در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال امید بختیاری | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:46:36
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
درود
یه نظر و پیشنهاد ساده می نویسم روی دیوارم....شاید شماهم موافق باشید..
دوستان خریدار واقعی هر نمایشی این بخش ستاره (امتیاز )تو صفحه اصلی هر نمایش و جدی بگیرن و انجامش بدن...حتی شماره موبایل همراهاتون هم وارد کنید تا امتیاز اونا هم ثبت بشه....خلاصه و برآیند خوبی هست از میان نظرات ثبت شده ای که بعضی هاش هم غیر واقعی هستش!!!

کمک خوبیه برای انتخاب نمایش ، وقتی شرکت کننده هاش تعدادشون بالاتر بره و خریدار و تماشاچی واقعی باشه.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود وقت بخیر

ارتباط خوبی با نمایش گرفتم ، خوشحالم که دیدمش.
اجرای پرده هایی که دارای فلش بک بود رو دوست داشتم ،مخصوصا پرده تکرار شب مهمانی.
خوش آمد گویی اول سالن هم خوب بود.
پرده شروع و پایان خود آقای دادگر هم جذاب بود برام.

بماند به یادگار بر روی دیوار من....
درود
روی دیوارم مینویسم برای ثبت در خاطرم..

ارتباط نگرفتم با این نمایش یعنی هرکاری کردم سیمم وصل نشد !!!و راضی از سالن بیرون نیامدم...
هر چقدر سعی کردم پرده ها و دیالوگ ها و صدا ها رو ربط بدم به ذهنی آشفته و افسرده و تنهایی و غم و احساس و...نشد که نشد!!چه سلول عجیبی !!چه شکنجه و شکنجه گر عجیب تری!!!چه ارجاعات اجتماعی و مذهبی و نامرتبطی !!!تمام جواب این سوال هامو تو ضعف شخصیت پردازی و متن آشفته میبینم....

آخرین باری که سالن اصلی(سالنی پر از خاطره و انرژی و.. که ساعتها میشه در رابطش حرف زد)رفتم، برای "شکوفه های گیلاس" عزیزم بود.....اون چه سکوتی بود این چه سکوتی !!!!سکوت رو خراب نکنید!!
برقرار باشید.
درود

" امید بزرگترین جنون آدمه "


وتمام.

خوشحالم مجدد دیدمش
درود

"بَذَه ، بَزَه ، بَظَه ، بَذَح.........."

اجرای دیشب خوب بود ، بیان دیالوگ ها با اون پیچیدگی و تکرار و ....برام جذاب بود ،بازی ها هم خوب بود می توانست کمی دقیق تر و بهتر باشد.


ممنونم




همه این بَزَ ها میتونه باشه
ممنونم از لطف و محبتتون 🙏😍
۱۹ تیر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود
"رستگاری آن نیست
که انسان خدا را در ملکوت خویش بشناسد،
رستگاری آن است
که انسان خدا را در مملکت خویشتن بنشاند."


خوب از این نمایش هم برای ما یه شب خاطره انگیز همراه با بازی، اجرا ،موسیقی جذاب و خاص و یه متن سخت و عجیب به یادگار ماند.

بماند به یادگار بروی دیوار من....
درود...
اجرای آخر این نمایش هم قسمت ما شد و با دیدنش یه حس خوب در خاطرمان ماند.
بازی اقا جلال و اسی بیشتر از بقیه به چشم می اومد..
بازی دختر و پایان سرباز با اون حرکت برام جالب نبود...
طراحی صحنه و وااای بوی نفت فوق العاده بود...
علاوه بر داستان ها سورئال و فانتزی که دوستان مطرح کردن...متن برای من دارای زیر متن های خاصی هم بود....قبرستان قدیمی که پر شده و قراره تعطیل بشه ، ولی فله ای....!!!

بماند به یادگار بر روی دیوار من...
امیدوارم تو سالن دیگری هم تمدید بشه. واقعا کار دوست داشتنی‌ای بود 🌸💙
۰۶ شهریور ۱۴۰۱
ملانقطی تیوال
امیدوارم تو سالن دیگری هم تمدید بشه. واقعا کار دوست داشتنی‌ای بود 🌸💙
قطعا نظرات خوب شما و باقی دوستان باعث شد که برم ببینمش.
۰۶ شهریور ۱۴۰۱
امید بختیاری
قطعا نظرات خوب شما و باقی دوستان باعث شد که برم ببینمش.
نوش روح و روانتون. البته کاملا سلیقه‌ایه امکان داشت خوشتون نیاد. ولی خوشحالم که لذت بردین 🍓🍒🌿🍀🌸🐟🌊💙
۰۸ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود وقت بخیر...
از صبح داشتم روی دیوار ، لا به لای درخواست های خرید بلیط ، گزینه های گفت وگو ،نقد و دیالوگ های ماندگار و انتخاب میکردم....و مواردی که گزینه خواندم زده بودم و تغییر میدادم به دوست دارم....
اخه از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان ، دیشب بخت یار ما هم شد به امید دلمان رسیدیم و دیدیمش!
قرا بود اجرای دیشب اجرا آخر باشه تا لذت ما دوچندان بشه و بعدش برویم و در افق محو شیم ولی خوب نمایش 3 روز تمدید شد....
چه کردی با من مساوات؟!!!
از همان آغاز با سکوت و حرکت کند راه رفتن تا رسیدن به موسیقی تند و صدا و فرکانس صوت بلند...آخ که اون حرکت گردن آقای رسولی رو و اونجا با اون صدای بلند تصورش کردم...وای که عود نوازی با اون حرکات بدن...همش فکر میکردم که آیا موسیقی اول زده میشه یا اول حرکت بدن و بعد موسیقی رو میزنن!!!
وای اون پرده که سامورایی و زن رفتن و نمایش شروع کرد خودش رو نقد کردن.چه متنی ...چه نمایش کسالت باری.....و صدای ماه ی که میشنیدمش!!!
همش ... دیدن ادامه ›› دارم مرور میکنم که چه دیدم و چه شنیدم....خیلی خوشحالم که هستی مساوات و نمایش به نمایش پخته تر...

واقعا سکوت دیشب 4 دقیقه و 33 بود؟؟؟چرا اینقدر زود گذشت؟چرا اینقدر ساکت بودیم؟...به نظرم بعد چند نمایش وسکوت 4 دقیقه ای اوج استفاده از این تکنیک تو این نمایش بکار اومد مخصوصا با اون درخواست ها و متن اول سکوت که که احترام بزاریم به سکوت به هنر تماشا کردن و اکنون...اکنون..اکنون...
البت قطعا نقد ها و بحث های این مدت که با اسپری رنگی و دوخت و دوز روی دیوار و هیس های داخل سالن ها بی تاثیر نبود و دیشب سکوت خوبی در سالن بود ولی موافقم تا رسیدن به روزی که در همه سالن ها، صدای هیس را نشنویم به حکاکی روی این دیوار ادامه بدید دوستان...

و در آخر متن و اجرا و موسیقی و کارگردانی که خالق یه تیآتر عالی و دیدنی شدند که دوستش داشتم.....دست مریزاد


چه خوب نوشتید تک تک اون احساسات و قسمتهارو
وای از چرخش سر سامورایی به طرفین و تک تک لحظات نمایش که کتابی هست برای خودش و خوشحالم امشب میرم و برای بار سوم دیوانه میشم😍❤️
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
hami
چه خوب نوشتید تک تک اون احساسات و قسمتهارو وای از چرخش سر سامورایی به طرفین و تک تک لحظات نمایش که کتابی هست برای خودش و خوشحالم امشب میرم و برای بار سوم دیوانه میشم😍❤️
درود....
ممنونم....بسیار عالی ...قطعا بیشتر لذت خواهید برد....
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
نوش روح و روانتون 🍒🌸🌊
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود..
خوب رسید روز و شب موعود و تیک این نمایش هم برای ما خورد...
یه نمایش با نکته و ریزه کاری های زیاد که
با نمایشنامه و داستان خوبش ، ولی عدم پیوستگی متنش
با اجرا و طراحی و بازی های خوبش ، ولی کمی زمان زیادش
با دیالوگ های خاص و قانون های جالبش که دوست داشتم همش برای آلنده باشه ، ولی تو شلوغ کاری و تکرار لذتش کم رنگتر میشد.

