در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | امیرحسین سرمنگانی (هالین)
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:10:26
 

همینم دیگه

 ۱۲ خرداد ۱۳۷۳
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
🎭هنرمند و هنردوست گرامی
ممنون از این که تو این نظرسنجی شرکت می‌کنی تا به نتیجه منصفانه برسیم!

انتخاب برترین‌های ۱۴۰۳

https://haalin.ir/poll/

تاریخ اعلام نتایج: ۲۴ اسفند ۱۴۰۳
شاهین محمدی و Hamid Reza Zarei این را خواندند
مریم علیپور این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در این نمایش واقعا مده‌آ اجرا نمی‌شود.
خودتون می‌تونید برید ببینید!

🔻 درباره نمایش «مده‌آ اجرا نمی‌شود»
نمایش مده‌آ اجرا نمی‌شود اثری است ... دیدن ادامه ›› که نه‌تنها به مده‌آ و مفهوم خیانت می‌پردازد، بلکه فراتر از آن، بستری برای نقد سانسور، مداخله‌ی ایدئولوژیک در هنر، و تضاد بین سنت و مدرنیته می‌سازد. این نمایش با استفاده از متا-تئاتر (تئاتری که خودش را به‌عنوان یک نمایش افشا می‌کند) و شکستن دیوار چهارم، مخاطب را به درون مسئله‌ی پیچیده‌ای از هنر و ممیزی می‌کشاند.


ساختار و روایت
نمایش با یک صحنه‌ی ثانویه آغاز می‌شود: کارگردانی که روی پرده درباره‌ی مده‌آ و خیانت صحبت می‌کند، اما سپس مشخص می‌شود که این نمایش صرفاً درباره‌ی خیانت نیست؛ بلکه در مورد خودِ روند اجرا و موانع بر سر راه آن است. با وجود دو زن با لباس و حرکات آئینی هندی، نمایش بلافاصله از فضای رایج تئاتر ایرانی فاصله می‌گیرد و به نوعی جهان‌شمولی خیانت و درد را نمایش می‌دهد. اما این آزادی دیری نمی‌پاید—چراغ‌ها خاموش می‌شوند و کارگردان(خانم) مجبور است نمایش را مطابق با چارچوب‌های تعیین‌شده بازتعریف کند.

ورود کارگردان(آقا) مذهبی که هیچ‌چیز از تئاتر نمی‌داند و اعمال دستورات سلیقه‌ای و محدودکننده‌ی او، استعاره‌ای است از نیروهایی که بدون شناخت هنر، تلاش می‌کنند آن را کنترل کنند. (مثل نیروهای غیرارگانیک که در پایان این متن متوجه خواهید شد.)
تغییر تدریجی اجرا از یک روایت آزاد و جهانی، به سمت سنت‌های تحمیلی و سپس تعزیه‌خوانی، روندی است که در آن نمایش به‌مرور از مفهوم اولیه‌ی خود تهی می‌شود. در نهایت، تبدیل شدن اجرای زار (که خود بخشی از آیین‌های ایرانی است)، و در نهایت جرمی که زنان روانه‌ی زندان شدند، نشان‌دهنده‌ی چرخه‌ی پایان‌ناپذیر محدودیت‌های اعمال‌شده بر بدن و بیان زنان در هنر است.

تحلیل تماتیک

۱. هنر در چنگال سانسور: نمایش نشان می‌دهد که چگونه روند خلاقیت و آزادی هنری به‌مرور تحت کنترل قرار می‌گیرد. ابتدا ممیزی در حد تغییر لباس است، اما به‌تدریج، محتوای نمایش، فرم اجرا، و حتی انتخاب بازیگران نیز دچار تحریف می‌شود. انتخاب عنوان مده‌آ اجرا نمی‌شود در همین راستا بسیار معنادار است—نه‌تنها مده‌آ، بلکه هر شکلی از بیان آزادانه‌ی هنر سرکوب می‌شود.

۲. جایگاه زن در هنر و جامعه: زنان در این نمایش نه‌تنها اجراگران، بلکه قربانیان سانسور نیز هستند. آن‌ها ابتدا به‌عنوان هنرمندانی آزاد معرفی می‌شوند، اما به‌مرور هویتشان تغییر می‌کند: ابتدا مجبور به پوشیدن لباس سنتی، سپس به خواندنِ بومی، بعد به اجرای تعزیه، و در نهایت به زندان فرستاده می‌شوند. این روند نمایشی، سرنوشتی استعاری برای بسیاری از زنان در عرصه‌ی هنر و اجتماع است.

۳. تئاتر به مثابه‌ی آیینه‌ی جامعه: اجرای مراسم زار در پرده‌ی آخر، نمادی از فرهنگی بومی است که در عین حال که اصالت دارد، توسط همان نیروهای محدودکننده تحمل نمی‌شود. این پارادوکس نشان می‌دهد که حتی سنت‌های خودی نیز زمانی که با تفسیرهای خاص قدرت در تضاد باشند، به حاشیه رانده می‌شوند.

نمادها و نشانه‌شناسی اجرا
رقص هندی در ابتدا: جهانی‌بودن خیانت و درد را نشان می‌دهد.
تغییر لباس و ورود نمادهای سنتی ایرانی: تحمیل یک روایت خاص بر هنر.
تعزیه: تلاشی برای سازگاری با معیارهای مذهبی، که حتی این نیز کفایت نمی‌کند.
اجرای زار: اشاره به سرکوب سنت‌های بومی و همچنین نقش زن در آیین‌های درمانی و اجتماعی.
جایگزینی زنان با مردان در آگهی بازیگری: نادیده‌گرفتن زنان نه‌تنها در هنر، بلکه در روایت‌های رسمی جامعه.

🔻امتیاز من به این نمایش : ۳ از ۵
چرا که با فرم و ساختاری بهتر میشد همین نمایش رو دید!
خسته نباشید💫
ممنونم از نظر جزئی نگرانه شما
چه خوب چه خوب چه خوب
که انقدر دقیق « مده آ اجرا نمی‌شود » رو درک کردید
حال خوبی دارم ‌‌..احساس میکنم نمایش کارش را انجام داد
امشب راحت سر بر بالین میگذرام .
ارادت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
📍درباره نمایش «خانه وا ده» – روایتی از انکار، تحمیل و جنون


«خانه وا ده» اثری است که در مرز بین واقعیت و توهم، پذیرش و انکار، فردیت و جبر ... دیدن ادامه ›› اجتماعی حرکت می‌کند. این نمایش، داستان خانواده‌ای است که اعضایش را وادار می‌کند تا چیزهایی را ببینند که وجود ندارد و چیزهایی را که وجود دارد، نادیده بگیرند. ساختار نمایش، شیوه روایت و طراحی بصری آن، همگی دست به دست هم داده‌اند تا فضایی سیال، پر از شک و بی‌ثباتی ایجاد کنند.

روایت و درون‌مایه: خانواده‌ای در سراشیبی جنون
داستان از یک موقعیت کاملاً واقع‌گرایانه شروع می‌شود، اما خیلی زود مرزهای واقعیت در آن فرو می‌ریزد. شخصیت‌ها یکی‌یکی وارد چالش‌های درونی و اجتماعی می‌شوند؛ پدر برای دختری که از آب بیزار است، لباس شنا می‌خرد و انتظار دارد که او دیگر از آب بدش نیاید. این نخستین نشانه از تحمیل اراده والدین بر فرزندان است.
نقطه عطف اصلی نمایش جایی است که پسر خانواده، وجود هواپیمای تک‌موتوره‌ای را که پدر به‌عنوان هدیه خریده، انکار می‌کند. والدین و دیگر فرزندان تأکید می‌کنند که هواپیما در حیاط خانه است، اما او فقط استخر خالی و درخت‌های خشکیده را می‌بیند. از اینجا به بعد، نمایش به یک آزمایش ذهنی درباره قدرت تلقین و تحمیل باورهای جمعی تبدیل می‌شود.
پسر از سوار شدن به هواپیمای نامرئی سر باز می‌زند و در پرده بعد، او دیگر توسط خانواده دیده نمی‌شود. اینجاست که اثر از یک درام خانوادگی عبور کرده و وارد یک فضای تمثیلی و فلسفی می‌شود. پسر سعی دارد بگوید که هنوز زنده است، اما صدایش شنیده نمی‌شود. در واقع، او از لحاظ فیزیکی حذف نشده، بلکه از لحاظ ذهنی و اجتماعی مرده تلقی می‌شود.
در نهایت، والدین که تا این لحظه سعی داشتند تصویر «خانواده‌ای یکپارچه و منسجم» را حفظ کنند، به‌تدریج شروع به انکار حضور یکدیگر می‌کنند. نمایش در نقطه‌ای تمام می‌شود که دیگر هیچ‌کس، هیچ‌کس را نمی‌بیند. مرز بین مرگ و زندگی، واقعیت و توهم، کاملاً از بین می‌رود.

زبان و فرم اجرایی: تکرار، سکوت و جابه‌جایی منطق
زبان نمایش به‌شدت فرم‌گرا و تمثیلی است. دیالوگ‌ها برخلاف آثار رئالیستی، نه‌تنها روایتگر کنش نیستند، بلکه در لحظاتی کارکردی متناقض پیدا می‌کنند. شخصیت‌ها درباره چیزهایی حرف می‌زنند که ممکن است اصلاً وجود نداشته باشند، و زمانی که باید درباره چیزی واضح صحبت کنند، به سکوت و انکار پناه می‌برند.

تکرارهای کلامی و رفتاری: پدر و مادر بارها یک جمله را تکرار می‌کنند تا دیگران را متقاعد کنند که آنچه می‌گویند حقیقت دارد. این تکنیک، یادآور نمایشنامه‌های ابزورد مثل «کرگدن» یونسکو است.

بی‌توجهی‌ها: لحظاتی که پسر یا خواهرش تلاش می‌کنند خانواده را متوجه حقیقت کنند، اما تنها چیزی که دریافت می‌کنند، سکوت و یا بی‌توجهی است. این سکوت، به‌شدت تأثیرگذار و ترسناک‌تر از هر فریادی است.

جابه‌جایی منطق در دیالوگ‌ها: وقتی پدر اصرار دارد که دختر باید از آب خوشش بیاید، یا زمانی که هواپیمای نامرئی را حقیقت مسلم معرفی می‌کند، یا توپ و چوب تنیس را واقعی می‌داند و برنده و بازنده را خودش مشخص میکند، نمایش منطق روزمره را به چالش می‌کشد و ما را وارد دنیایی می‌کند که قوانین آن نامشخص است.

فرم اجرا، دکوری که دارای چهارچوب و خطوطی محدود استفاده شده تا احساس زندانی‌بودن شخصیت‌ها در یک سیستم فکری بسته را منتقل کند. حرکات بدن بازیگران در پرده پایانی، که با رفتارهای جنون‌آمیز ترکیب شده، نمایش را به یک اجرای فیزیکال و انتزاعی تبدیل می‌کند.

بازیگری: یک چالش دوگانه – مردانی که نقش زن و کودک بازی می‌کنند
یکی از ویژگی‌های خاص نمایش، این است که تمامی شخصیت‌ها توسط بازیگران مرد اجرا می‌شوند. این انتخاب دو کارکرد دارد:
به چالش کشیدن مفهوم جنسیت و نقش‌های خانوادگی
شخصیت‌ها از نظر دیالوگ و رفتار، نقش‌های تثبیت‌شده جنسیتی را اجرا می‌کنند، اما بدن‌های بازیگران این نقش‌ها را زیر سؤال می‌برند. مادر و دختر، با بدن‌هایی که تناسبی با نقششان ندارد، حالتی غیرواقعی و تصنعی پیدا می‌کنند که باعث می‌شود نمایش به سمت فرم تمثیلی و نمادین سوق پیدا کند.

افزودن لایه‌ای از انتزاع به روایت
انتخاب بازیگران مرد، باعث می‌شود که روایت از یک درام خانوادگی صرف، فاصله بگیرد و بیشتر شبیه به یک کابوس جمعی به نظر برسد.
این تکنیک، حس غریبی و نامأنوسی به اثر می‌دهد که کاملاً با مضمون آن همخوانی دارد.
از نظر اجرا، بازی‌ها ترکیبی از بازی‌های واقع‌گرا و حرکات بدن کاملاً کنترل‌شده هستند. لحظاتی که شخصیت‌ها در حال تحمیل باورهای خود بر یکدیگرند، بازی‌ها به‌شدت کنترل‌شده و سردند، اما در پرده آخر که همه چیز فرو می‌پاشد، بازی‌ها به‌شدت پرتحرک و دیوانه‌وار می‌شوند.
در آخر یکی از چیزایی که به شدت برای من جذاب بود ریتم بسیار عالی بود.
و ایده رورانس هم که جالب بود.

موفق باشید و لذت بردم❤️
امتیازم به نمایش: ۵از۵
📌درباره نمایش «احتمال وقوع قتل»

همین ابتدا بگم با توجه به عوامل و بازیگرانی که داشت، انتظار داشتیم یه نمایش خوب ببینیم حداقل.
با گروه هالین رفتیم نمایش رو دیدیم و متاسفانه هیچکدوم از دوستان راضی نبودن که هیچ، عصبی هم شده بودند.

من به شخصه اگر ببینم نمایش حتی یه دیالوگ شوخی جنسی داره و یا با این که بخواد از کمر به پایین صحبت کنه تا خنده بگیره، پسش میزنم. این نمایش کلا از کمر به پایین شروع شد و همونجاهم موند.
داستانی داشت نمایش؟ پیرنگ چی بود؟ آیا روند A به B و ... ... دیدن ادامه ›› رعایت شده بود؟
آیا از پس درامی که وجود نداشت درومده بودند؟ آیا طنز قوی داشت؟ نکته‌ای، نمادی، حرفی در پس پرده‌ای داشت؟
نمایش در مجموع از پس هیچکدوم از این موارد برنیومده بود متاسفانه، و این باعث میشه از این به بعد ما دیگه به عوامل کار برای انتخاب نمایش هم اعتمادی نکنیم.
کاش اجازه بدین اول نمایشنامه و کل نمایش کامل و پخته بشه، بعد ببرید اجرا.
درضمن؛
احتمالا این که در نمایش عواملی از خود کار در بین تماشاچی‌ها باشه و بخنده یه مساله عادی، و البته غیرحرفه‌ای هست.
امیدوارم باتوجه به وضعیت هزینه‌ها، ارزش قائل شید. هم برای خودتون و هنری که دارید و هم برای مخاطبین.
با آرزوی موفقیت✨
📍میانگین امتیاز هالین: ۱ از ۵
خیلی ممنون از وقتی که گذاشتین ، متاسفیم که نتونستیم نظرتون رو جلب کنیم، ممنون از نقدتون🙏🌼
ممنون از وقتی که گذاشتید و متاسفیم که نظر شما رو جلب نکرد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یه نمایش رفتم دیدم کلا یک ساعت بود، رورانسش دو ساعت طول کشید.
هر بازیگر یه برگه گرفته بود دستش، داشت از عمه‌هاشم تشکر میکرد دیگه.
خلاصه خوش گذشت، آشنا شدیم با اسامی
به رورانس ۵ از ۵ میدم.
🔻 درباره نمایش « درد »
برای کسایی که حال ندارن بخونن، بگم که من با احترام به عوامل اصلا از این نمایش خوشم نیومد و امتیاز ۲ از ۵ میدم.
‌....
«رنج ... دیدن ادامه ›› نباید تو را غمگین کند.
این همان‌ جایی است که اغلب مردم اشتباه می‌کنند.

رنج قرار است تو را هوشیارتر کند
به اینکه زندگی‌ات نیاز به تغییر دارد.

چون
انسان‌ها زمانی هوشیارتر می‌شون که زخمی شوند،
رنج نباید بیچارگی را بیشتر کند.

رنجت را تحمل نکن،
رنجت را درک کن.»

این جملات از یونگ در ابتدای نمایش داشت پخش میشد، با این تفاوت که در نمایش به جای رنج، کلمه‌ی درد رو جایگزین کردند که بسیار متفاوت هست.

با این شروع، و عواملی که نمایش داشت، من انتظار یک نمایش سنگین و درخور داشتم.
پیرنگ و ایده داستانی چی بود؟
نمایش حول محور بیان شعار خودش پیش رفت.
آیا نمایش میخواست صرفا پذیرش درد رو راحت تر کنه؟ آیا میخواست عدم تعهد در روابط رو راحت و عادی کنه؟
ضد مذهب بود!؟ که حالا برای مجوز مجبور بود با شعارهای غرب زده نمایش رو پیش ببره؟!
هرچی که بود، نمایش حتی از پس این شعاری که میخواست بده برنیومده بود.

آیا داستان انسجام داشت؟
خیر!! شروع که با یونگ تحریف شده بود، شروعِ بازیگران با گفتگوی معمولی بود. بعد به سمت جر و بحث کشیده شد، بعد یه اتفاق کلیشه که جوابِ آزمایش بارداری بود که بازم با جواب قابل پیش‌بینی مرد مواجهه شدیم.
بعد رفت سمت طنزهای سطحی، بعد یهو وسط طنز کارکترها متوهم شدن که اصلا این توهم منطقی نداشت. بعد پدر اومد اونم یه سری طنز انداخت. بعد راهبه‌ها اومدن... دنبال بازی کردن...! بعد دنبال ناخن گشتن همه... اصلا شرحه شرحه...!! غیر منسجم!

آیا تعلیق داشت؟
نمایشنامه تعلیق نداشت.
ولی من تو تعلیق بودم و همش منتظر بودم ببینم خب که چی؟! آیا اصلا قراره اتفاقی بیوفته؟!

نورپردازی خاصی نداشت کار و یه نور کلی بود.

طراحی صحنه هم که معمولی بود.

بازیگری هم که سه کارکتر متوسط بود، نقش سنگینی هم نداشتن.
در ابتدای نمایش هم که بازیگران با صدای آروم صحبت میکردن و گاهی خودشون هم نمیشنیدن چی میگفتن.

بازیگر اضافه زیاد داشت نمایش و کارگردان میتونست حداقل از ۳ تا بازیگرِ دیگه بازی بگیره.

سلام و سپاس بابت بازخورد دقیق و صادقانه‌تان
احترام کامل به نظر شما داریم و متوجه‌ایم که نمایش نتوانسته انتظارات شما را برآورده کند. این بازخوردها برای ما بسیار ارزشمند هستند و به ما کمک می‌کنند تا در آینده بهتر عمل کنیم.
جملاتی که در ابتدای نمایش پخش شد، برداشتی آزاد از مفاهیم فلسفه یونگ درباره‌ی رنج، رشد شخصی و هوشیاری است. تغییر کلمه‌ی "رنج" به "درد" در نمایش، با هدف ایجاد ارتباط بیشتر با فضای داستان و شخصیت‌ها انجام شد. با این حال، متوجه‌ایم که این تغییر ممکن است ... دیدن ادامه ›› برای برخی مخاطبان باعث ایجاد ابهام یا تغییر در مفهوم اصلی شده باشد.
شما به برخی از ضعف‌های نمایش، مانند عدم انسجام در انتقال داستان، نبود تعلیق، و طراحی صحنه و نورپردازی معمولی اشاره کردید. این نکات قطع ن در بررسی‌های بعدی ما برای بهبود کار مد نظر قرار خواهند گرفت. همچنین، درباره‌ی بازیگران و نحوه اجرای دیالوگ‌ها، متوجه‌ایم که برخی بخش‌ها نیاز به وضوح و انرژی بیشتری داشته‌اند و این موضوع را جدی خواهیم گرفت.
هدف ما این بود که مفاهیمی مانند رنج، درد و تغییر را در قالب یک داستان انسانی و قابل ارتباط با مخاطب بیان کنیم. اما به نظر می‌رسد که این مفاهیم به خوبی انتقال داده نشده‌اند و این موضوع را به عنوان یک چالش برای خودمان در نظر می‌گیریم.
صدای آرام بازیگران در ابتدای نمایش و حضور بازیگران اضافه، قابل تأمل هستند. به اطمینان در اجراهای بعدی به این موارد توجه بیشتری خواهیم کرد تا کیفیت صدا و وضوح دیالوگ‌ها بهبود یابد. همچنین، درباره‌ی صحنه‌های گرگ و بره و حضور کشیش، نکات شما را مد نظر قرار خواهیم داد تا اجرا از نظر مفهومی و بصری هماهنگی بیشتری داشته باشد.
باز هم از شما به خاطر این بازخورد صادقانه و دقیق متشکریم. امیدواریم در آینده بتوانیم تجربه‌های بهتری خلق کنیم و شاهد حضور دوباره‌ی شما باشیم.

برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
حس میکنم تنها نمایشی هستش که همه کامنتاش واقعیه🙂
من صبر کردم ببینم خواننده‌ها و رپرها که اومدن، آیا استعدادی دارند یا صرفا برای پول اومدن!؟
دیدم نه! صرفا داره گند زده میشه به تئاتر.
حالا هرچقدرم بگید هیچ اشکالی نداره خواننده و رپر بیاد تئاتر و بازیگری! من نمی‌پذیرم !
با نهایت احترام هر نمایشی هم که متوجه شم رپر و خواننده و بلاگر، بازیگرش باشه، نه میرم و نه پیشنهاد میکنم.
امیدوارم هرکسی در جایگاه خودش، به شکل درست موفق باشه!
نمایش‌های؛

جن زدگان

من

چون آخراشه گفتم بگم که از دست ندید.✌🏻


میثم هنزکی، سپهر و Farzane 69 این را خواندند
پونه ٢٥ این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با توجه به تیم، نمایش خوبی به نظر میاد.
به هر حال در ۲۲ بهمن به تماشای « درد » خواهم نشست. :)
چه همخوانی جالبی ...تاریخ ۲۲بهمن و کلمه ی درد
سهیلا دیلمی
واقعا متاسفم برای اون وقت و هزینه ای که گذاشتیم برای دیدن این نمایش مزخرف،نه موضوع پرباری نه بازیه خوبی و نه صحنه نمایش چشم گیر و جذابی!!،فکر میکنم سالنم همه آشناهای خود اون عوامل پر کرده بود.،واقعا ...
موافقم. دربارش مینویسم. دلم پره
سهیلا دیلمی
واقعا متاسفم برای اون وقت و هزینه ای که گذاشتیم برای دیدن این نمایش مزخرف،نه موضوع پرباری نه بازیه خوبی و نه صحنه نمایش چشم گیر و جذابی!!،فکر میکنم سالنم همه آشناهای خود اون عوامل پر کرده بود.،واقعا ...
میشه از واژه مزخرف استفاده نکنید ؟
تا کی بگیم دوستان کلمه های مزخرف،اشغال،زباله،کثافت و کلماتی از این این دست بار معنایی سنگینی داره
کلی ادم تو این کار زحمت کشیدن اینکه خوشمون نمیاد دلیل نمیشه اینجوری بگیم
من هم نمایش رو دیروز دیدم سلیقم نبود اصلا هم نبود و اصلا هم دوس نداشتم اما مزخرف کلمه اصلا مناسبی نیست برای نمایشی که دوست نداشتید و برای شمایی که از هنر حمایت میکنید ،حداقل احترام بذارید به کسانی که به هر دلیلی خوششون اومده از این کار
ممنونم
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خب پس من از الان منتظر نمایش « پرگنت » به کارگردانی محمد برهمنی و تیم خفن بالن هستم.
باشد که مجدد رستگار شویم!🙌
📌درباره نمایش «من»

این نمایش رو به شخصه در جایی از زندگیم دیدم که واقعا بهش نیاز داشتم.
اما این که چون نیاز داشتم خوشم اومد و تحت تاثیر قرار گرفتم؟!
خیر... وقتی کمی دورتر از خودم وایسادم، دیدم که هر شخصی نیاز داره که این نمایش رو ببینه، یا لااقل در این باره مطالعه داشته باشه...
مواجهه انسان با خودش. با من درونش، و این که آیا توانایی تحمل و یا مقابله با خودش رو داره یا نه!؟ آیا به صلح درون رسیده یا با خودش در تکاپو و جنگه!؟ من برتر و خودخواه و من کودک و سرخوش!!
تو این نمایش شما وارد یک اتاق تراپی میشید و با خودتون مواجهه خواهید شد و در کنار این تراپی از بازی‌ها و نمایش هم لذت ... دیدن ادامه ›› خواهید برد.
میزانسن مربعی که توسط یک دایره محاط شده بود و یه جورایی مفهومی از این نمایش رو می‌رسوند، و علاوه بر اون دید تماشاگر هم از تمام زوایا درست بود و مشکلی نداشت.
نورپردازی و موسیقی هم مشکلی نداشت و همه چیز سر ضرب و ریتم پیش رفت.
و پیرنگ و درون‌مایه متن نمایشنامه هم به درستی و کامل پرداخت شده بود و به نمایش گذاشته شده بود.
شخصیت پردازی‌ها هم کاملا به درستی انجام شده بود برای کارکترها. کودکی و گاهی زنانگی که درون همه ما هست... ظالمی و بداخلاقی... همه چیز با جزئیات درست انجام شده بود.
بازیگری رو که دیگه نیاز به گفتن نیست و عالی بود.

فقط این که در تگ نمایش زده شعر و ادبیات... که به نظرم اصلا نمی‌خورد به نمایش و باید روانشناختی رو هم به ژانر نمایش اضافه می‌کردند.
و تنها ایرادی که میشد گرفت به زور، اونم اینه که حرکت وزیر تو شطرنج اشتباه بود.😁
همین.
امتیاز من به نمایش ۴ونیم از ۵
با قسمت سبک نمایش خیلی موافقم!
آرش یوسف زاده(هالین)
بالاخره داری با من هم نظر می شی سرمنگانی.
چرخ روزگاره آرش جان.😁
امیرحسین سرمنگانی (هالین)
چرخ روزگاره آرش جان.😁
به عجب رسمیه نرسه صلوات
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
حدود یه ساعت دیگه خرید بلیت باز میشه، ولی زده پُر شده. چیشد الان!؟
بااهداء سلام واحترام. به اطلاع میرسانیم تمامی بلیط های ۳ روزنخست اجرای این نمایش که بهارامسال در پردیس تئاتر شهرزاد اجراداشت وبااستقبال گسترده مخاطبان محترم روبروشد - توسط یک موسسه روانشناسی پیش خرید شده است/ شایان ذکر است ( رجوع) به موضوع طلاق می پردازد و به این دلیل موردتوجه ویژه متخصصان این حوزه قرار گرفته است / فرداساعت ۱۴ فروش روزهای جدید نمایش آغاز خواهدشد.
می تونستین یه بخشی رو به اونها بدین ، بقیه رو برای افراد معمولی بزارین. در هر صورت نمی فهمم نمایشی که هنوز اجرا نشده چطور یهو پیش خرید شد.
سرکارخانم روزبهانی عزیز . این نمایش قبلا و دربهار ۱۴۰۳ بیش از۳۰ اجرای موفق داشته که مجددا از گروه نمایش درخواست شد دور جدید اجراها درنیمه دوم بهمن واسفند باشد. موسسه ذکرشده نیز باتوجه به شناخت قبلی ازنمایش ۳ سانس پیش خرید داشته است .امیدوارم شما ودیگرعزیزان در دور جدید اجراها نمایش را دیده وبپسندید..
.بااحترام/
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پیش فروش داره بلیت‌ها که اینجوری پر میشه!؟ یا واقعا باید خوشحال شیم بابت این قضیه؟!
اونوقت زدین مانده دارد... اون مانده کجاس ما بریم برداریم!؟
نمایش دیشب میانگین امتیاز هالین شد ۳ از ۵

من خودم به شخصه این امتیاز رو دقیقا درخور کار میدونم. چرا که سلیقه مخاطب‌های این مدل نمایش و فرم این کشش رو نمیده که امتیاز بخواد بالاتر باشه. و از لحاظ ارزشی نمره‌ی قابل قبولی رو کسب کرده.

این ‌نمایش دو مدل مخاطب داره. یکی واقعا خوشش میاد و درگیر زیبایی و بعد مفهوم میشه. یکی هم میگه چی بود اصلا!؟ یا در بدترین حالت میگن چرا بازیگرا خودشون رو مینداختن زمین و اینکارارو میکردن!؟

برای من که دو بار دیدم نمایش رو، اول زیبایی بصری رو بیشتر گرفتم، و بعد مفهوم رو بیشتر درک کردم!؟
««از این به بعد اسپویل داره»»

🔻مفهوم ... دیدن ادامه ›› چی بود!؟
اگر در یک کلمه بخوام بگم، مفهوم «آگاهی» بود.
شما چه در فرم و چه در روایت شاهد این مفهوم بودین.
این که حضور یک قدرت برتر که بر انسان سلطه میکنه اجازه آگاهی نمیده و نمیذاره از این ماتریکس خارج بشه. قدرت برتر رو حالا هرچی که میخواید در نظر بگیرید، من حکومت‌ها و دولت‌ها در نظر میگیرم.
تمام کارکترها تسخیر این‌ قدرت برتر شدند، غیر از اون خانومی که کُرد زبان بود.
که مشاهده کردید که وقتی این خانوم وارد صحنه شد، اون شخص لباس قرمز که یه جورایی شومن بود و نماد رسانه‌ی تسخیری بود، لبخند از صورتش محو شده بود و از این عدم پیروی ترسیده بود. و در آخر هم این شومن تسخیر این خانوم کرد زبان شد.

اگر نمایش رو یک بار دیده بودم، میتونستم بگم شاید بازیگران وسط صحنه داشتند اتود آزاد میزدند برای خودشون. ولی بار دوم دیدم که حرکات دقیقا همونا بود و بازیگران طبق یک اصول و الگویی دارند پیش میرن.

تو صحنه ما یک در بسته داشتیم که اون شخص از اون در بسته نمی‌رفت بیرون و از اون یکی می‌رفت. که اینم داره میگه طبق الگویی که چیده شده باید پیش رفت. مثل موش‌هایی که براش مسیر تعریف می‌کنند تا طبق همین مسیر و الگو پیش بره. انسان هم همینه‌ در این نمایش‌.

در آخر هم باید بگم که من مخاطبی هستم که پیچیدگی و فکر کردن و کشف شهود در هنر برام جالب‌تره و سلیقم به این سمت میره. و قطعا اگر هنری بخواد ادای پیچیدگی دربیاره، کاملا مشخص میشه.
مخاطبی که سلیقش این نیست، نباید در نقد یک نمایش بگه که کارگردان نباید حالا انقدر پیچیدش میکرد، نباید کد میذاشت، نباید و بایدهای متفاوت که صرفا از سلیقه میاد.
دیگه کلی نماد و حرف هست که هرکی خواست بیاد تلگرام گپ بزنیم دربارش✌🏻
ممنونم از توضیحتون برای من شورش نماد از آگاهی بود، عصیان بدن ها برای خروج از قالب های تحمیل شده!
الان که دوستان به پوستر اشاره کردن و با دقت بیشتری نوشته ها رو خوندم می تونم برداشت تجزیه به عناصر تشکیل دهنده رو هم داشته باشم یا حتی هر کدوم از کاراکترها نماد یک عنصر!
در این صورت ارتباط بین اپیزودها برام شفاف تر می شه!
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
🔻نمایش ۱۶۸ دلار رو دیدم در شبی که گذشت.
نکته: این نمایش برای مخاطب عام نیست و حتما باید درکی از هنر و مفهوم و معنا داشته باشید که ببینید. چون واقعا با یک اثر هنری مواجهید.

قبل از این که بگم عجب خفن و دور از انتظارم بود، باید بگم که وقتی رسیدم به تئاتر لبخند، احساس کردم که دارم میرم یه مهمونی که فقط من غریبم. همه باهم آشنا بودن و هرکدوم یه گل گرفته بودن.
این قضیه حالا نه به من ربط داره و نه به نمایش.
فقط خوشحال شدم که دیدم این جمعیت آشنا فرهنگ تئاتر دیدن داشتن و از اون آشناها نبودن که وسطش حرف بزنن و خیلی بی‌دلیل بخندن و ...
و حالا ... دیدن ادامه ›› درباره نمایش:
دکور با این که چیز خاصی نداشت، ولی کاملا متناسب با مفهوم کار بود. حتما نباید دکور خفن زد. باید ربط داشته باشه و یا حداقل قدرت و ارزش نمایش‌نامه از دکور بالاتر باشه دو پله. در این نمایش همه‌چی متناسب بود.

نمیتونم این مورد رو آخر بگم و خیلی ذوق دارم برای بیانش؛
ای وای از این بازیگران. چقدر خفن. عالی و استادانه نمایش رو اجرا کردند. این که تو این پرفورمنس بخوای با اکت بدن و به‌خصوص صورت یه روایتی و یه مفهومی رو برسونی واقعا باید خیلی خفن باشی.
تبریک میگم بهتون و امیدوارم خیلی بیشتر شما رو روی صحنه ببینم با کارای خوب.

طراحی لباس هم متناسب نقش و فرم بود.
و هر چقدر فکر میکنم نمیتونم ایراد بگیرم از کار.
دم همتون گرم.
تمدید کنید لطفا✌️

امتیازم ۵ از ۵
دکور برای نمایش قبلی این سالن هم استفاده شده
نمایش بعد از افتادن که ساعت 19 اجرا میره
امیرحسین شاه حسینی
دکور برای نمایش قبلی این سالن هم استفاده شده نمایش بعد از افتادن که ساعت 19 اجرا میره
کلا دکور لازم نبود. اجرا خیلی جلوتر بود و نیازی نداشت.
گزینه اسپویل رو بزنید درکتون از ارتباط مفهومی اثر رو بفرمایید.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امیرحسین سرمنگانی (هالین) (amirhsmy)
درباره پرفورمنس موسیقی تا ثریا i
خرید بلیت مثل این که مشکل داره.
مشکل برطرف شد، بلیط فروشى باز شد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
🔻 درباره نمایش « یخ‌زده »
درباره پیرنگ و ساختار داستان
آیا داستان انسجام داشت؟
بله انسجام داشت و از A به B که نقطه عطف بود در جریان بود تا C که پایان بندیه. اما درباره پایان‌بندی که من خودم به شخصه مشکل داشتم و تمام اتفاقات یکدفعه و بدون باورپذیری و همراهی احساسی مخاطبان با کارکتر و قصه رخ داد.

آیا تعلیق داشت؟
بله. مگه میشه نداشته باشه. کارگردان با دراماتورژی هوشمندانه تونسته بود که مخاطبان رو با روایت ... دیدن ادامه ›› همراه کنه.
چی میشه که اونجور که باید مخاطب درگیر و یا پیگیر قصه نمیشه، و یا طعمه‌ای که روی قلاب بود، اونقدرا هم جذاب نبود !؟
یکی از دلیل‌ها میتونه ژانر این نمایش باشه. این قصه قتل و گم‌شدگی رو معمولا به شکل‌های مختلف شنیدیم و دیدیم و برای همین هم برای اکثر مخاطبان ما قابل پیش‌بینی شده و اونقدر جذاب نیست.
دلیل دیگه هم میتونه متن اصلی نمایشنامه و وفاداری کارگردان به متن اصلی باشه، که باز هم تکرار میکنم ایشون تونسته بودن با اصلاحات و یه سری تغییرات نمایش رو بهتر کنند.

‌نورپردازی خوب بود و تغییر نورها با توجه به مفهوم روایی عالی بود.
طراحی صحنه متوسط بود. و ای کاش کلا از نماد یخ و سرما و یخ‌زدگی بیشتر در صحنه و حتی نمایشنامه استفاده میشد.

درباره پیام کلی نمایش، و تحول شخصیت‌ها
مشکل اصلی من با این نمایش همین بود.

مادر از یک خشم و انکار و مشکلات روانی، ذره ذره باید برسه به مرحله بخشِش.
این که صرفا با یک مدیتیشن متحول بشه و بعد از ۱۵ سال بخواد یهویی یه تصمیم رو بگیره، زیاد جالب نیست. ما باید بیشتر درگیر پذیرش و عدم پذیرش مادر میشدیم.

قاتل قصه هم مثل همون مادر قصه، با دوتا عکس دگرگون شد! ما با یک آدم سایکویی که قاتله روبرو هستیم. آدمی که در ابتدا اصلاح‌پذیر نیست و پشیمانی نداره اصلا، بعد با استفاده از کارکتر دکتر مواجهه میشه با پیامد اعمالش و آسیب‌‌هایی که به دیگران زده و بعد از اون به آگاهی می‌رسه و با استفاده از نقاط سیاه خودش به رنج و پشیمونی و آگاهی میرسه.

بازیگری‌ها چطور بود؟
عالی همگی. دوست داشتم!

🔻 امتیاز من: ۳ از ۵
یه نفر که چند ساعت پیش عضو تیوال نشده باشه و آشنای عوامل نباشه، نظری نداره؟؟!
چه دقتی 😂 چه حوصله ای
دقیقاً این مشکل برای اکثر نمایش ها وجود داره. از روی نظرات دیگه نمیشه خوب و بد رو تشخیص داد و انتخاب کرد.
مهدخت
چه دقتی 😂 چه حوصله ای
نیازی به هیچ دقت و حوصله‌ای نیست. برا شما شاید سخت باشه :)
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کاش عزیزان هنرمندی که تجربه قبلی دارند، پروفایلشون رو تو تیوال بسازند که ببینیم چه سوابقی داشتند!
به هر حال نمایش‌هایی که در سالن مولوی اجرا میره، برای من به شخصه دارای ارزش و اهمیت زیادی هست و کار ضعیف خیلی کم دیده میشه!
موفق باشید!
اجرای خوبی بود ولی در بعضی از جاها ما صدای بازیگران مرد رو نمیشنیدیم، در آخر هم مستندی خانوادگی پخش شد که اصلا ربطی به اجرا نداشت و ما نمیدونستیم چرا باید این مستند رو ببینیم؟ آیا اصلا ربطی به موضوع داستان داشت؟
تولید کار تجربی، آنهم در شرایط کنونی که عوامل مختلفی بر جذب اندک مخاطبان تئاتربین تأثیرگذار است، جسارت بیشتری نسبت به روزهای پررونق تئاتر می طلبد، و از این حیث که مخاطبان، سالن مولوی را عموما به اینگونه نمایش ها بیشتر می شناسند، توقع دیدن این آثار یک امر بدیهی است، پس مساله ی من نه چرا تجربی و نه چرا مولوی است!! سوال اساسی این است که وقتی از کار تجربی حرف می زنیم از چه حرف می زنیم؟ آیا به صرف تجربی بودن یک اثر هر بدعتی در قلمرو تجربه بر صحنه تاتر تاثیری زیبائی شناختی بر جای می گذارد و می تواند به واسطه ی تجربی بودن توجیه پذیر باشد!؟ قراردادهای تئاتر وقتی در کنار مدیوم های دیگر به تقابلی معنادار می رسند، تأویلی متفاوت را پیشِ روی مخاطبان می گذارند که بررسی چندوجهی این تقابل باعث می شود کارگردان کمی در جایگاه مخاطب بنشیند و برآنچه ضرورتی زیبائی شناختی پدید نمی آورد، اصرار نورزد، این را از آنجایی می گویم که برخی گمان می کنند ابهام از ضعف یک اثر هنری-در اینجا تئاتر- ناشی می شود، در حالی که ابهامی که با کشف و تأویل مخاطب معنا یابد، از جلوه های آثار درخشان هنری است. اما توضیحات کارگردان اثر آنهم در پایان نمایش، نشان می دهد که استفاده از ویدئوی مستند گونه به جای رورانس که عموما بخش تشریفاتی نمایش است، پاسخ دادن به این ابهام حل نشده را برای کارگردان را مساله کرده است در حالی که اگر این مسأله به سایر بخش های اثر خصوصا استفاده از فیلم و شعر ... دیدن ادامه ›› و نقاشی و رقص تسری می یافت، انتخاب های هوشمندانه تری می توانست این جسارتِ کارگردانی را به نتایج مطلوب تری برساند.البته اگر این نوشته ریویوگونه رنگ و بوی ابهامِ مورد انتقاد را به خود گرفته است، تلاش من برای پرهیز از لو دادن اثر و نیز وارد نشدن به ساحت نقد ساختارمند نمایش بوده است. چون چهارچوب و زمان مناسب تری را می طلبد.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر
شعر و ادبیات

تماس‌ها

تلگرام