در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال معین | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:52:58
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اخلاق و موقعیت:
نمیدونم تو کدوم یک از کتابهای میلان کوندرا بود که به یه جمله ای با همچین مضمونی برخوردم: "یکی از دلایلی که کسی رو نمی کُشم ... دیدن ادامه ›› اینه که از خون می ترسم یا نگران عواقب و محاکمه بعدش هستم! وگرنه به راحتی تو موقعیتهایی این کارو انجام میدادم."جمله ترسناکیه اما واقعیتِ گونه آدمی ه. شوپنهاور هم یه همچین نظری داره: اینکه کاری که در نظرمون وحشتناکه رو انجامش نمیدیم برتری برای ما نسبت به اونا نیست. پاش بیفته و تو موقعیتش قرار بگیریم هممون اون کارو میکنیم.
ارتباط تنگاتنگی بین داستان قابل تأمل نمایش قربانگاه و این مقدمه ی شاید اندکی مبالغه آمیز و بی رحمانه، وجود داره. تو نگاه سطحی تا اواسط نمایش به عنوان تماشاچی خودمونو جدا از آدمای توی داستان میبینیم اما هرچی جلوتر میره برامون ملموس تر میشه عملکرداشون. آدمای نمایش خیلی بیگانه با خودمون نبودن. واقع بین باشیم تو شرایط مشابه هممون همینطور عمل میکنیم. خودمون و آینده پیش رومون از هر چیزی مهم تر میشه. انتقادی به رفتاراشون نیست. (خطر لو رفتن داستان) حتی این شیشه ای که بعنوان جدا کننده ما و آسایشگاه سربازها بود شاید میخواست در گام اول این حسو بده که ما فقط بیینده های یک نمایش و به دور از هیاهو و رذالت های اخلاقی آدمهای توی داستانیم. اما در پایان هممون میبینیم کسی از بین ما تماشاچیا پا میشه و میره تو همون آسایشگاه که خودش مقصر اصلی ماجراست و دقیقا مشابه سایرین عمل میکنه!
اثر پیش رو چه از نظر ساختاری و چه از نظر محتوا پرباره. از نظر ساختاری دکور و شیوه اجرایی که رووش فکر شده، بازیها فوق العاده تأثیر گذار و یکدسته. داستان همراهت میکنه و تا پایان میخکوب رو صندلی نگهت میداره. هرچند استرس بعضی صحنه ها ممکنه نفس کشیدن و نشستن رو برات سخت کنه!
اخلاق و موقعیت:
نمیدونم تو کدوم یک از کتابهای میلان کوندرا بود که به یه جمله ای با همچین مضمونی برخوردم: "یکی از دلایلی که کسی رو نمی کُشم ... دیدن ادامه ›› اینه که از خون می ترسم یا نگران عواقب و محاکمه بعدش هستم! وگرنه به راحتی تو موقعیتهایی این کارو انجام میدادم."جمله ترسناکیه اما واقعیتِ گونه آدمی ه. شوپنهاور هم یه همچین نظری داره: اینکه کاری که در نظرمون وحشتناکه رو انجامش نمیدیم برتری برای ما نسبت به اونا نیست. پاش بیفته و تو موقعیتش قرار بگیریم هممون اون کارو میکنیم.
ارتباط تنگاتنگی بین داستان قابل تأمل نمایش قربانگاه و این مقدمه ی شاید اندکی مبالغه آمیز و بی رحمانه، وجود داره. تو نگاه سطحی تا اواسط نمایش به عنوان تماشاچی خودمونو جدا از آدمای توی داستان میبینیم اما هرچی جلوتر میره برامون ملموس تر میشه عملکرداشون. آدمای نمایش خیلی بیگانه با خودمون نبودن. واقع بین باشیم تو شرایط مشابه هممون همینطور عمل میکنیم. خودمون و آینده پیش رومون از هر چیزی مهم تر میشه. انتقادی به رفتاراشون نیست. (خطر لو رفتن داستان) حتی این شیشه ای که بعنوان جدا کننده ما و آسایشگاه سربازها بود شاید میخواست در گام اول این حسو بده که ما فقط بیینده های یک نمایش و به دور از هیاهو و رذالت های اخلاقی آدمهای توی داستانیم. اما در پایان هممون میبینیم کسی از بین ما تماشاچیا پا میشه و میره تو همون آسایشگاه که خودش مقصر اصلی ماجراست و دقیقا مشابه سایرین عمل میکنه!
اثر پیش رو چه از نظر ساختاری و چه از نظر محتوا پرباره. از نظر ساختاری دکور و شیوه اجرایی که رووش فکر شده، بازیها فوق العاده تأثیر گذار و یکدسته. داستان همراهت میکنه و تا پایان میخکوب رو صندلی نگهت میداره. هرچند استرس بعضی صحنه ها ممکنه نفس کشیدن و نشستن رو برات سخت کنه!
بدون "شک" از بهترین نمایشهایی بود که دیدم.
کلا با کارهای کوروش سلیمانی تجربه نابی از تئاتر خواهید داشت. هنر تمام عیار چه در ساختار چه محتوی. کاملا تعادل آموزش و سرگرمی حفظ شده تو این اجرا. از نظر محتوی نمایشنامه غنی و پر مغزی به بهترین شکل اجرا شده.
ساختار: دکور: صلیب تو خالی، شکسته و افتاده روی زمین، فقطم پدر فلین روش پا میذاشت چه موقع موعظه، چه زمان تفریح و ورزش، نقاشی توماس شکاک (خانم بهروزیان در همین صفحه علاوه برگذاشتن نقاشی، توضیح کامل و زیبایی در موردش ارائه کرده اند)، نور پردازی و موسیقی هم کاملا به جاست برای مثال در موقعیتهایی به خوبی از پس القای ترس از تصمیم اشتباه یا تهمت وشک و نتیجه اون براومده.
محتوی: "شک: یک داستان اخلاقی" که به نظرم بهتر بود اینطور ترجمه میشد اما حتما جناب منعم دلیلی برای این ترجمه داشتن چرا که واژه (Parable) که در عنوان اصلی نمایشنامه آمده است هر دو معنی را میدهد. از نظر من اصلی ترین سوالی که نمایشنامه مطرح میکنه و نمایش جناب سلیمانی نیز به بهترین نحو این چالش رو از دل نمایشنامه عمیق جان پاتریک شنلی در آورده و به اجرا گذاشته اینه: آیا اخلاق یک امر نسبی است یا مطلق؟ جایی که خواهر آلویسیوس میگه: "دروغ بهایی ه که برای رسیدن به حقیقت باید می پرداختم" اما حقیقتی که خودشم در پایان نمایش بهش شک میکنه! مسیله شک که دغدغه اصلی نمایشنامه است همواره به عنوان یک مقوله اخلاقی پر چالش مطرح شده است. در جای جای این نمایش با این سوال ذهنی روبرو میشیم که آیا واقعا شک کار درستیه و در ادامه عمل کردن برپایه آن شک تا چه حد میتونه از نظر اخلاقی و انسانی درست باشه. در ابتدای نمایش، شک به عنوان یک مفهوم مثبت در موعظه پدر فلین مطرح و توضیح داده میشه اما ... دیدن ادامه ›› درادامه داستان میبینیم که خودش به واسطه همین شک تا مرز رسوایی پیش میره. نمیتونیم بگیم نمایش پایان باز داره چون خود موضوع شک هیچ وقت بسته نمیشه و در نهایت همچنان از نظر ماهوی باز و بی نتیجه می مونه.
لازم به یادآوریه در سال 2008 فیلمی به کارگردانی خود نویسنده نمایشنامه ساخته شد که در 5 رشته (بهترین فیلمنامه و 4 بازیگر) نامزد دریافت جایزه اسکار شده است. اگر تاکنون فیلم را ندیده اید با وجود این نمایش نیازی به دیدن آن نخواهید داشت. تماشای این نمایش کافیست تا حظ وافر از این داستان ببرید چراکه اجرای پیش رو و بازی ها هیچ از فیلم کم ندارد. مخصوصا بازی خانم رویا افشار که در مقایسه با بازیگر همتای آن در فیلم (مریل استریپ) حتی یک سرو گردن بالاتر است.
معین عزیز .... ممنون از یادداشت پرمهر و نکته سنجی شما ... خوشحالم که تا این اندازه با کار ارتباط درست پیدا کردیدو کار دوستان هنرمند مرا تحسین کردید ... درباره نام نمایشنامه و ترجمه این نام هم نظر شما می تواند درست باشد ... تمثیل همان حکایت یا داستان اخلاقی ست ... همان که در نمایش هم پدر فلین به آن اشاره می کند ... داستانهایی ساختگی که انتخاب می شود تا شنونده از طریق آن به حقایقی دست یابد ... در اجرا من گاهی نام نمایشنامه ها را تغییر داده ام. مثلا فالو می (چشم عمومی) بود و سکوت سفید ( آرامش از نوعی دیگر) آنجا فکر می کردم نام اثر می تواند بهتر انتخاب شود و با ذکر نام قبلی، آن نام ها را گذاشتم ... اینجا اما به نظرم عبارت " یک تمثیل" در ادامه ی "شک" چون بار معنایی بیشتری نسبت به گزینه های دیگر داشت، باقی ماند ... بازهم ممنونم ... موفق باشید ...
۱۴ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
معین (mohami2)
درباره نمایش سفید i
خورده جنایت های خواهر برادری

خیلی وقتها هست که آرزو داریم برخی اتفاقات ناخوشایند از ذهن همه پاک شود و دیگر هیچکس حتی فکر آن را در ذهنش نداشته باشد چه برسد به اینکه بیان شود.
این آرزو وقتی پای خانواده به میان آید بسیار پررنگ تر می شود.
از آن جزئی تر، بسیاری وقتها دوست داریم حتی یک جمله که گفته ایم یا طعنه ای که زده ایم به گونه ای محو شود که انگار هیچ وقت گفته نشده است.
نمی توان انکار کرد که بعضی اتفاقات و گفتگوهایی که بین اعضای یک خانواده پیش می آیند فراموش شدنی نیستند!که ای کاش بودند!اما باید یاد بگیریم چطور فراموش کنیم، در این مورد خاص، اگر عنصر دوست داشتن درست کار کند فراموشی قویتر می شود!
این مسائل دستمایه نمایشی شده است که کاملا ایرانی است اما حرف هایش جهانی ست.هر خانواده ای داستانی دارد که دلش نمیخواهد برای کسی تعریف کند!داستانی که می تواند بسیار ناخوشایند و ناگوار جلوه کند!
یکی از نقاط قوت نمایش چه در محتوی و چه در اجرا این است که برای تاثیرگذار شدنش دست به دراماتیک ... دیدن ادامه ›› کردن موقعیت ها نزده است.در گفتگوها و پایان هر بحث به نظر میرسد موضوع رها شده و نتیجه ای گرفته نشده است اما این طور نیست. از اینجا به بعدش نوبت ماست!هر یک از اعضای خانواده ی نمایش نمایندگان فلسفه ای از زندگی اند! غصه بخوریم یا فراموش کنیم!؟ سخت بگیریم یا راحت؟! ببخشیم یا عقده کنیم! بچسبیم یا رها کنیم؟! تصمیم بگیرید.
شاید تراژدی زندگی را بتوان اندکی درون مایه کمدی داد!
ممنون 🤍 جز نوشته، تیتر هم عالی بود 🎭
۰۹ شهریور ۱۴۰۱
سپاس که انقدر به کار محبت داشتین
دم شما گرم🙏🌱
۱۰ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به لطف متن آقای سید حسین رسولی که لینکش رو کپی میکنم درک بهتری از نمایش خواهید داشت
https://teater.ir/news/43344
از متن:
«مساوات به طور کامل ... دیدن ادامه ›› از ابتذال شدیدی که روی صحنه‌های تئاتر موج می‌زند دور شده و به «تئاتر به مثابه‌ی تئاتر» توجه کرده‌است. اجرای او بدون وابستگی به سلبریتی‌ها، تعداد زیادی از تماشاگران تئاتر را به تماشاخانه «ایرانشهر» کشانده‌؛ بنابراین با توجه به تفاسیر بالا، اجرای «شکوفه‌های گیلاس» یک کار قابل تأمل در سال ۱۴۰۱ است»
- خیلی زحمت کشیده شده برای اجرا، معلومه کلی تمرین کردن براش هم فیزیکی هم روحی! حتی تمرین آواز!
- گروه جوونی هستن و حمایتشون کنیم.
- دلمون تنگ شده واسه تئاتر
- تو این اوضاع بی تئاتری بهتره بریم یه چیزی ببینیم.
ولی به دلیل هیچ کدام از موارد بالا نیست که تماشای این اجرای دلنشین را پیشنهاد می کنم.
یک تئاتر خوب پیش روی ماست که توسط گروهی حرفه ای با ماسکِ! هنرجوی تازه کار اجرا شده است. از ابتدا تا انتهای اجرا تکلیفمان با نمایش روشن است و این را مرهون درک درست تک تک عوامل اجرا از متن عمیق و روانشناسانه "آیرا لوین" هستیم. ترس و تعلیقی را که نویسنده اثر در دل آن گنجانده است به خوبی به صحنه کشیده شده تا در حین اجرا فرصت پلک زدن هم نداشته باشیم. به لطف دراماتورژی مناسب اجرا، کشمکش حقیقت و رویا، جنون و سلامت عقل، در تمام طول نمایش پیش روی ماست تا علیرغم آگاهی احتمالیمان از پایان غافلگیر کننده و غیرقابل پیش‌بینی آن، باز هم دلهره و هیجان را تجربه کنیم.
خیلی ناامید کننده است که ببینی نقدهای منفی از صفحات نمایش پاک میشن. تازه دارم میفهمم که چرا علیرغم نقدهای مثبت فراوانی که از نمایشی میخونم با دیدنش ناامید میشم و دست خالی میام بیرون. تیوال شما دیگه چرا؟! جرأتشو نداری ادعاشم نداشته باش آدم تکلیفشو بدونه. خیلی ناراحت شدم دیدم نوشته م پاک شده. با اینکه اصلا تند نبود و کاملا صادقانه و منصفانه نوشته بودم.این حق ماست که بدونیم. که بخونیم. که بنویسیم. فکر میکردم اینجا دیگه حداقل ابه این حقوق احترام گذاشته میشه.
متاسفانه دفعه اول نیست که این اتفاق می افته، دو ماه پیش قضیه طوری پیش رفت که عده ای کوچ کردند. امیدواریم که این اتفاق اصلاح بشه.
۳۰ مهر ۱۳۹۸
من چرا اصلا متوجه ارتباط پست و جواب همیاری عزیز نمیشم واقعا؟؟؟؟
اندیشه درازمدت چه ربطی به پاک کردن اظهارنظرهای مخاطبین داره؟؟؟
۰۱ آبان ۱۳۹۸
متشکرم از همگی که متن منو خوندین و نظر دادین
۰۱ آبان ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
چرا پیشنهاد تیوال نداریم خیلی وقته؟؟؟:(
آقای سوبژه (محمد لهاک) این را خواند
امیر این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
معین (mohami2)
درباره نمایش سرگیجه i
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است...
خیلی لذت بردم
جادوی صحنه را لمس کردم
برای عاشقان تئاتر، بودن چنین نمایشهایی بسیار امیدبخش خواهد بود.
از دل برآمده، بر دل مینشیند.دست مریزاد.
شاید بتوان با مسایلی چون بد بودن دکور و بهم ریخته بودن سالن نمایش کنار آمد و آنها را به حساب روزهای اول اجرا بودن و مصایبی که دامنگیر تئاتر و به اجرا بردن نمایش دارد و از این دست حرفها گذاشت که بی شک خارج از قصور گروه نمایش و بازیگران و دیگر عوامل است اما، از ملالی که به واسطه تکرار شوخی ها و اغراق فراوان در اجراها و البته متن دامنگیر بیننده میشود نمیتوان گذشت.
آنچه که در متن این نمایش دستمایه قرارگرفته بسیار جذاب و نوآور است. موضوع و سبک اجرا چیزهای زیادی برای گفتن دارد اما میتوانست بسیار تأثیرگذارتر و ماندگارتر باشد. اینکه گروه اجرا همه ی تلاش خویش را برای بهتر بودن و جلب رضایت خاطر تماشاگر به کار بسته کاملا مشهود و قابل تقدیر است اما انتظار من از اثری که پیشنهاد تیوال بوده است بیشتر بود. شاید هم توقع من از پیشنهاد تیوال بیش از اندازه بالا رفته است.
معین (mohami2)
درباره نمایش بهمن i
من با این نمایش هم گریستم و هم خندیدم...
خیلی متاسفم که روزهای پایانی دیدم این کارو و فرصت دوباره دیدنش برام مهیا نیست. و همینطور دوس داشتم که به همه ی عاشقان تیاتر این نمایش رو پیشنهاد کنم و حاضرم با تک تکشون دوباره به تماشای این اجرا بشینم...
سپاس از همه ی اعضای گروه این نمایش....
معین (mohami2)
درباره نمایش کالیگولا i
سلام به همه نازنینان، میدونید چرا زمان اجرا کم شده و اینکه خرید 24 تا 30 شهریور کی باز میشه؟
نیما رضائی این را خواند
سلام برای سه شنبه ١٧شهریور فردا شب دو عدد بلیط ٤٥هزار تومانی ردیف چهارم برای فروش دارم اگر تمایل به خرید دارید ایمیل بزنید
Sara.hj66@yahoo.com
۱۶ شهریور ۱۳۹۴
سلام
زمان اونقدر کم نشده بیشتر برمیگرده به ریتم کار و افتتاحیه نمایش که خمیر زودتر درست میشه.چیزی از کار کم نشده فقط روده درازی ها از بین رفته.
زمان خرید بلیت های جدید اعلام میشه
۱۶ شهریور ۱۳۹۴
بسیار سپاسگزارم
۱۷ شهریور ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید