در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ترانه رضایی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:00:19
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
جناب آقای جهانجونیا
فکر میکنم از انتقاد بیزارید
دیشب هم انتهای نمایش گفتی که انتقاد نکنید اما.. من نتونستم..!
الحق که اجرای سخت، پر انرژی ... دیدن ادامه ›› وطاقت فرسایی بود که تمام سیاهی این دوران و آن دوران رو در بر میگرفت..، متن سنگین و دل سنگین..، من با این جور نمایش ها خوب ارتباط میگیرم.
اما.. اون نیشخند های ریز ریز..، اون سخیف نشان دادن متن بین خوردن و آشامیدن و ... برای کاری که خودتون انتخاب کردید در کمترین سطح تاثیرگذاری روی مخاطب، به من مخاطب (عام) این حس رو می داد که شاید شما کاری که اجرا می کنید را قبول ندارید.. (حداقل مقداریش رو)
من با این هم تا جایی که تونستم کنار اومدم، اما اون صحنه ای که روسری به سر بستید..! اونجا برای من تیر خلاص اجرای شما بود..! چرا که از این عادت همه گیر که هر موقع کمتر احساس مقبولیت کردیم، شکل و شمایل زنانه بگیریم و خنده بخریم، متنفرم.!
پیام شما اساسی و زیبا بود..، متن و نمایش نامه به حد کافی گیرا و مقبول بود و از همه مهم تر اگر روی خط وفاداری باقی می موند، می تونست دوای درد زخم هایی که از این دوران خوردیم هم باشد..! اما خراب شد..!

به امید دیدن کارها بهتر.
امیدوارم تیربارونم نکنید..!
حسین بهمنش، شاهین ه و علی جهانجونیا این را خواندند
Hamid Reza Zarei این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من راستش جذب اسمِ این نمایش شدم
اما این کامنت ها و این امتیاز خیلی ترسناکه..!!
نظر به اینکه تازه شروع شده، صبر بباید
۳ روز پیش، پنجشنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
(و شکل راه رفتنِ تو معنای مثنوی است …).
چقدر خوب شد نشستم به دیدن این نمایش؛ “تماماً عاشقانه”
اگر تو زندگی فقط یکبار از دست دادن رو با تمام وجود حس کرده باشی؛ این نمایش بغض گلوتو می شکنه.. بارها و بارها..
اجرای موسیقی..؛ فضای نمایش..؛ حس و دو تا از بازی ها عالی و کامل بودند اما چیزی که به نظر من جای خالیش خیلییی احساس میشد “مفهوم اجتماعی” بود.. من فکر میکنم این کار جا برای این مفاهیم زیاد داشت؛ خیلی زیاد،.!
این کار میتونست تک بعدی نباشه؛ میتونست خیلی کامل تر باشه..؛ میتونست بیشتر دلمونو بشکنه..؛
که حیف..!
اما ممنون🤍
یه شب که ناامید و پشیمان از سالن تئاتر برمیگشتم،
جلوی در تئاتر شهرزاد آقایی که کتاب می فروخت و کمی لهجه داشت،
به جای کتاب، محمد مساوات رو بهم معرفی کرد..! گفت تئاتر خوب فقط مساوات..!
(منم که adhd..!) از اون روز عین آلارم گوشه ذهنم موند، هرموقع صفحه تیوال رو باز کردم مساوات تو سرم روشن خاموش میشد!
دیشب که از سرپایینی تنگ پارکینگ مجموعه لبخند پایین می رفتم زیاد به خودم امید دادم،
گفتم دلا صبر پیشه کردی این همه مدت، امشب همه اون پشیمونیا رو جبران میکنی ..!
"خصوصاً که اون 1401 تو خلاصه رو دیدم". .اما....
نمیدونم... دست وبال هنرمندا بسته ست؟! (که به نظرم این یکی خوب هم جا باز کرده بود)
یا انتظار من بالاست..؟! من البته فقط یه تماشاگر معمولی ... دیدن ادامه ›› ام..، نه بیشتر..!
ایده ها و داستان ها رو دوست داشتم (هرسه رو)، بازی ها رو کم و بیش دوست داشتم
اون صحنه ی مینیمال و موسیقی هم عالی بود.. اشاراتی که اینجا بازگو نمیکنم اما عالی بودن..!
اما اون لحظه.. اون آن.. در واقع اوج نمایش کجا بود..!؟ چرا هیچ کدوم از سه داستان به اون نقطه نرسیدن..!
حقیقتاً من قلبم لمس نشد..، یعنی من وضربان قلبم تا انتها منتظر یک لحظه بودیم که نرسید..!
با اینحال تشکر میکنم از دوستان و عوامل.
به امید دیدن کارهای بهتر




امیرمسعود فدائی
اون آقا اسمش محمود حیدری است، بسیار آدم شریف و درستی است و همچنین بسیار عجیب و جالب. و یک تئاتر به نام «کِریم» و یک فیلم کوتاه به نام «بیخ دیوار» ساخته که من هر دوشون رو بسیار بسیار دوست داشتم.
wow
شخصیت شون در همون برخورد کوتاه بسیار همونطور که فرمودید "عجیب و جالب" بود برام
فکر نمیکردم کاری ساخته باشن، مرسی که گفتید باید پیداشون کنم
اون آقا اسمش محمود حیدری است، بسیار آدم شریف و درستی است و همچنین بسیار عجیب و جالب. و یک تئاتر به نام «کِریم» و یک فیلم کوتاه به نام «بیخ دیوار» ساخته که من هر دوشون رو بسیار بسیار دوست داشتم.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چه شب دارکی شد دیشب..!
انتظارم این بود (شاید هم به هر دلیلی بی جا) که موضوع قربانی بودن زنان بولد باشه، اما چیزی که من دریافت کردم (حداقل در لایه اول) قربانی بودن شخص قاتل بود.. (قربانی جغرافیا، ایدئولوژی، اطرافیان و ..) که انگار همه این عوامل اگر دست به دست بدهند از تک تک ما چنین قاتلی در میاد؟ در میاد آیا؟
اما من تا لحظه ی محاکمه و اون دیالوگ های دو نفره بین لبخندی و اون (به گمونم) بازپرس.. میخکوب صحنه بودم،
بازی ها عالی بودن و تمام صحنه تسخیر شده بود، بعد از اون اما به نظرم یک مقدار طولانی شدن کار خسته مون کرد و اون حس جذب شدن کمی تقلیل پیدا کرد. شاید هم به این دلیل بود که اون قدری که من از آقای لبخندی متنفر شدم، نمایش نشده بود.
اما اون تک جمله ی ثانیه ی آخر اجرا.. خیلی دوست داشتم دوستانی که حرفه ای هستن و قدرت تحلیل دارن، راجبش صحبت کنن.
سلام
و ارادت

ممنون از شما که تماشا کردید و برامون نوشتید

♥️
ترانه رضایی
اگر که موافقید، پیشنهاد میدم در توضیحات ذکر کنید دارای صحنه آزاردهنده.
حتما
چشم
♥️
کهبد تاراج
سلام و ارادت ممنون از شما که تماشا کردید و برامون نوشتید ♥️
اگر که موافقید، پیشنهاد میدم در توضیحات ذکر کنید دارای صحنه آزاردهنده.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ای وای..!
اگر که بتونید نیم ساعت اولش رو تحمل کنید، احتمالاً به بهشت برسید، یک مهمانی متفاوت در انتظارتونه که کامل شما رو در برمیگیره.
اما من جداً در عجبم که اگر میشد همه نمایش به قدرت اون پرده ی بهشت اجرا می شد، این نمایش چه شاهکاری از آب در می اومد..!
من در تکرار صحنه ی سردرگمی دوزخ که با المان های صحنه جور نبود و ارتباط برقرار نمیشد، حوصله م سر رفت راستش..!
در تکرار صحنه ی جهنم که القا کننده ی هر اعصاب خوردی ای بود، جز روح شیطانی و جهنمی زده شدم کمی..!
اما در آخر نور سبز بازی رو عوض کرد برام.
تشکر میکنم از حس متفاوتی که برام ایجاد کردید.
به امید دیدن کارهای بهتر
(اگر چشمان حساسی دارید؛ عینک ببرید)
آقا میشه من یه خواهشی بکنم..؟!
مدل پله هاتون به شدت زیبا و عادی هستن،
ولی برای انسان های غیر عادی مثل من که تقریباً از همه چی می ترسن و به غیر از کافه ی داخل تماشاخانه ترجیح میدن از کافه دیگری استفاده نکنن، اگر براتون مقدوره ..، اگر میشه..، میدونم غیر منطقیه.. اما گویا من این تماشاخانه زیاد کار دارم فعلاً
لطف کنید زیر پله ها رو با هر پوششی که مناسب میدانید ببندید.! اگر هم نه که باز هم ممنون..!
منم یه کم از این مدل پله‌ها می‌ترسم راستش!
ولی با ۱۴۰ کیلو وزن یکی دو باری ازشون بالا رفتم و هیچ اتفاقی نیفتاد🫠🫠
خواستم یه مقداری خیالتون رو راحت کنم، امیدوارم گند نزده باشم🙈🙈😊😊
اختیار دارین!!
والا به وزن که فکر نمیکنم خیلی ربطی اصلاً داشته باشه،
چون اگه اونجوریه که منم با این سن نباید بترسم..!
ولی این یه مقدار از ترس بیشتره لامذهب ... مث بیماریه
اگه پله ها اوکی نشد برای سلامتیم دعا کنید..، شفا بگیرم
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
و اما بهمن …
۱۴۰۳/۰۹/۰۶
خواستم چیزی ننویسم اما نتونستم..!
زحمت دادیم اما نشده بود دیگه؛
یعنی نه اون مفهوم انتقادی و سیاسی؛
نه اون طنز سیاه..
؛ نه حتی شوخی ها و جک ها؛ ننشسته بود روی کار.
. چی میگن؟! صحنه در اختیار نمایش نبود
من تشکر میکنم بابت زحمات..؛ هماهنگی و احترام به مخاطب..؛ بابت اجرای به موقع و لبخند گرم تون..
امیدوارم کارهای بهتری ببینم ازتون
سلام و عرض ادب
ممنون که برامون نوشتین 🙏🏼
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چقدر ملک دوست داشتنی شده..؛
خواستم تشکر کنم بابت بازسازی🩷✨
ولی از اون مهم تر نظم و اجرای آن تایم بود
همین طور بمونید که عالی هستید؛ ممنون.
با درود خانم رضایی
متاسفانه صندلی های سالن نمایش بشدت فرسوده شده و فکری برای بازسازی ان نمیکنند
ولی همانطور که فرمودید تا حدودی چهره بهتری پیدا کرده
ترانه رضایی
درسته؛ صندلی ها نه اینجا؛ تو ۷۰٪ تماشاخانه ها وضعیت خوبی ندارن واقعاً.
خانم رضایی گرامی
برای تماشای نمایش خانم گلاب آدینه که رفته بودم سالن ملک دیدم صندلی های سالن را هم تعویض کردن
امیر مسعود
خانم رضایی گرامی برای تماشای نمایش خانم گلاب آدینه که رفته بودم سالن ملک دیدم صندلی های سالن را هم تعویض کردن
من اصلاً ملک رو یه جور دیگه دوس دارم، نمیدونم چرا..! ممنون از اطلاع رسانی تون
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نوید محمدزاده لبخند رو قبضه کرده..!
من این کار رو طنز ندیدم..؛اصلاً..!
در کل نمایش ذهن من جای دیگری می چرخید..! جایی که نمیتونم ازش حرف بزنم..! بگذریم..؟
اما غافل گیری برای من آخر نمایش بود..؛ اون عشقِ خرکی و ارمغانش..!
اونجا تازه علاقمند شدم..؛ کنجکاو شدم..؛اما نمایش دیگه تمام شده بود..!
در آن شب سردِ پاییز
که آسمون برای “جوانی” عین مرگ می بارید
بالاخره تو اون ترافیک رسیدم به سالن نمایش..
تنهاییِ با خبری احاطه م کرده بود! اما نشستم..!
میتونم بگم که شگفت زده شدم؛
همون جایی که همه مون داریم توش زندگی میکنیم روبروم بود
جایی که هیچ چیز عادی نیست..؛ شاید هیچ چیز قشنگ هم نیست؛ جایی که معمولی معنا نداره..؛ جنگ نابرابره.. و خدا به موقع نمیرسه..!
قلبم به درد اومده بود اما نمایش عالی بود.
مرسی.
اینکه همه ی ردیف اول در تمام روزها رو برداشتید برای خودتون، باعث شد از دیدنش صرف نظر کنم، گفتم بدونین..!
سلام و‌عرض ادب
خوب یا بد ولی متاسفانه عرف غلطی شده این کار
چون مهمان‌های گروه هم عادت به نشستن در ردیف ۱ کرده اند،
اما من به عنوان نویسنده و گروه خاک‌سفید‌ از همینجا شمارو به عنوان مهمان گروه به نمایش دعوت می‌کنه.
هر روزی که خواستین تشریف بیارین، مهمان ما هستید.
🤍✨
ترانه رضایی
اختیار دارین جناب احدی نیا، اینکه شما مهمان داشته باشید اصلاً عجیب و قبول نکردنی نیست، اما اینکه در تمام روزهای اجرا همه ی ردیف ها را به ایشان اختصاص بدید یه کمی کم لطفی بود.. حس بدی به مخاطب ...
خواهش می‌کنم
این ماجرا ربطی به این گروه اجرایی نداره
توی هر سالنی این به یک رویه تبدیل شده که بلیت های ردیف ۱ در اختیار سالن و گروه نمایشی هست
توی هر سالن هم این ماجرا تکرار شونده ست
ما بدعتی برای این نوع نذاشتیم. گفتم خدمتتون عرض کنم که گروه نمایش خاک سفید تقصیری در این ماجرا نداره
خیلی ممنون هستم حضورتون.
محمود احدی نیا
خواهش می‌کنم این ماجرا ربطی به این گروه اجرایی نداره توی هر سالنی این به یک رویه تبدیل شده که بلیت های ردیف ۱ در اختیار سالن و گروه نمایشی هست توی هر سالن هم این ماجرا تکرار شونده ست ما بدعتی ...
متوجه شدم، ممنون
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"" که زندگی دو سه نخ کام است، و عمر سرفه ی کوتاهی ست ""
.
نمیدونم دیشب ذهن من زیادی خسته بود، یا ریتم نمایش زیادی تند بود..!
اکثر تایم نمایش حس میکردم انقدر دارن تند تند دیالوگ میگن که نفس خودشون هم به شماره افتاده..!
خیلی جاها جا میموندم..، دوس داشتم یه فرصتی..، وقفه ای..، ثانیه ای باشه برای فکر کردن به ثانیه ای که گذشت..، فکر کردن به چیزی که دریافت کردم..، اما صحنه مدام فکر و دیالوگ و حس های متناقض پرت میکرد سمتم و من چیزی که دریافت کرده بودم رو هربار فراموش میکردم..!
البته میگم شایدم مغز من خسته بود..!
به هرحال مرسی که با رقص دست ها و بیان قشنگ تون، با هیچی برامون هزاران تصویر ترسیم کردید..، مرسی که در اوج سادگی حرفه ای بودید.
حس میکنم باید این نمایش رو ببینم..!
سلام و عرض ادب، امیدواریم میزبان خوبی باشیم
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشی که انگار همزاد من ساخته بود..
انقدر به من نزدیک بود که از یه جایی نفهمیدم گذر زمان رو..!
همین چند روز پیش بود که به کسی گفتم : " من حس میکنم باید یه بار دیگه به دنیا بیام، چون هیچی از اون اتفاقات ازاین مغز لعنتی پاک نمیشه"
میخوام چشمامو روی هرچیز آزادهنده یا کاستی ها ببندم و بابت این نمایش
ازتون تشکر کنم.

گرفتمش بالاخره.. باشد که آن چیزی باشد که فکر میکنم....
نمایش پپرونی برای دیکتاتور...
چهارشنبه 28 شهریور
اجرایی که نه میشه بگی آن چنان عالی و خاص بود، نه میشه بگی بد و مزخرف بود..
به نظرم این که اکثر بازیگرامون افتادن توی حیطه ی طنز و کمدی و هرکدوم سبک خودشونو مدام تکرار میکنن (مثل آقای جمشیدی و آقای کیایی) فقط مختص به تئاتر نیست .. کلاً تمام عرصه ها رو طنز تکراری و یکنواخت فرا گرفته..، انگار رسالت هنر تغییر کاربری داده به "خنداندن" که البته همه میدونیم که چقدر کافی نیست..!( به فیلم های روی اکران نگاهی بندازید)
اما در کل نمایش قابل قبولی بود..، بازی های همیشگی و بامزه پژمان ... دیدن ادامه ›› ومحسن.. دکور البته یه کم زیادی واید بود به نظرم.، اون گوشه ها در 90% اجرا بی استفاده بودند.، اما شبیه سازیش به یه خونه تر تمیز زنی که بسیار خانه داره عالی بود..،
اواخر نمایش صدای خنده ها بلند تر شد، و چقدر این بار استثناً تماشاچی با فرهنگ داخل سالن بود.
همین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
قیمت هم که نزدید اعتراض نکنیم :D
واقعاً دلم یه نمایش قوی میخواد..!
دوستان پیشنهادی ندارید..؟!
تاری
امشب به صرف بورش و خون
جیب‌هایی پر از نان
ورق‌الخیال
دموکراسی با طعم همبرگر
مثلث
نوید عسکری فراهانی
درود . با پیشنهاد جناب چیانی موافقم. و خوشبختانه مهمترینشان یعنی بورش و خون را که دیده اید . جیب هایی پر از نان را از دست دادین . حیف. در مورد ورق الخیال و یکی دو نمایش دیگر (ترور یا ...
خیلی ممنون از شما
نه ماه پس از تولید هم نمایش جذابی از یه گروه جوون و مستعده که تو سالن کوچیک مولوی اجرا میره
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
روایت گیرای صابر ابر که باعث میشه جذب داستان ساده ش بشی و باهاش عصبی بشی..، ناراحت بشی.. اشک بریزی... و حتی لبخند بزنی..!! (البته که همه چی به همون سادگی نبود..) اما به نظرم جدای از صحنه و نور و لباس و... چیزی که برای من خیلی خیلی درخشان بود طراحی بی نظیر صدا بود که انگار نیمی از بار این نمایش رو به دوش میکشید..!
در کل کار گیرا و متفاوتی بود