در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | پرتو جغتایی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:43:39
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید

«حاوی اسپویل است»

در شروع این نمایش و صحنه اول تصور می‌کردم با یه موضوع تکراری مواجه‌م و قراره داستانی رو ببینم که صرفا به بحران میانسالی پرداخته
اما هرچی پیش رفت متوجه لایه‌های درونی‌تر نمایش شدم و فهمیدم که با یه متن قوی و فکرشده قراره درگیر بشم.

-این نوشته تحلیل شخصی من از کاراکترهای نمایشه و قطعا ممکنه دیدگاه نویسنده در منافات با نظر من باشه-

کاراکتر اصلی مردی میانسال با بازی ایوب آقاخوانی:
فردی که با وجود داشتن اغلب مظاهر موفقیت بیرونی، دچار احساس تهی‌بودن و افسردگی پنهان ... دیدن ادامه ›› و البته بلوک عاطفیه
به نحوی که تصمیم به مرگ خودخواسته اون هم توسط قاتلی اجاره‌ای گرفته؛
موضوع اصلی در مورد این شخصیت اشاره به ناتوانیش در «گریه کردنه» که به نوعی نماد ناتوانی در احساس رهایی و ارتباط با کودک درونشه.
سرکوب شدن احساساتش در کودکی -به‌ویژه با تلقین‌های عرفی و مخرب مثل «مرد گریه نمی‌کنه»- باعث سرکوب هیجانات و رشد یک نقاب شخصیتی در زندگیش شده؛
مفهومی که یونگ بارها بهش اشاره کرده:
فردی نقش «انسان موفق» رو در تمام زندگیش بازی می‌کنه اما در واقعیت با «خودِ واقعی»ش قطع رابطه کرده

دومین کاراکتر ، دوست و کارمندِ مرد که نقش اون رو بهرام سروری نژاد به بهترین نحو ممکن بازی می‌کنه:
در تحلیل روانکاوانه متن. نوعی «سوپرایگو» یا وجدان اخلاقی-طنزپرداز رو تداعی میکنه؛
کسی که هم قصد داره با شوخی و طعنه از تصمیم مرگ رییسش جلوگیری کنه، و هم به نوعی بازتاب بخش «معقول» یا حتی «دوست‌داشتنی» شخصیت اصلی نمایشه،

کاراکتر زن این نمایش با نقش آفرینی رز رضوی که به نظرم از بازی‌های قبلی که ازش در آثار تصویری دیده بودم خیلی بهتر ارائه شد؛
این زن به نوعی آینه‌ای از کودک زخمی درونِ مرد نمایشه
که ابتدا برای کشتن این مرد وارد می‌شه و در نهایت تقش ناجی رو ایفا می‌کنه
زنی که با با وجود تحمل سختی‌های بیشتر نسبت به مرد در روند زندگیش و تبدیل شدن شخصیتش به زنی خشن که زنانگی‌ش رو به عنوان سپری دفاعی کمرنگ کرده
اما هنوز توانایی احساس کردن و درد کشیدن رو داره، زنی که خود واقعیش رو پذیرفته و در نهایت به عنوان «ناخودآگاه شفابخش» کمک می‌کنه تا مرد به سمت تغییر و آشتی با زندگی قدم برداره

چهار کاراکتر جانبی نمایش هم کارگرانی هستن که در اکثر زمان داستان به شکل «سایه» حضور دارن:
نماد «ناخودآگاه جمعی» هستن. نیروهای نادیده گرفته شده اما همیشه حاضر که در بطن زندگی شخصی کاراکتر اصلی حضور دائمی دارن و گاهی از سایه خارج شده و به واقعیت تبدیل می‌شن
در واقع هر بار فرصتی پیدا می‌شه روی صحنه میان و با رپ‌خونی (نماد موسیقی اعتراضی، طبقات پایین جامعه و نافرمانی) وجودیتشون رو اثبات میکنن.
این رو هم اشاره کنم که ضرباهنگشون در بین اجرا کمک می‌کرد تماشاگر چند دقیقه از فضای ناتورالیستی خارج بشه و مانع کند شدن ریتم اجرا میشدن
(انتخاب لباس کارگر برای این چهار کاراکتر بسیار درست و به جا بود)
همونطور که در روانشناسی یونگی «سایه» نماد بخش‌های سرکوب‌شده و طرد شده روان انسانه در این نمایش هم این چهار نفر به شکل سایه ظاهر شدن

موضوع آخر استفاده از «کارخونه پوشک‌سازی» که انتخاب بسیار خلاقانه‌ای بود. پوشک، نماد «بخش کودکانه و نیازمند انسان» که این مرد اون رو پس زده و نادیده گرفته اما در زندگیش‌ به شکل عجیبی هنوز درگیرشه.
انگار ناخودآگاهش با انتخاب این شغل، داره به همون چیزی خدمت می‌کنه که خودش سرکوبش کرده: آسیب‌پذیری، کودک درون و احساس.
از طرفی هم پوشک می‌تونه نماد پوششی باشه روی احساسات ناخوشایند درونی، که حالا اون کارخونه پوشک‌سازی در حال ورشکستگیه
نمادی از پایان نتیجه‌بخشی مکانیزم دفاعیش و پایان سرپوش‌ گذاشتن‌های فرد روی احساساتش.

در نهایت اینکه این نمایش برای من به روی صحنه آوردنِ «یک سفر درمانی» در قالب داستان زندگی یک انسان بود. انسانی که با وجود غرق شدن در اعماق افسردگی و بی‌معنایی زندگی، به کمک آشتی با کودک درون، سوپر ایگو و ناخودآگاهش با زخم‌های سرکوب‌شده‌ش مواجه می‌شه و دوباره می‌تونه با زندگی ارتباط برقرار کنه.
و از منظر دیگه اشاره به امکان شفا از طریق روابط انسانی داره…


در مجموع باید بگم
من که مولفه‌ اصلی ذهنم برای مثبت بودن نظرم درباره یک اثر نمایشی قوی بودن «متن» هست واقعا از تماشای این تئاتر لذت بردم
به نظرم نویسنده با پرداختن به موضوعاتی مثل بی معنا شدن زندگی، مرگ، اضطراب اگزیستانسیال، بیگانگی با خود، زخم‌های کودکی، احیای ایگو، ناخودآگاه فردی و جمعی و …برای مخاطبش ارزش زیادی قائل شده.

خسته نباشید به تک تک عوامل این نمایش
ممنون که در اوضاع نه چندان مطلوب تئاتر این روزها، چنین اثری رو روی صحنه می‌برید🌱🌱
امیرمسعود فدائی، مینا امینی و محمد فروزنده این را خواندند
مریم امینی و Nova این را دوست دارند
ممنونم از اینکه نظر ارزشمندتان رو با ما در میان گذاشید🌹🙏
۲ روز پیش، پنجشنبه
چقدر قشنگ نوشتین❤️
۲ روز پیش، پنجشنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خسته‌ نباشید می‌گم به عوامل این نمایش…
من با دیدن این اثر هم خندیدم هم گاها به فکر فرو رفتم
متن نمایش موضوع تازه‌ و خلاقانه‌ای داشت و به خوبی پرداخت شده بود
یه بخش سورئال هم داشت که به سنگین‌تر شدن وزنه کمدی کار کمک کرده بود،
بازی بازیگران رو دوست داشتم خیلی اندازه و پر انرژی بودن و هرکی در نقش خودش عالی ظاهر شد حتی بازیگرایی که نقش کوناهی داشتن
بازیگر نقش فرشته‌ی دانشجو و خانم بازیگر اصلی به نظرم از بقیه بهتر بودن

در نهایت دیدن این تئاتر شما رو با این سوال مواجه می‌کنه که:
«چرا ما انسان‌ها مدام در حال رقابت با همدیگه هستیم و در همه موارد حتی مُردن ... دیدن ادامه ›› میخوایم از هم سبقت بگیریم!»

نکته منفی اصلی قطعا وضعیت سالن بود که با شدت غیر استاندارده
امیدوارم این سالن بازسازی به استانداردای اولیه نزدیک‌ بشه
نشستن روی صندلی‌های این تماشاخونه واقعا سخته
تا حدی که من از اواسط نمایش تصمیم گرفتم روی پله‌های وسط بشینم تا روی اون صندلیای اذیت کننده:///

امیرمسعود فدائی، HANIEH و محمد فروزنده این را خواندند
رامونا خانقایی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جدا از اینکه در هیچ بخشی و هیچ مولفه‌ای این نمایش استانداردهای اولیه در حد 50 درصد هم نداشت؛ باید بگم نورپردازیش با اختلاف یکی از بدتررررررررررین نورپردازی‌هایی بود که در عمرم دیده بودم، در حدی که یکی از بازیگران زن این نمایش به طور کلی در تمام مدت اجرا خارج از نور قرار داشت و به سختی میشد دیدش!
هنوز صدای فریادهای بیش از حد و آزاردهنده بازیگرای نمایش توی گوشمه... من واقعا از دیدن این نمایش اذیت شدم امیدوارم بقیه بتونن ازش لذت ببرن!
نظرها متفاوت هست و ما به تمامیه نظرات احترام میذاریم
من عذرخواهی میکنم بابت اذیت شدن شما مخاطب عزیز 💫🙏🌹
۱۸ اسفند ۱۴۰۳
شمیم معین (shamimmoein)
سپاس از حضور و نقد شما مخاطب عزیز ❤️💐
۱۸ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پرتو جغتایی (partojoghataee)
درباره نمایش اشتراکی i
چه متنی؛ استاندارد و تاثیر گذار
چه بازی‌هایی؛ به اندازه و باورپذیر - تک تک بازیگران-
چه تعلیق‌های به موقعی

انقدر همه‌چی سرجاش بود که تمام مدت اجرا با نمایش و قصه همراه می‌شدی و می‌تونستی خودت رو جای تک تک شخصیت‌ها بذاری و از دیدگاه خودت دست به قضاوت موقعیت‌ها بزنی
دکور نمایش در نهایت مینیمال بودن بسیار خلاقانه و کاملا در خدمت اجرا بود
خسته‌نباشید به همه عوامل و ممنون ازتون که در وضعیت فعلی که بسیاری از تئاترها به سمت لمپنینگ رفتن چنین اثر ارزشمند و قابل دفاعی روی صحنه می‌برید…
ناراحت کننده‌س که چنین نمایش‌هایی به اندازه کافی مخاطب ندارن
یکی از بهترین روایت‌هایی که از تراژدی‌های یونان باستان در صحنه تئاتر دیدم، بدون شک نمایش «ترانه‌های تب« بود. متن بی نظیر و درگیر کننده این نمایشنامه نشان از این داشت که نویسنده شناخت کامل و جامع و بسیار نزدیک به حقیقتی از تاریخ یونان باستان داشته.
زبان و گفتار شخصیت‌های این نمایش من رو متحیر کرد و یاد جهان نمایشنامه های استاد بیضایی انداخت.
طراحی صحنه و طراحی نور به شدت جذاب و در خدمت اجرا بود.
از موسیقی زنده و نوازنده‌های ماهری که بسیار فضا رو به هدف نمایش نزدیک و فضاسازی درستی ایجاد کرده بود، هم نباید به راحتی گذشت.

اگه به داستان‌های اسطوره ای یونان باستان علاقه مند هستید ودوست دارید روایتی جذاب و گیرا از ماجرای ادیپ و ژوکاست ببینید و یک ساعت تمام لذت ببرید این نمایش رو از دست ندید.
امیدوارم این نمایش اون طور که شایسته هست دیده و البته فهمیده بشه
همیشه از تماشای نمایش‌هایی که تکلیفشون با خودشون مشخصه لذت میبرم. «مضحکه سیاه» با قوت در دسته این نمایش‌ها قرار می‌گیره.
نمایشی سرشار از لحظات کمدی که با تلفیق اصولی نمایش‌های روحوضی و سنتی و فضای قاجاری تونسته بود به خوبی تماشاگران رو در تمام مدت اجرا با خودش همراه کنه
درون مایه نمایش طعنه‌ای بود در لفافه به حاکمی ضعیف که با بلاتکلیفی و اقدامات باری به هر جهت در تلاشه تا تقصیر رخدادهارو به گردن دیگران بندازه تا مسئولیت خودش رو نپذیره. تصمیمات پادرهوا و معلق که وضعیترو به آشفتگی می‌کشونه و در نهایت هم بی گناه‌ترین و ضعیف ترین فرد متهم میشه.
شاید با دیدن این نمایش در ابتدا تصور کنیم که قصد خندوندن مخاطبه اما باید اعتراف کرد که این نمایش اگر چه در خنده گرفتن از مخاطب عالی عمل میکنه اما در عین حال تنبیه، تذکر و یادآوری رو هم فراموش نکرده.
من بارها با صحنه‌های مختلف و دیالوگ‌های مضحکه سیاه خندیدم اما دقیقا نمیدونستم که به نمایش میخندم یا به وضعیتی که در اون به عنوان یک انسان گرفتارم.
در کلیت اجرا هم به اعتقاد من استفاده از موسیقی زنده و در فضا بودن کامل بازیگران حتی اون کاراکترهایی که نقش کمتری نسبت به باقی داشتن و میزان بالای هماهنگی‌شون نقاط قوت به شمار می‌رفتن.
به تمامی عوامل این اجرا خسته نباشید میگم و به نظرم این نمایش برای اینکه یک ساعت فارغ از همه دغدغه هاتون خوش بگذرونید و بخندید و فکر کنید و لذت ببرید انتخاب بسیار مناسبیه...
👏👏👏🤌👌🏾
۱۸ مهر ۱۴۰۳
قدمتون رو چشم
خوشحالیم که دوست داشتید
☺️🌹🙏✨️
ممنونم بابت نظر جامع و دقیقتون
۱۹ مهر ۱۴۰۳
امید قاسمی (omidqasemiii)
ممنون از مهر و لطف شما🌱
۱۹ مهر ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پرتو جغتایی (partojoghataee)
درباره نمایش گرامر i
از شیوه اجرا و نوع غیر خطی روایت‌های مختلف لذت بردم. به نظر من بسیار خلاقانه بود و تماشاگر رو با خودش همراه می‌کرد. بازی هر دو بازیگر رو پسندیدم و به نظر می‌رسید که با نقش ارتباط خوبی برقرار کردن. طراحی صحنه هم جالب و کاملا در خدمت اجرا بود و یه حس غریبی از خانه به دوشی و ترک وطن رو القا می کرد.
مشکلی هم که به نظر من وجود داشت، صدای خیلی بلند در لحظاتی از نمایش بود که از ویدئو وال استفاده می شد. شدت زیاد صدا آزاردهنده بود در این مواقع...
به عوامل نمایش به ویژه دو بازیگرش خسته نباشید میگم و امیدوارم اجرای پربار و پرمخاطبی داشته باشید.
نمایش گرامر یه تجربه دوست داشتنیه. با کاراکترهایی که اونقدر در طول نمایش درد و دغدغه مشترک با تو دارند که وقتی به خودت میای و ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه نمایش گذشته حس میکنی انگار داری از یه دورهمی دوستانه بعد از یه گپ و گفت و درد و دل مفصل بیرون میای.
برای من خیلی لذت بخش بود.
و مطمئنم خیلی ها حرف ها و درد های این نمایش براشون آشناست و باهاش همراه خواهند شد.
۱۷ مهر ۱۴۰۳
فائزه یوسفی (faezeyousefi)
Yasaman Abedian
نمایش گرامر یه تجربه دوست داشتنیه. با کاراکترهایی که اونقدر در طول نمایش درد و دغدغه مشترک با تو دارند که وقتی به خودت میای و ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه نمایش گذشته حس میکنی انگار داری از یه دورهمی دوستانه ...
ممنونم از شما🙏🏻🌾
۲۶ مهر ۱۴۰۳
فائزه یوسفی (faezeyousefi)
ممنونم از حضورتون🙏🏻🌾
۲۶ مهر ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پرتو جغتایی (partojoghataee)
درباره نمایش ادبیات i
بازی های بسیار خوب و اندازه و بدون اشتباه از هر دو بازیگر

متن خوب و فکر شده با استنادات درست و دقیق

و شیوه اجرای ساده که در عین سادگی اجازه نمی داد تماشاگر خسته بشه...

برای من طراحی صحنه و طراحی لباس جذاب ترین قسمت این نمایش بود به ویژه اینکه کمتر کاری رو این اواخر دیدم که به طراحی لباس و هارمونی رنگ ها به این میزان اهمیت بدن و بر اساس فاکتورهای زیبایی شناسی ... دیدن ادامه ›› تصمیم بگیرن

به همه عوامل این نمایش خسته نباشید میگم و باید بگم جسارت اجرا بردن چنین متنی که محوریتش «زنان هنجار شکن و پیش رو» در عصر خودشون هست، به ویژه در روزگار کنونی که در اون به سر می بریم، احسنت و آفرین داره.
خریدار
محمد حسن درباغی فرد (darbaghi)
سر کار خانم جغتایی
ممنون‌که آمدید
و
ممنون که برای ما نوشتید .
۲۲ شهریور ۱۴۰۳
مهرناز عباسی (mehrnazabbasi)
ممنون از نگاه شما
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پرتو جغتایی (partojoghataee)
درباره نمایش مَثلِث i
خلاقیت مطلق... متن عالی...
واقعا لدت بردم
سپاس از لطفتون 🌹
۲۱ شهریور ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

من دیشب برای عکاسی این نمایش رفتم و متاسفانه رفتارهای عجیبی که از عکاس گروه دیدم واقعا شوکه م کرد به طرزی که همون ابتدای نمایش قید عکاسی رو زدم.

خیلی دلم میخواد بدونم که این گروه برای چندمین بار هست که اجرا میبرن روی صحنه؟ چون واقعا برام قابل درک نبود که چطور به عکاس محترم گروه اصول اولیه عکاسی در تئاتر گفته نشده بود.

جدا از اینکه ایشون شاتر دوربین رو سایلنت و beep فوکوس رو خاموش نکرده بودن، تمام مدت اجرا دورتادور صحنه اجرا میچرخیدن، می ایستادن راه می رفتن روی تک تک صندلی ها مینشستن، دراز می کشیدن و با ژست های عجیب غریب و حرکت های اضافه موجب میشدن اصلا کسی به نمایش توجهی نکنه و تقریبا اغلب تماشاگران توحهشون به اون عکاس بود تا به بازیگران... امیدوارم کارگردان محترم این نمایش تذکرات لازم رو به عکاس بدن و بهشون یاداور بشن که عکاسی با این فرم و این وضعیت به هیچ عنوان در فضای تئاتر، حرفه ای نیست.
چون من شخصا حتی نتونستم یک دقیقه از این نمایش رو با تمرکز ببینم...

پرتو جغتایی (partojoghataee)
درباره نمایش شاعر شهر i
واقعا لذت بردم از لحظه به لحظه ش… یه جاهایی بغض
یه جاهایی لبخند؛ یه جاهایی حسرت و یه جاهای خشم مجموع احساساتی بودن که در طول تماشای «شاعر شهر» تجربه‌ کردم
امیدوارم عوامل تصمیم به ادامه اجرا بگیرن تا اون طور که شایسته‌ش هست دیده بشه
اجرایی که با تماشای اون چندین و چند احساس مختلف رو تجربه کردم. واقعا لذت بردم و باید بگم پایان بندی خلاقانه این نمایش متحیرم کرد. بیان ِ در لفافه ی موضوعی که پرداختن بهش فقط کار یه نویسنده خلاق می تونه باشه. خسته نباشید به همه اعضای گروه به ویژه بازیگرا که یکی از یکی بهتر بود
قصه و طرح اصلی نمایشنامه جالب و جدید بود اما به خوبی پرداخت نشده بود و یجورایی بلاتکلیف بود ؛
روند کند و مدت زمان زیاد بعضی صحنه ها که واقعا با حذف شدنش ضربه ای به کلیت اجرا نمی‌زد، منجر شده بود که ریتم به اصطلاح بیفته و کسالت ایجاد کنه.
من قبلا اجرای «هملت پشت کوهی» رو از آقای ابراهیم پشت کوهی دیده بودم و انصافا اون کار به نظرم از نظر محتوایی و قدرت متن خیلی بهتر و جلوتر بود.
اما از لحاظ میزانسن، موسیقی و خوش آب و رنگی این کار رو بیشتر دوست داشتم.
و اینکه بازی بدون نقص وحید آقاپور و مرضیه صدرایی مثبت ترین نکته این اجراس.
نقش آفرینی باقی بازیگرا متوسط و حتی ضعیف بود.
با همه این اوصاف به نظر من این نمایش ارزش یک بار دیدن رو داره
پرتو جان ممنونم از حضورت و نقدت کاش بودم و میدیدمت
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
محمد لهاک
بله آقا پنجشنبه من افتخار میزبانی شما و همسر محترمتون رو دارم 💎💎
والا چه عرض کنم باور کنید شرمنده میشم، یکدنیا تشکر از لطفتون امیدوارم بتونم جبران کنم، احتمال کمی داره که به ماموریت کاری برم، اما به احتمال زیاد پنجشنبه خدمت میرسیم و اگر آمدنی شدیم حتما با شماره ای که بالا لطف کردید باهاتون هماهنگ میکنم، درود و سپاس
۲۴ بهمن ۱۴۰۲
محمد کارآمد
والا چه عرض کنم باور کنید شرمنده میشم، یکدنیا تشکر از لطفتون امیدوارم بتونم جبران کنم، احتمال کمی داره که به ماموریت کاری برم، اما به احتمال زیاد پنجشنبه خدمت میرسیم و اگر آمدنی شدیم حتما با ...
قدمتون به دیده منت ❤️❤️❤️
۲۴ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بعد از مدت‌ها وقتی یه نمایش تموم شد؛ داشتم تو دلم می‌گفتم: «آخیشششش یه تئاتر واقعی دیدم» لذت بردم از لحظه‌لحظه‌ش
اگه علاقه‌مند به تاریخ هستید، «احتمالات» رو حتما تماشا کنید
تا با روایت تصویری لمس کنید که «تاریخ» با همه واقعی بودنش چطور محتمل بود و هست که دچار حذف و تحریف شده باشه؛
خسته نباشید به تک تک عوامل این نمایش بویژه علی شمس که در روایت‌‌های پست مدرن همیشه ۶-۰ از بقیه جلوتره
بعد از مدت‌ها وقتی یه نمایش تموم شد؛ داشتم تو دلم می‌گفتم: «آخیشششش یه تئاتر واقعی دیدم» لذت بردم از لحظه‌لحظه‌ش
اگه علاقه‌مند به تاریخ هستید، «احتمالات» رو حتما تماشا کنید
تا با روایت تصویری لمس کنید که «تاریخ» با همه واقعی بودنش چطور محتمل بود و هست که دچار حذف و تحریف شده باشه؛
خسته نباشید به تک تک عوامل این نمایش بویژه علی شمس که در روایت‌‌های پست مدرن همیشه ۶-۰ از بقیه جلوتره
خیلی فعالی خانم جغتایی. بزنم به تخته‌
از عکاسی ورزشی تا عکاسی تئاتر گرچه به ظاهر فاصله بسیار نیس ولی خب خیلی فازها فرق داره...
خداقوت
۳۱ فروردین ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
واقعا حیف نمایش به این خوبی که با این تصویربرداری ، تدوین و صدابرداری افتضاح به این شکل و شمایل بد تبدیل به فیلم تئاتر شد !
 

زمینه‌های فعالیت

سینما
تئاتر
موسیقی

تماس‌ها

partojoghataee_photo