در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال میثم محمدی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:53:04
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
"شهر بازی شهر بازی!"
کار جدید نویییید محمد زاااااده..

فروش بلیط بهترین شب، بهترین جا!

2 عدد بلیط برای روز جمعه مورخ 23/9/1403
ردیف 3
صندلی 9 و 10
موجود هست.
09124578806

بشتاااااابیییییید..
😂😂😂
ویس هم بگذار با صدای قشنگی که داری...به قیمت خوب میفروشی انشالله...امشب و هرشب خشم هیلتر یا کلفت پررو (گوزنها)😂😂بشتابید
یه تیتر زرد باید بزارم!
مثلن لخت شدن نوید روی صحنه ی تئاتر!
بوسیدن بی هوای....!!!

بابا استاد اسدی هم فن داشت!
این چرا فناش! نیمیان!!
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"نمایش شهربازی"
نوید محمد زاده
درود 2 عدد بلیط برای روز جمعه مورخ 23/9/1403
ردیف 3
صندلی 9 و 10
موجود هست.
09124578806
سپهر، Fateme Nematy، نرگس رضوی و مهدیه سلیمانی این را خواندند
مهرنوش نوری و مهرناز خلیلی این را دوست دارند
صبا صالحیان
اسم تئاترشو نمی‌نویسین؟ 😂😂😂👌👌👌
از هولم ک عقب نمونم! یادم رف!!
اسم تئاترشو نمی‌نویسین؟ 😂😂😂👌👌👌
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"انسان از بهشت، نارنگی چید! و ب زمین رانده شد."

زمان ما میگفتن نارنگی بی خاصیته و امشب فهمیدم، پر خاصیت ترینِ میوه هاست..!.

قلب تو قلب نارنگی!، پوستت اما چو شلیل!.
----------------
نمایشی خوش ریتم، فیزیکال، کمدی، سو رئال، مینیمال، گروتسک، معنا گرا و در یک کلام نارنگیِ هلویی بود!.
لباس،گریم و انتخاب موسیقی خوب، نور معمولی، حجم صدای موسیقی بلند ک باعث میشد بعضی دیالوگ ها سخت شنیده بشن.
طراحی صحنه ضعیف.
تقریبن ... دیدن ادامه ›› از ثانیه اول تا انتهای اثر، بصورت متوالی دیالوگ داشتیم ک من ترجیح میدادم کمی دیالوگ نویسی کمتر بود و جاهایی بازی بدن قرار میگرفت.
دو بازی عالی، سه متوسط و یک ضعیف داشتیم.
و این اختلاف سطح و طراحی بازی ب نارنگی ضربه میزنه.
متن میتونست عمق بیشتری ب مفاهیم بده اما بیشتر در سطح قدم میزنه.

با خوردن نارنگی سبُک شدیم و چشیدن نارنگی ب شدت توصیه میشه.. 🍀
امتیاز من ۸ از ۱۰

با آرزوی تماشای بیشتر محمدرضا محمدپور و کیوان احمدی عزیز.. 🍀❤️

"تاری"، نمایشیست از هر جهت تار!.

آیا میشود برهمنی بزرگ نمایشی ضعیف بسازد!؟
یا مشکل از درک و چشم های ماست..!؛
یا میشود امباپه ی ابَر فوتبالیست در یورو ضعیف عمل کند!.

انگار تیکه هایی خوب از چند نمایش رو دیده باشیم(صحنه، فرم بازی، لباس و ..) و ب روش کلاژ اونهارو کنار هم بچسبونیم و در آخر براش متن بنویسیم!.

طراحی ... دیدن ادامه ›› صحنه داینامیک و فوق العااااده همراه با دقت بسیار در جزئیات..؛ از جانمایی بطری و گوشت قرمز! درون پروفیل تا.. .
طراحی لباس باهوش و همسو با نمایش.
نور خلاق اما متوسط در رنگ های مورد استفاده و شعاع های نوری ایجاد شده در صحنه؛ مثلن دوست داشتم از مغز آسمان آبشار خون میبارید بر میان صحنه!.
بازی ها روان و خیلی خوب.
متن ب شدت گنگ..، گیج..، با سرنخ هایی ک بجای حل شدن توسط مخاطب، ذهن رو آزار میدن.
و فاجعه ی مانیفست کارگردان در انتهای نمایش، با لباسی شبیه دیوید کاپرفیلد!.
"تاری" کلاژ درجه یک هاییست ک با هم جفت نمیشن.

"آیا میشود برهمنی بزرگ نمایشی ضعیف بسازد!؟"
حاشا و کلا!؛ پس خط و ربطی خلق میکنم برای این کلاژ گنگ و نارس!.
چقدر با این کلمه کلاژ موافق بودم👏. جمله آخر :)))
محمدمهدی فتحیان
سلام‌ نمایش رو احتمالا خواهم دید و البته امیدوارم کار خوبی باشد :) ولی به نظرم به طور کلی چند رویکرد و زاویه آسییب‌شناسانه دقیق رو در مورد آثار هنری مطرح کردید؛ یکی هنرمندان موفقی که دائم ...
محمد جان، درود و ارادت فراوون..
چند روز پیش ب یکی از دوستان میگفتم ک منتظر نظر تو هستم.
و چقدر خوب نوشتی رفیق
امیدوارم زودتر ببینمت و معاشرت داشته باشیم..
میثم محمدی
محمد جان، درود و ارادت فراوون.. چند روز پیش ب یکی از دوستان میگفتم ک منتظر نظر تو هستم. و چقدر خوب نوشتی رفیق امیدوارم زودتر ببینمت و معاشرت داشته باشیم..
بزرگوارید، حتما، باعث افتخاره.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
" الان ما تووییم یا بیرون! "

-ابزورد، گروتسک، کمدی سیاه-
دیالوگ هایی گاهن پینگ پونگی، فلسفی..احمقانه!..ساده لوحانه!!..دوستداشتنی
بازی ها خیلی خوب و یکدست؛ البته بازی آقای اوجانی جا برای بهتر شدن داره.
موسیقی خوب، گریم قواره ی کار، طراحی صحنه معمولی و لباس ضغیف. نمایش نامه میتونست با خلق موقعیتی گرم، المان حماقت رو در انتخاب لباس هم نشون بده اما اشاره ایی نمیکنه و این انتخاب عمدی لباس هدر میره.
متن ب شرایط امروز ما بسیار نزدیک هست پس دوست داشتم اسامی ... دیدن ادامه ›› ایرانی بود.
نمایشنامه خوب هست، پرداخت خوبی صورت گرفته، زمان نمایش اندازه س و ریتم ب مرور بهتر میشه.

" ارزش رفتن توو داره "
امتیاز اثر 6.5 از 10
با آرزوی تماشای دوباره اهالی توو بر صحنه.. 🍀
از ماتریکس " توو" بیا بیرون..
عرفان ضرغامی
جناب محمدی عزیز با درود و احترام و عرض ارادت صمیمانه دیدگاه اول صرفا در خصوص پدیده های قرضی در زبان پذیرفته است. پدیده های قرضی ناظر بر جایی است که اگر کلماتی از زبان های مبداء دیگر زبانها، ...
جناب ضرغامی درود مجدد و ممنون بابت توضیحات
یک سوال داشتم؛
امروزه در زبان نوشتار و محاوره چقدر استفاده از کلماتی نظیر همین گاهن(گاها) مرسومه؟
میثم محمدی
جناب ضرغامی درود مجدد و ممنون بابت توضیحات یک سوال داشتم؛ امروزه در زبان نوشتار و محاوره چقدر استفاده از کلماتی نظیر همین گاهن(گاها) مرسومه؟
عرض ارادت مجدد
فکر میکنم رایجه اما به مرحله غلط مصطلح نرسیده
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
" خلاقیت استقاده از حداقل ها "

از بیرون پنجره شبیه هیئت منصفه ب تماشای خاطرات مدرسه مینشینیم..
طراحی صحنه، بینظیییییر.. "خلاقیت در استفاده از حداقل ها.." .
دوست داشتم گاهی بازیگر ب سمت پنجره ی تماشاچی میومد، از لای پرده ب حیات چشم ها زُل میزد و برمیگشت.
طراحی لباس_گریم قواره ی اثر.
اما نور..، حیف از نور..، میتونست جُور کمبودهارو بکشه و با کمترین امکانات تاثیری عمیق بر ذهن مخاطب بُگذاره؛
مثل استفاده از پرژکتورهای رو ی زمین جهت ایجاد سایه های بزرگ و کوچک، مثل استفاده از لوستری شبیه اتاق بازجویی و حرکت دادن اون، مثل فضایی ... دیدن ادامه ›› تاریک و چراغ مطالعه یا راهرویی نورانی جهت قدم زدن.
طراحی صدا و انتخاب موسیقی متوسط هست.
باز های خوب..، کیفیت بازی هر دو متناسب اما بازی بدن و طراحی حرکت متوسط هست.
و اما متن؛ ایده عالی، شروع عالی، اما در ادامه قلم در سطح قدم میزنه و عمیق نمیشه؛ میتونست با ایجاد حس تعلیق، دو قطبی زیبایی در ذهن مخاطب ایجاد کنه اما.. .

امتیاز نمایش 6 از 10
ب آرزوی دیدار مجدد اهالی مدرسه بر صحنه ی تماشا.. 🍀
سلام میثم جان
چقدر «دوست داشتم گاهی …» را دوست داشتم 👌👌👌
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
" هیچ وقت پای یه کِیس سپید اینقدر پول نداده بودم! "

نمایشی در سبک "توافق نامه" اما در متن بهتر از اون. ریتم درست.. زمان اجرا اندازه..شروع و پایان میزون..شخصیت پردازی..طراحی حرکت و بازی و.. هم خوب.
در طراحی صحنه با بی سلیقگی مواجهیم؛ اجزای دکور با هم همخانی ندارن.
طراحی لباس خوب هست، موسیقی خیلی خوب، گریم خاصی نیاز نیست و نور خیلی خیلی معمولی.
نقطه ی عطف "آرت" یک دست بودن تمام بازی هاست. همگی در یک سطح، خیلی خوب..

امتیاز نمایش 6.5 از 10
🍀
"نکبت دوست داشتنی"

بعد مدت ها در سالنی جز سالن اصلی تئاتر شهر، با طراحی صحنه و دکور بندی درجه یکی روبرو هستیم.
باکس اتاق کوچیک در نظر گرفته شده و با اینکه تداعی کننده محیط کوچک اتاق در یک مُتل هست، اما برای تماشاچی های کناری سالن دلچسب نیست.
میشد با نقاشی 3بعدی دیواره های مشکی اطراف باکس رو شبیه راهروی اتاق تداعی کرد.
طراحی لباس، نور و گریم، معقول و اندازه. انتخاب موسیقی خیلی خوب.
طراحی و اجرای صدا باهوش! (وقتی درب اتاق باز میشد، صدای بیرون پخش میشد و..).
بازی آقای سیاحی و خانوم پسیانی درجه یک و بازی و بیان جناب پیرزاده یکنواخت و متوسط هست.
نمایشنامه یک متن 5 ستاره نیست و بهترین اجرا از ... دیدن ادامه ›› اون هم نمیتونه نمره ی کامل رو بگیره؛ کشدار هست و دارای حفره هایی ک گنگ باقی میمونن.

امتیاز نمایش 6.5 از 10
با آرزوی موفقیت روزافزون برای پویا سعیدی عزیز.. 🍀
" سی و یک پازل ک شلخته و بد ترتیب روی صحنه ریخته میشن "

طراحی صحنه ایراد داره؛ قرارگیری نوازنده ها روبروی تماشاچی در پله ایی بالاتر از صحنه، از اجرا بیرون میزنه.
طراحی لباس معمولی، نور معمولی، گریم خاصی نیاز نبود و موسیقی خوب.
بازی خانم نورا هاشمی و هومن کیائی خیلی خوب اما با دو سبک بازی مختلف از دو بازیگر اصلی نمایش مواجه هستیم ک مخصوصن در ابتدای نمایش توو ذوق میزنه؛ گاهی در بازی این دو عزیز اُور اکت در فرم اجرا و بیان مشهود میشه. سایز بازیگران اندازه. بازی خانوم نازنین احمدی نسبت ب نمایش "خبری از او نیست" بهتر شده اما همچنان زمخت و ضعیف در چشم ها رسوب میکنه.
متن مشکل داره؛ پِی رنگ های بسیاری ب خط داستانی افزوده شده ک کار رو خراب کرده؛ این حجم از اتفاقات برای زمان نمایش بیش از اندازه هست. دو سه نقش هجو در نمایش طراحی شده ک با نبودشون چیزی تغییر نمیکنه!؛ مثل نقش خانوم داننده ... دیدن ادامه ›› فرد و..
نمایش بر اساس کانسپت های پر فروش یک سال اخیر بسته شده؛ مثل تهران پاریس تهران و.. (یک ترکیب برنده همراه با خانندگی روی سن برای جذب مخاطب عام)
و نسبت ب نمایش "خبری از او نیست" پسرفت محسوب میشه.

در مجموع از تماشای "سی و یک رویا" پشیمون نیستم اما با ندیدنش هم چیزی از دست نمیدید.
امتیاز اثر 5 از 10

با آرزوی تماشای بیشتر خانوم هاشمی و جناب کیائی عزیز..🍀
سلام
مطلب شما رو خوندم به نظرم کمی دور از انصاف باشد این همه نقد.البته که نبود طراحی لباس درخور نمایش برای برخی از شخصیت های نمایش و اینکه برخی از خرده پیرنگ ها قابل حذف یا کوتاه کردن بودند رو قبول دارم اما در کلیت کار آسیبی وارد نکرد ضمن اینکه اثر آنقدر درجه یک و عالی بود که میشه از این ایرادهای کوچک چشم پوشی کرد.سپاس
amir habibi
سلام مطلب شما رو خوندم به نظرم کمی دور از انصاف باشد این همه نقد.البته که نبود طراحی لباس درخور نمایش برای برخی از شخصیت های نمایش و اینکه برخی از خرده پیرنگ ها قابل حذف یا کوتاه کردن بودند ...
جناب حبیبی درود و روز بخیر
بحث سلیقه دخیل هست؛ شما نمایش رو دوست داشتید و برای من کاملن معمولی بود.
ضمنن شاید با گذر زمان و تماشای نمایش های بیشتر، نظر شما و من نسبت ب این نمایش و کلن نقص ها یا زیبایی هایی ک در یک اثر میبینیم، عوض شه.. .
میثم محمدی
جناب حبیبی درود و روز بخیر بحث سلیقه دخیل هست؛ شما نمایش رو دوست داشتید و برای من کاملن معمولی بود. ضمنن شاید با گذر زمان و تماشای نمایش های بیشتر، نظر شما و من نسبت ب این نمایش و کلن نقص ها ...
عصر بخیر
البته که در نقد و نظر همیشه سلیقه دخیل هست
اما من منظورم این بود که این نمایش در مقام مقایسه با نمایش های دیگر همین سالن یک سروگردن بالاتر و با کیفیت تر بود
سپاس
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
" زنبوری ک نیش نداشت! "

مهترین اصل در تئاتر مونولوگ "متن" هست و بعد بازی؛ و زنبور در نمایشنامه لنگ میزنه..
داستانی ک برای عصر امروز غریب هست؛ اغراق در خلق داستان.. فضایی ک بین رئال و سورئال در رفت و آمدِ..
طراحی صحنه نداریم..طراحی لباس اندازه.. طراحی حرکت متوسط، موسیقی ضعیف، گریم خاصی نیاز نیست و پس قابل قبول.
و طراحی نور ک میتونست جور کم و کاستی های صحنه رو بکشه، بی حس و حال اجرا میشه.
بازی خوب..، محمد مطهری پور عالی نیست، اما رضایت نسبی رو از تماشاچی میگیره.

در مجموع از تماشای زنبور پشیمون نیستم اما با ندیدنش هم چیزی از دست نمیدید.
امتیاز نمایش 3.5 از 10

با آرزوی تماشای آثاری بهتر از دست اندرکاران این اثر.. 🍀
مهدی پویان / محبوبه امامی / فاطمه تهرانی / محمد اسحاقیان / نسرین ر / علیرضا

همه اکانت هایی ک دقیقن 6 ساعت پیش ساخته شدن و همگی باهم 2 ساعت پیش فقط و فقط درباره ی این نمایش بح بح نوشتن!.

انقدر مردم رو ... فرض نکنید!!.
اونم واسه کاری که هنوز ندیدن :))))
۱۸ اردیبهشت
من به اکانت یک هفته ای که تنها نظر نوشته شده اش در مورد این کاره پاسخ نمیدم؛ هر چند که پاسخ روشنه.
۱۸ اردیبهشت
از ماتریکس .... خارج شو!
۱۹ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
" پناهنده ایی هزار چهره "

یک شخصیت و اتفاق ناچیز از تاریخ رو برداشتن، خوب پروروندن شبیه گِلی بر تخت کوزه گری.
بزازی ک از همه ی زوایا خوب هست و در تقلید و بزازی بهتر!.
طراحی صحنه معقول( فقط صحافی کتاب مولیر جدید بود و ب دوران ناصری نمیخورد).
طراحی و اجرای نور رو دوست داشتم. طراحی لباس و گریم اندازه.
موسیقی متوسط؛ میشد انتخاب های خیلی بهتری داشت و ب ریتم و اجرا و همراهی مخاطب کمک بهتری کرد.
متن در مجموع ریتم مناسبی داره اما در شروع نمایش مخاطب رو ب خوبی همراه نمیکنه؛ میتونست مفاهیم عمیق تری رو بیان کنه اما بیشتر در سطح و شرح ... دیدن ادامه ›› وقایع میگذره. میتونه کتاه تر بشه.
انگار نوشته شده تا قدرت بازیگری و نقش پذیری بازیگر رو نشون بده.
و اما اجرای مرد هزار چهره!؛ اجرا برای من 7.5 از 10 بود. بسیار خوب، تمرین شده و نقطه ی اوج اثر. بازی دست ها ب هنگام ترس و استیصال متوسط بود و متن اگر درخشان تر میشد، قطعن بازی هم میتونست گیراتر باشه.

تماشای تقلید اسمعیل لذت بخشه و ارزشمند..
با آرزوی موفقیت روز افزون همراهان اسمعیل.. 🍀
امتیاز من 6.5 از 10
زیاد بود..
از همون بازار شروع میشد بهتر بود..
از ماتریکس " اسمعیل و همراهان " خارج شو...
۱۷ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"یک شب ب صرف ابر و فاطمه و رقصیدن روی چهارمین دیوار.. "

ابتدا بروشور بورش!، زیبا، تلخ!، تاثیر گذار و پر از احترام ب مخاطب..
طراحی و اجرای نور عاااالی،
طراحی صحنه 9 از 10، شیر سینک مدرن هست و دوست داشتم میخک ها سرخ بودن.
طراحی لباس نقص داشت؛ لباس هاوایی ابر با کمربند براق، بیشتر شبیه لباس رقص سامبا بود و نیز بوت طرح پوتین خانوم نقوی.
گریم هم بی ایراد نیست؛ مدل مو و سیبیل صابر و البت دوست داشتم رنگ موهاش روشن میبود و اون حجم از موی زیر بغل صابر با شخصیت داستان متضاد مینمود.
بازی صابر ابر بی نظییییر..، تسلط فوق العااااده، ارتباط با تماشاچی عالی، دقیقن یک کلاس درس کامل. خانم نقوی از طراحی شخصیت تا اجرای نقش ... دیدن ادامه ›› دقیقن اندازه و لذت بخش و حال خوب کن.
آهنگ هایی ک انتخاب شده بودن رو نپسندیدم؛ برای متنی روسی، اجرایی روسی و فرهنگ و موسیقی غنی شوروی، ترانه های انگلیسی چرا!!؟
اما متن..بسیار گیج و ناپخته هست؛ در واقع از داستانی پخته چون بورش، چنین ناپُختگیی درآوردن خیلی سخته!؛ نمایشنامه میتونست برش کوتاه تری از رمان باشه با روی جزئیات فوکوس بیشتری ب خرج بده و درک مخاطب رو از نحوه ی شکل گیری اتفاقات بالاتر ببره.
بعضی کارای نویسنده توو ذوق میزنه؛ از اسم ایرانی گذاشتن روی رقیب عشقی، تا گنگ بودن تاریخ رخ دادن اتفاقات و .. .
و شاه کار نمایش، پایان بندی اثر هست ک متن اقتباسی رو بالا میکشه.

قطعن بورش صابر ارزش چشیدن داره؛
امتیاز من 7 از 10
با آرزوی تماشای دوباره ی رقصیدن ابر بر صحنه ی اجرا.. 🍀
اجرارو رو درست و با جزئیات عالی بهش پرداختین به جز اون جمله چشیدن.😂
من بعدازپایان اجرا دوقاشق از بورش خوردم خیلی بد مزه بود متاسفانه😂
۱۶ اردیبهشت
الناز استحمامی
ممنونم یه کتاب دیگه ام گفتن اونم میدونید؟
لولیتا، از ولادیمیر نابوکوف
۱۷ اردیبهشت
سلام اسم اهنگ انتهاییش رو میدونید؟
۰۹ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"پس از" پدر..، "پس از" تنهایی..، "پس از" مدرسه..، "پس از" عاشقی، "پس از" نواختن..، "پس از" تماشای آئینه! و "پس از.."

نمایشی پر از حرف، ایده، نماد و .. ک از انباشت تمام اینها رنج میبره و گاهی لال میشه!.

طراحی صحنه خییییلی خوب..، استفاده ی درست و کامل از تمام المان های ایجاد شده روی سن.
با توجه ب خط مرزی بودنِ درب، میتونست رنگ بهتری براش انتخاب بشه؛ پشت یک رنگ، داخل رنگی دیگر.
پالت ها میتونستن شبیه کلیدهای پیانو رنگ بشن و هنگام نواختن پیانو، مرز خیال و واقعیتی ک با حصار پالت ها ایجاد شده ... دیدن ادامه ›› بود، بشکنه!.
طراحی نور متوسط؛ با توجه ب خلاق بودن اثر، دوست داشتم پشت درب شعاع نوری واضحی تعبیه میشد و همچنین زیر پالت ها.
طراحی حرکت و فرم خوب، اما جای بهتر شدن داره.
موسیقی فوق العاده عالی، در خدمت اثر.
بازی جناب محسنی و مرادی درجه یک و خانوم پهلوان متوسط و ب کیفیت تاثیرگذاری نمایش ضربه میزنه.
گریم اندازه، طراحی لباس و نماد گرایی با رنگ رو دوست داشتم.
بروشور میتونه ریزه کاری های بیشتری داشته باشه؛ از حفره ی قرمز میان ساز تا یک یا دو نقطه ی قرمز در نام " پس از". شکل دست ها در پوستر هم میتونست جهت همخانی با بازی بدن آقای مرادی، متفاوت از هم باشه.
مهمترین مشکل من با 'پس از' نمایشنامه ی اون هست؛ روایت غیرخطی، از آخر ب اول. حجم اتفاقات رخ داده بسیار زیاد هست؛ با حذف بعضی از اونها خللی در نمایش ایجاد نمیشه!؛ ژنتیک بهمراه یک یا دو اتفاق برای چنین بیماریی کفایته!. میشد با کم کردن شاخ و برگ، خط داستانی منسجم تری ایجاد کرد و تمرکز بیشتری روی تشریح مسائل گذاشت.

'پس از' ارزش تماشا داره.
امتیاز اثر ۵.۵ از ۱۰
با آرزوی تماشای دوباره ی عزیزان.. 🍀
برای دوستانی ک قصد تماشای نمایش رو دارن، خوندن نظر سرکار خانم سحر بهروزیان توصیه میشه.
۲۷ فروردین
Fateme Nematy
ممنونم از لطف و بزرگواریتون 😊🙏 چون یک بار هزینه کردم . و نتونستم برم این کارو ببینم. میخواستم نظرتون بدونم که برای دوباره هزینه کردن ارزش داره یا نه؟😊🙏
فاطمه جان اگه به مباحث روانشناختی علاقه داری و تا حدی هم به نظریات فروید اشنایی داشته باشی برات جذاب تر خواهد بود.
۲۹ فروردین
سحر بهروزیان
فاطمه جان اگه به مباحث روانشناختی علاقه داری و تا حدی هم به نظریات فروید اشنایی داشته باشی برات جذاب تر خواهد بود.
ممنون از پیشنهادت سحر جان . 🌻😊🙏
۲۹ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دنباله ایی استاندارد برای نمایش جوجه تیغی.

متن شبیه فیلم نامه های بفروش این روزهای سینما. جزو محاسن نمایشنامه این هست ک بدون تماشای جوجه تیغی هم میشد براحتی با نمایش ارتباط گرفت.
طراحی لباس اندازه، طراحی حرکت متوسط،
بازی ها خیلی خوب.
میزانسن و طراحی صحنه ایراد داشت؛ من ردیف دو وسط نِشسته و مدام مجبور بودم برای تماشای بازیگرها سرم رو ب اطراف بچرخونم.
طول میز میتونست کوتاه تر و یا محل قرار گیری اون عقب تر باشه.
دوست داشتن خلاقیت بیشتری در انتخاب نام زونکن ها میدیدم و میز شیب دار طراحی میشد!.
طراحی نور معمولی وگریم اندازه بود؛ ایده ی پرژکتور رو ... دیدن ادامه ›› دوست داشتم.
فروش خارج از ظرفیت و تاخیر در شروع نمایش آزار دهنده هست.
اگر بخام یک دلیل برای توصیه ب تماشای نمایش بیارم، بازی درجه یک تینو صالحی هست.
امتیاز نمایش 4.5 از 10

با آرزوی موفقیت روز افزون برای جوجه تیغی ها.. 🍀
" کمدی، گروتسک، سیاه با رگه های ابزورد"

دقیقن با چُنین ترکیبی مواجه هستیم؛ هدف نمایش 100% کمدی هست با نگاهی کاملن طنز ب مشکلات ناشی از بیماری شیزوفرنی.
شاید اولین گارد در ذهن مخاطبانی ک انتظار ب تصویر کشیده شدن حداقل قسمتی از درد و رنج این بیماران رو دارن، از همینجا شکل بگیره.
البته نمایش اَشکال مختلف این بیماری رو نشون میده، مثل حرف زدن با اشیا، با افرادی ک بیمار در گذشته درباره شون مطالعاتی داشته و یا در دوره یی از زندگیش حضور داشتن و.. .
موسیقی خیلی خوب، ترکیب انواع سازها، طراحی حرکت خوب، اما برای اشیا جای بهتر شدن داشت.
طراحی صحنه متوسط(ایده ی پرده های سپید خیلی خوب بود). طراحی لباس برای اشیا ضعیف، نکته ی جالب تفاوت رنگ لباس بیماران با سایر بازیگران بخصوص بازیگر نقش ذهنشون بود. طراحی نور میتونست خیلی بهتر باشه.گریم متوسط.بازی ها در یک سطح استاندارد و یک بازی خیلی خوب دیده شد.
متن نمایش خوب هست، اما ... دیدن ادامه ›› ب نظر من کش دار شده و میتونست کوتاه تر باشه.
با توجه به پرمخاطب شدن این نمایش، فرمول ارائه ی یک اثر درخور و حفظ گیشه متناسب رعایت شده.
امتیاز اثر 5.5 از 10

برای من هم کلامی با جناب اقای رحیمی بسیار لذت بخش و ارزشمند بود.
ب امید تماشای مجدد دست اندرکاران شیزوفرنی و موفقیت روزافزون عزیزان.. 🍀
" شبیه ایستادن کنار خیابان و تماشای یه گروه موسیقی "

نمایش بود، نه خیلی!؛ ساز و نواختن فوق العاده ایی داشت، نه!؛ شاهد بازی خوبی بودم، فقط دو قسمت(گرگ و سگ)؛ نور، طراحی صحنه و لباس معمولی.. .
اما حال خوبی گرفتم، از پرواز افکارم حول کشتی، از قدم زدن در روستا حین عروسی و بعد مُردن!، از رقصیدن با خانومی ک..... اسمشو یادم نیست!.
دقیقن شبیه یک شب بهاری کنار خیابان و رقصیدن با صدا و موسیقی..
نمره نمایش 4
از تماشای "دوستان" پشیمون نیستم اما با ندیدنش هم چیزی از دست نمیدادم.
با آرزوی تماشای دوباره ی عزیزان بر صحنه ی فقط تئاتر..🍀
آقای محمدی اون خانومه، خانم لورنا بود
۱۱ فروردین
حسین چیانی
آخ آخ خوشا به سعادتتون پس😍 اتفاقا شبی که ما رفتیم هم خانوم لورنا شد یه خانومی که دقیقا صندلی سمت چپ من نشسته بود
یه توضیحی میدید در مورد خانم لورنا بزرگوار .
۱۴ فروردین
☆Nika☆
یه توضیحی میدید در مورد خانم لورنا بزرگوار .
اسم یه شخصیتیه داخل یکی از آهنگ‌های گروه او و دوستانش به اسم "آقای ماروین".
۱۴ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"شروع شاهکار یک ویرانی!"

ابتدای نمایش از متن، طراحی صحنه و بازی، عالی شروع شد و گویای مواجهه ی مخاطب با نمایشی درجه یک رو داشت؛
اما بجای رقصیدن تا انتها روی قله ی ساخته شده در ذهن مخاطب، با سقوط های مکرر روبرو هستیم!.

طراحی صحنه داینامیک و درخور توجه؛ جز بی سلیقگی در چیدن اشیای مورد نیاز نیمه ی دوم نمایش در گوشه های سن.
طراحی لباس متناقض و ضعیف؛ لباس دختر نمایش، تغییر لباس عبد در طول سالیان و عدم استفاده از رنگ ها بعنوان نماد.
گریم قواره ی کار
نور و موسیقی اندازه اما میتونستن خیلی بهتر باشن.
اختلاف در سطح بازی ها ب چشم میخورد؛ تعدادی خیلی خوب و برخی ضعیف.
استفاده ... دیدن ادامه ›› از بازیگران سایه بعنوان نماد جز در دادگاه، سایر جاها خوب نَشسته و از کار بیرون میزد.
مهم ترین ضعف اثر متن اون هست؛ چند پاره و کلی گو ک در زمانی کوتاه ب خیلی از مشکلات اجتماعی نیشی میزنه و گذر میکنه.
نمره ی نمایش 4 از 10
از تماشای نمایش پشیمون نیستم اما با ندیدنش هم چیزی از دست نمیدادم.
با آرزوی پیشرفت و موفقیت روزافزون دست اندرکاران عزیز عبد.. 🍀
نمایش های ابزورد و سورئال خیلی باب میلم نیستن، اما این کار باعث شد دیدم نسبت ب کارهای ابزورد عوض شه!.
متن خیلی خوبه، در واقع نقطه ی قوت اثر همین متن هست و باز ب این نتیجه میرسم ۶۰٪ یک نمایش متن اونه.
اما اضافاتی هم داره و ریتم اثر مخصوصن در نیم ساعت ابتدایی خوب نیست.
تقریبن طراحی صحنه نداریم!، ایده ی صندلی ها روی کوه رو دوست داشتم. طراحی و اجرای نور ضعیف هست، حتا اگر ب عمد یا بحث بودجه این موارد ب این شکل ساده طراحی شده باشن، باز هم جای خلاقیت بیشتری داره.
طراحی لباس از نظر من تناقض داره( از تیشرت و شلوار گرمکن تا سارافون مدل قدیمی).
برای موسیقی میشد انتخاب و اجرای خیلی بهتری داشت، ک ب تاثیر کار بر ذهن مخاطب کمک بسزایی بکنه.
بازی ها تقریبن در یک سطح، معقول اما جای بهتر شدن بسیار هست.
مرگ خانوم پاتزر ارزش تماشا داره.
نمره ی من ۵.۵ از ۱۰
با آرزوی موفقیت روزافزون شما عزیزان.. 🍀
گویا فقط متنش خوب بود و دیگر هیچ؟!؟
۱۹ اسفند ۱۴۰۲
Fateme Nematy
گویا فقط متنش خوب بود و دیگر هیچ؟!؟
درود فراوون..
این نظر منه و احتمالن سایر دوستان نظر متفاوتی رو داشته باشن.
اما ارزش تماشا داره
۱۹ اسفند ۱۴۰۲
میثم محمدی
درود فراوون.. این نظر منه و احتمالن سایر دوستان نظر متفاوتی رو داشته باشن. اما ارزش تماشا داره
🙏😊
۱۹ اسفند ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
رفقاااااا!!
کار بعدی این کله کوچیکا! لو رفت..!؛
بعد مثلِث میرسیم ب اُملِت!
با بازی چند تخم مرغ آبپز و نپخته! و کیست ک از داخل تخم ها خبر داشته باشد!؛ کدام پخته است و کدام ادای پخته بودن در میاورد!!. آخرش هم یکی رو صحنه اُملت میشه!.
خلاصه ک
' اول مرغ بود یا تخم مرغ!، مسئله اینست..' :))
از ماتریکس خلقت خارج شو...
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
سوزان
جات خالی بود سید البته من شبیه عکسام نیستم :))
کیکه!
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید