در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | پوریا صادقی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:42:06
 

شخصیت عمومی

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یه کار کارگاهی با پرداخت عالی…
مثل یه تیکه آهن که سیقل و پولیش بخوره تا مثل نقره براق و درخشان بشه.

جشنواره ای از صداها و سوگواره ای از بوها… از همون بدو ورود

احتمال میدادم بعد از این همه مدت دوری از صحنه، یه کار درخشان از همایون غنی زاده ببینم که نشد.
یه ایده یه شبه که با سر هم کردن یه سری اطلاعات باستانی و کمی شیطنت به متن تبدیل شده بود. مثل کارای دانشجویی که تو مولوی کوچیک یا بعضی سالن های خصوصی ... دیدن ادامه ›› میبینیم.

اجرای تیم بازیگری خوب بود. کاری که ازشون خواسته شده بود رو انجام دادن. دستمریزاد. کمبود از کاری بود که ازشون خواسته شده بود!

دیالوگ ها هم بد نبود. اشاراتی به باورها و جغرافیای یونان باستان داشت که جالب بود. اما لازمه کلماتی مثل لابیرنت(لَبیرنت، هزار تو)، معبد دلف(معبد دلفی مربوط به خدای آپولو)، مینوتور(موجودی با تن انسان و سر گاو که از همخوابی پسافه دختر هلیوس و همسر مینوس با یک گاو متولد میشود و پدرش او را در یک هزارتو زندانی میکند. هزارتویی که به سفارش مینوس و توسط ددالوس ساخته میشود) رو از قبل بدونین چون فکر میکنم ممکنه با ندونستنشون از اجرا جا موند و گم شد.

بازی هایی که با صدا و سکوت شده بود جالبترین قسمت کار بود. منو یاد یه جوک قدیمی انداخت: یه مردی نشسته بود رو زمین و با چکش میزد روی قسمت حساس مردانه ش! بهش میگن مردک این چه کاریه میکنی؟ میگه شماها نمیفهمین، وقتی نمیزنم یه حالی میده!!!
با این حال هر دو نهایت طیف صدا وجود داشت. اوج سر و صدا تا سکوت. و بین این دو صداهای ریز که توجه رو کامل به خودش جذب میکرد و مشخص بود طراحی شده.

وقتی به اجرای سوتفاهم سال ۹۷ همین گروه مونگو فکر میکنم، یه تئاتر کامل بود. قیاس که میکنم با این اجرا… اصلا نمیخوام بهش فکر کنم! شما را چه شدست آقای غنی زاده؟
نکته قابل توجه اینه که طبق مقاله ای در سایت “راهنمای تیاتر بریتانیا” این اجرا در سال ۲۰۰۸ در باربیکن به اجرا در اومده. حدود ۱۷ سال پیش ارائه شده. البته خبری از تحسین توش نیست. هر چند اصلا نمیدونم “تئاتر تحسین شده” یعنی چی! سوالی که پیش میاد اینه که آقای غنی زاده، آیا کفگیر در این اندازه به ته دیگ خلاقیت خورده که در پختگی ۴۴ سالگی کاری رو که در ۲۵ سالگی نوشتید و اجرا کردید رو دوباره به صحنه ببرید؟
https://www.britishtheatreguide.info/reviews/daedalus-rev
آقای غنی زاده عزیز، شخصا شما رو اگر بهترین کارگردان تئاترمون ندونم(تا پیش از این)، جزو بهترینها اید. مسخره بازتون آبروی از دست رفته ۲۰ سال گذشته سینماست. اگر اینطور انتقاد میکنم، به این دلیله.
نگرانم که نگرانیم به واقعیت بدل شده باشه و حتی بیشتر:
https://www.tiwall.com/wall/post/206143

باید میدونستم از این تهیه کننده، آقای افشاریان، باید توقع کارهای بفروش داشت نه تئاتر. تجربه فیلم تئاتر بک تو بلک و اجرای تنهایی و تن هایی بهم هشدار داده بود اما از همایون غنی زاده انتظاری بیشتر داشتم.

تا جایی که یادمه این سالن بصورت پروسینیوم(اشتباه نکنم میشه قاب صحنه ای) بود. تبدیل کردنش به بلک باکس باعث شده به خاطر شیب کم قسمت تماشاچی ها، دید بسیار محدود بشه و اتفاقات کف صحنه دیده نشه. از حرکت سر تماشاچی ها موقعی که اتفاقات کف صحنه در جریان بود، میشه حدس زد از ردیف سوم به بعد دید نداشتن و عقب تر هم نمایش رو رادیویی دنبال میکردیم.

دکور و شیوه اجرایی خلاقانه، خالقانه و جسورانه بود. که البته اینجا هم باید تیم بازیگری رو برای نحوه استفاده ازش تحسین کرد. براوو…

در مجموع با این قیمت بلیط، از ندیدنش چیز زیادی از دست نمیدادم و با دیدنش هم چیز زیادی بدست نیوردم.



________
پ ن: اگر از میگرن رنج میبرین، مطلقا توصیه میکنم از دیدنش صرف نظر کنید. این رو تیوال باید تو قسمت توضیحات بنویسه. همون جایی که مثلا مینویسه مناسب بالای ۱۸ سال.
باید علاوه بر میگرن نوشته بشه با گوش گیر و ماسک وارد شوید، و متاسفانه متنی وجود نداشت!
دقیقا وقتی که فهمیدم بازگشت جناب غنی زاده به صحنه با این کار قدیمیه، همین حرفای شما توی ذهنم بود که چرا ؟؟؟ هیچ ایده ی جدیدی نبوده یعنی؟
کاملا باهاتون موافقم !
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
😍
حسین چیانی این را خواند
مهرنوش مومنی این را دوست دارد
آزارهایی که تماشاگر طول نمایش میبینه اجازه درگیر داستان شدن رو نمیده. طول نمایش فقط منتظر تموم شدن سوت جیغ بازیگر پدر و همچنین فریادها و گریه های مداوم بازیگر فرزند و ترس انجام دوبارش بودم که متاسفانه تا انتهای نمایش مدام بیشتر هم میشد. در بین کارهای همایون عزیز با اختلاف بدترین نمایشش بود. تنها نقطه قابل اعتنا، خلاقیت صحنه بود که اون هم نه البته در اندازه های میسی سی پی.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
۲۶ شهریور بلیط گرفتم واسه ۸ مهر. یهو اونا اینا رو زدن، افتاد عقب. بعد اینا اونا رو زدن، باز افتاد عقب. تقریبا مطمئن بودن امروزم یه آتشفشانی، ... دیدن ادامه ›› شهاب سنگی، بمب اتمی، چیزی میشه و باز نمیشه! ظهر اس ام اس دادن که نمایش یه ربع زودتر شروع میشه! اما انگاری آخرش شد! و چه شدنی…

خب به دلم چسبید
اینکه داریوش علیزاده یه خط فکری رو دنبال میکنه خیلی عالیه و خیلی هم جذاب ارائه ش میکنه. هم در سبکی و هم نارنگی
تشابه حضور بازیگرا هنگام ورود تماشاگر در دو نمایش و اینکه در هر دو نمایش بازیگر زن در صحنه حضور نداشت برام یه جور حس احترام رو داشت. دست مریزاد

از بازی ها لذت بردم، خیلی…

نحوه روایت و شگرد شروع هر قصه بزام جالب بود



طراحی لباس درگیرم نکرد. تناسبی با نمایش به چشمم نیومد و چیزی برام تداعی نمیکرد.

فضای کار انرژیی که باید رو بهم منتقل نمیکرد و احساساتی که باید رو باشدت مطلوب تحریک نمیکرد. خیلی دنبالش گشتم که علت چیه. بازی ها نبود، دیالوگها نبود، نبود دکور و اکسسوار نبود، کار کمی از ریتم خارج میشد اما این هم نبود. در نهایت به نظرم رسید از نوره. هم یکسان بودن نور و مخصوصا جنس نور مانع ایجاد فضا میشد. صحنه رو تخیل کردم با یه فیلتر اَمبر که چقدر میتونست فضا رو دگرگون کنه. هم گرم تر و‌هم‌ملایم تر. الان نور زیاد از حد تیز و روشن بود.
فکر میکنم این موضوع هم روی بازی بازیگرا و هم روی منِ تماشاچی تاثیر گذاشت.

در مجموع بسیار نمایش رو دوست داشتم و لذت بردم.

ضمنا این یکی از طولانی ترین تشویق هایی بود که در مدتها دیدم. صد البته که لیاقتش رو داشتید. براوو



خوشحالم یادداشت شما رو برای یک اجرایی که البته مورد پسندتون هم بوده رو میخونم .
۲۱ مهر ۱۴۰۳
میثم هنزکی
خوشحالم یادداشت شما رو برای یک اجرایی که البته مورد پسندتون هم بوده رو میخونم .
ممنونم ازت میثم جان
۲۱ مهر ۱۴۰۳
داریوش علیزاده
آقای صادقی عزیز خیلی ممنونم 🌹🌹
درود به شما و گروه خوبتون
۲۱ مهر ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اسم داریوش علیزاده رو که دیدم، این جمله یادم اومد:
“تو همین یه ساعت کاراکترها رو شناختم و بهشون محبت پیدا کردم. ضعفاشون رو، قوت هاشون رو، علایقشون رو، زیاده خواهی هاشون رو…”
و در پایان با رفتن هر کدوم چشمم تر شد.
هنوز میمیک پدربزرگ در شروع نمایش موقع ماهیگیری یادمه و خیلی چیزای دیگه.
سبکی نمایش قَدَری بود، امیدوارم نارنگی هم همینطور باشه.
اینم تازگی داره!
قبل از شروع فروش، پر شد!!!
منم چند روز منتظر بودم پیش فروش روز جمعه باز شه و بخرم
ولی در عین ناباوری این اتفاق افتاد :|
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
خریدار
نوید آغاز (navidaghaz)
پوریا صادقی
خب امیدوارم ازش لذت بررن با فروشش در بازار ازاد یا هر چیز دیگه که من و ما رو در تماشای نمایشتون نخواهید داشت گروه هایی که تماشاچی که مثل من و ما رو مسخره خودشون می دونونن این گروه های ...
دوست عزیز
اجازه بدید من یه توضیح عرض کنم خدمت‌تون تا متوجه ماجرا بشید

تعداد اجراهای ما در سالن حافظ در حال حاضر محدود هست و بعلت هزینه‌های زیاد سالن ما مطمئن نیستیم که تمدید برای اجرای ما شدنی باشد. مگر اینکه سالن همکاری ... دیدن ادامه ›› بیشتری کند.

از طرفی تعداد بازیگران و عوامل نسبت به اجراهای معمول بسیار زیادتر هست و ظرفیت سالن محدود و به همین خاطر درخواست برای بلیت گروهی از طرف اعضای خود گروه از روز اول پیش‌فروش خیلی زیاد بود، ما هم‌ تصمیم گرفتیم با به حدنصاب رسیدن تعداد گروه‌ها دو روز رو برای تقاضای خود گروه قرار بدیم. یکی آخر هفته که جمعه رو انتخاب کردیم و دیگری یکشنبه که معمولا روز سبکتری در تئاتر است. این گروه بیشتر از ۱ سال تمرین کرده و حق همه‌ی اعضای گروه است که تلاششان دیده شود.

به همین خاطر این مسئله پیش اومد. نه بازار آزادی وجود دارد، نه چیز دیگر. مدیریت کردن بلیت‌ها در گروه‌های شلوغ و در سالن‌های گران، با اجرای محدود، پیچیدگی‌های زیادی دارد.

ما مشتاقانه در انتظار دیدار همه شما دوستان عزیز در طول اجرا هستیم و من به شخصه به عنوان روابط عمومی گروه، تمام تلاشم رو برای فراهم آوردن شرایط مناسب انجام خواهم داد.

با تشکر از حساسیت شما🍀🙏
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
پوریا صادقی (spouria)
نوید آغاز
دوست عزیز اجازه بدید من یه توضیح عرض کنم خدمت‌تون تا متوجه ماجرا بشید تعداد اجراهای ما در سالن حافظ در حال حاضر محدود هست و بعلت هزینه‌های زیاد سالن ما مطمئن نیستیم که تمدید برای اجرای ما ...
ممنون از توضیحتون
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
وقتی اسم ماهان حیدری رو دیدم، یاد دیو و دلبر افتادم.
یادمه جمله ای که تونستم راجع بهش بگم این بود: در حد بضاعتمون، خوب بود…
راجع به شازده کوچولو میتونم بگم: فراتر از انتظار!
ماهان حیدری حسابی سطح کارش رو بالا برده. چندین پله.
هماهنگی، ویژگی بارز این تئاتر بود.
هماهنگی شازده کوچولوها
هماهنگی حرکات و موسیقی
هماهنگی نور و حرکات
که در بعضی از بازیگران بیشتر هم به چشم می اومد.
تماشای کار، لذت زیادی نصیبم کرد.
شنیدن آلتو و سوپرانو روی صحنه ... دیدن ادامه ›› رودکی! یکی از آرزوهای قدیمیم بود. اون های نوت روباه، مو به تنم سیخ کرد و ناخودآگاه ساعدمو مالیدم که بخوابن سر جاشون!
آقای حیدری، دفه ی بعد باله لطفا…
درمورد صدابرداری‌باید‌بگم که نسبت به دیو‌ و‌دلبر عالی شده بود. یادم بود وسط دیو و دلبر هدفونم رو توی گوشم گذاشتم که حجم درهم صدا کمتر آزارم بده. دیروز هم یادم بود که با خودم ببرمش. اما صدا برداری به قدری لطیف و شفاف بود که ابدا نیازی بهش نبود. دستمریزاد
چند اشاره ای که به امروز ما در کار وجود داشت، خطر لاکژری و بی دغدغه بودن رو از سر اجرا گذروند. هوشمندانه بود.
به جرات بهترین بیگ پروداکشنی بود که تا امروز روی صحنه های ایران دیدم.

در مجموع بسیار راضی و غنی از سالن خارج شدم. و قدردان تمام زحمتی که برای این کار کشیده شده بود هستم.


______
یکی دو‌ نظر شخصی
جاهایی وجود کمی مکث بیشتر میتونست زمانی برای تشویق بازیگر وسط صحنه بدست تماشاگر بده. تشویقی که انتظار و البته استحقاش رو داشتن. مثل جغرافیدان

ساکسیفون درخت، نیازی به میکروفون نداشت. و جاهایی دیستورت‌میشد که حیف بود. شاید یه جایی از سیستم صوتی خوب سالن، توانایی پخش صداش رو نداشت که حیف بود.
پوریا صادقی (spouria)
درباره نمایش بودن i
آخیش…
کیف کردم…
لذت بردم…
خستگیم در رفت…

چه خوبه کسایی رو داریم که از دل جامعه و فرهنگ و جهان بینی خودمون، به این شکل هنر خلق میکنن.

زنده باشی عاطفه عزیز و برامون بسازی.
دوباره به تماشات میام.
پوریا😍😍😍♥️♥️♥️
۰۷ دی ۱۴۰۲
پویا فلاح
به به آقای صادقی نازنین
پویای عزیز…
۰۸ دی ۱۴۰۲
امیرمسعود فدائی
پوریا😍😍😍♥️♥️♥️
امیر مسعود… ❤️🎭🍀
۰۸ دی ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تقصیر خودم نیست، تصویر ذهنی من از دوران پهلوی و قجری رو علی حاتمی برام ساخته. هر سکانس و پلانی که از این سریال میبینم، ذهنم رو مثل یویو میبره به هزاردستان و سلطان صاحبقران و کمال الملک و بر میگردونه.

شایدم به خاطر تصویر زشتیه که محمد رحمانیان با چخوف ساد از خودش تو ذهنم ساخته که نمیشه لذتی ببرم. با اون خامه ی قلم شکر امیزش!
باید بگم تا جاییکه من میدونم خامه خودش یعنی “قلم” حالا چرا شده “خامه ی قلم”، من بی خبرم!

با ورود مالناوار لیلا حاتمی دیگه نمیشه علی حاتمی رو از ذهنم بیرون کنم. نمیتونم تصمیم بگیرم اگه هنوز زنده بود بازم یه سریال ناب و موندگار بهمون هدیه میداد یا اینکه اونم یه چیزی شبیه همینا تحویل میداد. هر چند که به چشم من همه ی این سبک سریالا روی گُرده ی آثار حاتمی سوارن.

البته که تا اینجا این سریال خیلی شبیه فیلم “عیالوار” ساخته پرویز نوری هم هست…

گویا همچنان باید چشم به راه و در حسرت یه سریال ایرانی دلچسب و خوش ساخت موند…
اجرای جالبی بود…
قبلا برنابا رو از آیلار یوسفی زاده و صادق حسینی دیده بودم که بازیهاشون رو خیلی دوست داشتم. توانایی جالبی در ساختن فضا و تصویر برای مخاطب دارن. اینجا که از برنابا هم بهتر بودن. امید زیادی به آینده شون دارم.

طراحی حرکات جالب توجه بود که خوب هر ارائه شد.

نمایش رویکردی مناسبی به موضوع کودک آزاری داره که در کنارش مسایل دیگه ای رو‌هم به چالش میکشه. فقر، اعتیاد، الکل، رویکرد سیستم به اینها و…

در مجموع نمایش رو دوست داشتم و از دیدنش لذت بردم. دستمریزاد…
پوریا صادقی (spouria)
درباره نمایش آناتول i
به قول دوستی: یه اجرای ضد درام…
تجربه ای لذت بخش و اجرایی متفاوت از یه متن خوب…
به خاطر مشغله بیش از حد، این پنج شش هفته اجراهای زیادی ندیدم و اون چند تا هم چنگی به دل‌نمیزد. نگران بودم ذائقه م رو از دست داده باشم اما به قول‌مکس، این اجرا قرار بود‌جادو کنه، که کرد. دستمریزاد…
بازی ها رو دوست داشتم.
از سبک اجرا و نگاه کارگردان به متن هم بسیار لذت بردم.
میشد دلیل حضور بعضی بازیگرای مرد واضح تر بیان بشه که البته خلل چندانی هم وارد نکرد.

ممنونم که جذبه ی تئاتر رو اینجور برامون زنده میکنید… براوو…
ااا آقای صادقی
نبودین دلمون تنگ شده بودا ☺️
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
بهار مومنی
ااا آقای صادقی نبودین دلمون تنگ شده بودا ☺️
بهااار عزیز،
ممنونم از محبتت. منم دلتنگت بودم.
🍀🎭
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
پوریا صادقی
بهااار عزیز، ممنونم از محبتت. منم دلتنگت بودم. 🍀🎭
مرررسی پوریا جاان🌱😊
۳۰ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پوریا صادقی (spouria)
درباره نمایش آناتول i
بله… ارزش چند ماه انتظار رو داشت 👍🏼
پوریا جان بعد از نمایش چند دقیقه تو خیابون منتظر شدیم که خداحافظی کنیم ولی ندیدیمت. الان فهمیدم چرا :)
۲۵ مرداد ۱۴۰۱
پوریا صادقی
سلام سعید جان، بله. من هم چون قبلا شما رو ملاقات نکرده بودم، از سپهر-پدیا! پرسیدم. چون گرم صحبت با فریبا خانم عزیز بودید نشد بیشتر گپ بزنیم. البته که سردی وجود نداشت و سلام و احوال پرسی و ...
من هم از دیدارتون خوشحال شدم و امیدوارم در اینده بیشتر ببینمتون
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
سعید قدرتی
من هم از دیدارتون خوشحال شدم و امیدوارم در اینده بیشتر ببینمتون
امید و امید
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پوریا صادقی (spouria)
درباره نمایش تب i
نمایش متوسطی بود…
چه در متن و چه در اجرا…
اما اینکه تقابل دو تفکر و دیدگاه رو با نگاهی مشخص به زبان ساده مطرح کرده بود، از نظر من ارزشمند بود… البته که وزن متن به یک سمت می چربید که اشکال نیست. تفکر نویسنده و کارگردانه.

مشکل اصلی در صدای بازیگر بود که از ردیف ۳ گاها شنیده نمیشد.
و به نظر من دکور باید لااقل یک متر عقب تر میرفت تا همه صحنه ها برای همه ی سالن قابل دیدن باشه. که البته اونوقت با این بیان بازیگر، نصف نمایش شنیده نمیشد!
حتی به ذهنم رسید دکور رو بعد از شروع اجرا جلو اوردن. چون نورپردازی هم دقیق نبود. به جز قسمتی که با دکور جابه جا نمیشه!

در مجموع لذت ... دیدن ادامه ›› بردم.



_____
اسپویل
گویا بازیگر اوایل نمایش چندان تمرکز نداشت و با تپق پنکه به خودش اومد و باقی اجرا خوب پیش رفت.

در نمایش میگه من زبونشون رو نمیفهمیدم. در جای جای دیگه که صحبت از شرکت در میتینگ و سخنرانی میکنه، میگه راجع به این حرف می زدن و راجع به اون. که نشون از متوجه شدن سخنرانی ها میشه. دلیلش برام مبهم موند.

دو قسمت زندان هم برام مشخص نشد که چه وقت از زندگیش اتفاق افتاده و چرا؟
سلام پوریا جان

*اسپویل*


اون دو تا صحنه زندان که گفتی من اینجوری برداشت کردم که با توجه به نوع نور و فضاسازی؛ صحنه های ذهنی طرفه، تو ذهنش برای خودش یه زندان درست کرده و... که همین دو صحنه باعث شد خاطراتش رو شروع به بازگو کردن کنه
۱۰ مرداد ۱۴۰۱
امیرحسین شاه حسینی
سلام پوریا جان *اسپویل* اون دو تا صحنه زندان که گفتی من اینجوری برداشت کردم که با توجه به نوع نور و فضاسازی؛ صحنه های ذهنی طرفه، تو ذهنش برای خودش یه زندان درست کرده و... که همین دو ...
سلام امیرحسین جان،
من این رو نگرفتم از نمایش! به نظرم اگه اینطور بوده باشه یه ناهمگونی با باقی داستان پیدا میکنه.
۱۰ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اونچه اینجا می نویسم مواردیه که به نظرم جای تقویت داشت و ابدا به معنی ضعیف بودن کار نیست که برعکس نشون پتانسیل بالای گروه برای به حداکثر رسوندنه. ... دیدن ادامه ›› و فقط قصد دارم اونچه روی صحنه دیدم رو به گروه منتقل کنم.

به چشم من آلنده نازنین یه نمایش کارگردان محور بود.
بعضی نمایشها، بار روی دوش بازیگره، بعضی دکور، موسیقی و…. النده اما از هر لحاظ بر‌ بر پایه ایده ها و تفکرات برهمنی نازنین بود که فضای خلاقیت و بروز کامل رو از خیلی از بازیگرا گرفته بود.
سه کاراکتر کارگردان، تهیه کننده، بازیگر حرفه ای به خوبی پرداخت شده بودند. و از پتانسیل بازیگران به خوبی بهره برده شده بود. اما سه کاراکتر دیگه ای جار کار بسیار داشتند و بازیگرا هم توان ارائه ی بیشتر رو داشتن که گویا محدود شده بودن. توان بازیگرا حیف شد.

خانم صمدی رو اولین بار در نمایش آن دیگری دیدم. به دو مرتبه. بار اول بازیشون رو اصلا نپذیرفتم و حتی با خانم زندی نژاد(کارگردان) هم مطرح کردم. که دو سه هفته بعد و بار دوم این کاملا رفع شده بود یه بازی عالی ازشون دیدم. نکته جالب این که در هر دو بار نقطه ی قوت بازیشون، صدا و بیان بود که من رو شگفت زده کرد. بیانی رسا، تحت کنترل و هوشیار.
در النده اما اصلا خبری از اون صدا نبود! خیلی جاها حتی برای شنیدن هم مشکل داشتم. بگذریم از ظرافتهایی که میشد جا به جای نمایش وجود داشته باشه.
نکته ایکه درشت به چشمم اومد این بود که در آن دیگری زمانیکه پشت به صحنه دیالوگ می گفتن، صدا به وضوح زمان رو به صحنه شنیده میشد. حتی به ذهنم رسید که عمدا با تون بالاتر صحبت می کنن. در النده اما قسمتهاییکه پشت به صحنه بودن، صدا کاملا خفه و ضعیف و گاها نامفهوم به گوش میرسید. و این تجربه از ردیف ۲ بود.

دلیل اینکه محیط نمایش دو ورودی داشت رو متوجه نشدم. یکی از سمت چپ صحنه و یکی رو به رو. میشد حدس زد که سمت چپی، ورودی پلاتو باشه و روبه رویی ورودی از پشت دکور به صحنه یا به عبارتی ورود به صحنه. اما در قسمتی که سر بازیگران به اون میله ی افقی برخورد میکنه، گروه در حال ورود به پلاتو هستن. یعنی تازه دارن میان سر تمرین. که با فرض بالا، باید از ورودی سمت چپ بیان.
و اگر اینطور نیست، چرا اون میله در ورودی پلاتو نصب شده؟

نمایش در چندین قسمت از نظر میزانسن ضعف داشت و صحنه برای من از ردیف دو(جنب نورچشمی ها) بارها بطور کامل یا نسبی ماسکه شد و بعضی اتفاقات رو از دست دادم.

اما در مجموع کاری بالاتر از نرم اجراها بود. دستمریزاد…
پوریا صادقی (spouria)
درباره فیلم کوتاه بشقاب i
فیلم کوتاه بشقاب برنده جایزه بهتری فیلمنامه، فیلم اول و بهترین تدوین در جشنواره فیلم تبریز شد.
چه لذتی بردم از این فیلم تو جشنواره فیلم تهران… 😍


پستم برای جشنواره:
https://www.tiwall.com/wall/post/239933
امیرمسعود فدائی، سپهر، امیر مسعود و مهرنوش مومنی این را خواندند
میم این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پوریا صادقی (spouria)
درباره نمایش هالووین i
براتون دلتنگ میشم…
پدر نیمه روحانی…
مست راک دوست…
سرباز کودتاچی…
کلنلِ آخ چه ماه شدی…
قصاب مخاطب شناس…
نویسنده ی قلم پنبه ای…
زندانی کلاش…
زندانبان لیلاج…
و کارگردان خوش فکر…
با همه دگردیسی ها و تکاملتون…
با همه زشتی در دل زیبایی ها و زیبایی در دل زشتیهاتون…

۳ بار دیدمتون و هر بار کیف کردم. کاش همیشه روی صحنه بودید…
برادر بزرگ‌همه مایی ❤️
زود برمیگردیم
۲۹ تیر ۱۴۰۱
مهدی رضایی (mehdirezayi)
مخاطب با عشق و محترم
۲۹ تیر ۱۴۰۱
مهدی رضایی
مخاطب با عشق و محترم
با هنرتون عشق میکنم و به ذهنهاتون احترام میذارم… بینظیرید…
🎭💫❤️
۲۹ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یه نمایش ایرانی استخون دار…
بازی های عالی…
فضای باورپذیر…
متن خوب…
دکور مناسب…
بعد از تماشای نمایش وقتی در رورانس از کارگردان دعوت کردن که بیاد روی سن، انتظار داشتم آقای پورحکیمی حداقل ۵۰ ساله باشه اما در کمال تعجب جوانی برازنده روی صحنه اومد که هنرش رو بسیار تحسین کردم. بازی گرفتن از این گروه کار ساده ای نیست. مشتاقانه کارهای اینده شون رو دنبال میکنم. ... دیدن ادامه ›› دستمریزاد…

به جرات یکی از بهترین نمایش های ایرانیی بود که دیدم…

در دیالوگ ها هم نکته ای بود که باهاشون درمیون گذاشتم و قول به تغییر دادند.
ایراد کوچکی در رعایت میزانسن ها هم وجود داشت که مطرح کردم. امیدوارم قابل رفع باشه. هر چند چیزی از نمایش کم نمیکرد.
گپ خوبی بود.

در مجموع تئاتر خوبی دیدم که لذت فراوانی نصیبم کرد. اگر اون تک جمله نبود که مسرور و شادان از سالن خارج میشدم.
بدرخشید…
پوریا صادقی (spouria)
درباره نمایش دیلالل i
نمایش با نمکی بود.
یک‌ربع اول کسل کننده ای داشت اما با صحنه ی ۳+۱ بازیگره که خارج از جدول اتفاق افتاد، نمایش اوج خوبی گرفت و تا انتها هم همونجا باقی موند.

چند بازی امیدوار کننده داشت که نوید اینده ای موفق رو میداد.

سر از کار اعداد و جابجایی در جدول در نیوردم. هر چند ترفند خوبی برای پر کردن فضای صحنه بود و بدون اون پرده ها خیلی خالی میموند...

در مجموع تجربه ی لذت بخشی بود.


دارم کم کم طرفدار خانه ابان میشم 👍🏼👍🏼
دو نمایش تجربی… دو تجربه ی دلپذیر…
ضمن تشکر از شما بابت نظر و تماشای نمایش «دیلالل»
از لطف قلمتان سپاسگذارم🎭♥️
۲۹ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش خوبی بود. عالی نه، فقط خوب…
اجرا و مخصوصا دیالوگها نسبت به اجرای جشنواره تغییرات قابل توجه ی کرده بود و حدود نیمی از دیالوگها برام تازگی داشت. که کیفیت اجرا رو خیلی بالاتر برده بود.

دلیل گردان بودن اینه رو متوجه نشدم! یکبار ازش استفاده شد و چندین بار وسط اجرا مجبور شدن کنترلش کنن.

انتقاد جدیی به اجرای جشنواره داشتم که در این اجرا ندیدم. دست مریزاد… (البته فیلم تئاتر رو دیده بودم)
هر چند هنوز به نظرم بهتره برهمنی نازنین از متون غیروطنی استفاده کنه تا بتونه بازی بهتری از بازیگر بگیره و دستش برای سایر ظرایف باز باشه.
از تک تک اعضای گروه سپاسگزارم. تئاتر خوبی بود و لذت بردم…


لینک پست جشنواره:
https://www.tiwall.com/wall/post/250572
در اعتراض به حذف و سانسور نظرات منفی در مورد نمایش های اجرا شده در سالن شهرزاد و بوتیک تئاتر، چیزی در مورد این نمایش نمی نویسم. فارغ از اینکه نمایش رو دوست داشتم یا نه.
این متن عینا برای تمام نمایشهایی که در این مجموعه تماشا کردم، تکرار شده.

______
برای بیشتر مطلع شدن از موضوع، لطفا این پست و کامنتهای زیرش رو مطالعه کنید:

https://www.tiwall.com/wall/post/268198

ممنونم ازتون🌹🙏
۲۴ تیر ۱۴۰۱
برای بیشتر مطلع شدن از موضوع، لطفا این پست و کامنتهای زیرش رو مطالعه کنید:

https://www.tiwall.com/wall/post/268198
۲۴ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پوریا صادقی (spouria)
درباره نمایش مانش i
در اعتراض به حذف و سانسور نظرات منفی در مورد نمایش های اجرا شده در سالن شهرزاد و بوتیک تئاتر، چیزی در مورد این نمایش نمی نویسم. فارغ از اینکه نمایش رو دوست داشتم یا نه.
این متن عینا برای تمام نمایشهایی که در این مجموعه تماشا کردم، تکرار شده.

_______
برای بیشتر مطلع شدن از موضوع، لطفا این پست و کامنتهای زیرش رو مطالعه کنید:

https://www.tiwall.com/wall/post/268198
درود، من امشب داخل سالن بودم و اتفاقا میخوام صریح و رک هر چند آماتوری نمایش رو زیر سوال ببرم :)
۲۳ تیر ۱۴۰۱
پوریا صادقی
برای همبن صداقتتون رو تحسین کردم 👍🏼
سپاسگزارم 🌹
۲۴ تیر ۱۴۰۱
برای بیشتر مطلع شدن از موضوع، لطفا این پست و کامنتهای زیرش رو مطالعه کنید:

https://www.tiwall.com/wall/post/268198
۲۴ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

تماس‌ها

spouria
spouria