در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سید حسام حجازیان | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:02:48
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
کار با نمک و شیرینی بود.
متن قابل احترامی داشت، این که تقریبا 70 80 درصد متن رو با شعر نوشته بود برای من خیلی جالب بود.
فک نمیکردم یه روز از نمایش موزیکال خوشم بیاد اما فکر میکنم مشکل اینجا بود که شعر هاشون مسخره بوده قبلیا!
بازی ها همه به نظر من خوب بود و نشان از تمرین و تلاش زیاد بچه ها داشت.
موسیقی و ترانه های آقای صانعی هم به نمایش جذابیت دو چندان بخشیده بود.
دلم میخواست میدیدمش ولی حالم مساعد نیست. بلیت رو تهیه کردم حمایتی کرده باشم، چون بازی شهاب نظام دوست رو قبلا دیدم و پسندیدم. کسی خواست تقدیم کنم. @Jabik تلگرام
امروز ردیف دو، صندلی 9
چه کامنت خوش‌نمکی!
خوشحالیم شیرینی شعرها بالاخره با ذائقه‌ات جور شد و موزیکال برات از «مسخره» رسید به «جذاب»!
دمِ همه‌ی بچه‌ها و آقای صانعی گرم که با تمرین و ترانه، این شلوغ‌کاری رو تبدیل کردن به یه خاطره‌ی شیرین! 🎭🍯🎶

۱۳ ساعت پیش
فائزه
دلم میخواست میدیدمش ولی حالم مساعد نیست. بلیت رو تهیه کردم حمایتی کرده باشم، چون بازی شهاب نظام دوست رو قبلا دیدم و پسندیدم. کسی خواست تقدیم کنم. @Jabik تلگرام امروز ردیف دو، صندلی 9
چه دل بزرگی داری! هم دلت خواسته، هم حمایت کردی، هم جایی رو بخشیدی—یعنی سه‌تا جاکاتا تو یه حرکت!
شهابم که تا کامنت رو خوند لپاش گل انداخت و پس افتاد.
امیدواریم زودتر حالت مساعد شه و رو صندلی ۹ خودت بشینی، با لبخند! (بلیطش رو از خودمون بگیر 😉)
۱۳ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
لطفا زمان باز شدن بلیت فروشی سانس های جدیدی رو اعلام کنید.
سپهر، حسین چیانی و امیر مسعود این را خواندند
دماغ قرمزا و میشا این را دوست دارند
خرید بلیت روزهای تازه از فردا پنجشنبه ساعت ۱۴ آغاز خواهد شد.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
میخواستم نظرم را بعد از اتمام نمایش بنویسم، که سو برداشتی نشود اما منصرف شدم.
کلاس بازیگری!! با استاید و کارگردان های مطرح! تضمین اجرا در پایین دوره!!
آخه چطوری باغ وحش شیشه ای رو با 30 نفر آدم اجرا کنیم؟!! کاری نداره هر شخصیت و 5 6 نفر بازی میکنند!
همه چیز این اجرا از اینجا شروع شد.
نمایش به شدت ضعیفی بود.
بازی هایی به شدت مبتدی، در 90% موارد.
حداقل یک دوره بازیگری کامل را برگزار کنید، کمی بیان کار کنید، کمی روی بدن تمرین کنید، بعد از آن هنرجو را به سالن تیاتر حرفه ای بیاورید.
هم به مخاطب بی احترامی میکنید، هم استعداد احتمالی رو میسوزانید، هم به اسم و رزومه خود لطمه میزنید!
برای دوستانی که اولین بار هست نمایشی از این متن میبینم اعلام میکنم این متن درجه یک است، به این اجرا نگاه نکنید.
امیدوارم دوستان تماشاخانه انتظامی کمی گزیده کار تر عمل کنند، مثل سابق!
بازی ها خوب بود
متن هم حرف هایی برای گفتن داشت
اما من نتوانستم ارتباطی بگیرم
نمایش رو دوست داشتم.
بازی ها درجه یک و بدون کوچکترین نقصی.
فکر نمیکنم نیازی به تعریف از متن اصلی باشد.
اضافات خاصی هم به گمانم نداشت.
صرفا مونولوگی که اواخر کار شاهدش بودیم به نظرم اضافه کاری بود، کار خود باید حرفش را بزند، اینکه اخر کار با مونوگی لب کلام متن را باز گو کنیم اصلا مورد پسند من نیست.
یا کار توان انتقال حرف خود را دارد یا خیر!
که به زعم من این کار توانش را داشت.
بقیه موارد همگی اوکی هستند.
پیشنهاد میکنم حتما به دیدن.
بازی درخشان اقای صیاد برهانی همه چیز را شست و برد.
دوستش داشتم.
ریتم نمایش از میانه نمایش افت قابل توجهی داشت، فراز و فرود بی موردی داشت.
راوی به دلیل چند تپق در اول نطق خود تسلط بر کلام را از دست داد.
اجرا در مجموع جذاب بود. دیدنش خالی از لطف نیست.
تئاتر خوبی بود.
دوستش داشتم تا حد زیادی.
با دیدن این کار ها حسرت میخورم که چرا همه نباید اینقدر تمیز کار کنن؟ چرا بقیه نباید برای تئاتر ارزش قائل باشند؟ چرا فقط عده ای محدود؟
کالیگولا از متن های محبوب من است، کامو هم از نویسندگان محبوب من، شاید نفر اول لیست!
خالق این اثر درک درستی از کامو و بالاخص کالیگولا داشت.
این ترکیب ریچارد سوم و کالیگولا به شدت هوشمندانه بود، خیلی دوستش داشتم.
بازیگران واقعا توانمند و پر تلاش بودند و تقریبا بدون کمترین اشکالی کار را به روی صحنه اوردند.
موسیقی به خوبی انتخاب شده و و در فضا ساری کمک شایانی به کار کرد.
نور خوب و خلاقانه نیر نکته قوتی دیگر بود.
تا 20 دقیقه اول تقریبا ... دیدن ادامه ›› یقین داشتم که این نمایش میشود از بهترین کار هایی که در عمرم دیدم(عین کار قبلی صاحب اثر، سایر بازماندگان) و میرود در لیست شاهکار ها، اما به زعم من یک مشکل داشت که جلوی محقق شدن این امر را گرفت.
ریتم، مشکل ریتم! هم در متن بود و هم در اجرا.
البته نمیتوان منکر این شد که متن اصلی نیز فراز و فورد های بسیار دارد!
اما تقریبا با شیبی ثابت رو به بالا میرود، این آشوب در فکر کالیگولا به صورت فزاینده ای رو به جلو میرود که به نظر من این باید در اجرا هم نمود داشته باشد.
ریتم حدودا بد از نیم ساعت میافتد، با اینکه دوباره اوج میگرید ام ااین وقفه به نظر من به کار لطمه میزند.
به نظر من کارگردان باید با همان شجاعت ادامه میداد و میگذاشت کالیگولای وجودش کار خودش را بکند!
خسته نباشید.
امیدوارم بیشتر کار ببینیم از جناب مصطفوی و امثال ایشان.
متاسفانه نمایش خوبی نبود.
درون مایه اثر که نقدی بر دیکتاتور و مستکبر بود برایم قابل تقدیر بود.
گروه موسیقی و بازیگر خواننده تمام تلاش خود را کردند و نتیجه ای قابل قبول را به بار آوردند.
چند بازی خوب و قابل قبول.(برای مثال آقای حسینی نیا و قاسمی)
اما بقیه موارد چیزی نزدیک به فاجعه بود!
بازی های ضعیف و تصنعی زیاد.
نور ناهماهنگ و ضعیف.(در اجرا، طراحی نور خوب بود)
متنی غیر مسنجم و کسالت بار.
و اجرایی فاجعه ؛ همه چیز تا واقعیت فاصله زیادی داشت؛ شخصیت ها به جز مواردی محدود باور پذیر نبودند، هیچ موقعیتی ... دیدن ادامه ›› برای من باور پذیر نبود و حسی را در من به وجود نیاورد.
روابطی عاشقانه نیز باور پذیر نبود!
متن در مقاطع زیادی به شعار دادن میپرداخت و یا درگیر کلیشه میشد.
اجرا اضافاتی داشت که با حذف کردن کار را قابل تحمل تر میکرد.
رقص ها و حرکات گروهی نا منظم.
نمیدانم چه بر سر هنر ایران آماده که این کار در یکی از سالن های اصلی تئاتر ایران اجرا میشود.
رضا آرامش، مهرناز خلیلی، مهسا مهدی و امیر افشار این را خواندند
فائزه این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دو سه تا شخصیت داشت که واقعا منو میخوندن، با نمک بودند.
اما بیشتر شبیه به نمایش های آزاد بود.
دو بیانه ای که در باب وطن خوانده شد وصله ای ناجور بود.
به جز چند شخصیت بقیه شخصیت ها کار شده نبودند، در واقعا شخصیت که هیچ تیپ هم شکل نگرفته بود.
همین که در سایه کمدی نقد های سیاسی مطرح شد قابل احترام بود، در واقع ایده متن جذاب بود اما نیاز به پرداخت بسیار بیشتری داشت.
به نظر من تا رسیدن به یک تئاتر راه زیادی داشت.
همیار عزیز، من دقیقا لحظه ای که ثانیه شمار صفر شد وارد صفحه بلیت فروش شدم و همه رزور شده بود.
این دومین بار است که با این مشکل روبرو میشوم.
لطفا راهنمایی کنید.
چقدر عالی که همه دوست داشتند.
متن خوب بود.
بازی یک بازیگر خوب و دیگری متوسط رو به پایین بود.
اجرا میتوانست بار ها بهتر از این باشد.
من دوست نداشتم.
همه چیز درجه یک بود، بازی ها مسحور کننده، اجرای درجه یک، موسیقی و صحنه و نور همه در خدمت کار بودند و همه عالی بودند./
دیدن اینکه کارگردان با وسواس و دقت زیاد کار رو روی صحبنه برده قابل تحسینه.
اتفاقی که به ندرت در تئاتر ایران شاهدش هستیم.
دیدن این هماهنگی ها و بازی ها درجه یک، موسیقی فوق العاده کنارش لذنت بخش بود.
اما نمیدونم چرا خیلی با قصه ارتباط نگرفتم.
بهم نچسیبید عین خانواده.
< نظر مورد پاسخ، در دسترس نیست >
:D
۱۹ بهمن ۱۴۰۳
یادمه بیست سی سال پیش کتاب عشقولانه بامداد خمار بدجوری ترند شده بود و کتاب خوان و غیرکتاب خوان بالاخره میرفتند سراغش، قصه عشق و رابطه نامتجانس رو میشه به هزار شکل روایت کرد، دم دستیش میشه ازدواج رحیم نجار فقیر سنتی از طبقه فرودست (گرگ) با محبوبه خانم باکلاس اشراف زاده از طبقه بالا (بز) و زندگی نافرجام سیاهشون در کتاب بامداد خمار، و کمی پیچیده ترش در فیلم ماه تلخ یا دختر گمشده یا فیلم Raw، نبوغ مساوات استفاده از داستان عامیانه فولک و ساختار شکنی اون در جهتیه که مسئله رو اظهر من الشمس میکنه و فاجعه پیش روی ارتباطات ناسالم و ناهمگون روی روح و روان افراد یک جامعه به سادگی قصه شنگول و منگول گوشزد میکنه، اتفاقی که داره جامعه ما رو میخوره و نابود میکنه،
ارادت
۲۱ بهمن ۱۴۰۳
محمد کارآمد
یادمه بیست سی سال پیش کتاب عشقولانه بامداد خمار بدجوری ترند شده بود و کتاب خوان و غیرکتاب خوان بالاخره میرفتند سراغش، قصه عشق و رابطه نامتجانس رو میشه به هزار شکل روایت کرد، دم دستیش میشه ازدواج ...
ممنون از نوشسته شما جناب کارآمد.
۰۴ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
انسان به جست و جو معنا همیشه در رنج است!
شاید ربطی به این نمایش نداشته باشد.
اما مادامی که تشنه معنی از هر چیز هستیم، در رنج باقی خواهیم ماند.(البته که این نظر من است)
حتما معنای پشت این نمایش بوده، اینکه کارگردان چقدر موفق به انتقال آن بوده یا نه برای من مهم نیست.
از دیدن نمایش لذت بردم، جایی مرا درگیر میکرد، جایی مرا یاد سردرگمی هایم می انداخت، جایی یاد رنج هاییم، گاهی میخنداد و گاهی غمگینم میکرد.
بازیگرانی با استعداد را روی صحنه دیدم، انسان هایی عاشق کاری که میکردند، عاشق هنر و مشهود بود برای همه این ها تلاش زیادی کرده اند. این مرا سر شوق می آورد.
امیدوارو همینطور عاشقانه به راه خود ... دیدن ادامه ›› ادامه دهند.
ببینید و به دنبال معنا نباشید، این پیشنهاد من به کسانی است که به تماشای این اثر ننشسته اند.

پ.ن: موسیقی و قسمت هایی از اجرا مرا یاد Lux Æterna اثر گسپر نوئه انداخت.
تمدید میشود؟
خیلی بعیده انقدر دوره اجرا انقدر کوتاه باشه!
من حس می‌کنم تاریخ پایان اشتباه نوشته شده
۱۵ بهمن ۱۴۰۳
شاهین ه
روزهای جدید باز شدن
ممنون
۱۷ بهمن ۱۴۰۳
شاهین ه
روزهای جدید باز شدن
ممنون
۱۷ بهمن ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با دیدن این اجرا ها آدم امیدوار میمونه به اینکه هنوز تئاتر در ایران نمرده!
هنوز امیدی هست که این تن بی جان احیا شه!
پیشنهاد میکنم حتما ببینید.
برای من همه چیز درجه یک بود.
عباس جمالی کسی بود که ارور 404 رو برد روی صحنه!
یه نمایش درجه یک رو دیدم.
همه چی عالی بود، فقط خواهر شاه که کمی شیرین بود و فضا رو هم تلطیف میکرد وصله ای اضافه به نظر میامد.
بازی ها عالی، لباس، صحنه، موسیقی فکر شده و جذاب.
متن درجه یک، اجرا بهتر از آن!
پیشنهاد میکنم ببینید.
حیف فرصتش را ندارم اگر نه دوباره میدیدم.
برای من نمایش متوسط و حتی شاید کمتر از آن بود.
اگر می گویم متوسط به دلیل بازی های نسبتا خوب و دکور خوب کار بود
بقیه موارد واقعا در حد انتظار هم نبود، شخصیت هایی که تا آخر نمایش هم خیلی نفهمیدیم کی هستند، چه هستند! فقط میدانیم چرا انگلیسی میخوانند، آن هم نه همه! برای من وجود پسر تا آخرین لحظه هم منطقی نداشت، نویسنده سعی داشت منطقی را مطرح کند اما باور پذیر نبود.
عصبانیت اگزجره دکتر باور پذیر نبود
در واقع به نظر من هیچ کدام از شخصیت ها ساخته نشدند، در سطح ماندند و باور پذیر نبودند.
از این که بگذریم داستان هم گیرایی نداشت،مخاطب را تا اخر با خود نمیکشاند، هر کدام از شخصیت ها داستان هایی خود را داشتند شاید موضوع هرکدام میتوانست جذاب باشد اما پرداخت به اندازه ای نبود که اثر گذاری و هم حسی اتفاق بیفتد.
ریتم نمایش تا نیم ساعت اول خوب بود و به بعد رو به افول رفت.
مشخص بود تمرین کافی پشت این کار بوده است، خسته نباشید.
چقدر موافق بودم با نظرتون.
۱۶ آبان ۱۴۰۳
سلام آقا حسام عزیز
امیدوارم حال شما خوب باشه
خیلی خوشحال شدم شما رو تو سالن دیدم
امیدوارم اجراهای بعدی خیلی مورد پسند شما باشه
۱۹ آبان ۱۴۰۳
به نظر من محتوای این نمایش از اکثر نمایش های در حال حاضر ارزشمند تر هست، هیچکس در واقع از چیزی که داره راضی نیست. کسی که پاس داره از پاس اش راضی نیست ، کسی که منچستر بوده راضی نبوده و برگشته، کسی که پسرش ی زندگی خوب و نرمال در خارج تشکیل داده باز هم راضی نیست. راجع به عدم پردازش کامل شخصیت ها با شما موافقم، کار اندکی کند و حوصله سر بر بود.
۰۸ دی ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بازی ها قابل قبول بود.
فقط لکنت ها شخصیت بیمار برایم قابل باور نبود! زیادی مصنوعی بود.
متن کشش لازم رو داشت.
نور و صحنه و لباس همه خوب وبدند، موسیقی خوب بود.
اما نمیدانم چرا به قول دوستان من را بغل نکرد!
در واقع در تلاش بود چیزی را شکل دهد و در نیمه راه رها میشد!
چندین بار در نمایش این را حس کردم.
کدوم صندلی ها دید بهتری داره؟
۱۲ آبان ۱۴۰۳
سید حسام حجازیان
ردیف 2 تا 4 بلوک A بقیه بلوک ها ردیف 1 2 اما صندلی ها مناسب نیستند
جناب ردیف یک جایگاه A مشکلش چیه؟
۱۲ آبان ۱۴۰۳
فرنیا شمسعلی زاده
جناب ردیف یک جایگاه A مشکلش چیه؟
پایین تر از سن هستید
۱۴ آبان ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش شیرینی بود.
بازی ها خوب بودند.
نقد سیاسی اجتماعی منطبق بر زمانه هم داشت.
وضعیت ایران و در مجموع کشور های درگیر بحران رو قشنگ به تصویر کشید.
البته این ها برداشت من بود.
من دوستش داشتم در مجموع.
متاسفانه نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم حسام جان
۱۲ آبان ۱۴۰۳
سلام به همه دوستان و خدا قوت به تمام عوامل این نمایش فهیم و مدرن استفاده حداقلی از لوازم و دکور صحنه و استفاده درست از سایه ها و مالتی مدیا و بازی های روان و شیرین ، نمایشی آبرومند و در خور تماشا رو رقم زده که هم لذت تماشا داره و هم فرصت تفکر ، خسته نباشید به همه عزیزان خدا قوت به تهیه کنندگان و کارگردان و بازیگران
۱۴ آبان ۱۴۰۳
آرمین
متاسفانه نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم حسام جان
اره خیلی ها همین حس رو داشتند متاسفانه.
۱۴ آبان ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید