در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مهرناز خلیلی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:03:03
 

اینستاگرام:
mehr.naaz_khalili_

 ۱۰ فروردین ۱۳۷۱
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
از کسی طلبکار نیستم، به کسی هم بدهکار نیستم...
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عاشق‌ شدن معنی‌اش دوست‌ داشتن نیست. آدم می‌تواند عاشق کسی شود و در عین‌ حال از او متنفر باشد. این حرف را به‌ خاطر داشته باش!
برادران کارامازوف*
عجب زیباست این حرف... و درست 💖👌
۹ ساعت پیش
چقدر دوستت داشتم این جمله رو
۶ ساعت پیش
انسان از چیزی که بسیار دوست میدارد خود را جدا میسازد
در اوج خواستن نمیخواهد
در اوج تمنا نمیخواهد
دوست دارد اما در عین حال نمیخواهد که متنفر باشد
امیدوار است که امیدوار نباشد
همواره به یاد می آورد که نمی خواهد فراموش کند
انسان از آن چیزی که بسیار دوست میدارد خود را جدا میسازد .

هامون
۴ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
انسان تا زمانی که آزاد بماند دیگر دغدغه‌ی بی‌وقفه و آزاردهنده‌ای برایش نمی‌ماند جز یافتن کسی که هرچه زودتر در برابرش تعظیم کند.
اما انسان چیزی را می‌جوید در پایش بیفتد که بی‌چون‌ و چرا باشد، به قدری بی‌چون‌ و چرا که همه‌ی انسان‌ها بی‌درنگ در پرستش همگانی‌اش اتفاق نظر داشته باشند. چون دغدغه‌ی این موجودات ترحم‌انگیز فقط یافتن چیزی نیست که من یا دیگری بتواند در برابرش تعظیم کند، بلکه یافتن چیزی است که هرکس دیگری نیز به آن ایمان آورد و در برابرش تعظیم کند، چون ناگزیر همه‌چیز باید باهم باشد.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
** گریه ای که اشک نداشته باشه، خیلی پیرت میکنه خیلی...
آخیش... 😁
یک آخیش بزرگ!
چرا؟
باید بگم:
خیلی ممنونم ازت آقای تاراج که نوشته ی خودت رو با طرح، ایده و کارگردانی خودت روی صحنه آوردی.
من همیشه قلم‌ کهبد تاراج رو دوست داشتم ولی یه چیزی توی اجراهای قبلی ناقص بود برام. حس میکردم جهانی که روی صحنه اومده جهان نویسنده نیست.
اما امشب...
جهان جهان نویسنده بود.
حدود یک ساعت و ربع یک فیلم مستند سینمایی رو روی صحنه دیدم و لذت بردم.
چقدر همه چیز درست و به جا بود.
موسیقی، ... دیدن ادامه ›› طراحی صحنه، لباس و گریم درست، نورپردازی درست، و چه بازی هایی...
به جز دو بازی بقیه رو خیلی دوست داشتم و امان از بهروز پناهنده.
دوست داشتم بیام بکوبم تو صورتت 😁 چون باورم شد یه قاتل رو به رومه.
بعد از بیرون اومدن از سالن تا ده دقیقه قلبم تند میزد و واقعا حالم رو خوب بد کرد.
یک نکته ای رو خوندم از یکی از کاربران در مورد خاکستری نشون دادن شخصیت غلامرضا خوشرو که من همچین چیزی رو نه در متن دیدم و نه در اجرا.
امیدوارم باز هم کارهای خودت رو با کارگردانی خودت ببینم و لذت ببرم جناب تاراج.
درخشان باشی ✨✨✨
کهبد تاراج (kahbodtaraj)
خداروشکر
یه
خداروشکرِ بزرگ…😁

ارادتمند♥️🎭

ممنون ازتون
کهبد تاراج
خداروشکر یه خداروشکرِ بزرگ…😁 ارادتمند♥️🎭 ممنون ازتون
🫶🏻🌞🎭
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اولین چرایی که در مواجهه با یک اثر نمایشی برای من مطرح میشه هدف از نوشتن نمایشنامه ی اون اثر هست.
به نظرم پشت هر نوشته ای باید هدف و دغدغه ای نهفته باشه، برانگیختن احساس ویژه ای، پیام یا عبرت آموزی و ...
و در نهایت ما بعد از مواجهه با اون اثر باید از نظر فکری یا احساسی درگیر شده باشیم.
متاسفانه این نمایشنامه در هیچ بعدی من رو قلقلک نداد و از خودم پرسیدم خوب؟ بعدش؟ من چی باید دریافت کنم ازش؟
متن رو اصلا دوست نداشتم و سلیقه ی من نبود.
طراحی صحنه و لباس متناسب کار بود.
نور طراحی ویژه ای نداشت و در مورد موسیقی هم فکر میکنم میشد بهتر عمل کرد.
اون مونولوگ ضبط شده ی اول اجرا از کار بیرون میزد و فکر میکنم اگر مستقیم وارد اجرا می‌شدند شروع بهتری رقم میخورد.
نکته ی مثبت این اجرا ... دیدن ادامه ›› برای من بازی پیمان محسنی بود که مثل چند کار آخری که ازشون دیدم کاملا درست و درخشان ظاهر شدن و البته تفاوت سطح بازی در بازیگران کار به خوبی قابل مشاهده بود.
خسته نباشید میگم خدمت عوامل محترم و برای آقای محسنی آرزوی موفقیت بیشتر دارم.
امیدوارم همچنان مسیر موفقیت رو پیش برن و بدرخشن. 🌟🌟
برجسته ترین نقطه‌ی قوت این اجرا فضاسازی بسیار خوب اون بود.
فضاسازی، صداسازی، طراحی صحنه، طراحی لباس و گریم خوب و مناسب ژانر اثر بود.
کار دارای نمادهای اجتماعی و سیاسی بود اما متن برای من حفره های زیادی داشت و پیام و نمادها از لایه ی سطحی فراتر نمی‌رفت و ارتباط بین کاراکتر ها به خوبی شکل نگرفت.
اگر متن قوی تر و منسجم تری نوشته میشد میتونست به یک کار خیلی خوب در نوع خودش تبدیل بشه.
در کل از دیدن کار پشیمون نیستم و به دوستانی که علاقمند به دیدن یک اجرا با فضای متفاوت هستند پیشنهاد میشه.
خسته نباشید میگم و امیدوارم در کارهای آتی قوی تر ظاهر بشید. 🌟🌟🌟
سجاد آل داود (sajjadad76)
با نظرت در مورد فضاسازی موافقم مهرناز جان، در فضا سازی عملکرد قابل قبولی داشت اما فراتر از مرحله فضاسازی موفق نرفت.
هر چند به نظرم همون فضاسازی هم بعد از کار خوبشون در تحرک صحنه نمایش، بازی با نور و .. در بخشی که صدای دمنده اومد برای من کاملا کشته شد.
سجاد آل داود
با نظرت در مورد فضاسازی موافقم مهرناز جان، در فضا سازی عملکرد قابل قبولی داشت اما فراتر از مرحله فضاسازی موفق نرفت. هر چند به نظرم همون فضاسازی هم بعد از کار خوبشون در تحرک صحنه نمایش، بازی ...
قبول دارم حرفت رو. نقاط ضعفی داشت که اگر برطرف بشه خیلی به بهبود کار کمک میکنه.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مهرناز خلیلی (mehrnazkhalili)
درباره نمایش بونکر i
-- نتونستی بیرونش کنی.
++ از سرم بیرونش کردم.
-- از دلت نه! از دلت؟
++ نه!
.
.
.
-- تو فکری بغضت برا همین باشه. ها؟
++ مم مم ممکنه...
-- اگه بغضت برا همین یارو نچسبه باشه، خوشحال میشی ؟
++ نچسب نیست...
درود و عرض ادب.
نام این نقاشـی، اتکاء (Reliance) اثر آقای «ارشاد رفتاری‌» است.
وظیفه‌ی خود دیدم برای رعایت حق مالکیت معنوی، نام صاحب اثر را خدمت شما یادآوری کنم.
با احترام و بدرود –
سامان حسنی
درود و عرض ادب. نام این نقاشـی، اتکاء (Reliance) اثر آقای «ارشاد رفتاری‌» است. وظیفه‌ی خود دیدم برای رعایت حق مالکیت معنوی، نام صاحب اثر را خدمت شما یادآوری کنم. با احترام و بدرود –
چه نقاشی خوبیه.مرسی اسم هنرمندو گفتید
سامان حسنی
درود و عرض ادب. نام این نقاشـی، اتکاء (Reliance) اثر آقای «ارشاد رفتاری‌» است. وظیفه‌ی خود دیدم برای رعایت حق مالکیت معنوی، نام صاحب اثر را خدمت شما یادآوری کنم. با احترام و بدرود –
🙏🏼🙏🏼🌸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مهرناز خلیلی (mehrnazkhalili)
درباره نمایش بونکر i
-- چرا بهش میگی یارو؟
++ اسمشو نمی‌دونم.
-- بپرس اگه نمیدونی!
++ بگو
-- ده بار گفتم.
++ یه بار دیگه ام بگو.
-- چرا ازش خوشت نمیاد؟
++ من از کجا بشناسمش خوشم بیاد، بدم بیاد. به من چه یارو
-- تو ازش خوشت نمیاد.
++ باشه نمیاد.
-- چرا؟
++ حرومزادست...
-- مگه حرومزادگی ... دیدن ادامه ›› جرمه؟ مگه دست خودش بوده؟
++ نبوده؟ ایناش که همش ادبیاته اصلا مهم نیست باباش کیه یارو مادرزاد حرومزادست!
-- از کجا بدونم؟ تو از کجا میدونی؟ از من خوشش نمیاد.
++ گه میخوره خوشش نمیاد.
-- حسه! دست خودشه مگه؟ احساسه
++ گه تو احساسش. گه تو هرچی احساسه!
مهرناز خلیلی (mehrnazkhalili)
درباره نمایش بونکر i
- پرُست میگه عشق مثل یه نوریه که خودت، خود خودت به چیزا می تابونی، تو فکر کن چراغ قوه!
+ باشه من فکر میکنم چراغ قوه.
- بگیر چراغو از روی اون حرومزاده! بتابونش یه ور دیگه، یکی دیگه! یه سگی پیدا کن بتابون بهش!
مگه نمی‌خوای از چشمت بیوفته؟ نمی‌خوای معلومه نمی‌خوای تنت میخاره گوساله...
چیزی که زیاده مرد نچسبه...
+ پرُست میگه این کارا زوری میشه؟ زوری چراغو بکنیم تو هر کی عشقمون کشید؟
- هرکس عشقت کشید، هرکس تو عشقت کشید!
پروست یا رست؟
از خواسته هامه که نمایشنامه این کار منتشر بشه🥲
با خوندن متنی که نوشتین دیالوگ ها با صدای شخصیت ها تو ذهنم پخش شد🙂
علی ابراهیم
پروست یا رست؟
ممنونم از توجهتون مشکل از کیبورد من بود حرف پ رو تایپ نکرده بود 🙏🏻💐💐
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مهرناز خلیلی (mehrnazkhalili)
درباره نمایش بونکر i
چیزی که زیاده کلمَست، چیزی که کمه رابطه...

سوت قطار که زده شد فکر کردم مسافر قصه ازش پیاده میشه،
اما توقف برای سوار کردن من به این قطار بود تا ایستگاه به ایستگاه توی مطب روان شناس تراپی بشم.
اگر قراره ماسه ها خشک نشن بونکر باید بچرخه، اینجا صحنه هم می‌چرخه اما تونست من رو یک ساعت و بیست دقیقه خشک‌ نگه داره بدون اینکه گذر زمان برام کند و ملالت بار بشه.
متن دیالوگ محور و پینگ پنگی منو با خودش همراه کرد و لذت بردم از قلم جناب تهرانی و دو بازی درست و درخشان.
از دیدنتون روی صحنه بسیار لذت بردم جناب آذرنگ، حضورتون ... دیدن ادامه ›› بیش باد.
طراحی نور، صحنه، لباس، گریم و موسیقی هم کاملا متناسب با فضای اجرا بود.

خسته نباشید 🌟🌟🌟🌟

پ.ن اول: فضای نمایش همیشه نباید مطابق منطق آشنا با ذهن ما باشه.
هنر برای همین خلق شده که بتونیم تا بی نهایت تصور کنیم و بسازیم و لذت ببریم.

پ.ن دوم: لطفاً اجرا رو سر ساعت شروع کنید، اون همه تماشاگر نباید معطل بشن تا مهمانان مسئولین سالن برسن.


با کلمه به کلمه متنتون از عمق فکر و روحم موافقم.
مهدی آزادی
هردو بازیگر کار. جز بازیگرانی هستند ک سعی میکنم کارهاشون رو نبینم
یعنی بازیشون رو دوست ندارین؟
فرنیا شمسعلی زاده
یعنی بازیشون رو دوست ندارین؟
همینطوره
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کل امتیازی که به اجرا دادم مختص صابر جان ابر و خانم کردای عزیز هست.
از نظر من کارگردان هیچ نقش خاصی رو در این اجرا ایفا نکردن و اگر بدون حضور کارگردان هم یک نمایشنامه رو در اختیار این بازیگران توانمند قرار بدیم خودشون بلکه بهتر اجرا رو پیش میبرند.
کار به یک نمایش نامه خوانی یا حداکثر اجرا خوانی شباهت داره.
نه میزانسن ویژه ای رو شاهدیم نه نورپردازی درستی رو.
حتی در بسیاری از صحنه ها نور به درستی روی بازیگران اجرا نمیشه.
دلیل اجرای این کار در تالار رودکی چیزی جز بالا و پایین کردن صحنه نبود که اون هم هیچ منطق روایی نداشت.
تنها نکته ای که در این اجرا دوست داشتم بعد از بازی صابر جان ابر و خانم کردا موسیقی کار بود.
سایر موارد به نظرم ماقبل نقد هست.
جز بلیط های گزاف که حتی نصفش هم برای همچین اجرایی زیاد به نظر میرسه.
پایدار باشید.
دقیقا باید در اطلاعات نمایش مورد نظر می نوشتند که نمایشنامه خوانی هست که تماشاگر بدونه برای دیدن چه نوع تئاتری می یاد.
alireza rabbani
شاید هم من خیلی پولدار نیستم و اون دیگرانی که میفرمایید به اندازه من برای این هنر و زحمت گروه های هنری ارزش قائل نیستند ،هر کس با توجه به ارزش اجرا و نمایش انتخاب می‌کنه پولش رو کجا هزینه کنه ...
والا فکر کنم با دیدن حدود ۱۶۰۰ اجرا توی ۷ سال بنده هم کمی جزء ارزش قائل شوندگان برای تئاتر و زحمات تئاتری‌ها محسوب بشم!
امیرمسعود فدائی
والا فکر کنم با دیدن حدود ۱۶۰۰ اجرا توی ۷ سال بنده هم کمی جزء ارزش قائل شوندگان برای تئاتر و زحمات تئاتری‌ها محسوب بشم!
بنده هم همچین حرفی نزدم ولی شاید شما همچین برداشتی از حرفم کردید،چون در مورد ارزش قیمت یک بلیط اختلاف نظر داریم برای من به این معنی نیست که یا من درست میگم یا شما ،این یک اختلاف نظره و زندگی هم پر از اختلاف ها که همین قشنگش میکنه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
رفتنی می‌ره، اومدنی میاد، شدنی میشه... غم‌ می‌مونه!

واج آرایی های کهبد تاراج زیاد بود این سری
جملات خوبم زیاد میشه ازش درآورد 😁

خسته نباشید همگی 🌟
"یه روز گفتم خودمو راحت کنم از این ناراحتی. طنابو برداشتم رفتم، اطراف میانه بود سال ۳۹ ...
توتستان بود، طنابو هرقدر می‌انداختم گیر نمی‌کرد، یه مرتبه، دو مرتبه، برای بار سومی خودم رفتم بالا و طنابو گیر دادم، دیدم یه چیز نرمی خورد به دستم، توت بود، چه توت شیرینی... یکی خوردم دو تا خوردم ...
رفته بودم خودکشی کنم، توت چیدم آوردم... یه توت مارو نجات داد آقا
- توت و خوردی و همه چیز عوض شد؟!
- عوض نشد، فکرم عوض شد. ...

طعم گیلاس ـ ... دیدن ادامه ›› عباس کیارستمی

خسته نباشید میگم خدمت عوامل محترم اجرایی
اولین کاری بود که از آقای علیزاده ی عزیز می دیدم و با سبک و سیاقشون آشنا نبودم.
اینجا جزو مواردی هست که بحث سلیقه مطرحه. در کل
کار کار خوبی هست، ریتم خوبی داره، بازی های خوبی رو شاهد هستیم،
اجرا جریان داره و تمپوی خوبی داره، پیام خوبی رو منتقل می‌کنه و کارگردان موفق شده فانتزی‌های ذهن خودش رو به درستی اجرا کنه. موسیقی کار متناسب هست. طراحی نور متوسط هست و طراحی لباس متناسب با فضای مورد نظر کارگردان. طراحی صحنه نداریم و احتمالا نیازی هم بهش نیست.
اما همون طور که سطر اول گفته هام بهش اشاره کردم بحث سلیقه مطرحه و سبک نمایش که متاسفانه سلیقه ی من نبود.
متاسفانه نمایش فقط در لحظاتی من رو به وجد آورد نه در تمام مدت اجرا.
خسته نباشید میگم خدمت شما و به امید درخشش بیشتر ✨
کاملا موافقم. من البته آثار قبلی جناب علیزاده را دیدم . و این کار در واقع برایم تکرار بود . اما مهم اینه که تمام کارهاشون به شدت تئاتر است و این دست مریزاد دارد. ولی مشکل من هم این است که سلیقه نمایشی من نیست . ولی بابت زحمتی که میکشند به ایشان درود میفرستم . بسیار خوش فکر است .
نوید عسکری فراهانی
کاملا موافقم. من البته آثار قبلی جناب علیزاده را دیدم . و این کار در واقع برایم تکرار بود . اما مهم اینه که تمام کارهاشون به شدت تئاتر است و این دست مریزاد دارد. ولی مشکل من هم این است که ...
درود جناب دکتر 🙏🏼🌸 موافقم
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مهرناز خلیلی (mehrnazkhalili)
درباره نمایش فردا i
چه خوش است فراموشی

اگر جز این بوده، پسر چگونه باید دل می کند

از مادری که شیرش داده است؟

که به اندامش نیرو می دهد و

بازش می دارد از آزمودن.


یا شاگرد چگونه می بایست

آموزگاری را ترک گوید

که دانش به او بخشید؟

همین که دانش عطا شد

شاگرد ... دیدن ادامه ›› ناگزیرست به راه خود برود.


ساکنان جدید

به خانه قدیمی اسباب می کشند

اگر آن ها که خانه را ساختند

در آن می زیستند

اکنون خانه چه تنگ و ترش بود.


اجاق گرم می کند

دیگر کسی اجاق ساز را نمی شناسد.

بدون فراموشیِ شبِ رَد گُمُ کننده

آدمیزاد چگونه صبحگاه قد بیافرازد؟

چگونه می تواند

آن که شش بار به زمین خورده است

هفتمین بار برخیزد و

زمین سنگلاخ را شخم زند

و پرواز کند بر دامن آسمان پر خطر؟

ناتوانی حافظه

به آدمیزاد نیرو می بخشد.

در ستایش فراموشی - برتولت برشت
قلب سزاوارتر از مغز برای فراموشی ست…..
ای خیره بِ دلتنگى محبوس در این تُنگ
این حسرت دریاست تماشا بِ چه قیمت ؟


یک عمر جدایی بِ هوای نفسی وصل
گیرم که جوان گشت زلیخا ب چه قیمت ؟

.
عمو فاضل
مهدی آزادی
ای خیره بِ دلتنگى محبوس در این تُنگ این حسرت دریاست تماشا بِ چه قیمت ؟ یک عمر جدایی بِ هوای نفسی وصل گیرم که جوان گشت زلیخا ب چه قیمت ؟ . عمو فاضل
به به 👌🏻🌟🌟🌟
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مهرناز خلیلی (mehrnazkhalili)
درباره نمایش فردا i
فراموشی را بستاییم
یاد، انسان را بیمار می‌کند...

– نادر ابراهیمی 👌🏻✨
یادتون رفت ، یادِ من موند
مرور حرکتاتون‌ شد ، کارِ هر روز
.
ممد رضا
مهدی آزادی
یادتون رفت ، یادِ من موند مرور حرکتاتون‌ شد ، کارِ هر روز . ممد رضا
👌🏻👌🏻👍🏻
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مهرناز خلیلی (mehrnazkhalili)
درباره نمایش فردا i
آدم‌ها به فراموشی محتاج‌ترند تا به خاطره.

آدم‌ها از خاطرات خنجر می‌سازند و با خنجرِ خاطره خط می‌اندازند روی همه‌چیز زندگی.
زندگی خجالت می‌کشد که از ذهن بیرون بیاید، بس که تن و بدن و سر و صورتش خط‌ خطی خاطرات است.

گاهی، خاطره خطرناک‌ترین چیز جهان است.

📕 #سووشون
✍🏻 #سیمین_دانشور
میگفت ؛
هیچوقت ب آدمایی ک توو روز تولدشون بدنیا اومدن ،
اعتماد نکن .
مهدی آزادی
میگفت ؛ هیچوقت ب آدمایی ک توو روز تولدشون بدنیا اومدن ، اعتماد نکن .
چقدرم درست می گفت 👌🏻😊
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مهرناز خلیلی (mehrnazkhalili)
درباره نمایش فردا i
خیلی فکر کردم که از کجا شروع به نوشتن کنم ولی وقتی از سالن خارج میشدم فقط یه اسم بود که تو سرم زمزمه میشد، سعید سعید سعید زارع ✨
از یه جایی به بعد نگاهت میکردم و لذت می‌بردم و میگفتم به به!
بدرخش که صحنه جای امثال توست.
اینکه با سعید شروع کردم به این معنی نیست که ایمان صیاد برهانی درخشان نبود. البته این دو نفر خیلی نیاز به تایید ندارن چون ذاتا آرتیستن.
امین اسفندیار عزیز تبریک و خسته نباشید میگم هم به خودت هم به کل گروهت، چون مدتی بود چشم انتظار دیدن اثری بودم که بتونه حالمو دگرگون کنه، و بالاخره امشب اتفاق افتاد.
طراحی صحنه، گریم، لباس، موزیک و نور هم کاملا متناسب اجرا ... دیدن ادامه ›› بود.
پ.ن:
هنوز دارم فکر میکنم دختری که کنارم نشسته بود کل مدت اجرا به چی می‌خندید 🤔، البته اجرا لحظاتی داشت که لبخندی بر لب بیاره اما قطعا اجرا کمدی نبود.
احوالات بعضی تماشاگران در طول اجراها واقعا جای تحقیق و تفحص داره 😁
متاسفانه افراد این چنینی هر روز دارن بیشتر میشن و به نظر میرسه هیچ کاری هم از دستمون ساخته نیست!
منم امشب با این سوال مواجه شدم: این جماعت به چی می خندن؟!!!!!!!!!!!!!!!
سروناز
منم امشب با این سوال مواجه شدم: این جماعت به چی می خندن؟!!!!!!!!!!!!!!!
روزگار غریبیست نازنین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از اونجایی که در برگه ی نمایش اجرای پپرونی برای دیکتاتور نظرات در صف بررسی قرار میگیرند نظرم رو در صفحه ی خودم می‌نویسم.

در انتظار آدولف کجا و پپرونی برای دیکتاتور کجا ...

شاید برای تماشاگری که اجرای در انتظار آدولف رو ندیده باشه این اجرا لذت بخش بوده باشه، اما برای من لطف چندانی نداشت.
وقتی پرت میشم به سال ۹۶ و یادم میاد چجوری محسور بازی های درست و کارگردانی درست متن در اون اجرا شده بودم.
این اجرا طراحی صحنه، لباس، و بازی های نسبتا قابل قبولی داشت،
اما متأسفانه نقطه ی اتکای کار فقط روی نمک و طنازی آقای جمشیدی و آقای کیایی عزیز بود.
اینکه شوخی های زیاد خارج از متن داشت و به هر دری ... دیدن ادامه ›› میزد تا از مخاطب خنده بگیره برای من دور از هدف اصلی متن بود.
چون به نظرم نمایشنامه خیلی درست چیده شده تا جایی که باید خنده بگیره و جایی که باید هم شوک رو به تماشاگر وارد کنه.
بازیگر روی صحنه جزئی از صحنه و داستان هست، خنده های بازیگران به شوخی های خودشون طنازی نیست بلکه نقطه ی ضعفه.
از دیدن نمایش پشیمون نیستم ولی با ندیدنش هم چیزی از دست نمی‌دادم.
در واقع این صف برای خرید و قیمت بلیط برای این اجرا خیلی مطلوب نبود.
حسین امیدی و آوا شریفی چه کردند در نمایش کوشک جلالی..
اما درگاهی و خطیبی زوج بَدان بودند در آن اجرا..

اولین بار هاید را در آن نمایش تجربه کردم با کل کل با خطیبی..
جایی که گفتم:
پیام دهکردی کلاس بیان گذاشته برو یاد بگیر!
هنوز مستقل آن قدرها بد نبود آن زمان...
۳۰ شهریور
مهرناز خلیلی (mehrnazkhalili)
H.M.kiani2
حسین امیدی و آوا شریفی چه کردند در نمایش کوشک جلالی.. اما درگاهی و خطیبی زوج بَدان بودند در آن اجرا.. اولین بار هاید را در آن نمایش تجربه کردم با کل کل با خطیبی.. جایی که گفتم: پیام دهکردی ...
کاش این اجرا رو ببینید تا برای اشکان و آناهیتا در اون نمایش کف بزنید 😁 اجراهای امروز کاری میکنن با نور شمع دنبال اجراهای بد سال های گذشته باشیم 😔
نقش زن حامله‌ رو یه مانکن داره بازی می‌کنه که چیزی هم از بازیگری سرش نمیشه.
۳۱ شهریور
مهرناز خلیلی
کاش این اجرا رو ببینید تا برای اشکان و آناهیتا در اون نمایش کف بزنید 😁 اجراهای امروز کاری میکنن با نور شمع دنبال اجراهای بد سال های گذشته باشیم 😔 نقش زن حامله‌ رو یه مانکن داره بازی می‌کنه که ...
🫣😄
خدا را شکر خواسته خودمو محروم کردم...
۳۱ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در انتظار آدولف کجا و پپرونی برای دیکتاتور کجا ...

شاید برای تماشاگری که اجرای در انتظار آدولف رو ندیده باشه این اجرا لذت بخش بوده باشه، اما برای من لطف چندانی نداشت.
وقتی پرت میشم به سال ۹۶ و یادم میاد چجوری محسور بازی های درست و کارگردانی درست متن در اون اجرا شده بودم.
این اجرا طراحی صحنه، لباس، و بازی های نسبتا قابل قبولی داشت.
اما متأسفانه نقطه ی اتکای کار فقط روی نمک و طنازی آقای جمشیدی و آقای کیایی عزیز بود.
اینکه شوخی های زیاد خارج از متن داشت و به هر دری میزد تا از مخاطب خنده بگیره برای من دور از هدف اصلی متن بود.
چون به نظرم نمایشنامه خیلی درست چیده شده تا جایی که باید خنده بگیره و جایی که باید هم شوک رو به تماشاگر وارد کنه.
بازیگر روی صحنه جزئی ... دیدن ادامه ›› از صحنه و داستان هست، خنده های بازیگران به شوخی های خودشون طنازی نیست بلکه نقطه ی ضعفه.
از دیدن نمایش پشیمون نیستم ولی با ندیدنش هم چیزی از دست نمی‌دادم.
موفق و پاینده باشید 🌞🌞
 

زمینه‌های فعالیت

سینما
تئاتر
موسیقی