یادداشت شهرام کرمی برای نمایش «راه هایی برای فراموشی»
هنر تئاتر از کهن ترین ابزارهای بیان درونیات انسان است. هنر تئاتر بازنمای رفتار و کردار انسانی است که در آن ضمیر ناخودآگاه فرد و جامعه ظهور و بروز می یابد. آنچه ما به عنوان دیدگاه روانکاوانه یک اثر هنری می شناسیم بازتاب عینی رفتار انسان در موقعیت دراماتیک و امکان تجزیه و تحلیل کنش و رفتار شخصیت برای مخاطب است. در تئاتر آنچه بیان می شود از دید روانکاوانه فرصت جانشینی برای تجزیه و تحلیل روح و روان انسان شناخته می شود . نوعی همذات پنداری درباره سرگذشت و وضعیت انسان و موقعیت که به زنده شدن رفتار انسانی ختم می شود و تجربه شفابخش برای بازیگر و تماشاگر خواهد بود.
انسان در تجربه زندگی متعارف و روزمره لحظات اشتراکی زیادی را تجربه می کند که اثر هنری در بازتاب واقعی و باور پذیر آن مخاطب را در وضعیت قابل درک قرار می دهد. این فرایند در هنر تئاتر را نوعی تجربه انتقالی موثر و الهام بخش و تاثیرگذار بین واقعیت و خیال می شناسند. تماشاگر به عنوان موجود آگاه
... دیدن ادامه ››
در جایگاه یک ناظر وضعیت مشترک و قابل درک شخصیت را با ترس ها و خوشی ها و حس های شوق و انتظار و یا عشق و تحقیر بهتر درک می کند. این ها تجربیات مشترک انسان و کاراکتر است که انگیزه ها و رویاهای بشری را زنده می کند. لایه های روان انسان وقتی در این نوع نمایشنامه ها آشکار می شود اثر نمایشی چگونگی رفتار شخصیت را تحلیل می کند.
آثار روانکاوانه یا psychoanalytic drama جنبه بازسازی تعارض فکری و درونی و بیرونی شخصیت ها را مدنظر قرار می دهد. در آثار «هنریک ایبسن» و «آنتوان چخوف »و «یوجین اونیل» و بخصوص «تنسی ویلیامز» رفتار شخصیت با تعارضات درونی و چگونگی رفتار و بخصوص فروپاشی و کشمکش های روانی در خانواده محور اثر دراماتیک با اتکا بر جنبه های رفتاری روانکاوانه است. در این نوع آثار موقعیت دراماتیک و کنش کاراکتر چنان است که فرد میتواند با اضطرابها، ترسها و میلهای سرکوبشدهاش بدون خطر روبرو شود. روانکاوانی مانند «فروید» و «یونگ» تأکید داشتند که هنر، بهویژه نمایش، پلی میان ناخودآگاه فرد و جهان بیرونی است. در اجرای این نوع آثار بازیگر در نقش فرو میرود تا با تجربهای درونی، لایههایی از روان خویش را لمس کند و مخاطب، با دیدن آن، خود را در آینه او نظاره کند.
نمایش «راه هایی برای فراموشی» نوشته « کامران شهلایی» و به کارگردانی «سمیه مهری» و «کامران شهلایی» اثری روانکاوانه است که ساختار درام و تجزیه و تحلیل رفتار شخصیت ها مبتنی بر جنبه روانکاوانه شکل گرفته است. در درام و شیوه اجرا که به شیوه روایی و بازی در بازی خلق شده بر این شیوه تاکید زیادی می شود. این نمایشنامه که به عنوان اولین آثار نویسنده در سال های پیش اجراهای موفق و متعدد داشته یکی از بهترین درام های «کامران شهلایی» است. روایت نمایش درباره شخصیت آذر و زندگی او با حمید است که بعد از شش سال زندگی مشترک یک حادثه تلخ و ظهور آدم های دیگر همه زندگی او را دگرگون می کند. در این موقعیت نمایشی شخصیت آذر و بقیه کاراکترها درباره چگونگی و چرایی این اتفاق برای مخاطب وضعیت خود را روایت می کنند. روایت های گاه متضاد که ما را به کنکاش می کشد.
مبنای موقعیت نمایشی و شخصیت ها بر روایت شکل گرفته و این نگاه نویسنده جنبه روانکاوانه اثر را برجسته می کند. از این منظر دیالوگ های ساده و روان و تلگرافی یکی از مزیت های نمایش است. شخصیت ها در یک موقعیت خوب خلق شده اند که به جای شکل دهی داستان به شکل بیرونی راویتگر وضعیت خود هستند. این نوع آثار در چند دهه اخیر بخصوص در تئاتر ما بسیار متدوال شده و کاراکترها در موقعیت دراماتیک نگاه و روایت خود را به شکل آشکار افشا می کنند. مهمترین نکته در این نوع آثار این است که نویسنده کمترین ظرف زمانی را در اختیار دارد که موقعیت نمایشی را بسط دهد چون مخاطب درگیر چگونگی و چرایی رفتار کاراکتر می شود. برای همین در اینوع آثار به نظر همه چیز در سطح می ماند و عمق نمی گیرد. این خطر وجود دارد که نمایشنامه جنبه گزارشی پیدا کند و اینجا است که نویسنده می تواند با خلق موقعیت خاص به اثر خود عمق دهد. چه حادثه و اتفاق تراژیک برای کاراکتر اصلی نمایشنامه «راه هایی برای فراموشی» می افتد که به نمایشنامه عمق می دهد؟
آذر : اتفاق ها همین جوری نمی افتن!
سامان: خیلی از اتفاق ها همین جوری می افتن. وقتی سیل میاد. زلزله میاد. اون همه آدم می میرن یا بی خانمان میشن تو نمی تونی با این دید بهش نگاه کنی.
در این نوع نمایشنامه برای بیرون کشیدن احساسات سرکوب شده شخصیت ها بهترین ابزار یک حادثه و اتفاق بزرگ است. آنچه در این نمایش کامران شهلایی در مسیر شخصیت اصلی قرار می دهد جریان زندگی را تغییر می دهد. برای همین روابط انسانی کنکاش این موقعیت سخت است.
آذر : قبل ازدواج وقتی که هنوز خونه پدرم بودم مادرم همیشه موقع بیرون رفتن از خونه بهم می گفت: «مراقب خودت باش.» هیچ وقت تا الان درست نفهمیدم منظور مادر از این حرف چه بود. من باید مراقب چه باشم؟! چه کار باید انجام بدم؟! …. ولی آن روز داخل آن ماشین لعنتی و کنار آن مردهایی که تا قبل آن هیچ وقت نمی شناختم یاد حرف مادرم و معنی مراقبت افتادم!….
در اجرای نمایشنامه آنچه شکل گرفته به شکل آشکار و عیان حضور همه شخصیت ها در صحنه است. صحنه ساده و فقط چند چهارپایه به عنوان ابزار کار بازیگران استفاده می شود. در همه صحنه ها بازیگران که در قالب نقش قرار می گیرند شاهد و ناظر روایت هستند. این تمهید می توانست جور دیگری باشد که رابطه مخاطب با اثر را در ایجاد حس همذات پنداری بیشتر کند ولی در کارگردانی و به احتمال زیاد نمایشنامه بر این شیوه تاکید زیاد شده است.
بازی بازیگران روان و یکدست است و نوعی اتمسفر بر کلیت نمایش حاکم است که موقعیت پر تنش شخصیت اصلی را به تماشاگر انتقال می دهد. بازیگران در شیوه روایی سعی دارند به عنوان ناظر آگاه فقط روایتگر موقعیت خود در گذشته باشند و ما آنها را در جایگاه امروز نمی توانیم تحلیل کنیم. از این منظر آنچه اتفاق افتاده در گذشته بوده و امروز همه آنها فقط روایتگر هستند.
آذر: اگه آدم بخوابه و خواب های شیرین ببینه خیلی خوبه. ولی اون مردها توی تمام خواب های من بودن. اگر هم نبودن حس شون می کردم. از یه جایی به بعد آنها به من نگاه می کردن.
با مقدمه ای که درباره نمایش های روانکاوانه ذکر کردم نمایش «راه هایی برای فراموشی » اثری قابل تامل است که به خوبی لایه های فکری و رفتاری شخصیت های نمایشنامه را با زبان دراماتیک تحلیل می کند. بازی بازیگران اتمسفر نمایشنامه را به خوبی انتقال می دهد. بازی پراحساس «مریم عطیه میرزایی» در نقش آذر به خوبی رنج کاراکتر را عیان می کند. در کارگردانی نمایش نقطه اشتراک متن و اجرا شیوه روایی و تحلیلی است که بر آن تاکید شده که از این جهت می توان نمایش را اجرایی دانست که در فضای گسترده اجراهای مختلف و متنوع قابل تامل و ارزشمند است.
شهرام کرمی
نویسنده و کارگردان و مدرس دانشگاه