدیم میکند، این ارتباط لحظهای به نوعی در خود متن وجود دارد اما ما با ایجاد این ارتباط در دیگر لحظات متن، تلاش کردیم به دیالکتیک دو شخصیت عمق ببخشیم. سعی ما این بود که با طراحی صحنه، نور، موسیقی و لباس در کمترین شکل آن، در کیفیت بازیها و شیوه اجرایی به روایتی برسیم که تماشاگر تجربه سادهتری از مواجهه صرف با متن داشته باشد. به گونهای که پس از خروج از سالن حتی اگر معنای چند واژه متن را نداند، ماجرا را کاملا درک و با آن ارتباط برقرار کند. این را از خود استاد بیضایی آموختیم که با سادهترین انتخابها - نه آسانترینها - میتوان چنین اتفاقی را رقم زد. اینکه چقدر تلاشمان به ثمر نشسته را باید از تماشاگران پرسید.
طراحی صحنه، لباس و موسیقی این نمایش بسیار مینیمال و گزیده است. علت انتخاب این شیوه طراحی چیست؟
پوردشتی: به دلیل اینکه با متنی کلاممحور روبهرو بودیم، تصمیم گرفتیم رویکردمان در طراحی صحنه، لباس، نور و حتی موسیقی، به طور کامل مینیمال باشد. هدف ما تمرکز کامل بر گفتار بازیگران در متن بود. برای ما مهمترین اصل این بود که سایر نظامهای تئاتر - مثل طراحی صحنه، نور، لباس، موسیقی - در خدمت عمق بخشیدن به کنشهای متن باشد. معتقدیم این عناصر باید به درک بهتر و ارتباط عمیقتر مخاطب با متن کمک کند؛ حتی خود بازیگرها هم از راه مواجهه با لباس، نور و صحنه میتوانند عمق جدیدی به بازیشان بدهند. در طراحی صحنه، تلاش کردیم از عناصر نمادین موجود در متن مثل زندان، کتابها، دانش، تخت و جام استفاده کنیم. هنگام ورود به سالن کارگاه نمایش، متوجه مختصات فیزیکی خاص آن شدیم. بنابراین، تلاش کردیم از امکانات معماری خاص سالن مثل انحناهای سقف در طراحی صحنه و میزانسنها استفاده کنیم. در نورپردازی، همکاری بسیار خوبی با شاهین رحمانعلی داشتیم که خوشبختانه متن را خوانده بود و پس از دیدن نمایش به تفاهم خوبی رسیدیم و پیشنهادهای دقیقی داد. هدف این بود که با نور، به لایههای مختلف متن مثل وسوسهها، خشمها، تردیدها و نقاط شکست، عمق و جلا بدهیم. به همین دلیل باتوجه به موقعیتهای مختلف متن، از رنگهایی مثل قرمز، آبی و بنفش بهصورت نمادین بهره گرفتیم. همراه با خانم گلمحمدی طراح لباس تصمیم گرفتیم لباسها دلالت مستقیم به هیچ زمان و مکان خاصی نداشته باشند. فرم لباسها عمومی است، ولی در عین حال نمایههایی از مفاهیم متن در آنها دیده میشود. در مورد موسیقی نیز، در تمرینها از موسیقی انتخابی استفاده میکردیم اما بعد به این نتیجه رسیدیم که بهتر است قطعاتی متناسب با فضای ذهنی و احساسی اثر ساخته شود. پس با مسعود طاهری که نگاهش به ما نزدیک بود، همکاری کردیم. نمیخواستیم در لحظات احساسی یا خشونت بار از موسیقیهای غلیظ همراه با صدایی مستقیم و شدید استفاده کنیم؛ چون موسیقی باید جزئی از کل و در خدمت فضا باشد. موسیقی پایانی بارعاطفی خاصی دارد که آقای طاهری آن را بهزیبایی ساخت. همه فضاسازیهای صوتی که در طول نمایش شنیده میشود، از همین قطعه نهایی گرفته شده و با تغییرات ظریف، برای لحظههای مختلف نمایش آماده شده است. رویکرد ما در مجموع، هم مینیمال بود و هم متأثر از نگاهی مدرن به متنی کهن؛ با حفظ هویت ایرانی.
وحیدروش: پرسش بنیادین ما از ابتدا این بود که آیا میتوان متونی با زبان کهن را با رویکردی مدرن که با مخاطب امروز هم ارتباط برقرار کند، اجرا کرد؟ و اگر پاسخ مثبت باشد، چه باید کرد؟ ما کوشیدیم پاسخی به این پرسش بدهیم. از همین رو، در سایر نظامهای اجرایی دست به گزینش زدیم و این رویکرد ما در این اجرا بود.
پوردشتی: هر تئاتری که به صورت تجربی روی صحنه میرود، ممکن است بتواند در ارتباط با تماشاچی موفق باشد یا نباشد. در این رابطه ما هم امیدواریم که توانسته باشیم با اثر خودمان مواجهه مؤثری برقرار کرده باشیم.
منبع: جامجم
با حضور رضا آشفته و محسن خیمهدوز از پوستر نمایش «۲۱» با طراحی میترا قاسمی رونمایی شد
به گزارش روابطعمومی گروه، شامگاه گذشته و ۱ماه پیش از آغاز نمایش «۲۱» به نویسندگی و کارگردانی محسن اردشیر، در مراسمی با حضور رضا آشفته و محسن خیمهدوز(از منتقدان با سابقه تئاتر) و چند تن از اهالی تئاتر، از پوستر نمایش «۲۱» با طراحی میترا قاسمی رونمایی شد.
بازیگران این نمایش که از ۲۱ خرداد ماه در تالار حافظ به روی صحنه میرود، (به ترتیب ورود شخصیتها): طیکل هاندرسون، الیس بانیفاس، اما فاستر، کولتر مدیسون، اگنس مدیسون، تیو مانچینا، جان بانیفاس، مگنا رامون، رابرت متیوز، پاتریشیا پاول، کریستو دوروتی هستند.
همچنین از عوامل این گروه میتوان به؛
طراح و مجری گریم: بهمن صنیعی، طراح پوستر و بروشور: میترا قاسمی، طراح صحنه و دکور: محسن اردشیر، طراح لباس و دوخت لباس: میترا قاسمی، دستیار اول کارگردان و برنامهریز: آیدا عارفی، دستیار دوم کارگردان: مهنا سهرابی، مدیر تولید: محسن نادری،دستیار تولید:محمود محمود پور٫مدیر صحنه: مهدی هژبری، مشاور روانشناختی شخصیتها: پیمان شجاعیمهر، مدیر تبلیغات و رسانه: امیر پارسائیانمهر، ساخت تیزر و موشنگرافیک: آرش پورنامداریان اشاره کرد.
این خبر در خاتمه می افزاید، پیشفروش این نمایش به زودی در سایت تیوال آغاز میشود. همچنین اسامی بازیگران و دیگر عوامل این نمایش به زودی اعلام می شود.
به گزارش مشاور رسانهای پروژه، نمایش موزیکال «سیندرلا» (Cinderella) به کارگردانی احمد سلیمانی شهریورماه ۱۴۰۴ در تهران روی صحنه خواهد رفت.
این اثر نمایشی که برداشتی آزاد از انیمیشن محبوب «سیندرلا» محصول شرکت والتدیزنی است، با نویسندگی، دراماتورژی و ترانه سرایی محمدرضا کوهستانی آماده اجرا میشود.
گروه موسیقی «پلاریس» (ستاره قطبی) نیز در اجرای این نمایش همکاری میکنند.
همچنین کیوان عرب، تهیهکنندگی این نمایش موزیکال را بر عهده دارد.
در کارنامه کارگردانی احمد سلیمانی، آثار موفقی چون «یه کلیک کوچولو»، «راهبان معبد وانگ»، «شام آخر» و همچنین نمایش موزیکال «مری پاپینز»(سال ۱۳۹۸) در تالار وحدت دیده میشود.
بازیگران این نمایش موزیکال که ترکیبی از هنرمندان شناختهشده در حوزههای تئاتر، سینما و موسیقی هستند، بهزودی معرفی خواهند شد.
دیگر اخبار این اثر نمایشی متعاقبا اعلام خواهد شد.
در آستانه دور دوم اجرای نمایش «کِرِشندو» به نویسندگی پویا سعیدی و کارگردانی فرشید روشنی از پوستر این اثر نمایشی رونمایی شد.
به گزارش روابط عمومی این نمایش؛ دور دوم اجرای نمایش «کِرِشندو» به نویسندگی پویا سعیدی و کارگردانی فرشید روشنی، از ۳۱ اردیبهشتماه، ساعت ۱۹ در «خانه نمایش دا» روی صحنه خواهد رفت.
نمایش «کِرِشِندو» اواخر سال گذشته در تماشاخانه هما به روی صحنه رفت و با استقبال مخاطبان و هنرمندان بسیاری مواجه شد.
این نمایش دومین همکاری مشترک پویا سعیدی و فرشید روشنی محسوب میشود و تهیهکنندگی آن بر عهده رضا سرپرست است.
پوستر این اثر نمایشی را آتوسا وکیل زاده طراحی کرده است.
در خلاصه داستان این نمایش آمده است: «در حمامِ یک خوابگاهِ دانشجویی، غریبهای وارد میشود، پلیس میآید، هلیکوپتری از راه میرسد و سگی زوزه میکشد.»
در این نمایش بازیگرانی چون حامد محمودی، ماهان عبدی، محمداسلامی، محمد حیدری، علی آشمند، آبتین ضیا، پریماه شمشیری و رضا سرپرست به ایفای نقش پرداختهاند.
نمایش «کِرِشِندو» از روز چهارشنبه ۳۱ اردیبهشتماه ساعت ۱۹ در سالن شماره ۱ خانه نمایش دا روی صحنه خواهد رفت.
دیگر عوامل این نمایش عبارتند از: طراح لباس: شیما میرحمیدی، طراح صحنه و طراح نور: مهران زاغری، آهنگساز: پویا نوروزی، مجری طرح: عباس اکبری، مدیرتولید: سایه چهرچلگانی، دستیار کارگردان و برنامه ریز: سایه چهرچلگانی، دستیار کارگردان و منشی صحنه: پریماه شمشیری، دستیاران لباس: ماهرخ ولی فرد، امید امین، اتاق فرمان: آرین صمدی، جانشین تولید: دانیال یعقوبی، مدیر صحنه: احمد طاها زرگر، گروه تولید: پارسا نعمتی، دکور: سامان عسگری، یحیی نام آور، بهمن سلطانی، دستیار طراح نور: مهدی خلج، دستیار طراح صحنه: مانی دهقان، نکیسا راستین، گرافیک و ساخت محتوای تصویری: آتوسا وکیلزاده، مدیر روابط عمومی و مشاور رسانهای: فرانک قنبری
علاقهمندان برای تهیه بلیت میتوانند از امروز ۲۰ اردیبهشتماه به سایت تیوال مراجعه کنند.
کورش سلیمانی کارگردان نمایش «شک (یک تمثیل)» که در سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است در گفتگو با خبرنگار مهر درباره فرایند شکلگیری نمایش و ارتباط آن با فیلم اقتباسی از این نمایشنامه گفت: من فیلم «شک» را تا اجرای پانزدهم عامدانه ندیده بودم، نمیخواستم ناخودآگاه تأثیری بر اجرا بگذارد. نمایشنامه را خواندم و آن را انتخاب کردم. فیلم را هم کامل ندیدم و تنها چند دقیقه از آن را برای رفع ابهامات متن مشاهده کردم.
وی افزود: در فرایند تولید این اثر نمایشی، همانطور که گفتم، فیلم اقتباسی که سالها پیش ساخته شده با همه زیبایی و اهمیتش، نقشی در شکلگیری اجرا نداشته است. هر متنی از زاویه دید کارگردان و تیم اجرایی خلق میشود. این متن را مثل هر متن دیگری که ویژگیهای مناسبی دارد، خواندم؛ هم از لحاظ فرم و هم از نظر محتوا و مفاهیم، مرا ترغیب به کار کرد.
این کارگردان درباره موضوع ایمان در نمایش و دغدغههای شخصیاش در این زمینه تصریح کرد: موضوع ایمان، موضوع امروز نیست. بشر تا آنجایی که تاریخ به ما میگوید، همواره با مسئله ایمان و دین درگیر بوده و این موضوع برای عدهای از افراد دغدغهای جدی بوده است. حتی بسیاری از کسانی که دیندار نیستند، ایمان برایشان مسئلهای جدی است، زیرا ایمان به ذات انسان بازمیگردد و برای من نیز موضوعی مهم بود.
وی با اشاره به تفاوت نگاهها به دین در این اثر یادآور شد: آنچه در این نمایش برای من اهمیت داشت، نوع نگاههای مختلف به دین بود. در این نمایش ۲ نوع نگاه متفاوت به دین وجود دارد؛ یکی نگاه خشک و سنتی و دیگری نگاهی منعطفتر که کلیسا را به مردمدار شدن دعوت میکند. به نوعی تقابل میان ۲ دیدگاه سنتی و منعطف به تصویر کشیده شده است.
سلیمانی درباره درک متون با زمینههای فرهنگی متفاوت توضیح داد: همانطور که نمایشنامه بیان میکند، «شک» به مثابه یک تمثیل است و در اینجا موقعیت و داستان بهانهای برای شکلگیری گفتگو است. به عبارتی، گاهی اوقات نمیتوان حق را کاملاً به یک جناح داد. این موضوع در نمایش نیز جاری است، بهگونهای که نمیتوان حق را تنها به یک طرف ماجرا داد. نگاه دُگم تنها در مسائل دینی نیست، بلکه در مباحث روشنفکری و حتی زندگی روزمره نیز وجود دارد. شاید باید بپذیریم که آنچه ما فکر میکنیم، گاهی حقیقت محض نیست.
این کارگردان در ارزیابی استقبال مخاطبان از نمایش باوجود سنگینی متن گفت: واقعیت این است که هر سال هنگام اجرای اثر جدید به این فکر میکنم که آیا مخاطبان بازهم استقبال خواهند کرد؟ این بار کار بسیار سختتر بود، زیرا نمایش متن سنگینی داشت. با این حال، بارها از مخاطبان شنیدم که تا ساعتها و حتی روزها به نمایش ما فکر کردهاند. باید گفت استقبال مخاطب غالباً به نحوه ارائه و کیفیت اثر بستگی دارد و من این موفقیت را حاصل همدلی و جدیت گروه میدانم. نمایشنامه سخنی انسانی داشت که هم برای گروه اجرایی و هم برای مخاطب جذاب بود.
وی افزود: در این تجربه اجرایی، بار دیگر متوجه شدم که مخاطبان ما بسیار صبور و دقیق هستند و تشنه نمایشنامههای تفکربرانگیز. متأسفانه ما خودمان سطح تئاتر را کاهش دادهایم و تصور میکنیم که مخاطب حوصله آثار تفکربرانگیز را ندارد درحالیکه تئاتر کشور ظرفیت بالایی دارد. باید باور کنیم که اگر تئاتر به سمت کیفیت حرکت کند، قطعاً مخاطب خواهد داشت. استقبال از نمایشی چون «شک» نشاندهنده علاقه تماشاگران به چنین آثاری است. همواره تئاتر را به بازاری تشبیه کردهام که برای موفقیت، باید کالایی باکیفیت ارائه کرد. کاهش سطح کیفی آثار به فعالان تئاتر برمیگردد.
سلیمانی ضمن تشکر از مخاطبان نمایش بیان کرد: از تماشاگران این نمایش بسیار سپاسگزارم که پس از اجرا به ما مراجعه میکنند و با انرژی مثبتشان خستگی چند ماه تمرین را از بین میبرند. خوشحالم که چنین مخاطبان فهیمی داریم. باید بگویم که ما از طیفهای مختلفی مخاطب داریم؛ از جوانان و سالمندان گرفته تا دانشآموختگان رشتههای علمی مختلف که همگی بازخورد مطلوبی نسبت به نمایش داشتند.
وی در پایان یادآور شد: خوشبختانه کار کردن روی متون تفکر برانگیز آنقدرها هم راه رفتن بر لبه تیغ نیست. من اساساً تئاتر را وسیلهای برای تفکر میدانم و این در تاریخ ادبیات نمایشی کاملاً ملموس است. اگر مروری داشته باشیم، درمییابیم که مگر جز این است که تئاتر برای اندیشیدن است؟ البته که گونههایی از نمایش برای تفریح و سرگرمی وجود دارند و جامعه نیز به آنها نیازمند است، اما نباید صرفاً به آنها پرداخت، آن هم با رویکردهای مبتذل و بدون توجه به هنر. هنر یعنی چه؟ یعنی انتقال مفهوم به زیباترین شکل ممکن. اگر به شعر کلاسیک خودمان نگاه کنیم، متوجه میشویم که چگونه اندیشه با زیباترین شکل ممکن انتقال مییابد. پس شکلگیری یک اثر هنری وابسته به اندیشه و زیباییشناسی است. اگر به یکی از این ۲ جنبه کمتوجهی شود، نتیجه مطلوبی حاصل نخواهد شد. تئاتری که فاقد اندیشه باشد، تئاتر نیست.
نمایش «شک (یک تمثیل)» به نویسندگی جان پاتریک شنلی و کارگردانی کورش سلیمانی از از ۱۷ فروردین روی صحنه سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر رفته است و تا ۱۹ اردیبهشت ساعت ۲۱ اجرا میشود.
رؤیا افشار، بهنام تشکر، ویدا جوان و ساناز نجفی گروه بازیگران این پروژه نمایشی را تشکیل میدهند.
نمایش «کارنامه بنداربیدخش» به کارگردانی مشترک ساناز پوردشتی و مهدی وحیدروش تا ۲۶ اردیبهشت به اجراهای خود در کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر ادامه میدهد.
نمایش «کارنامه بنداربیدخش» نوشته بهرام بیضایی، تهیهکنندگی سجاد افشاریان و کارگردانی مشترک ساناز پوردشتی و مهدی وحیدروش در کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر تا ۲۶ اردیبهشت به اجراهای خود ادامه میدهد.
«کارنامه بنداربیدخش» قرار بود تا ۱۷ اردیبهشت روی صحنه باشد اما به دلیل استقبال مخاطبان اجراهای این نمایش تمدید شد.
حسن فضلی و مهدی وحیدروش بازیگران این اثر نمایشی هستند.
فروش بلیت «کارنامه بنداربیدخش» از طریق سایت تیوال انجام میشود.
- عکس از رضا جاویدی است.
به گزارش خبرگزاری آنا، جشنواره مونولوگ شکسپیر و چخوف با تمرکز بر بازیگری به روز شمار رسید. طبق اطلاعیه دبیرخانه از ۲۳ تا ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ جشنواره در پردیس تئاتر شهرزاد برگزار خواهد شد.
با مشارکت پانصد بازیگر در جشنواره مونولوگ شکسپیر و چخوف به دبیری مسعود دلخواه و با داوری فرهاد مهندس پور، بهناز جعفری و علی شمس، چهل و دو نفر برای اجرای حضوری در پردیس تئاتر شهرزاد، به شرح زیر انتخاب شدند:
لیست آثار پذیرفته شده به ترتیب حروف الفبا:
۱. مهشید آبیار/تهران/ شکسپیر (هملت)
۲. شیما اسدی/ تهران/ چخوف (مرغ دریایی)
۳. فاطمه اکبری سرکش/ تهران/ چخوف (مرغ دریایی)
۴. هیوا امان اللهی/ تهران/ چخوف (دایی وانیا)
۵. امیرمحمد امینی/ تهران/ چخوف (در مضرات دخانیات)
۶. مهرشاد امینی/ تهران/ شکسپیر (هملت)
۷. امید اولیایی/ تهران/ شکسپیر (هملت)
۸. رضا برزن/ تهران/ چخوف (باغ آلبالو)
۹. پدیده پزشکیان/ تهران/ شکسپیر (ریچارد سوم)
۱۰. نیکو پشوتن/ تهران/ چخوف (مرغ دریایی)
۱۱. عماد جاویدپور/ تهران/ چخوف (دایی وانیا)
۱۲. علیرضا چاووش/ تهران/ شکسپیر (ژولیوس سزار)
۱۳. فاطمه چلیکی/ تهران/ چخوف (دایی وانیا)
۱۴. مهزیار دشتی/ مشهد/ شکسپیر (هملت)
۱۵. وحید دهشکار/ بندرعباس/ شکسپیر (مکبث)
۱۶. محمد ذوالفقاری/ ساری/ چخوف (دایی وانیا)
۱۷. راویس رحمانی/ تهران/ شکسپیر (هملت)
۱۸. مسعود رصاف/تهران/ چخوف (در مضرات دخانیات)
۱۹. محمد جواد رضوانی/ کرج/ شکسپیر (آنچه دلخواه توست.)
۲۰. امیرعلی روحانی/ آستارا/ چخوف (باغ آلبالو)
۲۱. راشین رونقی/ اردبیل/ چخوف (سه خواهر)
۲۲. شهاب زارع/ شیراز/ شکسپیر (هملت)
۲۳. فرشاد سرلک/ بندر امام خمینی/ شکسپیر (هملت)
۲۴. علیرضا سلیمانی/ بابل/ شکسپیر (هملت)
۲۵. مهدی صاحب الزمانی/ کرمان/ چخوف (دایی وانیا)
۲۶. مرجان صادقی/ تهران/ شکسپیر (مکبث)
۲۷. نیلوفر عباسی/ کرج/ چخوف (مرغ دریایی)
۲۸. سلدا فرمانی/ اردبیل/ شکسپیر (مکبث)
۲۹. ریحانه قجاوند/ تهران/ شکسپیر (مکبث)
۳۰. امیرحسین قنبری/ تهران/ شکسپیر (هملت)
۳۱. بوژان کریمپوریان/ تهران/ شکسپیر (هملت)
۳۲. تینا گندم کار/ شیراز/ شکسپیر (هملت)
۳۳. نوشین متقی/ تهران/ چخوف (مرغ دریایی)
۳۴. علیرضا مجیدی/ تهران/ چخوف (مرغ دریایی)
۳۵. شقایق محمدی ضمیر/ کرج / چخوف (مرغ دریایی)
۳۶. علیرضا محمدی/ تهران/ چخوف (دایی وانیا)
۳۷. مریم مرتضوی/ تهران/ چخوف (دایی وانیا)
۳۸. حسین ملکی/ کرج/ شکسپیر (هملت)
۳۹. شهلا نسیمی/ تهران (شیراز) / چخوف (دایی وانیا)
۴۰. طناز نشاط/ تهران/ چخوف (مرغ دریایی)
۴۱. ملیکا نظرزاده/ رشت/ شکسپیر (مکبث)
۴۲. آرام نیک بین/ بیرجند/ شکسپیر (مکبث)
آمار برگزیدگان
۱. تعداد زن و مرد
زن: ۲۰ نفر
مرد: ۲۲ نفر
۲. تعداد شرکت کنندگان از تهران و غیر از تهران
از تهران: ۲۷ نفر
از غیر تهران: ۱۵ نفر
۳. تعداد آثار چخوف و شکسپیر
آثار چخوف: ۲۲ نفر
آثار شکسپیر: ۲۰ نفر
آثار چخوف:
باغ آلبالو – ۲ نفر
در مضرات دخانیات – ۲ نفر
دایی وانیا – ۸ نفر
سه خواهر – ۱ نفر
مرغ دریایی – ۹ نفر
آثار شکسپیر:
آنچه دلخواه توست – ۱ نفر
ریچارد سوم – ۱ نفر
ژولیوس سزار – ۱ نفر
مکبث – ۶ نفر
هملت – ۱۱ نفر
با تحصیلات سینما یا تئاتر: ۲۱
غیر از تحصیلات سینما یا تئاتر: ۲۱
آمار شهرستان؛
کرج: چهار نفر
شیراز: سه نفر
اردبیل: دو نفر
مشهد، بندرعباس، ساری، آستارا، بندر امام خمینی، بابل، کرمان، رشت، بیرجند: هر کدام یک نفر
ورکشاپها و نشستهای تخصصی در پردیس تئاتر شهرزاد (بوتیک تئاتر)
از ۲۳ تا ۲۶ اریبهشت: فرهاد مهندس پور، عنوان ورکشاپ: تمرین برای نزدیک شدن به کاراکترهای شکسپیر
۲۴ اردیبهشت: مهدی حامد سقایان، عنوان نشست: شیوه بازیگری در نمایشنامههای آنتوان چخوف
۲۵ اردیبهشت: اردشیر مهر آبادی، عنوان ورکشاپ: قدرت بازیگر
۲۶ اردیبهشت: محمد رضا خاکی، عنوان نشست: تحول شیوه اجرایی از تراژدی ادیپ تا تراژدی هملت
پس از پایان اجراها، ده اجرای برتر توسط داوران برای اجرای عمومی برگزیده میشوند. همچنین اسامی داوران مرحله نهایی اعلام خواهد شد.
سایت فروش بلیت متعاقباً اعلام خواهد شد.
نمایش «پینوکیو» به کارگردانی داود زارع که قرار بود تا ۱۹ اردیبهشت ماه در تالار هنر اجرا داشته باشد در پی استقبال مخاطبان تا ۲۶ اردیبهشت ماه روی صحنه میماند.
این نمایش که به نویسندگی سو آرِنگو و کارگردانی داود زارع از تاریخ ۲۰ فروردین اجرای خود را در تالار هنر آغاز کرده، تاکنون بیش از ۲۰ اجرا داشته و میزبان بیش از ۳۵۰۰ تماشاگر بوده است.
بازیگران این نمایش علیرضا دری، نرگس اصغری، ماهانا خوشنویسان، ملیسا رجایی، آوا رحمانی، الینا رحیمی، آسمان رحیمیپور، محدثه رستمیفر، نفس رستمیفر، آبتین شریفی، آناهیتا شیدا، آیلین غریبی، کیان فراهانی، مانلی کشاورزی، آیشن گلنژاد، نیکان محمد، محمدطاها موسوی و نیلیا سادات میریزرندی هستند.
علاقهمندان میتوانند تا ۲۶ اردیبهشت با مراجعه به سایت تیوال نسبت به تهیه بلیت اقدام کنند.
نمایش «آشپزخانه و متعلقات» به کارگردانی و تهیهکنندگی شهره سلطانی در روزهای پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت و جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ در ساعتهای ۱۷ و ۱۹ در سالن استاد فرهاد ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه خواهد رفت.
به گزارش مشاور رسانهای پروژه، نمایش «آشپزخانه و متعلقات» به کارگردانی و تهیهکنندگی شهره سلطانی که از ۲۱ فروردین ۱۴۰۴ با استقبال مخاطبان در سالن استاد فرهاد ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفته است، در پایان هفته اجرای ویژه خواهد داشت.
«آشپزخانه و متعلقات» در روزهای پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت و جمعه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ در ساعتهای ۱۷ و ۱۹ روی صحنه خواهد رفت.
این نمایشنامه به نویسندگی انیس ژاوی، ژان پیر بکری و ترجمه نگار یونسزاده یک درام کمدی است که (به ترتیب ورود به صحنه) بهروز پناهنده، مهرداد ضیایی، کمند امیرسلیمانی، شهره سلطانی، شهروز دلافکار در آن به ایفای نقش میپردازند.
در خلاصه داستان نمایش «آشپزخانه و متعلقات» آمده است: «یک مهمانی دوستانه همراه با چالشهای روانشناسانه…»
مدیر تولید: علی اکباتانی، مجری طرح: نیلموتی، دستیار کارگردان و برنامه ریز: کهرام تاراج، گروه کارگردانی: اشکان میرچی، امیرمحمد بحیرایی، منشی صحنه: زهرا رشنین، مدیر صحنه: محمد علی حسینی، دستیاران صحنه: آرمین حیدری، آرین عزیزاللهی، طراح صحنه: شیوا حسینی، ساخت دکور: حمیدرضا جهانگیری، طراح لباس: سوسن سلطانی، دستیار لباس: راتا سلطانی، پرنیا یاراحمدی، طراح نور: مقداد صفری، طراح گریم: جلال امیری مرند، طراح تبلیغات و گرافیست: علی زندیه، خواننده: بهجت توجه، نوازنده: محسن فرد، تصویربردار و تدوینگر: مصطفی فراهانی، مشاور رسانهای: علی کیهانی، عکاس: رضا جاویدی، عکاس پشت صحنه: معصومه اکرامی دیگر عوامل این اثر نمایشی هستند.
پیشفروش بلیت اجراهای پایانی این نمایش در سایت تیوال در دسترس علاقهمندان است.
انجمن منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران تئاتر، فراخوان بیست و چهارمین مسابقه مطبوعاتی سالیانه خود را منتشر کرد.
بر اساس اعلام این انجمن، علاقمندان و فعالان عرصه مطبوعات، سایتها و خبرگزاریها در حوزه تئاتر میتوانند همچون دورههای پیشین، آثار خود را در بخشهای: گزارش، گفتوگو، یادداشت، نقد، مقاله، ترجمه و عکس به نشانی پستی این انجمن: تهران، صندوق پستی ۱۶۴- ۱۵۸۷۵ (آقای محمدرسول صادقی) ارسال کنند.
از متقاضیان شرکت در این مسابقه تقاضا میشود که ابتدا فرم مربوطه را که در پایان این فراخوان آمده است، تکمیل و سپس با پیوست کردن آثار خود، داخل یک پاکت و با درج مشخصات فردی، نشانی کامل محل سکونت، تلفنهای ثابت و همراه و همچنین نشانی پست الکترونیک(ایمیل) بر روی آن، برای این انجمن ارسال کنند. لازم به ذکر است آثار متقاضیانی که فرم شرکت در مسابقه را پر نکرده باشند از فرایند مسابقه کنار گذاشته می شوند.
توجه به چند نکته درباره مقررات این مسابقه ضروری است:
۱) چارچوب این مسابقه صرفاً تئاتر است؛ بنابراین متقاضیان از ارسال آثار نوشتاری خود در دیگر عرصههای هنری پرهیز کنند.
۲) مطالب ارسال شده فاقد نام از سوی فعالان رسانهای که در سایتها و خبرگزاریها مشغول به کار هستند باید حتماً به امضا و تایید سردبیر یا دبیرگروه فرهنگی و هنری رسیده و نامه تائیدیه آن نیز به مطالب ارسالی ضمیمه شود.(از زدن مهر و امضاء روی پرینت آثار ارسالی خودداری شود.)
۳) مهلت ارسال آثار متقاضیان تا پایان وقت اداری ۳۱ خرداد ۱۴۰۴ است.
۴) آثار متقاضی شرکت در این مسابقه حتماً باید در طول سال ۱۴۰۳ منتشر و نام نویسنده آن درج شده باشد.
۵) آثاری که فاقد نام و یا دارای نامِ مستعار باشند، مورد قبول دبیرخانه مسابقه نیست.
۶) حداکثر ارائه اثر متقاضیان شرکت در مسابقه، در هر بخش، تنها سه اثر و به انتخاب متقاضی خواهد بود؛ بدیهی است در صورت ارائه آثار بیش از تعداد درخواستی، این حق برای دبیرخانه مسابقه محفوظ است که به دلخواه دست به حذف آثار ارسالی بزند.
۷) دبیرخانه مسابقه تنها اصل یا کپی با کیفیت مطلوب مطالب را در قطع A۴یا A۳ خواهد پذیرفت؛ بر همین اساس متقاضیان از ارسال نسخه کامل نشریات و صفحات اضافی خودداری فرمایند.
۸) مطالب ارسالی متقاضیان به هیچ وجه باز پس داده نخواهد شد.
۹) انجمن منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران تئاتر هیچ گونه مسئولیتی در قبال مالکیت حقوقی آثار ارسالی ندارد و مسئولیت آن به عهده متقاضیان شرکت در مسابقه خواهد بود.
۱۰) عکاسان محترم نیازی به پر کردن فرم مسابقه که در پایان فراخوان آمده است، ندارند و تنها کافی است آثار خود را به دلخواه (رنگی یا سیاه و سفید) و در قطع ۱۵/۱۹× ۱۳ (چاپشده فول فریم) به دبیرخانه مسابقه ارسال کنند. تقاضا میشود متقاضیان شرکت در بخش عکس از پشتنویسی و ذکر نام خود در پشت عکسها خودداری کرده و توجه داشته باشند که عکسهای ارسالی آنها باید بر اساس کاربردهای رسانهای بوده و حتماً از اجراها و نمایشهای روی صحنه رفته در طول سال ۱۴۰۳ باشد؛ بدیهی است ارسال آثار از طریق پست الکترونیک(ایمیل) یا لوح فشره(CD) و یا فایل(فِلَش) مورد قبول نیست و تعداد عکسهای ارسالی نیز نباید از چهار قطعه تجاوز کند. همچنین عکسهای ترمیم شده، فتوشاپی و یا دستکاری شده با هوش مصنوعی مورد قبول دبیرخانه مسابقه نیست.
قابل ذکر است در این مسابقه عکسهای ارسالی، علاوه بر وجوه زیباییشناسی هنر عکاسی و ارتباط آن با هنر تئاتر، از منظر کاربردهای رسانهای و مطبوعاتی قضاوت میشوند. این مسابقه جایزه تک عکس ندارد و مجموع آثار رسیده از هر متقاضی داوری خواهد شد.
۱۱) متقاضیان علاوه بر پر کردن فرم شرکت در مسابقه، باید حتماً با الصاق برگه تعیین گرایش، دبیرخانه انجمن را در تقسیم صحیح مطالب یاری کنند؛ به طور مثال اگر اثری متقاضی حضور در بخش "نقد" است، بر روی برگه الصاقی کلمه "نقد" درج شود؛ بدیهی است در صورت عدم رعایت این بند، دبیرخانه انجمن مجاز به تفکیک آثار در گرایش های مختلف است و اعتراض وارد نیست.
۱۲) در بخش ترجمه آثاری مورد قبول است که در رسانه های مکتوب یا مجازی با نام صاحب اثر منتشر شده باشد.
۱۳) اصل مطالبی که در بخش ترجمه شرکت میکنند حتماً باید به پیوست مطلب اصلی که ترجمه از روی آن صورت گرفته، ارائه شود. (منظور ارائه متن ترجمه شده یا فارسی همراه با متن اصلی یا انگلیسی است.)
۱۴) حضور حداقل ۶ اثر و یا شرکت کننده، کفِ مورد قبول آثار برای آغاز رقابت در هر بخش محسوب میشود. به طور مثال برای آغاز فرایند رقابت در بخش یادداشت، حضور ۶ اثر یا ۶ متقاضی، رقابت را شکل میدهد.
۱۵) در بخش گفت و گو، منظور از گفت و گو، شکل گیری فرآیند پرسش و پاسخ توسط مصاحبه کننده و مصاحبه شونده است؛ بنابراین میزگردها و گفتوگوهای خبری مد نظر نیست.
۱۶) بخش مقاله شامل مطالبی است که جنبه ژورنالیستی، علمی، پژوهشی، تحقیقی و تحلیلی در حوزه تئاتر داشته باشد.
۱۷) اعلام نتایج قطعی این مسابقه، پس از انجام فرایند داوری از طریق رسانهها اعلام خواهد بود.
۱۸) علاقهمندان به منظور کسب اطلاع بیشتر میتوانند در روزها و ساعات اداری با شماره تلفن ۰۹۳۷۳۸۰۵۳۹۰ (خانم زهره فضلی) تماس بگیرند.
» برای مشاهده فراخوان لطفا اینجا را کلیک نمایید.
نمایش «جعفرخان از فرنگ برگشته» به کارگردانی الهام ذوالفقاریان از ۲۱ اردیبهشت در تماشاخانه سنگلج روی صحنه میرود.
به گزارش روابط عمومی تماشاخانه سنگلج، کمدی «جعفرخان از فرنگ برگشته» معروفترین نمایشنامه حسن مقدم است که به تحجر اجتماع سنتی و غربزدگی میپردازد. این نمایشنامه که به سال ۱۳۰۰ نوشته شده و بارها روی صحنه رفته است همچنان یکی از جذابترین نمایش های کمدی ایرانی محسوب میشود.
این نمایش در ساعت ۱۸ روز یکشنبه ۲۱ اردیبهشت اجرای خود را در تماشاخانه سنگلج آغاز خواهد کرد.
تهیهکنندگی این اثر را الهام ذوالفقاریان و علی بهرمند بر عهده دارند.
شهروز مازندرانی، فاطمه رحمانی، پوریا خوشبین، عطا کشاورز جود، آیدا ملکرودی، یاس یابنده ذر، مطهره مشهدی، هدیه جدیدی، فرحناز ملاباقری، صدفناز فرقانی، بهاره مصحفی، نگین عالمی بازیگران این نمایش هستند.
در گروه موسیقی مرتضی ظهرابی و حامد جلائی پور حضور دارند. طراح لباس این نمایش ندا سالاری، محمدرضا صورتی و مجتبی عابدینی، طراح صحنه پوریا خوشبین، طراح گریم سهیلا جوادی و احسان رشیدی، طراح نور میثم کحالی، طراح پوستر عماد رجبلو هستند.
در گروه کارگردانی حسین دیردار به عنوان مشاور کارگردان، پوریا خوشبین به عنوان دستیار یک کارگردان، آیدا ملکرودی به عنوان برنامه ریز و دستیار دو کارگردان، مهدی صفارینژاد به عنوان منشی صحنه، میثم نصر به عنوان مدیر صحنه همکاری دارند.
دستیار یک صحنه حسام طالبی، دستیار دو صحنه علیرضا شمسی، دستیار یک لباس زهرا فاضل، مشاور رسانه و روابط عمومی میثم تحریری، دستیار روابط عمومی کاووسی از جمله همکاران این نمایش هستند.
پیشفروش بلیت سه روز اول اجرای نمایش «جعفرخان از فرنگ برگشته» در سایت تیوال فعال شده و علاقه مندان به نمایش کمدی ایرانی از هم اکنون می توانند نسبت به تهیه بلیت اقدام کنند.
«جک نارن»، اثری تازه از سازندگان نمایش موفق «مَثَلِث»، از ۲۵ اردیبهشت در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفته و تا ۱۵ خرداد هر شب ساعت ۲۰:۰۰ میزبان مخاطبان خواهد بود.
این نمایش که مانند اثر قبلی این گروه یک نمایش عروسکی برای مخاطب بزرگسال است، با نگاهی طنزآمیز به تاریخ، یک رویداد واقعی را از زاویهای تازه روایت میکند.
این اثر پیشتر در جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی تهران مبارک حضور داشته و جوایز متعددی را از آن خود کرده است.
جوایز نمایش «جک نارن» در جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی تهران مبارک:
- جایزه بهترین کارگردانی
- جایزه بهترین طراحی صحنه
- جایزه بهترین طراحی لباس
- جایزه بهترین طراحی نور
- جایزه بهترین بازیدهندگی
- جایزه بهترین صداپیشگی
عوامل نمایش «جک نارن» عبارتند از:
نویسنده و کارگردان: قیس یساقی
بازیدهندگان (بازیگران عروسک) محمد لقمانیان، فرشاد قاسمی، محمدجواد مهدیا، قیس یساقی
دستیار کارگردان و برنامهریز: مهسا صبوری، آهنگساز: بابک کیوانی، طراح صحنه: سینا ییلاقبیگی، طراح کاراکتر: نفیسه صاحبکار، ساخت عروسک: فرشته ابراهیمی، طراح لباس و دوخت: نیوشا مولائیان، طراح آکسسوار: فرزانه عاقلی، مدیر روابط عمومی و تبلیغات: مهدی غلامی، طراح گرافیک، پوستر و موشن: حامد فرهی، طراح نور و تیزر: علی حسینی، مدیر صحنه: فرهاد موحدی، ساخت آکسسوار: فرزانه عاقلی، هنگامه سازش، ساخت صحنه: هادی عابدی، مهدی عابدی، علی اسفندیاری، - عکاسان: رضا جاویدی، رضا پردل، - گوینده نریشن: علی ضمیری، - نریشن (ورود): مصطفی جلالی، مشاوران زبان فرانسه: عرفان موذن، داود شالفروشان
نشست نقد و بررسی کتاب تئاتر و اسلام عصر شنبه ۱۵ اردیبهشت در سالن استاد طاهره صفارزاده حوزه هنری برگزار شد. در این نشست که با حضور پژوهشگران و هنرمندان عرصه تئاتر همراه بود، پروفسور ماروین کارلسن، نویسنده کتاب، از طریق تماس تصویری شرکت کرد. ترجمه گفتوگوهای جلسه را مهدی چاوشور، مترجم اثر، بر عهده داشت و اجرای نشست را زینب غضنفری انجام داد.
کتاب تئاتر و اسلام اثری پژوهشی است که به بررسی تعامل میان هنر نمایش و فرهنگ اسلامی در دورههای مختلف تاریخی میپردازد. این کتاب با ترجمه مهدی چاوشور منتشر شده و محور گفتوگوهای این نشست بود.
در ابتدای نشست، نصرالله قادری با اشاره به دیدگاه برخی نظریهپردازان غربی که اسلام را مخالف تئاتر میدانند، پرسشی درباره نسبت دین اسلام و هنر نمایش مطرح کرد. او گفت: «چطور ممکن است دینی که در کتاب خود انسان را به تفکر دعوت میکند، با هنری که بر دیالوگ و اندیشه بنا شده، ناسازگار باشد؟»
کارلسن در پاسخ تأکید کرد که مخالفت با تئاتر صرفاً مختص اسلام نیست و در همه ادیان چنین دیدگاههایی وجود داشته است. به گفته او، در میان شیعیان علاقه بیشتری به هنرهای نمایشی دیده میشود و پیشینه تعزیه این موضوع را تأیید میکند.
غلامحسین دولتآبادی در ادامه بحث، با اشاره به دوره صفویه و ارتباطات گسترده آن دوره با غرب، مسئله تأثیرپذیری هنر نمایش در ایران از فرهنگ غرب را مطرح کرد. او گفت: «به نظر من پیشینه تئاتر در اسلام، بهویژه در ایران، تحت تأثیر تئاتر غربی قرار گرفته است.»
کارلسن در پاسخ گفت که کشورهای مختلف اشکال هنری خود را به شیوههای گوناگون گسترش دادهاند و داستانگویی در جوامع مختلف، شکلهای متفاوتی داشته است. او افزود: «تأثیرپذیری متقابل امری طبیعی است و تقلید، یکی از پایههای قصهگویی است. با این حال، شواهد نشان میدهد تعزیه و آیینهای مشابه، صدها سال در فرهنگها و ادیان مختلف جریان داشتهاند و دلیلی وجود ندارد که تصور کنیم این روایتها صرفاً وامگرفته از غرب بودهاند.»
سپس صادق رشیدی با طرح پرسشی درباره رویکرد کتاب، گفت: «آیا کتاب شما ادامه سنت شرقشناسی است؟ به نظر میرسد چنین رویکردی در آن دیده میشود. از سوی دیگر، سنتهای نمایشی ریشه در فرهنگ مردمی دارند و هیچگاه برای تولید نمایش خلق نشدهاند. تعزیه هم بیشتر در خدمت قدرت قرار گرفته تا توسعه تئاتر. آیا شما تاریخ نوشتهاید یا رابطه تئاتر و اسلام را معنا کردهاید؟»
کارلسن در پاسخ گفت: «امیدوارم این کتاب ادامه شرقشناسی نباشد، بلکه چالشی برای آن باشد. تلاشم این بوده که نگاه یکسویه شرقشناسان را بازبینی کنم و روایتی تازه ارائه دهم.»
نشست با ادامه گفتوگو میان حاضران و نویسنده ادامه یافت و در پایان، مجری نشست از مهمانان و مخاطبان تشکر کرد. این نشست فرصتی برای بررسی ابعاد تاریخی، فرهنگی و فلسفی نسبت میان تئاتر و آموزههای اسلامی بود.
نمایش «کارنامه بنداربیدخش» به کارگردانی مشترک ساناز پوردشتی و مهدی وحیدروش تا ۱۹ اردیبهشت به اجراهای خود در کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر ادامه میدهد.
«کارنامه بنداربیدخش» نوشته بهرام بیضایی این روزها با تهیهکنندگی سجاد افشاریان و کارگردانی مشترک ساناز پوردشتی و مهدی وحیدروش در کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر در حال اجرا است.
«کارنامه بنداربیدخش» قرار بود تا ۱۷ اردیبهشت روی صحنه باشد اما به دلیل استقبال مخاطبان اجراهای این نمایش تا ۱۹ اردیبهشت تمدید شد.
حسن فضلی و مهدی وحیدروش بازیگران این اثر نمایشی هستند.
فروش بلیت «کارنامه بنداربیدخش» از طریق سایت تیوال انجام میشود.
عکس از رضا جاویدی است.
شب گذشته و در میان استقبال پرشور مخاطبان، مراسم شب چراغ نمایش شبنشینی با مولیر برگزار و با افروختن شمع توسط هادی مرزبان اجرای عمومی این نمایش رسماً آغاز شد.
داوود فتحعلی بیگی نویسنده و کارگردان نمایش کمدی شب نشینی با مولیر در ابتدای این مراسم ضمن خیر مقدم به حاضران گفت: خیلی خوش آمدید سپاسگزارم از تشریف فرمایی تک تک شما و به ویژه جناب هادی مرزبان که هم کارگردان نام آشنایی است و هم بازیگری که کمتر افتخار بازی میدهد.
من هم چند صباحی افتخار داشتم نقش بچه شلی عقب مانده را در نمایش بنگاه تئاترال ایشان بازی کنم.
وی ادامه داد: چند سالی است اینطور مرسوم شده که چراغ شب اول را یکی از پیشکسوتان این عرصه روشن کند. از قدیم هم در معرکهها میگفتند چراغ اول را چه کسی روشن میکند؟ همینطور که دورون میزدند کلی چراغ روشن میشد. حالا ما دورون نمیزنیم ولی بلیط میفروشیم که خودش یک جور دورون زدن است.
امشب هم در خدمت جناب مرزبان هستیم تا چراغ اول نمایش ما را روشن کنند.
هادی مرزبان پیش از روشن کردن شمع شب چراغ این نمایش گفت: به همه عزیزان و چهرههای آشنای تئاتری که امشب در این سالن حضور دارند سلام می کنم. آنقدر چهره مخاطبان و علاقمندان تئاتر را در این سالها دیدهایم که دیگر با هم یک خانواده شده ایم.
این کارگردان تئاتر در ادامه به اولین اجرای خود در تماشاخانه سنگلج اشاره کرده و گفت: سال ۱۳۵۸ که بسیاری از شما هنوز متولد نشده بودید اولین نمایشم پس از تحصیل در انگلستان با عنوان طائب را اینجا اجرا کردم که بر اساس یک قصه محلی مازندرانی بود. از آن سال در این سالن نمایشهای صد در صد ایرانی را اجرا کرده ام و این را از افتخارات خودم میدانم.
وی با انتقاد از هنرمندانی که بدون شناخت نمایش ایرانی شیفته تئاتر غرب هستند گفت: برخی از اساتید در دانشگاه به محض اینکه پا به کشورهای دیگر میگذارند شناسنامه و هویتشان را از یاد میبرند. یادشان میرود که اینجا حماسه فردوسی را داریم، سعدی و حافظ و مولانا داریم.
متاسفانه یکی از استادان دانشگاه به یکی از بازیگران من گفته بود اصلاً درام ایرانی نداریم. فکر میکند آن دانشگاه را فقط او رفته است.
فکر میکند اگر فرنگ رفته فقط او رفته است. تئاتر ایرانی برای من مهم است و افتخار میکنم حتی وقتی حاجی فتحعلی بیگی زنگ زد گفتم با عشق میآیم.
هادی مرزبان تاکید کرد: قصد من نقد تئاتر غرب نیست اما اول باید خودمان را بشناسیم. فرهنگ و ادب و هنر خودمان را بشناسیم.
سه سال پیش که به دعوت دانشگاه سبزوار برای سخنرانی در مراسم بیهقی دعوت شدم، تاریخ بیهقی را خواندم و فقط در تاریخ بیهقی ۴۳ موضوع پیدا کردم که قابلیت تئاتر شدن داشتند.
مرزبان سخنان خود را با بیان چند خاطره از اجرای نمایشهای متعدد خود در تماشاخانه سنگلج به پایان رساند.
داوود داداشی هنرمند سیاه باز تئاتر نیز در پایان این مراسم گفت: نمایش سیاه بازی خیلی مظلوم است امیدوارم با حمایت شما تماشاگران بال و پر بگیرد و ما با حمایت شما بتوانیم بپریم.
نمایش کمدی شب نشینی با مولیر هر شب غیر از شنبهها ساعت ۱۹:۳۰ در تماشاخانه سنگلج روی صحنه است.
«شــک»، هفتمین نمایش گروه تئاتر بیســتون پــس از «ناگهان پیت حلبی»، «فالو می»، «خرده نان»، «ســکوت ســفید»، «فــرودگاه پرواز شماره ۷۰۷» و «توافق نامه» اســت. این نمایش نوشته جان پاتریک شــنلی، ترجمه محمد منعــم و کارگردانی کوروش ســلیمانی از ۱۷ فروردین ۱۴۰۴ در سالن سمندریان تماشاخانه ایران شهر روی صحنه رفته و تا امروز با استقبال تماشــاگرانش روبه رو شده است. کوروش سلیمانی معتقد است «شــک» متنی چند وجهی است که می توان از زوایای مختلف به آن نگاه کرد. با کوروش ســلیمانی درباره تازه ترین اثرش و آســیب هایی که این روزهــا تئاتر ایــران را تهدید می کند، بهناز شیربانی هم صحبت شدیم که شما را به خواندن آن دعوت می کنیم.
از متن جان پاتریک شنلی تا به امروز اقتباس های زیادی شده است. متن از قابلیتی برخوردار اســت و موضوعاتی را به چالش می کشد که همواره برای مخاطبش در هر مدیوم جالب اســت. یکی از ویژگی های اغلب کارهای شما این است که سراغ نویسندگانی می روید که در ایران کمتر شناخته شده اند. در نگاه اول چه چیزی در این متن برای شما قابل اعتنا بود؟
همیشــه این ســؤال را از خودم می پرســم که نمایش نامه ای که می خواهــم کار کنم چه نســبتی با جامعه اکنون خودمــان دارد؟ در مورد چه مفاهیمی بحث می کند که می تواند تماشــاگر ما را به لحاظ ذهنــی دچار ســؤال کند و یک جــور گفت وگوی ذهنی بین تماشــاگر و اثــر پدید بیاورد؟ طبیعی اســت موضوعاتــی را در نظر می گیرم که برای اکنون خود ما جالب باشــد و اهمیت داشته باشد و از این طریق شــاید بتوان کمکی کرد به این فضــای دیالوگ بین تماشــاگر و تئاتر.
خیلــی هم برایم مســئله نبوده کــه نمایش نامه نویس ایرانی اســت یا خارجی، مطرح اســت یــا خیر و احیانا شناخته شــده اســت یا نه.
مســئله اصلی من همانی اســت که عرض کردم. حــاال گاهی اوقات نمایش نامه نویس شناخته شــده تر است، گاهی ناشــناخته. اما خیلی اســتفاده از متون نویسندگان کمتر شناخته شــده مد نظرم نبوده است. در مورد کار «شــنلی» هم همین طور بود. «شــک» به لحاظ دراماتیک درست نوشته شده و شخصیت پردازی ها، فضاسازی و دیالوگ ها خیلی خوب نوشــته شــده و امکان یک اجرای خوب را به ما می داد. در عین حال مفاهیمی دارد که فقط شامل حال مفهوم شک که اسم اثر است و موضوع مهمی برای امروز و همیشه ما ست نمی شود. شک یک شکل بیرونی دارد که متوجه دیگری است که معموال به دیگری شک کنیم، جســت وجو کنیم و یک شک درونی که برای من این شک درونی واقعا شک متعالی است. شکی است که باعث می شود رشد کنیم.
وقتی به خودمان و داشــته های ذهنی و تفکراتمان شک می کنیم، امکان تولد دوباره پیدا می کنیم. این بــرای من مهم بود که در کنارش موضوعات اخالقی و روابط انســانی نیز مطرح می شــود. موضوع قضاوت کردن، تهمت زدن و حتی تبعیض و ستمی که ما به شکلی نامحسوس نسبت به هم روا می داریم هم مطرح است.
برای من به عنوان مخاطب، دیدن نمایشی که از موضوعات جاری در اجتماعی صحبت می کند، جالب است و نمایش «شک» این ویژگی را دارد. قضاوت کــردن، تهمت زدن یا اختالف ســلیقه و دیدگاه نکات قابل توجهی در این اثر است که به خوبی به مخاطب منتقل می شود. به معنی دیگر، وجوه مختلف آدمی در عملکردش را تصویر می کند. تمایل داشتید چه بخشی از ویژگی های این متن برای مخاطب پررنگ تر باشد؟
طبیعتا همه این مواردی که اشــاره کردید مســائلی بود که برای مــن جالب بــود، به جهت همان جوابی که در پاســخ ســؤال قبلی عرض کردم. و اینکه کدام یک اهمیت بیشــتری دارد، ما سعی کردیم مفاهیمی که نویســنده در اثر مطرح کرده، که غالبا مســائلی اســت کــه مد نظر خودمان هــم بود، به موازات هم طــرح کنیم.
اینکه من به عنوان پدید آور یا کارگردان به کدام یک بیشتر فکر می کردم، به نظرم خیلــی اهمیت ندارد. من به همه ایــن موضوعات فکر کردم و برایم اهمیــت دارد؛ تقابل قرائت های مختلف از دین که ویژگی مشــخص این متن اســت، بحث شک و قضاوت کردن و همان چیزهایی که شما اشــاره کردید. اما راستش را بخواهید در مواجهه با تماشاگران، این را فهمیدم که هر تماشاگر از یک زاویه به اثر نگاه می کند. یعنی چیزی را که بیشــتر دغدغه اش است و سؤال دارد از متن دریافت می کند و این برای من خوشایند است؛ چرا که یک متن چند وجهی است که می توان از زوایای مختلف بــه آن نگاه کرد. قصد من این نبوده که به بهای از بین رفتن سایر مفاهیم به یک مفهوم بیش از حد تمرکز کنم.
می دانم این نمایش تمرین های طوالنی مدتی داشته، در روزگاری که با انواع و اقســام دیگر نمایش که گاه بــدون تمرینی که باید روی صحنه می رود. می خواهم درباره پروسه آماده شدن این نمایش برای اجرا صحبت کنید. به خصوص حضور رویا افشــار که بی تردید یکی از بهترین بازی های نمایش متعلق به او است و بهنام تشکر، ویدا جوان و ساناز نجفی.
ممنونم از توجه شما. من اساسا در دانشگاه توسط استادانم آموزش دیدم و با دوستانم در این گروه که معتقد هستیم تئاتر اصال کار ساده ای نیســت؛ کاری بسیار جدی اســت و نیاز به تمرین دارد. تمرین نه به این معنی که صرفا یک ســری تمرینات را برگزار کنیــم، بلکه به این معنی کــه هر تمرینی باید برنامه خودش را داشــته باشــد و هدفمند باشــد و بیشــترین استفاده را از تمرین داشــته باشیم. تمرین دورهمی نیست، بلکه جدی ترین مرحله خلق اثر اســت که خوشبختانه در این کار هم ما تمریناتمان را از دی ماه ســال گذشــته شــروع کردیم و شاید نزدیک به ۵۰ جلسه و هر جلسه ســه، چهار ساعت بحث داشتیم و گفت و گو می کردیم. جلســات زیادی درباره تحلیل متن داشتیم و دور هم جمع می شدیم. برای اینکه مسئله نمایش وقتی که در دورخوانی های اولیه و تحلیل حل شــود، مراحل بعدی خیلی ســاده تر خواهــد بود و بعدا دچار چالش نمی شــویم. از همان ابتدا تکلیفمان را با متن و دیالوگ ها و بــا مفاهیم مختلفی که در متن مطرح می شــد، مشــخص کردیم و بــه یک همفکری رســیدیم. همه گــروه در این مرحله بــه من کمک کردند؛ طراحان، بازیگران، دســتیاران و... و نهایتا به شــاکله ای رسیدیم که می توانستیم به سراغ میزانســن، طراحی و برنامه های دیگر برویم. بازیگران کار هم همان طور که اشــاره کردید، خانم رویا افشــار یکی از بزرگان بازیگری تئاتر و ســینمای ایران هستند که برای من افتخار است.
در کنار ایشان حضور دارم. بسیار منضبط و دقیق هستند و راهنمایی او در طول تمرین به ما کمک بســیاری کرد. انرژی و شــوری که نسبت به تئاتر دارند واقعا کم نظیر اســت. بهنام تشکر که خوشبختانه یک تجربه خوب دیگر با هم داشــتیم و با روحیات هم آشنا هستیم. او هم چه در مرحله انتخاب متن و چه در تمرین ها بســیار به من کمک کرد. دقیق و منظم است و کامال در خدمت کار است و از او ممنونم.
ویدا جوان شاید در تئاتر با هم همکاری نداشــتیم، ولی خوشحالم از اینکه در خدمتش بودم. یک بازیگر بســیار باانگیزه که نقش بسیار سختی را هم بر عهده گرفت و او به نوعی نماینده تماشــاگر است که به نظرات دیگران گوشمی کنــد تا ببیند بایــد کدام را انتخاب کند و گاهــی درمی ماند که کدام درست است. او هم به شکلی درگیر شک از جنس خودش است.
ساناز نجفی هم که از هنرمندان عزیز اهل بندرعباس است، به درستی نقش خانم مولر را شناخت و خیلی زود ارتباط گرفت و نقش مادر دردمندی را که دچار چالش جدی اســت، درک و اجرا کرد که ثمره تالش های هر چهار بازیگر را می بینید و تمام شخصیت ها به نظر من شخصیت هایی بسیار پرداخته شــده بودند که بازیگران ما به خوبی قدر آنها را دانستند. همه این دوستان از شخصیت واالی تئاتری و فرهنگی برخوردارند. خب چالش اصلی بین شــخصیت های خواهر آلویسیوس با بازی رویا افشار و پدرفلین با بازی بهنام تشــکر در جریان است که هر کدام ویژگی هایی داشتند که رسیدن به این ویژگی ها نیازمند تمرین و همفکری و سؤالات بســیاری بود که باید به آن پاســخ می دادیم. اما هر کدام از بازیگران با توجه به ســابقه و تجربه خیلی خوبی که در تئاتر دارند، توانســتند این مسئله را به خوبی مدیریت کنند و به مرور این نقش ها کامل شد تا رسید. به اجرایی که شــما و تماشاگران محترم مشاهده کردید.
جا دارد اضافه کنم که خوشــبختانه گروه تئاتر «بیستون» در ،۱۰ ۱۲ سال اخیر توانسته این استمرار را حفظ کند و در کنار بازیگرانی که ذکرشان رفت، طراحان
درجه یکی داریم که باید از حمایت آنها و خالقیتشان تشکر کنم. به یک شــکل همکاری رسیدیم که ناگفته نظر هم را می دانیم و این در پیشبرد کار مؤثر اســت و یک نکته که در مورد تمام گروه حتی دســتیاران عزیز هم باید ذکر کنم، این است که فداکارانه همه در این تجربه حضور پیدا کردنــد و نه تنهــا کار و وظیفه خودش را انجــام دادند بلکه به دیگری هم کمک کردند. این نیســت که طراح صحنه یــا طراح گرافیک صرفا کار خــودش را انجام بدهد. آنهــا در مراحل تمرین حضور پیدا کردند و
در کنار عکاس عزیز ما و در کنار کســی که موسیقی را انتخاب کرد و در کنار طراحان دیگر، همه همفکری کردیم. برای من موهبت بزرگی بود و نتیجه اش را هم خدا را شــکر در کار می بینیــم. فضای امنی بود که دوستانم زمینه ای را فراهم کردند که بازیگران بتوانند بیشترین درخشش را داشته باشند و اینجا جا دارد از همه آنها تشکر کنم.
فکر می کنید در حال حاضر بزرگ ترین آسیبی که تئاتر حرفه ای ما را تهدید می کند، چیست؟
واقعیت این اســت که یک مورد نیست. از نظر من موارد متعددی اســت که می توانــد موضوع یــک گفت وگــوی کامل باشــد اما اگر فهرســت وار به آن اشــاره کنم، به نظرم یکی از این آســیب ها شــاید بحث آموزش اســت. بــه این خاطر که خیلی هدف گرا شــده ایم و در نظر نمی گیریم که این مســیر رفتن به ســمت هدف است که اهمیت اولیه را دارد و اگر این مســیر درست طی شود، هدف حاصل می شود.
در مســئله آموزش، چه در آموزشــگاه ها و چه در دانشــگاه، موضوع تعهد، مطالعه، صبر و جدی گرفتن پروســه تمرین به دوستان جوان تر یادآوری شــود؛ چرا که وظیفه ما ست و ما باید آنچه را که آموخته ایم، به نسل بعدتر انتقال بدهیم و اگر دوستان جوان تر گاهی این مسائل را مراعات نمی کنند، شــاید تقصیر آنها نیســت.
ما هستیم که باید آنها را چه در بحث آموزش و چه در بحث کارهایی که روی صحنه می بریم، آگاه کنیــم، همان گونه که خودمان یاد گرفتیــم.
نکته بعدی موضوع سرمایه مداری یا ســرمایه محوری است. متأسفانه دغدغه ای است که سال هاست وارد تئاتر شده و آن هم بحث این است که تئاتر باید خیلی درآمدزا باشد. من اصال منکر بحث چرخه اقتصادی نیستم و اینکه تئاتر بایــد بتواند از پس خــودش برآید، اما این را که اولین اولویت باشــد و اینکه این تئاتر چقدر می فروشد، اجازه بدهید بگویم این طرز تفکر کامال مردود است. باید ابتدا فکر کنیم کار باکیفیتی تولید می کنیم که تماشاگر بپسندد و راضی باشد، نه هر رضایتی.
راضی از این نظر که یک تئاتر دیده و بعد متعاقبش طبیعی است که سرمایه هم برمی گردد. یعنی حداقل دســتمزدی به عنوان کارگردان یا تهیه کننــده می توانیم به گروه تقدیم کنیم، اما اینکه پافشــاری کنیم روی این موضــوع که حتما ببینیم چه کاری انتخاب کنیم که می فروشــد؟ چه بازیگری بیاوریم که تماشاچی جذب کند؟ من از همین االن به این دوستان می گویم بسیار کار اشتباهی می کنید و عموما هم چنین نمایش هایی شکســت می خورند.
به جای این کار باید فکر کنند که تماشــاگر به لحــاظ فکری، ذهنی و فرهنگی نیاز دارد چه کاری ببیند؟ مطمئن باشــید که این گزاره همچنان جواب می دهد و ما این را تجربه کردیــم و بعد اینکه بازیگران را نه به خاطر اسم شان، بلکه به خاطر توانایی شان دعوت کنیم. از ســمت دیگر هم که نگاه کنیم، می بینیم گاهی اوقات کارگردانی می خواهد کاری را در یک تماشــاخانه خصوصی یــا دولتی اجرا کند اگر در تماشــاخانه دولتی باشد و به سقف میزان مشخصی تماشاچی نرســد، باید کار را به اصطلاح جمع کند. اگر خصوصی هم باشــد، باید اجاره بدهــد و در هر صورت باالخره هزینه تماشــاخانه دار را بدهد و شــاهد هســتیم که از این نظر خیلی کارها لطمه می بینند، یعنی تمام فکــر و ذکر کارگردان به این ســمت مــی رود که چــه کار کنم که کار بفروشد؟ به نظرم این آســیب جدی دیگر است. ساده انگاری در خود پروســه پدید آوردن تئاتر و اجرا که خودتان هم اشــاره کردید که بحث تمرین های کم و حداقلی را شــامل می شود و اســتفاده از کسانی که آموزش درســتی ندیده اند و متعاقبش با آثاری مواجه می شویم که از کمترین اســتانداردها برخوردار هستند و این به دلیل قطع شدن رابطه نسل ها با هم اســت، چرا که نسل های مختلف تئاتری باید در کنار هم
تجربه های گذشــته را به نســل جدید انتقال بدهند و من چیزی که در نســل پیش از خودم همیشــه ســتایش می کنم، تعهد و نظم شان در تئاتر است. این را شــاهد بودم که بارها برای تمرین چه آداب و نظم و دقتی دارند و تئاتر چقدر برای آنها مهم اســت. قبل از اجرا حتما باید خودشــان را به لحاظ بدن و بیان آماده کننــد و همه اینها واقعا مؤثر است. کاری که بدون تمرکز روی صحنه می رود، قطعا لطمه می خورد و تماشاچی نمی تواند آن نمایش را بپذیرد. حاال همه این موارد را کنار
هــم بگذارید و بعد می بینید نتیجه کار چه خواهد شــد. درباره همین بحث سرمایه محوری یکی از دلیلش هم قطع شدن کمک های دولتی است.
چند سالی اســت که آن حداقل کمک هزینه هایی را که گروه ها دریافت می کردند، دریافت نمی کنند و این باعث می شود بیشتر بار مالی بر دوش خود کارگردان یا تهیه کننده بیفتد. این هم نکته ای اســت که باید به آن توجه شــود. یک مورد دیگر هم وجــود دارد؛ معتقدم تئاتر رودی است که باید از چشمه های جوشان تغذیه شود.
آن چشمه های جوشــان چیزی جز دانشگاه ها و مراکز آموزشی نیستند که دانشجویان بااســتعداد را به جامعه تئاتری معرفی کنند. مــن به این حرف ایمان دارم کــه اگر می خواهیم این رود جاری باشــد، حتما این اتفاق بیفتد. ولی االن مســئله این است که یک درخواســت یا یک جور توقع برای برخی از دوســتان جوان ما ایجاد شــده اســت که حتما خیلی زود در سالن های حرفه ای اجرا بروند، در صورتی که اگر جشنواره دانشجویی ما می توانســت دوباره احیا شود، بهترین محل برای شناسایی استعدادها جشنواره دانشجویی است؛ کما اینکه در سال های رونق این جشنواره در دهه های ۷۰ و ۸۰ این را شاهد بودیم و اینکه به نظر من باید سالن هایی به این دوستان تخصیص داده شود که تجاربی را انجام بدهند. با احترام به همه استعدادهای جوانی که کارهای آنها بسیار دیدنی است و من تحسین شان می کنم، اما یک سری از دوستان الزاما هم نه جوان، ممکن است سنی هم از آنها گذشته باشد، ولی بی تجربه هستند، یعنی تجربه کار اجرا ندارند و یکباره می خواهند کارگردانی کنند.
به نظر من مقداری روند شــکل گیری کارگردان اینجا آســیب می بیند. یعنی اساسا به این شکلی که فقط صرفا به دلیل داشتن یک سرمایه که پول یک تماشاخانه
را بدهیم، کسی بی هیچ تجربه ای کارگردانی کند، روش درستی نیست. مقدمه ای که عرض کردم، اصال مخالفت با حضور جوان ها نیســت و معتقدم به حضورشان.
جوان های تحصیل کرده و بااستعداد حتما باید در تئاتر ما حضور داشته باشند، ولی اینکه افرادی بدون تجربه و آگاهی و بدون ســواد در سنین و نسل های مختلف و حتی در حرفه های دیگر و در هنرهای دیگر ورود می کنند، یک مقدار جای ســؤال دارد. البته که استثنا هم وجود دارد و ممکن است بعضی از این دوستان از حرفه های دیگر یا از هنرهای دیگر به تئاتر ورود کنند و شــاید هم کار خوب ارائه بدهند، اما به عنوان یک اصل معتقدم باید ســازوکاری داشــته باشــد.
موضوع دیگر این اســت که اجازه ندهیم کیفیت فدای کمیت شــود؛ چرا که با اجراهایی روبه رو هســتیم که به شــکل چند اجرا در یک روز در یک تماشــاخانه روی صحنه می روند و این لطمه بزرگی به طراحی صحنــه و طراحی نور می زند. امکان دپو کردن دکور وجود ندارد و بعد تمرکز بازیگران به شدت آسیب می بیند.
من خواهش می کنم از عزیزانی که مسئولیت تماشاخانه ها را بر عهده دارند، در این زمینه یک بازنگری جدی انجام بدهند؛ چون مطمئنا تماشاگر هم راضی تر خواهد بود، اگر در فضای آرام تری به تماشــای کار بنشیند و بتواند بعد از اجرا احیانا با گروه و بازیگران گفت وگو داشــته باشد. فراموش نکنیم که تئاتر، آیینی است برای دیالوگ و بهانه ای است برای اینکه صاحبان اثر با تماشاگران گفت وگو کنند و این باعث رشــد و غنی تر شدن تئاتر ما خواهد شد.
یک خواهش هم از همکاران عزیــز تئاتری دارم که در عین حال که تئاتر ما نیاز به همه گونه ها دارد و همه گونه ها محترم هســتند، هر شکلی که ارائه می کنند، سعی کنند اصول آن شیوه و ژانر را رعایت کنند. متأسفانه در این سال ها شاهد هســتیم یک سری کارها احیانا مورد استقبال قرار می گیرد، صرف اینکه از آن کار استقبال شده، باعث می شود آن شکل و شــیوه تکرار شود و این به نظر من غلط است. گاهی اوقات شیوه ای که اجرا شــده، هیچ ربطی به تئاتر نداشته و حاال به دلیلی فرامتنی مورد اســتقبال قرار گرفته. صرف اینکه از آن کار استقبال شده، نباید همه ما دنبال آن شکل و شــیوه برویم. اگر آثار کمدی و موزیکال کار می کنیم، این اصولی دارد که در شــکل خودش خیلی هم کار سختی است و در شکل خودش خیلی هم کار محترمی است. نیاییم به هر قیمتی تئاتری را روی صحنــه ببریم. اگر این کار ادامه پیدا بکند، کارهای بزرگ را دیگر نمی توانیم روی صحنه ببریم، چون تماشاگر ممکن است سلیقه اش از این فضا متأثر شود و به دلیل مواجهه اش با یک سری آثاری که از اصول تئاتری و شــیوه های درست محروم هســتند، به سمت و سوی دیگری برود که دیگر به سختی بتوان کاری از کامو یا سارتر را روی صحنه برد.
این خواهشی است که امیدوارم به آن توجه جدی شود.
منبع: خبرگزاری شرق
در روزهای اخیر، فرهنگسرای غدیر سمیرم شاهد رویدادی فرهنگی بوده که میتواند نقطه عطفی در تاریخ تئاتر این شهرستان محسوب شود. نمایش «ن/ماندن» که در فضای پلاتو تئاتر (بلکباکس) اجرا میشود، نهتنها از نظر هنری اثری قابل تأمل است، بلکه از جنبههای اجرایی نیز دستاوردهای قابل توجهی داشته است. آنچه این اجرا را متمایز میکند، ابتکار عمل گروهی از هنرمندان محلی است که به صورت خود جوش برای نخستین بار در سمیرم موفق به ایجاد فضایی استاندارد برای تئاتر بلکباکس شدهاند. این شیوه از تئاتر که به اوایل قرن بیستم و جنبشهای آوانگارد بازمیگردد، با حذف تجملات و تمرکز بر بازی بازیگر و روایت، امکان ارتباط مستقیمتری با مخاطب ایجاد میکند. در مقابل تئاتر سنتی قابعکسی که صحنه را همچون پردهای جدای از تماشاگران تصویر میکند، این شیوه اجرا مخاطب را در فضایی صمیمی و مشارکتی غرق میسازد.
نکته قابل توجه دیگر، تاکید گروه اجرایی برای فرهنگسازی فروش اینترنتی بلیت برای اولین بار در شهرستان می باشد. استقبال کمسابقه از فروش اینترنتی بلیت این نمایش، مزایای متعددی را به همراه داشته است. از یک سو با حذف محدودیتهای زمانی و مکانی، امکان دسترسی آسانتر برای علاقهمندان فراهم کرده تا در طول شبانه روز ساده تر بتوانند بلیت تهیه کنند. و از سوی دیگر، کاهش هزینههای چاپ و توزیع بلیت فیزیکی، منابع بیشتری را برای ارتقای کیفیت اجرا آزاد کرده است. و همچنین دسترسی به آمار و ارقام و نظرات و بازخورد مخاطبان در مورد اثر نیز تجربه بهتری را رقم می زند. این تجربه موفق میتواند الگویی برای دیگر رویدادهای فرهنگی شهرستان نیز محسوب شود.
در این میان، حضور هادی محرابی، هنرمند بومی و تحصیلکرده تئاتر که پس از سالها فعالیت حرفهای در مراکز معتبر کشور به زادگاه خود بازگشته، تا هم قدمی را در راستای اشاعه تئاتر آکادمیک و حرفهای برداشته باشد. و هم پیش برنده تئاتر پر افتخار و پر سابقه و شناختت شده شهر سمیرم باشد. به این رویداد عمق بیشتری بخشیده است. دانش و تجربه این هنرمند نهتنها در کیفیت اجرا تأثیرگذار بوده، بلکه میتواند الهامبخش نسل جدید هنرمندان سمیرمی باشد.
نمایش «ن/ماندن» با طراحی صحنه مینیمال و نورپردازی خلاقانه، مخاطب را به تأملی نو درباره مسائل معاصر دعوت میکند.
در خلاصه این اثر آمده است: هیچ مهاجری فعل هجرت را یکسان صرف نمیکند. ما هر کدام به امیدی ترک وطن کردیم. هیچ آدمی خانه اش را ولو خانهای روی آب، به همین سادگی رها نمیکند که برود. چراییاش برای هر آدمی با دیگری فرق میکند. اما بعد از هجرت ما همه، دلتنگیهای پر بلایمان را یکسان صرف میکنیم. هر بار که سوار آن اسب بزرگ آهنین میشویم نمیدانیم به خانه میرویم یا بر میگردیم.
همانطور که اجرا لایه های گاها پنهان مهاجرت را بررسی میکند. شیوه و فرم اجرا نیز تداعی کنندهی سیالیت و خاصیت جیوهگون درون متن است. از این رو این اثر به راحتی پتانسیل و قابلیت اجرا در محیط های بیرونی و تبدیل شدن به یک اجرای میدانی یا با امکان اجرا برای مکان های نامتعارف رو نیز داراست. همچنین عنوان نمایش می تواند اشارهای ظریف به پویایی و گذار از موقعیتهای ثابت داشته باشد، بهخوبی با فضای کلی اثر همخوانی دارد.
در این اثر نمایشی هادی محرابی به عنوان نویسنده و کارگردان و طراح صحنه، ریحانه رضایی وو علی یزدانی به عنوان بازیگران، مهدی کیانی به عنوان مدیر روابط عمومی و رسانه، سروش صابری، نور، پارمیس کاوه موسیقی، سجاد صابریان به عنوان منشی صحنه، ریحانه رضایی طراح لباس، محمد نادری تیزر و نریشن، متین رشیدی به عنوان طراح پوستر و تیزر، مهدی صابری و هانیه رضایی به عنوان عکاس، مهدی بهرامیان به عنوان فیلمبردار، محمد محرابی مدیر اجرا و خلیل صاعدی، امین رشیدی، امین بهرامیان به عنوان دستیاران اجرا همکاری داشته اند.
استقبال چشمگیر مردم سمیرم از اجرا، نویدبخش آیندهای روشن برای تئاتر شهرستان است. این موفقیت نشان میدهد که با وجود همه محدودیتها، عزم و خلاقیت هنرمندان میتواند تحولی شگرف در عرصه فرهنگ ایجاد کند. علاقهمندان میتوانند تا ١۵ اردیبهشت ماه هر شب ساعت ١٨:٣٠ و ٢٠ شاهد این نمایش در فرهنگسرای غدیر سمیرم باشند. همچنین امکان تهیه بلیت این اثر از طریق سایت تیوال امکان پذیر است.
«نمایش ۲۱» جدیدترین اثر محسن اردشیر از اواخر بهار روی صحنه می آید
به گزارش روابطعمومی گروه، محسن اردشیر، کارگردان و نویسندهی مطرح تئاتر، با نمایش جدید خود «۲۱» در یکی از سالنهای تئاتر تهران، به صحنه بازمیگردد. او که در سینما از شاگردان اصغر فرهادی و در تئاتر از شاگردان اسماعیل پرقوه بوده است، همواره تصویر را بر دیالوگ ترجیح داده، اما این بار در «۲۱» رویکردی متفاوت را تجربه میکند. این نمایش، تلفیقی از روایت بصری و دیالوگهای تأثیرگذار خواهد بود که مرزهای واقعیت و خیال را درهم می تند.
اردشیر پیشتر با نمایشهایی چون «خانه سیاه است»، «مرگ آنجلها»، «سیاه خال»، «انسان و آرزو» و «خوشه برنج» مورد تحسین منتقدان قرار گرفته. همچنین اوجوایز متعددی در جشنوارههای ملی و بینالمللی، از جمله: ۴جایزه از جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، جایزه ویژه جشنواره تئاتر دانشگاهی ایران، جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره تئاتر دانشگاهی کسب کرده است.
نگاه متفاوت او به روایت، استفاده از عناصر فیزیکال و طراحی صحنههای خلاقانه، از ویژگیهای شاخص آثارش به شمار میرود.
اردشیر با اشاره به نمایش «۲۱»، دربارهی این نمایش، که با ساختاری نامتعارف و فضایی تعلیقآمیز، مخاطب را به چالشی فکری میکشاند، میگوید: «۲۱» سفری است میان مرزهای واقعیت و توهم، جایی که هر حقیقتی میتواند دروغ باشد و هر دروغی رنگ حقیقت بگیرد. «۲۱» نمایشی است که کلمات در آن، نهتنها برای بیان، بلکه برای ایجاد بُعدی تازه از جهان نمایش به کار میروند. این بار دیالوگها همانقدر پررنگاند که قابهای تصویری، و روایت، در همتنیدگی کلمات و سکوت را تجربه میکند.
عوامل اجرا و بازیگران این اجرا به زودی معرفی خواهند شد
نمایش عروسکی «میرزا مخنث» به نویسندگی و کارگردانی صالح رجایی از ۲۵ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ در سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه خواهد رفت.
به گزارش روابط عمومی پروژه، نمایش عروسکی «میرزا مخنث» به نویسندگی و کارگردانی صالح رجایی، که پیشتر در بیستمین دوره جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی تهران-مبارک بهعنوان یکی از آثار برگزیده شناخته شد، از ۲۵ اردیبهشتماه ۱۴۰۴، ساعت ۱۸ در سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه خواهد رفت.
پرنیا ابریشمی، حمیدرضا شاهپسند، مسیح عبداللهی و پانیذ نصیری بازیگران این اثر نمایشی-عروسکی هستند.
«میرزا مخنث» در جشنواره عروسکی تهران-مبارک، موفق به کسب چندین افتخار از جمله «برگزیده بهترین متن»، «برگزیده بهترین طراحی و ساخت عروسک»، «تقدیر بهترین کارگردانی»، «تقدیر بهترین بازیدهندگی و صداپیشگی»، «تقدیر بهترین طراحی نور» و همچنین منتخب بخش جشنوارههای ملی چهلوسومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر شد.
طراح صحنه و آکسسوار: امیر پناهی فر، طراح لباس: دینا یوسفپور، طراح نور: رضا خضرایی، ویدئو مپینگ: حجت حاج عبداللهی، طراح عروسک: کیمیا باقری، طراح صدا و آهنگساز: متین صادقی، طراح پوستر و لوگو تایپ: محمد جهانی مقدم، گروه کارگردانی: سبا تیموری، گلنوش فربهی، سحر دیانتی، مدیر اجرا: محمد باقری تولید: عباس یوسفی، گروه ساخت عروسک: کیمیا باقری، گلنوش فربهی، سبا تیموری، ساخت صحنه: بهنام مالکی، دستیاران صحنه: وحید محققی، شادی ثیابی، محمد حسین معتمد، دستیار لباس: عارفه جهانگیری، مدلسازی سهبعدی و نقاشی دکور: آیدا اعتصامیفر، ساخت ویدئو و صداپیشه عروسک ویدئویی: امیرحسین بوریان، گرافیک: فاطمه جمعهزاده، حمیدرضا شاهپسند، ایدهپردازی محتوا: امیرحسین بوریان، روابطعمومی، تبلیغات و مشاور رسانهای: علی کیهانی، هماهنگی: بهار بهمن پور، اپراتور مپینگ: فائزه طاهری، تیزر و موشن: آریا نعمتالهی، بهروز داوری، صدا: زهرا حاج محمد کریمی، عکاس: مهدی کرمی مصلح، زهرا باقری دیگر عوامل این اثر نمایشی هستند.
در خلاصه داستان این اثر نمایشی آمده است: «در هر زمانی آدمها صرف فعل میکنند؛ از ماضی بعید تا فعل امر. اما اگر زمان آدمها را صرف کند چه؟
هرکس چیز یا چیزهایی برای پرسیدن دارد؛ شاید پرسیدن افعال منفی کمتری صرف میکرد.»
پیشفروش بلیتهای نمایش عروسکی «میرزا مخنث» هماکنون در سایت تیوال آغاز شده است.
آثار راه یافته به بخشهای صحنهای، خیابانی، محلات، ویژه و آف استیج سومین جشنواره ملی تئاتر محلات مشخص شدند.
به گزارش روابط عمومی این رویداد، پس از بررسی ۳۰۰ اثر رسیده به دبیرخانه، با آراء هیئتهای انتخاب، ۳۴ اثر به سومین جشنواره ملی تئاتر محلات راه پیدا کردند.
هیئت انتخاب بخش صحنهای، سعید بهنام، احسان جانمی و مرتضی شاهکرم و هیئت انتخاب بخش خیابانی، آف استیج، ویژه و محلات؛ علیرضا دهقانی، عباس خلیفهلو و رامین اکبری بودند.
اسامی آثار راهیافته به این رویداد بدون اولویت به شرح زیر است:
بخش خیابانی:
۱- «مام» کارگردان مهدی صالح یار از تبریز
۲- «اوج پرواز» کارگردان سوران حسینی از مریوان
۳- «اعترافات یک مجرم سرشناس» کارگردان نرگس خاک کار از ملایر
۴- «دوروشکه برسیه کان» کارگردان مختار محمدی از مریوان
۵- «سفرنامه» کارگردان محمد صمدی از محلات
۶- «بمبک» کارگردان علی فریدنی از شاهین شهر
۷- «مترس ها» کارگردان رضا اسکندری از کمیجان
۸- «سفر پر ماجرا» کارگردان مسعود کردی از بروجرد
۹- «سه دلقک و نصفی» کارگردان امیر امینی از لاهیجان
۱۰- «هشت خان» کارگردان رضا کاشی لو از ساوه
۱۱- «حشو» کارگردان مینا ویسمه از پردیس تهران
۱۲- «هه ژیان» کارگردان سید فریدون احمدی از سنندج
بخش صحنهای:
۱- «مکبثک» کارگردان محمد جواد شریفی از اراک
۲- «رجوع» کارگردان سعید حشمتی و کیمیا خلج از تهران
۳- «خاک» کارگردان مهدی روزبهانی از همدان
۴- «کن، ونیز، برلین، باختران» کارگردان محمد سعید فرازمند و محمدسجاد کزازی از تهران
۵- «خون مردگی» کارگردان شهرام سلطانی از اراک
۶- «سوزن بان» کارگردان جواد ایزددوست از اصفهان
۷- «آشپزخونه» کارگردان ایمان ملکی پور از اراک
۸- «نفرت روزالین» کارگردان آرش منصوری از کرمانشاه
۹- «روییدن» کارگردان علی علیزاده از دلیجان
بخش محلات:
۱- «چمدون» کارگردان حسین فیروزی
۲- «ایران ۵۷» کارگردان فرهاد فرهادی
۳- «ضیافت» کارگردان ایمان امیر احمدی
۴- «آن سوی تصویر» کارگردان امیر امینی
بخش ویژه:
۱- «میدان کودک» کارگردان کژال راست بین از مریوان
۲- «خانیم» کارگردان المیرا منتظری از مرند
۳- «بازگشت» کارگردان مالک آبسالان از دهلران
۴- «آخرین مشق» کارگردان مصطفی بوعذار از خوزستان
بخش آف استیج:
۱- «چاکرای ریشه» کارگردان علی سنامیری از جزیره خارک
۲- «پرومته» کارگردان علیرضا مظفری از تبریز
۳- «تن هایی که ایستاده میمیرند» کارگردان علیرضا امین مظفری از تهران
سومین جشنواره ملی تئاتر محلات به دبیری میثم کرمی از ۲۳ تا ۲۶ اردیبهشت در شهرهای محلات و نیمور برگزار میشود.
پس از ۸۰ اجرای پر مخاطب، «قضیه تفنگ چخوف» با نسخهای جدید به صحنه باز میگردد.
نمایش «قضیه تفنگ چخوف» نوشته احسان بدخشان و کارگردانی اشکان پیر دل زنده از ۱۵ اردیبهشت ساعت ۲۰ در سالن هما روی صحنه میرود.
تهیه کننده این نمایش که اثری از گروه دارما است، ریحانه راد و مشاور پروژه و سرمایهگذار صهبا خلد برین هستند.
به ترتیب ورود به صحنه؛ محمد علی الحمد، محمد علی براتی، مریم بصیری فر، احمد صمیمی، سعید زارعی، شیده غفاریان، یگانه منصوری، حسام زرنوشه، سارا عزیزی و سارا موسوی در این «قضیه تفنگ چخوف» ایفای نقش میکنند.
در داستان این نمایش؛ ۹ تن از مشاهیر بزرگ جهان برای اولین بار در دنیای پس از مرگ با هم وارد مسابقهای میشوند.
دیگر عواملی که در نسخه دوم نمایش «قضیه تفنگ چخوف»، اشکان پیر دل زنده را همراهی میکنند عبارتند از: گروه کارگردانی: امیرعباس رحمانی،یاسمن خلدبرین، سارا موسوی؛ منشی صحنه و برنامه ریز: بیتا آقا میرزایی، طراح صدا و موسیقی: بابک کیوانی، طراح صحنه: سینا ییلاق بیگی، طراح لباس: دینا یوسف پور، طراح لباس های اجرای جدید: فائزه فردی
طراح نور: رضا خضرایی، مجریان نور: بیتا آقا میرزایی، یاسمن محمدیان، مجری صدا: نیلوفر فولادی، طراح فرم و حرکت:اشکان پیر دل زنده، کریم تقی نژاد، با تشکر از نگین مدنی، مدیر صحنه: امیرحسین صفائی کیا، دستیار صحنه: امیرعلی رستمی، مدیر اجرائی: مصطفی کسمائی، مدیر تولید: امیرعباس رحمانی، دستیار تولید: امیرحسین صفائی کیا، مسئول آکسسوار: مهنا حاتمی، مدیر تبلیغات و روابط عمومی: نوید آغاز؛ تولیدمحتوا: بنفشه نظری، امیرعباس رحمانی، عرفان یوسف زاده، امیرحسین صفائی کیا، سرپرست گروه دارما: سارا عزیزی و محمد علی الحمد.
پیشفروش بلیت این نمایش آغاز شدهاست و علاقهمندان میتوانند به سایت تیوال مراجعه کنند.
چهار نمایش «امر ملوکانه» به کارگردانی حسین پاکدل، «نکراسوف» به کارگردانی مصطفی کوشکی، «جغد» به کارگردانی سعید حسنلو، و «عزادار» به کارگردانی امیر نجفی در نوبت اجرایی اردیبهشت و خرداد ماه تماشاخانه ایرانشهر به صحنه خواهند رفت.
به گزارش روابط عمومی تماشاخانه ایرانشهر، نمایش «امر ملوکانه» به نویسندگی و کارگردانی حسین پاکدل، با بازی عاطفه رضوی، صالح میرزاآقایی، مرتضی آقاحسینی، سپهر گودرزی، مرضیه بدرقه، محسن بهرامی، اشکان هورسان، یاسمین اربابی، مهدیه خوشفطرت، بیتا آقاجری، صادق اکبری و هاتف گودرزی در سالن استاد سمندریان به صحنه میرود.
نمایش «امر ملوکانه» از ۲۴ اردیبهشت ماه ساعت ۱۹:۳۰ اجرا خواهد شد.
نمایش «نکراسوف» به نویسندگی ژان پل سارتر و کارگردانی مصطفی کوشکی، با بازی امیر احمدی، سعید احمدی، پویا انصاری، میثم عبدی، فرزام رنجبر، محمد عبدالوند، علیرضا کرمی، عاطفه کوشکی، مهدی کوشکی، داریوش موفق، محیا مهدی زاده در سالن ناظرزاده کرمانی به صحنه خواهد رفت.
نمایش «نکراسوف» از ۲۳ اردیبهشت ساعت ۲۱:۱۵ اجراهای خود را آغاز میکند.
نمایش «جغد» به نویسندگی و کارگردانی سعید حسنلو و با بازی بهزاد خلج، سارا رسول زاده، عباس جمالی، صادق برقعی، اشکان دلاوری، پویا نوروزی، مینا زرنانی و امیر حسین فتحی از ۲۴ اردیبهشت ساعت ۲۱:۳۰ در سالن استاد سمندریان به صحنه میرود.
نمایش «عزادار» نوشتهی امیر نجفی و عرفان غفوری و به کارگردانی امیر نجفی، با بازی آزاده صمدی، عباس جمالی، فراز سرابی، آنالی شکوری، نیما خطیب شاد،
کوروش دانشور، رضا محمد خانی از ۲۴ اردیبهشت ساعت ۱۸:۴۵ اجراهای خود را آغاز میکند.
نمایش «عشق که میگن چیه؟» به کارگردانی آناهیتا غنی زاده که سال گذشته بهمن و اسفند با ۴۴۰۰ تماشاچی به روی صحنه رفته بود، به دلیل استقبال پرشور مخاطبان این بار در سالن وزرا به روی صحنه می رود. این نمایش که میزبان هنرمندان متعددی بوده است این بار روزهای پایانی هفته در سالن وزرا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پارک لاله اجرا می شود. نمایش عشق که میگن چیه؟ بر اساس کتاب «عشق که می گویند چیست؟» نویسنده: دیوید کالی، ناشر: بازی اندیشه، ترجمه: رضی هیرمندی به قلم زهرا خسروی به نگارش درآمده است.
بازیگران این نمایش عبارتند از: هدیه حاجی طاهری، بهرام بهبهانی، سوده سعدایی، فاطمه اکبری و عروسک گردان: هدیه حاجی طاهری، بهرام بهبهانی، مدیر تولید: روژین ستاری، شاعر: آزاده فرهنگیان، آهنگساز و تنظیم: عبد آتشانی
طراح صحنه: سینا ییلاق بیگی، طراح عروسک و ساخت عروسک: پری محفوظی نژاد، طراح لباس: پری محفوظی نژاد، آناهیتا غنیزاده، طراح نور: محمدرضا شاملوفر، طراح پوستر و بروشور: گلبن رسولی، طراح گریم: حسین تبریزی، انیماتور: بهنام فرد افشار، طراح کاراکتر انیمیشن: روشنک ستاری و سایر عوامل عبارتند از: دستیارکارگردان و برنامه ریز: روژین ستاری، دستیار دوم: علی عسکرپور، منشی صحنه: فاطمه حسینی، مدیر صحنه: سهند تیزپاز، روابط عمومی و تبلیغات: گروه تئاتر کودک ببین، ریحانه مطهری، روژین ستاری، روشنک کریمی، دستیار طراح صحنه: حسین کاظمی، ساخت دکور: مهدی عابدی، هادی عابدی، مهدیس بیدی، صبا صبحی، یاسمین مهرعلی، گروه صحنه: حمیدرضا صابری، روژان شجاعت، نوازندگان: پیانو: امیرحسین صفری، ویولن: سارا موسوی، ویولن سل: شبنم تنهایی، پرکاشن: مریم آتشانی، خوانندگان: فرناز ساحری، آناهیتا خسروی، مریم آشوری، عبد آتشانی، ضبط موسیقی: استودیو کارو، میکس و مستر: حامد جهانبخش، دوخت لباس و عروسک فندق: روشنک ستاری، مجری گریم: مهدیس نوروزی، دستیار ساخت عروسک: پرنیان ابریشمکش، شیماخشور، درسا زرین، نگین غیاثوند، سوگل گلمغانی آذر، شیدا لطفی، نیکی مصلحتی، سیده نغمه نورانی، تصویربردار: بهنام فرد افشار، فرزاد سلیمانی
در خلاصه ی نمایش آمده است:
افرا و خانواده اش به خانه ی جدیدی اسباب کشی کرده اند. در روز اول مدرسه ی جدید او باید یک تکلیف متفاوت و عجیب انجام دهد. اول یک مسئله را پیدا کند و با شیوه جالبی دنبال جواب پرسش باشد. برای افرا عشق مسئله ای است که توجهش به آن جلب می شود.
علاقمندان می توانند برای تهیه ی بلیت به سایت تیوال مراجعه کنند.
نمایش «عشق که میگن چیه ؟» که مناسب گروه سنی ۵ سال به بالاست روزهای چهارشنبه و پنجشنبه ساعت ۱۹:۳۰ و روزهای جمعه ساعت ۱۸:۳۰ در سالن وزرا به نشانی خیابان وزرا، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به روی صحنه می رود.
نمایش «باغ عدن» به نویسندگی احسان معجونی و کارگردانی شایان افشردی به مدت ۳ روز در تماشاخانه ایرانشهر به صحنه میرود.
به گزارش روابط عمومی تماشاخانه ایرانشهر؛ نمایش باغ عدن به کارگردانی شایان افشردی و با بازی فرزانه میدانی و احسان معجونی به مدت ۳ روز در تاریخهای ۱۷، ۱۸ و ۱۹ اردیبهشت، هر روز ساعت ۱۸:۴۵، در سالن استاد سمندریان به صحنه میرود.
در باغ عدن سید مهدی موسوی تبار طراح صحنه، نیلوفر نقیب ساداتی و محمدرضا رحمتی طراحان نور، سارا مژده طراح لباس، سپهر اصغری طراح صدا، اشکان ذهتاب مدیر پروژه، رها امامی منشی صحنه، امید شوندی ساخت تیزر، علی ایمانی دستیار کارگردان، محمد جواد شیخ مدیر صحنه و کیارش مسیبی عکاس، شایان افشردی را همراهی میکنند.
علاقهمندان به تهیهی اینترنتی بلیتهای این نمایش میتوانند به سایت تماشاخانه و یا سامانه تیوال مراجعه کنند.
۷۹امین دوره جشنواره تئاتر آوینیون تیر و مرداد برگزار میشود.
وحید امانپور برای سومین سال پیاپی به عنوان عکاس رسمی در فستیوال تئاتر «آوینیون» حضور خواهد داشت.
وحید امانپور هنرمند ایرانی مقیم فرانسه است که در اپرا ملی پاریس مشغول به فعالیت است. وی ضمنا با آژانس هانس لوکاس پاریس همکاری میکند. او دو سال اخیر در فستیوال آوینیون حضور داشته است. لازم به ذکر امانپور جایزه عکاسی در دوره ۱۷ام فستیوال عکاسی تئاتر در صربستان را سال ۲۰۲۳ دریافت کرده است.
هفتاد و نهمین دوره فستیوال تئاتر «آوینیون» از ۵ تا ۲۶ جولای (۱۴ تیر تا ۴ مرداد) در کشور فرانسه برگزار میشود.
Vahid Amanpour Becomes Official Photographer of the Avignon Theatre Festival
The 79th Avignon Theatre Festival will be held in July and August.
Vahid Amanpour will be present as the official photographer at the Avignon Theatre Festival for the third consecutive year.
Vahid Amanpour is an Iranian artist living in France who works at the Paris National Opera. He also collaborates with the Hans Lucas Agency in Paris. He has been present at the Avignon Festival for the past two years. It is worth noting that Amanpour received
the Photography Award at the 17th Theatre Photography Festival in Serbia in 2023.
The 79th Avignon Theatre Festival will be held in France from 5 to 26 July 2025.
نمایش "جگر هندی" که شب گذشته به احترام خانواده های جانباختگان بندرعباس روی صحنه نرفت از امروز ۹ اردیبهشت ماه اجرای خود را از سر میگیرد.
به گزارش روابط عمومی تماشاخانه سنگلج، مدیریت و کارکنان تماشاخانه سنگلج همچنین هنرمندان این تماشاخانه با تسلیت به خانواده درگذشتگان این فاجعه دردناک و همدردی با مردم استان هرمزگان، از امروز ۹ اردیبهشت ماه میزبان مخاطبان نمایش "جگر هندی" خواهند بود.
بی شک همه گونه های نمایش ایرانی نقشی از اندوه ها و زخم های پیدا و پنهان مردم ایران عزیزمان دارند که با خون دل پرورانده شده اند و هنرمندان تئاتر با همه دشواری تحمل این سوگ وظیفه خود می دانند تا لحظه ای این بار سهمگین را التیام بخشند.
نمایش "جگر هندی" نوشته و کارگردانی رحمت امینی که روز جمعه ۱۲ اردیبهشت ماه به کار خود پایان میدهد برای چهار اجرای پایانی روی صحنه می رود.
این نمایش حکایتی کوتاه اما جذاب در باب سیرت پادشاهان در گلستان سعدی را دستمایهی نمایشی طنز آمیز کرده است. پادشاهی دچار مرضی هولناک شده و چاره درمانش جگر است….
تهیهکنندگان این اثر نمایشی علیرضا گیلوری و میلاد اسکندری هستند و در آن هنرمندانی همچون فرزاد برهمن، دلارام ترکی، محسن جلالی راد، نوید جهانزاده، امین زارع، بهروز سروعلیشاهی، سیمین ضیائیان، مهدی مهریار، محمدرضا شهبانی نوری ایفای نقش می کنند.
بلیت این نمایش از طریق سایت تیوال به فروش میرسد
نمایش «مساوات» به نویسندگی و کارگردانی نیما آقاخانی از ۱۱ اردیبهشت در خانه نمایش دا روی صحنه خواهد رفت.
به گزارش مشاور رسانهای پروژه؛ نمایش «مساوات» به نویسندگی و کارگردانی نیما آقاخانی و براساس مجلس اول نمایشنامه «بیضایی» اثر سیدمحمد مساوات از ۱۱ اردیبهشت، ساعت ۱۹ در سالن شماره ۱ خانه نمایش دا روی صحنه خواهد رفت.
نگین فیروز منش، شیده غفاریان، مهدی آریاپور و نیما آقاخانی بازیگران این نمایش هستند.
نمایش «مساوات» برنده تندیس بهترین اجرا، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگری مرد (نیما آقاخانی)، برگزیده موسیقی، تقدیر بهترین بازیگری زن (نگین فیروزمنش)، تقدیر بهترین بازیگری زن (شیده غفاریان) و کاندید بهترین بازیگری مرد (مهدی آریاپور) در سیزدهمین جشنواره تئاتر دانشگاه سوره در اسفند ۱۴۰۳ شد.
دستیاران کارگردان: جواد فراهانی، فربد تکلو، طراح صحنه: محمدسجاد قادری، طراح نور: محمد عرفان فرش فروش، طراح لباس: شیده غفاریان، طراح پوستر و تیزر: محمد شهیدی، پرکاشن: امیرمحمد فریمانی، ویولن: آنیتا مددی، گیتار بیس: سیاوش انتظاری، عکاس: فربد تکلو، ساخت دکور: سیدمحمد عابدی نسب، مشاور رسانهای: علی کیهانی (راوی مدیا) دیگر عوامل این اثر نمایشی هستند.
در خلاصه داستان این نمایش آمده است: «چو ضحاک شد بر جهان شهریار/ بر او سالیان انجمن شد هزار/ هویدا گشت کردار فرزانگان/ پراگنده شد کام بخردان»
علاقهمندان برای تهیه بلیت این اثر نمایشی میتوانند به سایت تیوال مراجعه کنند.
اجراهای نمایش «به صرف بورش بدون خون به میزبانی نازنین» به کارگردانی صابر ابر از ۷ اردیبهشت در پردیس تئاتر و موسیقی دِکُر (باغ کتاب) آغاز شد.
«به صرف بورش بدون خون به میزبانی نازنین» دومین روایت از روایت سهگانه «به صرف بورش و خون» است که صابر ابر در مقام کارگردان و بازیگر اجرای آن را از ۷ اردیبهشت در بلکباکس پردیس تئاتر و موسیقی دِکُر (باغ کتاب) آغاز کرد.
این قسمت از نمایش با فکر و نگاهی به یکی از کاراکترهای «یادداشتهای زیرزمینی» شاهکار فئودور داستایوفسکی با اقتباس آزاد مهدی یزدانیخرم روی صحنه میرود.
نمایش «به صرف بورش بدون خون به میزبانی نازنین» با حضور صابر ابر در مقام بازیگر، طراح و کارگردان به همراهی الهام کردا به عنوان بازیگر، مهدی یزدانیخرم در مقام نویسنده و امیرسپهر تقیلو به عنوان مجری طرح اجرا میشود.
«به صرف بورش بدون خون به میزبانی نازنین» در ۲ نوبت ۱۹ و ۲۱ به صحنه میرود.
صابر ابر سال گذشته نمایش «امشب به صرف بورش و خون» را با همراهی فاطمه نقوی طی ۹ ماه و با میزبانی از ۵۰ هزار تماشاگر در پردیس تئاتر و موسیقی دِکُر (باغ کتاب) اجرا کرد.
فروش بلیت این اثر نمایشی از طریق سایت تیوال انجام میشود.
ادای احترام هنرمندان «ذرات آشوب» به درگذشتگان حادثه بندرعباس
نمایش «ذرات آشوب» به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم پشتکوهی که پرترهای از دلاوری و پردلی مردم محجوب جنوب است، شب گذشته (هفتم اردیبهشتماه) به مجروحان، بازماندگان و درگذشتگان حادثه تلخ انفجار در اسکله شهید رجایی بندرعباس تقدیم شد.
به گزارش روابط عمومی پروژه، نمایش «ذرات آشوب» به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم پشتکوهی، که از هفتم فروردینماه ساعت ۱۹ در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفته است به مجروحان، بازماندگان و درگذشتگان حادثه تلخ انفجار در اسکله شهید رجایی بندرعباس تقدیم شد.
ابراهیم پشتکوهی، کارگردان نمایش «ذرات آشوب» و اهل جنوب ایران، شب گذشته پس از شروع اجرا روی صحنه آمد و گفت: «فاجعه از چیزی که فکرش را میکنیم وحشتناک تر است؛ و برای ما که اهل جنوب هستیم تحملش سخت تر. لحظه به لحظه این نمایش درباره جنوب و بندر است.»
او افزود: «آن چه مهم است این است که برای آینده این سرزمین ما وظیفه داریم که پر قدرت و با انگیزه باشیم.»
همچنین سیدجواد یحیوی بازیگر این نمایش در پایان اجرا روی صحنه آمد و به نمایندگی از گروه نمایشی «ذرات آشوب» اجرای شب گذشته این اثر را به مجروحان، بازماندگان و درگذشتگان حادثه تلخ انفجار در اسکله شهید رجایی بندر عباس تقدیم کرد.
در این پروژه نمایشی محمد قدس بهعنوان مشاور تهیه و تولید و عسل کلاکی مدیر پروژه و برنامهریز، ابراهیم پشتکوهی را همراهی میکنند.
بازیگران این نمایش (به ترتیب ورود به صحنه) عبارتاند از: گاتا عابدی، امیرحسین شامبیاتی، سپهر محمودی، متین مکاریمقدم، یاشار نادری، مهدی حسینینیا، محسن زرآبادیپور، پژمان برزگر، رضا آرامش، پوریا ریحانی، پدرام زمانی، ارسلان قاسمی، امیرعباس حیدری، سام جان ملکی، ماهور لطفی، علی مهربان، جواد یحیوی، گندم احمدی، خیام حسینی، سوگند دیانی، احلام سلمانی، مینا ترکمن، حلما سمرقندی، طاها داورزنی، رویا جاویدنیا و آرش ظلیپور هستند.
نمایش «ذرات آشوب» پرترهای از دلاوری و پردلی مردم محجوب جزیره هرمز برای بیرون راندن اشغالگران پرتغالی را به تصویر میکشد که نشاندهنده عظمت روح ایرانی و جنگاوری آنها برای دفاع از میهنشان است.
این اثر نمایشی در چهلوسومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر تنها دو شب روی صحنه رفت که با استقبال مخاطبان و هنردوستان مواجه شد.
در بخشی از خلاصه داستان این نمایش آمده است: «برای کشتیهای بیلنگر، موجها تصمیم میگیرند؛ من سیزده هزار رگم به این سرزمین عاشق است.»
علاقهمندان برای تهیه بلیت ۵ اجرای پایانی این اثر نمایشی میتوانند به سایت تیوال مراجعه کنند.
کارگردان نمایش «کاما» معتقد است برخلاف تصور مفهوم فلسفی مرگ مورد پسند مخاطبان قرار میگیرد.
سروش زرینی کارگردان تئاتر که این شبها نمایش «کاما» را روی صحنه برده است درباره این اثر نمایشی به خبرنگار مهر گفت: «کاما» روایت استاد ادبیات دانشگاهی است که مبتلا به سرطان شده و آخرین روزهای زندگی خود را در بخش سرطانشناسی سپری میکند و این واپسین روزها او را به برداشت جدیدی از زندگی میرساند. این نمایشنامه که توسط مارگارت ادسن نوشته شده است در سال ۱۹۹۹ برنده جایزه پولیتزر شده و بارها در کشورهای مختلف اجرا شده است.
وی بیان کرد: وقتی به طور اتفاقی ترجمه این نمایشنامه را خواندم به نظرم متن جالبی آمد اما احساس کردم با توجه به توصیف دقیق محیط پزشکی در نمایشنامه و کمبود تسلط مترجم بر اصطلاحات پزشکی، ترجمه نقصهایی دارد. سه ترجمه از این نمایشنامه خواندم و هر سه این ایراد را داشتند و تقابل زبانیای که متن میان اصطلاحات پزشکی و اصطلاحات استاد ادبیات ایجاد میکرد در ترجمه منعکس نشده بود. پس یکی از دوستانم که ساکن کانادا بود متن اصلی را برایم فرستاد و وقتی متن را خواندم، متوجه شدم که حدسم درست بوده است و متن زبان خاص و سنگینی دارد که سرشار از بازیهای زبانی و اصطلاحات پزشکی است که موجب میشود تا ترجمه و اجرای آن به زبانی دیگر دشوار باشد. این ویژگیهای زبانی باعث میشود تا بهتر باشد یک پزشک نمایشنامه را ترجمه و حتی کارگردانی کند.
وی افزود: من متن را دراماتورژی کردم. متن اصلی طولانیتر از این است و بازیگران و صحنههای بیشتری دارد. من متن را بر اساس فرم مطلوبم بازنویسی کردم و تا حدودی ایده کارگردانی خودم را در آن پیاده کردم. چهارچوب نمایش همان متن ادسن است اما فرم اثر تا حدودی بر اساس ایده و فرم من جلو رفته است.
زرینی یادآور شد: نه من و نه تیمم اصلاً فکر نمیکردیم مخاطب اینقدر خوب با نمایش ارتباط بگیرد. ما پیش از اجرا از بازخورد مخاطب هیچ تصوری نداشتیم. مفهوم فلسفی مرگ برایمان بسیار سنگین بود و گمان میکردیم که مورد پسند مخاطب واقع نشود و بیننده آن را پس بزند. اما اتفاقی که افتاد دقیقاً برعکس بود. در اجراهایی که پشتسر گذاشتیم تمام بلیتهای ما به فروش رسیده است و هر کس که از سالن خارج میشود ذهنش درگیر اجرا و مفاهیم مطرح شده در آن است.
این کارگردان تئاتر که جراح نیز است، درباره روند تولید نمایش «کاما» توضیح داد: زمان دورخوانی اولیه من مشغول گذراندن طرح تخصص در جنوب بودم. بعد از دورخوانی متوجه ایرادات ترجمهها شدم و متن را از نو ترجمه و اصلاح کردم.
ترجمه متن از اسفند آغاز شد و تا آخر اردیبهشت زمان برد و اوایل خرداد با بازیگران اصلی وارد تمرین شدیم. سه ماه تمرین کردیم و بعد از آن باقی بازیگران اضافه شدند و هفتهای ۲ تا ۳ جلسه تمرین میکردیم. من «کاما» و پروژه قبلیام «اولانزاپین» را با هم شروع کردم و پلاتوها را با هم گرفتم و با ۲ گروه بازیگر مختلف برای ۲ اثر مجزا هشت ساعت پیوسته تمرین میکردم. بازیگران و تیم پروژه بیهیچ چشمداشت مالی وارد اثر شدند و هزینه پلاتوها را هم از اندوخته دوره پزشکی طرحم پرداخت میکردم. برای ما تنها تئاتر و اجرا شدن نمایشمان مهم بود. در ادامه با مشکل سالن مواجه شدیم که پردیس تئاتر و موسیقی باغ کتاب به داد ما رسید.
وی در پایان تأکید کرد: «کاما» یک نمایش معاصر است و برای خودم به عنوان یک پزشک بسیار چالش برانگیز بود و فکر میکنم همه کادر درمان باید آن را ببینند.
من خودم گاهی به عنوان یک پزشک مریض را یک کیس میدیدم نه انسانی که زنده است و روح دارد. انسانی که بر تخت خوابیده است تنها یک بیمار و یک کیس نیست اما سیستم مدرن درمانی به سمت ابژه کردن انسانها پیش میرود. «کاما» معاصر است چون درباره ابژه شدن انسانها صحبت میکند. چه در محیط درمان و چه در جامعه. شخصیت اصلی نمایش یک استاد ادبیات است اما نگاه او بر شعر و ادبیات همان نگاهی است که پزشک به بیمار دارد، یک ابژه مدرن!
منبع: خبرگزاری مهر
سام درخشانی، شبنم مقدمی و مهدی حسینینیا در نمایش «فردریک» به کارگردانی حمیدرضا نعیمی به ایفای نقش میپردازند.
نمایش «فردریک» نوشته اریک امانوئل اشمیت، ترجمه شهلا حائری و کارگردانی حمیدرضا نعیمی با حضور بازیگران شناخته شده سینما و تئاتر ایران از ۱۵ اردیبهشت در تالار وحدت به صحنه میرود.
در این اثر نمایشی شبنم مقدمی به عنوان یکی از چهرههای شناختهشده تئاتر، سینما و تلویزیون بعد از ششسال روی صحنه تئاتر حضور پیدا میکند و به ایفای نقش میپردازد.
همچنین سام درخشانی از دیگر بازیگران شناخته شده تئاتر، سینما و تلویزیون نیز در جدیدترین تجربه کارگردانی حمیدرضا نعیمی در نقش «فردریک» حضور دارد.
مهدی حسینینیا هنرمند شناخته شده بازیگری هم که طی سالهای اخیر حضور پررنگتری را در عرصه تئاتر داشته، به عنوان بازیگر در یک نقش متفاوت و کمدی با نمایش «فردریک» همراه است.
بهنام شرفی، ژاکلین آواره، مرتضی نجفی، گیلدا حمیدی، سیاوش خادم حسینی، صالح لواسانی و فرهاد قدیمخانی دیگر بازیگرانی هستند که در این اثر نمایشی به ایفای نقش میپردازند.
نمایش «فردریک» سرگذشت ستاره بازیگری تئاتر بولوار در پاریس و فرانسه قرنِ نوزدهم است. فردریک لومتر، بازیگری افسانهای است که تمام نقشها و ژانرها را آزموده است. وی میلی سیریناپذیر برای بازیگری دارد. از لذات زندگی چیزی نیست که تجربه نکرده باشد اما چند ماهی است که در میان تماشاگران متوجه ۲ چشم میشیرنگ میشود که در تاریکی فضای سالن نمایش همچون چشمان گربه میدرخشند و ... .
فروش بلیت «فردریک» از طریق سایت تیوال انجام میشود.
تیزر نمایش «تب» نوشته علیرضا زرگوشیان و به کارگردانی فرزاد جمشیددانایی رونمایی شد.
به گزارش مشاور رسانهای، اجرای نمایش «تب» نوشته علیرضا زرگوشیان و به تهیهکنندگی و کارگردانی فرزاد جمشیددانایی، از ۵ اردیبهشت ماه سال جاری آغاز میشود و تا ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۴، هر شب ساعت ۱۹ در سالن شماره یک خانه رویداد جریان روی صحنه است.
در آستانه شروع اجرا، از تیزر موشنگرافی این نمایش با طراحی سیاوش حبیبی رونمایی شد.
بازیگران نمایش «تب» عبارتند از: نازنین کاظم پور، نازنین فاطمه بابایی و علیرضا زرگوشیان.
در خلاصه داستان اثر چنین آمده است:«یک مرد و دو زن در یک روز آفتابی در یک ایستگاه اتوبوس منتظر ایستادهاند که ناگهان، مرد چتری را بیرون میآورد.»
دیگر عوامل این نمایش نیز عبارتند از: دیگر عوامل نمایش «تب» عبارتند از: دستیار کارگردان، منشی صحنه و جانشین تهیهکننده: صنم امیری، مجری طرح: علیرضا حسنپور، طراح صدا: مهدی برمه، مدیر صحنه: حنانه میلانی، دستیار: مهسا سعید، سرمایهگذار: گروه ترجمه فیلماج، طراح پوستر، موشن گرافی و اقلام تبلیغاتی: سیاوش حبیبی، طراح صحنه و ساخت صحنه: امیررضا عرفان، دستیار: نیکان همت، طراح بروشور: نرگس طاهری، ساناز نصیری، طراح و مجری گریم: فاطمه قاسمی، عکاس: نرگس طاهری، میشا بخشی و سیاوش حبیبی، مشاور رسانه: فرزاد جمشیددانایی، تبلیغات: سایت خبری راوی هنر، اثری از: محفل هنری راجا.
مخاطبان برای تهیه بلیت میتوانند به سایت تیوال به و همچنین، گیشه خانه رویداد جریان واقع در میدان ولیعصر، بلوار کشاورز، بعد از خیابان فلسطین، خیابان کبکانیان، نبش کوچه مرتضی زاده، پلاک ۱۰ و ۱۲ مراجعه کنند.
رضا آشفته نمایش «کاما» به کارگردانی سروش زرینی در پردیس تئاتر و موسیقی «دکُر» (باغ کتاب) به شیوه برشتی و با اعلام مرگ یک استاد فلسفه و ادبیات آغاز میشود و به شیوه تئاتر کلاسیک یونان با نمایاننشدن مرگ در میان دو پاروان پایان مییابد.
به گزارش گروه رسانه ای شرق؛ آغاز برشتی است و درست مثل اپرای پکن چین و شاید هم تعزیه ایرانیکه در آغاز همه چیز لو میرود؛ جایی برای تعلیق نمیماند اما زن نمایشمیخواهد درباره ماهیت زندگی بگوید و البته مرگ... فضایی متناقض از تلخ و شیرینی که همه ما به نوعی دچارش هستیم؛ چیزی بین روز و شب. سایه روشنی که نه روشنای روز را دارد و نه تاریکی شب را! در اینفضای معلق این استاد دانشگاه آخرین لحظات عمرش را با نوعی سرطان پیشرفته میگذارند و این لحظات آمیخته به دست و پا زدنهای آخر او است. در واقع تقلایی بینتیجه است چون مرگ گریبانش را میگیرد اما مرگ در صحنه پایانی بین دو پاروان پنهان میماند درست مثل یونانیانباستان که هیچگاه مرگ را در صحنه نمایان نمیکردند و به اشاره و روایتآن بسنده میکردند چون تئاتر بستر حقیقت یابی و بازاندیشی زندگیبوده و مرگ در تئاتر نمایان نبود. این دور اندیشی و پل زدن بین دو تئاتر شرقی و غربی سرشار از یک نگاه التقاطی است که میخواهدامروزی تر بنماید و سروش زرینی به درستی در شیوه اجرا فراتر از متن و خاستگاه متن دارد به دنبال یک دراماتورژی کارآمد میگردد که خودش را در مقام یک کارگردان جسور و خلاق آشکار سازد.
«کاما» برگرفته از نمایشنامه «wit» برنده جایزه پولیتزر به نویسندگیمارگارت ادسن، یکی از مهمترین آثار دراماتیک جهان با موضوع اخلاق پزشکی است که به اشتباه در اطلاعرسانی این نمایش آمده است: برایاولین بار در ایران با ترجمه، بازنویسی و کارگردانی سروش زرینی با جمعی از برگزیدگان بازیگری و کارگردانی «مکتب تهران» اجرا میشود. من سالها پیش این متن را دو بار با نامهای زیرکی و سخن ورزی خوانده بودم که نسبت به متن کاما اتفاقن بلندتر هم بود و در اینجا کوتاه شده آن مورد توجه و تامل و اجرا واقع شده است. شاید از اولین بار ، اجرای آن باشد که در این مورد شک و تردیدی نیست.
به هر حال زرینی در مقام یک پزشک متخصص و جراح با مقوله پزشکیآشناست و توانسته در فضاسازی و ارائه میزانسن گامهای موثری را بردارد. یعنی درک تجربی موقعیت به کارگردان امکان بهتری داده تا فضایشملموس باشد و نکته گنگ و مبهمی پیش روی مخاطب قرار نگیرد و از نزدیک مواجهه یک استاد دانشگاه با کادر درمان را به درستی درک کنیم؛ هر چند بیماری این زن بی درمان باقی میماند و او مثل یکموش آزمایشگاهی الت دست پزشکان است. در ارائه فضا نور و موسیقیمکمل شکل کلی اجرایند. نور در بازی سایه روشن نقش پر رنگی دارد تا این تناقض حاکم بر هستی را گویا باشد و انسان را در لحظات دوگانه و حتی پیچیده آشکار سازد، پس نورپردازی هم متنوع است و هم خلاق که بازیگر بتواند منظورهای دور از هم را در لحظاتی آشکار و در لحظاتیدیگر پنهان سازد؛ درست مثل زندگی و مرگ که لبریز از رمز و راز است.
طراحی صحنه نیز به شیوه مینی مالیستی در القای فضا به کار گرفته شده است. یک بیمارستان که باید با مبلمان، تخت و اثاثیه پزشکینمایان باشد. نور همکارکرد چند جانبه خود را در تفکیک لحظات و جاها به خدمت میگیرد و چندین فضا و لحظه نمایشی را برای بازیگران مهیامیسازد. در این مختصر و مفید بازیگران خودنمایی میکنند و در بیمارستان، خانه و دانشگاه خودی نشان میدهند و مواجهه چندگانه را به چالش درمیآورند که هم ضرباهنگ را رقم میزنند و هم هماهنگی لازم را برای پیشبرد داستان مد نظر قرار میدهند.
این اثر نمایشی با حضور ساناز پوردشتی، مهدی وحیدروش، مبینارمضانی، و دیگر بازیگران فرصتی است برای حضور خلاقه شأن. پوردشتی به درستی یک زن و استاد دانشگاه را در فضای متناقض مرگ و زندگی نمایان میسازد. زنی که شعر ابژه اوست اینک خود ابژه دیگرانشده و خود را مانند شعر میداند که باید مطالعه و درک شود که گاهی اینمنظور ناممکن است چنانچه زن هم مجهول، گنگ و ناشناخته با فرا رسیدنمرگرها میشود و این خواست دلی خود اوست که مرگ را به کما رفتن واحیای دوباره ترجیح میدهد و این را در صحنه زیبای بستنی یخیخوردن به سوزی پرستار یادآور میشود. پوردشتی در تک گویی و سخن ورزی به اندازه دیالوگ گویی با بازیگران و حتی تعامل با تماشاگران کامیاب است و بخش عمده ای از استقرار نهایی اثر مدیون این نیرویخلاقه است و بخشی دیگر تلاش گروهی و فردی بازیگران مکمل است. اما احساس میشود او در این نمایش التقاطی میتواند در لحظاتی درد مچاله کننده سرطان را به بازی بگیرد و بازی درونی و حسی را به بازیبیرونی و تکنیکی بیفزاید. چنانچه در زمان راه رفتن این مچالگی را به راستی بازی میکند اما کمی توجه به درد از منظر درونی مکمل اینبازی میشد.
مهدی وحید روش در سه نقش متفاوت با عوض کردن صدا و فیگور بازیمیکند. تسلط او به بیان و تمایز نقشها بازیاش را قابل درنگ می سازد. استاد، پدر و دکتر سه نقش متمایز از هم هستند که این بازیگر واحد بر این تمایز تاکید میورزد.
مبینا رمضانی نیز در دو نقش دکتر کلکیان و پرستار سوزی نمایانگریک بازیگر حسی و تکنیکی است. بازی او دو لحظه متفاوت را عیانمیکند. در نقش استاد سرطان شناسی میخواهد بر زن یا ویوین مسلط باشد و قلدرتر از او مینماید و در نقش سوزی بر عکس سلطه پذیری را به چالش درمیآورد.
در کل، بازیگران میتوانند چالشهای عمده متن را آشکار سازند و شایدتوش و توان بهتر از این میتوانست اجرا را در حد یک شاهکار اثبات کند؛ نکته ای که خیلی کم و نادر در نئاتر ما اتفاق میافتد.
با آنکه سروش زرینی موفق میشود مرگ را بین دو پاروان پنهان کند حضور بازیگر ویوین زیر نور و مقابل محل احیا نمیتواند گویای یکتصویر نهایی برای پایان بخشیدن به کاما باشد. اگر مرده است که همیناست چون در آغاز بر مردن تاکید میشود، دیگر این حضور در تضاد با آن مرگ است و حتی لطفی نسبت به آن تک گویی پیش از مرگ که طنز تلخی را نمایان ساخته ندارد. این حضور ضد آن سخنرانی پایانی است که ویوین دیگر به هیچ چیز زندگی پای بند نیست و همه چیز را بیهوده و باطل میداند.
سروش زرینی یک کارگردان است که در دو کار اخیرش ( پیش از ایننمایش «اولانزاپین» ) توانمندی های خود را اثبات کرده که پس از ایننیز میتواند کارهای قابل پذیرشتر و حتی خلاقه تری را پیش رویتماشاگرانش قرار دهد.
نمایش «کاما» نوشته مارگارت ادسن با طراحی و کارگردانی سروش زرینی این شبها در پردیس تئاتر باغ کتاب در حال اجراست. این اثر نمایشی، در مورد استاد ادبیاتی است که به سرطان مبتلاست و ساعات آخر زندگیاش را میگذراند به روی صحنه رفته است. دلیل دلبستگی کارگردان به این نمایش آشکار است: حرفه شخصی. سروش زرینی جراحی است که باتوجهبه علاقهاش، فلسفه، ادبیات و هنر میتواند از حرفهاش فاصله بگیرد، نگاهی استعلایی به ابژه پزشکی بیندازد، آن را کالبدشکافی کند، به آسیبشناسی آن بپردازد و در نهایت با چنین اندرکنشی بین علومانسانی و پزشکی به شناخت عمیقتری نائل آید؛ چه در مورد پزشکی و چه در حیطه علومانسانی.
بیجهت نیست که بسیاری از نویسندگان بزرگی که توانستهاند در لایههای عمیق احساسات و عواطف انسانی نفوذ کنند، جامه پزشکی برتن داشتهاند و چخوف مثال اعلای این مدعاست. کاما صحنه رقابت دو شاخه از متخصصان است، البته در وضعیتی بحرانی. وضعیتی که مسئله مرگ و زندگی بیشترین نیاز را برای همدلی و تفاهم بین پزشک و بیمار ایجاب میکند. بیمار در ابتدا فکر میکند که باتوجهبه توانش در ریشهشناسی لغات، موفق به شناخت بیماری و درک شرایط پیشرو خواهد شد و از سوی دیگر پزشکان که درک عمیقتری از وضعیت بحرانی بیمار دارند و روند شتابان بیماری را با دقت زیاد ثبت و ضبط میکنند و چشمانداز روشنی از شرایط روبهمرگ بیمار دارند، نه حوصله و نه ارزشی برای موشکافیهای فاضلانه بیمار در خصوص کلمات و عبارات پزشکی قائلاند.
ادسن چند سالی را بهطور داوطلب در بخش سرطان بیمارستانی کار کرده و بارها شاهد اجرای مناسک راند بر بستر بیماران بوده و زرینی خود صحنهگردان مراسم بیمار- پزشک با حضور تیم کامل درمان بر بالین بیمار در حال احتضار بوده است. از دیدگاه این دو اندیشهورز، آنچه پایههای آداب پزشکی مدرن را تشکیل میدهند، بیش از آنکه رابطه انسانی و همدلانه پزشک و بیمار باشد، گزارش و ثبت دقیق مشاهدات پزشک از شرایط بیمار است. فوکو در کتاب تولد پزشکی بالینی، باستانشناسی نگاه پزشکی شرح دقیق، انتقادی و مبسوطی از این روند را ارائه کرده است. سراسر نمایش بهدرستی و بهصورت واقعگرایانهای به اهمیت ثبت دقیق جزییات نشانههای روند بیماری بدون نیمنگاهی به شرایط بیمار به عنوان موجودی دارای احساس، عواطف و نیز موجودی شناسا (سوژه) و آگاه به هستی (دازاین) تاکید دارد. بیمار تبدیل به ابژه پزشکی شده و از سوژگی خود فاصله گرفته است.
به همین دلیل اصرار بیمار بر سوژگی در محضر پزشکان نهتنها راه به جایی نمیبرد، بلکه چه بسا بر بازدهی روند درمان اخلال وارد میکند. در این میان فقط و فقط پرستار عامی بخش، تا حدودی میتواند این رابطه همدلانه را بیهیچ نشانهای از دلسوزی با بیمار دم مرگ ایجاد کند و در مورد سختترین تصمیم بیمار یعنی کد کامل، نظر بیمار را جویا شود. این مورد شاید تنها موردی باشد که در لحظات آخر به بیمار احساس سوژگی دست میدهد. به نظر میرسد کارگردان باتوجهبه اختیاراتش با هوشمندی وزن بیشتری به عامیبودن پرستار نسبت به متن اصلی داده و با این کار به کنتراست زبان مرسوم بهشدت پیچیده و دقیق پزشکی مدرن و ناکارآمدی آن در کاستن از رنج و دردهای بیمار رو به موت، با سادگی و سهولت زبان بهشدت ساده ولی مفاهمهآمیز و تسکینبخش دامن زده است. رگههایی از چنین ستایشی از عامیانگی در نحوه اجرا نیز مشهود است.
درستکردن توپ کاغذی به عنوان کاردستی تسکینبخش، تاکید بیشتر بر فاصلهگذاری در نمایش با طرح سؤالاتی ساده از تماشاگران با ستایش ضمنی از سادگی راه را بر استنباط عامیانه از نمایشی ملودرام و عامهپسند در اجرای نمایش میبندد. چون عامیانگی مضمونی کارآمد در شرایطی بس پیچیده و فلسفی است و کاربرد آن در نمایش به منصه ظهور میرسد. آنچه بیمار را رستگار میکند و عبورش را از مکث میان زندگی و مرگ آسان میکند، نه دکلمه و بازخوانی و تفسیر اشعار جان دان، شاعر و ادیب برجسته دوران کلاسیک انگلیسی است که خوردن بستنی یخی با پرستاری است که هیچ دانشی از ادبیات و شعر و شاعری ندارد.
با مقایسهای سطحی بین متن و اجرا به نظر نگارنده میرسد که نمایشنامهای که به دست نویسندهای مشاهدهگر مکتوب شده و توانسته جایزه پولیتزر را از آن خود کند، در اجرای سروش زرینی به لایههای عمیقتری دست یافته که تنها میتوانسته به دست کسی پرورده شود و لایهبندی مشخصتری پیدا کند که سالهای متمادی بهصورت مسئولانهتر، آگاهتر و فعالتر با بیماران سرطانی و دم مرگ سروکله زده، بیخوابیها و مرارتها کشیده، در اتاق عمل با چاقوی جراحی تصمیمات سرنوشتساز گرفته، گاه از خود ناامید شده و گاه بر خود بالیده و در مورد همه این مسائل با نگاهی انتقادی، خود، همکاران و بیمارانش را کاویده تا توانسته با ادغام نگاه از بیرون و درون به بازبینی رابطه بیمار و پزشک بپردازد و فلسفهای اخلاقی از مواجهه مرگ و زندگی بیرون بکشد.
تمدید کنسرتنمایش «ایرج، زهره، منوچهر» پس از ۱۴۰ اجرا و فروش بیش از ۱۵ میلیارد تومان
کنسرتنمایش «ایرج، زهره، منوچهر» پس از ۱۴۰ اجرای موفق و فروش بیش از ۱۵ میلیارد تومان، با استقبال مخاطبان در پردیس تئاتر شهرزاد، برای پنجمین بار تمدید شد.
این اثر در سال ۱۴۰۳ به عنوان پرفروشترین نمایش در میان سالنهای خصوصی شناخته شد.
کنسرتنمایش «ایرج، زهره، منوچهر» به تهیه کنندگی مسعود والا و کارگردانی مهرداد آبجار و نویسندگی علی پالیزدار، از ۱۳ آبان ۱۴۰۳ به روی صحنه رفته است و همچنان پس از ۶ ماه اجرا، با استقبال مخاطبین همراه است.
این کنسرت نمایش با فضای شاد و خانوادگی، همراه با موسیقی بندری که گروه موسیقی آوای موج، اجرای آن را به عهده دارند هر شب ساعت ۲۱:۳۰ در پردیس تئاتر شهرزاد به صحنه میرود.
برای خرید بلیت این کنسرت نمایش به سایت تیوال مراجعه بفرمایید.
نمایش «فردریک» به کارگردانی حمیدرضا نعیمی با حضور بازیگران مطرح و با سابقه تئاتر ایران در تالار وحدت روی صحنه میرود.
نمایش «فردریک» نوشته اریک امانوئل اشمیت، ترجمه شهلا حائری، با کارگردانی حمیدرضا نعیمی از ۱۵ اردیبهشت در تالار وحدت روی صحنه میرود.
در نمایش «فردریک» که بازیگران متعددی در آن به ایفای نقش میپردازند، ژاکلین آواره، مرتضی نجفی، گیلدا حمیدی، سیاوش خادم حسینی و فرهاد قدیمخانی از جمله هنرمندانی هستند که حضور دارند.
نمایش «فردریک» سرگذشت ستاره بازیگری تئاتر بولوار در پاریس و فرانسه قرنِ نوزدهم است. فردریک لومتر، بازیگری افسانهای است که تمام نقشها و ژانرها را آزموده است. وی میلی سیریناپذیر برای بازیگری دارد. از لذات زندگی چیزی نیست که تجربه نکرده باشد اما چند ماهی است که در میان تماشاگران متوجه ۲ چشم میشیرنگ میشود که در تاریکی فضای سالن نمایش همچون چشمان گربه میدرخشند و ... .
به زودی سایر بازیگران و عوامل نمایش «فردریک» معرفی میشوند.
نمایش «آنبُرد» به نویسندگی و کارگردانی مهدی زندیه و آیدین تمبرچی با تهیهکنندگی سجاد افشاریان با ۱۰۰ اجرا و میزبانی بیش از ۵ هزار و ۵۰۰ مخاطب به فروشی یکمیلیاردی رسید.
به گزارش مشاور رسانهای پروژه، نمایش «آنبُرد» به نویسندگی و کارگردانی مهدی زندیه و آیدین تمبرچی با تهیهکنندگی سجاد افشاریان در ادامه دور سوم اجراهای خود یکمیلیاردی شد.
«آنبُرد» با ۱۰۰ اجرا و میزبانی بیش از ۵ هزار و ۵۰۰ مخاطب به فروشی یکمیلیاردی رسید.
این نمایش که جایزه بازیگری، کارگردانی، نمایشنامه و دیپلم افتخار بهترین اثر از نگاه مخاطب را از جشنواره تئاتر شهر دریافت کرده، در مجموعههای تئاتر شهر، هیلاج، تئاتر لبخند و شهر رشت پیشروی مخاطبان قرار گرفته است.
نمایش «آنبُرد» با بازی مهدی زندیه و نیکو بستانی ساعت ۱۸:۴۵ در سالن شماره ۲ مجموعه تئاتر لبخند روی صحنه است.
دستیار کارگردان و برنامه ریز: شادی بیات، گروه کارگردانی: محمد غلامی، حامد حسینزاده، مطهره پورجعفر، (گروه طراحان) طراح صحنه: شادی بیات، طراح نور: رضا خضرایی، طراح لباس: شادی بیات، طراح صدا، موسیقی: محمدحسین غفاری، طراح گرافیک و تبلیغات: علی زندیه، (گروه تبلیغات) ساخت موشن گرافیک: شایان عظیمی، مدیر تبلیغات: نوید آغاز، مشاور رسانه: علی کیهانی، عکاس: شایان عظیمی عوامل این اثر نمایشی هستند.
در خلاصه داستان «آنبُرد» آمده است: «کاش میشد بین موندن و رفتن، جفتشو انتخاب کرد...»
علاقهمندان میتوانند برای تهیه بلیت نمایش «آنبُرد» به سایت تیوال مراجعه کنند.
عمارت نوفل لوشاتو از روز یکشنبه ۷ اردیبهشت، میزبان نمایش «سقف کلیسای جامع» میشود؛ نمایشی با بازنویسی بهروز سالمی و کارگردانی محمدصادق پیمانفر هر روز ساعت ۱۸:۰۰ به روی صحنه خواهد رفت.
این نمایش برداشتی نو از جهان آثار آرتور میلر است؛ روایتی انسانی از تقابل فرد با ساختارهای اجتماعی و وجدان اخلاقی، که در قالبی مدرن و با نگاهی امروزی بازآفرینی شده است.
در خلاصه داستان این اثر نمایشی آمده است: سه نویسنده، چند کلمه، یک سقف. هنوز سعی دارند چیزی بنویسند.
مبینا رمضانی، رحیم مهراندیش، سروش برجکی، امیرسعید افشار و فاطمه آقاعلی در نمایش «سقف کلیسای جامع» به ایفای نقش میپردازند.
دیگر عوامل این اثر نمایشی عبارتند از: دستیار کارگردان احسان اخوان صفار، دستیار دوم کارگردان محمدتقی شفاه، منشی صحنه رضا حیدری، طراح صحنه و لباس محمدصادق پیمانفر، مشاور طراح صحنه و لباس ساناز پوردشتی، انتخاب موسیقی محمدصادق پیمانفر، عکاس رضا جاویدی، فیلمبردار (تیزر تبلیغاتی) آبان ترابی، ساخت تیزر محمدصادق پیمانفر، موشن گرافیک حسن آگاهی، طراح مپینگ علی حافظ پور، طراح گرافیک پوریا احمدیان، روابط عمومی و مدیر تبلیغات آیدا سرمست، مدیر صفحه مجازی فاطمه قدیانی
پیشفروش بلیتهای این اثر نمایشی در سایت تیوال آغاز شده است.
به گزارش خبرگزاری صبا به نقل از روابط عمومی پروژه، نمایش کمدی-درام «مهمانی شام» به قلم نیل سایمون و کارگردانی حسام انوری که از ۱۰ فروردین ماه ۱۴۰۴ در سالن شماره ۲ پردیس تئاتر شهرزاد اجرای خود را آغاز کرده است، با مجموع ۲۰ اجرا و میزبانی از حدود ۵ هزار مخاطب توانست به فروشی معادل دو میلیارد تومان دست پیدا کند.
همزمان با دو میلیاردی شدن فروش این پروژه، روز چهارشنبه سوم اردیبهشت ۱۴۰۴ نمایش ساعت ۱۹:۰۰ روی صحنه میرود و پس از آن دومین جلسه نقد و بررسی اثر در رویداد هزار و یک شب شهرزاد با حضور دکتر مسعود دلخواه، رضا آشفته، میلاد مولانا، حسام انوری، سوسن پرور و امیر غفارمنش برگزار میشود.
علاقهمندان میتوانند برای خرید بلیت به سایت تیوال مراجعه کنند؛ همچنین حضور در جلسه نقد و بررسی برای عموم آزاد است.
به گزارش روابط عمومی پروژه، نمایش «مستطیل» به طراحی، نویسندگی و کارگردانی صحرا رمضانیان و تهیهکنندگی ایلیا شمس و کامیار محبی، در ادامه حضور موفق بینالمللی خود، در یازدهمین دوره فستیوال بینالمللی مونودرامای فجیره (امارات متحده عربی) موفق به دریافت تندیس جشنواره شد و در میان سه اجرای برتر این دوره قرار گرفت.
در این دوره از جشنواره نمایشهایی از کشورهای آلمان، فرانسه، اسپانیا، یونان، روسیه، ارمنستان، گرجستان، مصر، تونس و... حضور داشتند و با یکدیگر به رقابت پرداختند.
علی میرنژاد به عنوان بازیگر در این اثر به ایفای نقش پرداخت. این اثر کاری از گروه هنری مستطیل است.
بنا بر این گزارش، این اثر نمایشی پیشتر در بیستمین جشنواره بینالمللی هنرهای اجرایی ایروان (هایفست) و هفتمین جشنواره بینالمللی Inspiration مسکو روی صحنه رفته بود و با استقبال مخاطبان مواجه شده بود.
از دیگر عوامل این نمایش میتوان به حضور بازیگران (صدا و تصویر) امیر بهادر اورعی، نازنین تفضلی، کیمیا نهرین و امیرمحمود نورایی، ساخت ویدیو و تدوین پویا حقیقی گیلاهی، طراح لباس اکرم نصیری، انتخاب موسیقی هومن هوشیاری، عکاس حسین حاجیبابایی، مترجم امیر جعفری، اجرای پوستر مجتبی رحامیان، دستیار کارگردان آرین اسماعیلزاده اشاره کرد.
لازم به ذکر است مؤسسه فرهنگی و هنری «با ما میرسی» به عنوان حامی مالی و معنوی در این اثر حضور دارد.
یازدهمین فستیوال بینالمللی مونودرامای فجیره امارات از ۱۰ تا ۱۸ آوریل (۲۱ تا ۲۹ فروردین) برگزار شد.
عکس: حسین حاجیبابایی
در پی استقبال مخاطبان اجرای نمایش «کالیگولا» تا ۱۹ اردیبهشت ماه تمدید شد.
به گزارش روابطعمومی، نمایش «کالیگولا» که از ۷ فروردین ماه در تالار قشقایی مجموعه تئاترشهر روی صحنه است و قرار بود تا ۹ اردیبهشت ماه در این تالار نمایشی اجرا شود در پی استقبال مخاطبان اجرای این نمایش تا ۱۹ اردیبهشت ماه تمدید شد.
«گالیگولا» اثر آلبر کامو با ترجمه ابوالحسن نجفی به نویسندگی و کارگردانی مهرداد مصطفوی ساعت ۱۸ و ۲۰ در تالار قشقایی مجموعه تئاترشهر روی صحنه است.
بازیگران این نمایش به ترتیب حروف الفبا: نگین جاوید، زهرا جلیلوند، آوا حکیمی، کامیار دریاکناری، نیما دودانگه، علی رحیمی، محمدرضا رنجبر، افشین رهگذر، مرضیه زهری، ساناز سلیمانی، شهاب شبیری، مبینا صالحی، حمید صدری، محمد طالبی، یگانه کلانتر، کیا پاشا، سپهر مشروطه، ساحل مصلحی، محمد مظاهر و مسعود مهرابی هستند.
دیگر عوامل «کالیگولا» عبارتند از: مجری طرح: نورالدین حیدری ماهر، طراح صحنه: امیرحسین دوانی، طراح نور: نیلوفر نقیبساداتی و محمدرضا رحمتی، طراح لباس: نسرین خرمی، طراح و ساخت عروسک و ماسک: پرنیا علی پناهی و شیدا لطفی، دستیار اول و برنامهریز: ساناز سلیمانی، منشی صحنه: مبینا شهرآبادی، اجرای نور: سارا احمدیان، مدیر صحنه: علی همدانی، خیاط: محمد صوفیزاده و جبار صوفیزاده، آهنگساز: علی آسا، مدیر تولید محتوا: نگار عباسزاده، ساخت تیزر: محمد رهسپار و مهسا زال، عکاس: مهسا زال و مدیر روابطعمومی و رسانه: شقایق فرشته.
در خلاصه داستان نمایش آمده است: کالیگولا پس از مرگ خواهرش دروسیلا، مجنون شده و در قصر میچرخد. فیلم میبیند. ریچارد سوم میبیند.
علاقهمندان میتوانند بلیت این نمایش را از سایت تیوال تهیه کنند.
به گزارش برنا- گروه فرهنگ و هنر؛ کارگردان نمایش «شک» گفت: این نمایش پرسشهایی را مطرح میکند که هنوز برای ایران ۱۴۰۴ مسئلهاند و مسائل انسانی زمان نمیپذیرند کورش سلیمانی، کارگردان و بازیگر شناختهشده تئاتر، این روزها نمایش «شک» به قلم جان پاتریک شنلی را روی صحنه تماشاخانه ایرانشهر برده است؛ نمایشی که با درونمایهای روانشناختی و اخلاقی، تماشاگر را درگیر پرسشهای جدی درباره حقیقت، باور و قضاوت میکند.
او که همواره در آثارش به دغدغههای انسانی و اجتماعی وفادار مانده، این بار نیز سراغ متنی رفته که در عین سادگی، پیچیدگیهای عمیقی در لایههای پنهان خود دارد.
سلیمانی درباره انتخاب این نمایش، روند تولید، بازیگران و نگاهش به تئاتر معاصر، گفتوگویی با خبرنگار گروه فرهنگ و هنر برنا؛ داشته که در ادامه میخوانید.
موضوع نمایشنامه «شک» جهان شمول است.
چه نکاتی در نمایشنامه «شک» جان پاتریک شنلی شما را مجاب کرد که آن را برای اجرا انتخاب کنید؟ با توجه به اینکه این متن از نظر روانشناختی و اخلاقی دارای لایههای عمیقی است، چه مؤلفههایی در آن دیدید که برای تبدیلشدن به یک اثر نمایشی تأثیرگذار در تئاتر امروز ایران مناسب باشد؟
برای من دو ویژگی همیشه در انتخاب یک نمایشنامه اهمیت دارد؛ اول، زیباییشناسی و ساختار هنری اثر و دوم، دعوت مخاطب به اندیشیدن. اثری برای اجرا مناسب است که هم از نظر دراماتیک زمینه مناسب برای نمایش فراهم کند و هم دغدغهمند باشد؛ چه دغدغههای انسانی و فلسفی، چه دغدغههای اجتماعی و روزمره.
نمایشنامه شک هر دو ویژگی را دارد. علاوه بر این، موضوعاتی مثل قضاوت، نوع نگاه به دینداری، تقابل تعصب با نگاه منعطف، اخلاق، قدرت، دروغ، تهمت، تبعیض نژادی و حتی شیوه آموزش در آن مطرح است. اگرچه متن در اوایل سال ۲۰۰۰ نوشته شده و به دهه ۶۰ میلادی در کشوری دیگر مربوط میشود، اما موضوعاتش هنوز برای ما در تهران ۱۴۰۴ مسئلهاند. مسائل انسانی زمان نمیپذیرند و به همین دلیل است که هنوز به سراغ چخوف، شکسپیر، هملت و... میرویم، چون پرسشهایی که مطرح میکنند جهان شمول و زندهاند.
نمایشنامه «شک» از جنبه مفهومی روی مسئلهای تأکید دارد که در ظاهر منفی تلقی میشود. از نگاه شما، آیا نمایش میخواهد بگوید شک همیشه چیز بدی است؟ یا اینکه میتواند ما را به حقیقت نزدیکتر کند؟
اتفاقاً نکته مهم همینجاست. نمایش دو نوع شک را از هم تفکیک میکند. یک نوع، شکهای روزمره است؛ شک به همسایه، همکار، دوست، که میتواند مخرب باشد. اما نوع دیگر، شک متعالی است. شکی که انسان نسبت به دیدگاهها و باورهای سفت و سخت گذشتهاش پیدا میکند. این شک مقدمه ایمان است.
در موعظه ابتدایی نمایش هم پدر فلین میگوید: شک میتواند ریسمانی به استحکام ایمان باشد. در ادبیات کلاسیک خودمان هم این نوع تحول را زیاد میبینیم؛ ناصرخسرو در میانه زندگیاش متحول میشود، مولانا در برخورد با شمس گذشته خود را زیر و رو میکند. ما هم در بروشور نمایش از قول حضرت مسیح آوردهایم: ملکوت خدا را کسی درنمییابد، مگر آنکه دوباره متولد شود. این یعنی تحول درونی و رهایی از قطعیتها.
انتخاب هر نمایشنامه، بازتابی از نگاه کارگردان به جامعه خودش است.
بر اساس همین نمایشنامه فیلمی سینمایی به کارگردانی اسکات رودین با بازی بازیگرانی مانند مریل استریپ و اِمی آدامز و... ساخته شده است. آیا در روند کارگردانی به نوعی از فیلم الهام گرفتید یا بیشتر به جنبههای تئاتری اثر وفادار ماندید؟
درست میگویید. خوشبختانه من فیلم را کامل ندیدم اما چند دقیقهای از صحنهها را برای شناخت فضای اثر نگاه کردم. تفاوت زیادی با کار ما دارد. آن فیلم رئالیستی است، شخصیتهای بیشتری دارد، فضاسازی سینماییاش قوی است. در تئاتر، ما با حداقل امکانات، باید بیشترین اثرگذاری را داشته باشیم. مهم این است که کارگردان بداند برای چه مردمی، در چه جغرافیایی و با چه نگاهی سراغ یک اثر میرود. ما سالانه دهها نسخه از هملت در دنیا میبینیم، ولی هرکدام بازتابی از نگاه کارگردان به جامعه خودش است.
انتخاب درست بازیگران، کیفیت نهایی کار را تعیین میکند
در مورد انتخاب بازیگران هم کمی بگویید. چطور به این ترکیب رسیدید؟ بازیها بسیار منسجم و باورپذیر بود.
برای من همیشه دو چیز خیلی مهم است؛ یکی انتخاب متن، که راجع به آن مفصل صحبت کردیم و دیگری انتخاب بازیگر. چون این دو عامل، کیفیت نهایی کار را تعیین میکنند. واقعاً برای انتخاب بازیگر وقت میگذارم و با وسواس جلو میروم. در این کار هم همینطور بود. خدا را شکر تیم خیلی خوبی شکل گرفت. رویا افشار، بهنام تشکر، ویدا جوان و ساناز نجفی عالی بودند و بازی یکدستی را ارائه دادند.
در اجرای این نمایش، هماهنگی بین بازیگران بسیار چشمگیر بود. چطور به این یکدستی در اجرا رسیدید؟ آیا از ابتدا چنین چیزی مدنظر بود؟
بله، واقعاً یکی از ویژگیهای درخشان این اجرا همین همافزایی بین بازیگران بود. نوعی همکاری فداکارانه شکل گرفته بود؛ هیچکس نخواست خودش را از دیگری جلو بیندازد و واقعاً همزمان از خط پایان عبور میکردند.
از عشق، تعهد و نظم بازیگرانم دفاع میکنم/ تئاتر در ایران چرخه اقتصادی پایداری ندارد
فرایند تمرینها چطور پیش رفت؟
تمرینها خیلی جدی و منظم بود و بیش از چهل و پنج جلسهی سه ساعته تمرین کردیم و حتی فراتر از آن، جلسات خصوصی و تلفنی داشتیم. در سرمای زمستان، بعضی شبها تا دیروقت پای کار بودیم که واقعاً شرایط سادهای نبود. مخصوصاً برای خانمها که رفتوآمد شبانه برایشان سختتر است. با اینحال، همه با تمرکز بالا و تعهد کامل آمدند. اگر از هیچ چیز دفاع نکنم، باید از نظم، عشق و تعهد این بازیگران دفاع کنم چرا که میدانیم تئاتر در ایران، چرخه اقتصادی پایداری ندارد.
بدون تماشاگر تئاتر معنایی ندارد
با توجه به اینکه مستقل کار کردید، به مخاطبسازی چه نگاهی دارید؟
جنس کار ما غریب است. تئاتری که بدون وابستگی به هیج ارگان و اسپانسری روی پای خودش میایستد و سراغ متنی خاص میرود، در حقیقت ریسک کرده است. با این وجود حتی وقتی کسی میپرسد آیا نوجوان ۱۵ ساله میتواند این نمایش را ببیند، میگویم اول خودتان ببینید و بستگی دارد آن نوجوان چقدر آگاهی دارد. میخواهم بگویم برای ما مخاطب مهم است. اگر تماشاگر نباشد، تئاتر هم معنایی ندارد. برخی فکر میکنند ما فقط برای خودمان کار میکنیم اما اینگونه نیست و رضایت مخاطب مهم است؛ البته این رضایت هم خودش دو معنا دارد. ما در تئاتر دنبال رضایتی هستیم که باعث تعالی ذهن مخاطب و دیالوگ درونیاش با اثر شود.
و سخن پایانی...
از تک تک تماشاگرانی که وقت و هزینهشان را گذاشتند، تشکر میکنم. همچنین از همکارانم که بدون کمک آنها، هیچکدام از این رویاها به حقیقت نمیرسید. برای من تئاتر فقط یک اجرای تمام شده نیست. من همچنان به این گفت وگوهای بعد از اجرا علاقه دارم. لذت میبرم که با تکتک مخاطبانم به گفتوگو بنشینم. در جامعهای که پر از خشونت، قضاوت های نادرست و مفاهیم زشت است، به نظرم این نوع بحث و تبادلها بسیار مهم است. در دنیای هنری که متأسفانه گاهی ابتذال در آن رکوردهای عجیبی میزند، بودن در کنار هنرمندان و مخاطبانی که این دغدغهها را دارند، باعث احساس بالندگی من میشود و همچنان امیدوارم که بتوانیم این مسیر را ادامه دهیم.
به گزارش روابط عمومی پروژه، آرش ظلیپور برای نخستین بار در این نمایش در نقش «جرّون»، قهرمان جزیره، ظاهر شده است. در اجرای پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴، در حالی که تماشاگران درگیر فضای نمایش بودند، دچار کشیدگی تاندون پا شد. باوجود درد شدید، ظلیپور اجرای خود را ادامه داد و بهرغم سختیهای فیزیکی، تا پایان نمایش روی صحنه ماند و پس از پایان نمایش او به بیمارستان منتقل شد و کار درمانش آغاز شد.
طبق گفته پزشک درمانگر ظلیپور، او توانایی حضور روی صحنه را دارد اما فشار بیشاز حد برایش مشکلساز است. در نهایت باتوجه به رفع شدن خطر، این بازیگر ۳۱ فروردین روی صحنه نمایش حاضر شد.
«ذرات آشوب» با استفاده از یک روایت تاریخی ساده، داستان اشغال جزیره هرمز توسط استعمارگران پرتغالی را به تصویر میکشد و در عین حال به مسائلی چون هویت، وطندوستی و بیداری جمعی میپردازد.
این اثر نمایشی با ترکیب آیینهای جنوب، موسیقی زنده و طراحی صحنه خاص، تماشاگر را به دنیای گذشتهای میبرد که هرچند فراموش شده، اما هنوز زنده است.
از دیگر بازیگران این نمایش میتوان به مهدی حسینینیا، رؤیا جاویدنیا، گاتا عابدی، سید جواد یحیوی، ارسلان قاسمی و… اشاره کرد.
«ذرات آشوب» به کارگردانی ابراهیم پشتکوهی این روزها در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه است.
به گزارش خبرگزاری مهر نمایش «کارنامه بنداربیدخش» نوشته بهرام بیضایی و با کارگردانی مشترک ساناز پوردشتی و مهدی وحیدروش از ۳۱ فروردین در مجموعه تئاتر شهر به صحنه میرود.
«کارنامه بنداربیدخش» اثر بهرام بیضایی قرار است از ۳۱ فروردین با کارگردانی مشترک ساناز پوردشتی و مهدی وحیدروش در کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر روی صحنه برود.
حسن فضلی و مهدی وحیدروش در این اثر به ایفای نقش میپردازند. سجاد افشاریان نیز تهیهکنندگی این نمایش را بر عهده دارد.
«کارنامه بنداربیدخش» که ساعت ۱۹:۳۰ به صحنه میرود روایتی از تقابل جمشاه و وزیرش بنداربیدخش است.
دستیار کارگردان: احسان اخوان صفار، طراحی صحنه: ساناز پوردشتی، طراحی صدا و موسیقی: مسعود طاهری، طراح نور: شاهین رحمانعلی، طراح لباس: حمیده گلمحمدی، طراح پوستر: پوریا احمدیان، مدیر تبلیغات: آیدا سرمست، مدیر روابط عمومی و مشاور تبلیغات: مرجان خسروی، ساخت تیزر: محمدصادق پیمانفر، موشنگرافی: حسن آگاهی، گرافیک: حمید حیات روشنایی، عکاس: شاهین مقدم، دستیار نور: احسان اخوانصفار، دستیار صدا: میترا بهرامپور، دستیار اجرایی: آناهیتا دولتدوست، ساخت دکور: احسان اخوانصفار، آبان ترابی، اجرای دکور: محمد طاهربخش، ابراهیم محمدیپور، دیگر عوامل این اثر نمایشی هستند.
فروش بلیت نمایش «کارنامه بنداربیدخش» از طریق سایت تیوال انجام میشود.