این چند کلمه نظر شخصی من به عنوان مخاطب برای نمایش سلطنت خون هست و اینکه شما دیدگاهی دیگری داشته باشید وجود دارد.
البته نمایشی که ما با ان رو به رو هستیم اقتباسی است از گزیده ای از شاهنامه زمانی که منوچهر انتقام پدرش از عموهایش میگیرد و در این راه احساس گناه یا عذاب وجدان دارد.
در اول کار که وارد سالن میشویم گروه نوازنده در حال نواختن هستن و این نواختن تا آخر کار ادامه دارد بسی که من لذت بردم! احتمالا شما اگر چشمهایتان را ببندید و به صدای ساز ها گوش دهید متوجه یکسری از اتفاقات از جمله خیانت ، جنگ و ... میشوید.
دومین برخورد من با راوی بود شاید انتظار من بالاست ولی زمانی که شما یک موسیقی با پیرنگ خاص دارید احتمالا نوع صدا و لحن گفتار راوی باید با موسیقی همراه شود و به اصطلاح آنقدر جدا از نت موسیقیایی نباشد اما صدا و لحن راوی اینطور نبود و مرا از فضایی که برایم ایجاد میشد جدا میکرد.
سومین مقوله برای من گروه فرم بود که به مراتب دوستش نداشتم فرم هایی ساده و گذرا که پرداخت نشده بود. زمانی که ما از فرم حرف میزنیم یعنی همچین نمایشی بر پایه فرم هست شما پیش برندگی داستان، زیبایی صحنه و حتی بازی بازیگران اصلی که به نظر من فرم بسیار در بازیشان دخالت دارد (هم بهتر کردن و هم بدتر کردن ان) در
... دیدن ادامه ››
نیامده بود.
انگار فرم اولویت دارد به چیز دیگری ولی رها شده و آنچنان برنامه ای هم نداشت که با موسیقی ریتم بگیرد.
شاید ما به این فک میکردیم که اگر طراح فرم بود چقدر کار بهتر میشد یا شاید اگر خود آرش میتوانست تمرکزش بیشتر روی این مقوله بود چقدر خوب بود.
با این حال ما منکر این نمیشویم که کاری که فرم در آن حضور دارد به مراتب کار سنگینی است و البته همچین کاری مستلزم تمرین در صحنه نمایش هست یعنی آرش کرم اللهی اگر به این سمت از نمایش رفته است جای امیدواریست. حتی با این مضمون از نمایش شاهنامه ای مخصوصا در این جغرافیا یعنی دزفول که کمتر کسی کار میکند.
با آرزوی موفقیت برای عوامل سلطنت خون به امید کارهای بهتر.