در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | زهره سپهریان
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 05:53:03
 

موسس باشگاه فرهنگی هنری ۱۷۷۲
فعال در عرصه آموزش پیش نوجوانی در زمینه ( هنر، روانشناسی، فلسفه)
برنامه ساز در حوزه روایت

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دوستان سلام و ارادت
ما یک اجرای نمایشنامه خوانی به نام امپراطوری سه هیچ داریم که در تاریخ ۲۶ و ۲۷ تیرماه، پنج شنبه و جمعه، ساعت ۱۵ در تماشاخانه طهران برگزار میشه خوشحال میشیم شما عزیزان تیوالی مارو همراهی کنید.
بعد از اجرا هم نقد و بررسی متن کار در پلاتوی همان تماشاخانه با حضور اساتید انجام میشه.
توضیحات بیشتر و اطلاعات کار در سایت تیوال قید شده.

پیشکش سپاس و آرزوی دیدار
امیرمسعود فدائی و مریم اسدی این را دوست دارند
خانم سپهریان اون اجرای بالزی چندان کار قابل پیشنهادی نیست، نخواستم توی برگه‌اش اینو بنویسم.
۲ روز پیش، شنبه
امیرمسعود فدائی
خانم سپهریان اون اجرای بالزی چندان کار قابل پیشنهادی نیست، نخواستم توی برگه‌اش اینو بنویسم.
عجب .... ممنون برام پیام گذاشتید
۲ روز پیش، شنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

این جملات به عنوان برداشت از این نمایش ممکنه در ذهن ادمی هایلایت بشه
تشبیه چیزی به آغوش
مفهوم رفتن و عاشق بودن؛
کمال بعنوان دلیل نابودی.
اشک‌هایی که نشونه تلخی‌های عشق و روابط انسانی بود.
وان که پناه‌گاه خاطرات بود محل تنهایی مرطوب!
تفاوت رهزن عمق ابرازها در دو جنس و ...
دردنوشان یک نشست محسوب میشه که ترکیبی از روایتگری و موسیقی و اجرای سماع در آن ترکیب بندی شده است.
حال و هوای خاص خودش را دارد و اگر خودتان یا کسی که همراه شما میشود به شعر و موسیقی علاقه دارد میتوانید از این اجرا لذت ببرید.

البته من چون وقتم محدوده در هفته، ترجیحم، دیدن تیاتر هست و فکر میکردم کار ترکیبی از تیاتر و موسیقی هست یعنی کنسرت نمایش. ولی با یک چنین برنامه ای روبرو شدم و از این مواجهه جا خوردم.
هر چند به لطف حضور شعرهای ناب استاد سخن, سعدی خوش بود آن دقایق که در دردنوشان گذشت.

پیشکش درود و سپاس به عوامل دردنوشان


نمایش مساوی بود با کتاب تصویریِ مغازه خودکشی
تک تک کاراکترها با ذوق و سلیقه جان بخشی شده بودند و حالا روایت روی صحنه ورق میخورد.
با توجه به سالن شیشه ای اجرا در تماشاخانه هما از امکانات در راستای کار خیلی خوب استفاده شده بود.
فضای نمایش فانتزی و شبیه انیمیشن بود که میشه اسمش رو گذاشت تیاتر انیمیشنی.... نو اورانه بود هر چند از تیاتر سنتی کمی فاصله میگرفت.
بازیگران همگی تلاشگر و دوس داشتنی

برای من مفرح و لذت بخش بود اگر درد نشستن روی نیمکتهای سخت و سفت این سالن رو نادیده بگیرم.


پیشکش درود و سپاس به عوامل نمایش مغازه خودکشی
دلبستگی، پیوستگی، هم بستگی، وابستگی.......، یخبستگی
اسم خلاقی بود...متن فکر شده ای داشت.
دکور و نور پردازی و میزانسن کلی کار با متن تناسب داشت.
در مجموع تامل برانگیز بود. خدا قوت به عوامل به خصوص بازیگران توانمند اثر.
جسارتا و با احترام نکته ای که جلب نظرم رو کرد و دوست دارم که بهش نظری کنید خواندن صحیح آیه قرانه که چون دوسه باری تکرار میشه نادرستیش توی ذوق میزد.

پیشکش درود و سپاس به عوامل نمایش یخبستگی
پنج ستاره درخشان
نمایشی که لحظه ای از ریتم نمی افتد.
یک متن روان، زیبا، پرلطف، گیرا و دراماتیک... قلمتان مانا جناب غلام حیدری... کاش بدونید که با ترکیب کلمات با زیبا مثل زخم زیبا و مرگ زیبا چه لحظه ی عمیق و معناداری خلق کردید.
جناب فلاح نازنین بازیتون درس بازیگری و چگونه روی صحنه بودن و صحنه را تصرف کردن بود ..درخشاااان، دوست داشتنی و باورپذیر.
طراحی صحنه و لباس و انتخاب موسیقی همه دلنشین و متوازن و به اندازه.
از معدود نمایشهایی که دوست دارم دوباره ببینم.
رورانس پایانی چقدر جان بخش بود...
واقعا دوست دارم برید ببینید و لذت ببرید.

با درود و سپاس به عوامل نمایش جایی که گوزنها آواز میخوانند

یک فیلم قسمت شد ببینم و فقط آه و وای
چقدر گاهی منصف بودن سخت است.
کاش بعضی ها سراغ تاریخ و ساخت فیلم تاریخی و اونهم یک پیامبر مورد اقبال تمام ادیان نرن خداییش.
چه کاریه؟!
ده فرمان هست دیگه
چرا باید با این حجم از لوث بودن بعضی از ماجراها روبرو بشیم.
به طور مثال مسایل خصوصی شبانه ی سبطی های موسی کلیم الله در روایت جناب حاتمی کیا با حالتِ تهوع زنانی که قدرت خدا همه باردار شده اند در سکانس بعد، چه شیوه ای در ارایه معناست نمیدانم.

تنها نقطه ای که مرا نگه میداشت بازی خوب و تاثیر گذار مریلا زارعی عزیز بود و بس.
البته قدرت نمایی خدا هم بد نبود درباره موسی....
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از میان نهنگها از قلم افتاده بود متاسفانه...و درباره اش ننوشته بودم
چندی پیش به تماشای این نمایش نشستم.
بازی بازیگران صمیمانه بود.
به عنوان مونولوگ ساختار و پیچیدگی روایی خاصی نداشت؛ ولی نثر روانی داشت.
تصویر ویدیو پروژکتور روی زمین و تصویر کردن دریا را از باب خلاقیت دیداری و بصری دوست میداشتم.

برجستگی ویژه این کار برای من، نام یکی از هم کلاسی های دوران دانشگاهم روی پوستر به عنوان نویسنده بود.
امیدوارم نوشته های زیاد در عرصه نمایش و یکی درخشانتر از دیگری به قلمتان روی صحنه بیاید اقای جوانی.



پیشکش درود و سپاس به عوامل نمایش از میان نهنگها





جان ادمها رو میگیرید یعنی دعوی خدایی کردید.

دست مقامات دینی همیشه آلوده تر از بقیه است.

هیچ کس به صرف خطاکار بودن بد نیست.

من صدای مردگانرا به وضوح زندگان میشنوم.

شریعت باید مارو عاشق کنه نه بیزار!

هیچکس موقع دزدی برای ملکوت خدا تره خرد نمیکنه.
دیالوگِ یکی مانده به پایان رو من، پیش تر پابلیش کرده بودم... 🙃😉
۲۲ دی ۱۴۰۳
Leon S. Kennedy
دیالوگِ یکی مانده به پایان رو من، پیش تر پابلیش کرده بودم... 🙃😉
دمتون گرم .... از بس خوب بود تکرارش کردم
۱۸ بهمن ۱۴۰۳
زهره سپهریان
دمتون گرم .... از بس خوب بود تکرارش کردم
👌
۱۹ بهمن ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده‌ام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقتِ ما کافریست رنجیدن

این حکایت مسیح است در اینک انسان و حکایت شخصیتی که از مسیح برای ما توصیف کرده اند.
اما ای کاش شخصیت نقش مسیح کمی جاندارتر روی صحنه بود.
جناب شهرستانی اما بدون تقلای زیاد در نقش پذیری روان و تاثیر گذار بازی میکردند.
و بدن آماده خانوم ستایش، همسر سردار روم هم ستودنی بود.
به ... دیدن ادامه ›› نظر میرسید بخشهایی از دیالوگهای نمایش به متن مرشد و مارگریتا نزدیک بود.
دکور و نور هم در تناسب با متن بود.
برای من نمایش خوب و قابل احترامی بود.
پیشکش درود و سپاس به عوامل نمایش و اینک انسان
چه مفرح و دلچسب، چه شیرین و طناز، چه تراژیک و اجتماعی،
اکثر متن های مرتبط با هر اپیزود خلاق و شنیدنی بود در جشنواره الفبا.
حرف میم و کاف و پ و ب و خ و ر و ژ ... عالی بود. چقدر پتانسیل حرف خ زیاد بود که دو اپیزود داشت... و همین تامل برانگیز بود و کلی کشفهای دیگه برای علاقمندان واج ها و آواها، برای علاقمندان به کلمه و کلمات.
من به واقع لذت بردم و انرژی کار خیلی خوب و تاثیر گذار بود.
چهار ستاره به بالا .....

خانوم گلاب آدینه هم گرم و مهربان و انرژی بخش در همراهی با کار و تماشاگران ...زنده باد!

پیشکش درود و سپاس به عوامل نمایش جشنواره الفبا

دوزخ و برزخ چیز دوست داشتنی نیست و بهشته که بهشته و خواستنی
کمدی الهی به روایت تیم جناب پوریا گلستانی هم با بهشتش غوغا میکنه ....هر چند برزخ و دوزخش هم خلاقانه و درخشانه....
دوست ندارم درباره اش توضیح بدم چون از لطف دیدنش کم میکنه.
اگر دوست دارید یک پرفورمنس جذاب ببینید این کار قابل توصیه است.

پیشکش سپاس و درود به عوامل نمایش کمدی الهی
عجب تیاتر تماشاییییی و چشمگیری

به تک تک عروسکها جان بخشیدید عروسک گردانان هنرمند.
عروسکها چه خوب تن میدادند در حرکات و گفتار و کردارشان به آدم شدن ....اسبها و حرکاتشان چقدر بااور پذیر...دوستشان داشتممم

این کار را باید دید حتی اگر نقدهایی بر آن وارد باشد از جمله طولانی بودن کار
این کار را باید دید و به هنرمندانمون افتخار کرد.
این کار به غرور ملی من افزود. هم به دلیل متن و هم اجرا
به امید تکرار سناریوهای متنوع از شما


پیشکش درود و سپاس به عوامل اپرای مولوی
سپاس از مهر و همراهی شما دوست عزیز
اپرای بعدی ما اپرای حافظ خواهد بود.
۳۰ آذر ۱۴۰۳
نماینده اثر  
سپاس از مهر و همراهی شما دوست عزیز اپرای بعدی ما اپرای حافظ خواهد بود.
به به😍😍♥️♥️🥰🥰🌹🌹
۳۰ آذر ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از اون دست نمایشهایی که حال و هوای خوبی داره...موسیقی زنده و فضای پویا ... خط روایی ساده ای داره و دوست داشتنی ... شوخی هایی که میکنه خیلی ها رو میتونه بخندونه و سعی کرده محتوایی رو که بیشترمون میدونیم با خلاقیت و ایجاد فرم، بازگویی و بازسازی کنه.
بازی ها تلاشگرانه و صدای دو نقش اصلی اقای زر آبادی و خانوم نادری شنیدنی و روح نواز.... فقط صدای اقای رفیعی و بعضی بازیگرا گاها نامفهوم بود برای من...
در کل من لذت بردم... این مدل تیاترا منو یاد تیاترهای سنگلج میندازه...
.
در طول تیاتر فکر میکردم این ادمهای با تجربه در تیاتر ایرانی( که عمرشون دراز و سایشون بر فرهنگ و هنر ایرانی مستدام) تکرار خواهند شد. آیا آینده هنرمندانی چون جناب زر آبادی و دیگر عزیزان در این شکل از تیاتر، خواهد داشت؟!


پیشکش درود و سپاس به عوامل نمایش ماهرخ
نمایشی خوش ریتم با ضرب آهنگ مناسب که میزانسن دقیق و خلاقی داره... و برای هشتاد دقیقه ادم رو با خودش میبره جلو ....
من از دیدن نمایش لذت بردم هر چند موضوعش برام دردناک بود.
اشاراتی به مباحث روانشناسی در اثر بود ولی بیشتر این نمایش قصه گوی یک روایت واقعی است. نویسنده دست روی لبخندی گذاشته (چه در اسم و چه اجرا) که از همون سالها وقتی خفاش شب رو دار زدند برای من هم سوال بود و امروز دوباره سوالم زنده شد و همچنان سوال ....
نکته ظریف و اوج ماجرا برای من در دستکشی بود که یکی از تیم اجرای حکم به دست کرد اگر درست فهمیده باشم که ریشه یابی درجه یکی بود.
دکور رو هم دوست داشتم و با کار خیلیی هماهنگ بود و خلاقانه.
بازی بازیگرها هم به کار مینشست و در خدمت موضوع و صحنه بود.


پیشکش درود و سپاس به عوامل نمایش غلامرضا لبخندی

کهبد تاراج (kahbodtaraj)
سلام سرکار خانم

ممنون لطف شما هستم
تاج سرید
♥️
۲۰ آذر ۱۴۰۳
کهبد تاراج
سلام سرکار خانم ممنون لطف شما هستم تاج سرید ♥️
بزرگوارید و درخشان
۱۸ بهمن ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
منگی =حظ بصری
منگی = انتخاب هوشمندانه موسیقی
به به! به به!......چه قابهای زیبایی در حین اجرا بوجود می آمد... اجرای فرم و بازی با نور و سایه... بسیار دوست داشتم.
کتاب منگی رو خونده بودم و میشه گفت این اثر یک کار اقتباسی بود
و به تصویرهای ذهنی خودم از کتاب نزدیک بود.
موضوع قابل تاملی داشت... وجه آوردن صدای ضبط شده اساتید بر این نمایش رو خیلی متوجه نشدم....با احترام به نویسنده و کارگردان مفهوم حرفشون نمیشد جور دیگه بیاد.؟.. یکدفعه از فضای نمایش میزد بیرون به نظرم..‌

به دوستان دیدن منگی رو پیشنهاد میکنم .

پیشکش درود و سپاس به عوامل نمایش منگی

محو طراحی لباس درخت ساکورا شدم ...زیبا و خلاق
بازیها هم روان بود. متن و حرکت هم در هم تنیده بود ...
ایده های ظریف و درخشانی در کار بود. مثل کیفی که دردهای بدون همدرد رو حمل میکرد ... و هماهنگی تصاویر روی ویدیو پروژکتور با اتفاقات روی صحنه خوب و دلپذیر بود.
من بیست دقیقه آغازین نمایش رو از دست دادم متاسفانه و نمیتونم منسجم در مورد متن حرف بزنم ولی فرم اجرایی نمایش رو دوست داشتم.
دیدن ساکورای کاغذی رو به دوستان تیاتری پیشنهاد میکنم.

پیشکش درود و سپاس به عوامل نمایش ساکورای کاغذی
بونکر از اون نمایش هایی هست که اگر متن نمایشنامه رو بخونی میتونه خیلی لذت بخش باشه
به امید چاپ نمایشنامه بونکر
دایره، ماندالا، تعادل
یک صحنه گرد چرخان میتونه بینظیر باشه.... تعادل نمایش بونکر با چرخش صحنه زیر پای بازیگرها بهم میخورد و روایت آغاز میشود.
همه چیز طوری به نظر میرسدکه گویی با یک رویداد تیاتری ویژه مواجه خواهی شد. اما از همان دیالوگهای آغازین ترسی سراغت می آید که نکند نتوانی قدردانِ دقایق فکری و متنی و فرمی نمایش باشی.متاسفانه تا انتهای نمایش این ترس به واقعیت میپیوندد و این نمایش تو را در اغوش نمیگیرد. حتی در طول نمایش خسته میشوی، حوصله ات سر میرود، ساعتت را چندین بار نگاه میکنی...پایت را جابجا میکنی...
بونکر پر از کلمه است برایت اما خالی از رابطه.

تا اینکه از سالن خارج میشوی ..سوار ماشین میشوی.. به خانه می آیی و چند ساعت بعد وقتی میخواهی درباره آنچه دیدی بنویسی میبینی گوی این فاصله در تو اثر کرده کم کم شروع میکنی به ارتباط برقرار کردن با بونکر... این حال عجیب حال من است ... دیدن ادامه ›› درباره بونکر

اما درباره نور پردازی کار ، در سایه بودن چهره بازیگرها چشم مرا بسیار اذیت میکرد که حتی اگر تعمد معنایی هم در کار باشد برای یک نمایش دیالوگ محور برای من دوست داشتنی نبود.
و در عین حال صحنه یِ حاصل از تابشِ نورِ قرمز روی فنجان و میز در انتهای نمایش زیبا و فریبنده بود.

بازی بانو رسول زاده عزیز در صحنه تیاتر برایم تحسین برانگیز بود به عنوان آدم رباتی یا ربات ادمی و جناب اذرنگ نازنین هم شخصیت غمگین و سرد و خسته را بسیار خوب از آب دراورده بودند اما بازی گیرا و درگیر کننده ی همیشگی ایشان درصحنه تیاتر، امشب در بونکر برایم غایب بود.

پیشکش درود و سپاس به عوامل نمایش بونکر

درود. تجربه ای مشابه در مواجه با این نمایش چه در سالن و چه بعد از آن داشتم. در ضمن احتمال میدم یکی از دلایل انتخاب خانم رسول زاده برای این نقش تُن صدای نزدیک به آلتو ایشان بوده. احتمالاً بازیگر توانمند دیگری با فرکانس صدای سوپرانو مناسب نقش خلافکار نمی بود. تشکر.
۰۶ آذر ۱۴۰۳
محمدرضا ریاحی پناه
درود. تجربه ای مشابه در مواجه با این نمایش چه در سالن و چه بعد از آن داشتم. در ضمن احتمال میدم یکی از دلایل انتخاب خانم رسول زاده برای این نقش تُن صدای نزدیک به آلتو ایشان بوده. احتمالاً بازیگر ...
چه تحلیل جالبی
۱۸ بهمن ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این نمایشها چه حیف که از دست رفتند ...تجربه جالبی بود دیدن پنج دقیقه ای یک کنش کامل ....
چیزی شبیه فیلم خیلی کوتاه ۱۰۰ ثانیه مثلا
 

زمینه‌های فعالیت

شعر و ادبیات
تئاتر

تماس‌ها

09102224392