در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال محمد فروزنده | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:57:19
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
وقتی دیدی ی زن رو کاناپه دراز کشیده و داره Lolita میخونه،
بدون اون زندگی رو گه گرفته...🎭

سالی ی بار طراحی صحنه خوب میبینم، اونم تو بورش💫
متن بورش ب روایت نازنین رو بیشتر از بورش یک دوس داشتم،
مرسی یزدانی خرم🫂

صابر🕊️❣️🕊️
الهام کردا فوق العاده🙌👌🙌

چه افیونیه غم...🕊️
ملت بلون تئاتری جسورانه و پرخطر است که با تکیه بر تنها دو بازیگر و یک روایت روان‌کاوانه، مخاطب را به دل یکی از تاریک‌ترین دوران‌های معاصر (همه‌گیری ... دیدن ادامه ›› کرونا) می‌برد🙂
جایی که اضطراب، سوگ، خشم و بی‌عدالتی به شکل تدریجی یک انسان را از درون فرو می‌پاشد.🕳️
در کانون این روایت، شخصیتی قرار دارد که مرگ مادرش بر اثر کرونا، او را در چرخه‌ای از عذاب وجدان، سوءظن و خشم فرو برده است. دکتر با بازی قدرتمند هومن کیایی، به‌تدریج از یک انسان تحصیل‌کرده به یک داور خودخوانده عدالت تبدیل می‌شود که با خشونت و قتل به جنگ آن‌هایی می‌رود که از نظر او باعث مرگ مادر یا عامل بی‌اخلاقی دوران کرونا بوده‌اند.🕊️
نقطه قوت اصلی نمایش، بازی درخشان کیایی است. او با کنترل دقیق حس، دیالوگ و زبان بدن، تصویر یک ذهن در حال فروپاشی را ملموس و دردناک می‌سازد. مخاطب مدام بین همدلی و ترس از او نوسان دارد؛ همان‌طور که خودش هم بین وجدان و جنون درگیر است.
در سوی مقابل، سحر خطیبی در نقش روح مقتول یا صدای درونی دکتر، حضوری کم‌جان‌تر دارد. با اینکه مفهوم حضورش در متن قابل‌توجه است، اما اجرا از پتانسیل کامل این نقش فراتر نمی‌رود. بازی او گاه فاقد لایه‌های حسی‌ست و نمی‌تواند به‌اندازه کافی بار نمادین شخصیت را منتقل کند.🥴
نورپردازی یکی از نقاط ضعف نمایش بود. با توجه به مضمون ذهنی و روان‌پریش اثر، انتظار می‌رفت نور به‌عنوان عنصر بصری اصلی در القای فضای ذهنی، کابوس‌وار و متلاطم دکتر ایفای نقش کند. اما در بیشتر لحظات، نورپردازی تخت، کم‌تأثیر یا تکراری بود و آن عمق روانی لازم را ایجاد نمی‌کرد. این ضعف باعث شد برخی صحنه‌ها که پتانسیل بصری بالایی داشتند، اثرگذاری خود را از دست بدهند.🫤
اما نکته‌ای که در این نمایش به‌طور خاص قابل توجه است، کمتر تاثیرگذاری آن در زمان کنونی است. با توجه به اینکه اکنون از بحران کرونا فاصله زیادی گرفته‌ایم، متن به نظر می‌رسد کمی ضعیف و ناتوان از انتقال همان شدت هیجانی گذشته باشد. در واقع، نمایش در زمان خود توانست برای مخاطبان آن دوران تاثیر عمیقی بگذارد، اما اکنون ممکن است احساساتی همچون ترس از ویروس و اضطراب ناشی از کرونا کمتر در ذهن مخاطب تداعی شوند و اثرگذاری آن کاهش یابد.🥺

شخصیت اصلی داستان، "دکتر دادخواه"، نامی نمادین و جالب دارد. جالب‌تر اینکه در واقع اسم مشاور متن کار که دکتر دادخواه هستش ، رو گذاشتن رو شخصیت اصلی🤗

