«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
چه دردی داشت این نمایش... من هر بار همراه تک تک اون زنها مردم... زنهایی که حتی بعد مردن هم به فکر آبروشون بودند که نکنه یه فکر دیگه ای راجع بهشون بکنن!
آقای پناهنده درخشان بودین...تمام مدت نمایش محو بازی بی نقص شما بودم!
جذابترین قسمت نمایش هم شوک آخرش بود... مثل یه سیلی تو صورت بود!
دمتون گرم
جناب تیموری عزیز برای خلق تمام لحظاتی که خنده رو لب ما آوردید ازتون ممنونم... من برای تمام زحماتی که برای تئاتر کودک میکشید ازتون تشکر میکنم و بهتون افتخار میکنم و امیدوارم همیشه همین قدر مثل کودک درونتون شاد و پر انرژی باشید
میترا شجاعی عزیزرو از تئاتر شازده کوچولو میشناختم... اصلا علت خریدن بلیط این تئاتر به خاطر دوباره دیدن هنرنمایی ایشون رو صحنه بود... تمام لحظاتی که ایشون رو صحنه بودند اصلا دلم نمیخواست پلک بزنمو محو بازیشون بودم... موقعی که تو نمایش داشت از گاوش خداحافظی میکرد تو دید من نبود(ببشتر داشتم کله یه تماشاگر رو میدیدم) وقتی پاشد و من دیدم تو اون چند ثانیه صورتش پر از اشک شده بیشتر به هنر و تواناییش ایمان آوردم... خلاصه اینکه خانم شجاعی عزیزم اسم شما رو تو هر تئاتری ببینم با کلی ذوق و عشق به دیدنتون میام.
من دخترم رو زیاد تئاتر میبرم اما سالن گوشه تو فرهنگسرای نیاوران عین سالن فرهنگسرای فردوس تو ذهنم برای همیشه خط خورد و من اصلادلم نمیخواد دیگه اینجا تئاتر ببینم... سالن فقط تو ردیف اول و نهایتا دوم دید خوب به صحنه داره و بقیه ردیف ها بیشتر کله تماشاگر ها دیده میشه تا بازیگرها... دو ردیف اول در اختیار سالنه که فقط اجازه میده بچه های کوچیکتر بشیند اما هیچ نظم و قانونی نداره... حداقل میشه به جثه بچه ها نگاه کرد بعد بهشون صندلی داد
چقدر دوست داشتنی بودید... من رو پیش دوستم و دخترش سرفراز کردید... خوشحالم که در آخرین شب اجرا در سالن هنر موفق شدیم نمایش جذاب شما رو ببینیم. همیشه بدرخشید🙏♥
گروه هنری تاک بی شک من پیگیر کارهای شما خواهم بود اما امروز برای اولین و اخرین باردخترم رو اوردم سالن تئاتر فرهنگسرای فردوس... امیدوارم شما رو در سالن های خیلی بهتر باز هم ببینیم. موفق باشید.
من به این نمایش امتیاز پنج رو دادم به خاطر بازیگرهاش... چون واقعا خیلی هنرمند بودند تو سالنی که پر بود از آدم هایی که فکر میکردند اومدن پارک و صدای حرف زدنشون یک لحظه قطع نمیشد تمرکزشون رو از دست نمیدادند... واقعا دمتون گرم!
بابا چه فکر میکنید وقتی میایین تئاتر کودک! اخه اون بچه از کجا باید یاد بگیره موقع نمایش باید سکوت کنه و خوراکی نخوره وقتی میبینه مادرش به اندازه یه سفر سه روزه چیبس و پفک خریده!!! همشم داره حرف میزنه؟!!!
خوبه کارگردان عزیز اول نمایش خواهش کرد موقع خروج از جلو صندلی ها رد نشید اگر تذکر نمیداد شما چیکار میکردید؟!!!
راستی خیلی دلم میخواد بدونم اون خانومی که جلو ما نشسته بود تمام نمایش داشت فیلم میگرفت حتی از جابه جایی دکور نمایش در تاریکی هدفش چی بود؟! دنبال چی بود؟!!! چی میخواست؟!!!
دیدن نمایش در این سالن یکی از بدترین تجربه های زندگیم بود... هنوز سردرد دارم و عصبانیم از دست مردمی که حتی برای پول ووقت خودشونم ارزش قائل نیستند!
و در آخر خسته نباشید به تک تک عروسک گردان های عزیزم... خدا قوت بهتون♥
از همراهی شما سپاسگزاریم
بله ما دائم به خانواده های عزیز این مسائل را متذکر میشویم
و چون مخاطب کودک در سالن است؛ همیشه با مهربانی در باره خاموش بودن گوشی ها و نخوردن خوراکی و صحبت نکردن تذکر دادیم؛ اما واقعا بعضی اوقات کم لطفی می شود....
باز هم از نظر و دقت شما سپاسگزاریم
و امیدوارم همچنان همراه نمایش های کودک گروه هنری تاک باشید
سپاس فراوان
مهرداد قرآن کیش
کارگردان
چقدردوست داشتنی بودید... تک تکتون... من و دخترم کلی لذت بردیم... برای نسل ما دهه شصتی ها حتی شنیدن صدای آواز زن لابه لای صدای اون همه مرد هم جذاب و دلنشینه... خدا قوت... و شاهکار نمایش اونجایی بودکه دیدم خانومی گوشه صحنه برای ناشنوایان دارند اجرامیکنند... چی از این قشنگتر!
دستمریزاد به بازیگران کودک نمایش که انقدر حرفه ایی بودند!
درسته که اول نمایش اومدید خواهش کردید بیخیال خوردن چیبس و پفک بشید... فیلم برداری نکنید اما من جای تک تک اون کساییکه سروصدای خوراکی خوردنشون یه لحظه هم قطع نمیشد یااون خانومی که با شروع هر قصه ازتون فیلم برداری میکرد ازتون معذرت میخوام... گاهی باید قبول کنیم هر کسی نمیتونه با شعور باشه!
بازم ازتون ممنونم برای تک تک خلاقیت ها و هنرتون🙏♥
کل تئاتر یه طرف اون عشق و انرژی شما یه طرف خانم صفری نازنین! دست مریزاد... واقعا خسته نباشید♥
موضوع شبیه کارتون پینوکیو بود... به نظرم شخصیت پیرزن قصه به گریم بیشتر نیاز داشت که باور پذیر باشه نه اینکه فقط صداش شبیه پیرزنا باشه!
خواهش میکنم یه فکری واسه تهویه سالن ها بکنید... مخصوصا تئاتر کودک... سالن پر از بچه است و این گرمای سالن برای بچه ها اصلا خوب نیست!
دلم میخواد از نمایش بگم ولی انقدر سالن گرم بود که همش داشتم خودمو باد میزدم و جیگرم کباب میشد واسه بازیگرا که شر شر غرق میریختن! گرمای سالن اجازه نداد ما از نمایش لذت ببریم!!!
من دخترم رو زیاد تئاتر میبرم و امروز یکی از دوستاش هم باهامون بود... اولین تجربه اش بود تو تئاتر کودک و سربلندم کردید و باعث شدید یه کودک دیگه به تئاتر علاقمند بشه... بی نظیر بودید... طراحی صحنه و لباسها بی نقص... گریم محشر... دیالوگ ها چقدردوست داشتنی... چقدر خلاقیت و عشق!!! دست مریزاد... دمتون گرم! جذابترین قسمت نمایش اونجایی که بود که پدر و مادر بچه گرگ بهش گفتن تو هر جوری که باشی ما دوستت داریم و این یعنی حواستون به همه چی هست!
و من به عنوان یه مادر قدردان این هستم که با وجود تحرک زیاد و خستگی در آخر تئاتر انقدر مهربانانه با بچه ها عکس گرفتید... خدا قوت... برای تک تک عوامل آرزوی موفقیت دارم... بدرخشید همیشه!♥♥♥♥
ممنونم از حضور و حمایتتون چقدر خوشحالم از وجود تماشاگران فهیمی مثل شما که با دقت کار رو می بینن و نکات اخلاقی و آموزنده ی کار براشون مورد توجه هست ما هم قدردان شما هستیم که کودکانتون رو با تاتر آشنا می کنید 🌺🌺🌺
امروز برای دخترم و پدرش بلیط این تئاتر رو گرفتم که یه تایم پدر ودختری با هم داشته باشند و انقدر این تئاتر برای دخترم جذاب و دوست داشتنی بود که تا خونه صبر نکرد و بلافاصله بعد نمایش بهم زنگ زد، ذوق و خوشحالیش رو باهام قسمت کرد... یه دنیا ممنونم از خانم عقبری نازنینم و تمامی عوامل این نمایش... بی شک امروز یکی از خاطره انگیزترین روزهای زندگی دخترم خواهد بود... خدا قوت... امیدوارم همیشه موفق و بدرخشید♥♥♥
چه جوری روز خود را خراب کنید بیایین این تئاتر رو ببینید!!!! واقعا این چی بود؟!!! البته با خوندن کامنت قبلی خدا رو شکر کردم که دیروز نیومدم این اجرا رو ببینم! این تئاتر توهین به شعور ووقت آدم بود... کدوم پنجاه دقیقه... این تئاتر بیست دقیقه بود... من کاری به بازی بد بازیگراش ندارم ولی درستش این بود بنویسید این نمایش مناست کودکان دو تا چهار ساله است نه اینکه مناسب بالای پنج سال! حیف پول حیف وقت!!!! جناب کارگردان این تئاتر شما مناسب اجرا تو مهد کودک هاست!!! اونم به صورت کاملا رایگان!
دوستان اگه میخوایید همو بغل کنید عاشقانه بهم نگاه کنید حرف بزنید!!!!!!!!! اونم تمام مدت نمایش!!!!!!! لطفا ردیف اول بلیط نگیرید... ما به جهنم که پشت شما نشستیم به بازیگرهارحم کنید... چقدر بعضی ها واقعا داغونن!
شما بهتره برید سینما! هم بلیطش ارزونتره هم تاریکتره... شما راحتتر هستید!
امشب برای بار دوم دیدمتون و مثل بار اول لذت بردم... خندیدم و لحظات اخر با گریه تماشا کردم و مثل بار اول این سوال اومد تو ذهنم که اگر امیر کبیر زنده بود چقدر سرنوشت هممون فرق میکرد!!!
بار اول محو بازی جذاب و درخشان بانو الهه پور جمشید بودم و این سری جناب زرآبادی... همتون درخشان بودید و بی نظیر... واقعا دمتون گرم... این همه شب اجرا و همچنان پر از انرژی... واقعا دست مریزاد... جناب یحیوی نازنین چقدر برخورد شما هنگام ورود به سالن دلنشین و دوستانه است... خدا قوت!
چقدر موضوع نمایش رو دوست داشتم... بکر و خلاقانه! خیلی بی دلیل نسبت به مکان اجرا یه ذهنیت منفی داشتم اما فهمیدم اشتباه میکردم...جناب حسینعلی چقدر ارتباطی که در طول نمایش با بچه ها برقرار میکردید لذتبخش بود... خدا قوت به شما و تیم همراهتون... من دخترم هشت سالشه و کلی کیف کرد تنها قسمت مبهم نمایش براش قسمت مبارزه هواپیما ها بود که من بعد نمایش براش توضیح دادم... طراحی صحنه و آهنگ های نمایش جز نکات مثبت و دلنشین نمایش بود🙏یه تشکر ویژه هم از مدیریت سالن اجرا که خوردن چیبس و پفک رو ممنوع کرده بود♥🙏
لطفا لطفا لطفا تا دیر نشده به تماشای نمایش خوب " دنیای صد رنگ "بروید،یک نمایش خوب،عالی،گروه خوب.لطفا این فرصت را از دست ندهید،تبریک وخسته نباشید به آقای حمیدرضا حسینعلی عزیزوگرامی،سرکار خانم بهناز مهدیخواه،درود فراوان و بمانید برای کودکان سرزمینمان ایران.
لطفا لطفا لطفا تا دیر نشده به تماشای نمایش خوب " دنیای صد رنگ "بروید،یک نمایش خوب،عالی،گروه خوب.لطفا این فرصت را از دست ندهید،تبریک وخسته نباشید به آقای حمیدرضا حسینعلی عزیزوگرامی،سرکار ...
عزیزی احمد جان... ممنون از لطفت... شما هم در نمایش "نیست،نیست، کلوچه نیست" درجه یک هستید.
تشکر خانم محمدی از اینهمه انرژی مثبت و نظر خوب که نسبت به گروه و نمایش دارید.🌹🌹🙏🙏
و ممنون از آقای پیری(طراح صحنه) و آقای سلگی (آهنگساز) که هنرشون به نگاه شما خوش آمده.
چقدر این تئاتر برام دوست داشتنی بود... هم برای من و هم دخترم😍ترانه های تو تئاتر به شدت روح نواز بود و من دلم میخواست هیچ وقت تموم نشه... طراحی صحنه و لباسها و عروسک ها عالی بودند... اون قسمتی که بهار میشه و با خودش گل پامچال میاره به قدری جذاب بود که منم همراه دخترم ذوق کردم... اما در مورد لحظات غم انگیز تئاتر که حتی تو صحنه ای که بهار مادرشو صدا زد من داشتم براش اشک میریختم و به این فکر کردم که غم هم قسمتی از زندگی ماست و بچه ها باید یاد بگیرند قرار نیست همیشه شاد باشند و همیشه دنیا به کامشون... باید یاد بگیرند گاهی زندگی غم انگیز میشه و اونها باید بلد باشند که با غم چه جوری برخورد کنند و بپذیرند... چیزی که هیچ وقت به ما یاد ندادند!!!
موفق باشید
درود بر شما. ممنون از اینکه نظرتون رو با ما به اشتراک می گذارید. دقیقا همینطور هست که میفرمایید. یکی از ویژگی های نمایش دراماتیک همین است که لحظات شادی و غم را با هم دارد در غیراینصورت به صحنه ای یکنواخت و کسالت بار تبدیل می شود. البته که در نمایش کودک پایان خوش و پیروزی قهرمان و سرگرمی و لذت تماشاچیان بسیار مهم است.
بعد از دیدن این تئاتر انقدر عصبانی و خسته بودم از دست بی فرهنگی و بی ملاحظی بعضی از مادرها که ترجیح دادم وقتی عصبانیتم فروکش کرد نظرمو بنویسم... دختر هشت ساله من به شدت با این تئاتر ارتباط برقرار کرد و لذت برد و جز تئاتر های مورد علاقه اش شد...
من خودم خیلی از دیالوگ ها رو متوجه نمیشدم چون خانمی که پشت سر من بود یک سره در حال بلند صحبت کردن و تعارف کردن چیبس و پفک به همراهاشون و التماس که طور خدا بیشتر بردارید تعارف نکنید بود... به قدری این خانوم و همراهاش بی ملاحظه بودند که انگار اومدن پارک!
تنها زمانی که لذت میبردم وقتی بودی که موزیک پخش میشد و من صدای گوشخراش این خانوم رو نمیشنیدم... کلیت داستان رو دوست داشتم و به نظرم برای کودکان خیلی جذاب بود... طراحی صحنه بینظیر بود... قسمت جذاب انتخاب داور سوم از بین بچه ها بود اما همین باعث که بچه های که انتخاب نشدن بیقرار بشند که چرا اونا رو انتخاب نکردن... شاید اگر اول تئاتر توضیح میدادن که همه ی بچه ها بالاخره میرن بالای صحنه این بیقراری کمتر میشد. و یه تشکر بکنم از تمام تیم بازیگرها که وقتی بچه ها بالا بودند حواسشون به همه بچه ها بود.
ودر آخر اینکه برای فرهنگ سازی تئاتر دیدن خیلی راه داریم... راه سخت و دشوار... چون پدر و مادری که خودش بلد نیست چه جوری میخواد به بچه اش یاد بده
یه خواهش هم از مدیریت سالن هنر... کاش بیخیال فروش چیبس و پفک بشید اگر هم اینو نمیتونید بیخیال بشید حداقل وسط تئاتر کسی میاد بیرون بهش نفروشید!!!