در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال Fateme Mahjoorian | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:47:34
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
Fateme Mahjoorian (wrimjn)
درباره نمایش بی پدر i
در وهله اول می‌توان به طور کل گفت جالب بود.
مدت‌ها بود به اصرار دوستان تئاتربینم تمایل داشتم با جهان آقای مساوات آشنا بشم و الان که زمان برگزاری تئاتر ایشون به ساعت خالی من میخورد فرصت دیدن بی‌پدر رو پیدا کردم.
این کار برای من سه ستاره داشت.
ادغامی از جهان بازمانده از پانتومیم و گروتسک بود.
ای کاش تلاشی که برای طنزپردازی شده بود به وحشت‌انگیزی بیشتر می‌پرداخت.
اشاره‌ای که در یک چهارم اولیه با آن نور قرمز به سکانسی از دراکولای کلاسیک داشت کمی وحشت جالب‌انگیزی رو داشت و جرقه‌ی جذابی برای من بود اما متأسفانه در ادامه میتونم بگم کافی نبود.
یک چهارم انتهایی روند نزولی طی شد و به عقیده من پایان‌بندی قوی‌ای نداشت.
با همه این احوالات، من این کار رو به عنوان یک کار خوب اما نه شاهکار میدونم.
من این نمایش را در سوم اسفند ماه ۱۴۰۳ دیدم
و شگفت‌زده شدم!
تا حدودی از گذشته به یاد داشتم که بازی خانم سجادیه و خانم طباطبایی چقدر درخشان بود اما غبار زمان با دیدن این تئاتر سخت پاک شد و جلوه‌گری جدیدی هم از این دو هنرمند به خاطراتم افزوده شد.
در این تئاتر، فارغ از ریتم پیچیده و درونمایه روانشناختی -فلسفی‌اش، تسلط بر متن و فرم، کار بسیار دشواری بود و من هر لحظه از تسلط این بزرگواران و اثر زیبای کارگردان بر صحنه تئاتر شگفت‌زده می‌شدم.
طبیعتا کار همه‌کس پسند نیست، در ساختاری تئاتر اجرا میشود که نیازمند تمرکز و غرق شدن در فضای متن را دارد. پر دیالوگ است و بعد از مشاهده‌اش نیازمند هضم و مزه‌مزه کردن در گوشه‌ی ذهن.
درباب تحلیل محتوا و اندریافت‌ها شخصی ترجیح میدهم چیزی ننویسم و متخصصین این امر بیشتر به این موضوع بپردازند اما بنده بسیار ... دیدن ادامه ›› لذت بردم.

اما درباره شرایط حاشیه‌ای که در سالن تجربه کردم:
هر زمان به تئاتر خوبی می‌روم که در آن بازیگر مطرح سینما/تلویزیون بازی داشته است، ناراحت آن بازیگر می‌شوم. در واقع ناراحت این که می‌بیند بسیاری از مخاطبانی که در مقابلش نشسته اند برای یک چهره آمدند نه برای هنرورزی.
بگذریم که در طول تئاتر فردی بود که موبایلش را با وقاحت تمام بی‌صدا نمیکرد و بعد از هربار زنگ‌خوردن آن را فقط قطع می‌کرد. حتی یکبار آقای نصرتی مجبور شدند با کلافگی به سمتش نگاه کنند تا شاید متوجه قضیه بشود!
بیست دقیقه مانده بود به انتهای تئاتر شخصی مسیریاب گوگلش را روشن کرد و یک جمله‌ی بسیار بسیار طولانی از دستیار صوتی گوگل‌مپ با صدای بلند در سالن پخش شد. گذشته از بی‌احترامی به ماهیت تئاتر، تمرکز بازیگران بر اجرای پردیالوگ و سختشان و تمرکز تماشاگران بر خط روایی سنگین نمایش با این قضیه کاملا مختل شدند.
برای من بیشتر جای تعجب داشت که نتوانست بیست دقیقه بیشتر صبر کند بعد آن دکمه مسیریابی را بزند! چقدر بی‌رحم... چقدر بی‌رحم!
چه تجربه ی بدی داشته اید! خدا را سپاس در اجرای ۵شنبه (۱۶ اسفند) که من برای تماشا آمده بودم از این خبرها نبود و تقریبن از تماشاچی ها صدایی در نیامد.
پی نوشت: البته صدای خمیازه کشیدن و مچاله کردن پوست شکلاتِ تماشاگرِ کناری و ویبراتور موبایلِ پشت سری، کمی آزاردهنده بود!
۱۷ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید