در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال پویان ترکزبان | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:36:07
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بعد از تماشای این کار حرفه‌ای و مدرن بیش از هر چیز به روانشناسی اگزیستانسیالیستی نزدیک خواهید شد؛ جایی که انسانِ تنهای رهاشده از زمین آسمان مانند سارتر فریاد می‌زند که "دیگری جهنم است" و مانند لکان زمزمه می‌کند که "رابطه جنسی وجود ندارد".
از سرکار خانم بهبهانی و گروه حرفه‌ای ایشان از صمیم قلب تشکر می‌کنم که در خاورمیانه‌ی روبه عقب هنوز هنرِ مدرن و فریادهای "من می‌توانم" انسان را زنده نگه می‌دارند. به همه‌ی دوستان پیشنهاد می‌کنم که این کار را از دست ندهند.
میم این را خواند
شاهین این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تاریخ نه موضوع گذشته که موضوع حال و آینده است. ملت‌ها باید جنایاتشان را حاضر و خودشان را همواره درون قربانیان احساس کنند، اینطور شاید کمی از شقاوت انسان کاسته و به اندازه‌ی تمدن اضافه شود.
به همه‌ی عزیزان پیشنهاد می‌کنم این اجرای خوب و حرفه‌ای را از دست ندهند. و بعد از اجرا همیشه این سئوال را با خود داشته باشند که "مجید غلامی" کیست؟، من؟ تو؟ یا شاید همه‌ی ما با هم!
میم این را خواند
کهبد تاراج، فاطمه ایزدپناه، لبخند بدیعی و شادی ضیایی این را دوست دارند
ارادت
ممنونم
از لطف تون???
۰۷ مهر ۱۴۰۰
کهبد تاراج
ارادت ممنونم از لطف تون???
??
۰۷ مهر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همیشه از اجراهای سمبلیک لذت بردم و به همه پیشنهاد می‌کنم این اجرای عالی با بازیگران خوب را از دست ندهید. شاید وقت آن باشد که به گذشته‌ی جهانِ مدرن از ابتدا نگاهی دوباره و انتقادی کنیم و کمی درباره‌ی نسبت خودمان با مدرنیزم و نسبت مدرنیزم با خودمان بیاندیشیم، آن هم از مردمکِ جوان‌هایی که از جهانِ مدرن، تجربه‌ی سخت اما بی‌مانندِ گره‌ی کوری به نام ایران را داشته‌اند.
، تجربه‌ی سخت اما بی‌مانندِ گره‌ی کوری به نام ایران را داشته‌اند

#کلام بزرگان
عالی بود این جمله
۰۲ خرداد ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هنر؛ بخصوص ادبیات و هنرهای نمایشی این امکان را فراهم می‌کند تا در جایگاه دیگری قرار بگیریم و از مردمک دیگری جهان را ببینیم. هنر انسان‌ها را صلح‌جوتر می‌کند. کاش همه‌ی سربازها پیش از چکاندن ماشه این اجرای زیبا را می‌دیدند.
اجرای فوق‌العاده ای بود، هنر ناب به معنای واقعی کلمه، به همه‌ی عوامل تبریک و خسته نباشید عرض می‌کنم.
گیشه تماشاخانه مهرگان و فاطمه معصومی این را خواندند
حسین حیدری پور این را دوست دارد
سپاس از حضورتون ?
۲۶ بهمن ۱۳۹۹
حسین حیدری پور
سپاس از حضورتون ?
ارادت دارم، باعث افتخاره منه، در انتظار کارهای خوب شما هستم ??
۲۷ بهمن ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همیشه به نویسنده‌های رئال حسادت می‌کردم، شاید به این دلیل که خودم هیچ وقت موفق نشدم از گرداب ناخودآگاه خلاصی پیدا کنم.
در ابتدا باید گفت نمایشنامه ... دیدن ادامه ›› نویس محترم موفق شده روایتی که تقریبا کلیشه‌ای است را به گونه‌ای متفاوت و جذاب روایت کند و همین به خودی خود بخش مهمی از موفقیت نمایش "بین یه عالمه ماهی" را رقم زده. به شخصه معتقدم استفاده درست و روایت متفاوت کلیشه‌ها می‌تواند موفق باشد بخصوص برای بیننده ایرانی که همیشه نیم نگاهی به گذشته دارد.
در خصوص اجرا نقد خاصی ندارم، عزیزان همه در جای درست و بهترین اجرای ممکن را داشتند و لازمه خسته نباشید عرض کنم. استفاده از المان میز چرخان و دایره‌های هم مرکز در صحنه برای ایجاد حس زمان و گردش عقربه‌ای در بیننده ایده‌‌ی خوب و دلچسبی بود. به شخصه فکر می‌کنم حجم دیالوگ‌ها کمی زیاد بود اما این موضوع خللی در کلیت کار ایجاد نمی‌کرد و البته فکر می‌کنم اگر شخصیت زن نمایش حضور واقعی و نه خاطره‌وار در نمایش می‌داشت کار بهتر می‌شد و البته این سلیقه‌ی بنده بود و شخصیت زن نمایش به اندازه کافی حضور روایی در نمایش داشت. نور، صدا، گریم و طراحی لباس همه در حد عالی بود. در کل بجز موارد جزئی که در بالا ذکر شد هیچ نقدی به نمایش ندارم و واقعا از بیش از یک ساعت اجرای این کار لذت بردم. برای گروه اجر بهترین‌ها را آرزو دارم.
ممنون از همراهی شما ، بی شک که نقدهای شما به جا و البته منصفانه است! ممنون که ما رو دیدید
۰۸ مهر ۱۳۹۹
amir98
ممنون از همراهی شما ، بی شک که نقدهای شما به جا و البته منصفانه است! ممنون که ما رو دیدید
ارادت دارم، شما بزرگوارید، ممنون از لطف و تواضعی که نسبت به مخاطب دارید، براتون بهترین ها رو آرزو دارم ???
۰۸ مهر ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
که چقدر می‌توان در هنر از خشونت بیزار بود، که چقدر می‌توان از این تاریخِ بیقراری دوری جست در رویای ادبیاتی که اکنون هنربودگی اش عمقِ بیشتری پیدا کرده در آغوشِ تئأتر.
آفرین گویان کلاه از سر بر میدارم به افتخارِ جناب ابوتراب خسروی، جناب فرج زاده و هنرمندان خوب و نازنین این اجرا ??
امیر مسعود، آقامیلاد طیبی و الهه فرازمند این را خواندند
سپهر امیدوار این را دوست دارد
ممنونم از انرژی خوبتون و اینکه ما رو انتخاب کردین برای تماشا
۱۶ شهریور ۱۳۹۹
الهه فرازمند
ممنونم از انرژی خوبتون و اینکه ما رو انتخاب کردین برای تماشا
ارادت دارم و براتون بهترین ها رو آرزو می کنم
۲۵ شهریور ۱۳۹۹
با درود بسیار به جناب آقای میلاد فرج زاده بابت اثر بسیار زیبا و تاثیر گذارشون

من دیشب به تماشای این نمایش جذاب رفتم و از لحظه به لحظه ی این نمایش لذت بردم. کار بسیار تمیز و نابی بود. میزانسن ها با ظرافت تمام و دقیق برنامه ریزی شده بودند.دیالوگ ها، بازی ها و کارگردانی قوی داشت. قطعا این کار ارزش دیدن مجدد رو هم داره.
به امید موفقیت های روز افزون برای آقای فرج زاده و تمامی بازیگراشون.
۰۳ مهر ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اجرای خوبی بود من دوست داشتم، نویسنده موفق شده بود با استفاده از مولفه های بومی زندگی شهری در تهران دهه شصت توجه مخاطب را جلب کند و این موضوع ... دیدن ادامه ›› به همراه بازی های خوب هنرمندان محترم ایرادات درام نمایشنامه را پوشش داده بود. به جرات می گویم اگر بازی خوب هنرمندان نبود، مونولوگ های طولانی مدت و گاها بی ارتباط با خط درام نمایش باعث ایجاد دلسردی در مخاطب می شد. البته دور از نظر ندارم که به سبب سیر نمایش در جهان مردگان بخشی از گفتمان نمایشنامه در فضای ملانکولی می گذشت اما با این حال مخاطب (یا حداقل بنده) انتظار یک زنجیره وقایع هر چند باریک را در این گفتمان ملانکولی داشت که البته محقق نشد. نور و صدای صحنه عالی بود و همه چیز بجا انجام شد، و انصافا هنرمندهای محترم بازی چهره، صدا و بدن خوبی داشتند که به نظرم این نمایش را برای دیدن ارزشمند می کند. من دیدن این نمایش خوب را به همه پیشنهاد می کنم و مثل همیشه خواهش دارم که هنر اصیل و شگفت انگیز تئاتر را فراموش نکنید. به تمام عوامل اجرای این نمایش خسته نباشید می گویم.
هیچ چیز مانند هنر خوب آدمی را سر شوق نمی آورد. کار واقعا خوب و دوست داشتنی بود. ببینید و لذت ببرید و شوق زندگی پیدا کنید. خسته نباشید به همه گروه اجر.
پویا فلاح این را خواند
عرفانه محبی، سارا_ز و جعفر میراحمدی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
برای من که شیفته‌ی ادبیات اگزیستانسیالیستی هستم هر اجرایی از کامو یا سارتر دلنشین و دوست داشتنی است. اجرای خوبی بود و شعارگونگی اصل نمایشنامه را حفظ کرده بود، "انسان‌ها تنها به دنیا می‌آیند، تنها زندگی می‌کنند و تنها می‌میرند". با توجه به وضعیت کرونا و اقبال کمی که به حضور در سالن‌های نمایش وجود دارد ترجیح می‌دهم فعلا نقد نکنم و فقط از دوستان خواهش کنم سالن‌های تئاتر را خالی نگذارند و این هنر شکننده را بدون پشتوانه اجتماعی رها نکنند، قطعا حضور در سالن تئاتر با رعایت پروتکل‌ها خطرناک‌تر از حضور در خیلی اماکن دیگر نیست. در این سراشیبی بی‌انتهای عصبانیت پرورش ذهن انتزاعی برای رویارویی با آینده‌ی مبهم یک کنش فعال است.
درود بر شما؛ البته به‌نظر من نقد بجا در درجه اول راهنما و کمک بزرگی به خود گروه اجرایی در جهت پیشرفتشون خواهد بود و در درجه بعدی به پویایی اندیشه مخاطب هم کمک می‌کنه.
در چنین شرایطی شکی نیست که مخاطبان سالن‌های تئاتر بی‌شک مخاطبین حرفه‌ای و عاشقان این حوزه هستند و به‌خاطر نقدی به‌جا از دیدن نمایش قاعدتا پا پس نمی‌کشند.
درود به همه گروه‌های اجرایی و مخاطبانی که درین دوران سخت همچنان این هنر همیشه مورد کم لطفی رو مورد حمایت و لطف خودشون قرار می‌دن.
۱۴ مرداد ۱۳۹۹
شاهین
درود بر شما؛ البته به‌نظر من نقد بجا در درجه اول راهنما و کمک بزرگی به خود گروه اجرایی در جهت پیشرفتشون خواهد بود و در درجه بعدی به پویایی اندیشه مخاطب هم کمک می‌کنه. در چنین شرایطی شکی نیست ...
ممنون که از ما حمابت کردین و اومدین
۱۶ مرداد ۱۳۹۹
این تئاتر رو واقعا پیشنهاد میکنم بهتون
حتما ببینید
واقعا ارزش داشت
۲۵ مرداد ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بعد از مدت ها یک اجرای عالی و تقریبا بدون نقص دیدم. به قدری خوب بود که از نقد برخی جزئیات صرفه نظر می کنم. همه چیز عالی بود، نمایشنامه، بازی ها، صدا، نور و صحنه. واقعا لذت بردم و به همه علاقه مندان پیشنهاد می کنم. به هنرمندان عزیز این اجرا خسته نباشید میگم و امیدوارم همه در کاری که می کنند بهترین باشند، که البته هستند.
دوستان پیشنهاد میکنم این اجرای خوب را از دست ندهید. کار بسیار خوب و حرفه‌ای بود، هر دو هنرمند محترم بازی صدا، چهره و بدن حرفه ای داشتند. صحنه ... دیدن ادامه ›› از نظر طراحی، نور و صدا هیچ چیز کم نداشت و تمام المان های صحنه حرفه ای و خوب چیده شده بود.
اما یک تبریک ویژه برای نویسنده محترم دارم، نوشتن و به اجرا گذاشتن یک متن ملانکولی با محوریت فتیشیزم کنسرو واقعا ایده ی فوق العاده ای بود. گویی در حال تماشای کابوس مدرنی بودم که در آن رسانه ها کنسروها را تبدیل به ابژه ی جنسی انسان مفلوکی می‌کنند که علیرغم آگاهی از بوی گندی که از وجودش بلند شده توان ایستادن در مقابل این ابژه بودگی را ندارد، ابژه ای که با وجود فراوانی در تمام قفسه های تمام فروشگاه ها حتی از رسیدن به آن هم عاجز مانده ایم، چرا که این فالوس از ابتدا هم دال تهی بوده.
دیدن این اثر فوق العاده را به همه ی هنر دوستان محترم پیشنهاد میکنم.
< نظر مورد پاسخ، در دسترس نیست >
سلام، براتون آرزوی سلامتی میکنیم.?
۰۱ مرداد ۱۳۹۹
موسوی جان
من امروز میرم میبینم و جای حضرتعالی رو سبز خواهم کرد
و انشاا... که هر چه سریعتر بهبودی حاصل بشه
۰۲ مرداد ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در ابتدا اینکه بنده نه به عنوان منتقد که به عنوان بیننده مطالب زیر را می نویسم و از همه ی عزیزانی که مخاطب این نوشته هستند صمیمانه درخواست دارم که تئاتر را فراموش نکنند، چرا که تئاتر در ایران هنری فقیر (از نظر مالی) و شکننده است و ظهور کرونا می‌تواند به آن آسیب جدی وارد کند و حتی باعث ایجاد اختلال بین نسلی در این هنر اصیل و شگفت انگیز گردد.
اولین نکته ای که در نمایش "و همیشه پاییز"، توجه بنده را جلب کرد لایه مفهومی آن بود. در زمانه ای که مهاجرت کعبه ی همه ی در جهان سوم گرفتار شدگان است دغدغه‌ی هویت داشتن قابل ستایش است، مطرح کردن اینکه فالوس مهاجرت هم مانند همه‌ی نداشته های این قبیله ی سرگردانی پوچ و سراب است شجاعتی می‌خواهد که از نظر من قابل ستایش است. دوپاره کردن زمان و صحنه نیز برای مطرح کردن موضوع هویت و گمشدگی بسیار دلچسب و بجا انجام شده بود.
از نظر تکنیکی، طراحی صحنه و نور بسیار خوب انجام شده بود، بخصوص استفاده از پرده به عنوان المان صحنه و هم زمان پرده‌ی نمایش ایده‌ی بسیار خوب و بجایی بود، تو گویی گذشته ای در حال محو شدن است و از در و دیوار آن تنها پرده ای شفاف با تصاویری مبهم می ماند و بس. به نظر اینجانب صدای صحنه دچار مشکل بود، پیشنهاد میکنم صدا را از حالت مونو و پخش از پشت صحنه‌ی اجرا خارج کنید.
با توجه به طولانی بودن برخی دیالوگ ها پیشنهاد میکنم بازیگران محترم بیشتر از بازی صدا و چهره استفاده کنند، به شخصه در برخی پلان ها خستگی را در حرکات تماشاگران مشاهده می کردم.
در کل این نمایش خوب را پیشنهاد میکنم، عزیزان سالن های تئاتر را خالی نگذارید، اینها آخرین محل های تنفس فرهنگ در برهوت ابتذال است.
جعفر میراحمدی، امید رستگار و NetHunter این را خواندند
Mjavadiha، محمد محقق منتظری و nahid jamshidi این را دوست دارند
ممنون از نظراتتون?
۲۱ تیر ۱۳۹۹
Mjavadiha  
ممنون از نظراتتون?
ارادت دارم
۲۱ تیر ۱۳۹۹
روزی که من دیدم متاسفانه بازی ها خیلی ضعیف و تصنعی بود.
البته پنهان خانه شست برد پایین.
من چیزی از کارگردانی تئاتر نمیدونم ولی عجیبه که یک کار با داشتن دو یا سه بازیگر اینقدر بازیهای ضعیفی ارائه میده و یک کار دیگه با داشتن ده پانزده بازیگر آن هم آماتور اونقدر بازیهای درخشانی به نمایش میذاره
۲۱ تیر ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
وجود اجتماع انسانی به خودی خود محمول زایش تراژدی و فاجعه است. فیلم گلدن تایم شامل دوازده اپیزود با نام دوازده فصل سال می باشد که همگی به نوعی ... دیدن ادامه ›› در خودروهای مختلف اتفاق می افتند، گویی حضور خودرو در این فیلم به عنوان نماد تکنولوژی محل تلاقی انسانهاست با یکدیگر، محل تلاقی یا تصادم. در برخی از اپیزودها استفاده از زبان طنز فیلم را جذاب تر و عامه پسندتر کرده اما به هر حال تمام بخش های فیلم در بستر نوعی تراژدی انسانی اتفاق می افتد، تراژدی که محصول حضور انبوه آدمهاست.
اگر از برخی ایرادات فیلم نامه ای و سکون بیش از اندازه دوربین در اپیزودهای مختلف صرفه نظر کنیم در مجموع فیلم گلدن تایم فیلم خوش ساخت و دوست داشتنی می تواند باشد که دیدن آن را به تمام علاقه مندان سینمای غیر گیشه توصیه می کنم.
میترا این را خواند
امیر، نیما نیک و پوریا این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
برداشت تماشاگرها در اجرای کریوگرافیک می تواند خیلی متفاوت و حتی متناقض باشد، به نظر من اجرای "ن بودن" نوعی حالت نگاری در خصوص اراده ... دیدن ادامه ›› و اختیار است، اجرا کننده اصلی گویی نوعی سرباز در یک بازی کامپیوتری است که از میانه بازی یا عملیات اقدام به تمرد و اعمال اراده شخصی می کند و همین جسارت "ن بودن" در نهایت او را درگیر موضوع بودن یا نبودن می کند. اینکه انتخاب آزاد انسانی و اعمال اراده با زیست جهان انسان در تناقض است و شکستن این تناقض و اعمال اراده و انتخاب آزاد مستلزم درگیر شدن انسان با موضوع اساسی بودن است.
با توجه به اینکه اجرای کریوگرافیک به دلایل زیادی در ایران خیلی متداول نیست بیننده هایی غیر تخصصی تئاتر اطلاع کمی در خصوص ماهیت و نحوه این نوع اجرا دارند و همین موضوع این اجرا را برای مخاطب عمومی کمی غریب و غیر قابل فهم کرده که البته ارتباطی به اجرا و کارگردانی ندارد و صرفا به دلیل محجور بودن این نوع اجرا در ایران است. به شخصه جسارت کارگردان در رو آوردن به این نوع اجرا را تحسین می کنم، البته من انتظار تحرک بیشتر و موسیقی با ضرب تندتری را داشتم که این سلیقه شخصی من در اجراهای با زبان بدن است و ارتباطی به مهارت فوق العاده بازیگرها در اجرای این برنامه ندارد. به تمام دست اندرکاران این برنامه خسته نباشید میگویم و امیدوارم شاهد اجراهای بیشتر و پر تحرک تری از این عزیزان باشیم.

در خصوص نمایش زیبایی دو استکان چای داغ میل دارم موارد زیر را در میان بگذارم :
1- من این نمایش را در اجرای چهاردهم آذر دیدم و به دلیل اینکه ... دیدن ادامه ›› دو اجرا بیشتر از آن باقی نمانده است به همه دوستان توصیه می کنم دو اجرای آخر را از دست ندهند و حتما به دیدن این نمایش بروند.
2- بازی هر دو بازیگر نمایش آقایان جامع و رحیمی عالی و در اوج تسلط به دیالوگ ها بود.
3- در نیم ساعت اول نمایش پرش های زمانی مکرر باعث راز گونه شدن نمایش و جذب سریع تماشاگر به صحنه نمایش شده بود که این موضوع به علت ساختار نمایشنامه و البته هنر کارگردان بود که در ابتدا کمی تماشاگر را آزار میداد اما کم کم تماشاگر جذب صحنه می شد و با پیدا کردن خط روایی داستان از این پرش ها لذت می برد.
4-:استفاده چند باره از مجموعه تصاویر جنگ واقعی بجا و هنر مندانه بود و ضمن اینکه تماشاگر را در متن جنگ و تبعات واقعی آن قرار میداد، فرصت های زمانی مناسبی برای هضم نمایشنامه فراهم می کرد.
5- طراحی صحنه ساده و در عین حال کافی بود. استفاده از سرم با رنگ سیاه ایده خیلی جالبی بود.
6- کارگردان نمایش از نور استفاده خوبی کرده بود هر چند بعضا بازیگر ها در محل های نامناسب از کانون نور قرار می گرفتند. ضمنا صحنه درگیر شدن پزشک و بیمار و تابش نور منقطع فوق العاده بود، انتقال استرس و تعلیق به تماشاگر با استفاده از نور واقعا خلاقانه انجام شده بود و به نظرم این صحنه از بهترین صحنه های نمایش بود.
در آخر باید بگم "آدم ها از جنگ یا شهید قهرمان بیرون می آیند یا مرده متحرک"، فقط زمانی از جنگ خلاص میشوند که آخرین گلوله جنگ را هم شلیک کرده باشند که همه میدانند که این امر محال است و در نتیجه جنگ تا ابد ادامه دارد و تا ابد قربانی می گیرد.
به تمام دوستانی که دغدغه مسائل اجتماعی دارند توصیه می کنم حتما فیلم هرمز و هندی را ببینند.
در خصوص فیلمنامه، فیلم برداری، بازی ها، موسیقی و ... دیدن ادامه ›› سایر موارد تکنیکی فیلم نظر خاصی ندارم، همه چیز در حد و اندازه رسالت فیلم بود و نیازی به بیشتر از این نداشت، لطفا موقع تماشای فیلم در نظر داشته باشید که این فیلم با بوجه کم و برای سینمای هنر و تجربه ساخته شده. اما در خصوص مسئله اجتماعی که فیلم روی آن انگشت گذاشته بود. این فیلم در خصوص ازدواج کودکان و نوجوانان است و سویه انتقادی نسبت به این موضوع مهم دارد و البته همان طور که از ابتدای فیلم پیداست کارگردان برای تاثر گذاری اجتماعی فیلم انتهای فیلم را با یک فاجعه به پایان خواهد رساند.
اما در یک سطح عمیق تر فیلم در خصوص آدم هایی است که به دلیل نظام ارزشی حاکم بر جامعه در زمان نامناسب و در موقعیت نامناسب قرار می گیرند. نوجوان هایی که بجای سرخوشی و شیطنت های قبل از بزرگسالی به دلیل نظام ارزشی که خودشان نقشی در پیدایش آن نداشته اند مجبور به نقش آفرینی به عنوان یک بزرگسال هستند و جالب تر آنکه همان اجتماع و نظام ارزشی که نوجوان ها را وادار به بازی در نقش بزرگسال ها می کند آنها را به عنوان یک بزرگسال نمی پذیرد و این درست همانجایی است که فاجعه اتفاق می افتد. نوجوانی درگیر مناسبات بزرگسالانی می شود که او را نمی پذیرند. این فیلم انتقادی به اجتماع و نظام ارزشی است که از انسانها انتظار خارج از توانایی هایشان دارد و البته خودش هم این خواسته را به رسمیت نمی شناسد (تضادی مسخره زاییده از استبدادی اجتماعی و نهادینه) و همه ما کم و بیش در مراحل مختلف زندگی در چنین موقعیت هایی بوده ایم...
درباره فیلم مکان به کارگردانی سید مهدی احمد پناه ...
همه ما جایی، روزی، ساعتی در زمان گم می شویم، لحظه ای که نوجوانیمان پایان پیدا می کند و زندگی اجتماعی آغاز می شود، آنجا که پیکرمان زیر وزن اجتماع تسلیم می شود و آخرین بقایای انسان بودنمان بخار می شود. نوجوانی زندگیست، پهنه ای بیکران از می توانم ها و رویاها که نه در افق بلکه در همین حوالی پرسه می زنند.
این فیلم نوستالژی نوجوانیست، کارگردان زندگی چهار انسان را که در آستانه ورود به جوانی و درگیر شدن در زندگی اجتماعی قرار دارند با دوربین مستند و فیلم نامه ای ساده به تصویر کشیده است. با دیدن این فیلم و در گیر شدن در فیلم برداری مستند فوق العاده آن و بازی های نسبتا خوب بازیگرها ناخودآگاه احساس نوستالژی نوجوانی در بیننده بیدار می شود، حس خوب من زنده ام، حس خوب شوخ و شنگی نسبت به هر آن چیزی که دیگران جدی تلقی می کنند و در آخر حس غم انگیز تسلیم شدن در مقابل فشار اجتماع و درد اجتماعی شدن.
این فیلم را شب گذشته در سالن فردوسی موزه سینما دیدم و دیدن آن را به تمام علاقمندان سینمای هنر و تجربه توصیه میکنم هر چند مدت ها از اکران آن می گذرد و روزهای پایانی اکران را پشت سر می گذارد.
امیرمسعود فدائی، امیر و میترا این را خواندند
mahaal این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من این نمایش را در اجرای دوم دیدم و دوست دارم برخی مواردی که به ذهنم می رسد را در میان بگذارم:
1- به نظر من بازیگرها اجراهای خوب و حرفه ای داشتند و به خوبی با نور و موسیقی و دیالوگها و موقعیت مکانی و زمانی هماهنگ بودن.
2- تغییر رنگ تدریجی نور در نیمه دوم نمایش به سمت رنگ قرمز از جمله مواردی بود که تماشاگر را ناخودآگاه به سمت نقطه عطف داستان می برد و بسیار هوشمندانه بود.
3- با توجه به اهمیت دیالوگ ها در این نمایش چیدمان یک صحنه ساده و مسطح یک حرکت هوشمندانه برای قراردادن تماشاگر در متن گفتگوها بود که بسیار موفق بود، هر چند صدای برخورد پاشنه کفش بازیگرها با صفحات چوبی توخالی گاهی مانع شنیدن گفتگوها می شد.
4- نکته ای که من را به شدت آزار داد و دوست دارم در میان بگذارم متن و موسیقی بود که در انتهای داستان پخش شد. در نهایت تاسف باید بگم اجرای یک موضوع فلسفی نیاز به مشورت با آدم هایی دارد که در زمینه فلسفه صاحب نظر آکادمیک هستند یا حداقل فلسفه خوانده هستند، متاسفانه موسیقی و متن انتهای داستان یکی از درخشان ترین متون اگزیستانسیالیستی رو در حد یک مباحثه دوستانه چندنفر تازه روشن فکر توی یه کافی شاپ و یک شعار عامه پسند بازاری در مورد مفهوم زندگی پایین آورده بود. داستان خروج ممنوع تبیین کننده یکی از مبنایی ترین موضوعات فلسفه اگزیستانسیالیزم است، " جهنم دیگران هستند" و موضوع انسان عبارت است از اراده به شدن و ساختن نظام ارزشی صرفه نظر از قضاوت دیگران. یکی از مهمترین موضوعات این داستان تفکر عمیق سارتر در خصوص قضاوت و عدالت است و خوانش ... دیدن ادامه ›› قالب سارتر نشان میدهد که این متفکر معتقد بوده قضاوت به واسطه اینکه امری ظهوریافته در دیگری است امری محال است و به دنبال آن عدالت هم امری محال است و تنها اصالت عالم خود انسان است و اراده او برای شدن به عبارت دیگر "آزادی اراده شوند انسان است" . به هر حال تقلیل فلسفه سارتر به یک شعار بازاری "زندگی در لحظه و تلاش برای تحقق حسرت هاو آرزوها" به نظرم سطح نمایش را از نظر فلسفی پایین آورده بود.
در کل این نمایش را به همه دوستداران تفکر و فلسفه و البته نمایش توصیه می کنم.
دقیقا موافقم. گاهی با ایرادات فاحشی از سمت اجراها مواجه میشیم و به خودمون میگیم چظور این دوستان چنین چیز ساده ای رو با یک مشورت دوستانه ازکسی نگرفتند؟؟
۲۳ آبان ۱۳۹۷
موافقم کاملا
۲۳ آبان ۱۳۹۷
من نظر شما را قبل از دیدن نمایش خواندم، و دیشب که نمایش را دیدم در لحظه کاملا با نظر شما موافق شدم. فکر میکنم آواز پایان نمایش نوعی جبر تحمیلی به کارگردان بوده،چرا که خواننده همان تهیه کننده نمایش هم هست! حالا نمی دانم باید به حال این کار گریست و یا آن را همان طور که هست پذیرفت؟،چرا که نمایشنامه سارتر ،خود به موضوع جبر و اختیار اشاره می کند...
۲۹ آبان ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در خصوص این اجرا میل دارم به عنوان یک بیننده چندتا مطلب در میان بگذارم:
1- نوع تعامل بین تماشاگر و صحنه از طریق شبکه های اجتماعی مجازی خیلی بدیع بود و تجربه جدیدی برای مخاطب ایجاد می کرد.
2- بازی بازیگرها خیلی عالی بود و تمام چیزی که لازم بود به مخاطب انتقال میداد، هر چند به شخصه ترجیه می دادم بازیگرها با صدای رساتر و خشم بیشتر اجرا کنند.
2- با توجه به کوتاه بودن زمان نمایش فکر می کنم عوامل اجرایی باید تمهیدی برای ورود و درگیر شدن سریعتر مخاطب به صحنه پیدا می کردند. به عنوان تجربه شخصی خود من نیمه انتهایی برنامه به صحنه عادت کرده بودم و در نمایش غرق شده بودم که خیلی دیر بود.
3- خالی بودن صحنه نمایش خیلی مورد پسند من نبود ترجیه می دادم از المان های بصری بیشتر استفاده می شد.
در مجموع توصیه می کنم حتما این اجرا خوب را ببینید، تجربه متفاوت و خوبی داشت. به همه عوامل خسته نباشید عرض می کنم.