امان یک نمایش صریح و مونوگ گونه که متن ان فرصتی برای اندیشیدن را فراهم میکند. بازیها تلاشگر و تحسین امیز است.
و در پنج قصه تقریبا به عمده آسیبهایی که زنان در تعامل با مردان دارند اشاره میکند.
ساختار نوشتاری دیالوگهای پنج زن از پنج سطح اجتماع با خلاقیت نسبتا خوبی متفاوت از هم است. (هر چند ذهن من در مقابل زمان زیاد بعضی از این ساختارها کلافه میشد ولی ریتم نمایش و فرم اجرایی ان کمک کننده بود به تداوم لذت و همراهی با نمایش)
و اما نخ اتصال این قصه ها قرار است چه باشد؟! سوالی که ذهن من در طول نمایش ان را تکرار میکند
دعای امان؟!
دعای امان دعایی است که از زبان شجاعترین و قویترین مردی است که تعریفش را شنیده ایم به کرات و در اقوال ..و در انسانیت الگویی است برای بشر به تعاریف و دعاوی و چه بسا باور و قلوب باورمندان.
و چرا دعای امان؟!
ایا این دعا در نظر نویسنده این متن و کارگردان این اجرا یک امیدواری و التیام است
... دیدن ادامه ››
به زنان ؟!
دعوت است به پناه خواهی و یا یادآوری مردیِ که در مقابل تمام نامردیها یک تنه مرهم است برای راوی این قصه ها و غصه ها؟!
اگر این باشد که نمیدانم بوده است اما گویا برداشت صرفا ذوقی من راهش را به این سمت کج کرد.یعنی در تاریخ مردانی بوده اند و هستند که دمشان گرم است در مقابل ان دسته دیگر از مردان.
پیشکش درود و سپاس به عوامل نمایش امان