در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال محمد صالح محمدی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:47:02
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
عجب .
.
.
.
نظرات عجیبی نوشته اند .
.
.
آمده بودم بگردم دنبال نمایشی که حداقل ارزش را داشته باشد برای دیدن ، اما حتی دیگر از نظرات تیوال هم ترغیب نمی شوم که کاری را ببینم .
اشخاصی ... دیدن ادامه ›› چندین سال مستمر پای کارها نشسته بودند و نظر می نوشتند و شده بودند اعتبار تیوال .
.
.
.
اما حالا چی ؟
.
.
تئاتر که ذات پر اعتبارش از بین نمی رود ولی چیزی که الان در حال رخداد است نمایشی بس تراژدی است .
.
.
.
هم تیوال را می گویم ،
.
.
.
هم ایران را .
.
.
.
.
پرده اول .

درود
.
.
الان که حالی برای دیدن تئاتر ندارم ولی نمی دونم چرا حدس می زنم اینم همون قتل در کاخه .
از نظر طراحی متن و شوخی ها .
چون این قتل در کاخ یه نسخه خارجی داره که دوستان پیدا کردن و دارن شبیه شو بازتولید می کنند‌ ‌‌.
البته حدس می زنم ...
سپهر، امیر مسعود و حمیدرضا مرادی این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام به همه تیوالی ها
.
.
.
الدادگر ، و ما ادراک الدادگر .
.
.
پیش از کشتن به شدت بازیگری داشت ، به شدت کارگردانی ، به شدت طراحی حرکت ، بشدت نور، بشدت موسیقی و مقدار قابل توجهی متن .
.
.
.
حالا ... دیدن ادامه ›› چرا مقدار قابل توجه و نه به شدت ؟
.
.
.
پیش از اینکه از متن نمایش انتقاد کنم باید بگم چون بقیه حوزه ها به اندازه کافی در نظرات مورد تشویق قرار گرفته من فقط با یه جمله ازش عبور می کنم .
انقدر فلافل بهمون دادن و کالباس کردن تو خندق بلا (اکثر نمایش هایی که در طول سال میبینیم) ، سخته که قرمه سبزی درجه یک (پیش از کشتن ) رو هضم کنیم . این برای حوزه بشدت هاست .
.
‌‌.
اما متن .
.
.
من متن اصلی رو نخونده بودم . و جوری چشم به صحنه دوختم که اگر نفهمیدم قطعا مسیر درستی رو برای نوشتن نرفتن .
اما کاملا میشد داستان و سیر اتفاقات رو فهمید . پس مشکل متن تو این حوزه نیست .
عقب جلو کردن زمان هم قابل درک بود و با کمی تمرکز میشد فهمید بازی از چه قراره .
.
.
.
آما
.
.
.
بعضی از کلمات و خرده پلات ها به جا نبود . قربونت برم کامیون چی بود اون وسط گفتی ؟ و بعضی کلمات دیگه . اینجا متن کمی دارای باگ هستش و تو گویی انقدر نامحسوس که میشود بخشید .
.
.
.
ستاره این نمایش ، ریتم هستش . ریتم به طور بسیار دقیق و درست جا گذاری شده بود و واقعا کلاس درسی بود برای رفقای کارگردان .
.
.
.
در کل که خیلی لذت بردم و غده کاتارسیسم ، پر سیس شد .
ببینید که روحتان حال بیاید .
.
.
مخلص

سلام

.
.
.
.
آیا تمدید می شود ؟
شوربختانه جمعه اجرای پایانی خواهد بود.
۲۳ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خسته نباشید می گم‌ به گروه اجرایی
.
.
.
نمایش سنگ کاغذ قیچی دارای سه اپیزود بود که ظاهرا باید یه ربطی به هم می داشتند ، اما نداشتند . متن به طور کلی دارای هیچ بود و در این زمانه بی هایی و هوی لال پرست ، حرفی ... دیدن ادامه ›› نداشت .
.
.
.
اپیزود اول با بازی دو خانم ضعیف بود و بررسی سابقه اون ها نیز بر شدت تعجب من می افزود . که گویی انگار همین الان از کلاس بازیگری جلو دوربین آمدند و روی صحنه .
.
.
.
اپیزود دوم اما رنگ بهتری داشت . چیزهایی برای خندیدن و چیز هایی برای دیدن . اما کامل بی نقص نبود ( معذرت می خوام که اینگونه می گویم اما در شهر کورها ، یک چشمی باشی پادشاهی )
.
.
.
اپیزود سوم از لحاظ رتبه ، در جایگاه دوم می ایستاد و نه خیلی به ضعف اولی بود و نه مث دومی .
.
.
.
اما صحبت دل این پسر چیز دیگریست .
چند ماه گذشته مثل آهوی گریز پا از این سالن به اون سالن برای دیدن تیاتر می دویدم و هر بار ، عکسش از خودش بهتر بود .
هر بار به یه امیدی رفتم که کار خوب ببینیم . فلانی نوشته ، فلانی کارگردانه ، فلانی بازیگرشه و جز چند مورد محدود چیزی دستم را نگرفت و هر بار دلم بیشتر سرد شد .
خودم تیاتر کار می کنم و به نوعی یکی از اهدافم تئاتر کار کردنه ، با این حال این وضعه حال و روزمه که رقبتی به دیدن ندارم .
وای به حال اون خانواده ای که میاد میبینه و دیگه بر نمیگرده .‌ مگر اینکه سلبریتی رو صحنه باشه .(البته مورد نقضش کار خانم بهاره رهنما بود که با هجوم صندلی های خالی تمام شد )
با این حال نمی دونم در آینده چه اتفاقی می افته ولی اگر کسی این متن رو می خونه و در فکر کار کردنه ، بداند که جان مادرش باید خوب کار کند ، بیشتر بخواند و بیشتر تمرین کند .(صالح جان با خودت هم هستما ، عوضی کم خون !!)
به امید روزاهایی که از ده تا کار ۸ تاش خوب باشه . دوتاشم حمایتی میریم میبینم ، فدا سرشون .
.
.
بگو آمین .
گُل گفتی ... متاسفانه کارهای بد بیشتر از خوبها شده !
هی میرم نمایش ... یخ‌زده و سرد برمی‌گردم
با خودم می‌جنگم ! دوباره بلیت ، نمایش بعدی و بازم سرخورده ?
این مدت کار درست و جذاب کم دیدم و خیلی بده که آدما دچار تئاترزدگی بشن ...
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
محمد صالح محمدی
سلام جناب طیبی عزیز . . . اول این که اسم و فامیل من محمد صالح محمدی هستش (رو پروفایلم هست ) . من روهم مثل بازیگر شما صالح صدا می کنند و اون جمله رو با خودم بودم قربان . . . دوم اینکه ، ...
جناب محمدی عزیز؛ به غیر از سو تفاهمی که پیش اومد همچنان در مورد نکته‌ی دوم به نظرم بهتر بود که اتفاقا از جمله‌ی دوم استفاده میشد.
جناب محمدی عزیز به مورد خیلی خوبی اشاره کردین.
در مورد دکور؛ ما قصد اینو داشتیم که یک مکان واحد ولی بی‌هویت رو نشون بدیم که در دهه‌های مختلف اتفاق‌های مختلفی می‌افته که تم اصلیشون خشونته. حتی تمام وسایل روی صحنه چیده شده و وسیله‌ای از بیرون وارد نمیشه. خیلی ساده‌تر، کم هزینه‌تر و خیلی راحت‌تر بود که تئاتر بی‌چیز اجرا ببریم و دکوری نداشته باشیم که تا حدی مخالفم. حالا چقدر درست فکر می‌کنم و چقدر موفق شدم که دکور کاری که من می‌خوام رو انجام بده جای بحث داره.
من از شما دعوت می‌کنم به عنوان مهمان شب‌های آخر حضور داشته باشید تا حتما در مورد نمایش حضوری گفتگو کنیم.
ممنونم از وقت و صحبتی که داشتیم.
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
نیما طیبی
جناب محمدی عزیز؛ به غیر از سو تفاهمی که پیش اومد همچنان در مورد نکته‌ی دوم به نظرم بهتر بود که اتفاقا از جمله‌ی دوم استفاده میشد. جناب محمدی عزیز به مورد خیلی خوبی اشاره کردین. در مورد دکور؛ ...
درود مجدد برادر .
.
.
چشم حتما . ممنون که قابل دونستین . انشالله حضوری صحبت کاملتری خواهیم داشت ?
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود خدمت همه
.
.
.
همین ابتدا بگویم که جمع کردن یک گروه و به سرانجام رساندن یک متن تازه و پیدا کردن مخاطب و نخوردن ضرر مالی خودش یک هیمالیاست که محمودی از پسش برآمده .
.
.
.
.
.
آما
.
.
.
.
متن را اگر مچاله کنی ، ازش چند جمله بسیار کلیشه ایی می چکد و اگر بر روی یک کاغذ سفید بنویسید می شود نیم صفحه ... دیدن ادامه ›› .
محمودی این را می داند پس دست به کار هایی می زند نقص متن را جبران کند .
از حوزه بیومکانیک برای بدن بازیگران کمک می گیرد ، رقص را می آورد ، شخصیت ها را در بازی پرورش می دهد و مسائل زیر شکمی را عینی تر می کند تا مخاطب مقداری گول بخورد . به موسیقی می گوید : زمانی یه چیزی بساز کار رو سر حال کنه .
زمانی هم ده تا قطعه می سازد تا رنگ خوبی به کار بزند ، دمش هم گرم خوب عمل کرد .
محمودی اما باز در طول تمرین احساس می کند یه چیز هایی کم است پس می آید با زمان نمایش بازی می کند و تکنیک ریورس را اجرا می کند که بتواند تا حدی بر گول قبلی بیافزاید .
.
.
.
آما
.
.
.
.
محمودی غافل است از این که اگر در زمان نوشتن متنش و مرحله میز کارگردان تمرکز بهتری می کرد و استخوان متنش را محکم تر می ساخت بدون شک ما شاهد یک شاهکار بودیم .
چون بازیگرا خوبن بد مصبا
نور بدک نی
طراحی صحنه هم خوبه
موسیقی هم خوبه
لباس و گریم هم خوبه
ولی متن تو در و دیواره. حالا شاید برای محمودی سوال بشه چرا متن تو در و دیواره .
.
.
.
.
عزیز مسئله نقد به دین و واکاوی عقاید جوامع ، چیزیست که یک ایرانی در چند دهه اخیر با پوست و گوشت و خون و ...ون خود احساسش کرده .
همین چهل و اندی سال پیش به خاطر عقاید انقلاب شد و الان هم زمینه انقلاب بعدی در راه است . پس به این مردم نشان دادن چیزی که در رگ هایشان است مثل آب در هاون کوبیدن است .
حالا بر فرض که قبول کنیم مضمون خوبی است .
پلات و داستان خیلی محکم تری می خوایی .
مثلا ، می خوایی به ما جهان عروسک ها رو معرفی کنی
.
خب اوکی
.
.
یک بار نشان دادنش کافی است نه ده بار وقتی به هسته اصلی داستان کمکی نمی کند
.
وقتی این حس به من دست می دهد که : ببینید ، من چه قدر ذهنم خلاقه چه تسلطی بر جهانی که ساختم دارم .
.
.
اوکی محمدی تو مسلطی ولی داستان است که مهم است .
.
.
جای تو بودم رقص ها را نگه می داشتم و بقیه زمان هایی که عروسک ها با هم حرف می زدن را حذف می کردم‌

.
.
اون موقع باید می دیدیم که با چی می شد جای سوراخ قصه را پر کرد .
.
.
.
.
یه چیز دیگر محمودی ، مردم الان به علت دیدن فیلم های علمی تخیلی و مارول و ... خیلی ذهن باز تری نسبت به قبل پیدا کردن و اصولا دیگه خیلی با این چیزا به وجد نمیان .
مردم با قصه خفن به وجد میان و این یکی از دلایلی است که هنوز آثار کلاسیک موندن
.
.
.
در کل دمتون گرم ، جوونیم و انشالله فرصت زیاده برای خلق شاهکار

.
.
مخلص
هزار بار لایک❤️❤️??
۰۵ اسفند ۱۴۰۰
فرزاد جعفریان
درود فراوان به نظرم اینگونه نمایش ها لزومن نباید درباره جریانات مانیفست هم ارائه بدن و شاید همون نشون دادن حرفه ای یه این روند تکراری که ماهم داریم زندگی ش میکنیم هم ارزش کافی رو داشته باشه، ...
درود جناب جعفریان
.
.
.
بله در این جهان هیچ چیز قطعی نیست ، شاید آن طور باشد که شما می گویی
.
.
.
اما در اخر متنم نوشتم که بر فرض مضمون خوبی باشد ، نحوه روایت آن مهم است ، پلات و داستان مهم است که با مضمون متفاوت اند
۰۵ اسفند ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود خدمت همه .
.
.
.
برای عزیزانی که هملت را نخواندند مختصر می گویم : شاه هملت توسط برادرش کشته می شود و تنها یک هفته بعد زن شاه هملت با ... دیدن ادامه ›› برادر شوهرش ازدواج می کند . هملت از ماجرا بی خبر است و ابتدا فقط دلخور است که چرا مادرش زود با برادر همسرش ازدواج کرده . اما روح شاه هملت بر هملت جوان ظاهر می شود و می گوید که باباجان برادر عوضی ام زهر در گوشم ریخت و کار مرا ساخت ، انتقامم را ازاو بگیر ولی با مادررت کاری نداشته باش ، او عچق من است ، بوس بایی . هملت از شنیدن این ماجرا پشمانش می ریزد و برای اطمینان بیشتر راه های مختلف را امتحان می کند تا متوجه شود ، روح پدرش راست گفته یا اینکه ساقی محل حلال خور است .
از این رو یه گروه تئاتر رو برمیداره میاره پیش عموش و داستانی مشابه قضیه پدرش رو اجرا می کنه تا واکنش عمو رو ببینه .
وقتی میبینه عمو از دیدن نمایش عصبانی شده مطمئن میشه که روح درست گفته .
.
.
.
.
.
اما
.
.
.
.
از اونجایی که هملت دانشگاه رفتس و باسواد یه کلک ریز میزنه . در طول زمانی که داره همه رو امتحان می کنه تا دوست و دشمن رو تشخیص بده ، خودشو به دیوانگی می زنه تا عمو شک نکه و ترتیبشو بده . مثلا عمو به چنتا از ادمای دربار می گه برین ببینید واقعا هملت حالش بده یا چی .
همچنین افلیارو هم برای این کار می فرسته
.
.
.
.
خب این از هملت اما راجب نمایش
.
.
.
.
نمایش داره فضای دیوانگی وجنون هملت رو نشون میده و یک دیدگاه تازه ایی به زاویه نگاه هملت داره اما گاف بزرگ متن اینه که اگر هملت رو نخونده باشی ، یقینا هیچی نمی فهمی و ، این بده .
خود نمایش باید بتونه به تنهایی و بدون هیچ پیش نیازی یه قصه رو روایت کنه و مخاطب همراهش بشه .
.
.
.
این از متن ، اما راجب بازیگری
.
.
بازیگرا خوبن ، بدم خوبن !!! تاجایی که صحنه رقص هملت من گریه ام در اومد ، چون واقعا دلم به حال هملت جوان فارق التحصیل رشته فلسفه سوخت .
.
طراحی صحنه هم خوبه ، نور خوبه ولی موسیقی نه
.
.
.
.
با موسیقی می تونست فضای بهتری بسازه نه اینگه چنتا پد بزاره و چنتا صدای انسان از وی اس تی امینسفر برداره و بدون میکس درست بندازه رو کار .(فهمیدین آهنگسازم یا بیشتر توضیح بدم ؟)
.
.
کارگردانی اما در کل خوبه ولی تعلیق های زیادی گذاشته بود ، من خوابم می گرفت یه جاهایی ،ولی اینکه معلومه آدم باسواد و کاربلدیه شکی نیست .
گاف کارگردانی با گاف متن در همون وصل و پینه کردن داستانه . یعنی اگر متن داستان مستقل و بهتری داشت قطعا این توانایی رو داشت که یکی از بهترین اجراهای امسال بشه .
.
.
در کل واقعا به گروه اجرایی خسته نباشید می گم و آرزوی موفقیت می کنم براشون .
مخلص
آقا باریکلا من نوشته شما رو خیلی دوست داشتم یه جاهایی از متن دستگیرم شد
بیشتر بنویس خب :)
۰۴ اسفند ۱۴۰۰
پرستو جمشیدی
پس چت کردن باهات حرص در بیاره :)))))
سندرومی هست به نام grammar pedantry syndrome. افرادی که بهش مبتلا هستن از اشتباهات گرامری دیگران به شدت آزرده میشن و احساس میکنن باید تک‌تک‌شون رو اصلاح کنن.
‏یه نوعی از OCD محسوب میشه و میشه از درمانگر کمک گرفت.
‏توی شغل ویراستاری میتونن بدرخشن.

۰۶ اسفند ۱۴۰۰
سپهر
سندرومی هست به نام grammar pedantry syndrome. افرادی که بهش مبتلا هستن از اشتباهات گرامری دیگران به شدت آزرده میشن و احساس میکنن باید تک‌تک‌شون رو اصلاح کنن. ‏یه نوعی از OCD محسوب میشه و میشه ...
والا من سندرومی نیست که نداشته‌باشم اینم روش ?
۰۶ اسفند ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود .
خسته نباشید می گم به عوامل کار .

.
.
به نظرم بازیگران و کارگردانی قابل قبول بود . موسیقی مینیمال ترین حالت بود و نور هم راستا با فضا .
.
.
اما
.
.
.
متن به شدت ضعیف . تا حدی که علاوه بر نداشتن حرف خاصی ، حتی از پس برآمدن‌ قصه خودش هم ناتوان بود .
حیف و صد حیف که این ... دیدن ادامه ›› تیم روی چنین متنی کار کردن و در طول اجرا دائم برام سوال بود که چرا ؟
من باب شروع انتقاد از متن می گویم که عصبانیت و خشم در جامعه امروز ایران راحت ترین و دم دستی ترین موضوع برای نمایش است .
حالا نداشتن قصه منسجم دلیلی محکم تر می شود برای هیچ بودن متن . ادامه انتقادم نسبت به متن طولانیست و من هم کم حوصله ?
.
.
با این حال به علت انرژی خوب بین بازیگران زیاد اذیت نشدم و نادم و پشیمان نیستم‌ .

مخلص?
کاملا موافقم ???
۰۲ بهمن ۱۴۰۰
ممنونم از شما و نظرتون
۰۲ بهمن ۱۴۰۰
سلام
خوش اومدید
متشکر برای بیان نظرتون
دم شما گرم
۰۳ بهمن ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود .
خسته نباشید می گم به عوامل اجرایی .

.
.
همین ابتدا می گویم موسیقی و فضاهای صوتی نقطه قوت کار بود .
.

طراحی صحنه و لباس نیز از عناصر خوبی برخوردار بود ولی به دلایلی که خواهم گفت جلوه خود را خیلی سریع از دست داد .
.
.
.
متن تکلیفش ... دیدن ادامه ›› با خودش مشخص بود اما از یه جایی به بعد صراط مستقیم را گم کرد . عملا ۲۵ دقیقه پایانی در کویر کلمات پرت شده در هوا گم شدیم . کارگردانی اما تکلیفش با مخاطب از همان ابتدا مشخص بود .
صدا ، نور و طراحی صحنه مراحل بعدی هستند که اگر بازیگران و هدایت کارگردان به درستی انجام پذیرد آنها نیز رنگ خودشان را به اثر می زنند . اما وقتی در بازی ها و هدایت نقصی وجود داشته باشد کارگردان ناچار می شود با ابزاری که نام بردم مخاطب را گول بزند . ازاین دید کارگردانی از اولین صحنه تکلیفش مشخص بود که نور ، صدا و صحنه را دارد پس می توانند مخاطب را راضی کند .بازی ها به جز دونفر خوب نبود و نسبت به ایده های اجرایی خیلی عقب تر قرار می گرفت . به عنوان مثال صحنه شلاق زدن واقعا در نیومده بود با اینکه ایده خوبی داشت و ...
.
.
.
مسئله دیگر که کمک کرده بود نقص های بیشتری را شاهد باشیم ، سه سویه بودن سالن بود . به نظر من این اجرا باید تک سویه باشد و این امر کمک شایانی کرده بود به گمراه کردن بازیگران و کارگردانی .

.
.
‌‌.
در آخر می تونم بگم چنین تئاتری کار کردن در وضع فعلی اقتصاد ایران نوعی جنون است و تحسین برانگیز . اما تئاتر خوب با مسائل دیگر نمایش است ،نه با هزینه کردن زیاد .
می تونم بگم که کار متوسطی دیدم که شاید برای یک بار دیدن و کسب تجربه بدک نباشد .
درود .
خسته نباشید می گم به عوامل کار .
.
.
امشب این کارو دیدم و واقعا حیران بودم از همچین تئاتر ضعیفی . حیران ترم از جناب فدایی .(متن خوب بود ؟؟؟) .
بازیگری اکثرا دوستان بسیار غلط و ضعیف و فقط بازی آن نقش معلول ذهنی بدک نبود . علت بازی بد بنظرم متن ضعیف و هدایت نادرست کارگردان میباشد.
آقای میرعلی اکبری را چند باری از نزدیک دیده ام و جز محترم بودن چیزی ازشون ندیدم .
ولی این اثر به قدری ضعیف بود که اواخر کار صدای تماشاچی ها هم دراومده بود ومن به علت دیسک کمر مجبور شدم موقع دست زدن حضار سالن رو ترک کنم .اگر موجب دلخوری شدم عذر می خوام .
در کل واقعا پیشنهاد نمی کنم دیدنش رو .
مخلص
مخلصم صالح جان??
آقا من همچنان هم میگم اگر ژانر پلیسی دوست دارید کار بدی نیست! نیم ساعت، چهل دقیقه از کار کم بشه که بهتر هم میشه! در مجموع منم نپسندیدم، ولی نه به خاطر ضعف متن یا بازی‌ها؛ به خاطر طولانی بودن و ژانرش.
۱۲ دی ۱۴۰۰
Mahoor Orpuji
یک خسته نباشید جانانه به عوامل کار مخصوصا نویسنده بابت متن عالی درجه یک طراحی صحنه جذاب و بازیگر بازیگران عالی پیشنهاد میکنم حتما ببینید
????
دارم کم کم یاد حرکات اودو می فتم . نکنید واقعا . از چشم می افتید
۱۲ دی ۱۴۰۰
این همه اغراق؟یعنی واقعا اون همه نکته رو ندبدین؟چه عجیب.کاش به تایم کار هم دقت میکردید قبل از خرید دوست عزیز.ولی روزی که ما رفتیم صدای تشویق بسیار طولانی بود میبینید چقدر تفاوت؟
۱۵ دی ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمی دونم الان کسی این پیامو می خونه یا نه .
اما عمیقا می خوام داد بزنم و بگم لانچر می خوام ،لااااااانچرررررررر
به امید شروع دوبارش .
درود .
خسته نباشید می گم به عوامل احتمالات .

.
.
.
.
طبق رسم دیدن یک اجرای خوب باید بنویسم که بازیگر ها خوب ، کارگردانی خوب ، موسیقی ،نور ، طراحی صحنه خوب بود .

.
.
اما مسئله من چیز ... دیدن ادامه ›› دیگریست .
این که طوری بنویسم که سخت فهم باشد شیوه نوشتاری علی شمس است که در آخرین ترجمه وی (بداهه پردازی ) کاملا قابل لمس است . خوب ، این یک انتخاب است و حداقل بنده در آن مشکل حادی نمی بینم .
اینکه تئاتری بسازم ، که حرف های مهمی در آن باشد یا حداقل دغدغه مند باشد هم از دید این کوچک ایرادی ندارد و بسیار هم قابل تقدیر است .
.
.
اما
.
.
این که من می دانم ، تو نمی دانی خیلی چیز بدیست . این که من میفهمم تو نمی فهمی خیلی چیز ناپسندی است . علی شمس در احتمالات خیلی واضح و آشکار می گوید که تمامی آنچه میبینید استعاره از چیز های دیگر است . اما استعاره بزرگی که آخر احتمالات خودش را به من نشان داد این بود : من (مولف ) میفهمم اما تو (مخاطب ) نمی فهمی .
اینکه مولف این اثر فردی باسواد است و مدیوم تئاتر را به خوبی میشناسد امری درست است (اگر شک دارید احتمالات را ببینید) اما این نگاه از بالا به پایین او مرا درگیر کرد .

.
.
بعد از اجرا یک سوالی تمبان مارا گرفت و رها نکرد .
اگر مسئله ممیزی و ارشاد نبود ، باز هم مولف احتمالات سعی می کرد که حرفش انقدر سخت به ما برساند ؟
جوابش را نمی دانم ، چون فعلا شرایط این گونه است .

.
.
ولی از حق نباید گذشت و با موشکافی بیشتر میبینیم که بازیگران به شدت تمرین داده شده اند و واقعا تیم احتمالات برای خلق این اثر خیلی زحمت کشیده .

.
.
ببینید ، شاید من اشتباه برداشت کرده بودم .
مخلص ✋
درسته، کار یجاهایی "طرح خبره" می شد.
توضیح این واژه، همون بند ۴ نوشته شماست.
۰۹ دی ۱۴۰۰
آفرین. من هم نظرم مثل شماست و معتقدم اینها که عاشق متن شدند نفهمیدند علی شمس چطور هتک حرمتشان کرد!
۰۹ دی ۱۴۰۰
با این نظر واقعا موافقم. برای همین سعی کردم با شرح ماجرای احتمالات، جلوی دوستانی که ممکن بود بروند ببینند را بگیرم. حقیقتا توهین آمیز بود.
۰۹ دی ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خسته نباشید می گم به تمامی عوامل مانستر .

.
.
مهم ترین نکته ایی که در طول اجرا ذهنم را درگیر کرده بود ، این بود که یک تئاتر یا اثر هنری حتما نباید حرف مهمی برای زدن داشته باشد . به خاطر مشکلات متعدد اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی تهِ ذهنیت درصدی از مخاطبان جدی تر، این بذر کاشته شده که دنبال نقد یک مسئله ایی یا حرف مهمی در یک اجرا بگردند .
کمااینکه ما ژانرهای گوناگون داریم و سرگرمی بسیار مسئله مهمی است . ساختارکمدی یا وحشت و ... . شوخی ها و طنز هایی که به دور از مسائل کمر به پایین باشد .(اشاره غیر مستقیم به کلوچه گفتن های بیلمن )

مانستر با باکمدی جان کاراکترهایش را بر دل ما می نشاند و با وحشت مارا میخکوب کند . با شروع نمایش من ناخودآگاه یاد حوض نقاشی افتادم ولی ... دیدن ادامه ›› دقایق پایانی مانستر خود را جدا کرد . بازیگران ، با تجربه ایی که در کوله بار خود دارند خیلی ماهرانه کارگردانی را در خود هضم کرده اند و کارگردان پاساژ های ریتمیک را به خوبی رعایت کرده بود . طراحی صحنه برای منی که در ردیف ۴ صندلی ۱۱ نشسته بودم کمی اذیت کننده بود چون یه جاهایی بازیگران رو ماسکه می کرد ، ولی در کلیت خوب و درست بود .موسیقی نقشه داستان را زودتر از موعد نمایان می کند و بنظرم به تعویق انداختنش (به تعویق انداختن فضای دلهره آور) به پاساژ ژانر کمک بیشتری می کند ، اما موسیقی هم در کل نمره قابل قبولی می گیرد .
در آخر می تونم بگم لذت بردم از این نمایش و پیشنهاد می کنم شماهم ببینید .
خسته نباشید می گم به گروه اجرایی .

گاهی مسائل آنقدر جلوی چشمانمان اتفاق می افتند که دیگر دیدنشان برایمان سخت می شود . در سال های اخیر انبوهی از اجراهای ضعیف و مجریانی پر ادعا گلوی تئاتر را گرفته بود . نه که تموم شده باشن اما این نمایش رویکرد مهمی به این مسئله داشت . کسانی که با حرف های دهن پر کن ، مزخرف ترین اجرا ها را به صحنه می آورند .
راجب خود نمایش . ریتم که همه چیز در یک نمایش است ، همه چیز (قتل در کاخ) بود . به قدری دارای ریتم بود که گاهی استرس میگرفتم که نکند چیزی از قلم بیفتد . بازی ها واقعا در سطح خوبی قرار داشت . کارگردان چیزی برای خلق کردن نگذاشته بود و ماهم پشت هم میخندیدیم به خاطراتی که داشت روی صحنه اجرا میشد . دمتون گرم ، واقعا لذت بخش بود .
حتما ببینید و از دستش ندین
ممنون از شما جناب محمدی عزیز
انرژی خوب شما رو همراه خودمون داریم
??
۲۱ آذر ۱۴۰۰
راجع به...
۲۲ آذر ۱۴۰۰
امیر
راجع به...
بلع ...
ممنونم برای تسهیح ??
۲۲ آذر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام خدمت مخاطبان تیوال .
از این کار خوشم نیومد و دلیلش را در حد سواد خودم بیان می کنم .
اول از همه مسئله من ریتم بود و حرکات بدن . لزوما چون چند نفر چند حرکت را پشت سر هم انجام می دهند ، نمی شود مهر خوش ریتم بودن بر یک اثر کوبید . ناهماهنگی بین بازیگران در طول اجرا کاملا احساس می شد ولی با ترفند های ناشینانه مخاطب را گول زدند . ریتم و درک ریتم همان عاملی است که نمی گذارد مخاطب به ساعتش نگاه کند و ببیند کی اجرا تمام می شود . همان عاملی است که نمی گذارد مخاطب خمیازه بکشد . حتی با انتخاب و ساخت چند موسیقی پر سر و صدا هم ، این احساس های خستگی ناشی از اجرا بر طرف نخواهد شد . مشکل بعدی بازی بد چند بازیگر بود که واقعا تعجب می کردم ، از این حجم نابلدی . همان عزیزی که موهای تافت خورده اش تا آخر اجرا تافت خورده مانده بود . یا آن عزیزی که تتوهای روی دستش در حال تولید معنا بر روی صحنه بود و کاملا می شد نابلدی کارگردان را دید . هر آن چیزی که بر روی صحنه است معنا تولید می کند . تتو های روی دست آن بازیگر بدن چه معنایی داشت ؟ . البته این سوال پرسیدنش زود است . باید پرسید متنی که ادعای نوین بودن و جریان دیگری را داشتن را دارد ، چگونه فقط با چپاندن جمله ها و کلمات ، می خواهد این مهم را به عمل برساند ؟
باید صادق بود و پذیرفت هرآنچه که جدید است لزوما درست نیست . تنها چیزی که این نمایش برای من داشت طراحی صحنه بود ، و بازی یک بازیگر خانم که در نمایش مطلق هم نقش دکتر را بازی می کردند . مابقی جذابیتی ... دیدن ادامه ›› نداشت .
البته تمام ایراد های وارد بر این نمایش بر دوش یک نفر است و آن هم نویسنده و کارگردان این اثر که بر روی بروشور این نمایش ، رزومه سنگینی از خود منتشر کرده بود و من تعجبم چند برابر شد از این همه فعالیت و این نتیجه .
در ک
در آخر هم باید بگم تئاتر خودش مخاطب خودشه و کسی مقصر این فاجعه نیست جز ...
بیگانه پریشان، آتنا تندرو و مینا این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خسته نباشید به همگی . یه پیشنهاد دارم برای مخاطبا .
ببینید ، ببینید ، ببینید .
همین .
خسته نباشید میگم به امیر دلفانی و تیمش .
اول از همه نظرم راجب متن نمایش اینه که ، نگاه لطیف و خلاقانه ایی به مسئله افراد داخل جنگ داشت ، ریتم خوبی داشت ، داستان گیرایی داشت ، و پاساژ های ریتمی هم رعایت شده بود .
اما بازیگری . در بین چهار نفر نمایش فقط اقای دلفانی درست و متناسب با متنش بازی کرد و بقیه ، فضای کار رو درست درک نکرده بودند.
معنی حرفم یعنی اینکه التهاب بازیگر در متن بدینگونه است که از فضای تعرف یه خاطره به فضای تعریف یه فاجعه میرسه ، پس باید این شیب درست رعایت بشه که به نظر من فقط آقای دلفانی رعایت کرده بود.
یکی از دوعزیز سفید پوش دیگر که محاسن داشت ، ابتدای نمایش یه تقلید عجیبی از نوید محمد زاده داشت که برای دقایقی از کل نمایش نا امید شدم.
و عزیز دیگر هم به نظرم تا وقت هست کلا ساختار بازی و نوع بیان و بدنش رو تغییر بده، مخصوصا صداشو ، چون واقعا حس درستی از اون شخص به مخاطب ... دیدن ادامه ›› منتقل نمیشه .
نور نمایش خوب /طراحی صحنه خوب/ اما موسیقی غیر از صحنه آخر جا داره که بهتر بشه .
و اما کارگردانی.
ایرادی که به بقیه بازیگران گرفتم مسئولش تماما شما هستین یعنی در مقام کارگردان به درستی عمل نکردین و خوب تفهیم موقیت نکردید.
به نظرم در مقام کارگردان بسیار ضعیف عمل کردن چون اگه نقشتون رو خوب بازی می کنید بحثش جداست اما در مقام کارگردان مسئول اتمسفر نمایش بر عهده شماست و شما هم این قسمتو به فراموشی سپردین.
در کل ارزش یک بار دیدن رو داره ولی پتانسیل متن بیشتر از این حرفاست
مخلص /صالح
پویا فلاح، امیر مسعود، رویا، مینا سروش، آذین حجازی و مهدی یگانه این را خواندند
amir98 این را دوست دارد
خیلی ممنون از نظر شما. حتما که ضعف بنده بوده. ممنون از نظرات و بیشتر از نظرات انتقادات شما. امید که در تجربه های دیگه نقص کمتری داشته باشیم
البته که دوستان من بازیگران مولف و زحمت کشیده ای هستند و قطعا از تجربه خودشون وام میگیرن.
سپاس از شما
۰۸ مهر ۱۳۹۹
گروه همیاری (support)
amir98
خیلی ممنون از نظر شما. حتما که ضعف بنده بوده. ممنون از نظرات و بیشتر از نظرات انتقادات شما. امید که در تجربه های دیگه نقص کمتری داشته باشیم البته که دوستان من بازیگران مولف و زحمت کشیده ای هستند ...
درود بر شما

جناب دلفانی عزیز، میتوانید از طریق از گزینه سه‌نقطه بالای صفحه کانال خود درخواست مدیریت و فعالیت در آن را داشته باشید.
https://www.tiwall.com/amir.delfani

با سپاس
۰۹ مهر ۱۳۹۹
گروه همیاری
درود بر شما جناب دلفانی عزیز، میتوانید از طریق از گزینه سه‌نقطه بالای صفحه کانال خود درخواست مدیریت و فعالیت در آن را داشته باشید. https://www.tiwall.com/amir.delfani با سپاس
روز پایانی اجراست
امید که در تجربه های بعد
ممنون از تیوال ?
۱۰ مهر ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اول از همه یه خسته نباشید به کل گروهتون میگم که برای یک ساعت حال خوبی رو به ما منتقل کردن . تمامی نظراتی که در مورد این کار می دم نظرات شخصی است و لزوما درست نیست.
به نظرمن متنی خوب و درست است ، که جدا از ریتم ،تحلیل درست کارکتر،فضای مناسب، و آهنگ یکنواخت کلی دارای حرف خوب و نتیجه گیری درست باشه ،چیزی که من از نمایش زندگی در لانگشات یامرگ در کلوزاپ دیدم فقط یک سری غر زدن بود از نسل سیاهلشگر ها .
به طوری که وقتی نمایش تموم شد هیچ نتیجه گیری درستی به منه مخاطب منتقل نشده بود ،و حرف خاصی نداشت،انگار برای یک ساعت به غرغر های یک کودک شیرین زبان نشسته بودم .
بازی اقا مالکی در کل نمره قابل قبولی میگره ولی ساختار تاتر با استندآپ کمدی فرق داره.
طنازی های رفتاری شاید یه مقداری در یک کار باعث نمک و زیبایی بشه ولی در کل یک نمایش فقط ادا بازی باشه در دسته استندآپ قرار میگیره نه تاتر.
طراحی صحنه به نظرم بی حوصله انجام شده بود .شاید هدف این طوری بوده ولی می تونست جذاب تر باشه.
در کل برای یک بار دیدن خوبه ولی با آگاهی از اینکه جریان اصیل تاتر بدین شکل نیست .
مخلص/صالح
امیر مسعود، محمد حسن درباغی فرد و آقامیلاد طیبی این را خواندند
سپهر این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همین ابتدا می گویم کاری به شدت ضعیف و سردرگم بود.
اما دلایل:
_ حرف کلی متن خوبه، ولی نوع نگاه به آن و طرز بیان آن بسیار ناشیانه و بد بود ،هیچ جنبه هنری و زیبایی و پویایی در متن دیده نمی شد .
_ بازیگران به جز دو آقا که یکی کارگردان کار هم هست ،بسیار نا آگاهانه و سطحی بازی می کردند ،به طوری که حتی در بعضی از دقایق نمایش حاضر به نگاه کردنشون هم نبودم
_ کارگردانی کار به دنبال متنی ضعیف ،خیلی دور از جریان اصیل تاتر و سطحی بود ،به طوری که برای برگرداندن ریتم مرده و نابود شده نمایش دست به حرکاتی کودکانه مثل فریاد های ناگهانی /مکث های پوچ /و حرکات بی معنی زده بود .
_طراحی صحنه خسته کننده و اذیت کننده بود /شاید هدف هم همین بوده ولی باید رگه های لطافت هنری و زیبایی شناسی هم در صحنه ببینیم.

در اخر هم یه درد و دل می کنم با مخاطبان تیوال :
هر چقدر کارهای ضعیف این چنینی زیاد بشود مخاطب عام تاتر را ازدست می دهیم کما اینکه در ... دیدن ادامه ›› طول این سال ها از دست دادیدم و این حقیقت تلخ است .پس خواهش می کنم در مقابل اثر های نمایشی بد بایستید و نقد خود را محکم بگویید همانطور که اثر نمایشی خوب را تبلیغ می کنید و انرژی مثبت به تیم آن می دهید
مخلص /صالح
خوب بود مخصوصا قسمت درد دل!!
۱۹ شهریور ۱۳۹۹
سیدمحمدصادق سیادت (siyadat)
جناب محمدی عزیز حرف های شما برای من کمی عجیب بود
هیچ یک از مواردی که شما گفته اید را به عنوان یک مخاطب ساده تئاتر در طول اجرای این نمایش درک نکردم و از آن لذت بردم
بنابراین توصیه میکنم تمامی حرف های خودرا در طبقه سلیقه مخاطبین بگذارید، نه در طبقه اصول فنی کار
۲۴ شهریور ۱۳۹۹
سیدمحمدصادق سیادت
جناب محمدی عزیز حرف های شما برای من کمی عجیب بود هیچ یک از مواردی که شما گفته اید را به عنوان یک مخاطب ساده تئاتر در طول اجرای این نمایش درک نکردم و از آن لذت بردم بنابراین توصیه میکنم تمامی ...
سیادت عزیز
انشالله زمانی که جز مخاطبان دقیق تر و عمیق تر تاتر شدید حرف های بنده رو درک خواهید کرد .
البته که من در این مورد ادعایی ندارم .
موفق باشید ?
۲۴ شهریور ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشی به شدت درست /به شدت خوش ریتم / وبه شدت حرف داره
یه خدا قوت به همه ی تیم نمایش جوادیه میگم و امیدوارم بازم تمدید بشه
چه خوبه که همه از این نمایش راضی بودن. انگار فقط من خوشم نیومده ?
۰۶ شهریور ۱۳۹۹
سپاس
۰۷ شهریور ۱۳۹۹
< نظر مورد پاسخ، در دسترس نیست >
آنی هال رو خیلی وقت پیش دیدم اما تا جایی که یادمه آنهدونیا یعنی لذت نبردن که از چیزهایی که به خودی خود لذت بخشن. البته در مورد تئاتر نمیشه گفت مصداق صد در صدی داره اما میم عزیز گفتند که از بیشتر تئاترها لذت نمی برند ممکنه دور از جونشون مبتلا شده باشند. شخصا امیدوارم این طور نباشه و نپسندیدن ایشون به دلیل مشکل پسند بودنشون باشه.
۰۷ شهریور ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید