در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مهدي خادمي | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:23:30
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اجرای سرحال و تقریبا کم نقضی رو دیدم. به جد که بهترین فرم و زبان در نمایش همین کمدی ابزوده. و چقدر نوشتن و اجرای کمدی ابزورد سخته که بتونه مرز بین جلف بودن و ابزورد بودن رو حفظ کنه. نمایش بی حیوان در بیشتر پرده ها( اپیزودها) در این زمینه موفق عمل کرده و تقابل بین تفکر و خیال یا به عبارتی روشنفکری ادایی بودن و تعقل گرایی رو به درستی به نمایش گذاشته. اما اپیزود آخر چکیده فلسفی از عمق و ژرفای هستی است. همان تاثر و پیشمانی عمیق انسان از تکامل و حرکت به سوی عقل گرایی.
ایکاش واقعا میتونستیم به دریا برگردیم همگی...
شخصا بعد از سه روز که از دیدن اجرا گذشته هنوز عمیقا دارم به این مفهوم می اندیشم و اگر غیر از زبان طنز و کمدی بود این مقدار تاثیرگذاری رو در من ایجاد میکرد.
خسته نباشید به همگی
البته بعضی از بازی ها رو دوست نداشتم و کاش بازیگرها یک دست تر میبودند.
مینیمال و زیبا
4 از5
خیلی ممنونم که نظرتون و برامون به اشتراک گذاشتید🙏
۱۸ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یه نمایش در حد کار اول یک تیم دانشجویی که متاسفانه هیچ چیز پخته ای در متن و اجرا ازش دیده نمیشد. همه چی در حد شعار و سطحی برگزارشده بود.
یک اجرای زیر متوسط که برای کسی که هزینه میکنه یک کار در حد اجرای خانه هنرمندان ببینه کاملا ضعیف ارزیابی میشه.
مشکل من ولی با کامنت ها و نظراتیه که همیشه توی تیوال برای میذارن به همچی کارهایی!!!!!!!
"همه چی در حد شعار و سطحی برگزارشده بود." دقیقا.
۱۳ اسفند ۱۴۰۳
آقای خادمی ممنون که وقت گذاشتید و برای ما کامنت گذاشتید
حتما در نمایش های دیگه از نظرات تاثیرگذار شما استفاده می‌کنیم
ممنونم
۱۳ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یعنی حیف وقت پول انرژی برای این نمایش
صد رحمت به نمایش های روحوضی و بهزاد محمدی
حرف از سلیقه و این حرفها هم نزنید که این چیز مهملی که به اسم تاتر اجرا رفته بود به هیچ سلیقه ای نمیخوره
اگه تیوال این کامنت رو پاک نکنه که احتمالا میکنه
لطفا لطفا هرجا هستید از این کار دور شید
آقای خادمی عزیز خیلی ممنون از وقتی گذاشتید، و بسیار متاسفیم که اجرا رو دوست نداشتید، در ضمن مطمئن باشید که کامنتتون پاک نمیشه، نه کامنت شما نه کامنت هیچ یک از دوستان، ما خودمون از مخاطب درخواست داریم که نکات منفی رو بهمون منتقل کنن که بتونیم بهتر بشیم، پس دلیلی برای این کار وجود نداره، با جون و دل به نظر شما احترام میذاریم🙏🌼
۰۴ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در یک نقد منصفانه متاسفانه متن فاقد درام لازم بوده و یک داستان یک خطی و یک ایده خام اولیه به درستی پرداخت نمیشود از نظر فرم نیز یک اثر خنتی است که هیچ خلاقیت در اجرا نداشته و علیرغم زمان کوتاه نمایش ریتم در قسمتهایی از نمایش بشدت افت داشت. شخصیت ها در حد تیپ باقی مانده و حتی بازی ها نیز از سطح متوسط بالاتر نبودند.
یک اجرای کم رمق و بی اثر
1 از 5
ممنون که نمایش تارتف رو برای تماشا انتخاب کردید.
امیدوارم اجراهای بعدی این گروه به سلیقه شما نزدیک تر باشه🙏
۲۷ بهمن ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همه ما یک میزانی از نارسیسیم در وجود خودمون داریم یه وجه خودشیفتگی که اجازه نمیده گاهی از چهاردیواری که ساختیم از آن منیت محض خارج بشیم.
نمایش "من" به شکل درستی این مقابله و این مواجهه رو برای تماشاگرش عریان میکنه. در یک منظر اگزجره تا مرز همخوابی اجازه این رشد و هم زیستی را به نمایش میذاره و گاهی در حد چندش آوری همه چیز را اغراق شده ولی کاملا قابل درک ارائه میده. در تمام طول نمایش به شخصه بارها بارها به آن وجه خودشیفتگی خودم اندیشیدم . نمایش من برخلاف نمایشهایی که این مدت دیدم اثری است که بعد از خروج از سالن تاریک تازه چرخندنده های فکر رو به چرخ درمیاره و بخصوص اگر حتی تا حدی درگیر مفهوم متن شده باشی این درگیری تا مدتها با خودت ادامه داره.
نمایش اجرای درستی داره و تقریبا بی نقص جلو میره و تمام میشه. لحظاتی که من و من من از چهار چوب تصورات خارج میشن خصوصا بخش مبارزه با فیل که ارجاعی به ادبیات کهن داره از بهترین صحنه های اجرا هستند.
نمیشه از کار گفت و از بازی یکدست و سخت ایمان صیاد برهانی ننوشت..موزیکهای انتخابی به قدری عالی بودند که چند جا دلم خواست دست خودم رو بگیرم و همراه به نوای موسیقی برقصم.
تشکر و خسته نباشید به همه عوامل کار که تلاش کردند رسالت هنری شون رو به زیباترین شکل ارائه کنند.
تاتر یعنی حرکت و بیان...حالا فرض کنید بیان را از یک اثر نمایشی بگیرید.آنچه باقی میماند زبان بدن است. نمایش 168$ به تماشایی ترین روش تقریبا تمامی احساسات یک انسان گیر افتاده در زندگی و جهان بی معنی را در حرکات بدن بازیگران به نمایش میگذارد. حس ترس- تنهایی- رنج کشیدن - استرس-... و نه تنها فرم زیباشناسانه اثر که مفهوم و محتوای که در پی آن قرار است شاهد این اجرا باشیم هم به درستی در فرم احیا شده است. درگیری انسان تنها و مواجهه آن در این گذار از مفهوم هستی با مفاهیمی جدیدتری همچون تکنولوژی-مهاجرت- جنگ- تضاد فرهنگی-تغییر جنسیت- مدیا .... در تک اجراها و حتی در همبستگی همه اجراها با هم در بافت یک دست و در روند منظم و فکر شده دکمه تفکر تماشاگر را به تدریج فشار میدهد. این اجرا شاید از آن دست اجرا ها باشد که تماشاگرانش به دو دسته تقسیم میشوند.یا کاملا و به خوبی با کار ارتباط میگیریند و یا بدلایلی اصلا امکان ارتباط با این مفاهیم در همه تنیده در آنها بوجود نمی آیند که باز بنظرم این اصلا نمیتواند نقض اجرا باشد.
ضمن خسته نباشید به همه اعضا گروه امیدوارم مجددا فرصتی برایم بوجود بیاید که بتوانم اجرا را ببینم و در ارتباط ثانویه درک و دریافتهای کاملتری از تفکرات پشت طراحی داشته باشم.
امتیاز 4.5 از 5
کار پرزحمتی بود فقط میتونم یک خسته نباشید به گروه بگم و بگذرم...فقط حیرانم داره چه بلایی بر سر سالنهای تاتر میاد...همه ناامید کننده .در همه اجراها اختلاف زیادی با انتظاری که ازشون داری مواجه میشی
واقعا به عنوان یه تماشاگر تاتر متعجب میشم چطور یک کارگردان مولف طی دو ماه دوتا کار با این اختلاف در همه چیز رو میتونه روی صحنه ببره...بونکر دو متاسفانه اثری ملال آور خسته کننده سردرگمه که کوچکترین شباهتی به بونکر و مخزن نداره.همه ی المان های کار بی رمق و مونوتون هستن. بازی ها طراحی صحنه مونولوگ و دیالوگها نور و در یک کلام همه چیز بصورت بلاتکلیفی توی ذوق میزنه. در اجرایی که من دیدم تقریبا بدون اغراق میتونم اعتراف کنم نصف سالن منجمله خودم حداقل یک سوم کار رو خواب بودم و چه خواب شیرینی در سکوت و سکون سالن نمایش.
البته امیدوارم تیوال نقدها رو حذف نکنه
دیشب این کار رو دیدم و بسیار خوشحالم که امسال این دومین اثر بعد از جن زدگان ( براساس نمایشنامه اشباح ) از کارهای اقتباسی ایبسن رو دیدم. یک اجرای تمیز و تقریبا کم نقص که همه سعی اش رو میکنه با وفاداری به متن اصلی نمایش در قالبی تماشاگر پسند ورسیون تازه و بکری از نمایشنامه مرغابی وحشی رو ارائه بده. شاید عبارت به اندازه بودن بهترین توصیف برای این اجرا باشه و قطعا دیدن رحیم نوروزی با اون بازی استاندارد و گاهی زیرپوستی و بهرام ابراهیمی عزیز با اون صدای منحصر بفردش لذت دیدن اجرا رو دوچندان میکند.
بواقع برای خودم من این دو کاری که امسال از اجراهای ایبسن دیدم منو وادار کرد برم و متن های اصلی رو بخونم و بعد از سالها شناخت نسبی این نویسنده باید اعتراف کنم تازه با ابعاد هنر ذاتی و عمق نوشتاری و استعداد این نویسنده بواسطه این دو تا کار بیشتر و بهترآشنا شدم.
چقدر خوبه که این اجراهای کلاسیک بشرط استاندارد بودن بجای نمایشهایی با متن های ضعیف برای پیوند تماشاچی ها با نویسندگان کلاسیک بیشتر بشه.
یکی از حسن های نمایشهای مدرن یا به عبارتی پست مدرن مثل این کار یا در سطح بالاتر کاری مثل کمدی الهی اینه که ذهن تماشاگر رو به واکاوی وادار میکنه و دست رو برای هرگونه تاویل و تفسیری هم باز میگذارد.گرگ/ بره بصورت یک ابژه میتواند نماد انسان معاصر برداشت بشه و در لایه های خیلی آشکارتر برای من اشاره به تهدید فضای سایبر(مجازی) اعم از سوشال مدیا یا نت تعبیر میشه.کودکی که در فضای مفرح جدیدی وارد میشه و در معرض خطر گرگ ها( شما بخوانید سلبریتی ها) قرار گرفته و اسیر چنگالشون میشه.
اجرا علیرغم جذابیت بصری که با نور و طراحی صحنه و در برخی جاها با موسیقی ایجاد کرده بود نقص های آشکاری هم داشت که یکی از مهمترین هاش اکت و میزانسنهای بازیگران بود که در اون کانسپت طراحی شده به خوبی جا نیوفتاده بود.
این عدم همبستگی گاها تماشاگر رو دچار گیجی میکرد و ذهن رو از مسیری که نمایش قرار بود بهش نشون بده دور میکرد.
همچنان باید اشاره کنم که در یک نمایش مدرن یا پست مدرن برای هرکدوم از این عیبها میشه هزارتا دلیل اورد ولی نسبت به کارهای درحال اجرا(کمدی الهی ) مخصوصا این نقصها خیلی کمتر بود
یک نمایش دانشجویی که میتونست در اجرا بهتر باشه ولی مشکل من بیشتر با متن شعاری و اعتراضی شه. این مدت اینقدر از این دست متن ها اجرا دیدم که دیگه واقعا حالت تهوع بهم دست میده. ضمن احترام به تلاش گروه اجرا ایکاش یک متن دیگه رو برای اجرا انتخاب میکردن.
امتیاز2.5 از 5
تماشای نمایش "جن زدگان" بشدت پیشنهاد میشه.
کاری با میزانس های بشدت فکر شده و طراحی نور و موسیقی که درست و در خدمت اثر هست و به سلیقه و نظر تماشاگرش احترام میذاره و در خدمت روح نمایشنامه فوق العاده اشباح ایبسن میباشد.
بنظرم اگر قرار است از تاتر حمایت کنیم بهترین اثر در حال اجرا برای حمایت دیده شدن و خصوصا لذت بردن محض همین نمایش جن زدگان هست.
واقعا که اول که دم همگی گرم.یک نمایش بشدت وفادارانه به متن اصلی و دریافت و درک درست حس و حال بکت فقید.تمیز و دارای کشش.و تعجب بسیار زیاد من از اینکه همه عوامل چقدر جوان بودند و کاربلد.از کارگردان تا تیم بازیگری.
ایکاش روی تیوال هم صفحه داشتید که به دیده شدن بیشتر کار کمک میکرد.
بیشتر از همه درک درست اون تکرار و ملال بود که بشدت کارشده و موثر در اومده بود.
من که بشدت پیشنهاد میدم
4 از 5
متاسفانه اصلا اجرای راضی کننده ای نبود.من اجرای سال97 رو ندیدم و لی واقعا از این اجرا و ضعفهای عجیبی که داشت شوکه شدم.کاری فاقد اکت و حرکت و بشدت حوصله سربر و اضافه کاری.المانهای صحنه ای هیچ تناسبی با متن واجرا نداشتند و بیشتر ادای طراحی صحنه بود تا چیزی در راستای کارکردی که براشون در نظر گرفته میشد.نکته آخر اینکه زمانی که داشتم از سالن خارج میشد تقریبا یک صدا داشتم عدم رضایت و غر غر تماشاچی ها رو میشنیدیم و تقریبا همه سالن خسته و ناکام در حال خروج بودند.
علاوه بر موضوع تغییر یا تعویض بازیگران که بنظر بشدت در اجرای نمایش تاثیرگذار بود در مجموع علیرغم زحمتی که در طراحی صحنه و میزانسن ها کشیده شده بود تاتر در حدو اندازه اسم خانواده پسیانی نبود.
اگر حوصله بود که میتونستم از منظر نقد بیشتر بنویسم ولی همین قدر بگم این اثر بنظرم بیشتر بدرد گروه کودک و نوجوان میخورد یا کسانی که بار اول تاتر میبینند.
از اون طرحهای از ایده تا اجرا که به طرز شگفت انگیزی تماشاگر رو تا انتها نگه میداره
خیلی فکر کردم چه چیزی باعث شد نسبت به کار این قدر حس خوبی داشته باشم و اینقدر همه چی در اندازه و کافیه که واقعا نتونستم راز این تاثیر رو پیدا کنم.
گاهی چقدر اگزجه کار رو زیباتر میکنه
من اجرای ورژن اخیر رو دیشب دیدم و علیرغم ذهنیتی که از نارنیا داشتم باید بگم که بشدت سوپرایز شدم از این هه تغییر در شیوه کارگردانی و اجرا. نمایش بشدت شخصیت پردازی دقیق و درستی با توجه به تعداد زیاد پرسوناژها داشت که براحتی قابل تشخیص و تاویل داشت که هرکدوم نماینده و سمبل افراد جامعه یا حتی گونه ای از انسان بودند که در یک اجرای با میزانسنهای خلاقانه توانستند در تایم درست و بدون اضافه گویی حرف و پیام خودشون رو بدند. درسته که جدیدا (همانند نمایش ریچارد و چند کار دیگه) مقصر و مسوول ایجاد این فاجعه رو بیشتر مردم میدونند و نورافکن رو روی تماشاگران می اندازند که بنظرم یکم شعاری و یکسونگرانه است ولی حداقل میزان شعاردهی در این نمایش دز کمتری نسبت به بقیه کارها داشت و قابل تحمل تر بود.
من بشدت از خلاقیت انتهای نمایش( منظورم حضور بازیگر سمعکی در کریدور بیرونی) است خوشم اومد و ضربه و چک اساسی بود که تا ساعتها بعد از اتمام نمایش گونه و صورتم رو نوازش میکرد.
4 از 5
به عنوان کسی که در طی دوسال اخیر تعداد زیادی نمایش دیدم و دنبال حسی بودم که در دهه هفتاد حین تماشای نمایشها بهم دست میداد و مدتها بود تجربه اش نکرده بودم میگم که این نمایش بعد از خروج از سالن نمایش تا مدتها از یادتون نمیره...قصد نقد ندارم فقط کاش یکم از دوز شعاری اش در بعضی صحنه ها کم میشد.
متاسفانه سیاست زدگی آفت فضای نمایشی ایران شده
ممنونم عزیز، کاش فرصتی باشه درباره مسئله شعاری بودن هم گپ بزنیم. چون ما اون ماجرا رو سعی کردیم به نوعی به سُخره بگیریم در اصل.
۲۶ شهریور ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اجرا رو بهمراه تعداد زیادی از دوستان دیدم و به اتفاق نظرات علیرغم تلاش قابل تقدیری که در بازیگری و طراحی انجام شده بود متاسفانه بدلیل اضافات در متن نمایش در نیمه پایانی دچار افت شدیدی شد که کلیت اثر رو تحت تاثیر قرار میداد.
نمایش ارزش یکبار دیدن رو داره بنظرم ولی یک حسرت و ایکاش رو با خودش میاره که میتونست به سطح عالی برسونه کار رو
من البته اجرای قبلی رو ندیده بودم ولی اینکه یک نمایشنامه توسط یک تیم با دو تا اسم اجرا بره برام یکم سوال برانگیزه.
اما اجرای در حال حاضر یک کار متوسط بود که در شبی که من دیدم متاسفانه مشکل هاش اف بازیگرها خصوصا هاش اف آقای سیاحی زیاد بود و دیالوگها رو واضح نمیشنیدم.
برخلاف کارهای آروند دشت آرای این کار ساده و سهل فهم تری بود که از سطح بالاتر نمیرفت و تاثیرگذاری خاصی نداشت...یک کار کاملا متوسط که من حداقل به کسی پیشنهادش نمیکنم.