با همه موارد باعث شد که یه تیآتر خوب و قابل قبول برای من باشه و تا چند وقت از به یاد آوردن هر یک از پرده هاش لذت ببرم و فکر کنم و برم ... دیدن ادامه ›› بخونم.
راستی در مورد سیگار در پرده اول فکر کردم راهکار اینه سیگار در دست باشه و روشن نشه ولی در ادامه باز روشن شد و اون دود واقعی که با عطر دل انگیز کندور همراه بود فضا را حسابی عرفانی کرد .
یه نکته دوستان در رابطه با لذت و هیجان ردیف یک و داستانش گفته بودن
ولی من پیشنهاد میکنم برای بهتر دیدن سمت چپ سالن بشیند حالا هر ردیفی!!!در کل چپ تماشاچی مهمه!!!

دقیقا به نظرم سمت چپ سالن برای آلنده بهتر از سمت راسته
۲۲ مرداد ۱۴۰۱
سحر بهروزیان
دیگه گرا از این بیشتر ردیف یک چپ!
با دستانی باز و گردنی سمت چپ و پای چپی که میلنگد!
۲۲ مرداد ۱۴۰۱
امید بختیاری
با دستانی باز و گردنی سمت چپ و پای چپی که میلنگد!
😂😂😂
۲۲ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود..
از پرده اول منتظر بودم داستانی که داره شکل میگیره چه ربطی به جنون محض داره!!در پرده دوم فکر کردم بابت موضوع و خط داستان و اتفاقات و نحوه اجرا مربوطه میشه، که در پرده آخر با توجه به مونولوگ خوانده شده متوجه دلیل این کار شدم و دوباره اتفاقات و تو ذهنم مرور کردم...
-شاید به خاطر حال و هوای سالن نمایش و مخصوصا سالن انتظار و صدای لرزش مترو و.. بود که همش فکر میکردم اومدم از این مدل تیاتر های موزیکال و کمدی که عموما تو سالن های قدیمی اجرا می رفتن.!
-برای من ، پرده اول تا شکل گیری داستان کمی خسته کننده و طولانی شد و پرده دوم بیشتر از نظر بازی و هماهنگی بازیگران بیشتر برام جذاب شد و حواسم به اینکه نکنه صحنه ای رو از دست بدم ،چند موقعیت با اجرای سخت ،باعث خلق موقعیت خنده دار میشد ولی اینکه بخوام خیلی بخندم!!نه به اون صورت نبود ولی هر چه صدای خنده خانم کناری بیشتر میشد دقت منم برای اینکه نکنه چیزی رو از دست دادم و چرا من نمیبینمش هم ، بیشتر میشد!!!!دیگه بیشتر داشتم از خنده اون خانم خندم می گرفت و همچنان غرق در صحنه که چه خبره هی سرعت نمایش می رفت بالاتر!ولی منم همچنان لبخند ملیح و خانوم کناری قهقهه بلند!
-پرده سوم و جواب سوالمو و گرفتم و یه نمایش بازی جالب و خوب بازیگراش و متنی که چندان برام جذاب نبود و به این فکر کردم که اگه بخوام این نمایش به کسی پیشنهاد کنم از اول بهش بگم که کاملا به خودت بستگی داره که شل کنی و بخندی یا سفت باشی نخندی و در هر دوصورت لذتشو ببری چون دیدن تیاتر همیشه خاطره انگیزه!!!
-
درود
یه تیآتر با نمایشنامه کلاسیک ، که با ظرافت سعی شده بود به حال و هوای این روزها نزدیک بشه و با این که زمانش نزدیک به 2 ساعت بود ولی ریتمش برای من خوب بود...بازی ها هم شاید به عمد خواسته شده بود که در یک سطح باشن ولی بازی آقای هومن کیایی برای من جذاب و لذتبخش تر بود و آقای بهبودی هم مثل همیشه در خدمت نقش....در کل می توانست نمایش بهتری باشد.
در مورد سالن نمایش هم از اینکه یه سالن جدید با موقعیت خوب برای تیاتر آماده شده خوشحالم ،حتی با این فکر که از زمان ساختش خیلی وقته میگذره!!
و قطعا نگهداری سالن هم سختی های خودش رو داره حتی از ساختنش هم مهمتره،که امیدوارم بتونه به اجرای نمایش های بعدی هم برسه!(اجرا مورخ 31 خرداد سن گردان خراب شده بود و دوستان بصورت دستی زحمت چرخش و میکشیدن!)
درود وقت بخیر
اولین اجرا سالن شهرزاد و دیدم....با توجه به نظر انتهایی خود جناب کارگردان هم شاید کمی در اجرا دچار مشکل بودند ولی در کل خوب بود.
متن کار از ویژگی های خوب این تیاتر بود بخش خر و کره خر و مگس ها برای من جذاب تر بود.با توجه به اسم کار و مد نظر قرار دادن ویژگی هر حیوان در موقعیت بکار گرفته شده نماد های خیلی خوبی بودند برای بیان اثرات جنگ!!!
طراحی لباس در بخش خرچنگ و حلزون و پروانه با توجه به دیالوگ های گفته شده جالب بود ولی لباس خر و کره خر بیشتر شبیه گاو بود!!
برقرار باشید و سبز
درود وقت بخیر...
نمایش متوسط و خوبی بود...موزیک و اجراش به دل می نشست...بازی آقای سرابی هم با توجه به حجم متن بیشتر به چشم می آمد کمی لحجه عجیب بود که در طول اجرا بهش عادت کردم و کمی هم فکر که شبیه کی می تونه باشه!!!
این نمایش من و یاد نمایش " دروغ" آریان رضایی انداخت که برداشت دیگه ای از این متن بود....
تانیا، امیر مسعود و لاله بحرینی این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلم کمی کند و آروم پیش رفت و همین طور داستان و اتفاقات قابل پیش بینی بود ولی با توجه به کارگردانی که بازی یکدستی از بازیگران گرفته تماشاگر با فیلم همراه میشه و لذت میبره و درگیر اتفاقات عجیب نمیشه همین زبان ساده فیلم و دلنشین میکنه ،
فقط کاشکی کمی اوج و فرودش بیشتر بود.
از اینکه یه کارگردان جدید تونست وارد سینما بشه خوشحالم و به خاطر چندتا سکانس خاص سینمایی که آوا های موسیقی تاثیرش و بیشتر کرده بود ،باعث شد از اینکه فیلم و تو سینما دیدم پشیمون نباشم،
و قسمت قسمت بودن فیلم بیشتر اینو برام روشن میکرد که این یه سریال هست و شاید داستان پردازی شخصیت ها تو سریال بیشتر باشه پس از همون چندتا سکانس لذتمو بردم و منتظر کارهای بعدی کارگردان هستم که شاید حداقل خودش توش بازی تکراری نکنه!.
سپهر، امیر مسعود، امیرمسعود فدائی و احسان مشعل چی این را خواندند
سالار ناجی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
زیاد طولانی بود باید همین چندتا دیالوگ و و سکانس و تو یه کلیپ چند دقیقه ای میگفت ،شرط می بندم بازدیدش بیشتر میشد!!!!
خسته نباشید همه عوامل
منکه با وجود بلیط داشتن از دیدنش امتناع کردم و از دیدن بازی استقلال لذت بردم
۲۰ بهمن ۱۴۰۰
سالار ناجی
منکه با وجود بلیط داشتن از دیدنش امتناع کردم و از دیدن بازی استقلال لذت بردم
همون پس!! دیدم نظری ازت نیست....
۲۰ بهمن ۱۴۰۰
سالار ناجی
منکه با وجود بلیط داشتن از دیدنش امتناع کردم و از دیدن بازی استقلال لذت بردم
بهترین کار
۲۰ بهمن ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همینکه یه عالم برداشت و حتی سوبرداشت از فیلم و داستانش میشه به نظرم کارگردان و نویسنده (که هردو هم یک نفره)به هدفش رسیده ،
اینجاست که میگن یه فیلم دارای لایه های مختلف هستش نمود پیدا میکنه و به نظرم میشه زدش به حساب خلاقیت کارگردان ،
فیلم خوبی هست ولی اینقدر این لایه ها درهم هست که وقتی هیچ منطقی برای انسجام پیدا نشه امکان از دست دادن مخاطب هست
همین طور وجود باگ های عجیب حالا یا باسانسور یا با تصمیم خود کارگردان!
امیرمسعود فدائی و امیر مسعود این را خواندند
tt، سپهر، سالار ناجی و کاوه علیزاده این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
وقتی فیلم با یه شوک به جا شروع میشه و تیتراژ مشخص میکنه که فیلم براساس یک داستان واقعی ساخته شده ، سطح انتظارت از فیلم بالا میره ، تا شاهد حوادث بیشتری باشی ولی این اتفاق برای موضوع اصلی فیلم رخ نمیده!

بعد فیلم میای بیرون و یه جستجو میکنی تا مصاحبه عوامل و نظرات بقیه رو بخونی متوجه میشی که فیلم یه سکانس های داشته که مربوط به روز حادثه بوده یا حتی شخصیت پردازی بیشتر نقش ها توش بوده و یه بازیگر فیلم آرزو کرده که سکانس هاش از فیلم حذف نشه و میبینی که اصلا اثری از اون بازیگر نیست(آقای سیروس همتی)
دیگه بیخیال انتظارت از فیلم میشی و میگی....بیخیال!
با وجود اینکه بازی ها یکدست نیست و و داستان فیلم تلخ و پایان بندی نچندان دلچسب و این سوال که چرا هیچ اشاره ای به علفزار وجود نداره برای اسم فیلم!
فیلم بدی نیست و ارزش دیدن دارد.
برای منم اسم فیلم خیلی سواله که چرا گذاشتن علفزار
۱۸ بهمن ۱۴۰۰
اتفاقا اسم رو خیلی هوشمندانه انتخاب کردن . تقریباً همه ی اون آدما بجز بازپرس، عروس خانواده ی حاجی و همسر خواهرش بقیه علفی بیشتر نبودن .. اونم از نوع هرزش
۲۱ بهمن ۱۴۰۰
نظر من اینه که اسم فیلم(علفزار) یعنی علف های هرزی که روئیده شد(اشاره به خانواده شهردار)
۱۴ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به نظرم فیلم عامه پسندی نبود و تا اواسط فیلم این سوال تو ذهن ببینده هست که داستان از کی شروع میشه؟!ولی موضوع فیلم این قابلیت و داره که بشه ازش لذت برد و از همون سوال ایجاد شده استفاده کرد و درگیر داستان شد و منتظر سکانس آخر موند و دوباره اتقاقات تو ذهنت مرور کنی....
با توجه به مصاحبه پژمان جمشیدی که "کارگردان پایان فیلم و تغییر دادن با حذفیات"...بهترین نتیجه اینکه کارگردان اعتراف کنه نه تنها پایان بلکه کل فیلم سکانس های حذف شده داشته!!!...تماشاگر باید کل فیلم و در ذهنش تصور کنه و فیلم هیچ شخصیت پردازی کاملی نسبت به کاراکترهای موجود نداره ، با یکسری سکانس ها و دیالوگ هایی که فقط بدرد کلیپ های یک دقیقه ای فضای مجازی میخوره!!
سپهر، شاهین ه، امیرمسعود فدائی و امیر مسعود این را خواندند
رعنا* و حسین ابراهیم نیا این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید