در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | حامد هنرپرورتمیز درباره کنسرت-نمایش ایرج، زهره، منوچهر: نگاهی متفاوت به نمایش "ایرج، زهره، منوچهر"؛ سفری موزیکال به
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:25:54
نگاهی متفاوت به نمایش "ایرج، زهره، منوچهر"؛ سفری موزیکال به دنیای عشق، خیال و نقد

در دل هیاهوی زمانه، جایی که عشق رنگ می‌بازد و خیال در تنگنای واقعیت می‌شکند، نمایشی متولد شده است که نه‌تنها راوی عشقی کلاسیک، بلکه تصویری هنرمندانه از جدال وهم و حقیقت است. «ایرج، زهره، منوچهر» همچون پرده‌ای از تاریخ ادبیات، واژه‌های ایرج میرزا را جان می‌بخشد و با نگاهی نو، آن را به صحنه‌ای پرشور و زنده تبدیل می‌کند.

روایت و ساختار داستانی
این کنسرت-نمایش روایتی‌ست که میان خیال و واقعیت در نوسان است؛ جایی که داستان عاشقانه زهره و منوچهر در میان طنز، کنایه و موسیقی جان می‌گیرد. روایتگر قصه، امیر غفارمنش، چنان صحنه را به تسخیر خود درآورده که گویی نه‌فقط راوی، بلکه سایه‌ای از ممیزی و قدرت نظارت بر هنر را به تصویر می‌کشد. او نقش راهبر را دارد اما در لابه‌لای دیالوگ‌هایش، نقشی دوگانه از یک کارگردان و ناظر ارشاد را نیز القا می‌کند، که خود به طنزی تلخ و هوشمندانه بدل شده است.

پیرنگ ... دیدن ادامه ›› نمایش با دقت و ظرافت طراحی شده است؛ تعلیق‌های بجا، دیالوگ‌هایی که به‌درستی در تار و پود متن تنیده شده‌اند، و فضایی که مخاطب را میان شور عشق و جدال عقل معلق نگاه می‌دارد. درون‌مایه اثر، از عشقی پرده برمی‌دارد که در آن باید غرور را کنار گذاشت، دل را به دریای جنون سپرد و رهایی را تجربه کرد.

در کل داستان این کنسرت-نمایش با الهام از منظومه «زهره و منوچهر» ایرج میرزا شکل گرفته است. این منظومه، روایتگر عشق میان زهره، الهه زیبایی، و منوچهر، جوانی زمینی است. نمایش با پرداختی نوآورانه، این داستان عاشقانه را با مضامین اجتماعی و سیاسی درهم‌آمیخته و با افزودن تعلیق‌های مناسب، تماشاگر را درگیر می‌کند.

طنز، نقد اجتماعی و کنایه‌های سیاسی
از نقاط برجسته این اثر، هوشمندی در به‌کارگیری طنز و کنایه‌هایی به نقد مسائل سیاسی و اجتماعی است. در جای‌جای نمایش، طعنه‌هایی به ممیزی‌های بی‌منطق، سانسورهای تاریخی و محدودیت‌های هنری زده می‌شود؛ تماشاگر در میان خنده‌هایش، تلخی حقیقت را مزه‌مزه می‌کند. شوخی‌هایی که نه‌فقط برای تفریح، بلکه چون آینه‌ای از واقعیت، به نقد سیاست‌های نظارتی بر هنر و ادبیات می‌پردازد.
و گاهی به‌همراه اشاره‌های ملایم به موضوعات جنسی، فضایی شاد و در عین حال تأمل‌برانگیز را ایجاد کرده است.

بازیگران و تسلط بر صحنه
بازیگران، امیر غفارمنش و به‌ویژه ایفاگران نقش زهره(آرزو کریمی زند) و منوچهر (مهدی رکنی)، با تسلطی چشمگیر بر زبان بدن و بیان دیالوگ، صحنه را در اختیار خود گرفته‌اند. اجراهایی باورپذیر و تأثیرگذار ارائه دادند، و هماهنگیشان با موسیقی و فضای نمایش همخوانی داشت.
بازیگر نقش فرشته مرگ، با پوشش و اجرای متفاوت خود، جلوه‌ای نوین به نمایش بخشیده بود.
کودک خردسالی که در ابتدای و انتهای نمایش، همچون نسیمی سبک‌پا، صحنه را درمی‌نوردد، نمادی از معصومیت و رهایی است؛ تصویری از آزادی که پیش از آنکه سنگینی دنیای واقعی بر دوشش فرود آید، در آسمان خیال شناور است.

موسیقی؛ روح نمایش
موسیقی این اثر، نه یک عنصر تزئینی، بلکه جانی‌ست که در تار و پود آن جاری شده بود. گروه موسیقی «آوای موج» با اجرای زنده، فضایی خلق کرد که شنونده را به سواحل خلیج فارس می‌برد. صدای نی‌انبان، ریتم‌های جنوبی و هارمونی هماهنگ با روایت، شور و حرارتی به نمایش بخشیده که آن را از سطح یک اجرای ساده فراتر می‌برد.

صحنه، نور و طراحی بصری
سادگی در طراحی صحنه، هوشمندانه‌ترین انتخاب کارگردان بود. این نمایش به‌جای تکیه بر زرق‌وبرق، به واژه‌ها جان بخشیده و اجازه داده است که دیالوگ‌ها، درخشان‌ترین عناصر صحنه باشند. نورپردازی‌های حساب‌شده، لحظات دراماتیک را پررنگ‌تر کرده و تغییرات ظریف نور، تماشاگر را به عمق داستان می‌کشاند.

نقاط ضعف جزئی اما قابل تأمل
هرچند این نمایش در بسیاری از بخش‌ها درخشان عمل کرده، اما کاستی‌هایی نیز در آن به چشم می‌خورد. هماهنگی میان برخی هنروران، گاه دچار لغزش می‌شد و لحظاتی از نمایش، تحت‌الشعاع حرکات بی‌مورد آنان قرار می‌گیرد. در برخی سکانس‌ها، موسیقی بر دیالوگ‌ها غلبه کرده و صدای خواننده در میان اوج و فرود ملودی‌ها محو می‌شود. و گاهی ریتم نمایش کند میشد....
همچنین، استفاده مکرر از تلفن همراه روی صحنه توسط امیر غفار منش عزیز، تمرکز اجرا را مختل میکرد و از غرق‌شدن مخاطب در فضای اثر می‌کاهید، کاش امیر عزیز قبل اجرا جواب پیاماشو میداد تا بیشتر تمرکز میکرد روی کار، تا شناور بر متن، و تابع متن دیالوگ بگوید، نکه بیشتر دیالوگهاش فلبداهه باشه. هرچند این چیزی از ارزش های امیر عزیز کم نمیکنه.
و اینکه گروه عوامل اجرایی کمی سهل انگار بودند، در ابتدای نمایش تا یکربع ابتدایی مدام در صحنه ورجه وورجه میکردند، از این ور صحنه به آن سمت صحنه میرفتند، و مدام پله ها را بالا پایین میکردند و همچنان اجازه ورود به سالن میدادند.... و تمرکز مخاطب ‌و حتی بازیگران را برهم میزدند.

پایان سخن
«ایرج، زهره، منوچهر» نه‌فقط یک کنسرت-نمایش، بلکه سفری‌ست به دل تاریخ ادبیات فارسی؛ یادآوری نامی که شاید نسل جدید کمتر از آن شنیده باشد. این نمایش فرصتی است برای آنکه به‌واسطه هنر، بار دیگر صدای شاعری چون ایرج میرزا را بشنویم، واژه‌هایش را لمس کنیم و از رهگذر آن، دمی از این دنیای پرهیاهو رها شویم.

در دورانی که روزگاری نه‌چندان دور، حتی واژه‌ای چون «رقص» از متن‌ها حذف می‌شد، و ارشاد ایرادات بنی اسرائیلی در متنها از ما می گرفت و حتی با شادی کردن بروی صحنه مشکل داشت.
اما خوشحالم که در این زمانه ی حال می‌توان بر صحنه‌ای ایستاد و از عشق، از موسیقی، از آزادی سخن گفت. این نمایش، نه‌فقط اثری نمایشی، بلکه نشانی از تغییر زمانه است؛ هرچند هنوز سایه‌هایی از محدودیت باقی‌ست، اما بی‌شک نسیمی از رهایی در هوای این هنر وزیدن گرفته است.
در انتها به تمامی عوامل این اثر میتونم بگم:
دمتان گرم، دست‌مریزاد، که در این زمانه، عشق و هنر را بر صحنه جاری می‌کنید.

علی پالیزدار قلمت سبز ، مهرداد آبجار هنرت جاودان.🍀

ای کاش بتونم یکبار دیگر این اثر و ببینم


ارادتمند شما.
هنرپرورتمیز🖋❄️
مانا باشید
ممنون از وقتی که گذاشتید.حتما مشکلات کار رو رفع میکنیم و هر روز برای بهتر شدن باید تلاش کنیم🙏🏼🌺
حامد هنرپرورتمیز (honarparvar.tamiz)
مهرداد آبجار
ممنون از وقتی که گذاشتید.حتما مشکلات کار رو رفع میکنیم و هر روز برای بهتر شدن باید تلاش کنیم🙏🏼🌺
ارادتمندم جناب آبجار گرامی
سپاس از محبت و هنرت
مانا باشید 🙏
۰۶ اسفند
حامد هنرپرورتمیز (honarparvar.tamiz)
رایان شیخ حسینى
سپاس از نگاه زیباتون به اجرای رایان کوچولوی ما🙏🏻🥰🌹
همیشه بروی صحنه خوش بدرخش
مانا باشن 🙏🍀
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید