در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال علی عبدالرحیم | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:08:43
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
<<شماره صفر>>



۳ روز دیگه عضویتم در تیوال ۱۲ ساله میشه🥺





چه لحظاتی...
چه دقایقی...
چه روزهایی...
چه سالهایی...



چه خاطراتی❤️❤️❤️

چه دوستانی😍😍😍

چه پست هایی🤩🤩🤩

چه بحث هایی😇😇😇

چه ... دیدن ادامه ›› معاشرت هایی🥰🥰🥰








می خوام یکسری اسامی رو باهاتون مرور کنم که ۹۵٪شون دیگه توی تیوال فعالیتی ندارند و این افراد جزو نسل اول تیوال محسوب میشن؛ در صورتیکه الان شاهد فعالیت نسل چهارم تیوال هستم :





[اونایی که هرازگاهی یا به صورت مستمر هنوز توی تیوال فعال هستند]

نیلوفر ثانی/ ابرشیر / فائزه جابیک (و دوستی قدیمی و ناگسستنی اش با هانیه خدابخش و سارا تهرانی) / کیارش خوشباش (که با رویا ازدواج کرد) / محمد مهدی فتحیان / میترا شریفی / سحر بهروزیان / مهدی حسین مردی / بیژن وکیلی

-----------------------------------------------------------------------------

[اونایی که مهاجرت کردند]

غزاله کهن دل / محمد هادی ملک (که با ویدا فضیلت ازدواج کرد و الان توی کانادا یه پسر بینهایت خواستنی به اسم رایان دارند) / حمید خورشیدی / بیتا نجاتی / Merillion / ماهور ابراهیمی

-----------------------------------------------------------------------------

[اونایی که در مقاطعی با تیوال همکاری می کردند]

حسین کوهی / پرند محمدی / شهرزاد مقدادی / رسول حسینی


-----------------------------------------------------------------------------


[اونایی که فیلم کوتاه می سازند]

علی جعفریان / فرزام قدیری نیا / شاهین باقری



-----------------------------------------------------------------------------


[اونایی که کارگردان تئاتر شدند]

آریو راقب کیانی / سیاوش حیدری / آرش رضایی / حمیدرضا مرادی


-----------------------------------------------------------------------------


[اونایی که بازیگر تئاتر شدند]

بهرنگ / مارال عظیمی / شاهین نصیری (که با آذرنوش ازدواج کرد)


-----------------------------------------------------------------------------


[اونایی که همچنان باهاشون کمابیش در ارتباطم]

حسام الدین حیدری / رومینا خلج هدایتی / رضا بولو / مونا بصیرت / علی عبداللهی / نسیم ح / علی ابراهیم / نفیسه نوری / کامران میم / کیانا برنج کار / عباس الهی / پریا عالیمحمدی / علیرضا پورحسین / محسن شریفی / محمود زهره وند / جواد حیدری


-----------------------------------------------------------------------------


[اونایی که خیلی وقته ازشون بی خبرم]

ناهید & شکوه حدادی / رعنا جمالی / علیرضا بخشی استوار / محمد مهدی صحراپور / آیدا خمان / رضا میم / آیدا طاهرزاده / مریم ک / عمو فرهاد قصه ها / شادی بهرامی / نیلوفر رحیمی / زهره شاداب / مازیار مجد / ذوق زده / سیامک قلی زاده / پیمان لسان (که با مینا ابراهیمی ازدواج کرد) / مصطفی بیگ محمدی (که با سروناز یکتا ازداج کرد) / محمدرضا دانش / گلنوش / محمد شجاعی / علی سیمایی / سپهر امیدوار / آرزو بختیاری / سید حامد حسینیان / پرندیس / مسعود آبایی / الهه الف / سعید زادمهر / مریم عظیمی / فاطمه هاشمی / کیان / محمد رحمانی (همکلاسی دوران مدرسه ام) / امید داوودی / علی کریمی / سید ضیاءالدین صفویان / فهیمه موسوی / جواد دوزنده / مهسا علی پور







(((پ.ن : اونایی که به ازدواجشون اشاره کردم، با یک تیوالی همون نسل اولی که بالای ۱۰ سال توی تیوال فعالیت داشتند این وصلت صورت گرفته و دلیل ذکر کردنش همین بود.)))




◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇◇





اگه هر کدوم از مخاطبان این نوشته ام چند تا از پست های این عزیزانی که نامشون رو برشمردم به صورت تصادفی برن مطالعه کنند، خواهند دید که تفاوت ادبیات و استدلال و قدرت نوشتار و حس و حال اون پست ها چه تفاوت فاحشی با فعالین امروز تیوال داره.
نمی خوام نوستالژی بازی دربیارم و در رثای گذشته بانگ واحسرتا و دریغ و افسوس دربیارم...



این پرپر شدن فعالین تیوال هم به سیاست های خود تیوال و جناب عمروآبادی برمی گرده (حذف پست ها یا هاید کردنشون) و هم دلسرد شدن خیلی از تئاتربین های حرفه ای از کیفیت تئاترهای در حال اجرا یا مشغله داشتن و حوصله نداشتن فعالیت در تیوال.




تمام این ذکر مصیبت ها رو گفتم که از تصمیم جدیدم مبنی بر گذاشتن حداقل یک پست در هر هفته (با ذکر شماره تا حداقل به عدد هزار برسه؛ چون از ۱۷۰۰ تئاتری که توی این ۲۵ سال دیدم، بالای هزارتاشون توی تیوال page دارن) که امیدوارم با رشد تصاعدی خوبی حتی به گذاشتن ۱۰ پست در هفته بیانجامد.😊




■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■



فقط ذکر چند نکته:



♦️ هر پستم در مورد تئاتری که دیدم حداقل ۲ خط خواهد بود و حداکثرش رو خدا میدونه...


♦️ به هر تئاتر دو نمره خواهم داد (از ۱۰ نمره و با دقت ۰/۲۵) :   نمره ی اول به کیفیت نمایش و نمره دوم به میزان لذت بردنم از دیدن اون نمایش که الزاما می تونه از کیفیت اون نمایش نشات نگیره و بیشتر حسی و سلیقه ای هست.


♦️ این نظرات نوشتاری ام یک تکمله مفصل تر و بی پروا تر و بدون ملاحظات مرسوم خواهد داشت که توی گروه تلگرامی "تئاتر - نقد و نظر" که یکسری از دوستان تئاتربین حرفه ای و مجموعه ای از اعضای قدیمی و جدید تیوال توش فعال هستیم، به صورت صوتی خواهم گفت.



♦️ تلاش و ترجیحم بر اینه که با عوامل و دوستان و اقوامشون که در این چند ساله اخیر اکثرا بسیار بی ظرفیت و تنگ نظرانه و گاهی اوقات هتاکانه با نظرات منفی نسبت به تئاتری که اجرا کردند، برخورد داشتند وارد مصاف و چالش و جدل نشم؛ اما اگه اصرار ازشون ببینم با لحن و ادبیاتی که لایقش هستند باهاشون وارد جنگ تن به تن میشم.




♦️ تمام انگیزه و هدفم از انجام این پروسه ی طولانی وجود این ۱۷ دوست عزیز و همچنان تئاتربین ام هست که برای انتخاب تئاترهایی که می خوام ببینم مطمئنا نظرات و توصیه هاشون برام فصل الخطاب هست (ترتیب اسامی شون به قدمت رفاقتم باهاشون برمی گرده؛ از ۱۲ سال قبل تا آخرین شون که عمر دوستیم باهاش ۵ ماهه):


۱) ابرشیر
۲) امیرمسعود فدائی
۳) میترا شریفی
۴) سپهر رهنما
۵) امیر.
۶) فرزاد جعفریان
۷) سید مهدی محمودی
۸) فریبا جهانبانی
۹) ☆مریم◇
۱۰) امیرمسعود شیبانی
۱۱) آرمین عرب
۱۲) نوید عسکری فراهانی
۱۳) میثم محمدی
۱۴) بهاره مکرم
۱۵) Reza1991s
۱۶) رعنا وثوق
۱۷) مهرنوش نوری
علی عزیز
امیدوارم بمونی برامون
داشتم الان فکر میکردم کی بدون لبخند دیدمت
و یادم نیومد...
فکر کنم اولین بار سر اون اجرای اشکان خطیبی تو ایرانشهر دیدمت که حماسه ی ۴ تیر نام گرفت بعدها

و چقدر مهربون و عزیزی بودی همیشه
چقدر یاد گرفتم ازت و برام همیشه یه ویکی پدیای تئاتری بودی ❤️
سید مهدی کلانی
و تو خودت به تنهایی؛میراث نجابت و فروتنی و لبخند بودی برای نسل به نسل این خونه و این خونواده!بمونی برامون که هنوز هم پرچمدار امید هستی در این برهه ی به تنگ اومده از وطن ِغریب!🕊️♥️ پی نوشتی ...
سلام مهدی جان مشتاق دیدار 😊
علی جان، از همون سالهای پیش که با کوله پشتی و شور و شوق و انرژی مثبتت در راهروها یا پشت در سالن های تاتر و سینما در روزهای عادی یا جشنواره ها می دیدمت که با نصف جمعیت حاضر سلام و احوالپرسی داشتی تا بعدش که خودمون هم باهم رفیق شدیم، همیشه برام مصداق بارز حال خوب و انرژی مثبت بودی.
خوشحالم که این حال خوش رو با دوستان قدیمی و جدید تقسیم میکنی.
خوشحالم که اینقدر با معرفتی و حواست به رفقا هست.
خوشحالم که شور و شوقت به دیدن و شنیدن و خواندن رو به دیگران منتقل میکنی.
و از همه مهمتر، خوشحال و مفتخرم که لطفت شامل حالم شده ... دیدن ادامه ›› و در کنار دوستان جان، همچنان شعله امید به دیدن کارهای خوب رو در دلمون زنده نگه میداری.
الهی که همیشه باشی و با انرژی و شور و شوقت، مایه دلگرمی رفقا باشی
دمت گرم علی جان
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در صحبتی که از دیروز با دوست تازه پیدا کرده ام آقای دکتر نوید عسگری فراهانی عزیز که از تئاتربین های قدیمی هستند و بسیار نازنین و فرهیخته می باشند، باعث شد خاطرات طلایی این 24 سال عیش و لذت و عشق خالص رو در دیدن بهترین تئاترهای عمرم مرور کنم و خودم کلی از این بابت کیفور شدم و به یک لیست 50 تایی رسیدم و مطمئنا اگه چند روز دیگه رو هم صرف این خاطره بازی شیرین بکنم به یک لیست 200تایی هم می تونم برسم.
نمی دونم چند نفرتون چند تا از این تئاترها رو دیدید و با یادآوریش چه حالی بهتون دست میده؛ اما برای من عصاره ی کل زندگیم هست؛ اون حظی که زمان تماشایشان بردم و الان هم با فکر کردن بهشون به آسمون ها پرواز می کنم!
اینم لیست 50 تئاتر عمرم:


۱) "شب هزار و یکم" ... دیدن ادامه ›› بهرام بیضایی

۲) "افرا" بهرام بیضایی

۳) "دندون طلا" داوود میرباقری

۴) "شکار روباه" علی رفیعی

۵) "اتاق ورونیکا" رضا ثروتی

۶) "مجلس شبیه در ذکر مصایب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین" بهرام بیضایی

۷) "خانه.وا.ده" محمد مساوات

۸) "ملاقات با بانوی سالخورده" حمید سمندریان

۹) "عشقه" محمد رحمانیان

۱۰) "ویستک" رضا ثروتی

۱۱) "فهرست" رضا ثروتی [اجرای سال ۹۲ تالار حافظ]

۱۲) "شکلک" کیومرث مرادی

۱۳) "فعل" محمد رضایی راد

۱۴) "سنگها در جیب هایش" پارسا پیروزفر

۱۵) "مرد بالشی" محمد یعقوبی

۱۶) "کوکوی کبوتران حرم" علیرضا نادری [اجرای سال ۸۸ سالن چهارسو تئاتر شهر]

۱۷) "افغان و خون دیده بین، خون جگر پیچیده بین، صدپیرهن بدریده بین، بر گردن و روی و قفا" عرفان نصیری

۱۸) "بی پدر" محمد مساوات

۱۹) "برهان" محمد یعقوبی

۲۰) "همه چیز می گذرد، تو نمی گذری" رضا بهبودی

۲۱) "دایره گچی قفقازی" حمید پورآذری

۲۲) "آرش ساد" محمد رحمانیان

۲۳) "سقراط" حمیدرضا نعیمی [اجرای سال ۹۳]

۲۴) "مریم و مرداویج" بهزاد فراهانی

۲۵) نمایشنامه خوانی "مجلس ضربت زدن" محمد رحمانیان

۲۶) "آمستردام" حسین توازنی زاده

۲۷) "گوشه نشینان آلتونا" مریم معترف

۲۸) "هیولاخوانی" محمد یعقوبی

۲۹) "رویای نیمه شب پاییز" کیومرث مرادی

۳۰) "لانچر ۵" پویا سعیدی ، مسعود صرامی

۳۱) "در روزهای آخر اسفند" محمد رحمانیان

۳۲) "خشکسالی و دروغ" محمد یعقوبی

۳۳) "قصه ظهر جمعه" محمد مساوات

۳۴) "ترانه های قدیمی" محمد رحمانیان

۳۵) "کوارتت، سفری به شمال" امیر رضا کوهستانی

۳۶) "سانتا کروز" هما روستا

۳۷) "ویران" یوسف باپیری

۳۸) "ایوانف" امیر رضا کوهستانی

۳۹) "دل سگ" محمد یعقوبی

۴۰) نمایشنامه خوانی "شب سال نو" محمد رحمانیان [اجرای سال 92 فرهنگسرای اندیشه]

۴۱) "یرما" دکتر علی رفیعی

۴۲) "سیندرلا" جلال تهرانی

۴۳) "دن کامیلو" کورش نریمانی

۴۴) "غولتشن ها" حمید پورآذری

۴۵) "مشروطه بانو" حسین کیانی

۴۶) "نوشتن در تاریکی" محمد یعقوبی

۴۷) "هم هوایی" افسانه ماهیان

۴۸) "پچپچه های پشت خط نبرد" اشکان خیل نژاد

۴۹) "زندگی در تئاتر" محمد برهمنی

۵۰) "هویت پروانه های مرده" احمد سلگی

١) "شکار روباه" علی رفیعی

٢) "اتاق ورونیکا" رضا ثروتی

٣) "خانه.وا.ده" محمد مساوات

٤) "ویستک: رضا ثروتی

٥) "فهرست" رضا ثروتی [اجرای سال ۹۲ تالار حافظ]

٦) ... دیدن ادامه ›› "فعل" محمد رضایی راد

٧) "سنگها در جیب هایش" پارسا پیروزفر

٨) "مرد بالشی" محمد یعقوبی

٩) "بی پدر" محمد مساوات

١٠) "همه چیز می گذرد، تو نمی گذری" رضا بهبودی

١١) "دایره گچی قفقازی" حمید پورآذری

١٢) "سقراط" حمیدرضا نعیمی [اجرای سال ۹۳]

١٣) "هیولاخوانی" محمد یعقوبی

١٤) "لانچر ۵" پویا سعیدی ، مسعود صرامی

١٥) "خشکسالی و دروغ" محمد یعقوبی

١٦) "قصه ظهر جمعه" محمد مساوات

١٧) "دل سگ" محمد یعقوبی

١٨)"یرما" دکتر علی رفیعی

١٩)"دن کامیلو" کورش نریمانی

٢٠)"مشروطه بانو" حسین کیانی

٢١) "هم هوایی" افسانه ماهیان

٢٢) "پچپچه های پشت خط نبرد" اشکان خیل نژاد

٢٣)"زندگی در تئاتر" محمد برهمنی

٢٤) "هویت پروانه های مرده" احمد سلگی
۱۷ مرداد ۱۴۰۲
سحر بهروزیان
دوباره بازی و کابوسهای شازده اجباری به لیست اضافه شد!
سحر حرف نداری!❤❤❤❤❤
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
علی عبدالرحیم
سحر حرف نداری!❤❤❤❤❤
قربون شما😍♥️
۲۴ شهریور ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مناسب برای سنین ۷ تا ۱۵ سال!!!



تکمله: اوشان جان محمودی دیروز پشت سرت داشتم با حیرت و منگی بی حد و حصری کار رو می دیدم و هی از خودم نیشگون می گرفتم که ببینم خوابم یا بیدار! توی رویام یا کابوس؟!
تنها تئاتری که سال ۱۴۰۰ دو بار دیدمش <<ژپتو>>ی تو بود! و بار دومش بیشتر از بار اول چسبید! از فرط ایده های جذاب و هنرمندانه فرمی ... دیدن ادامه ›› و روایی!

همینطور ۳سال و نیم پیش که اولین کارت "پینوکیو" رو توی سالن مولوی عزیز دیدم به وجد اومدم از فوران خلاقیت در روایت و اجرا و اون همه نشانه شناسی اجتماعی و سیاسی که از درون اون اجرای مینیمال میشد دریافت کرد!!

اما چیزی که دیروز دیدم نمی خوام بگم یک سقوط، اما یک افول تاسف برانگیز بود. ازت عاجزانه خواهش می کنم اصلا اسیر این زرق و برق های فرمی و استقبال نسبی تماشاگران از کارت نشو و حداقل من یکی رو که ۲۴ ساله دارم به طور جدی تئاتر می بینم (چیزی حدود ۱۲۰۰ تئاتر ایرانی و خارجی در طول این سالیان دیدم از کارهای اساتید بهرام بیضایی و حمید سمندریلن و دکار علی رفیعی بگیر تا رضا ثروتی و محمد مساوات و محمد یعقوبی) از خودت مایوس نکن🙏🙏🙏
سطح توانایی هات به گواهی اون ۲ کار قبلیت حداقل ۷-۸ پله بالاتر از این کار اخیرت هست.

امیدوارم برای کار بعدیت حداقل ۳ بار بیام ببینمش (رکوردم ۷ بار دیدن تئاتر "خانه.وا.ده" محمد مساوات هست)
تالار مولوی عزیز ❤️
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
زهرا خلیلیان
کنف شدیم بدم کنف شدیم☹️
دور از جون، مخلصیم✌🏾
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
اوشان محمودی
دور از جون، مخلصیم✌🏾
ما بیشتر
و همچنان دنبال کننده کارهای شما و چشم انتظار اجراهای بعدیتون
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تا حالا از امکانات بارگذاری عکس یا ویدئو توی تیوال استفاده نکردم!
گفتم چند تا از عکس هایی که دوست دارم رو با دوستان تیوالی به اشتراک بذارم ببینم بازخوردش به چه صورته🤩
علی جان
اسم عکاس ها رو هم اگر می دونی بنویس
۰۴ بهمن ۱۴۰۱
همشون زیبان واقعا👌🏻🌿
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
گالنا (Polima Azad)
همشون زیبان واقعا👌🏻🌿
مرسی گالنا جان :)
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خیلی دوست دارم در حد ۲ دقیقه با داوران این
جشنواره بین المللی فیلم وایادولید اسپانیا معروف به "سمینسی" که جایزه <<بهترین فیلم>> بخش ویژه فیلم های اول و دوم رو برای خلق روایتی بی پرده، موثر و صریح!!!!!!!!! دادن، یک‌ گفتگوی غیر مسالمت آمیز سرپایی داشته باشم!!!!!!!!


آخه مگه کلیشه ای تر و احمقانه تر و بدتر از اینم میشه یه ملودرام آبکی و به قول فراستی《ماقبل فیلمی》ساخت؟!؟!؟!!
من واقعا باورم نمیشه کارگردان فیلمهای کوتاه قابل قبول و نسبتا خوب "نگاه" و "سکوت" (فیلم های کوتاه "امتحان" و "شاهد" رو چندان نپسندیدم) چنین معجون اعصاب خورد کن و مضحکی رو بسازه!
فیلمنامه (پر از دیالوگ های ابلهانه و تومخی) و بازی ها (واااااااااای از پژمان جمشیدی!!!!!!!!) و موسیقی و موقعیت های الکن و بی منطقی که نشون ... دیدن ادامه ›› میده، مزخرف محض هستن!




{{{بدترین افتتاحیه ی جشنواره ی این ۱۹ دوره ای که دارم میرم بودش در کنار "هفت ماهگی" هاتف علیمردانی????????}}}











نمره ۰/۲۵ از ۱۰ (فقط برای یک سکانس از بازی سحر دولتشاهی)
توی این ۱۳ سال اخیر سه اجرا از نمایشنامه ی محشر "ملاقات با بانوی سالخورده" فردریش دورنمات به ترتیب به کارگردانی حمید سمندریان (۱۳۸۶) و هادی حجازی فر (۱۳۹۳) و پارسا پیروزفر (۱۳۹۸) تماشا کردم که اتفاقا یکی از ده بازی برتر بازیگر مرد تئاتر رو توی اجرای استاد سمندریان از پیام دهکردی دیدم. {البته اجرای حجازی فر عروسکی و نوآورانه بود و اون ۲ تای دیگه بیشتر به متن وفادار بودن. نکته جالبش اینه که همه شون توی سالن اصلی تئاتر شهر اجرا شدن و میزان دوست داشتن شون از قدیمی به جدید برام رتبه بندی میشه}
این اثر آخر محسن قرایی که یک گام بسیار بلند نسبت به دو فیلم قبلیش هست، اقتباس نسبتا آزادی از همین نمایشنامه هست و به نظرم خیلی خوب ایرانیزه شده بود.
ریتم فیلم خیلی خوب و‌ پویاست.
قاب های معرکه و چشم نوازی داره (البته فیلمبرداری و لنز استفاده شده ی فصل پایانی کاملا متفاوته. اتفاقا بزرگترین مشکلم با فیلم همین فصلش هست که منطق کاراکترها خیلی سست و تحمیلی تغییر می کنند و خیلی توی ذوقم زد و ۱/۵ نمره ازش کم کردم.
همه ی بازی ها قابل قبول و استاندارد هست (به جز باران کوثری که بیشترین ضربه رو از تیپ اغراق شده ای که توی فیلمنامه بوده خورده و باران هم اگزجره ترش کرد)، اما دیدن هیچکدوم از نقش آفرینی ها به WoW گفتن ختم نمیشه (برعکس فیلم قبلی محسن قرایی "سد معبر" که به نظر من بهترین بازی حامد بهداد محسوب میشد)
در کل از دیدن این فیلم حرفه ای شسته و رفته ای که محسن قرایی ساخته لذت بردم و اون فحش ناموس دیروز رو شست و برد!?
برام محاسنش از نقایصش ... دیدن ادامه ›› خیلی بیشتر بود❤️
امیدوارم کارگردانش به این سیر صعودیش ادامه بده و فیلم های پخته تری با کمترین ناهمگونی و احساسات گرایی گل درشت بسازه???















نمره ۷/۵ از ۱۰
فیلمی بسیار غمگین.مثل همه فیلمهای سالهای ۹۵ به بعد...خدایا حال مردم ایران رو خوب کن😔😔😔
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
سودابه تهمینه
فیلمی بسیار غمگین.مثل همه فیلمهای سالهای ۹۵ به بعد...خدایا حال مردم ایران رو خوب کن😔😔😔
نمی دونم بر چه مبنایی شما سال 95 رو به عنوان مبدا فیلم های غمگین سینمای ایران می دونید؟!
اما تا اونجایی که من سینمای خودمون رو دنبال کردم (حدود 2000تا فیلم سینمایی و 800تا فیلم کوتاه و 500تا فیلم مستند ازش دیدم) از آغاز پیدایش سینمای جدی و اندیشمند ایران تلخی و تراژدی باهاش آمیخته بوده و دلایل و ریشه های فراوانی داره که توی کامنت نمیشه بهش پرداخت (از "خشت و آینه" ابراهیم گلستان و "گاو" داریوش مهرجویی و "رگبار" بهرام بیضایی و "آرامش در حضور دیگران" ناصر تقوایی بگیر تا "قهرمان" اصغر فرهادی و "علفزار" کاظم دانشی و "موقعیت مهدی" هادی حجازی فر و "جنگ جهانی سوم" هومن سیدی)

البته از دیرباز در کنار این سینما که حداکثر 10-15 درصد محصولات سینمایی رو شامل میشه، سینمای تجاری و به اصطلاح بدنه رو داریم که ... دیدن ادامه ›› از ژانر کمدی سبک تاا ژانر ملودرام آبکی و ژانر اکشن مضحک رو دربرمی گیره (قبل از انقلاب دکتر هوشنگ کاووسی بهش [فیلمفارسی] اطلاق می کرد)




اتفاقا از سال 95 تا این لحظه بالای حداقل 200 فیلم از این جنس اکران شده؛ مثل:

تگزاس 1 و 2 / دشمن زن / نبات / هزارپا / کاتیوشا / خالتور / مصادره / لازانیا / آینه بغل / دم‌سرخ‌ها / لس آنجلس تهران / خجالت نکش / لونه زنبور / به وقت خماری / مارموز / انفرادی / مطرب / خوب، بد، جلف ۲: ارتش سری / چشم‌وگوش‌بسته / زن‌ها فرشته‌اند ۲ / سگ‌بند / مشت آخر / ژن خوک / گشت ارشاد ۳ / تک‌خال / هفته‌ای یک‌بار آدم باش / دینامیت / چهار انگشت / ما همه با هم هستیم / صحنه‌زنی / فسیل
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
<<نجات دهنده در گور خفته است>>

دیشب نهمین تئاتر رو از امیر رضا کوهستانی (یکی از کارگردان های محبوبم) دیدم و تا حدودی برام لذتبخش بود و بهش ۴ ستاره میدم.
(از سال ۸۴ و با دیدن "در میان ابرها" جزو تماشاگران ثابت آثارش شدم و برای من تا حالا تئاترهاش متوسط یا زیر متوسطی هم نبوده و کاملا از دیدنشون راضی بودم {دقیقا برعکس ۹۰٪ تئاترهایی که توی این ۵-۶ ساله ی اخیر دیدم})
توی این ۱۵سال که سیر آثارش رو دنبال می کنم، برام مهمترین شاخصه ی کارهاش پیشرو و مدرن بودن تئاترهاش بوده (چه اونایی که اقتباس کاملا آزادنه از آثار ادبی یا نمایشی بودن و چه اونایی که خودش نمایشنامه نویسش بوده) و آنچه برام بسیار دلپذیره اینه که این مدرن بودن کاملا در دل آثارش می شینه و به هیچ عنوان از جهان اثر خارج نمیشه.
همچنین همیشه لایه های زیرین تئاترهاش نسبت مستقیمی با مسائل و مصائب روز داره و برای من مصداق بارز هنرمندی ست که فرزند زمانه ی خودش هست؛ به عنوان مثال در تئاتر "در انتظار گودو" به مضامین ضد عفونی کردن (بدون اشاره ی مستقیم به کرونا) یا موضوع داغ خشونت و اجحافی که به زنان روا داشته ... دیدن ادامه ›› میشه، می پردازه، بدون اینکه خدشه ای به هسته ی اصلی نمایشنامه وارد بشه.
همچنین یکی از نقاط قوت کارهای کوهستانی به نظرم، دیالوگ نویسی اش هست که تبحر زیادی توی دیالوگ نویسی های پینگ پونگی داره که کمک زیادی به ریتم و جذابیت تئاترهاش می کنه.
از دیدن بازی الهام کردا و بیان و حسش (که البته برام یادآور کارکتر و بازیش توی "سه جلسه تراپی" افسانه ماهیان بود) حسابی کیفور شدم. بازی لیلی رشیدی و مهین صدری هم خوب بود. بازی مونا احمدی هم خیلی معمولی بود. خزر معصومی هم فقط در حد دو دقیقه تصویرش رو روی LED بود و فقط پیام آور گودو بود بدون حس و عملا بازی نداشت.
اون چیزی که پس از پایان تئاتر توی وجودم شعله می کشید و خاکستر میشد، انتظارهای عبثی هست که مخصوصا امسال چشم به راهش موندیم و هر چه بیشتر تقلا می کنیم و دست و پا می زنیم، بیشتر فرو می رویم.








پ.ن ۱: از تشویق پایانی و کامنت های با صدای بلند چند تا از تماشاگران، دریافتم این بود که نمایش رو زیاد دوست نداشتن (طبیعتا اثر ابزورد "در انتظار گودو" مورد پسند خیلی ها نیست و ملال آور بودن تئاتر زیاد تقصیر کوهستانی نیست)


پ.ن ۲: این اجرا از نمایشی که همایون غنی زاده سال ۹۲ توی سالن اصلی تئاتر شهر اجرا کرد، تلخ تر هست و از جذابیت کمتری هم برخوردار هست.


پ.ن ۳: این تئاتر کوهستانی جزو آثار محبوبم نیست و حاضر نیستم دوباره ببینمش (من "ایوانف" رو ۴ بار و "کوارتت" و "دیوار چهارم" رو ۳ بار دیدم) اما توی ۱۰۰ تا تئاتر اخیری که دیدم، مطمئنا جزو ۱۰تا نمایش برترم محسوب می شود.
خوشحالم که در مورد کوهستانی باهاتون هم نظر هستم جناب کیانی عزیز?



باران کوثری هم قبول دارم که بیشتر بازیگر مدیوم سینماست تا نمایش و در سینما هم موفق تر عمل کرده؛ اما توی تئاترهای "روایت ناتمام ... دیدن ادامه ›› یک فصل معلق" هومن سیدی و "بر اساس دوشس ملفی" و "فعل" محمد رضایی راد درخشان ظاهر شد و نشون داد که اگه درست هدایت بشه، می تونه بازی های خوبی هم توی تئاتر داشته باشه.



اما درباره ی جمله ی آخرتون به نظر من آخرین پدیده تئاتر ایران تا به امروز <<سید محمد مساوات>> هست
۲۲ شهریور ۱۳۹۹
علی عبدالرحیم
محمد جان متاسفانه اون اجرای جشنواره ای که میگی ندیدم. اما دیشب یه تئاتر شاهکار جمع و جور دیدم به اسم <<دوستان کمدی>> که بینهایت ازش لذت بردم❤❤❤❤❤❤❤ اگه ندیدیش حتما توصیه می کنم ...
به به
اتفاقا منم لذت زیادی ازش بردم.

میشه بهت دوتا کار دیگه هم که لذت بردم معرفی کنم؟ :)
فقرات بی ستون و حقایقی در مورد یک ماهی مرده
۰۱ مهر ۱۳۹۹
خوشحالم که تو هم این تئاتر فوق العاده رو دوست داشتی???


سعی می کنم اون دو کاری رو که بهم پیشنهاد دادی رو ببینم و همین جا نظرم رو بهت بگم محمد جانم?
۰۳ مهر ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
<<<<"وفاداری" تفنگیه که توی آینه به سمت خودت شلیک می کنی؛ اما "خیانت" همون تفنگه که به سمت پیشونیت گرفتی و شلیک ... دیدن ادامه ›› می کنی>>>>

(یکی از بهترین دیالوگ های تئاتر)




{{{سقوط یک نابغه ی لعنتی}}}
برای من سید محمد مساوات و رضا ثروتی دو کارگردان جوان پر از ایده و جنون و نبوغ هستند که آثار مساوات سابقا عزیز رو از "قصه ظهر جمعه" در سال ۹۳ دنبال می کنم (با این توضیح که تمام ۷ اثرش رو حداقل دو بار دیدم و رکوردم در مورد دیدین یک تئاتر مربوط به همین کارگردانه که "خانه وا ده" رو ۷ بار دیدم)
اما برسیم به اجرای امشب؛ برای من ۴۰ دقیقه ی ابتدایی کار باز پر از شعف و حیرت و شگفتی از این میزان دیوانگی و ایده های درخشان و تسلط در آمیزش ۲ مدیوم سینما و تئاتر که در هم منزوج شدند و یک تعریف جدیدی از تلفیق این ۲ هنر به تماشاگر میده!!! اما از لحظه ی عیان کردن فیلمبردار، اون ایده ها و متن و روند داستانی سطح کیفیشون خیلی افت می کنه و اون بازی متفرعنانه با تماشاگر بابت ۴ دقیقه و نیم سیاهی همراه با کانتر برای من تیر خلاصی بود که تمام اون حظی که از یک سوم ابتدایی کار بردم، مثل بالا آوردن شخصیت مرد تئاترتون از فرط شرب خمر (در مورد من از شدت تبختر کارگردان و تطویل بی مورد متنی که کشش این تایم را ندارد) بر منم حادث شد.





موخره: جناب سید محمد مساوات گرانمایه شما جزو استثنائات تئاتر امروز ما هستی!!! (منی که توی ۲۱ سال اخیر حدود ۱۵۰۰ تئاتر دیدم، با توجه به تجربیات خودم چنین ادعایی را دارم) حیفه که برند و سابقه ی درخشانت، دستخوش یکسری تعریف و تمجیدهای ناصواب بشود.
خواهشا از خودت و هنرت مراقبت کن که چشم امید افراد تئاتربین به شما و چند نمونه ی انگشت شمار دیگه هست در این آشفته بازار تئاتر معاصرمان که هر اتودی از چند دانشجو یا هنرآموز آموزشگاه ها رو به اسم تئاتر در هر پستویی (Black Box) یا با یکسری سلبریتی در سالن های لاکچری هتل های آنچنانی به خورد ما تماشاگران بینوا می دهند.

مخالفم شدیدا. دیگر هنر از این فرا تر نمیرود.
۰۱ دی ۱۳۹۸
بنده نوازی می کنی سید جان!
۰۵ دی ۱۳۹۸
یه عزیزی به نام اقای بهزاد میقانی نوشتن که دیگه هنر از این فراتر نمیرود ...یاد جمله ای افتادم در کتاب صد سال تنهایی که خوزه آرکادیو بوئندیا به ملکیادس وقتی که آهن ربا رو اگه اشتباه نکنم آورده بود گفت این انتهای علم بشریه و بیشتر از این وجود نداره ..در حالی که اهن ربا یه مسئله کاملا ساده و پیش پا افتاده در دنیای دیگه بود..خیلی این کامنت و نوع نگرش غم انگیزه ..و واقعا باید گفت بله ..هنر برای شما فراتر از این نخواهد رفت و در همین سطح نازل باقی خواهد ماند ..
۰۵ دی ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بعد از مدتهای مدید که توی تیوال راجع به تئاتری نظری ندادم، به خاطر نظرات غیرمنصفانه ای که در مورد آخرین اثر کارگردان محبوبم [هنوز "اتاق ورونیکا"یش جزو ۵ تئاتر عمرم و "ویستک"اش جزو ۱۰ تئاتر عمرم و اجرای اول "فهرست"اش سال ۹۴ در سالن حافظ جزو ۲۰ تئاتر عمرم محسوب میشه] خوندم، تصمیم گرفتم چند خطی در مورد این اجرا بنویسم:



همین اول بگم که به هیچ وجه انتظارم از این کار برآورده نشد و بهش ۳ ستاره بیشتر ندادم.

بزرگترین ایرادش عدم دراماتورژی و ریتم مناسب برای جذابیت بیشتر وجوه نمایشی این اثر سترگ ادبی هست . البته نیم ساعت ابتدایی، نوید کار کوبنده ... دیدن ادامه ›› و درگیرکننده ای میده که متاسفانه با اضافه شدن کاراکترهای تیپیکال و تخت با بازی های کاملا معمولی (که بیشتر به خاطر نقش های فاقد پیچیدگی و‌ جای مانور دادن هست تا کم گذاشتن بازیگرانی مثل آتیلا پسیانی و پانته آ بهرام و طناز طباطبایی و مینا ساداتی و مهدی سلطانی هست) رمق کار گرفته میشه و کاملا سطح کار افت پیدا می کنه؛ اما یک عامل باعث میشه تا آخر کار رو دنبال کنم و اونم بازی محشر بابک‌ حمیدیان بود که بی شک بهترین بازیش هست (تقریبا تمام کارهای تئاتری و سبنمایی و فیلم کوتاه و تلویزیونیش رو دیدم) که یک تنه بار اجرا رو به دوش می کشه. همچنین دکور کار که یک ساختمان روی سن دوار تالار وحدت بود، تنها مورد خلاقانه کار بود که برای کارگردانی مثل رضا ثروتی خیلی کمه! حتی اگه بخواد یک اجرای کلاسیک و عظیم از یک رمان‌ بزرگ ادبی رو بدون هیچ حشو و زوائد آوانگاردی داشته باشه.

آخرین نکته اینه که در تمام ۷ اثری که از رضا ثروتی دیدم، یک وجه مشترک وجود داره به نام <<جنون>> کارکترهای تئاترهایش که شاید تو این آخری این قضیه به اوجش رسیده باشه.





در انتها باید بگم این تئاتر از ۸۰٪ نمایش هایی که توی ۲ سال اخیر دیدم، قوی تر و قابل قبول تر بود و نه کیفیت اجرا و نه تماشاگرانی که امشب در کنارشون بودم ربطی به تئاتر های به اصطلاح لاکچری (مثل "الیورتویست" و "بینوایان" که دیدمشون) نداشت و اصلا عامدانه به سمت عامه پسند شدن حرکت نکرد و یک اجرای شسته رفته ی استاندارد کلاسیک خوب بود از این رمان جاودانه.
ورونیکا
اتاق ورونیکا
اتاق ورونیکای ثروتی

محاله یادم بره
۲۷ خرداد ۱۳۹۸
مرسی از جواب مفصلت علی جانِ عزیزم
متوجه منظورت هستم کاملا و اصلااااا فکر نمی‎کنم بی‎‌دلیل چیزی گفتی وگرنه نمی‌گفتم ازت انتظارم بالاس :)

اما منظورم در مورد اون 18تا پست دیگه که گفتی (که گفتی نظر خودمم بینشونه) اینه که درسته و مشخصه که ندیدیم کار رو و شایدم عمدتا نبینن کلا، اما اینکه مثلا رفته باشن نمره بدی داده باشن یا نظر بد راجع به خود نمایش، اینو یکم مطمین ... دیدن ادامه ›› نبودم بش
به نظرم آره همه می‌تونن راجع به نمایش نظر بدن، دیده باشن یا ندیده باشن، راجع به چرایی اجرای نمایش و قیمت و اینا..اما راجع به محتوای کار تا نبینن موافقم که نباید نطر بدن و قضاوت کنن، و درست می‌گی اینو

قربااانت شما عزیز و استاد مایی

ممنووونم..اتفاقا موقعی که می‌نوشتمش کاملا یاد خودت بودم :) :چشمک
۳۰ خرداد ۱۳۹۸
بهترین بازی بابک حمیدیان؟ چون 140دقیقه یک تنه کار رو برده جلو؟
به نظرم بازیش خیلی خوب بود ولی بهترین بازیش جای تامل داره، مخصوصا وقتی ویتسک و مکبث رو دیده باشی.
بازی پیام دهکردی هم خیلی خوب بود، بهناز جعفری و مهدی سلطانی هم خوب بودن
احرای خوبی بود و در مجموع دوست داشتم کارو و کشش لازم و جذابیت خودش رو داشت.
و حسرت ندیدن اناق ورونیکا و تن شوری و حتی اجرای اول فهرست دوچندان شد.
مکبث، عجایب المخلوقات، ویتسک و حالا جنایات و مکافات از بهترین تیاترهایی است که دیدم.
یاد مجید بهرامی زنده باشه.
۰۱ تیر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
علی عبدالرحیم (hoboot)
درباره فیلم کوتاه سکون i
بوی حاتمی کیا رو میداد!!!



(واقعا لزوم ساخت چنین فیلمهای تکراری و نخ نمایی رو نمی فهمم!!!!!!!
اون عزیزان ارزشی که اقدام به ساخت این دست فیلمها می زنند باید بدونند که از فرط تکرار و عدم پرداخت هنرمندانه بیشتر تاثیر ضد تبلیغ رو براشون داره)
محمد لهاک، نیلوفر ثانی، امیر، عباس الهی، شکوه حدادی و میثم محمدی این را خواندند
سپهر این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
علی عبدالرحیم (hoboot)
درباره فیلم کوتاه تنفس i
یک فیلم شعاری از جنس "گزارشگر" شبکه من و تو با یک تروکاژ خیلی ناشیانه و اذیت کننده ی صحنه ی پایانی!!!


تکمله:
شنیدم یک جایزه ی حقوق بشری هم برده!
☆☆☆قرار گروهی برای دوشنبه ۵/۱۱ تئاتر سوگواری قبل از مصیبت☆☆☆
با عرض سلام و ارادت به تمام دوستان قدیمی و جدید تیوالی که مدتهاست از حضور در جمع گرمتون در این گروه به خاطر مشغله ی خیلی زیادم محروم بودم؛ اما می خوام افتخار بدین و یک نمایش ایرانی و پر انرژی با یک تیم جوان و پر انگیزه و به کارگردانی یکی از قدیمی ترین اعضای تیوال کهبد خان تاراج همراهیم کنید تا بعد از مدتها دیدارها تازه شود و یک تجربه ی دلنشین را در کنار همدیگر داشته باشیم.


خواهشا دوستانی که تمایل به همراهی دارند خودشان بلیط تهیه کنند و در قسمت نظرات اعلام کنند.





چشم انتظارتونم عزیزان...
mona naghavi این را خواند
ابرشیر، محمد رحمانی و آرش رضایی این را دوست دارند
به به علی عزیز دوست خوبم.... به شرطی که حداقل ماهی یکبار در تیوال بنویسی و ما را از نعمتت در تیوال محروم نگذاری
۱۰ مرداد ۱۳۹۵
ابرشیر جانم من که از خدام هستش بتونم در خدمت شما بزرگواران باشم اگر این همه فشار کاری مجالی بدهد.


به روی چشم...
۱۰ مرداد ۱۳۹۵
آقای عبد الرحیم عزیز امکانش هست منو توی گروه تلگرامتون ادد کنین رومینای عزیز شما رو معرفی کردن به من
راستش من تازه تو تیوال عضو شودم دوستان اینجا بصورت گروهی با هم بلیت تهیه میکنند و مثلا گروهی در تلگرام دارند برای آشنایی و انتخاب نمایش؟
۲۰ شهریور ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
☆☆☆☆☆☆قرار گروهی☆☆☆☆☆☆



با سلام و ارادت نسبت به تمام عزیزان تیوال و یکسری از قدیمی ترین ها و بهترین هاشون که برای شنبه 5 دی ماه می خواهند یکی از متن های نمایشنامه نویس بزرگ برتولت برشت را خوانشی هنرمندانه داشته باشند.
به همین جهت پس از مدتها تصمیم گرفتم یک قرار گروهی باشکوه برایش بگذارم.
به همین منظور از تمامی دوستان تیوالی دعوت به عمل می آورم که در این تجربه لذت بخش و جذاب ... دیدن ادامه ›› همراهیم کنند.
منتظر دیدن تک تکتون هستم:
شنبه سانس 6 در تماشاخانه باران
(بعد از اجرا هم می مونم تا عزیزان سانس 8 رو هم زیارت کنم.)



☆☆☆بشتابید☆☆☆
☆☆☆بشتابید☆☆☆
●●●●●●●که درنگ جایز نیست●●●●●●●●●
درود به علی عزیز و نازنین ..
۰۱ دی ۱۳۹۴
من هم ساعت 8 خدمت میرسم.
۰۵ دی ۱۳۹۴
صمیمانه از تمام دوستان عزیز و گرانقدرم که دنیایی می ارزند، سپاسگزارم که ما رو تنها نذاشتن و همراهیمون کردن . همیشه باشید عزیزانم
۰۵ دی ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
- پیر : وقتی نمی دونم یه چیزی کجاست، دیوونه می شم!


* * *


- ونسان : پاشو کاتالوگ بچه رو ببین


* * *


- ونسان : ارسطو از غار بیا بیرون.
- پیر : اون افلاطون بود!
- ونسان : نه ارسطو هم بود! ... دیدن ادامه ›› نیومدش بیرون!!!


* * *


- ونسان : پیر سگی نیست، گربه ایه!!!


* * *


- پیر : جایگاه قاتل بودن منو گرفت!


* * *


- کلود : معطرم، گی ام؟!؟!؟!


* * *


- کلود : من یه روزم نمیشه به باباتون فکر نکنم!!!
عالی بود.
مخصوصا پیر : جایگاه قاتل بودن منو گرفت!
۰۵ مرداد ۱۳۹۴
بیتا نجاتی (tina2677)
معطره، گی ام؟
۰۶ مرداد ۱۳۹۴
روزی نبودش که به فکر باباتون نباشم
۰۷ مرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به به چه خبر مسرت بخشی!
عزیزان تیوالی مجددا یک نمایشنامه خوانی دیگه که یقین دارم (با تعریفهایی که از شاهین نصیری عزیز از بابت نمایشنامه ی این کار شنیدم) از کار قبلی قوی تر و حرفه ای تر و بهتر ظاهر خواهید شد را می خواهند اجرا کنند.
از الان لحظه شماری می کنم برای دیدن این نمایشنامه خوانی...
امیدوارم یک اجرای عااااااااالی رو ازتون ببینم و شاهد درخشش همگی شما رفقای جان باشم..
با آرزوی بهترین ها برای تک تکتون...



پ.ن: فقط یه خواهش دارم که یک اجرای دیرتر از زمان حاضر هم اضافه بفرمایید تا برای افراد پر مشغله ای مثل بنده، امکان اومدنم سهل الوصول تر باشه.
تبریک تبریک تبریک

با علی بابت ساعت دیرتر موافقم ، البته من از هول دیدن کار همین ساعت رو تهیه کردم :)
انشالا چشمم به دیدار همه دوستان گلم من جمله شما علی عزیز و میترای نازنین روشن بشه
۰۶ خرداد ۱۳۹۴
منظورم فقط افراد مشخصی هستند که به نظرات من جواب می دهند همیشه...راستی ممنون که به نظرم جواب دادی منفی!!:)
۳۰ تیر ۱۳۹۴
من با اون قسمت از نظرت که میگی : "آثار ایشون بیشتر تکیه بر بار اقتباس و نوستالژیه ،آکنده از ممیزیهایی که صرفا با هدف جذب گیشه و دیده شدن و زبانزد شدن ایشون وجود داره و جالبه که خیل عظیمی از تماشاچیان به خاطر این B 6 هاست که هستند!" مخالفم!
من 12 سال هستش که کارهای محمد رحمانیان از "آواز قو" و " فنز" و "عشقه" رو دنبال می کنم تا نمایشنامه خوانی "مجلس ضرب زدن" و "شب سال نو" و "سینماهای من" و به توانایی های این فرد در نوشتن متن و کارگردانی ایمان دارم! اما متاسفانه بعد از برگشتش از کانادا فقط برای اجرای اول نمایشنامه خوانی "شب سال نو" و "مجلس ضربت زدن" و تاترهای "آرش ساد" و سه اپیزود "ترانه های قدیمی" و "دو اپیزود "ترانه های محلی" و تاتر-کنسرت "در روزهای آخر اسفند" این فرد وقت و انرژی گذاشته و بقیه ی کارهاش فرسنگها از اون محمد رحمانیان که می شناختم فاصله داشته است. ولیکن با این اوصاف من ازش قطع امید نکردم و به خاطر عبور از ممیزی ها به دیدن تاترهاش نمی رم!
۳۰ تیر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
*******جلسه نقد و گفتگو درباره تئاتر "در اعماق"**********
آخرین ساخته مصطفی عبدالهی


با حضور تعدادی از عوامل تئاتر و یکسری کاربران تیوال




[پنجشنبه 7 خرداد ساعت 15 - 17]

<<آدرس: خ ملاصدرا خ شیخ بهایی شمالی خ صائب تبریزی غربی پ 34 موسسه پارسا>>


(((منتقدین: ... دیدن ادامه ›› کیارش خوش باش - بابک نیستانکی)))


لازم به ذکر است باشگاه فیلم و تئاتر که توسط یکسری از بچه های قدیمی تیوال من جمله کیارش و مصطفی بیگ محمدی و فائزه جابیک و بنده ی کمترین چندی ست که فعالیتش را در قالب وبلاگ <<ایران کریتیک>> http://iran-critique.blogsky.com/ و جلسات نقد اصولی و علمی تأترهای مهم در حال اجرا و فیلمهای مهم تاریخ سینمای جهان و ایران آغاز کرده که حضور شما عزیزان باعث رونق هر چه بیشتر این جلسات و تداوم این حرکتی است که ما در آغاز راهش هستیم.
از تک تک شما عزیزان تیوالی دعوت می کنم تا در این جلسه حضور داشته باشید تا از نظرات و نقدهایتان بتوانیم بهره ببریم.
به امید دیدارتان...

جسارتأ این دوستان عاشقانه های نا آرام رو نقد کنند، بهتر نیست؟
۰۶ خرداد ۱۳۹۴
من‌هم‌بیام می توانم نقد کنم آقای عبد الرحیم و یا فقط شما و دوستانتان نقد می کنید؟؟؟
۱۰ خرداد ۱۳۹۴
نادیا جان ما در جلساتمون نقد و نظر تک تک حضار رو ازشون می پرسیم و می شنویم.
۱۰ خرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
[این مطلب قسمتهایی از نمایش را امکان دارد لو بدهد]







با وجود بازخوردهای منفی دوستان تیوالی ام دیشب به دیدن این تأتر رفتم و از دیدنش پشیمان نشدم و چه بسا در بعضی لحظات از کار لذت هم بردم؛ ... دیدن ادامه ›› به همین جهت بعد از 7ماه که قریب به 38مرتبه تأتر رفتم (تأتر "خانواده" را 3 بار دیدم و نمایش های "سیستم گرون هلم" و "آخرین نامه" را مجددا دیدم) بر آن شدم تا نکاتی مربوط به این نمایش را با شما خوبان مطرح کنم :



در ابتدا باید این نکته را متذکر شوم که تأتر "کامنت" به هیچ عنوان ساختار کلاسیک و قاعده مندی همچون سایر نمایشهایی که به روی صحنه سالن های تأترمان می روند، ندارد و به گمانم علت اصلی ارتباط برقرار نکردن اکثر مخاطبین با این اثر به همین آوانگار بودن و گسستگی معنایی و پیچیدگی روایی و نداشتن یک نمایشنامه ی منسجم با یک روایت خطی و فاصله گذاری تعمدی متن و فاقد مضمون سر راست بودن و اجرای پیچیده و موازی دو موقعیت مختلف تمرین نمایش و خود نمایش که متشکل از دو برش داستانی کوتاه بی ارتباط به هم با مایه های پر رنگ خشونت اجتماعی و درگیری و روان پریشی و آزار و اذیت های سادیسمی که در همان یک ربع ابتدایی نمایش بیان می شود، می باشد.
اما حالا برویم سراغ خود تأتر که دومین تجربه ی یوسف باپیری در حوزه ی تأتر مستند به حساب می آید.
فقط در مورد تأتری که حدودا 2سال پیش در تالار مولوی تقریبا با همین تیم (یازیگرانش نوید محمدزاده ، هوتن شکیبا و بهرام افشاری و ... بودند، همچنین تهیه کننده اش محمد قدس بود که هیچکدامشان شهرت و محبوبیت امروزشان را نداشتند) به نام "ویران" اجرا شد، بر خلاف نظر برخی از دوستانم که آن کار را دیده اند و معتقدند که نسبت به این تأتر اخیر قوی تر و بهتر بوده، باید بگویم این نظرات ناشی از هیجانی هستش که آن زمان تماشاگران از بازی های رئال و تأثیرگذار بازیگران کمتر شناخته شده ی آن روز داشتند و نوع روایت بکر و دست اولی که تجربه اش نکرده بودند و استفاده از شعرخوانی قدیمی و تیپ سازی و خط داستانی روشن و مشخص و به طور کل پارامترهای عامه پسندتری که در آن کار قبلی وجود داشت؛ وگرنه نمایش "کامنت" اگر قدم رو به جلویی برای کارگردانش نباشد، مطمئنا پسرفتی نیز محسوب نمی شود و به اعتقاد من این کار نسبتا هوشمندانه تر و چند لایه تر و حرفه ای تر می باشد.
این نمایش به نظر من به سه بخش قبل از رفتن نوید / جایگزین شدن نوید با بهار / بازگشت نوید تقسیم می شود.
دکور که مربع بزگی متشکل از 16 مربع کوچکتر در کف صحنه هست و با حرکت دوار بازیگران اولین پارادوکس اثر را رقم می زند (مربع و دایره) تا بازی های مختلف و متنوعی که بسته به موقعیت کاراکترها در سه بخش ذکر شده با صندلی ها بازی می شود. در بخش اول با ایستادن روی صندلی و حمل کردنش صرفا تمرین تأتر انجام می شود و در بخش دوم چگونگی حرکت با صندلی عامل یکسری از تنش ها و لجاجت ها و اصطکاک ها هستش! (مخصوصا عصبیت بهرام در زودتر نشستن روی صندلی و گفتن دیالوگش) و در بخش پایانی که صندلی بازی مشخص کننده ی فرد پاسخگو به سوالات شخصی و چالشی اعضای دیگر گروه به منظور حضور یا عدم حضور در گروه نمایشی و صحنه ی پایانی که با نشستن آن چهار نفر بازیگران اصلی تأتر انتخاب می شوند.
لباسهای بازیگران هم که به صورت تکه تکه خلاقانه طراحی شده که در ابتدای دیدنشان این ویژگی قابل تشخیص نیست و هر چه پیش می رویم با تنگ تر شدن عرصه بر آنها و خشونت عریان ترشان تکه های بیشتری از لباسها کنده می شود که مبین آشکارسازی درون پرتلاطم و پر از سوتفاهم و تناقضات شدید رفتاری و سبعیت و ناسازگاری در تعامل با همدیگر هست.
حتی تنبیهی که برای اختلال در تمرینی که دارند انجام می دهند توسط کارگردان با دیکتاتوری و تحکم در دو بخش ابتدایی در حال شدت گرفتن می باشد و از زدن سیلی در بخش اول به پاشیدن آب در قسمت دوم به همه ی بازیگران تبدیل می شود و دستور تکرارهای مکرر یک حرکت یا بیان یک دیالوگ توسط کارگردان که فقط ما صدایش را می شنویم و همین امر بر اعصاب خوردی مخاطب بیشتر می افزاید و در بخش انتهایی که اوج تنش بین بازیگران برای ماندن در گروه یا حذف شدنشان با فحاشی و درگیر شدن و تحقیر و بیرحمی انجام می پذیرد و نشان دهنده ی جبر گریزناپذیری است که تمامی بازیگران با آن دست به گریبانند، نشان از لایه های زیرینی می باشد که نمایشنامه نویس برای موقعیت های مختلف ترسیم کرده و کارگردان به نحو احسن آنرا اجرا کرده.
در انتها هم باید از بازی پخته و کنترل شده و کاملا در خدمت کار تمامی بازیگران به جز بهار کاتوزی یادی بکنم که اجرای بی نقص آنها باعث به ثمر نشستن این کار شده است و انرژی زیادی گذاشته بودند (به نقل از کارگردان 6-7 ماه تمرین کرده بودند و از هماهنگی و قدرت انتقال حسشون و درگیر کردن تماشاچی و گیج شدنش در اینکه این قسمت از نمایش بداهه می باشد یا تمرین شده بسیار موفق عمل کردند و به همه شون دست مریزاد می گویم.)








پ.ن1: دیدن دیشب این کار یک لطف مضاعف هم برای من که از طرفداران پر و پاقرص نوید محمدزاده هستم داشت که تولدش بود و در آخر توسط کارگردان اعلام شد.


پ.ن2: وقتی تماشاخانه ایرانشهر برای این کار بلیط 25000تومانی در نظر می گیرد، حداقل توقعی که هستش داشتن یک صندلی در شأن یک تماشاگر تأتری هستش، نه اینکه رو سکوهای چوبی رو با یکسری میخ ابری کنند و با ماژیک روش شماره بنویسند!!! واقعا این کارشون تأسف برانگیز و توهین آمیز هستش و امیدوارم هر چه زودتر صندلی های 4ردیف عقبی از این حالت خارج بشه.
من هم دیشب این تاتر رو دیدم. به نظرم عالی نبود اما خوب بود. اما من ارتباط بین کشتن آذر و اون داستان اسیدپاشی رو نفهمیدم! تا اونجایی که من متوجه شدم همه اینها اعترافات یک قاتل یا متهم به قتل بوده که در کل داستان به صورت پراکنده تکرار شده و در آخر تاتر، به صورت مرتب و بامعنی بیان شد. درسته؟!
۱۹ فروردین ۱۳۹۴
علی جان نگاه و منش تو بزرگوار عمیق و عقلانی و خردمندانه است..عزیزی
۲۲ فروردین ۱۳۹۴
@علی عبدالرحیم
بسیار سپاسگزارم از لطفت
خیلی خوشحالم که خیلی از نمایشهایی که من سعادت داشتم در کنار دوستان باشم را پسندیدید.
۲۲ فروردین ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
********** قرار گروهی برای دیدن تأتر "سیستم گرون هلم" ***********

یا سلام و درود خدمت شما بزرگواران. من این تأتر بسیار خوب و حرفه ای با یک متن عالی و قصه ی پیچیده و جذابش و بازی های بسیار قوی و کارگردانی سنجیده علیرضا کوشک جلالى نازنین رو در تیر ماه امسال دیدم و لذت وافری بردم، به همین منظور تصمیم گرفتم این حظ رو دوباره در جوار شما عزیزان تجربه کنم؛ به همین منظور برای جمعه ی هفته ی آینده مورخ 93/11/24 در اجرای مجدد این نمایش تأثیرگذار این قرار گروهی ترتیب دادم.
مشتاقانه منتظر دیدن تک تک دوستان خوبم هستم.
به امید دیدارتون...


دوستان این هم لینک خرید بلیط : http://www.tiwall.com/store/systemgronholm
خیلی هم عالی. من که این جمعه میرم ولی امیدوارم به دوستان خوش بگذره :)

فقط یک پیشنهاد جناب عبدالرحیم: لطف کنید و لینک صفحه نمایش رو هم در پست بگذارید که دوستانی که مایل هستند همینجا کلیک کنند و سریع بلیتهای خودشون رو بخرند. ببخشید فضولی کردم! :))
۱۵ بهمن ۱۳۹۳
ایشالا به احتمال قوی برای دوشنبه ی آینده برای تأتر "ملی" قرار گروهی خواهم گذاشت.
۰۶ اسفند ۱۳۹۳
"ملی" خیلی خوب بود! امیدوارم به دوستان خوش بگذره :)
۰۶ اسفند ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوستان یک سوال فنی برام به وجود اومده:

چطوری می شه هر روز به مدت 21روز، اون هم با 2اجرا مجموعش بشه:
"این نمایش ۲۰ اجرا بوده و تمدید نخواهد شد"؟؟؟؟؟!؟!؟!؟!!؟!؟!!؟!؟!!؟!؟!؟!؟
خیلی ممنون آقای عبدالرحیم!
اما متاسفانه شما به فرم کار که در ایران بی سابقه است آشنا نیستید و مدام نمیفهمید، من نمیدنم ادبیات فارسی هم فهمیدن داره آخه؟!
هی بیاید به تعداد اجراها گیر بدید و اینکه جای نشستن نبود خب که چی نبود که نبود، من خودم مهندسم.
این آمار سرانه مطالعه پایین را چه کنیم؟ متاسفانه در این کشور مخاطبان تئاتر مطالعه ندارند و فقط سازندگان تئاتر کتاب میخوانند.
شما شاهنامه و منطق الطیر را چطور میخوانید؟ سعدی و سهروردی را چطور؟بهلول و ملانصرالدین هم میخوانید؟ یا شاید نمیخوانید؟!
۲۷ دی ۱۳۹۳
ببین حالا یه بار عشقولانه در کردم باهات
تو رو فقط باید ...
مجتبی تو هم سوسه نیا این وسط توو آتیش این بحث فقط خودت میسوزی!
۰۱ مرداد ۱۳۹۴
چشم هادی جان چشم داداش:-)
۰۴ مرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
قرار گروهی تأتر ***کمد دیواری***


سلام به تمام دوستان تیوالی. برای روز یکشنبه 21 دی ماه ساعت 6 عصر با <<33% تخفیف>> و قیمت بلیط 10هزار تومان تمایل به دیدن این درام اجتماعی که من تمریناتش رو دیدم و از سوژه و بازیهای خوبی برخورداره و خلاقیت های هنری به وفور در آن دیده می شه، به تماشاخانه سه نقطه دعوت می کنم.
دوستانی که قصد همراهی دارند با شماره موبایلم: 09125095375 تماس بگیرند تا هماهنگی های لازم رو انجام بدم. مشتاقانه منتظر حضور گرمتون هستم...
سپاس فراوان!
۱۷ دی ۱۳۹۳
سلام آقای عبدالرحیم
ممنون بابت زحمات هماهنگی هاتون
موفق و پایدار باشید
۲۰ دی ۱۳۹۳
@فرزام جان: منم بسیار دلتنگتم رفیق! ایشالا توی جشنواره ی 22 روز دیگه با همدیگه کلی فیلم می بینیم و حالشو می بریم!

@جواد عزیز: بسیار خوشحالم که همراه امید فردا می بینمتون رفقای قدیمی و شفیق...

@کیانا جان: ارادتمندیم شدید مدید!!! ایشالا در قرارهای آتی بتونم دوباره ببینمت.

@نازی جان: شرمنده ی اخلاق ورزشکاریت که به جای من زحمت پاسخگویی به دوستان رو می کشی دوست خوبم:)))

@خانم زهرا.ش: سپاسگزار از بذل توجه شما. ایشالا بتونیم توی این قراها زیارتتون بکنیم.
۲۰ دی ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید