در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال هنرپرورتمیز (هِنری تایمز) | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:15:40
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
درود بر دوستان و عوامل سریال گردن زنی، خداقوت بهتون میگم.
راستش بنده هنوز با این سریال ارتباط نگرفتم:
چون برای بنده باور پذیر نیست.
چرا؟
۱. گفته شده داستان بر اساس واقعیت، خیر این سریال تنها تشابهش به روایتی که در واقعیت اتفاق افتاده ، فقط صحنه کشته شدن عروس و داماد در شب عروسیشونِ. مابقی داستان براساس ذهن و خلاقیت نویسنده و کارگردان شکل گرفته ربطی به داستان واقعی ندارد.
۲. نمیدونم چرا کارگردان در سه قسمت گذشته مدام به خُرده روایت گویی پرداخته. مدام داستان کوتاه در داستان اصلی. و هنوز بنده نسبت خیلی از شخصیتها باهم و نفهمیدم. اینکه پدر باران، پدر واقعیش بوده یا شوهر ننه است، چون بهمن و برادر کوچکتر باران ایشون و به اسم کوچیک صدا میزنن، و بهمن از شوهر ننش یا پدرش پیرتره. هنوز نسبتها بعد ۴ قسمت ... دیدن ادامه ›› در ابهام.
۳. این همه خُرده روایت در این سه قسمت پخش شد، چرا از روایت شیخ و برادر زاده نیما درست و صریح روایت کاملی گفته نشده؟
۴.چرا نویسنده و کارگردان صدتا مجهول در متن فیلمنامه دارند؟ تنها مجهول داستان که مخاطب باید بشینه پاش تا کشف کنه یه مورد اینکه اون کسیکه پشت داستان کیه. نه اینکه صدتا نکته پنهانی و ناگفته رو در هر قسمت به داستان اضافه کنه.
۵. چرا مسئول پرونده یه پسر بچه کم سنِ، مگه مسئول پرونده ی جنایی زیر ۳۰ سال هم داریم؟ مسئول پرونده باید یه شخص پخته بین ۴۰ تا ۵۰ سال باشه. این فردی که انتخاب کردید به درد دستیاری میخوره.
۶. پلیس بچه پولدار هم مگه داریم؟ این شخصی که شده مسئول پرونده، از قشر سرمایه داره. در واقعیت ندیدم من.
۷. اینکه مسئول پرونده قبلا با مقتول رابطه داشته(دوست دخترش بوده) چون در قسمت دوم بهمن بهش میگه خواهرم نمیخواستت. یه رابطه دوستی داشتن. و اینکه کجای دنیا یه مامور جنایی تو محیط کارش به همه جار میزنه من دوست دختر دارم؟ اینجا در این سریال در قسمت اول وقتی ایشون وارد صحنه جرم میشن همه ی همکاراش بهش تسلیت میگن. این رفتار پلیس مورد اخلاقی داره باعث میشه تعدیل نیرو بشه. هیچ ماموری جار نمیزنه من با کسی تو رابطم. بعدشم چرا باید به ایشون تسلیت بگن، ایشون چیکاره مقتولِ؟ چه نسبتی داره؟
سریال ترکیه ایه مگه؟
۸. کجای دنیا پرونده قتل و میدن به ماموری که قبلا با مقتول رابطه داشته؟ یه روانشناس نمیتونه اعضای درجه یک خودشو معالجه کنه. چون صد در صد تو تصمیماتش اشتباه میکنه، حتی جراح های خبره افراد درجه یک خانوادشون و نزدیکانشونم نمیتونن جراحی کنن. در هیچ کجای دنیا همچین چیزی نیست. اون وقت اینجا پرونده رو میدن به کسیکه قبلا با مقتول رابطه داشته! خود این مامور یکی از مضنونین به قتلِ که از عروس و داماد کینه داشته. درست قسمت اول کارت عروسی و میندازه تو آتیش میسوزونه. اگه واقعا عاشق بوده کارت عروسی معشوقشو نگه میداره، حداقل تو عروسی عشقش شرکت میکنه. نکه کارت عروسیشو آتیش بزنه. این نمیتونه پرونده رو دستش بگیره خودش مشکوک! و مضنون به قتل، اصلا صلاحیت اینکه پرونده رو رهبری کنه نداره. این خلاف قانون! آیا کارگردان از مشاوره حقوقی و نظامی استفاده نکردن؟ اینا باگ های یه سریال! ما در عصر ارتباطات زندگی میکنیم و اثر میبینیم ، در دهه ۵۰ نیستیم که تخیلی اثری و خلق کنیم.
در کل صرف اینکه از بازیگرای مطرح استفاده کنی، اثرت قوی نمیشه باید کارگردان بلد باشه بازی بگیره از هنرمند.
۹. چرا همش صحنه ها داخل خونه است، چرا لوکیشن های فضای باز خیلی کمه، همش بسته است.
چیز خاصی ندیدم.
اگر قراره داخل یه لوکیشن ثابت اثر جمع بشه. باید یه کادر بندی خاص، یه قاب تصویر زیبا و متفاوتی ببینم. مثل قاب تصاویر فیلم سرخ پوست که همش داخل یه زندان متروکه بود. یا سریال بازنده که قاب تصویر جدیدی از خونه در ایران و به تصویر کشیده، جالبه و جدیده. باید نو آوری داشته باشه اثر.
۱۰. و اینکه چرا مادر باران انفدر ساده از کنار مرگ دخترش گذشت؟ در ابتدای قسمت دوم وقتی وارد بیمارستان شدن و بهش گفتن دخترتون فوت شده، مادر یه ری اکشن سرد و خنثی داشت، یه مادر اینجوری با مرگ فرزندش روبه رو نمیشه اونم دختری که شب عروسیش ذبح شده باشه. مادر باید خودشو تیکه پاره کنه. یه مثال میزنم سریال زخم کاری در اواخر فصل سوم وقتی دختر شفاعت خود کشی کرد، نامادری جوانش تو بیمارستان چیکار کرد؟ برادرش چجوری رفتار کرد؟ خیلی باور پذیر بودن مخاطبو باخودشون همراستا میکردن و پا به پاشون مخاطب گریه میکرد.
ولی اینجا ما چی دیدیم، یه مادر پدر یوبسی که دخترشون مرده انگار نه انگار شب عروسیش ذبحش کردن، یا برادراش.
انگار این خانواده تا حالا ده تا دختر داشتن همشون کشته شدن دارن عادی برخورد میکنن، حالا مرد که مرد.
کجای دنیا یه مادر و پدر این شکلی برخورد میکنن با جنازه دخترشون که هنوز لباس عروس تنش بوده و به بدترین شکل ممکن کشته شده، تو واقعیت به عروس جلوی چشم داماد تجاوز میکنن بعد میکشن عروس رو.

ولی امیدوارم در ادامه بهتر بشه. هرچند خیلی هم متن مشکل داره هم کارگردانی. هردو ضعیفِ، فقط بازیگر داره.

مثل تیم رئال مادرید سال ۲۰۰۰ که کلی ستاره داشت ولی یه جام نیاورد، شبیه منتخب جهان بود. الان این سریال کلی بازیگر مطرح داره ولی کار ضعیفِ.

نمیدونم چرا این همه سوال را دست داری کارگردان تا قسمت چهارم به شما بده اینها همه جزیی از نمایش میتونه باشه که بیننده در گردابی گیر کنه و راحت نتونه شخص خاطی بین خانواده را بشناسه .اینکه مادر در یک چنین خانواده ای از اول نشان داد یک فرمانده هست و سیاست چنین زنانی با پیشینه اینچنینی در جامعه ما تقریبا همین شکله محکم و خیلی سریع میخان از نگاه جامعه سلامت خارج بشن و ان حالتی که شما میگید که شامل زجه و موره میشه مربوط به این نوع زنان نیست شخصیتهای مثل خانم نونهالی حتی دوست داشتنش را تا اخر عمر ممکنه به زبان نیارن و نگاه درستی بود . اما کاراگاه نمیدونم چجوری فهمیدی سرمایه داره در یک سکانس بر اساس داشتن یک ماشین شاسی بلند به این نتیجه رسیدی باید بگم ان ماشین و فقط همون سکانس دیدیم . و سن کاراگاه را هم نمیدونم چجوری تشخیص دادی به نظرم 40 سال را داره مگه فکر کنید اینجا ایران 40 ساله ها اماده میشن برای مردن.به نظر من مشکل اساسی تعداد شخصیتهای داستان که خیلی زیادن و هنوز نمیدونم چرا همه تو این دوتا خونه زندگی میکنن . داستان خوب شروع شد ولی تردد زیاد شخصیت مثلا قسمت 5 را کسل کننده کرد چون باید به بعضی شخصیتها پرداخته بشه .در همون قسمت اول هم میشد فهمید اقای معجونی پدر باران نیست چون گفت نظرت راجب بابا یزدان چیه و هردو با یک افسوس گفتند پس هردو دیدنش قبل مرگ اینرا گفتم شاید حداقل یکی از ابهمات شما کم بشه .و در اخر یک کاراگاه انقدر زرنگ هست که از ... دیدن ادامه ›› نگاه کسی بفهمه که یک مشکلی اینجا هست و خانم حسن پور این مشکل را از ابتدا برای کاراگاه بووجود اورده که هی به ان خانه برگرده تا ببینه گره اضطراب این خانواده چیه
۲ روز پیش، یکشنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود
خداقوت و دستمریزاد میگم به کارگردان اثر جناب یداللهی، نویسنده، نقش آفرینان و تمامی عوامل نمایش مجلس زنانه رختشورشاه
به جرات می تونم بگم بعد مدتها یه اثر فوق العاده زیبا و جذابی رو شاهد بودم، یک کار کاملا ایرانی و خاطر انگیز. و دقایقی رو فارغ از این جهان تهی، و زیستن اجباری که همگی درد مندیم از ته دل بلند خندیدم و لذت بردم.
یجورایی اعتراضم رو نسبت به وضع موجود در جامعه، فقر هنر و فرهنگ، با خنده هام بیان کردم.
کار دارای متن بسیار خوب، یک دست و پخته ای بود، طنز در لحظه، شوخی ها بدون هجو، مخصوصا شوخی و طعنه های سیاسی دقیق و بجا بود.
طراحی صحنه با وجود سادگی آرامش خاصی داشت، داری جذابیت بصری بود. طراحی دقیق رنگ لباسا صحنه رو زیباتر کرده بود. در واقع خود کاراکترها آکسِسوارهای متحرک صحنه بودند.
اَکتها، بیان بازیگران عالی بود، تمامی نقش آفرینان این اثر، کاراکترها را زندگی کردند بروی صحنه، هیچ کس بازی نمیکرد( اَدا درنمی آورد) همه ... دیدن ادامه ›› زندگی کردند بروی صحنه و باعث شدند اثر باور پذیر تر بشه. امشب شبی بود که بعد سالها شاهد این بودم که تماشاگران بخشی از اثر شدند و با ستاره های روی صحنه پاسکاری می کردند. موزیک زنده و سنتی انتخاب شایسته ای بود. اینکه تیم نوازندگان بخوبی با نقش آفرینان هماهنگ بودند.
داستان شروع، میانه و پایان عالی ای داشت. مسیر مشخص بود، فراز و فرود و اوج خوبی داشت. کسل کننده و طولانی نبود. همه چی دقیق بود.
تمامی اینها نشان از هنر نمایی یک کارگردان باتجربه و هنرمند و میده.
سالن خوب و تهویه عالی بود، و برای اولین بار شاهد این بودم کاری دقیق و آنتایم، بدون تاخیر شروع شد.

تنها بدی این اثر این بود که خیلی عالی بود و باعث میشه چندبار به دیدنش بشینی.
بنده شما رو با هیچ گروهی مقایسه نکردم و نمیکنم، من شما رو باخودتون نسبت کارهای قبلیتون مقایسه کردم. خوب بودید، همگی رها بودید بروی صحنه.
به غُرغُرهای بعضی همکارا گوش نکنید، بعضی حرفای پوچ دست اندازه، آرام از رویشان عبور کنید. شما دارید درست حرکت می کنید همین مسیر رو ادامه بدید. نقد زمانی درسته که همراه با ایده و راهکار باشه در غیر این صورت مفتِ و دوزار ارزش نداره( باد معده است).
هر آنکس که نتواند انتقاد میکند( برنارد شاو).

به همه ی هنرمندان و هنر دوستان توصیه میکنم حتما این اثر و در کنار خانواده ببینن و لذت ببرند، فقط کودک زیر ۱۵ سال باخود نبرید.
امیدوارم دیگر همکارانی که هجویات زرد و بی محتوا و پوچی رو که بروی صحنه میبرند، با دیدن این اثر درس بگیرند.
خوشحالم که دعوت شدم به دیدن این اثر زیبا و پرانرژی. که نشخوار ذهنی خوبی رو برام به یادگار گذاشت. تا مدتها حالم خوبه.
در انتها دست تک تک عوامل رو به گرمی می فشارم، نفستان گرم و راهتان سبز.
مانا باشید.
ارادتمند شما هِنری تایمز🙏

ممنون از حضور پرمهرتون، 🌺🌺
مریم جانمحمدی
ممنون از حضور پرمهرتون، 🌺🌺
سپاس از مهمان نوازی شما، ارادتمندم.
شیرین حمزه (shirinhamze)
خوش آمدید 😊
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود به دوستان عزیز و هنرمند
تبریک و خسته نباشید عرض میکنم خدمت کارگردان و طراح کار جناب آقای جاویدیان و گروه خلاق و جوانشان
دست مریزاد به تمامی بچه ها، لذت بردم از دیدن این اثر، میتوانم بگویم که بعد مدتها یک فرم و حرکت جدیدی را در نمایش سرنخ شاهد بودم.
خلاقیت های هنری در تمامی طول کار به وفور دیده میشد. همه چیز در حد قابل قبول بود مثل: هماهنگی موزیک و نور.
طنز هایی که به خلق موقعیت در لحظه، همراه با اکت و بیان هنروران همسو بود، برام جالب بود.
کاری که نه خسته کننده بود و نه هَجو.... نه زیاد بود و نه کم.
همه چیز به اندازه به ذهن مخاطب تزریق میشد.
گاهی باعث میشد به فکر فروع برویم. و گاهی از خود بیخود بشویم و همراه با مخاطبین بخندیم.
در کل به تمامی مخاطبین و علاقه مندان به هنرهای ... دیدن ادامه ›› نمایشی توصیه میکنم دیدن این اثر را از دست ندهند.💥
و در آخر
این نوید را میدهم که با دیدن این اثر واقعا لذت خواهید برد و به آینده تئاتر و این عزیزان نا امید نخواهید شد. 🚩
مانا باشید🌹
ارادتمند شما هنرپرورتمیز 🙌
درود و خسته نباشید مخصوص عرض میکنم خدمت عوامل و بازیگران تیاتر فلسفه باز، نفستان گرم و راهتان همیشه سبز و پر نور.

بعد مدتها یک کار تمام عیار و عالی دیدم، دست مریزاد، متن بسیار قوی و کلی حرف برای گفتن و فکر کردن داشت، تمامی دیالوگ ها به زیبایی در جای خودشان بودند، شاهکار نویسنده در این دیالوگ به وضوح به خودنمایی مشهود بود مثل:( دیالوگ بهروز که می گفت: گاهی احساس میکنم هیچی نمیفهمم، وقتی که متوجه میشوم خداهم دروغ میگوید).
تمامی بازیگران در بهترین حالت خودشان بودند، و به زیبایی و با هنر نمایی خوب کارگردان یک اثر هنری فوق اعاده ای را خلق کردند.
آن هم در دوره ای که خیلی از هنرمندان و همکاران به حجو گویی میپردازند و آثاری زرد را به روی سن میبرند و به بدترین شکل ممکن خوراک ذهنی فاسدی را به ذهن بکر مخاطب تغذیه میکنند.
این گروه اثری فاخر را به بهترین شکل ممکن اجرا کردند. و نشخوار ذهنی منحصر به فردی را به دیدگان مخاطب خویش عرضه کردند و واقعا با اجرای این کار ارزنده به شعور مخاطبانشان احترام گذاشتند.
در باره ی این اثر هنری هرچه بگویم کم گفتم.
این اثر همانند دیگر آثار جناب سامنی عالی بود و میشد رد تمامی ... دیدن ادامه ›› آثار قبلی ایشان را در این کار به وضوح دید..... تمامی مهره های تسبیح به درستی در جای خود به دریچه آگاهی مخاطب متصل بودند.
به تمامی علاقه مندان به هنر، تیاتر، ادبیات و فلسفه توصیه میکنم یکبار دیدن این اثر هنری رو تجربه کنند.
ارادتمند شما هنرپرورتمیز(هنری تایمز)🙏🍀
درود بر تک تک عوامل تئاتر پرمفهوم شقامک.....
خداقوت و دست مریزاد میگم به تمام عوامل این اثر.

مثل همیشه متن داستان مانند دیگر آثار جناب ثامنی شیوا، روان روایت شده و مخاطب و آروم آروم به درون زِه دان داستان میکشه و باخودش هم مسیر میکنه. و پر از دیالوگ های ماندگار... و بودن یا نبودن..... و استقلال، وقتی مستقل نباشی انگار نیستی، وجود نداری و دیده نمیشوی.... و عقل که گاهی به یک حرف پر معنی در دیالوگهای ما آدما استفاده میشه.....

بازی بازیگران، صداشون و اکتهاشون همه عالی، خیلی خوب باهم هماهنگ هستند و زیبا پاسکاری میکنند در پرتاب دیالوگها به یکدیگر. خیلی ماهرانه همدیگر را کاور میکنند(ضعفهای همو میپوشونن) و به بهتر شدن کار همدیگر کمک میکنند. و این از هنر و هوش بازیگران ... دیدن ادامه ›› گرفته شده.

و شقامک پر کشید از این زمانه نیز تا زمانی دیگر، تا .... مردمانی دیگر و تا خیال و خیال پردازانی دیگر.....

کار فوق العاده بود، تنها نقدی که میشود کرد به اثر نیست، به لحظاتی که پرده عوض میشد، تا پرده ی بعدی ،چون نیاز به چیدمان صحنه بود تایم زیادی میبرد و مخاطب دور میشد از اجرا....
موسیقی متن عالی، نوستالژی کودکی ما بود، گنجشکک اشی مشی

حتما این اثر و ببینید، کلی حرف برای گفتن دارد‌ و اثری که لایق دیدن است ... البت اگر گوشی شنوا و دیده ای بینا دارید.

دستمریزاد دمتون گرم عالی
ارادتمند شما هنرمندان، هنرپرورتمیز
مانا باشید🍀🌹🙏
سپاس از نطرتان 🙏
۱۲ مهر ۱۴۰۲
ناصر ارباب
سپاس از نطرتان 🙏
درود بر شما، ارادتمندیم
مانا باشید بزرگوار🙏
۲۳ مهر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود بر عوامل نمایش نئورئالیسم. خداقوت و خسته نباشید میگم به کارگردان و بازیگران.
با تمام بی مهری هایی که از جانب ارشاد در حق متن این نمایش و سختی های بی مورد و بی جا شد، ولی دم شما عزیزان گرم که با پشتکار و تلاش های بی وقفه در رسیدن به هدفتان جنگیدید، و این ستودنی است.
جز ابتدای نمایش همه چی خوب بود، اون حرکات جلف خانم ها در شروع نمایش نشان از ضعف هوشی خانم ها در حرکت و اجرای بیان بدن بود،
و ذهنیت مخاطب و از فضای نئورئالیسم دور میکرد. اگر ذهن کارگردان براین بوده که قدرت بازیگران را در حرکات نمایشی بدن به رخ بکشد، در این کار موفق نبوده و خیلی خانم ها در این امر ضعف داشتن ( منظور سه خانم جوان). ابتدای نمایش سامت و بدن در حرکت، ولی جای حرکات بدن ما شاهد جلف بازی و مسخره بازی بودیم ، انگار همه ی خانم ها بداهه اون حرکات و انجام میدادن و گاهی باهم قاطی می کردند. و این ضعف بزرگی است آن هم در شروع کار، آنهم نمایشی با این عظمت و شکوه.
این اثر باید از همان ابتدا به مخاطب سیلی بزند و اورا میخکوب کار کند. ولی این چنین نبود و به مرور موتور بازی بازیگران روشن شد.
خانم ها به جز خانمی که نقش رییس و به زیبایی انجام داد و گام بالایی در صحبت کردن داشت و مسلط به کار بود و در نقشش حل شده بود، مابقی خانم ها ضعیف بازی کردند و در حد نمایش این چنینی نبودند، و از فضای نمایش خیلی دور بودن و گام بسیار پایینی داشتند و فاقد صدای صحنه بودند.
آقایون همگی خوب بودند ... دیدن ادامه ›› حتی اون دستیار کارآگاه با داشتن سکانس کوتاه و کم دیالوگ، بسیار عالی بازی کرد و از پس کار برآمد. و بازی چشمگیری داشت.
اوج نمایش نئورئالیسم و بازی بازیگران از زمان ورود کارآگاه و بعد ورود همسر مقتول و در نهایت دستیار کارآگاه به اوج خود رسید. و خانم ها تحت تاثیر بازی خوب آقایون کمی به خودشان آمدن و خودشان را در سطح آقایان تا حدی همراستا کردند ولی بازهم خیلی از اجرا فاصله داشتند، واقعا حیفِ که این سه خانم جوان با استعداد کمی کم کاری کنند. حتما شاید اون روز خسته بودند.
در کل بعد مدت ها نمایشی رو دیدم که متن قوی و حرفی برای گفتن داشت. و پیامی زیبا برای مخاطب به ارمغان آورد، و خیلی زیبا به مسایل سیاسی جامعه پرداخته و با هنرمندی و زیرکی خاص حرف خودشو با هنرش زده. بدون اینکه به کسی بربخورد یا ناراحت شود.
در کل کارگردان خوب تونست این اثر و به تصویر بکشه و یک تابلوی نقاشی زیبایی را شاهد بودم.

فقط جای این کار در این سالن نبود، واقعا مسولین سالن با کم لطفی و بی احترامی به مخاطب ۵۵ دقیقه مخاطب و بیرون منتظر نگه داشت و هیچ ارزشی برای وقت مخاطب قائل نبود.

از کارگردان اثر واقعا سپاسگذارم که لطف کردن و شرمندمون کردن هم در ابتدای ورود و هم در انتها در کنار درب سالن منتظر قدوم مخاطبین بودن و بابت تاخیر پیش آمده عذرخواهی کردن. واقعا شرافت و بزرگی و رسالت انسانی را به بهترین شکل ممکن هم با اخلاقشون هم با اثرشون نشونمون دادن.

ولی تهییه کنننده خیلی بی مهری کردن و نیومدن عذرخواهی کنن. و جور ایشان را کارگردان کشیدن.

در کل دمتون گرم، خداقوت، دلتون شاد که در این شرایط سخت و بحرانی به فکر خوش کردن حال بد ما مخاطبین هستید.
ارادتمند شما هنرپرورتمیز(هنری تایمز)
متن نمایش کارگاه بسیار عالی بود، نمایشی فرا زمان و فرا مکان،
متن خیلی جلوتر از زمان خودش بود، برای آینده نوشته شده و رو به جلو در حال حرکت کردنه.
داستان کلی حرف برای گفتن داشت.
خلق موقعیت خنده در لحظه.
بازی بازیگران و کارگردانی خوب بود.
به همه پیشنهاد میکنم از دست ندن این نمایش رو
ولی ای کاش سالن امکانات بهتری داشت و فضا دلنشین تر می بود.
《دیالوگ ماندگار این اثر: شخصیت محمود: نمایشنامه در انتظار گودو یه آرمان بوده ، که ساموئل بِکِت برای ساده لوحی آدم های اون دوران نوشته، که چطور به قهرمان های پوچشون پایبند باشند.》
بازی بازیگران خوب بود
کارگردانی کار خوب بود
متن نمایش بسیار عالی و کلی حرف برای گفتن داشت گویا که برشی از زندگی در آینده بود کاش بشود که در تماشاخانه تئاترشهر برگزار شود.
۳۱ مرداد ۱۴۰۱
گروه همیاری (support)
درود بر شما
دسته‌بندی «دیالوگ‌های ماندگار» همانگونه که از نام آن پیداست، مربوط به اشتراک‌گذاری یک دیالوگ از اثر است که در ذهن کاربر مانده. این گونه نوشته شما با دسته‌بندی «گفتگو« یا «نظر کاربران» هماهنگ است و از سوی ما به این دسته‌بندی جابه‌جا شد.
۳۱ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید