در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نیلوفر ارجمند | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:57:30
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
پنج شنبه دست من من رو گرفتم و مثل اکثر وقتا که دو تایی میریم تئاتر با هم رفتیم کاخ هنر که ای کاش همچنان همون تئاتر مستقل دوست داشتنی ای بود که باهاش خاطره داشتیم در حالی که من و من من عهد کرده بودیم که دیگه پامونو تو این به اصطلاح کاخ نذاریم اونم بعد از دیدن نمایش فردا که هیچ کدوممون دوسش نداشتیم ولی باید بگیم که واقعا ارزشش رو داشت و خیلی لذت بردیم از نمایش و هر چی بیرون و داخل سالن دود خوردیم رو شست برد.
تبریک به آقای هرآئینی که چنین نمایش نامه جالبی رو نوشتن و به زیباترین شکل ممکن اجرا کردن و تبریک اساسی به آقای صیاد برهانی و اعلم که سنگ تموم گذاشتن انقدر که هماهنگ و درست روی صحنه زندگی کردن. واقعا که پارتنرای خیلی خوبی هستین. من من رو که می شناختم ولی من رو برای اولین بار بود میدیدم که عالی بودن و امیدوارم بازم در نقشای دیگه هر دوشون همین جور بدرخشن و ما از دیدنشون کیف کنیم. نه تنها کارگردانی و بازی های نمایش عالی بودن بلکه طراحی صحنه و لباس و انتخاب موسیقی هم درست و به جا بودن.
پ.ن. هر چقدر کار قبلی آقای هرآیئنی یعنی چهره مرد هنرمند در جوانی رو دوست نداشتم این کار واقعا به دل من و من من نشست امیدوارم موفق باشن.
(دو تا از دیالوگای نمایش رو خیلی دوست داشتم چون در خود نمایش عینیت پیدا می کنه اولیش این بود که من میگه: "اون چیزی که ما فکر می کنیم با چیزی که در واقعیت هست خیلی فرق داره" این در حالیه که من اول نمایش فکر می کرد میتونه یه زندگی پر از تفاهم رو با من من داشته باشه اما اینطور نشد و اون دیالوگی که من من میگه در مورد اینکه همه فیلسوفا آخرش به یه چیز مشترک میرسن که اون هم چیزی نیست جز مرگ.)
...I don't know
2. ...I don't know too
.....
...I want to know
BUT
2. ...I don't wanna know

بازی های بسیار خوب تا جایی که به نظرم اگر نمایش از این دو بازیگر مسلط و اجرای با دل و جونشون (شناختی از آقای زارعی نداشتم اما بازی ایمان ... دیدن ادامه ›› صیاد برهانی رو قبلا دیده بودم و همیشه فوق العاده بوده، مسلط بر بدنش و غرق شده در نقش) بهره نمی برد شاید نمایش انقدر نمره بالایی نمی گرفت، متن در کنار ایده ی جالب اما بسیار دلخراشی که داشت، گاف هایی هم داشت و سلیقه من نبود.
پ.ن: وقتی چند سال پیش خبر بسته شدن تئاتر مستقل رو شنیدم خیلی ناراحت شدم، چون خاطرات خیلی خوبی ازش داشتم و در کنار "سیزیف" دو تا از بهترین نمایش های عمرم رو در اونجا دیده بودم: اولین نمایش "زندگی در تئاتر" عزیزم بود، و آخرین اجرا هم "لانچر ۵" فوق العاده و فراموش نشدنی. اما امشب در بدو ورود به جایی که قبلا انقدر دوستش داشتم با بلوک سیمانی مواجه شدم و بعد هم با مکانی که بیشتر من رو یاد سریال The Bear انداخت با جایی که برای کسب درآمد بیشتر تغییر کاربری داده بود و انگار به الاجبار سالن نمایش رو در خودش جای داده و شاید وصله ناجوری در اون مکان بود، حتی نام مکان (کاخ هنر) هم خیلی با واقعیت قرابتی نداشت هر چند که میشه گفت آدم رو یاد کاخ های رو به ویرانی .می انداخت با فضایی دارک و مملو از دود همراه با احساس خفگی. امیدوار بودم دیدن ایمان و میر سعید عزیز خاطره خوش و فراموش نشدنی زندگی در تئاتر رو دوباره در من زنده کنه اما...
نمایش ترور به واسطه موضوعی که داره و چون تماشاگران رو بعنوان هیئت منصفه انتخاب کرده و جزوی از نمایش قرار داده باعث شده خواه ناخواه مخاطب اون رو دنبال کنه و ذهن تماشاچی رو درگیر میکنه اما از لحاظ احساسی حداقل من رو خیلی درگیر نکرد مثلا اظهارات شاکی خصوصی با بازی خانم نامی حس خاصی رو به من منتقل نکرد یا حتی لحظاتی که آقای پاکدل در ذهنش صدای همسر و پسرش رو شنید و به فکر فرو رفت و منقلب شد باز هم از لحاظ احساسی خیلی نتونستم باهاش همراهی کنم. اما در هر صورت نمایش ارزش یکبار دیدن رو داره. اما نکته ای که من رو خیلی اذیت کرد موقعیت مکانی میز به اصطلاح جایگاه دادگاه بود که باعث شد من که صندلی ۱ ردیف ۴ بودم نتونم صورت آقای رهبانی رو موقعی که نشسته بودن ببینم و بهتر بود یا میز رو کمی عقب تر میبردن یا بازیگران کمی تغییر جا میدادن که همشون به یک میزان دیده بشن.
با سلام؛
متاسفانه فایلی که برای پخش آنلاین در نظر گرفتین پایان بندی ندارد و ناقص است.
امیر مسعود این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
زمان اجرای نمایش خیلی دوست داشتم که حتماً ببینم حتی یکبار تا مرحله خرید بلیط هم پیش رفتم اما نشد، و حالا که فیلم تئاترش رو دیدم خیلی خوشحال شدم، هرچند که تئاتر به دیدن اجرای زنده اش هست که معنی پیدا می کنه اما دیدن نمایشی به این زیبایی حتی بصورت فیلم هم واقعاً لذتبخش هست.
از تیوال واقعاً ممنونم که این فرصت رو پیش آورده و سپاس ویژه از آقای دکتر رفیعی بزرگوار با این نمایش ارزشمند و آرزوی سلامتی برای ایشان در آستانه زادروزشان، امیدوارم همیشه سایه شون بالای سر تئاتر این سرزمین باشه.
محمد فروزنده این را خواند
سپهر، رضا یزدانی پدرام و محمد شکاری یزدی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عضوی مرموز و جدامانده از بقیه اعضا که به تنهایی در قلمرو خود (جمجمه) کل بدن را فرمانروایی می کند، عضوی که اگر قسمتی از آن آسیب ببیند ترمیم نمی شود و پیوندناپذیر است. مغز این عضو پیچیده و خاص و بیمارانی که نقصی در مغز خود دارند محوریت نمایش را تشکیل می دهند. با این که بازیگران گروه جنون (البته بجز خانم اردویی) کم تجربه هستند اما بازی قابل قبولی از خود ارائه می دهند. استفاده درست و به جا از هاش اف و اجرای حرکات ریتمیک بیماران برای بردن مخاطب به فضای ذهنی روانپزشک از ایده های جالب کارگردان است.
آخرین و به نظرم زیباترین دیالوگ نمایش: " چقدر چیزی که من می بینم از اون چیزی که تو نگاه اوناس واقعی تره یا زیباتر؟ شاید این چیزی که من می بینم خوابه، بیداری جهان اوناس!"
نمایشی ساده و بی ادعا اما واقعا حال خوب کن، با دو بازیگر مسلط
ممنون از همه عوامل نمایش
حسین تاجیک و پونه ٢٥ این را خواندند
فرزاد جعفریان، لبخند بدیعی و امیرمسعود فدائی این را دوست دارند
سلام خانم بدیعی عزیز
ممنون از شما به خاطر نمایش دوست داشتنیتون، به امید موفقیت های بیشتر برای شما و اجرای نمایش های بعدی در سالن های بزرگتر و تماشاچیان بیشتر
۲۲ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش لانچر ٥ اگرچه تبلیغات آنچنانی و بازیگر چهر ه ای ندارد اما نشان می دهد که بدون داشتن المان های مذکور و حداقل با داشتن نمایشنامه ای خوب که داستان تعریف کند و بازیگرانی که هر یک به درستی بازی خود را ارائه دهند، علیرغم زمان طولانیش می تواند از ریتم نیافتد و تماشاگرش را خسته نکند و در نهایت هم به نمایشی دوست داشتنی تبدیل شود.
( لانچر ٥ آخر دنیاست اما امیدوارم آخرین نمایش از این دست نمایش های بدون ستاره و ادا و اطوار اما دوست داشتنی و کاردرست نباشد، با تشکر از گروه هفتاد)
نمایش اسلو روایت داستان گونه ای ندارد، موضوع حول محور مذاکرات بین سران فل طین، اس ئیل و امریکا موسوم به پیمان اسلو میچرخد اما عملا مذاکراتی در ... دیدن ادامه ›› کار نیست، نمایندگان این سه کشور تنها یک دورهمی مسخره و مضحک را ترتیب داده اند که جدی نبودن آن، همان اوایل نمایش و توسط مونا مشخص میشود زمانی که به زبان ترکى میگوید ما جمع شدیم تا برقصیم، بخوانیم و مشروب بخوریم. آنها حتی زبان مشترکی برای بحث با هم ندارند و در بخشی از نمایش نمایندگان هر کشور به زبان مادری خودشان صحبت میکنند حتی وقتی اسمی صدا زده میشود هیچ کس جواب نمیدهد. آنها حتی نمی خواهند دستشان پیش یکدیگر رو شود از این رو حرکات همدیگر را تقلید میکنند. این مسخره بازی به حدی پیش میرود که حتی طرز تهیه وافل در حین اجرا پخش میشود؛ تنها زمانی مذاکره ای (تا حدودی جدی) شکل میگیرد که پسری نوجوان (با بازی خوب و صدای رسای مهبد جهان نوش) به این جمع ملحق میشود. اوج تمسخر و استهزای این پیمان از سوی کارگردان زمانیست که سه تن از سران این کشورها همزمان با پخش صحنه ورود یاسر عرفات، اسحاق رابین و کلینتون فیگور ادرار کردن را میگیرند. این پیمان در انتها هیچ نتیجه ای را در پی ندارد و باز هم هر کدام از این سران میخواهند خود به تنهایی بر تک صندلی گوشه سالن (مسند قدرت) تکیه زنند. در طول نمایش میتوان تمرینات مداوم و تلاش فراوان گروه را در هماهنگی بین حرکاتشان مشاهده کرد. اسلو هم مانند اسم گروهش تجربه ای تازه است که اگر مدت زمان کوتاهتری داشت میتوانست مؤثرتر باشد. اما با این وجود کارگردان به خوبی از پس نشان دادن دنیای تهی و پوچ این پیمان و امثال آن(به قول خودش مسخره صلح یا صلح مسخره) برآمده است. اگر مشتاق دیدن تئاتری متفاوت و تجربه کردن گونه های مختلف تئاتری هستید اسلو یکی از این گزینه هاست. (بخشی از نمایش را که فلسطینی ها مشغول خاطره و جوک گفتن بودند را خیلی دوست داشتم: زمانی که از سایه سنگین تنهایی در قالب یک جوک حرف زده شد و بعد از آن دیگری در خاطراتش از دیواری یاد کرد اما وقتی میخواست آن را نشان دهد دیگر دیواری وجود نداشت!).
با سلام و احترام؛
آیا امکان دارد ساعتی زودتر از ١٩:٣٠ برای سانس های ویژه در نظر بگیرید؟
میترا این را خواند
زهره مقدم این را دوست دارد
سلام سرکار خانم ارجمندی.
اگر توجه کرده باشید تماشاخانه ایرانشهر اصولا روزهای شنبه تعطیل است.ولی در مورد نمایش ما ،و این که گروه نمایش آواز قو طرح دو اجرا در یک روز را نپذیرفت ،لطف کرد و روز شنبه هم به گروه اجرا داده است.در مورد ساعت اجرا(زودتر از ۱۹/۳۰)باید با موافقت خانم سیف و مهم تر موافقت تماشاخانه چنین تصمیمی گرفته شود.در خواست شما را منتقل خواهم کرد.اگر تآیید شد حتما به اطلاع خواهم رساند.
۲۸ شهریور ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید