«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
میدونم نمایشنامه این کار برنده جایزه تونی شده، خب ایرادی بهش وارد نیست. متن رو هم خونده بودم ، من فقط میتونم بگم مورد سلیقه من نیست... متنی طولانی با حداقل کنش ها از طرف شخصیتها.. شخصیت هایی که فقط و فقط درباره نطرات، علایق و سلایق و مانیفستهای خودشون حرف میزنن و حرف میزنن ... جاهایی از متن انگار دیگه مانیفست و نطر نویسنده بود که از زیان کاراکتر بیان میشد..
بازی ها خیلی خوب بود.. شخصیت مرد جوانتر خیلی خوب بود. مخصوصا اون قسمتی که مونولوگ طولانی داشت.. تحول شخصیت رو خوب درآورده بود.. طراحی صحنه هم خوب بود.
همگی خسته نباشید. ❤️❤️ +❤️ ( بخاطر کِن)
پ.ن: به نطرم بهتره یه مطالعه زمینهای درباره نقاشان دهه ۵۰ آمریکا و سبک اکسپرسیونیسم انتزاعی و نقاشان آوانگارد اون دوره داشته باشید. شخصیت های نمایش ( رووتکو) و نقاشانی که ازشون اسممیبرن شخصیت های واقعی هستن.
پ.ن ۲: از بعل دستیهای خودم معذرت میخام که خیلی خمیازه کشیدم🙈
من وقتی این نمایشنامه رو میخوندم با خودم میگفتم یعنی چطوری میشه این متن رو اجرا کرد؟؟ واقعا متن سختی برای اجرا هست... متنی مونولوگ با ریتم خیلی تند... این اجرا در جاهایی تونسته بود خوب عمل کنه مثل اون قسمت سایه ها ولی در جاهایی به نظرم خوب درنیومده بود. یعنی متن و اجرا هر دو ریتم خیلی سریعی پیدا کرده بودن... کور بودن راوی ( یا راویها) که در انتهای نمایش مشخص شد، در متن اصلی در ابتدا هم وجود داره ولی این مورد در اجرا لحاظ نشده بود و کل اجرا رو انگار تحت تاثیرگذاشته بود.
همگی خسته نباشید..❤️❤️❤️
این کلیپ پخش کردن و مصاحبه هم ترفند جالبیه.. مثلا اگه یه جایی یه گزارشگر از من بپرسه نطرت درباره هیتلر چیه؟ ممکنه با دیدن میکروفن و دوربین جوگیر وذوق زده بشم و عنان از کف برهانم و بگم آقا عجب مرد بامرامی و لوطی صفتی بود این هیتلر... کلی عرض میکنم منطورم خاصی هم ندارم.. حوصله هم سررفته بود گفتم یه چیز فلسفی از خودم در بکنم.
متاسفانه مورد سلیقه من نبود. افکت های صوتی جاهایی منو اذیت کرد و لزوم اینکارو هم متوجه نشدم. افکت صوتی برای داخل آب افتادن قابل قبوله ولی خیش خوش پوش فوش چوبدستی مثلا چه لزومی داشت؟؟ شوخی هایی هم مثل افتادن از پله و خنده!! بعدش فکر نمیکنم مناسب ایننمایشنانه بوده باشه. به هر حال مشخص بود که زحمت زیادی بایت کار کشیده شده
همگی خسته نباشید.❤️❤️
پیشانی نوشت: بلیط رو حضوری خریدم
.خیلی تجربه جالبی بود. . شنیدن نمایشنامه از زبان خود نویسنده.. و بعدش گفتگو و سوال و جواب درباره اثر..
امیدوارم تکرار بشه.
همگی خسته نباشید.❤️❤️❤️❤️
پ.ن: کاش میشد راهی پیدا کرد که روح نویسنده های گذشته رو هم احضار کرد که بیان برامون نمایشنامه اشون رو بخونن.. مثل جلسات احضار روح فقط مدل با کلاسیش و هنرمندانهاش. من نمیدونم این دانشمندا پس چیکار میکنن😉😉😉😉
دو سوم ابتدایی خیلی خوب بود. یک سوم انتهایی خیلی نزول کرد.( صحنهای که از ضیافت برگشتن) تو این صحنه تغییر ناگهانی لحن و شخصیت مرد خیلی تو ذوق میزد، حالت مستی زن خوب اجرا نشد، دیالوگ ها کمی کلیشهای شد، صدای بازیگرها خیلی آرام بود، من ردیفهای انتهایی بودم و بعصی از جاها رو نشنیدم. پایان بندی خوب بود.. اگر ضعف های اون صحنه وجود نداشت دلم میخواست امتیاز بیشتری بدم.
دو سوم ابتدایی بازیگر زن سوار بر صحنه بود. لحن و بادی لنگوییجاش رو خیلی دوست داشتم. از سایه خیلی خوب استفاده شده بود.
همگی خسته نباشید.❤️❤️❤️
پ.ن: نظر کلی درباره همه نمایش ها: به نطرم اونجا که نویسنده تو دام این میافته که حتما باید حرفهای مهمی بزنه و نقد اجتماعی سیاسی یا روانشناختی کنه و این رسالت رو میخاد به دوش بکشه دقیقا پاشنه آشیل کار میشه.
به نظرم لحن مرد تغییر کرد و خشن شد چون به خانمه دیگه احتیاج نداشت و کارش راه افتاده بود. در ابتدای کار، کارش پیش خانمه گیر بود، برای همین سعی می کرد خیلی آرام و مودب باشه ، مگرنه همون موقع یک آقایی در زد و با اون آقا هم با همین لحن خشن حرف زد. مرد داستان متظاهر بود ، معنی کلمه تارتف هم همین است و به نظر من ، جذابیت داستان بود که در قسمت پایینی ، نقاب مرد از چهرش رفت و خشن شد و نقاب زنم از چهرش رفت و ضعف و تنهاییش مشخص تر شد.
به نظرم لحن مرد تغییر کرد و خشن شد چون به خانمه دیگه احتیاج نداشت و کارش راه افتاده بود. در ابتدای کار، کارش پیش خانمه گیر بود، برای همین سعی می کرد خیلی آرام و مودب باشه ، مگرنه همون موقع یک ...
با سلام بله درسته اینو متوجه شدم.. ولی این تغییر نیازمند یه پیش زمینه و دلیل بود.. نه اونطور ناگهانی و بی دلیل و به اون صورت اگزجوره و مصنوعی
فقط قدرت و صلابت صدای دو بازیگر.. خیلی کیف کردم .. متن هم دیگه جای حرف نداره. به نطرم خیلی قدرت مانور روی دکور وجود نداشت ولی نور میتونست بهتر باشه.
همگی خسته نباشید❤️❤️❤️❤️
نورپردازی و دکور خوب بود. ایده اپیزودیک کردن داستان خوب بود. به نطرم متن و اجرا به سکوت ها و مکثهای بیشتری نیاز داشت.
اجرا اگر پلی بک نبوده باشه که باید بازیگر رو تحسین کرد. اگر هم پلی بک بوده باشه که خب خیلی ایرادی بهش وارد نیست چون متن ثقیلی بود. ولی امتیاز رو کاهش میده.
همگی خسته نباشید.❤️❤️❤️
درهم تنیدگی فکت های فیزیک با احساس عشق در کنار لهجه زیبای جنوبی بسیار جذاب شده بود. متن عالی بود. بازی هم بسیار تاثیرگذار. لذت بردم.
همگی خسته نباشید.❤️❤️❤️❤️
پیشنهاد میکنم کابین رو بزرگتر بکنید، تعداد بازیگر ۲ یا ۳ نفر باشه و تایم اجرا حدود ۱۰ دقیقه باشه.. و قسمتی از نمایشنامه اجرا بشه که بشه اکت بازیگرها رو دید و لذت بیشتری برد.
خب این پیشنهادهای شما رو عملی کنند کلاً میشه یه چیز دیگه! من ترجیحم اینه این کار به همین شکل ادامه پیدا کنه، یه گروه دیگری تو حیاط یه تماشاخانهٔ دیگه کار رو با پیشنهاداتی مثل پیشنهادات شما اجرا ببرن.
خب این پیشنهادهای شما رو عملی کنند کلاً میشه یه چیز دیگه! من ترجیحم اینه این کار به همین شکل ادامه پیدا کنه، یه گروه دیگری تو حیاط یه تماشاخانهٔ دیگه کار رو با پیشنهاداتی مثل پیشنهادات شما اجرا ببرن.
خدمت شما عارضم که (پیشنهاد) هم مثل همون قضیه کذایی ، کی داده کی گرفته، هستش.. 😉😉
《من عملا همه انواع خندیدن را تجربه کردهام، به قهقهه و به خاموشی، جسمانی و عقلانی. اما خنده هرگز به مرکز وجود من راهی نیافته است. من به نسلی تعلق دارم که خنده برایش همواره متضمن کنایه، تلخی و یاس بودهاست. خنده معمول، خنده بخاطر خندیدن، شادمانه و بیدغدغه و به دست آمده از دستکاری بامزه کلمات، برای ما همچون چیزی دوردست و رشک برانگیز به نظر میرسد.》
اسلاومیر مروژک
متن نمایشنامه به نظرم شاید برای زمان و مکان خود یعنی لهستان دهه ۶۰ ، جسورانه و تازه بوده باشه ولی برای مکان و زمان حال ما کمی نخ نما و گلدرشتی شده... استفاده از رنگ در نمایش رو دوست داشتم.. رنگ های خنثی و نود در مقابل گویها و توپ های قرمز، هرچند کفش قرمز رو درک نکردم.. و خارج شدن اون توپ قرمز از دهان پیوتر اوهه عالی بود..
همگی خسته نباشید.❤️❤️❤️
به یاد دکتر فرهاد میثمی موسس انتشارات اندیشه سازان که این نمایشنامه رو چاپ کرده بود .. اکثر افرادی که دهه ۷۰، ۸۰ در کنکور قبول شدن ، مدیون کتاب های فوقالعاده این انتشارات بودن..
کلا کامنت های این نمایش جالب و عجیبه.. پیشنهاد میکنم بخونید...
عوامل اومدننطر دادن از هم تشکر کردن، اثر خودشون رو فاخر و درجه یک نامگذاری کردن. بعد اونایی که دعوا افتادن اومدن درباره کار بد گفتن بعد فامیلا از هم تشکر کردن... بابا یکم (حرفهای) ،رفتار کنید.. تو این مدارس و دانشگاه ها و موسسههاتون چیزی به اسم اخلاق و اصول پرفشنال بودن بهتون تدریس نمیشه؟؟؟؟
بهتره از بیرون قضاوت نکنیم شما کامنت هارو اگه بخونید جز تعداد معدود کس دیگه ایی در مورد کار بد نگفته کامنت عوامل هم به عنوان یادگاری پای این کار نوشته شده
عرض کردم کسی که از کار خوشش نمیاد سلیقشه نه اینکه اون کار مشکل داره هر کاری نقد بهش وارد هست نه اینکه نظرات عمدی بیایم بدیم در مورد کار
خیلی خوبه که سطح و حد و اندازهٔ خودتون رو به این وضوح به نمایش میگذارید🙏🏻🙏🏻
سلام من پاسخی رو میدم خدمتتون که خدمت دوست عزیزمون دادم ممنونم از شما من به نمایندگی از گروهمون عذر میخوام بالاخره این گروه هم شرایط خیلی بدی داشت از همه جهت اذیتمون کردن واقعا من عذر میخوام از شما
ممنونم از شما من به نماینگی از گروهمون عذر میخوام بالاخره این گروه هم شرایط خیلی بدی داشت از همه جهت اذیتمون کردن واقعا
ممنون.. اگه صلاح دیدید یکم برامون تعریف کنید.. از سختی ها و مشکلات...شاید در درک متقابل ما و همدردی ما تاثیر بزاره.. و ما ها یعنی تماشاچی ها از پشت پردهها باخبر بشیم
ساعت نمایش امیرو ساعت ۲۱:۴۵ درج شده.. که به اندازه کافی دیر هست.. نمایش ساعت ۲۲:۲۵ شروع شد.. هم گروه قبلی دیر تحویل دادن و هم گروه ایننمایش دیر شروع کرد... حداقل این ساعت های دیرهنگام رو یکم بیشتر مراعات کنید..
دخترک ناز و قشنگم ... که ردیف دوم نشسته بودی.. نمیدونم ۷سالهات بود یا ۸ سالهات.. من از طرف والدین کم شعورت معذرت خواهی میکنم.. من از طرف مسئول سالن بیوجدان یا هر کسی که مسئول ورود بوده ازت عذر خواهی میکنم که مجبور شدی یک ساعت و نیم نمایشی رو ببینی با محتوای خیانت و زنبارگی و هرزگی و عشق ممنوعه و دعوای مادر و پسر و تاسیس روسپیخانه .. نمایشی با گروه فرم دلهرهآور و گریم ترسناک... نمیدونم چندشب قراره کابوس ببینی... نمیدونم چقدر قراره از نمایش متنفر بشی... تمام مدت قلب و روح و ذهن من و دوستم پیش تو و روح و روان تو بود.. شرمسارم
به عنوان یه شخص بی طرف که نه نمایش رو دیده نه اصلا ربطی به اینجا داره قضاوت میکنم
فقط توی دیوار تیوال گشتم و کنجکاو شدم و برام جالب بود که اینجا هم آدم هایی مثل اینستاگرام که بی در و پیکره و ...
عزیز نامحترم... اگه پیش مادرش اعتراض میکردم باعث میشد شخصیت مادرش خرد بشه و کوچیک بشه.. اینجا نوشتم به امیدی که مادرش یا مادران مشابه بخونن.. ولی تا وقتی آدمهایی امثال شما وجود دارن که فکر میکنن چون مادر شدن یا پدر شدن حق هرگونه رفتاری با کودکشون رو دارن و صاحب اختیار تام هستن هیچ امیدی به بهبودی نیست... اگه یه کشور درست حسابی داشتیم این کار والدین مساوی کودک آزاری بود و قطعا عواقب قانونی و قضایی داشت ... حالا شما هم زیاد حرص نخور.. دلت خواست برای فرزندت فیلمهای +۱۸. هم پخش کن.. کی به کیه... زیادی هم سنگ یه مجموعه رو به سینه نزن. مردم فکرای دیگه میکنن
نمی دونم هویت شما چقدر واقعی که وکیل مدافع شهرزاد شدین !
اینکه والدین اون کوک سطح شعورشون چقدر به من تماشاگر وقتی ربط پیدا می کنه که با آوردن بچه به نمایش بزرگسال به جای نمایش کودک باعث مزاحت ...
حرف من اصلا ربطی به شهرزاد یا هر محل دیگه ای نداشت، گفتم که من اصلا کاری به جایی ندارم، اصلا شاید شهرزاد خودش از حاشیه خوشش بیاد خودش شما رو به عنوان افراد شایعه انداز و جار زن و هوچی استخدام کرده باشه کامنت بدید، اونش به خودتون مربوط میشه، و البته بهتره فرد دیگه ای رو انتخاب کنن چون خیلی اَکت سطحی داشت
حرف من یه قضاوت کلی از کامنت زیر نمایش بود که هیچ ارزشی نداشت، حتی همون بچه ای که رفته نمایش هم اینو میدونه که نمایش و کنسرت و فیلم و غیره و غیره رده بندی سنی دارن، اگه نهایت دغدغه شما به عنوان یه کاربر پیگیر تئاتر اینه!!!!! اونقدر سطحیه که اصلا پرداختن بهش نیاز به این همه بروز احساسات و آب و تاب دادن به این قضیه نداشت، اونم در حدی که بخواد مثلا کل سالن دیگه نمایشو ول کنن و دیگه به این فکر کنن که وااااااااااااای ... دیدن ادامه ›› نهههههههههههه یه بچه توی سالنه. وااااااااای نههههههه ما نمیتونیم نمایشو ببینیم، وااااااااااای نننننننننه
وقتی اینقدر راحت به یه مجموعه تهمت می زنید یعنی دارید به هر کسی که با اون ها کار میکنه تهمت می زنید. به همه گروه ها و هنرمندایی که اونجا اجرا رفتن تهمت زدید. من نمیدونم شما توی تعیین اینکه سالن ها باید چه کاری رو روی صحنه ببرن چه سِمتی دارید و چه کاره هستید، ناظر فرهنگ و ارشاد هستید؟؟؟؟؟؟؟ یا برای وزارت و سازمان خاصی فعالیت دارید؟؟؟؟؟؟؟ که رفتید با شهرزاد مذاکره کردید و گفتید اون نمایش هایی که ما میگیم رو نباید بهشون سالن بدید؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! چون پاسخ شما به کامنت من اینجا همچین مفهومی رو میرسونه. و اگر واقعا از طرف همچین نهاد هایی هستید باید به حال اون نهاد ها تاسف خورد که سطح عملشون کامنت خاله زنک و هوچی گری زیر نمایش هاست
پاسخ شهرزاد نشون میداد شما ها به عنوان یک کاربر پیگیر تئاتر اصلا هیچ درک و شعوری از سالن داری ندارید و یه طرفه به قاضی رفتید و براش تعیین تکلیف می کنید و خودتون رو کارشناس و منتقد معرفی میکنید، با اینکه مدعی فرهنگ و ادب و هنر هستید اما مثل اینکه به جای اینکه از شهرزاد معذرت بخواید قصد دارید بیشتر حاشیه ایجاد کنید، حتی آقایی هم که به کامنت این دختر خانم اعتراض داشتن رو هم سعی کردن فقط خراب کنن که مثلا حق به جانب مونده باشن، منم به خاط همین سکوت نکردم و گفتم شاید براتون جالب باشه با اینکه مدعی ادب و فرهنگ و هنرید چقدر چهره زشتی توی فضای مجازی دارید و بسیار بی شعورید
من نمیدونم ۱۰۰ تومن ۲۰۰ تومن ارزش اینکاررو داره.. تنها راه مقابله اینه که نخریم از اینا... یه نمایش ارزش اینو نداره به افراد سواستفادهگر کمک بشه یا یه سری اخلاقیات و اصول خودمون رو زیرپا بزاریم.
گاهی شغل های کاذب تنها راه زنده موندن یک ملت ، تنها راه تحقق آرزو ها
ملتی که جیب همدیگه رو خالی میکنه بدون ارائه خدمت واقعی
در پایان سال ۱۴۰۳ در "ایران کبود" این یک واقعیت شاید تلخ
(... واقع بینی توصیفاتش مدام تا مرز پندار تجاوز میکند....
.....ثبت ناتورالیستی دنیایی توهمی که باریکبینی در وصف، آنرا به چشم ما واقعی جلوه میکند....)