در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محمد فروزنده درباره نمایش قربانگاه: در خوابگاه ی پادگان، جایی ک نظم نظامی با بی‌نظمی روحی سربازها در تعارض
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:19:03
در خوابگاه ی پادگان، جایی ک نظم نظامی با بی‌نظمی روحی سربازها در تعارضه، نمایشی شکل می‌گیره ک از دل یک شوخی ساده، به یک تراژدی روانی و اخلاقی ... دیدن ادامه ›› عمیق تبدیل می‌شه🥴😵‍💫

همه‌چیز از تصمیم شش سرباز برای برگزاری جشن پتو برای هم‌خدمتی‌شون آغاز می‌شه، یک رسم شناخته‌شده و به ظاهر بی‌ضرر. اما همین شوخی، ب نقطه‌ی آغاز سقوط اخلاقی جمعی‌شون بدل می‌شه. وقتی متوجه می‌شن ک آن سرباز دیگر نفس نمی‌کشد، اولین واکنش، نه کمک یا اعتراف، بلکه سکوت، انکار و پنهان‌کاری است🤗

در این لحظه، ما وارد قلب روان انسان‌ها میشیم، جایی که هر کدوم از سربازها برای حفاظت از خودشون، دست به انکار نقش خود می‌زنن و گناه را به دوش دیگری می‌اندازن.اونها خودشون رو با ی قسم کورکورانه متحد می‌کنند، اما این اتحاد، بیشتر شبیه هم‌دستی در گناهی ناگفتنی است تا ی عهد رفاقت. وجدانِ جمعی‌شان ترک برمی‌داره، و آنچه بین‌شان می‌ماند، سکوتی مرگبار، پر از اضطراب، ترس و شک است.☠️

تراژدی زمانی کامل می‌شود ک می‌فهمیم آن سرباز فوت‌شده، همان روز معافیتش صادر شده و فردای آن شب قرار بوده خدمتش تمام شود. این حقیقت، نماد تلخی از تقدیر، بی‌رحمی زمان، و نادانی انسان است. مرگی ک می‌توانست رخ ندهد، تنها به‌خاطر لحظه‌ای شوخی، غرور جمعی و ناآگاهی رخ داده.😑

از نظر هنری، نمایش با بازی نور و تاریکی پیش می‌رود. خاموشی شبانه فقط مربوط به چراغ‌ها نیست،خاموشی وجدان و تاریکی حقیقت نیز هست. ما در فضایی بسته، تنگ و ساکت قرار داریم،خوابگاهی ک حالا نه محل استراحت، ک به قربانگاه روان سربازها تبدیل شده است.👀

نام نمایش قربانگاه، بار معنایی سنگینی دارد. اینجا نه‌ فقط یک انسان، بلکه بی‌گناهی، اعتماد و شاید حتی انسانیت قربانی می‌شود. سربازی ک مرگش در بستر شوخی رخ می‌ده، خودش بی‌خبر از اینکه به پایان نزدیک است، و دیگران بی‌خبر از اینکه با ی لحظه، ی تصمیم، وارد جهنم درونی‌ای می‌شوند ک پایان ندارد.🕳️

در غیاب قهرمان، تمرکز داستان بر روی بازتاب درونی مرگ است
نه خود مرگ!
این انتخاب جسورانه، باعث می‌شود تماشاگر مدام به این فکر کنه ک
اگر من یکی از این شش نفر بودم، چیکا می‌کردم؟
اینجاست ک نمایش، صرفاً یک روایت نیست، بلکه ب آیینه‌ای برای تماشاگر تبدیل می‌شود.
آیینه‌ای که باید در آن چهره‌ی خودش را در موقعیتی بحرانی ببیند.
در نهایت، نمایش قربانگاه اثری‌ست درباره مرز باریک شوخی و خشونت، دوستی و خیانت، بی‌گناهی و گناه جمعی، و مهم‌تر از همه: بار روانی رازی ک گفته نمی‌شود اما خاموش هم نمی‌ماند.🤗

در آخر مجید عراقی عزیز و صادق برقعی عزیز فوق العاده هستن🕊️❣️🕊️
امشب برای آقای علی غریب ک بازی اشون هم خوب بود، اتفاقی در حین اجرا افتاد ک امیدوارم سلامت باشن🕊️🤗🕊️
ممنونم از نگاهتون🙏🏼🌹
۲۲ فروردین
محمد فروزنده
نمیای که🤦‍♂️
😅😅بعد از این ایشالهه
۲۳ فروردین
خوابگاه و تخت دو طبقه
از این تخت به آن تخت
از نوجوانی به کهنسالی
کسانی که میشناسی کسانی که نمی‌شناسی
خواب می‌بینی خواب خوش اما زود بیدار می شوی
می ترسی یار دیرینه از دست برود
تخت زمخت خشک با سر و صدای عجیب
اگر یک شب تنهایی را در آغوش نکشی چه می شود
گاهی دلت برای خودت تنگ می شود
۲۴ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید