در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال هادی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:24:22
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
مثلث باعث شده بود خیلی توقعم بالا بره که این کار نتونست اونو برآورده کنه. نه که بگم بد بود ولی شاهکار هم نبود. انگار قیس یساقی اون ذوق و قریحه بکری که داشت رو بعد از پرفروش شدن کار قبلیش، به سمت زرق و برق بیشتر سوق داد تا اینکه همون سادگی و پرمغز بودن رو دنبال کنه. چندین جا بازی‌دهندگان تپق زدن، آخر کار گاز فندک تموم شد و یه چند تا ناهماهنگی وجود داشت که شاید به خاطر این بود که تازه شب دوم بوده.
نقطه قوت کار بدون شک دکور مینیمال و در عین حال پر از کشوهای مخفی بود که عین شعبده بازها هر بار حقه جدیدی رو می کرد.
امیدوارم کار بعدی این کارگردان جوان و مستعد، بیشتر به کار اولش شبیه باشه.
دوستان معنی دیالوگ ماندگار رو می دونید؟ اینا که این زیر از نظرات کاربران جمع آوری کردم با هیچ معیاری، ماندگار حساب نمیشه.
-خسته م ،دیگه نمی‌تونم ادامه بدم
-عهههههه چقده درختتتتت
-اگه راست میگی بیا جلو دیگه...!؟
-تو این جنگل با غریبه ها نگرد!
-گیشششش گیششششش گیشششش
-لااقل بذار دو ساعت بخوابم. خسته‌ام! نمیتونم بدوام!

چقدر همه بازی ها درست و به اندازه بود. چقدر بین همه خوب ها، خانم افشار درخشان بود. قشنگ تجسم یه آدم دگم و مریض. مریضی که شک مثل خوره افتاده به جونش و حتی برای اثبات چیزی که ساخته ذهن خودشه، دروغ میگه. کسی که رادیو رو برای دانش آموزان مناسب نمی دونه ولی خودش با ولع گوش می کنه. خواهر آلویسیوس نمود تمام افراد ریاکار و خشک مغزی است که اگر خوب دقت کنیم در اطرافمون زیاد می بینیمشون. اون حرکات عصبی دست، اون چشم های از حدقه دراومده، اون میل شدیدش به مچ گیری.
نمایشنامه هم به خوبی کارگردانی شده بود که جا داره یه خسته نباشید به آقای سلیمانی بگم. طراحی صحنه هم در عین سادگی، به خوبی در خدمت نمایش بود. موسیقی متن بسیار دقیق و حساب شده انتخاب شده بود. پایان نمایش هم جوری بود که متوجه اتمامش نشدم. انگار منتظر بودم ادامه داشته باشه.
هادی عزیز ... ممنون که به تماشای این نمایش نشستید ... اینکه چنین با شوق و لطف نوشتید برای ما بسیار ارزشمند است ... پاینده باشید و پیروز ...
۱۳ اردیبهشت
کورش سلیمانی
هادی عزیز ... ممنون که به تماشای این نمایش نشستید ... اینکه چنین با شوق و لطف نوشتید برای ما بسیار ارزشمند است ... پاینده باشید و پیروز ...
ممنونم. به امید دیدن کارهای بعدی شما.
۱۳ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این کار سلیقه من نبود. خیلی سطحی و کم مایه و بیشتر انگار جُنگ شادی بود تا نمایش. چند تا از بازی ها به دلم نشست ولی نه اونقدری که به یادماندنی باشه. کلا برای سرگرم شدن در یک روز تعطیل خوبه.
خسته نباشید.
گلنار، رفیق تنهایی ها و خستگی ها
مهرناز خلیلی، سپهر، مرتضی کوهی و رامین جلادت این را خواندند
گروه تئاتر تراپی این را دوست دارد
این هم تعبیریه😉
۳۰ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش مفرحی بود که تماشگر رو راضی از سالن بیرون می بره. بازی ها قابل قبول بود ولی کاظم سیاحی انصافا بهتر از بقیه دیده شد. موسیقی کار می تونست سبک جنوبی باشه ولی متاسفانه از ظرفیت این ناحیه استفاده نشده بود. طراحی لباس و صحنه خوب بود. به نظرم نورپردازی کمی مشکل هماهنگی داشت. اینکه با نام بردن از ابوچخماق، صحنه آهسته میشد جالب بود ولی افراط در به کار بردن این تکنیک از جذابیتش کم می کنه.
Reza1991s، میلاد فراهانی و حسین بهمنش این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هادی (hadi_shj)
درباره نمایش دویل i
نمی دونم از چی بنویسم تا حق مطلب در مورد این نمایش ادا بشه. از 40 دقیقه تاخیر شروع نمایش بنویسم یا عذرخواهی نکردن کارگردان در صحبت ابتدایی؟ از بی مفهوم بودن و شعاری بودن دیالوگ ها بگم یا از موسیقی اثر که انگار عامدانه قصد آزار تماشاگر را داشت. از منتظر ماندن برای اتمام سیگار کشیدن نوازنده وسط نمایش بگم یا از گریم سرسری بازیگران که چسب بعضی از ماسک ها هنوز خشک نشده بود؟ از دکوری که وجود نداشت و نمایشی که می خواست حرف قشنگی بزنه ولی مثل شخصیت مرد داستان اخته بود.
اون یه تیکه سیگار کشیدنه برای من خیلی جالب بود و در اومده بود!
۲۲ دی ۱۴۰۳
فکر کنم شما کلا متوجه موضوع نمایشنامه نشدی. اون سیگار کشیدنم علت داشت. کاش انقد سطحی نگاه نمی‌کردید و کمی عمیق بود دیدگاهتون
۳۰ دی ۱۴۰۳
مسیحا مولایی
فکر کنم شما کلا متوجه موضوع نمایشنامه نشدی. اون سیگار کشیدنم علت داشت. کاش انقد سطحی نگاه نمی‌کردید و کمی عمیق بود دیدگاهتون
خب شما که متوجه شدی یه مختصری توضیح بده ما هم بفهمیم! دمت گرم🙏🏻🙏🏻🌹🌹
۳۰ دی ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با اینکه سعی شده بود ابتدا یک بیوگرافی از خفاش شب ارائه بشه ولی به نظرم نتونسته بود حق مطلب رو ادا کنه. مخاطب تا انتهای نمایش جواب این سوال که ... دیدن ادامه ›› انگیزه قاتل چی بود رو به درستی نمی گیره. اشاره مبهم به ماجرای باجناق پدر قاتل یا داستان نیمه کاره ازدواجش، گره معما رو حل نمی کنه. نسبت به داستان واقعی هم خیلی تغییرات رخ داده بود.
بازی ها در کل خوب بود ولی من بازی خانم دلشاد رو دوست داشتم. طراحی نور چنگی به دل نمیزد. طراحی صحنه و ایده پیکان دو نیمه جالب بود. غافلگیری آخر نمایش که به نوعی تداوم حضور این گونه افراد در جامعه رو نشون می داد قابل تامل بود.
مهرناز خلیلی، stanco و رحیم نوروزی این را خواندند
کهبد تاراج این را دوست دارد
سلام
ارادت
فدای محبتتون♥️🎭
۰۸ دی ۱۴۰۳
مهرناز خلیلی
سلام آقای هادی عزیز مطلبی که برای هیچ کس شفاف نیست رو نویسنده چجوری بنویسه و کارگردان چجوری روی صحنه بیاره. کار مستنده و نمیشه از تخیلمون برای نشون دادن جزئیات بیشتر استفاده کنیم.
سلام. اصلا مسئله اینه که این نمایش بیشتر تخیلی بود تا مستند. یک نمونه خدمتتون عرض کنم این که منیژه که در این نمایش از اتباع افغانستان معرفی می شود در اصل دانشجوی پزشکی بوده.
۰۹ دی ۱۴۰۳
هادی
سلام. اصلا مسئله اینه که این نمایش بیشتر تخیلی بود تا مستند. یک نمونه خدمتتون عرض کنم این که منیژه که در این نمایش از اتباع افغانستان معرفی می شود در اصل دانشجوی پزشکی بوده.
من یقین دارم تحقیقات آقای تاراج قبل از نوشتن نمایشنامه کامل بوده و محدود به اطلاعات فضای مجازی نبوده. البته تو نمایشنامه هم اشاره ای به این موضوع در مورد منیژه نشده چون کلیت نمایشنامه حول محور این کاراکتر نمیچرخه.
۰۹ دی ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هشدار: این نمایش برای آتئیست ها مناسب نیست.

هنرهای نمایشی بر پایه ادبیات بنا می شوند و خوشبختانه نمایشنامه این اثر بسیار خوب پرداخته شده. با اینکه زمان حال و گذشته تلفیق شده (مثلا از نیچه نقل قول می شود یا پیلاتوس ساعت مچی دارد یا مسیح عینکی است) ولی کلمات و عبارات حس و حال تاریخی را منتقل می کند. بازی ها خوب است ولی بازی آقایان شهرستانی، توفیق و نجفی به یاد ماندنی تر است. انعطاف بدنی خانم رجایی نیا هم در حد ورزشکاران ژیمناستیک است. موسیقی به خوبی روی کار نشسته و طراحی نور هم قابل قبول است. ولی من با لباس بازیگران مشکل داشتم خیلی براش فکر نشده بود. یک المان هم داخل صحنه بود که خیلی وجودش تاثیری در القای پیام نداشت. دیالوگ های زیبایی هم داشت که متاسفانه خیلی به خاطرم نموند. امیدوارم نمایشنامه بعدا منتشر بشه و بتونم بخونمش.

-تو در مورد من چی می دونی؟
+هر چی بخوام بدونم تو این پرونده نوشته شده.
-ولی اینا رو کسانی نوشتن که منو دوست ندارن.
+خبر بد این که منم دوستت ندارم.
هادی (hadi_shj)
درباره بلیت ورودی بازی Game of Life i
میشه یه خلاصه ای از بازی و چند تا عکس ازش بگذارید؟
سپهر این را خواند
محمدجواد علی جانی این را دوست دارد
سلام هادی جان
این بازی یه تجربه تعاملی تو موزه کامپیوتر ایرانه که قراره باهاش کلی معمای پیدا کردنی، حل کردنی، استنتاجی و ... رو تجربه کنین. توی این مسیر، با بخش‌های مختلف موزه، اشیا و دستگاه‌ها بیشتر آشنا می‌شین و مهارت‌های خودتون رو در یافتن پاسخ معماها محک می‌زنین. هدف نهایی بازی پیدا کردن رمز یه صندوقچه‌ست که فقط با گذشتن از مراحل مختلف بازی می‌تونین بهش برسین.
۱۱ آذر ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هادی (hadi_shj)
درباره اپرا تئاتر مولوی i
اگر نمایش مثلث را فاکتور بگیرم این اولین نمایش عروسکی بود که دیدم و حقیقتا شگفت زده شدم. از موسیقی و تحریرهای خوانندگان بگیر تا طراحی عروسک ها و دکور همگی فوق العاده بودند. فقط بعضی پرده ها به نظرم اضافه بود که میشد حدود 20 دقیقه از زمان نمایش را کوتاه کرد. داستان عرفانی مولانا هم که جذابیت خودش را دارد.
پی نوشت: اکثر عروسک گردان های این اثر، دختران نوجوان بودند. برای من واقعا جالب و امیدوار کننده بود.
درود و سپاس
در گروه اپرای ملی آران جوانهای با استعداد به عنوان بازی دهنده ی عروسک همکاری میکنند.
سپاس از مهر و همراهی شما.
۰۴ آذر ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هادی (hadi_shj)
درباره نمایش فردا i
شبیه بازی اتاق فرار بود. یه نمایش معمایی-روانشناسانه که اولش یکم گنگ و نامفهومه ولی به مرور داستان جذبت می کنه. من بازی ایمان صیاد برهانی رو تو ورق الخیال دیده بودم و باید بگم واقعا بازیگر توانا و با استعدادی هست. نمایشنامه خوب پرداخته شده. طراحی لباس و صحنه در خدمت داستان و بسیار خوب هست. لذت بردم ممنون.
قلب تو قلب نارنگی، پوستت اما پوست موزِ
چو ضحاک شد بر جهان شهریار
بر او سالیان انجمن شد هزار

نهان گشت کردار فرزانگان
پراکنده شد کام دیوانگان

هنر خوار شد جادویی ارجمند
نهان راستی آشکارا گزند


بسیار خرسندم که فرصت تماشای این نمایش پیش آمد و از بازی های درخشان بازیگران لذت بردم. نمایشنامه این اثر بسیار ... دیدن ادامه ›› هوشمندانه و پخته نوشته شده و از آن بهتر هنر کارگردان که به خوبی توانسته بدون اضافات و اتلاف وقت، پیام داستان را در صحنه منتقل کند. طراحی نور و صحنه مینیمال است و طراحی لباس به خوبی در خدمت نمایش. من هم به همراه بازیگران بخوری شدم و به قول خودشان «خوف» کردم. آقای گرجی تازه فهمیدم چرا انقدر همه از شما تعریف می کنند. واقعا هنرمندی.
دیالوگ طلایی به نظر من: سلطنت صفویه علی الدوام است.
یه جورایی انگار بی دعوت رفته بودیم تو یه مجلس زنونه. بازی ها در کل خوب بود ولی چند نفر شاخص تر بودن مثل عمه خانم یا نبی. طراحی لباس مشکل داشت و اصلا حس نمایش رو منتقل نمی کرد. اون داستان اکبر و رابطه‌اش با زن دوم هم گنگ بود. در کل خسته نباشید.
تنها چیزی که باعث شد دوباره پام رو تو سالن غیر استاندارد ملک بگذارم و با تاخیر نیم ساعته نمایش رو ببینم، تجربه نمایش قبلی کارگردان (محیط زیست) بود. اگر بخواهم مقایسه بکنم باید بگم از نظر طراحی صحنه و نور این نمایش یک گام به جلو ولی از نظر داستان دو گام به عقب بود. امضای کار رسول کاهانی در این اثر هم قابل مشاهده بود. همان روند دراماتیک که شبیه کارهای اصغر فرهادی است و نکته جالب پایان باز نمایش است که باز هم شباهت را بیشتر می کند.
بازی ها یکدست نبود. بعضی ها خوب در نقش خود فرو رفته بودند مثل صادق برقعی و مهدی صباغی. متاسفانه گیر کردن سوزن روی بعضی دیالوگ ها و اکت ها اینجا هم تکرار شده بود. خاراندن آزاردهنده بازیگر زن چه کارکردی داشت؟ من که نفهمیدم. یا تکرار چندباره‌ی بعضی جملات.
صحنه قشنگ هم به نظرم این بود: تنها کسی که اینجا سیگاری نیست، هانیه‌اس.
دقیقا جایی که خندیدم اونجا بود که : تنها کسی که اینجا سیگاری نیست ، هانیه اس.
هادی جان کاملا باهات موافقم من هم به اعتبار محیط زیست رفتم ولی اصلا در شان اون نبود
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
ممنونم
۱۷ مرداد ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هادی (hadi_shj)
درباره نمایش تاری i
نمایش استعارات زیادی داشت که اگر ازشون اطلاع نداشته باشی، روند داستان رو متوجه نمیشی. متاسفانه نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم ولی به لطف بازی خوب آقای اسدی وسطش خوابم نگرفت. خانم خدادی اکت خیلی خوبی داشتن ولی بیانشون اصلا تئاتری نیست. دکور هم به نوعی طراحی شده که برخلاف بقیه تئاترها، گوشه های سالن به خصوص سمت راست جای بهتری برای نشستن و تماشا هست. طراحی صدای مگس هم جالب بود انگار که واقعا تو سالن پرواز می کرد.
مرگ بر شل برنج و شلغم
مرگ بر همبرگر
زنده باد آبگوشت

طراحی صحنه و لباس رو خیلی دوست داشتم. حرکت دو بعدی بازیگران هم جالب بود. به علاوه صدای شخصیت ها که انگار همگی دوبلور بودن. ولی زمان نمایش یکم طولانی بود و اینکه ای کاش در تغییر پرده ها، دکور هم تغییر می کرد تا صحنه از یکنواختی در بیاد.
داستان کمی گنگ بود. صحبت های کارگردان در رورانس هم نشون می داد که احتمالا نمایشنامه دچار سانسور شده. امیدوارم نمایش با دراماتورژی بهتر دوباره اجرا بشه.
حالا اصلا ساعت و روزش به کنار. من شهروند معمولی چرا باید نزدیک 4 میلیون هزینه کنم برای این دوره؟ شاید مخاطبین شما کارمندان شهرداری هستن؟!