جریدهی این جهان را با طلسمی هولناک بر آبی سرخ نوشتهاند؛ و من و تو و همهی ما محکومیم به نشستن در زورق مرگ و گریختن از قضاوت ابدی؛ با تمام آنچه از بودن در توبرهی سرمان اندوخته کردیم. نویسنده از نوشتههایش میگریزد و شاعر از اشعارش و جلاد از جنایاتش و جادوگر از رویاهایش و کابوس مرگ تمام ما یکیست؛ اسب سرکش آزادی و اراده که زخمی و خونین روبه زوال است.
از بهترین اجراهایی بود که در یکسال گذشته دیده بودم؛ بازیها همه خوب و درخشان بود، نور و موسیقی عالی بود و خلاقیتهای ارتباطی با تماشاگر مبتکرانه و دوست داشتنی بود، از همه بهتر متن فاخر و چندلایه نمایشنامه بود که همهی عوامل اجرا به خوبی از پس به نگاه تماشاگر درآوردن آن برآمده بودند.
ببینید و لذت ببرید. هنر خوب زندگی را تحمل پذیر میکند.