در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سحر بهروزیان | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:39:18
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سیامک صفری تنها آغامحمد خان کل قاجاره!
گاهی اوقات دیالوگ ماندگار نداریم کامنت ماندگار در پیچ اجرا داریم:

"سوگ مستولی ماند"

https://www.tiwall.com/wall/post/416916
🤍🙏🏻
غم‌انگیزترین جمله‌ای که این روزها خوندم :
سوگ مستولی ماند
Amir Sharifi
غم‌انگیزترین جمله‌ای که این روزها خوندم : سوگ مستولی ماند
زندگی خواب‌های گذشته است که تعبیر می‌شود. زندگی تاب خوردن خیال در روزهایی است که هرگز عمرمان به آن نمی‌رسد. زندگی آغاز ماجراست….
پیکر فرهاد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من من در این فکرم که شاید ما هرگز ضرب آهنگ بنیادین تاریخی کشورمون درک نکردیم به جای اینکه خودمونو بسازیم به جلو تاختیم و برای کاری که سالها زمان می خواست روزهای کمی رو صرف کردیم کار از کجا خراب شد پسر چی شد که شکست خوردم……..
قانون هفتم

قانون هفتم می‌گه این قوانین برای اجرا شدن وضع شدند
قانون باید بی کم و کاست اجرا بشه، اگر قانونی رو که خودت وضع کردی نتونستی اجرا کنی باید خودتو از بین ببری
این آخرین فرصت توعه
این قانون هفتم منه
خودتو از بین ببر


آلنده نازنین
سپهر
قانون هفتم قانون هفتم می‌گه این قوانین برای اجرا شدن وضع شدند قانون باید بی کم و کاست اجرا بشه، اگر قانونی رو که خودت وضع کردی نتونستی اجرا کنی باید خودتو از بین ببری این آخرین فرصت توعه این ...
من میخوام روح زمانه رو احضار کنم میخوام کاری بکنم که تا ابد هیچکس نکرده میخوام کار نشدنی رو شدنی کنم میخوام کاری بکنم که تا حالا نه کسی دیده نه شنیده من میخوام نمایشم بزرگ باشه عظیم باشه جاه طلبانه باشه به کم هم قانع نیستم تمام ایده های کارگردانیمو توی اون دفترچه ای که بهتون دادم نوشته ام برای ثانیه به ثانیه این ها ایده دارم
این پروژه شخصی ترین پروژه منه !
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
برنامه مشاوره روانشناسی و پزشکی آنلاین حال برای مدیریت بهتر اضطراب و استرس در شرایط فعلی پلن مشاوره رایگان رو فعال کرده:
https://haal.ir
سرکار خانم بهروزیان ، جایگاه و عملکرد شما در این روزها بیش از پیش ، شریف ، محترم و غبطه‌برانگیز است ،
باشد که سرافراز و پایدارتر از همیشه در این مسیر گام بردارید🙏👏🤍🤍
Amir Sharifi
شما و دوستانتون همگی ستارگانِ درخشانِ آسمانِ مهرید 👍❤️👏👑⭐️
😊🙏🌻سپاس از دوست عزیز
Amir Sharifi
شما و دوستانتون همگی ستارگانِ درخشانِ آسمانِ مهرید 👍❤️👏👑⭐️
♥️🙏🏻
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سحر بهروزیان (saharb)
درباره نمایش قرمز i
من اگه بخوام خودکشی کنم حتماً این کار جوری انجام می دم که همه بفهمن خودکشی بوده…….

نمایش قرمز برشی از زندگی مارک روتکو (مارکوس روتکوویچ ) ... دیدن ادامه ›› نقاش اکسپرسیونیست انتزاعی آمریکایی است که با تاکید بر عصیان این نقاش در استفاده از رنگ قرمز در آثارش به بررسی روانکاوانه نقاشی می پردازد که در ناخودآگاهش نبردی شدید در جریان است بین ایده ال گرایی و واقعیت زندگی!
رنگ قرمز در روانشناسی با احساساتی قوی و پرشور همراه است، هم مثبت و هم منفی ،این رنگ با مفاهیمی چون عشق، هیجان، قدرت، خطر، خشم و شجاعت در ارتباط است.
و نقاش ما همزمان در حال تجربه تمام این احساسات است و رضا بهبودی از خود روتکو نقاش تر بود!
دغدغه ها و آشفتگی های روحی، کمال گرایی، حسادت، ترس و طردشدگی رو بی نهایت هنرمندانه بازی کردند و درخشان بودن به قول دوست عزیزی حتی تپق ها هم به نظرم به رئال نشون دادن کار بیشتر کمک می کرد!
و اما جناب دانیال نوروش دستیاری فوق العاده، تولد ستاره ای در کنار استاد!
بازی عالی و بی نقص و از همه مهمتر برای من نگاه سراسر سپاس ،قدردانی و عشق و احترام ایشون به جناب بهبودی در رورانس بود!
با اشتیاق منتظر دیدن اسمتون در کارهای آینده هستم!
طراحی صحنه و نور متناسب و هماهنگ فضای جذابی رو ایجاد کرده بود و از ردیف های بالا دید بهتر بود.
و در پایان پوستر نمایش از ابتدا برام جذاب بود اما بعد از دیدن اجرا متوجه شدم بسیار خلاقانه طراحی شده همیشه پشت صحنه ها خیلی زشت و رنج آورتر از محصول نهایی در معرض دید تماشاگر است حتی اگه نقاشی روتکو باشه!
"نگاه سراسر سپاس ،قدردانی و عشق و احترام ایشون به جناب بهبودی در رورانس بود"

این رو منم به چشمم اومد و خیلی زیبا بود
و در تمام مدت رورانس یک گام عقب تر از آقای بهبودی ایستاده بودن
حسام الدین حیدری
و در تمام مدت رورانس یک گام عقب تر از آقای بهبودی ایستاده بودن
شخصیت های که به دیگران احترام می گذارند شایسته تقدیر و احترام مضاعف هستند!
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مستم نه از شراب
خوابم نه از قرار
تاریکی؟!
بعد از سه هفته اجرای مجدد تاریکی درخشانی بود! زندانی دانمارک اسکن رنگی تاریک ترین لایه های مدفون ... دیدن ادامه ›› شده محمد مساوات از گوری از ناخودآگاه جمعی است وقتی نور صلیبی را بر تابوت اسکن می کند!
محمد مساوات حتی آنیما خود را هم با لاک و گردنبند و دستکش قرمز عریان می سازد!
در تابوتی مثل ساعت شنی که زمان از انتها به ابتدا در تیک تاک است این بار نه هملت که شبح کارگردان در حال مبارزه با صحنه و تماشاگر است!
طراحی نور عین نوار قلب فلش های رو برای زنده بودن این شبح نمایش می دهد و ضربان اجرا رو با تنفس تماشاگر یکی می کند!
١٢ تاربکی مثل ١٢ ماه سال در یک ساعت، هر کدام بعدی از این پادشاه تاریکی رو به نمایش می گذارد!
مساوات پادشاه صحنه است!
هملت مساوت خودخواسته در تابوت هم خود را زنده به گور می کند در مقابل چشمهای که در تاریکی شاهد این تراژی هستن، سیگار تنها نقطه درخشان این تاریکی است!
اجرا تغییرات زیادی در همه ابعاد داشته و به انسجام و یک دستی کامل رسیده است.
زندانی دانمارک اجرایی است که تماشاگر را در تابوتی قرار می دهد برای مواجه ای ناب و خالص با تاریکی های خودش!
-باز باید صحنه رو به تاریک رود بر گونه ایش که انگار نبوده هیچ بازیگری و تماشاگرانی نیز نیستند……..
قطعاتی که در پی می آیند تلاشی هستند برای مشخص کردن نوع مواجهه ی ما با مجموعه ای از مسائل برآمده از تیاتر، این قطعات هیچگونه ارتباطی را میان خودشان فرض نمی گیرند بلکه در نقش آکوردهایی عمل می کنن که طنین صدایشان را در پروژه ی برادران کارامازوف به گوش می رسد.

پیچ اینستاگرام برادران کارامازوف
برادران (های) کارامازوف
عزادار هویتی متزلزل

نمایش عزادار برای من مضمونی صرفاً در رابطه با سوگ نداشت، بیس اصلی در مورد هویت با چاشنی سیاست و روانشناسی بود، اینکه سوگ ... دیدن ادامه ›› شامل فقدان یک احساس یا یک فرد در کدوم مرحله فریز شده فقط یک لایه مه آلود بر روی اجرا کشیده بود!
استعاره ها و اشارات روانشناختی و سیاسی شاید به دلیل حضور دو نویسنده ارتباط ساختاری درستی نداشت، انگار کارگردان در مدت محدود تایم می خواست هرآنچه دغدغه اش بوده را به روی صحنه بیاورد.
نمایش در مورد خانواده ای پنج نفره بدون حضور پدر در خانه ای با سطح شیب دار و در حال سقوط که هرازگاهی افکت صوتی متزلزل بودن آن را هشدار می دهد لب مرز فروپاشی و سقوط قرار گرفته اند!
مادر برای پر کردن خلا پدر از مردم شهر کمک می گیرد در ازای پول خواهان تغییر هویت و در نهایت خواهان تغییر جنسیت هست! خلا فیزیکی پدر به پر رنگی خلا عاطفی برای اعضای خانواده نیست، فرزندان در بازی بازسازی نقش پدر محبت او به مادر براشون الویت هست تا محبت به خودشون! و در نهایت مادر خودش تبدیل به پدری بدون هویت میشه پدری تجسم یافته از ذهنیات قرزندان و نقاشی شده بر روی ماسک!
مادربزرگ حاضر در صحنه که در موارد پر تنش دهانش باید بسته باشد و در پایین ترین سطح اتاق قرار می گیرد با تمام تلاش سعی می کند به قسمت بالاتر بیاید تعادل رو حفظ کند و مانع سقوط بشود!
خود نقش "مادربزرگ" که تغییر هویتی بر خلا فوت و نبود مادربزرگ توسط پدربزرگ خانواده است در صحنه پایانی با سقوط از روی ویلچر سقوط خانواده رو رقم می زند! این فروپاشی از نسل های قبل آغاز شده و تغییر نقش ها کمکی به بهتر شدن وضعیت روانی نسل های بعد نکرده!
نمایش در نشان دادن بعد روانشناختی سوگ و علایم فیژیولوژکی اضطراب ،خشم و اندوه در کنار تلنگرهای سیاسی و اجتماعی و جامعه شناسی متاسفانه موفق عمل نمی کنه !
ارتباط منسجمی در روند این فروپاشی وجود ندارد و شیفت های احساسی خیلی سریع اتفاق می افته روندش مشخص نیست ،مخاطب شاهد بیرون زدگی هر کدام از این المان ها در اجرا است ،بازیهای قابل قبول و درونی شده است خانم صمدی با تلاش برای کنترل خشم و اندوه و در عین حال نشان دادن نیاز و کمبود ها تا حد زیادی موفق عمل کردند شاید تنها در یکی دو صحنه خشم رو زیادی کنترل شده نشان دادند که احتمال زیاد خواست کارگردان اثر بوده!
صحنه برون ریزی احساسی از منفی به مثبت و در نهایت احساس عذاب وجدان درخشان بود!
صحنه اتاقی شیب دار بدون در ورودی یا پله خروجی است و تنها دیواری شکسته در بک راند صحنه وجود دارد برای ورود و خروج شاید پروانه ای رویایی آرزویی......
استفاده از هاش اف و بالا نویس به نظرم ضرورت خاصی در تاثیرگذاری اجرا نداشت،توضیح دادن بیش ازحد لذت مواجه رو از بین می بره!
و اما در پایان این گربه سیاه ایران ما با چشمهای زرد ا،ین مادر( وطن) حالش خوب نیست!
پ ن:دیدن اجرا در کنار دوستان عزیز تیوالی لذت نمایش رو چند برابر می کنه!
چه جوری دیدن یک اجرا کنار دوستان عزیز میتونه لذت نمایش رو چند برابر کنه!!!؟ چه ربطی به خود نمایش داره؟
Amir Sharifi
قبلا در موردش خوندم اما الان بجای اینکه مطلب رو اینجا قرار بدم سرچش رو به خودتون میسپرم فقط مختصر اشاره میکنم : گپ و گفت دوستانه باعثِ سلامتِ مغز ، افزایشِ حافظه و افزایشِ قدرتِ تحلیلِ ذهنی و ...
گاهی اوقات از خود اجرا برای من لذت بخش تره🌹🙏🏻
Amir Sharifi
قبلا در موردش خوندم اما الان بجای اینکه مطلب رو اینجا قرار بدم سرچش رو به خودتون میسپرم فقط مختصر اشاره میکنم : گپ و گفت دوستانه باعثِ سلامتِ مغز ، افزایشِ حافظه و افزایشِ قدرتِ تحلیلِ ذهنی و ...
👏👏🌻
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
انچه را در عکس اصل مسلم فرض می کنم نه فقط غیاب ابژها بلکه در ان واحد این حقیقت است که این اشیا در ان واحد هم وجود داشته و هم همان جایی بوده اند ... دیدن ادامه ›› که الان می بینم
به همین علت حضور اشیا در عکس ابداً استعاری نیستن
اما در مورد یک اندام یا یک چهره نااشنا چطور؟
عکس رسانه ای غریبی است شکل تازه ای از توهم
ناراست در سطح ادراک راست در سطح زمان، توهمی جسمانی!
در یک سو انجا نیست و در سویی دیگر اما در حقیقت بوده است
در واقع بااین انگاره،عکس زخمی واقعیت است!
امروز تصاویر از آدمها زنده ترند یکی از علامتهای جهان ما شاید همین وارونگی است
امروز همه چیز به تصاویر ترجمه شده انگار فقط تصاویر هستن که تولید و مصرف می شن ما امروز به جای باورها تصاویر رو به کار می بریم شاید باید عطش دیدن تصاویر رو موقتاً خاموش کنیم تا بتونیم با عکاسی رام نشده سرکشتانه تری مواجه بشیم!
آخ دنبال همین جمله بودم
امروز تصاویر از آدم ها زنده ترند..
مهسا
آخ دنبال همین جمله بودم امروز تصاویر از آدم ها زنده ترند..
🙏🏻🩷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
رمان برادران کارامازوف حماسه ای است متشکل از 400000 کلمه در جدال شک و ایمان!
در کتاب دو راوی داریم شخصی که در محل اتفاقات حضور داشته و بی طرف نیست و راوی دوم دانای کل است که نویسنده رمان است ،از منظر باختین برادران کارامازوف نمونه اعلای رمان چند صدایی است انواع روایت ها و بازی آزادانه شخصیت ها این خصلت را تقویت می کند.
در کنار این چند صدایی از دیدگاه مالکوم جونز سکوت اصل نظام دهنده برادران کارامازوف است راوی در خصوص پدر کشی ساکت است ایوان در مقابل اسمردیاکوف، دیمتری در قبال اتهام.......
نام دیمیتری برگرفته از الهه ی کشاورزی در اساطیر یونان است دیمیتر خواهر و همسر زئوس و مادر پرسفونه است به هنگامی که هادس خدا جهان مردگان دختر وی را می رباید و به زیر زمین می برد دیمیتر از بارور ساختن زمین امتناع می کند تا اینکه زئوس ترتیبی اتخاذ می کند که دیمیتر نه ماه از سال بر روی زمین باشد و سه ماه از سال در زیر زمین در جهان مردگان نزد دخترش به سر برد.سه ماهی که بر روی زمین کشاورزی تعطیل است.سفر دیمیتری به موکرویه یادآور سفر دیمیتر به قلمرو هادس یا مردگان است.
مفتش اعظم در این رمان مهم ترین تصویر مسیح در آثار داستایفسکی است برخی آن را در نقد مسیحیت دانسته اند و برخی در در ... دیدن ادامه ›› ستایش مسیح!
ایوان شعر مفتش اعظم را در ذهنش نوشته است و هیچگاه روی کاغذ نمی آورد و جز در مکالمه با آلیوشا از آن سخن نمی گوید این بخش دیدگاهای نویسنده را در خصوص آزادی، رنج و شر بیان می کند.
آلیوشا یا الکسی به معنای مرد خدا و نام یکی از قدیسان برجسته مسیحی است انتخاب این نام برای قهرمان رمان به او هاله ای ازقهرمانان قدیسان بخشیده است.آلیوشا فردی معمولی است که اخلاق مسیحی در او تجلی یافته است و مهمترین بحران او فساد و بوی تعفن جسد پدر زوسیما است.
شیطان در این رمان به ایفای نقش همیشگی خود نمی پردازد او برای ایوان موقعیتی فراهم می سازد که به خودشناسی و پذیرش منجر می شود.شیطان تجسم خودآگاهی ایوان است و او را از جنبه های دردناک خودش جدا می سازد.
در خانواده کارامازوف با زوال و شکاف میان پدران و فرزندان مواجه هستیم فرزند نامشروع، برادران ناتنی......
مهم ترین ویژگی پدر خانواده در مقام پدر زیستی لودگی است حتی در محضر پدر معنوی زوسیما و این لودگی هم باعث لذت اش می شود و هم باعث آزردگی اش.آلیوشا برای حفظ خانواده از پدر به "بابا" پناه می برد و سعی در برقراری صلح و آشتی دارد.
در این رمان بر عدد سه تاکید می شود: سه برادر، سه جراحت، سه اعتراف ،سه هزار روبل ،سه ضربه به فیودور و......
سه برادر دیمیتری ،ایوان و آلیوشا به ترتیب متناظرند با وجود، معرفت و اراده و سه جنبه از حیات انسانی یعنی بدن، عقل و روح را بازنمایی می کنند که همچنین تثلیث از همدیگر مجزا نیستند مسئله رمان ارتباط سه برادر با یکدیگر و در نهایت ارتباط انها با پدر است.
پدر داستایوفسکی به دست کشاورزان به قتل می رسد فروید معتقد بود که داستایفسکی خودش را در قبال مرگ پدر گناهکار می دانست و حملات صرعش سیمپتوم احساسات متعارض اوست. با این تحلیل فروید از زندگی و بیماری صرع داستایفسکی، خلق شخصیت ایوان و اسمردیاکوف و همچنین محوریت پدرکشی ارتباط تنگاتنگی با شخصیت داستایفسکی دارد.
از یادداشت های او مشخص است که اول صحنه ها مهم شخصیتها و روابط پیچیده را به شکل طرح اولیه در نظر می گرفته است و گاهی مفهومی مستقل از موقعیت های خاص به طور کلی بیان می کرده است.

و اما نمایش برادران کارامازوف اشکان خیل نژاد عزیز
این نمایش در طول هفت سال با آزمون و خطا موقعیتهای اجتماعی پیش رفته تا در دی ماه 1403 عصاره این تمرین و تلاش و تجربه به روی صحنه بره و من خوشبخت از اینکه اولین شب اجرا در ردیف یک این شاهکار هنری رو می دیدم و در دلم به هوش کارگردان آفرین می گفتم!
انتخاب بازیگرها بی نهایت درست و دقیق بر اساس زیست بازیگر و حافظه من مخاطب انجام شده بود انگار شخصیت رمان بر اساس بازیگرهای نمایش نوشته شده بود، طراحی نور وقتی قرار هست من تماشاگر هفت ساعت از عمرم را با خانواده کارامازوف بگذرونم عالی بود ما در حال ثبت یک عکس عمیق طولانی و لذت بخش در حافظه تصویریمون بودیم و متقابل کارگردان و بازیگران هم در حال ثبت و ضبط واکنش مخاطب در این تقابل!
طراحی لباس که بر اساس بخشی از زیست بازیگرها ( شلوار رنگی سجاد حمیدیان نقاش) طراحی شده بود با تمام سادگی سرشار از نشانه بود، پدر و براردان لباس مشکی دارند: "کارا "در زبانهای ترکی و تاتاری به معنای سیاه است و "ماز" به معنی لکه و رنگ این براردان مشهور به تاریکی و سیاهی هستند!
شلوارک دیمیتری و ایوان نماد برهنگی و بی بندوباری است اما رنگ شلوار ایوان روشن تر و تحصیلات و دانشش رو نشون می ده ( شخصیت خاکستری) اما در باطن او هم یک کارامازوف است!
آلیوشا به دلیل تقوا و ایمانش انقدر شلوارش بلنده که تا زده اما در پایان دیگه عبایی نداره و فئودور خسیس فقط دمپایی داره، گروشنگا و کاترینا هم با طراحی لباسی مشکی بخشی های از زنانگی شون با تور سفید به نمایش می زارن، طراحی مینیمال لباس خلاقانه بود.
شیفت شخصیتها در نقش های کاملاٌ متناقض و با حفظ روند داستان جذاب و جسورانه بود، پدر خانوده سگ بشه، پدر زوسیما افسر عاشق بشه و راکیتین کولیا و همچنین عقب و جلو بردن اشارات صحنه ای مثل نوع حرف زدن فئودور با لیزاوتا با لحن دختر افسر!
در قسمت توضیح عکس نگاه میلاد شجره لنز می شه برای ثبت نگاهها و چشم تماشاگر می شه پرتره!
بازی تک تک هنرمندان عالی بود اما می خواستم به بازی بی نظیر و درخشان اقایان میلاد شجره و مهدی حسام الذاکرین اشاره کنم، صحنه حمام فوق العاده بود بازی جناب حسام الداکرین در تمام طول اجرا حتی وقت نقشی نداشتن برام خیلی جذاب بود،اسمردیاکوف در حمام به دنیا امد در حمام اعتراف کرد!
در صحنه پایانی نور شمعی که شیطان روشن کرده بود توسط آلیوشا خاموش شد!
از همه عوامل سپاسگزارم و ممنونم بابت احترام به مخاطب حتی در تنظیم بروشور و نشان دادن مفتش اعظم!
-ما با یک برادران کارامازوف مواجه نیستیم بلکه با برادران (های) کارامازوف مواجه هستیم!
پ ن:کتاب در آغاز رنج بود،خوانش برادران کارامازوف نوشته امیر نصری، دفتر یادداشتهای برادران کارامازوف داستایفسکی ترجمه بهروز حاجی محمدی
چقدر خوب نوشتین آموختم و ممنونم .
درباره ی لباس و خصوصا شلوار فیودور کارامازوف چیزی که همون ابتدا نظرم رو جلب کرد لکه های روی شلوارش بود که به نظرم کنایه از لکه دار و آلوده بودن دامن او بود .
۲۹ اردیبهشت
میثم هنزکی
چقدر خوب نوشتین آموختم و ممنونم . درباره ی لباس و خصوصا شلوار فیودور کارامازوف چیزی که همون ابتدا نظرم رو جلب کرد لکه های روی شلوارش بود که به نظرم کنایه از لکه دار و آلوده بودن دامن او بود .
ممنون از شما که وقت گذاشتین و خوندین دقیقاً نکته ظریفی رو اشاره کردین👌🏻
۲۹ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بدترین قسمت مسیر زندگی، دو راهی هاشن….
ازکجا معلوم تصمیم درست کدومه،
حتی اگه راه درست رو انتخاب کنی باز هم ممکنه خراب کرده باشی !
می دونی ... دیدن ادامه ›› چرا؟



وای وای وای چقدر شما جذاب و درخشانید!
من اجرای جشنواره رو دیده بودم و اجرای دیشب تغییراتی داشت که اجرا رو بسیار جذاب تر کرده بود😍😍😍😍😍
ساخت عروسکهای بی نظیر، بازی دهندگان بسیار حرفه ای ،صدا پیشه های عالی و بیشتر از همه نورپردازی فرانسوی!
استفاده از طیف های نوری آبی سفید و قرمز، شخصیتها در قالب اشیا و افکت های صوتی خیلی عالی بود به قول جناب شریفی بهترین شوینده مورد نیاز بود، امیدوارم این خلاقیت همچنان ادامه دار باشه!
همیشه بدرخشید جک نارنی های عزیز♥️✨🙏🏻
5✨
تئاتر باید بستری برای اندیشیدن باشد؛ مخاطب تشنه آثار تفکربرانگیز است

کورش سلیمانی کارگردان نمایش «شک (یک تمثیل)» که در سالن سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است در گفتگو با خبرنگار مهر درباره فرایند شکل‌گیری نمایش و ارتباط آن با فیلم اقتباسی از این نمایشنامه گفت: من فیلم «شک» را تا اجرای پانزدهم عامدانه ندیده بودم، نمی‌خواستم ناخودآگاه تأثیری بر اجرا بگذارد. نمایشنامه را خواندم و آن را انتخاب کردم. فیلم را هم کامل ندیدم و تنها چند دقیقه از آن را برای رفع ابهامات متن مشاهده کردم.

وی افزود: در فرایند تولید این اثر نمایشی، همان‌طور که گفتم، فیلم اقتباسی که سال‌ها پیش ساخته شده با همه زیبایی و اهمیتش، نقشی در شکل‌گیری اجرا نداشته است. هر متنی از زاویه دید کارگردان و تیم اجرایی خلق می‌شود. این متن را مثل هر متن دیگری که ویژگی‌های مناسبی دارد، خواندم؛ هم از لحاظ فرم و هم از نظر محتوا و مفاهیم، مرا ترغیب به کار کرد.

لینک خبر: https://b2n.ir/fz9009
سحر بهروزیان عزیز ممنون از حمایت همیشگی شما ... پاینده باشید ...
۲۰ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فعل….شنیدن…..باغ عدن

چگونه زبان مادری خود را آموختید؟
تا زمانی که شما خالق کلمه ای نیستید نباید به چرای وجود آن فکر کنید!
زیان رابطه چیست؟ ... دیدن ادامه ›› ادبیات مشترک عشق کدام است؟
نیاز به آموزش دارد؟ نیاز یه حفظ کردن داره؟
کجا می تونیم سکوت هم بشنویم؟
کی می تونیم همدیگر ببینیم حتی وقتی برای بحث کردن هم مقابل هم نیستیم!
نزدیکترین فرد از لحاظ فیزیکی دورترین فاصله رو داره!
زبان رابطه نباید نیاز به مترجم داشته باشه!
نیازی به دفترچه لغات نداره!
باید از نگاه خونده بشه!
نباید دچار روزمره گی بشه
شاید فقط عشق بتونه روزمره گی رو نجات بده!
نمایش باغ عدن یک تیاتر کامل بود از هر نظر!
متن عالی، بازیها درخشان دکور و نورپردازی متناسب و چشم نواز!
امیدوارم مجدد اجرا داشته باشید، همیشه بدرخشید♥️🙏🏻✨
تاریکی
صدایت را می شنوم
صدای آمیخته به بادت را
دانمارک کشور من نیست
کشور دزد زده است
افلیا
تو میهن منی
سرزمین من توی
برای آبشار موهایت ... دیدن ادامه ›› تو را کشتن
برای زیبایی ات تو را کشتن
این کشیشان تو را کشتن….

نمایش زندانی دانمارک کلاژی از ادبیات، تاریخ و سیاست است در همه برهه های تاریک تاریخ هر فرد و سرزمینی که تردید بودن یا نبودن را زنده نگه داشته!
هملت این بار از انتهاترین اعماق زمین در تابوتی در بسته داستان را روایت می کند:
خیانتها، عشق ها، فرو پاشیدگی ها و ناکاهی ها
با زبانی اختراع شده و آمده از آینده!
"اجراگر" خوابیده در تابوتی ایستاده ""راوی"" است و با باز شدن درهای وارد هزار توی ذهن هملت وار او می شویم پریشان گویی های کابوس وار!
قبل از نور صحنه نجواها آغاز شده…..
استفاده از دکور و افکت های نوری تا حدی به فضاسازی کمک می کرد و فراز و فرود متن رو همراهی می کرد.
کار برای من می تونست درخشان باشه اگه در صحنه بود و فیک نبود!
متن: کتاب داستایفسکی جدال شک و ایمان نوشته ادوارد هلت کار+جنایت و مکافات داستایفسکی+ کمی برادران کارامازوف =اجرای بسیار ضعیف!
پ ن ١:دوستانی که اجرای قبل رو ندیدن براشون گنگ خواهد بود.
پ ن٢: به کسانی که هموفوبیا دارن توصیه نمی کنم.
پ ن٣: پست جناب شریفی هر آنچه من می خواستم بگم رو زحمت کشیدن اشاره کردن.
سحر بهروزیان (saharb)
درباره نمایش سیزیف i
روز بازیگر مبارک!
مادر یعنی بازیگر
مادر واقعی بودن یعنی بازیگر واقعی بودن
بازیگر یعنی تو….
پدران و معلمین،راهب کیست؟ در میان تحصیل کرده ها این کلمه امروزه با حالت تحقیرآمیزی ادا می گردد و بعضی آن را به عنوان ناسزا تلقی می کنند. افسوس که این مسئله حقیقت دارد که در میان راهبان شکمباره طفیلی و شهوتران و متکبر و خودبین فراوان دیده می شوند. از نقطه نظر افراد تحصیل کرده شماها اعضای بلااستفاده و سربار جامعه هستید!
پدر زوسیما
تنها اجرای که بدون استرس می شه اجرای اولش امد اجرای شماست خیلی جذابین 😍🙏🏻