به حرف بیا اوفلیا!
میدانم،
این مرگ عادی نیست.
برای آبشار موهایت تو را کُشتند،
برای زیباییت تو را کُشتند،
این کشیشان...
این کشیشان تو را کشتند،
ای اوفلیای کشته!
نگاه کن،
ببین که چگونه در خفا به تدفینت مشغولند...
و میخواهند زیباییات را در پستیِ این خاکِ براماسیده پنهان دارند.
و
... دیدن ادامه ››
این ابرها،
همدستانِ دستانِ تجاوز
که میبارند
میبارند
میبارند
تا خاکت را باتلاقی کنند، فروبَر
تا پایین
پایین
پایین
پایین
پایین بَرند در دنیای مردگان...
تاریکی!
ـ تسلط کمنظیر و یک نفس مونولوگگویی محمد مساوات واقعا اجازه نمیده این نمایش یک بار فقط دیده شه!