در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال Majid Hasanpour | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:18:13
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اگر به دیدن این نمایش می روید خود را برای دیدن یک قصه ی زیبا آماده کنید. همان که می گویند یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود تووی یک جزیره کوچک پسری به نام ماجو با مادرش زندگی می کرد و .... چیزی که حداقل خودم بسیار دوست دارم. نمایش چارچوب های یک قصه خوب را دارد. ساده و روان، قابلیت بیان شفاهی و گفتاری، وجود اتفاقات و حوادث پشت سر هم که کاملا در مسیر قصه گویی هستش، وجود حوادث غیر منتظره در قصه. در قصه گویی ایجاب می کند قهرمان قصه یک شخصیت اساطیری یا شناخته شده باشد که شاید می توانست از آن بهره جست. در هر حال از این بابت تاکید می نمایم که با قصه مواجه هستیم که هر تماشاگری می تواند از اول تا آخر آنرا با جزئیات به صورت ساده و قصه گویی تعریف نماید و این خود بسیار لذت بخش است. هر چند رگه هایی از رمان جزیره گنج رابرت لویی را حس خواهید کرد.اما قطعا اگر صندلی های بسیار سفت سالن مجال دهد، از دیدن نمایش لذت خواهید برد. بازی ها، دکور، موزیک، همگی قابل قبول هستند. خانم نقوی عالی بدون دیالوگ و قوی مثل همیشه. ستاره و خسرو پسیانی یک بازی هیجان انگیز و با نشاط دارند. اما به نظر من کاظم سیاحی بار دیگر توانمندی خود را به رخ کشید. نشان داد بازی در نمایش تاریخی کلنل و اجتماعی نکبت و هر نقش دیگری از ایشان ساخته است و واقعا فوق العاده بودند. در کل یک تیم منسجم را خواهیم دید و متوجه گذشت 95 دقیقه نخواهید شد. خسته نباشید همه عوامل نمایش و آرزوی موفقیت.
دیدن استاد ایرج راد در آستانه 80 سالگی روی صحنه، موجب مباهات است و البته نشان دهنده توانایی بالای این مرد بزرگ عرصه تئاتر ایران است و خدواند ایشان را همیشه سلامت نگهدارد. جناب آقای مرزبان نیز که کارنامه وی روشن و مبرهن است و برای استفاده از بازیگران جوان، نوجوان و خردسال برای این نمایش باید به وی تبریک گفت. دنبال دیدن یک نمایش در سطح تانگوی تخم مرغ، بنگاه تئاترال و یا آرامش با گل سرخ نباشید و ممکن است حتی حوصله شما در طول نمایش نیز سر برود. به دیدن نمایش یک کارگردان بزرگ با بازیگران گمنام حول محور تک ستاره نمایش، یعنی استاد راد باشید چون خانم کابلی نیز چندان حضوری ندارند. دکور در حد صرفا تخت شاهی و چند صندلی. گاهی در بین دیالوگ ها چند پیام سیاسی و انتقادی نیز رد و بدل می شود. اما اصل ماجرا شخصیت ناصرالدین شاه می باشد که به بواسطه 50 سال سلطنت همواره مورد توجه کارگردان های زیادی بوده است و کلی آثار با محوریت این شاه قاجار خلق شده است. ناصرالدین شاه به نظر من پادشاه خاکستری قاجار می باشد که در دوران وی مواردی همچون قتل امیرکبیر و جدایی افغانستان و امتیازات فراوان سیاسی و اقتصادی وجود دارد تا اعزام گسترده به اصطلاح اولین دانشجویان به خارج و زیر ساخت دانشگاه، پلیس، تلگراف، هنر و و موسیقی در زمان وی انجام گرفت. این نمایش به بخش روح هنری این شاه می پردازد. بخش رمانتیک وی. ناصرالدین شاه حتی شعر نیز با تخلص ناصر سروده و با هنر بیگانه نبوده است و کارگردان مرگ او را عاشقانه و شاعرانه و همان اصطلاح رایج شاه شهید را نشان می دهد. در چند سال اخیر موضوع روحیات ادبی و رمانیتک این شاه قاجار بیشتر دارد مورد توجه قرار می گیرد و شاید هدف این باشد که مردم وی را با موضوع فرمان قتل امیرکبیر فقط نشناسند.
در هر حال نمایش یک مربی قوی روی نیمکت و یک کاپیتان در زمین در کنار یک تیم جوان دارد و باید به آنها خسته نباشید گفت.
قطعا اهالی تاتر می دونن که داستان این نمایش با داستان نمایش اسم و در انتظار آدولف یکی هست. من قبلا همه این ها را دیدم حتی اجرای سال 94 پپیرونی برای دیکتاتور با همین تیم. خودم به شخصه در انتظار آدولف کار علیرضا کوشک جلالی را پسندیدم به ویژه بازی بسیار قوی اشکان خطیبی. اجرای سال 94 از اجرای 1403 هم بهتر بود. شاید سالن ناظرزاده از سالن تاتر شهر بهتر باشد به ویژه در بخش صدا. پژمان جمشیدی در اجرای سال 94 بسیار بهتر بود. هم جوانتر بود هم ریش نداشت و هم طوری گریم شده بود و لباس پوشیده بود که به اصطلاح بیشتر به همان اوا بودن که در داستان به آن اشاره شد، می خورد. اما واقعا زیاد در داستان مشارکت نداشت. محسن کیایی در اجرای قبلی به موقع بسیار جدی می شد و به موقع بسیار شوخ. اما به نظر من در اوج جدی بودنش هم باز می شد گفت شوخ بوده. علی احمدی عالی بود. در علم آمار و تحلیل داده ها متغیرهایی وجود دارند که شامل متغیر مستقل، متغیر وابسته، متغیر تعدیل کننده، متغیر مداخله گر و متغیر کنترل است. حدیث بیابانگرد یک متغیر کنترل است، رویا میر علمی و خسرو احمدی متغیر وابسته، علی احمدی متغیر مداخله گر، پژمان جمشیدی متغیر تعدیل کننده و محسن کیایی متغیر مستقل است. مستقل سعی دارد تاثیرش را بر روی دیگران مشاهده نماید، وابسته کاملا تحت تاثیر می باشد.تعدیل کننده می خواهد اثر پذیری را کم کند، مداخله گر بیشتر مشاهده می کند. در نهایت متغیر کنترل می تواند تاثیر خود را بگذارد و همه با واقعیت کنار بیایند.
خدا قوت و به امید روزهای بهتر
مسعود رحیمی، آرش فتحی، محمدرضا دانش، امین کاکولکی و MiladN این را خواندند
نازنین این را دوست دارد
با شما در مورد جمشیدی کاملا هم‌نظر هستم. من اجرای ۹۶ رو دیدم و اون سال برای جمشیدی لباسهای رنگی و شادتری انتخاب شده بود که به کاراکترش بهتر بیاد و سرحالتر هم اجرا میکرد. تعجب کردم که امسال حتی ریشهاش رو هم شیو نکرده و رنگ لباسها انقدر فاصله داره با کاراکتر. درواقع قبلا اوا بودنش قابل باورتر بود تا الان و با این تیپ و ریش
۲۵ شهریور
مهرنوش مومنی
بعنوان مخاطبِ تئاتر ، به خودم این حق رو میدم که نظراتم رو در صفحه‌ی نمایش ثبت کنم و متاسفم که پپرونی برای دیکتاتور ، دیکتاتوری را در حد کامنت‌ها هم پیش برده و نظرات منفی رو هاید می‌کنه (اگر با ...
الان کمیت دارد بر کیفیت تاثیر می گذارد و کسب درآمد بسیار مهم تر از اجرای قوی می باشد. بله این نمایش در سطح پایین اجرا شد
Majid Hasanpour
الان کمیت دارد بر کیفیت تاثیر می گذارد و کسب درآمد بسیار مهم تر از اجرای قوی می باشد. بله این نمایش در سطح پایین اجرا شد
واقعا سالن اصلی تئاتر شهر جای این نمایش‌ها نیست و حیف …
حیف که خانه از پای‌بست ویران است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
میگن وقتی در یک شرایط بسیار سختی قرار گرفتی که باید تصمیم بگیری، چند تا چیز را در نظر بگیر.1- از پیامدهاش نترس.2- به دورنمای این تصمیم، اعتماد کن. 3- مسئولیت اش را قاطع بپذیر. 4- فکر تجزیه و تحلیل نباش، همونی که حست میگه درسته 5- عصبی نشو 6- قبلش مشورت کرده باشد. خوب شخصیت اول نمایش به نظر من تمام آیتم ها را داشته. نترسیده، کسی را مقصر معرفی نکرده، عصبی نشده و قبلش با برج مراقبت مشورت کرده و قاطع تصمیم گرفته. از منظر روانشناسی و جامعه شناسی نیز بابد به داستان توجه کرد. خلبان با درک شهودی از موقعیت، یک تصمیم را می گیرد و با شاخص های یاد شده در دادگاه شرکت می نماید. به نظر من این شاخص ها در بازی مهدی پاکدل وجود داشت و از آن واقعا لذت خواهیم برد. حالا می ماند قضاوت افکار عمومی که همیشه دغدغه برای هر جامعه ای می باشد. قاضی میخواهد مطالبه افکار عمومی درخصوص اقناع کننده بودن حکم و رویه دادرسی را به تماشاگر منتقل کند و خوب هم اجرا کرد. باید نمایش را فراتر از یک دادگاه دید. موضوع افکار عمومی می باشد. نمایش، نقش افکار عمومی را در دولت و سیاست و به طور مشخص تأثیر آن بر تصمیمات بررسی می کند. اندیشمندان معتقدند افکار عمومی مترادف با اراده ملی می باشد. شاید در یک زمان معین و در مورد یک موضوع خاص تنها بر یک چیز دلالت نماید، اما در بطن خود، قضاوت افکار عمومی شامل تعاملات اجتماعی و ارتباطات شهروندی را در خود جای داده است که به شیوه مشارکت تماشاگران نشان داده شد.
خسته نباشید به همه عوامل و خدا قوت.
آروند دشت آرای همین نمایش را با عنوان آواز عاشقانه دختر دیوانه در آبان سال گذشته در تاتر شهر روی صحنه برد. من آن نمایش را دیدم و با احترام به سلیقه مخاطب و صرفا برای این نمایش باید عرض کنم نوید پور فرج یک سر و گردن بالاتر از کاظم سیاحی بود. فقط قضاوت در مورد این نمایش است وگرنه بنده در جایگاهی نیستم که بخواهم در مورد سبک بازی نظر بدهم. اما نوید پورفرج درخشان نقش دن را بازی کرد. فوق العاده جدی، بیان محکم و نگاه نافذ. حتی خسرو پسیانی که در هر دو نمایش بازی کرده بود، در این نمایش بی حال تر و خسته تر بود. فقط ارتباط حسی با خواهرش بهتر برقرار کرد. خانم شاکردوست نیز از پس نقش یک دختر شیطون دانشجو بهتر بر آمد تا خانم ستاره پسیانی. منم موافق دوستانی هستم که میگن آقای سیاحی در این نمایش حال نداشت. اون اصالت یک دن یا نجیب زاده خاص را نتوانست خوب اجرا کند و من در تمام مدت یاد وقار و جدیت نوید پورفرج در اجرای قبلی بودم. در هر حال برای حس کنجکاوی نمایش را دیدم. شاید چون قبلا دیده بودم به من زیاد نچسبید. اما خدایی بازی ها روح نداشت. شاید فضا هم تاثیر دارد. دیدن تاتر در مرکز تهران و تاتر شهر خودش یک هیچ بازی را جلو می بره و شهر کتاب از همون اول دو تا گل عقبی.
خسته نباشید و خدا قوت
من هم به تماشای آواز عاشقانه یک دختر دیوانه نشستم و می خواستم همین را بگم از نظر من کیفیت آواز عاشقانه یک دختر دیوانه بیشتر بود یا بهتر بگم اون بیشتر به دلم نشست.
۰۴ شهریور
حنانه شعبانی
من هم به تماشای آواز عاشقانه یک دختر دیوانه نشستم و می خواستم همین را بگم از نظر من کیفیت آواز عاشقانه یک دختر دیوانه بیشتر بود یا بهتر بگم اون بیشتر به دلم نشست.
سلام
می دانستید که ریش آبی همان داستان است یا وقتی رفتید متوجه شدید؟
۰۵ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من اجرای سال 94 و 96 را دیده ام و واقعا نمایش زیبا و مفرحی می باشد و بازی های قوی دارد. انشالله که جناب آقای احمدی نمایش زیبای زهرماری را هم مجددا روی صحنه ببرند و از دیدن آن باز لذت ببریم.
امیر مسعود، مریم علیپور، MiladN و عرفان ضرغامی این را خواندند
شعله حاتمی این را دوست دارد
// پیرونی برای تیوال یا دیکتاتور! //

بیاید یک قرار دسته جمعی بگذاریم و این نمایش را نرویم..
نه به خاطر کیفیت اش، چون کیفیت اش را نمی دانم..
به خاطر اینکه نظرات مخالفانش " هاید " می شود...
گویا تیوال بعد از ۱۲ سال هنوز یاد نگرفته، داشتن نظر مخالف حقِّ یک مخاطب ... دیدن ادامه ›› است...
اما راستش یک دلیل ساده دارد! با صدای محمد اصفهانی بخوانید:
" واسه پوله، واسه پوله، اگه اینو بدونی! به هاید تیوال نمی غُری! "
غری، به معنای غر زدن و غریدن در اینجا معنا می دهد!

https://www.tiwall.com/wall/post/362517
۲۹ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کالیگولا که در 80 دقیقه اجرا بشه، قطعا رضایت بخش نخواهد بود
Majid Hasanpour
سلام دوست عزیز. دقیقا برای یک نمایش با شخصیت تاریخی واقعا باید همین زمان باشد و 80 دقیقه کافی نیست. جسارتا به مدت نمایش هایی که بر اساس شخصیت ساخته شده دقت فرمایید پایه 120 دقیقه می باشد. سقراط، ...
متاسفانه با شما موافق نیستم، اگر قرار باشد واو به واو نمایشنامه اجرا شود میشود زمان مشابهی را تخمین زد در غیر این صورت وا با دلیل اینکه چون نمایش بر پایه یک شخصیت بنا شده باید حداقل دو ساعت زمان ببرد به نظر من دلیل منطقی و محکمی نیست.
امیدوارم نظر بنده را حمل بر جسارت ندانید.
۰۱ شهریور
درود. سلیقه هر فردی برای خودش محترم می باشد. موفق باشید
۰۳ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گریز به دهه 30 و ماجرای آتش زدن تماشاخانه سعدی در جریان کودتا 28 مرداد و حال و هوای لوتی و تیزی و ترنا بازی، قطعا جذاب خواهد بود. وقایع نگاری تماشاخانه سعدی خود یک تراژدی می باشد و واقعا جا دارد برای آن یک نمایشنامه یا فیلنامه نوشته شود به ویژه زندگی خانم لُرِتا هایراپتیان که در این نمایش به وی اشاره شده است. تماشاخانه سعدی اولین تماشاخانه مدرن ایران بود که سن گردان داشت و شاید گردش سن در نمایش گاوزن اشاره به مدرن بودن سالن سعدی در دهه 30 داشته باشد. اینجور نمایش ها برای مخاطبی که در دل بازار و دود قلیان قهوه خانه بزرگ شده است، کلی نوستالژی دارد. حالا که به ایام 28 مرداد نزدیک می شویم قطعا دیدن آن تلاقی تاریخی دارد. این نمایش ها عشق را به شیوه ای نشان داده می شود که با چارچوب های امروزی هم خوانی ندارد و مصداق این شعر حافظ می باشد:

راه عشق او که اکسیر بلاست محو در محو و فنا اندر فناست

فانی مطلق شود از خویشتن هر دلی که کو طالب این کیمیاست
بازی ها زیبا بود به ویژه نادر فلاح و نقش محوری حمید میهن دوست. دیالوگ ها واقعا زیبا و پر معنا در چارچوب گذر بازار. اما خودم با پایان آن ... دیدن ادامه ›› زیاد حال نکردم. عاشق باید زنده بماند و زجر بکشد. به ویژه که همه چیز را از دست داده. در هر حال حیف که صندلی های خالی به چشم می آید و برای تهران چند میلیونی زیبنده نیست که سالن قدیمی سنگلج پر نشود. انشالله که استقبال بیشتری از آن خواهد شد. خسته نباشید
دیکتاتوری را مترادف واژه هایی چون استبداد، خود کامگی یا تک سالاری می دانند. دیکتاتوری شکلی از حکومت غیردموکراتیک می‌باشد. دیکتاتوری یعنی غیبت آزادی سیاسی. پس انسان دیکتاتور یعنی انسان مستبد. یکی در جایگاه هیتلر یکی در جایگاه چاپلین. هر دو هم سن می باشند و چاپلین در زمان ساخت فیلم دیکتاتور بزرگ این را متوجه گردید. جنگ جهانی دوم 1939 شروع شد و فیلم دیکتاتور بزرگ 1940 و آن هم زمانی که هنوز شعله جنگ دامان بریتانیا و آمریکا را زیاد نگرفته بود و اساسا جامعه جهانی ظهور نازیسم را برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم بد نمی دانستند. برای دیدن نمایش قطعا باید کمی تاریخ اروپا، سرگذشت چاپلین و نظریات سیاسی را دانست و بعد از نمایش لذت برد. کارگردان سعی نموده در 90 دقیقه به این ابعاد بپردازد. شکل دیکتاتوری در انسان، برشی از زندگی شخصی چاپلین، تراس های دانته و پاک شدن انسان بپردازد. صاحب نظران معتقد هستند پس از فیلم دیکتاتور بزرگ، چاپلین منش سیاسی کمونیستی پیدا کرده، هر چند وی آنرا تکذیب کرد اما در یک سخنرانی در جمع «شورای سراسری دوستان اتحاد شوروی» در شهر لس‌آنجلس گفته است: «کمونیسم جنبه‌های مثبت فراوانی دارد. ما می‌توانیم از جنبه‌های خوب آن استفاده کرده و آنها را از جنبه‌های بد کمونیسم جدا کنیم. در هر حال در دنیای واقعی هیچگاه چاپلین و هیتلر همدیگر را ندیدند و زیبایی هنر در همین می باشد که چنین موضوعی را خلق کنید. چارلی چاپلین گفته: این سرنوشت ما دو تا بود که یکی دنیا را بخنده بندازه و دیگری به گریه، و اگر سرنوشت می خواست کاملا بر عکس می شد.تفاوت تنها یک کلاه بود.
از نظر اجرا من نیز موافق دوستانی هستن که با صدا مشکل داشتند. اما بازی ها روان بود و متوجه گذشت زمان نخواهیم شد و باز هم تاکید دارم ما با یک نمایش خاص تاریخی، فلسفی و سیاسی مواجه هستیم. کلام آخر که در همه گفتگوها به آن اشاره می کنم، تماشاگر محترم فرهنگ آمدن به تاتر را هم فرا بگیرید. پچ پچ، موبایل، زمزمه زیر لبی بخد آزار دهنده می باشد. خسته نباشید به تمامی گروه.
آقا قلم خوبی دارید. کاشکی بیشتر بنویسید.
۰۲ مرداد
هادی
آقا قلم خوبی دارید. کاشکی بیشتر بنویسید.
سپاس از لطف جنابعالی
Majid Hasanpour
سپاس از لطف جنابعالی
قربان شما. من یه بار نوشتم ظاهرا سیستم مشکل داشته دیدم 10 بار تکرار شده.
۰۳ مرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به گفته چارلز بوکوفسکی تفاوت بین دموکراسی و دیکتاتوری اینست که در دموکراسی، اول رای می دهی و بعدا دستور می گیری؛ در دیکتاتوری دیگر مجبور نیستی وقتت را برای رای دادن تلف کنی. این داستان نمایش است. در جامعه سنتی، خانواده رکن است و نظام تربیتی خاص خود را دارد.. در مدرنیته موضوعات مثل ارتباطات و فرهنگ جدید فکری و چالش های آن وجود دارد که کارگردان و گروه اش با زمان کم و محدویت هایی که برای این موضوعات وجود دارد، سعی در اجرای آن به بهترین نحو دارند. نمایش قطعا تماشاگر را به تفکر در حال و هوای جامعه و خانواده می برد. اما در مدت 75 دقیقه نمی شود تلفیقی از کمون یا جامعه اشتراکی را به جامعه سرمایه داری را نشان داد. بالاخره چالش در چیست؟ سنتی خوب است یا بد؟ مدرنیته خوب است؟ تفسیر گروه از آزادی بیان چیست؟ نمایش سعی دارد نظریات تاریخی جامعه شناسی را نشان دهد اما قطعا زمان کافی می خواهد. باید پذیرفت اجرای این قبیل نمایش ها محدودیت هایی دارد و در این شرایط باید راضی بود.پس به گروه خسته نباشید می گویم و واقعا ارزش دیدن دارد و شایسته است که تمام صندلی ها پر شود و از این نمایش حمایت شود. البته خواهش می کنم تعدادی از تماشاگران محترم 75 دقیقه گوشی بازی نکنند. بخدا نور چراغ گوشی شما برای دیگران مزاحمت ایجاد می کند.

ممنون از شما بابت حضور و یادداشتتون🙏🏼☘😍
در مورد نور در همین نمایش، به علت تعویض صحنه نور دو صندلی کنار دستی چشمانم را آزرد و بالاخره نور چراغ قوه را انداختم تو چشم اش و گفتم: خوبه اینجوری...
و در نهایت کمپین " چراغ قوه در چشمان تماشاگر خاطی " را کلید زدیم...
https://www.tiwall.com/wall/post/347971
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آنچه که جلب توجه می کرد دکور خوب بود. صدا مطلوب و من که ردیف آخر بودم به خوبی متوجه می شدم. اما دیدن صحنه برای ردیف های کناری واقعا سخت است. من هم موافق کسانی هستم که می گویند تماشاگر کمی بلا تکلیف است. هدف انتقام است؟ دلبری از عاشق است؟ تحقیر است؟ چیست؟ کارشناسان روانشناسی اعتقاد دارند هیچ راه مطمئنی برای شناسایی یک متجاوز وجود ندارد. بسیاری از آنها کاملاً عادی، دوستانه، جذاب و غیر تهدیدآمیز به نظر می رسند. یکی فکر می کند قرار عاشقانه داشته و احساس شرم و گناه ندارد و یکی می خواهد به او تفهیم نماید که گناهکار است. به نظرم زن فکر می کند احتمالا خودش رفتاری داشته که باعث شده است مورد آزار قرار بگیرید و خود را شاید سرزنش می کند. در هر حال همین تعارضات دیالوگ های خوبی را بین طرفین رقم می زند. به نظرم موقعیت اجتماعی طرفین نیز موجب گردیده پس از 15 سال بخواهند در مورد یک دوست مشترک و یک خاطره بد، دو همکلاس همدیگر را ببینند. یکی موفق در عرصه هنر و دیگری یک ساقی خرده پا. یک احساس حسادت و حقارت. یکی در حال به دست آوردن شهرت و دیگری در حال افول و زندگی داغون. قطعا همه این موارد باید در جایی خود را بروز دهد و چه بهتر در زمانی که قرار است که جشنواره سینمایی برگزار شود. زخم کاری در لحظه مناسب. به هر حال نمایش خوبی بود و متوجه گذشت زمان نمی شویم. خسته نباشید به همه عوامل.
شروع نمایش راس ساعت و سیستم سرمایشی مطبوع در گام اول برای تماشاگر بسیار مهم است. برخلاف بعضی از سالن ها که 30 دقیقه تاخیر عادی می باشد. تماشاخانه سنگلج شاید تنها و یا آخرین پایگاه اجرای نمایش های تخته حوضی یا سیاه بازی باشد و استاد داوود فتحعلی بیگی که همیشه سالم و سلامت باشند، شاید آخرین سامورایی این سبک از نمایش باشد. پس باید به آن به عنوان یک نمایش سنتی احترام گذاشت. اما واقعا جای تاسف دارد که مردم استقبال زیادی نکرده اند و سالن کوچک سنگلج صندلی خالی بسیاری داشت. اگر به هنر تاتر سنتی علاقه داریم به دیدن این نمایش برویم و ساعتی را لذت ببریم. خسته نباشید به عوامل گروه که چراغ نمایش های سیاه بازی را هنوز زنده نگه داشته اند.
چه اهمیتی دارد وقتی نمایش با تاخیر زیاد آغاز می شود. مسئولین پردیش شهرزاد فقط به فکر درآمد هستند و احترام به مخاطب هیچ جایگاهی برای آنها ندارد. می خواهند از هر پله ای درآمد کسب کنند، ساعت بین اجرا ها را کم کنند تا بیشتر درآمد کسب کنند. خوب طوری تنظیم کنید که تیم اجرای بعدی زمان کافی برای دکور، گریم، نور و صدا و هر چیز دیگری را داشته باشد. از سایت تیوال هم گله داریم. وقتی اعلام می کنید پس از شروع اجرا از ورود تماشاگر جلوگیری می شود، لطفا ترتیبی اتخاذ گردد که در تاخیر بیش از 20 دقیقه نیز امکان کنسلی و دریافت وجه وجود داشته باشد. مسئول سالن که می گوید کنسل کردن بلیط و برگشت آن به ما مربوط نیست؟ پس به کی مربوط است؟ همه سوار این کشتی هستیم. وقتی سالن تائر که یک فضای فرهنگی است برای مخاطب ارزشی قائل نیست، انتظاری از سایر ارکان جامعه نداشته باشیم. قطعا عوامل سالن و سایت تیوال هم بخشی از آنها دروغ می گویند می باشند.
در خصوص نمایش هم باید عرض کنم موضوع روابط زناشویی و خیانت را خیلی ساده اجرا کردند. نمایش از اواسط خسته کننده می شود و تماشگر بی حوصله می شود. خیانت پدیده ای دردناک است و در این نمایش اثری از درد نیست. خیانت طرفین به دنبال عواملی همچون، انتقام، عدم رضایت جنسی، عدم رضایت عاطفی، کشف تجربه جدید، احساس تنهایی، احساس مهم نبودن، اعتماد به نفس پایین و هوش هیجانی پایین، حادث می گردد. به نظر زن هوش هیجانی پایین دارد و رضایت عاطفی ندارد. اما خیلی ساده لوح به نظر می رسد. مرد شاید رضایت عاطفی ندارد. اما شخصیتی ندارند که بتوانند جنایتی را مرتکب شوند.
در هر حال خسته نباشید
بازیگران گویا اولین اجرا را انجام دادن و گاهی حس تاتر مدرسه بهت دست می داد. بیشتر تماشاگران هم از دوستان و اقوام بازیگران بودن و انگار رفتی مهمانی خانوادگی. خدایی من که نفهمیدم به چه چیزی این همه خندیدن؟؟؟ به هر حال کارگردان که از قضا تهیه کننده هم می باشد، اهدافی داشته است. اما در کل از نظر من ضعیف بود.
دقیقااا همینه . اصلا به چی میخندیدن اینا . همه فامیل و هم گل به دست
۰۷ اسفند ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به عنوان یک نمایش طنز سیاسی نمره ضعیفی می گیرد. وحید آقا پور به نسبت نمایش خبری از او نیست را نیز در حال اجرا دارد، خسته تر است. هرچند دو سبک متفاوت می باشد. اما حداقل من نتونستم ارتباط با این شخصیت بگیرم. سعی شده دستمایه آزادی بیان و قلم و تفاوت ارزش ها در آن دیده شود. اما کامل نیست. در واقع نمی توان به آن نمره قبولی در طنز یا کمدی سیاسی داد.
نمایشی زیبا و دلنشین. بازی روان و شاداب سینا رازانی، امیر غفارمنش و به ویژه مرجان آقانوری که با سابقه ای که ایشان دارند، انتظار جز این هم نبود. این نمایش حداقل برای من بسیار جذابیت داشت چون با اینکه حدود 25 سال از اخذ دیپلم می گذرد هنوز خواب می بینم درس شیمی را قبول نشده ام و باید دوباره امتحان بدهم یا سربازی خود را کامل انجام ندادم. خواب های تکراری که همه خاطرات در آن مرور می شود. پیام هایی هم در تاتر وجود داشت مثل تراشیدن قلم. حداقل من برداشت خاصی کردم. تماشاگر قطعا از این نمایش لذت خواهد برد. اما اجرای سماع توسط کارولین خدادیان موضوعیتی با داستان نداشت و شاید قصد هنرنمایی و به وجود آوردن تماشاگر را داشتند. نیایش و نه رقص سماع فضای مخصوص و حال و هوای خود را می خواهد نه برای این نمایش. نکته مهم اینکه اگر روزی دیدید که نمایش در سالن شهرزاد به موقع یا با حداقل تاخیر شروع شد، باید روز ملی تاتر بدانیم.
خسته نباشید و تشکر ویژه از عوامل نمایش شیزوفرنی.
بازی ها درجه یک و فوق العاده همه چیز درست و عالی بود و تمام طول اجرا مخاطب رو جذب خودش میکرد
دم شما گرم
۱۶ بهمن ۱۴۰۲
فاتمه فاتمه
خسته نباشید و تشکر ویژه از عوامل نمایش شیزوفرنی. بازی ها درجه یک و فوق العاده همه چیز درست و عالی بود و تمام طول اجرا مخاطب رو جذب خودش میکرد دم شما گرم
دمتان گرم و سرتان خوش باد🙏
۱۶ بهمن ۱۴۰۲
اتفاقا چندروز پیش نمایش دجال با ده دقیقه تاخیر شروع شد و به همراهم گفتم که باید جشن گرفت این اتفاق رو !
۱۸ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
«عشق میل مفرط است و اشتقاق عاشق و معشوق است از عشق، به معنی فرط حب و دوستی، و مشتق از عشقه و آن گیاهی است که به دور درخت پیچد و بعد از مدتی خود درخت نیز خشک شود. و چون عشق به کمال رسد، قوا ساقط شود و میان حب و خلق ملال افکند و از جهت غیر دوست ملول شود یا دیوانه شود و یا هلاک گردد»
باید گفت نمایش به نوعی در ستایش عشق افراد در زندگی به یکدیگر می باشد. در نمایش نباید انتظار فرو ریختن شخصیت افراد را داشته باشیم. در نمایش عشقی را درون هر یک از شخصیت ها وجود دارد که شاید از لحاظ عقلی نپذیریم اما از طریق دل می پذیرم. بر خلاف بعضی از نمایش ها که افراد اتوکشیده و مبادی آداب به مرز فرو ریختن اخلاق می شوند، اصلا در این نمایش آنرا نمی بیینم. چارچوب ها مشخص است و عشق است که منجر به قدم زدن در باران می باشد. واقعا نمایش تاثیرگذار و زیبایی می باشد و واقعا به ویژه برای زوجین یا کسانی که در زندگی بطور عامیانه شکست عشقی خورده اند، بسیار زیبا و آرامش بخش می باشد. حال تماشاگر خوب است و از آن لذت می برد. بازی ها زیبا، خنده به موقع، جر و بحث به موقع، پایان زیبا. چند دقیقه ای که آریا قاسمی به نمایش اضافه می شود نیز فوق العاده زیبا بود. خسته نباشید به همه عوامل. اما سالن سیستم تهویه ندارد و هوای داخل بسیار سنگین و گرم بود. دو ساعت نشستن بر روی صندلی هایی که در ادارات برای اننتظار ارباب رجوع می گذارند، بسیار سخت بود. این نمایش توانایی اجرا در سالن های بسیار بهتری را نیز دارد.
در هر حال خسته نباشن
میگم آقای امیر کربلایی چطور می تونه همزمان هم در تاتر شهر باشه و هم در تماشاخانه ملک
آفرین به توانایی شون
۱۲ آذر ۱۴۰۲
والا برای منم سواله تازه دو تا سانس هم هست
۱۴ آذر ۱۴۰۲
Fateme Nematy
فردریک ساعت ۹.۱۰ دقیقه تموم میشه . شام خداحافظی ساعت ۹.۳۰ تو بیست دقیقه باید خداحافظی کنند 😁 گریم پاک کنند😁لباس دربیارند😁 بِدَوند😁گریم کنند دوباره 😁لباس بپوشند😁و شروع کنن😁 خدا قوت بهشون
سلام فردریک اگر ساعت 19 شروع بشود، که حداقل 10 دقیقه تاخیر دارد، 2 ساعت و نیم طول می کشد. چطور ساعت 21:30 در اجرای تماشاخانه ملک حاضر می شوند؟
۱۸ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
استانیسلاوسکی میگه زیبایی چیزی است که زندگی را تعالی می بخشد روح انسان روی صحنه و از روی صحنه، یعنی احساسات و افکار هنرمندان و تماشاگران.
نمایش فردیک همان درک احساس تماشاگر از زندگی هنرمند و مسائل و مشکلات آنان است که به باور می رسد. آیا هنرمند خود را جدا از مشکلات جامعه می داند یا با جامعه همدرد است؟ برای نفس کشیدن در عرصه هنر چه مشکلاتی دارند؟ در این نمایش زیبا متوجه گذشت زمان نمی شویم و خستگی معنا ندارد. چون با روح تماشاگر ارتباط می گیرد. بازهای عالی که هم می خندیم، هم غمگین می شویم و هم تفکر و تامل می کنیم. این همان ارتباط از صحنه با روح تماشاگر می باشد. بدون شک یک شاهکار دیگر از کارگردان سقراط، ریچارد، سرباز شوایک و فاوست. یک گروه منسجم و کاربلد. واقعا خسته نباشید و از اینکه لحظات زیبایی را برای تماشاگر رقم می زنید، سپاسگزاریم.
اگر علاقمند به تأتر هستیم آداب آنرا نیز یاد بگیریم. اگر قراره برای پز دادن و استوری که من رفتم تالار وحدت و فلان نمایش را دیدم لطفا تاتر نیایید. لطفا به ساعت نمایش و مدت نمایش توجه کنید و هنوز یک ساعت نگذشته، موبایل را روشن نکنید چقدر از نمایش مانده. تماشاگر محترم ردیف 11 از صندلی 7 الی 10 که دیشب 20 آبان نمایش را دیدی، خسته نشدی نصف نمایش را پچ پچ کردید و حرف زدید؟ موبایل ها که روشن و قبلا همکاران تالار یه لیزر به نشان تذکر داشتند که موجود نبود. خیلی جالبه اگر علاقمند به تاتر هستیم نمی دانیم کی تمام می شود و به بغلی می گویی هنوز ادامه داره؟ شاید من خیلی توقع بالایی دارم اما یک صدا و صحبت کردن ممکنه تماشاگر یک دیالوگ را از دست بدهد. بخدا دو ساعت سکوت به احترام عوامل نمایش و سایر تماشاگران، کار سختی نیست. واقعا باید تبریک گفت به این همه اهتمام در استوری آنی گذاشتن. حالا خوبه دیروز اینترنت در سطح کشور مشکل داشت. در هر حال لذت بردن از زمانی را که برای دیدن نمایش اختصاص می دهیم، حق همه می باشد و فرهنگ رفتن به تاتر را داشته باشیم.
در خصوص نمایش واقعا بازی آقای شهروز دل افکار خوب بود. اما در همین نقش ها تکراری بازی می کنه. اتول سرون، رویای نیمه شب تابستان، تقریبا داره با یک ادبیات بازی می کنه. من شخصا پولاد کیمیایی را خیلی دوست دارم، اما بازی قوی تر فکر می کردم داشته باشه. خانم نورا هاشمی مثل همیشه عالی و استاد عقیلی هم فوق العاده. در هر حال در این روزگار سخت، خوب کردن حال مردم مخصوصا با ای ایران بسیار لذت بخش بود. متشکرم و خسته نباشید.