ملت بلون نمایشی‌ست تلخ، تأثیرگذار و به‌غایت انسانی که اگرچه در برخی جنبه‌ها مانند نورپردازی و انتخاب بازیگر مکمل دچار ضعف است، اما با بازی درخشان کیایی و متن روان‌شناختی و پرکشش‌اش، تماشاگر را به تفکر و تلاطم درونی دعوت می‌کند🤔
اگرچه ممکن است در دنیای امروز و پس از گذر از بحران کرونا، تاثیری همانند گذشته نداشته باشد.🙌🕊️🙌
استفاده از ماسکهای آویزان، حضور "انسان" مستاصل میان ماسکها، حضور افراد در پس ماسکها، انجام مراسم قربانی برای دفع بلا حتی اگر قربانی اشتباه انتخاب شده باشد،ترس ها و عذاب وجدانهایی که با فاصله اجباری روابط انسانی رو از اعتماد به بی اعتمادی کامل سوق داده و ملت بلون های که مثل شبکه ماتریکس هم نقش محافظ داشتن و هم مسموم سازی ذهن کاراکتر که بر روی ماسکها به نمایش در می یومد برای من جذاب بود و البته حضور دکتر دادخواه عزیز به عنوان مشاور کار!
۱۳ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش شک نوشته‌ی جان پاتریک شنلی، یکی از آن متونی‌ست ک با سادگی ظاهری‌اش، عمیق‌ترین تردیدها و باورهای انسانی را به چالش می‌کشد. اجرایی ک این ... دیدن ادامه ›› شب‌ها با کارگردانی کوروش سلیمانی روی صحنه است، با تکیه بر بازی‌های قوی، طراحی صحنه‌ای حساب‌شده و فضایی متعادل، توانسته ترجمه‌ای موفق و تأثیرگذار از این متن کلاسیک ارائه دهد.💫🎭💫

کوروش سلیمانی ب عنوان کارگردان، با هوشمندی و پرهیز از زیاده‌گویی‌های بصری، مسیر اجرای نمایش را ب گونه‌ای طراحی کرده ک تماشاگر بدون واسطه وارد فضای ذهنی شخصیت‌ها شود. او با خلق فضایی سرد، منظم و تا حدی بسته، روح مدرسه‌ای مذهبی را به‌خوبی بازتاب داده و در عین حال با مدیریت ریتم، تنش را تا پایان اجرا حفظ کرده است.❣️🕊️❣️

درخشش اصلی این نمایش، بی‌تردید رویا افشار در نقش خواهر آلوشیوس است. او با تسلط مثال‌زدنی بر بدن، نگاه و بیان، چهره‌ای محکم، منضبط و گاه ترسناک از یک زن مذهبی و معتقد ارائه می‌دهد، اما همین شخصیت، رفته‌رفته در برابر تماشاگر لایه‌هایی پنهان از تردید و شکنندگی‌اش را عیان می‌کند. صحنه‌ی پایانی یکی از نقاط اوج احساسی و دراماتیک اجراست که افشار با دقت و باورپذیری کامل از پس آن برآمده است.❣️

بهنام تشکر در نقش پدر فلین، مثل همیشه با کنترل و دقت ظاهر شد. او شخصیت را با لحن گرم، صمیمی اما در عین حال مرموزی اجرا کرد که همدلی و تردید را همزمان در مخاطب برمی‌انگیزد. اجرای او باعث می‌شود تا مخاطب تا پایان نمایش بین اعتماد و شک معلق بماند—دقیقاً همان چیزی ک متن دنبال می‌کند.🫶

ویدا جوان در نقش خواهر جیمز، با نرمی، صداقت و لطافت بازی‌اش، صدای تردید و وجدان نمایش را نمایندگی می‌کرد؛ شخصیتی که بین دو قطب درگیری اصلی، تماشاگر را با انسانیت ساده و بی‌غل‌وغش خودش همراه می‌کند. همچنین ساناز نجفی در نقش خانم مولر، هرچند حضوری کوتاه داشت، اما با بیان قوی و حضور موثرش، نماینده‌ی نگاه مادرانه و اجتماعی‌تری به موضوع نمایش شد.🙌

طراحی صحنه، نورپردازی و لباس‌ها به‌خوبی در خدمت فضا و اتمسفر کار بودند. دکور ساده اما گویا، نورهای کنترل‌شده و لباس‌هایی دقیقاً متناسب با دوره و فضای مذهبی، همه کمک کردند تا تمرکز تماشاگر روی داستان و بازی‌ها باقی بماند.🙌

در مجموع، اجرای کوروش سلیمانی از شک، نمایشی‌ست سنجیده، انسانی و تأمل‌برانگیز. اجرایی ک نه با شعار، بلکه با سکوت‌ها، نگاه‌ها و جمله‌های نیمه‌تمام، تماشاگر را با مهم‌ترین سؤال اخلاقی‌اش تنها می‌گذارد: وقتی همه‌چیز در پرده‌ای از ابهام فرو رفته، آیا حق قضاوت داریم؟🤔
محمد فروزنده ی عزیز، تماشاگر وفادار و همیشگی. … خوشحالم از ابراز رضایتِ همراه با توصیف نکات مربوط به یکایک بازیگران و طراحان عزیز ما … خواندن نظر شما و سایر عزیزانی که برای ما می نویسند بسیار ارزشمند است چون نشان می دهد آنچه خواستیم در نگاه و ذهن تان پدید آید، تا حد بسیاری شکل گرفته … ممنون عزیز و پاینده باشی
۲۹ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در خوابگاه ی پادگان، جایی ک نظم نظامی با بی‌نظمی روحی سربازها در تعارضه، نمایشی شکل می‌گیره ک از دل یک شوخی ساده، به یک تراژدی روانی و اخلاقی ... دیدن ادامه ›› عمیق تبدیل می‌شه🥴😵‍💫

همه‌چیز از تصمیم شش سرباز برای برگزاری جشن پتو برای هم‌خدمتی‌شون آغاز می‌شه، یک رسم شناخته‌شده و به ظاهر بی‌ضرر. اما همین شوخی، ب نقطه‌ی آغاز سقوط اخلاقی جمعی‌شون بدل می‌شه. وقتی متوجه می‌شن ک آن سرباز دیگر نفس نمی‌کشد، اولین واکنش، نه کمک یا اعتراف، بلکه سکوت، انکار و پنهان‌کاری است🤗

در این لحظه، ما وارد قلب روان انسان‌ها میشیم، جایی که هر کدوم از سربازها برای حفاظت از خودشون، دست به انکار نقش خود می‌زنن و گناه را به دوش دیگری می‌اندازن.اونها خودشون رو با ی قسم کورکورانه متحد می‌کنند، اما این اتحاد، بیشتر شبیه هم‌دستی در گناهی ناگفتنی است تا ی عهد رفاقت. وجدانِ جمعی‌شان ترک برمی‌داره، و آنچه بین‌شان می‌ماند، سکوتی مرگبار، پر از اضطراب، ترس و شک است.☠️

تراژدی زمانی کامل می‌شود ک می‌فهمیم آن سرباز فوت‌شده، همان روز معافیتش صادر شده و فردای آن شب قرار بوده خدمتش تمام شود. این حقیقت، نماد تلخی از تقدیر، بی‌رحمی زمان، و نادانی انسان است. مرگی ک می‌توانست رخ ندهد، تنها به‌خاطر لحظه‌ای شوخی، غرور جمعی و ناآگاهی رخ داده.😑

از نظر هنری، نمایش با بازی نور و تاریکی پیش می‌رود. خاموشی شبانه فقط مربوط به چراغ‌ها نیست،خاموشی وجدان و تاریکی حقیقت نیز هست. ما در فضایی بسته، تنگ و ساکت قرار داریم،خوابگاهی ک حالا نه محل استراحت، ک به قربانگاه روان سربازها تبدیل شده است.👀

نام نمایش قربانگاه، بار معنایی سنگینی دارد. اینجا نه‌ فقط یک انسان، بلکه بی‌گناهی، اعتماد و شاید حتی انسانیت قربانی می‌شود. سربازی ک مرگش در بستر شوخی رخ می‌ده، خودش بی‌خبر از اینکه به پایان نزدیک است، و دیگران بی‌خبر از اینکه با ی لحظه، ی تصمیم، وارد جهنم درونی‌ای می‌شوند ک پایان ندارد.🕳️

در غیاب قهرمان، تمرکز داستان بر روی بازتاب درونی مرگ است
نه خود مرگ!
این انتخاب جسورانه، باعث می‌شود تماشاگر مدام به این فکر کنه ک
اگر من یکی از این شش نفر بودم، چیکا می‌کردم؟
اینجاست ک نمایش، صرفاً یک روایت نیست، بلکه ب آیینه‌ای برای تماشاگر تبدیل می‌شود.
آیینه‌ای که باید در آن چهره‌ی خودش را در موقعیتی بحرانی ببیند.
در نهایت، نمایش قربانگاه اثری‌ست درباره مرز باریک شوخی و خشونت، دوستی و خیانت، بی‌گناهی و گناه جمعی، و مهم‌تر از همه: بار روانی رازی ک گفته نمی‌شود اما خاموش هم نمی‌ماند.🤗

در آخر مجید عراقی عزیز و صادق برقعی عزیز فوق العاده هستن🕊️❣️🕊️
امشب برای آقای علی غریب ک بازی اشون هم خوب بود، اتفاقی در حین اجرا افتاد ک امیدوارم سلامت باشن🕊️🤗🕊️
ممنونم از نگاهتون🙏🏼🌹
۲۲ فروردین
محمد فروزنده
نمیای که🤦‍♂️
😅😅بعد از این ایشالهه
۲۳ فروردین
خوابگاه و تخت دو طبقه
از این تخت به آن تخت
از نوجوانی به کهنسالی
کسانی که میشناسی کسانی که نمی‌شناسی
خواب می‌بینی خواب خوش اما زود بیدار می شوی
می ترسی یار دیرینه از دست برود
تخت زمخت خشک با سر و صدای عجیب
اگر یک شب تنهایی را در آغوش نکشی چه می شود
گاهی دلت برای خودت تنگ می شود
۲۴ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هیچ رازی در جهان نیست ک تئاتر از آن پرده بر ندارد🕊️

تئاتر، آینه‌ای است ک نه تنها چهره‌ی ما، بلکه آنچه را ک پنهان می‌کنیم، آشکار می‌سازد. بر همه‌ی کسانی ک جرأت بازتاب حقیقت را دارن،روز تئاتر مبارک🎭🫂🎭
سال نو، پرده‌ای تازه از نمایش بی‌پایان زندگی است؛ صحنه‌ای ک در آن، ما هم بازیگر‌یم و هم نویسنده.
دیروز، نمایشنامه‌ای بود ک نوشته‌ایم، و فردا، صحنه‌ای است ک هنوز بر آن قدم نگذاشته‌ایم🤗

باشد ک در این پرده‌ی نو، نقش خود را با آگاهی و جسارت بازی کنیم، دیالوگ‌هایمان را با خرد و عشق بیامیزیم، و اجازه دهیم ک نور امید، سایه‌های تردید را از صحنه بزداید.

پرده ی این سال نو، پر از نور و آگاهی...

سال نو مبارک🕊️
سال نو مبارک دکتر🌸🙏🏻
۳۰ اسفند ۱۴۰۳
سلام و دروووود
سال نو بر شما مبارک 🌱🌹
۰۴ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به به🫶
آقا کوروش بعد از توافقنامه ، رفتن سراغ نمایشنامه شک👏

این نمایشنامه در سال 2005 برنده جایزه پولیتزر برای درام و جایزه تونی بهترین نمایشنامه شده👌
تو سال 2008، فیلمی با عنوان Doubt به کارگردانی جان پاتریک شنلی ساخته شد، ک مریل استریپ، ایمی آدامز بازیگراش بودن،
و نامزد 4 جایزه اسکار شد.

در این نمایشنامه بنظرم مخاطب با این سوال روبه‌رو می‌شه ک آیا قطعیت همیشه امکان‌پذیره، یا باید با شک زندگی کرد؟🥴
محمد فروزنده عزیز … ممنون …. به قولِ شنلی “شَک می تونه ریسمانی به قدرت و نیرومندی یقین باشه …”

مثل همیشه با تمام توان برای ارایه ی یک نمایش با کیفیت و شایسته شما عزیزان خواهیم آمد … تا یار که را. خواهد و میلش به که باشد …
۲۴ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش "چهارراه کوکاکولا" یک اثر پویای تئاتری است که با پرداختن به یکی از مفاهیم انسانی کلیدی، یعنی اعتماد، داستانی از اسباب‌کشی به ... دیدن ادامه ›› خانه جدید را تبدیل به معمایی پیچیده و جذاب می‌کند. این اثر نشان‌دهنده تحولات در روابط انسانی و تأثیرات سوءتفاهم‌ها و گم شدن جزئیات ظاهراً ساده بر زندگی انسان‌ها است. در ظاهر، تنها گم شدن یک کیف مدارک و پول، که قرار بود برای خرید یک قطعه زمین شریکی استفاده شود، رخ می‌دهد، اما در بطن داستان، این حادثه ساده به یک بحران بزرگ تبدیل می‌شود که روابط چند خانواده را تحت تأثیر قرار می‌دهد🎭

نخستین چیزی که در تماشای این نمایش جلب توجه می‌کند، استفاده دقیق از فضاسازی و طراحی صحنه است. دکور ساده و محدود، که در ابتدا ممکن است بی‌اهمیت به نظر برسد، در حقیقت به‌طور هوشمندانه‌ای بر احساس فشاری که شخصیت‌ها تحت آن قرار دارند، تاکید می‌کند. استفاده از فضای کوچک، به نوعی نشان‌دهنده محدودیت‌های ارتباطی و بحران‌های درونی شخصیت‌ها است. این طراحی صحنه، با همراهی نورپردازی مناسب، تنش‌های روانی شخصیت‌ها را در هر لحظه برجسته می‌کند.🕊️

بازیگران در این نمایش، هر یک در نقش خود توانسته‌اند عمق و پیچیدگی‌های انسانی را به خوبی به نمایش بگذارند. به خصوص نحوه انتقال شک و تردید، احساس گناه و اضطراب در تک تک لحظات، از قدرت اجرایی بسیار بالایی برخوردار است. بازیگران با تسلط کامل بر نقش‌های خود، توانسته‌اند فضای بحرانی را که در آن قرار دارند، به شکل باورپذیر و ملموسی برای تماشاگر خلق کنند. از پیچیدگی‌های درونی شخصیت‌ها گرفته تا تغییرات تدریجی احساسات آنها، هر حرکت و دیالوگ در راستای پیشبرد داستان و ایجاد تعلیق بیشتر عمل کرده است.🕊️❣️🕊️

یکی از نکات مهم در این نمایش، بازی‌سازی دقیق کارگردان است. او توانسته است به خوبی لحظات تنش‌زا و لحظات آرامش را متوازن کند. در عین حالی که داستان در جریان گم شدن یک کیف به پیچیدگی و بحران می‌رسد، کارگردان به نحوی ماهرانه توانسته است این کشمکش‌ها را به طور طبیعی در روند نمایش پیش ببرد. این انسجام در هدایت بازیگران و تطابق داستان با فضای نمایش، موجب شده که تماشاگر بدون احساس سرخوردگی یا کشمکش‌های غیرضروری، با داستان همراه شود.

پایان نمایش که در آن حقیقت آشکار می‌شود، هم تنش‌های روانی را کاهش می‌دهد و هم در عین حال به تماشاگران این پیام را می‌رساند که بسیاری از مشکلات و بحران‌ها، ریشه در سوءتفاهم‌های ساده دارند. این بازگشت به حقیقت و آشتی میان شخصیت‌ها، پیامی از امید و تجدید رابطه‌هاست. انتخاب چنین پایانی به‌طور ماهرانه‌ای بین مخاطب و شخصیت‌ها ارتباط برقرار کرده و تأثیر عاطفی عمیقی را به همراه دارد.

"چهارراه کوکاکولا" اثری است که با استفاده از بازی‌های فوق‌العاده، کارگردانی دقیق و طراحی صحنه مؤثر، به مسئله‌ای اجتماعی و انسانی پرداخته است. این نمایش از یک داستان ساده، تماشاگر را به دنیای پیچیده و در عین حال بسیار واقعی روابط انسانی می‌برد. با ایجاد تعلیق، توسعه شخصیت‌ها و یک پایان معنادار، "چهارراه کوکاکولا" تجربه‌ای تئاتری است که به وضوح قدرت هنر در انعکاس پیچیدگی‌های درونی انسان‌ها را به نمایش می‌گذارد.🫶

خدا قوت❣️
محمد فروزنده (forouzandeh89)
درباره کنسرت-نمایش ژِن زامبی i
تئاتر "ژن زامبی" آینه‌ای است از دغدغه‌های بنیادی بشر درباره وجود، مرگ و معنای زندگی؛ مسأله‌ای که از دیرباز ذهن‌های اندیشمند را به خود ... دیدن ادامه ›› مشغول کرده است. 🕊️
در این نمایش، مرگ که در زندگی روزمره به عنوان پایان نهایی تلقی می‌شود، به یک عنصر جایگزین در چرخه‌ای بی‌پایان تبدیل شده است،
انگار که انسان در تلاش است با نفی مرگ، خودش را از محدودیت‌های وجودی رها کند. اما آیا در این رهاسازی، حقیقت زندگی و تکامل انسانی نهفته نیست؟🕊️

از منظر فلسفی، این اثر به ما می‌گوید که مرگ، به رغم تلخی و دشواری‌اش، جزء ضروری از تجربه انسان است؛ چرا که در غیاب آن، زندگی از معنا و تحول محروم می‌شود.
شوهر دختر پادشاه که در نبرد جان خود را از دست داده و به جسمی ناقص و منتظر «سبز شدن» تبدیل شده، نمادی است از تلاش انسان برای تعلیق لحظه پایان و امید به بازگشت گذشته‌ای که دیگر نمی‌تواند واقعی بماند. این انتظار همزمان نمایانگر ناتوانی در پذیرش گذرا بودن زندگی و هم نقدی است بر تمایل بشر به جاودانگی، که در نهایت می‌تواند منجر به سکون و فقدان رشد شود.
استفاده از اصطلاحات ریاضی مانند «انتگرال»، «قضیه»، و نام‌هایی چون «یکان» و «ده‌گان» ابزاری است برای بیان نظم و ساختار عقلانی که انسان در تلاش است تا پیچیدگی‌های وجود را به زبانی قابل فهم ترجمه کند؛ اما این زبان، در عین منطق و استدلال، نمادگرایی عمیقی دارد که از تناقض میان قطعی عقل و نسبیت وجود سخن می‌گوید.
در این تقابل، استاد سرزمین دور با استفاده از مثال‌های فلسفی، تلاش می‌کند تا مرگ را به عنوان یک حقیقت اجتناب‌ناپذیر معرفی کند، به این معنا که پذیرش مرگ، زمینه‌ساز آگاهی از ارزش لحظه‌های زندگی و رشد روحانی است.
همچنین حضور دو شخصیت از دنیای واقعی در این سرزمین خیالی، تقابل زنده‌ای را میان واقعیت تجربه انسانی و تمایلات فرار از مرگ به تصویر می‌کشد. این مواجهه، دعوتی است به اندیشه در باب اینکه آیا انسان با انکار مرگ می‌تواند به بلوغ فکری و وجودی دست یابد، یا اینکه پذیرش نهایی مرگ، محرک واقعی تغییر و تعالی خواهد بود.
در نهایت، "ژن زامبی" نه تنها یک نمایشنامه تئاتری است، بلکه یک استعاره از تلاش بشر برای یافتن معنا در میان تناقض‌های زندگی است.

این اثر ما را وامی‌دارد تا از نو به تفکر درباره مرگ به عنوان عنصری ضروری در تکامل وجودمان بپردازیم و بدین وسیله به این نتیجه برسیم که شاید خود ارزش زندگی در پذیرش ناپایداری آن نهفته باشد.🙌

در پایان پیشنهاد میکنم حتما این اجرا رو بعد از تعطیلات عید حتما ببینید❣️🕊️❣️

حامد جان رحیمی نصر
ممنون از خلق دنیاهای جدید💫🫶💫
به به😍
بعد از اینکه میفهمم ایمان صیاد قراره تو ی نمایش باشه، ندیده ی جون ب جونام اضافه میشه🕊️❣️🕊️
و عجب پوستری😍
۲۲ اسفند ۱۴۰۳
سلام دو عدد بلیط ردیف ٤ وسط موجود هست . مناسفانه به نمایش نمیرسیم ٠٩١٢٥٥٣٧٥٥٨
۰۵ اردیبهشت
Samira
سلام دو عدد بلیط ردیف ٤ وسط موجود هست . مناسفانه به نمایش نمیرسیم ٠٩١٢٥٥٣٧٥٥٨
برای چ تاریخی موجود است؟! جمعه؟
۰۷ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
انتظار این بازی فوق العاده ارو از روزبه حصاری نداشتم،
غافلگیر شدم حقیقتش،صدشو گذاشته بود👏🕊️👏
برعکسش ب نظرم امشب،شب آقای صدیقی مهر نبود متاسفانه🤗

طراحی صحنه خوب بود✌️ ولی لباس نه👔
موسیقی هم ک زنده و ب اندازه و فوق العاده

و در مجموع برای اولین کارگردانی ب نظرم ارزش دیدن داشت و داره، ببینید حتما🕊️🎭🕊️

محمد جان
ممنون بابت این‌که به تماشای نمایش ما نشستید. خوش‌حالیم که دوست داشتید و پیشنهادش می‌دید.
۲۳ بهمن ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جز ده تا تئاتریه ک امسال خیلی دوسش داشتم❣️🎭❣️
فوق العاده بود🕊️
موسیقی 🎧❣️
بدون توقع رفتم دیدنش، لذت بردم💙
اگر تمدید شد حتما برید ببینید✌️

فقط بعضی از دوستانی امشب مثل من مخاطب بودن، شاید باورتون نشه ک کل اجرای نمایش صحبت میکردن، آقاااااا جون عزیزتون نکنید اینکارو، اینکه ب ترک دیوار هم میخندین و میتونم تحمل کنم، حرف زدن وسط اجرا آخه🥺
شب منم همینجور بود، پول میدن میان تیاتر میتینگ بذارن
۲۲ بهمن ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چه کست فوق العاده ای❣️🕊️❣️

مجید یوسفی از جشن بی خودی تا لانچر ۵🎭
از مگه تموم عمر چندتا بهاره تا تاسیان 📺
نمیذاری زودتر دفتر نمایش امسالو ببندیم
۲۱ بهمن ۱۴۰۳
محمد فروزنده
🕊️🤗🕊️
خیلی ممنون از لطفتون🙏😍
۲۲ بهمن ۱۴۰۳
مجید یوسفی
خیلی ممنون از لطفتون🙏😍
مخلص🕊️❣️🕊️
۲۲ بهمن ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به به😍
عجب شروعی
عجب سریالی❣️🕊️❣️

بیضایی، کیارستمی💎❣️💎

یادمه برای در انتهای شب گفتم ، قسمت اولش ک عالیه ایشالله تا انتهاش خوب باشه، و خوب موند💎
این سریالم مطمئنم عالی ادامه پیدا میکنه💫

خانم پاکروان دم شما گرم❣️💎❣️
دو تا از بهترین سریال های ایرانی چندسال اخیرمو و کارگردان های ... دیدن ادامه ›› زنمون ساختن❣️💪❣️

چه متنی، چه گریم هایی فوق العاده ای ،چه فضاسازی هایی، چه طراحی لباسی،چه دکوپاژ هایی،چه روند داستانی جذابی😍❣️😍
ب جرات میتونم بگم هر کی تو این سریال بازی میکنه یا فعالیت داره، جز افتخارات کارنامه اش در آینده ب حساب میاد🤗
یعنی این سریال بهشون اعتبار میده ،حتی به چهره هایی ک توش بازی میکنن🌺

دیگه نمیدونم چی بگم ک ذوقمو نشون بدم🤗

فقط میتونم مثل در انتهای شب و مگه تموم عمر چندتا بهاره بگم ببینیدش❣️🕊️❣️

همزمانی قسمت اول این سریال با دیدن برادران کارامازوف خیل نژاد و بی پدر مساوات، دو روز عالی رو برام ساخت❣️💎❣️

اگر اجرا رو به دو نیمه و هر نیمه رو ب دو تایم تقسیم کنم
تایم اول نیمه دوم ی مقدار اجرا افت میکنه و ریتم کند میشه🤗

در بقیه تایم ها ریتم عالی و اصلا متوجه گذر زمان نمیشید🕛

بازی ها فوق العاده❣️
حامد رسولی,میلاد شجره،سجاد حمیدیان و خانم شکیبا بهرامیان بازی بدن بی نظیر❣️🕊️

بدن و بیان همگی عالی💪
دو سه تا تپق تو هفت ساعت اجرا بنظرم قابل چشم پوشیه✌️

طراحی نور،انتخاب موسیقی ها عالی 🎧


در آخر با ی دیالوگ ... دیدن ادامه ›› از نمایش نظرمو ب اتمام میرسونم:

""برای سوال هایی ک پرسیدید پاسخی ندارم، اما من از خود میپرسم:

دوزخ چیست؟!

و اینطور پاسخ میدهم:

«رنج ناتوان بودن در عشق ورزیدن!»""

*زوسیما*

آقای خیل نژاد دم شما گرم❣️🕊️❣️
خداقوت💫

خوب لازمه جمله ای ک برای نمایش خا ن وا ده استفاده کردم و دوباره تکرار کنم🤗

در حدی نیستم ک بخوام از کار مساوات ایراد بگیرم❣️

امشب بعد از دیدن هفت ساعت برادران کارامازوف نمایش بی پدر رو دیدم🥸

طراحی صحنه فوق العاده💫
طراحی نور فوق العاده☄️
طراحی لباس فوق العاده👔
طراحی گریم بی نظیر🤡
بازی ها یکی از یکی بهتر، قدرت بیان💎 بدن 💪
انتخاب موسیقی🎧✌️

فقط من تقریبا ردیف ها آخر بودم
بنظرم ی جاهایی صدا هارو متوجه نمیشدم
شاید سیستم صوتی مشکل داشت، شایدم گوش خودم👂
خداقوت🕊️🎭❣️🕊️

۹ ساعت نمایش👍👍👍 رکورد خفنیه
۱۹ بهمن ۱۴۰۳
میثم هنزکی
تئاتر بین های جسور دبل کار و هت تریک کار زیادی رو میشناسم ولی اجازه بدید خالصانه ترین احترام ها رو نثار تون کنم ! بی شک این رکورد دست نیافتنیه !
مخلصیم🕊️🌺🕊️
ارادت❣️
۱۹ بهمن ۱۴۰۳
خیلی حالم بد شد و انرژی منفی داشت فقط اصلا خوشم نیومد
۲۱ بهمن ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیپلم افتخار بهترین اثر و جایزه نقدی بخش مسابقه تئاتر صحنه‌ای به نمایش انگلیسی به نویسندگی ساناز طوسی و کارگردانی امید امیدی و فراز غلامی اهدا شد.

فراز جان❣️🕊️❣️
ممنونم از محببتت محمد عزیز
لطف داری برادر 😍😍
۲۷ بهمن ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
محمد فروزنده (forouzandeh89)
درباره کنسرت-نمایش ژِن زامبی i
بعد از آلزایمر و شیزوفرنی و وی ای آر، منتظر جهان ژن زامبی هستم🎭
آقای رحیمی نصر کاربلد🕊️❣️🕊️
درود بر شما نازنین مرد
عشق نثارتان ک پیشاپیش مارا از محبت سرشار میکنید🙏🙏🙏
۱۷ بهمن ۱۴۰۳
چرا باید اینقدر قشنگ و حرفه ای باشین💪🏻لذت بردم از اجرای تک تک شما عزیزان😍براتون آرزوی موفقیت دارم 🤞🏻
۰۷ اسفند ۱۴۰۳
کار استاد حامد رحیمی عزیز مثل همیشه عالی و همچنین گروه موسیقی کار درست و حرفه ای با اجرای بی نظیرشون مخصوصا طاهر جان علیرمضانی بسیار رنگ جالبی به این اثر داده.تشکر میکنم از کلیه عوامل و بازیگران. مانا و پیروز باشید...
۱۹ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در حدی نیستم ک بخوام از کار مساوات ایرادی بگیرم🤗🕊️

همگی بازی ها فوق العاده،
محمد علی محمدی(بابای خانواده) عالی🎭
علی محمودی(مامان بزرگ) بی نظیره❣️از اون دست بازیگری هایی برا من هستش ک اسمش تو هر نمایشی باشه، باید حتما ببینم❣️🤗❣️
بعد از نقش ب اون سختی تو ورق الخیال ،الانم این نقش با حرکات بدن فوق العاده😍 بی نظیره🕊️

طراحی صحنه عالی، طراحی نور بی نظیر،دم آقای کوزه گر گرم✌️
طراحی لباس عالی💙
طراحی گریم فوق العاده😍(همگی سیبیل, فوق العاده)

خدا قوت🕊️❣️🕊️


سجاد آل داود
اگر نداشت یعنی به گروگان گرفته شدی؟
نه
یعنی هک ام کردن🕊️❣️❣️
۱۳ بهمن ۱۴۰۳
محمد فروزنده
نه یعنی هک ام کردن🕊️❣️❣️
😂😂😂😂😂
۱۳ بهمن ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید