در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تئاتر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:36:44
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
امین قندیار (aminghandyar)
درباره نمایش آتازاگورا i
• نمایش «آتازاگورا»
📍در دومین جشنواره تئاتر پارس

• طراح و کارگردان: امین قندیار
• براساس نمایشنامه “زندگی در تئاتر اثر دیوید ممت”

• خرداد ۱۴۰۴ | سالن هما
شاهین رفیعی (u.fdv4ng)
درباره نمایشنامه‌خوانی دیوارها چشم دارند i
👏
با اینکه فقط نمایشنامه خوانی بود تونستم خوب ارتباط بگیرم با داستان و حسِ درونیِ مکالمات بازیگران، انقدر که داشتم هر صحنه رو توی ذهنم تصویرسازی میکردم.
تنها مشکل به نظر من تُن و ولووم صدای بازیگران بود که در بعضی صحنه ها خیلی با هم سازگار نبودن
بی صبرانه منتظر اجرای اصلی هستم
و در آخر خسته نباشید میگم به همه‌ی اعضای تیم
ممنون از نظرتون.
بله حجم صدا و لحن دیالوگ‌گویی کاراکترها به دلیل زمان کم تمرین وقت نشده بود که کامل و با جزئیات بررسی بشه.
۲۱ خرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چون آدم شدیدا فوتبالی هستم از ایده‌ی کار خوشم اومد
اما پرداخت سطحی و ضعیف بود، می‌شه با تلاش بیشتر به کار بهتری رسید
Hanieh Mosavi (u.sxjkzf)
درباره نمایشنامه‌خوانی خفه i
جونم حال اومد نمایش خوبی بود نمایشنامه قوی بود اجرای کاراکتر لیلا نسبت به بقیه بی نقص بود
Sonia Hamidi (u.5fzah5)
درباره نمایشنامه‌خوانی خفه i
اجرای بسیار خوبی بود متن نمایش خوب بود، شخصیت لیلا اجرای قوی داشت (بدون تپق) به دل نشست
Maryam Nmt (marya.68)
درباره نمایشنامه‌خوانی خفه i
به به به این متن به این نوشته به این استعداد واقعا لذت بردم از بازی همه عزیزان به خصوص شخصیت سعید و لیلا بسیار توانا مستعد در خوانش و اکت فوقالعاده شخصیت لیلا بسیار عالی بود واقعا لذت بردم
امیر مسعود و حمیدرضا طالبی این را خواندند
هومن بنایی و مونا حسن زاده این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
Tara sh (tara.shmd)
درباره نمایشنامه‌خوانی ساکنان سرزمین دور i
انتظارم از «نمایشنامه خوانی» یک سری نقش خوان بود که پشت یک میز بزرگ نشستن و به نوبت نقش هاشون رو از روی متن می‌خونن اما شگفت زده شدم وقتی دیدم حتی توی مدل برگزاری این نمایشنامه خوانی هم خلاقیت خاص خودش وجود داره و حتی توضیحات صحنه هم برام جالب بود! بازیگر نقش حسین در لحظه از نقش خارج میشد، توضیح صحنه می‌گفت و در لحظه به فضای نقش برمیگشت.
جدا از بازی ها که بعضی جاها اغراق آمیز میشد و با تاکید زیادی روی بعضی کلمات توی ذوق میزد، متن برای من گیرا و جالب بود و هر لحظه باید به خودم یادآوری میکردم که این نمایشنامه رو نویسنده ایرانی نوشته!
به شدت امیدوارم که این نمایشنامه به صورت تاتر اجرا بره و با اینکه متن رو کامل میدونم، همچنان مشتاقم اجرای تاتری این کار رو ببینم!
خسته نباشید میگم به تمام اعضای تیم.🌱
مجید یارندی پور و حمیدرضا طالبی این را خواندند
رضا کوشکی و شاهین زراعتی این را دوست دارند
خوشحالم که تلاش‌مون برای جذاب شدن نمایشنامه‌خوانی تاثیرگذار بوده.
اغراق‌آمیز شدن بازی‌ها و تئاتری شدن لحن‌ها در بعضی دیالوگ‌ها مشهود بود و نظرتون درسته.
زمان کم برای آماده‌سازی و تمرین‌ها باعث شدن نتونیم همه‌چیز رو ۱۰۰ درصد از زیر تیغ بررسی بگذرونیم.
ممنون که به تماشای کار ما نشستین.
۲۰ خرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مینا جعفری (u.9ntu8z)
درباره نمایشنامه‌خوانی خفه i
نمایش خفه من رو روی صندلیم میخکوب کرده بود
لحظه به لحظه این نمایشنامه خوانی برای من پراز لحظات نفس گیر بود
بازیگرا فوق العاده بودن و بازی گیرایی داشتن
دیالوگ ها بسیار بسیار مخاطب رو تحت تاثیر قرار میداد
این کار با اینکه یک نمایشنامه خوانی بود اما به تماشاگر حس های زیادی رو منتقل میکرد که به نظر من این نشون دهنده متن خیلی قوی و خوانش تحسن برانگیز بود
همه چیز عالی بود خسته نباشید و بدرخشید که لایقش هستین🫶🏻
خوشحالم که پسندیدید. 🤍
۲۰ خرداد
ممنونم از مهرتون🌱🤍
۲۰ خرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مشخصا تمام تلاشتون رو کرده بودید، بسیار جذاب بود.
خسته نباشید♥️✨
امیر مسعود این را خواند
شاهین زراعتی و رضا کوشکی این را دوست دارند
ممنون از اینکه به تماشای کار ما نشستین.
۱۹ خرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
لیلی غفاری (leyli_ghafari)
درباره نمایشنامه‌خوانی ساکنان سرزمین دور i
خسته نباشید.
خوشحالم که روی صحنه دیدمتون❣️
امیر مسعود و حمیدرضا طالبی این را خواندند
شاهین زراعتی و رضا کوشکی این را دوست دارند
خسته نباشید بزرگ به دوستای خوبمون.
اجرای با کیفیتی بود و لذت بردیم💕
پریا سلطانی
خسته نباشید بزرگ به دوستای خوبمون. اجرای با کیفیتی بود و لذت بردیم💕
ممنون از اینکه نظرت رو بهمون گفتی.
۱۹ خرداد
مدیا خسروی
این کار گرچه نمایش نامه خوانی بود اما چیزی از یک تاتر کامل کم نداشت،خبری از کلیشه نبود و پایان بندی به شدت خوب بود و این چیزیه که امروز خیلی راحت توی تاتر ها نمیبینم
خوشحالم که کار رو دوست داشتین.
۱۹ خرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
khofash (khofash)
درباره نمایش شکم i
چه روز عالی و فوق فوق فوق العاده زیبایی بودش
و چه نمایش زیبایی بودش و همینطور غمگین و دردناک و ظالمانه ای بودش که خشم و غم و اندوه و فکر هر کسی را بر می‌انگیخت
پر از وقایع تلخ و واقعیت امروز و حتی واقعیت ها تاریک تر و تلخ تر آینده اگر همه چیز به همین شیوه بره جلو و تغییری نشه و ایجاد نشه
دلم می خوادش بیشتر بگم و بنویسم بابتش اما متاسفانه چون بعضی دوستان اطلاعاتی بیکار همیشه در صحنه در حال رصد نظرات هستند نمی نویسم
و خوشحالم توانستم بازی جواهر اصلی نمایش خانم آتوسا جلیلی را ببینم وچقدر فوق العاده زیبا🦢🤍وپرقدرت و پراستعدادوهمینطورپرازاحساس وفکربود🦢🤍❤️
وهمینطوربا چه تمرکز وخلاقیتی ایشون نقش را جان دادن
و واقعاً اگر نمی‌رفتم به دلم میموندش و همینطور بیشترخوشحالم که تونستم عکسی زیبا به یادگاربگیرم با قو زیبای تمامی نمایش ها 🦢🤍❤️
البته بازی دیگر هنرمندان این نمایش هم واقعا خیلی عالی بودش و پر قدرت بود و نیاز این نمایش در سالن ها بزرگ تر با امکانات بهتر مجدد به ... دیدن ادامه ›› روی اجرا و صحنه رود
و خسته نباشید میگم به همه دوستانی از دکور گرفته تا لباس و گریم و نور و .... واقعا عالی بودش و ممنونم از همه بازیگران محترم و عالی و تمامی عوامل این نمایش زیبا
و امیدوارم داوران گرامی عادلانه و صادقانه به این نمایش فوق العاده زیبا امتیاز دهند که شاهد رشد بیشتر تمامی بازیگران این نمایش باشیم
مخصوصا شاهد بازی ها بیشتر و پر قدرت و زیبای خانم آتوسا جلیلی باشیم در نمایش ها مختلف و بهتر که البته قدردان و قدرشناس حضور هنرمندی ایشون هم باشند
بلیط صندلی‌های ۷ و ۸ رو دارم و خودم نمی‌تونم برم متأسفانه
اگه کسی خواست بگه
حمیدرضا طالبی این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بلیط صندلی ۱۱ و ۱۲ رو دارم و خودم نمی‌تونم برم متاسفانه
اگه کسی خواست بگه
حمیدرضا طالبی این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام بچه ها
خسته نباشید

دوستان متن انتخابی‌تون متن خیلی خیلی خوبی بود اما نشد واقعاً! اجرای بازیگرهای مردتون اصلاً به نظرم خوب نبودش. بازیگر دکتر ماتئی اصن بابا چرا اینجوری کردی آخه؟ 🫠🫠🫠🫠

میخواستم ۱ ستاره بدم، فقط به خاطر با نمک بودن زیاد مروارید اسدی توی صحنه مدرسه ۱ ستاره دادم، خیلی گوگول بود 😂✌🏻

به نظرم بازی‌ها رو ردیف کنید و یکم تایم نمایش رو کم کنید و به متن بیشتر کانکت شین بهتر بشه.

⭐️⭐️
من خلاقیت گروه اجرایی رو دوست داشتم. اینکه دو بازیگر جای چند کارکتر با شخصیت های متفاوت بازی کنند، نیازمند تلاش و پشتکار زیادی هست، که به نظرم این گروه، خوب از پسش بر اومده بود.
محمد فروزنده و حمیدرضا طالبی این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشی که بر اساس نمایشنامه «قول» اثر فردریش دورنمات به صحنه آمده بود، با وجود تکیه بر متنی پرکشش و ساختاری دراماتیک، در اجرای صحنه‌ای خود از تعادل میان فرم و محتوا بازمانده است. نمایشنامه «قول»، که از جمله آثار پرتعلیق دورنمات محسوب می‌شود و درون‌مایه‌ای تلخ و اخلاقی دارد، به شیوه‌ای جنایی-فلسفی به مفهوم عدالت، وسواس حقیقت‌جویی و قربانی‌شدن انسان‌ها در راه آرمان‌های انتزاعی می‌پردازد. اما آنچه در اجرای این نمایش رخ داد، بیشتر نمایانگر فاصله‌ای چشمگیر میان پتانسیل متن و کیفیت اجرایی آن بود.
نخستین و شاید اساسی‌ترین ضعف اجرا، در شخصیت‌پردازی و اقناع‌پذیری رفتار قهرمان داستان، یعنی پلیس ماتئی نمود پیدا می‌کند. در نسخه نمایشی، تماشاگر با روندی باورپذیر مواجه نمی‌شود که بر اساس آن، درک کند چرا این افسر پلیس تا این اندازه از چهارچوب وظایف اداری خود عبور کرده و شخصاً درگیر پرونده‌ای می‌شود که ظاهراً بسته شده است. انتظار می‌رفت که تعهد اخلاقی ماتئی و تضاد درونی‌اش با منطق سرد دستگاه قضایی، به‌گونه‌ای عمیق و تأثیرگذار ترسیم شود؛ اما در اجرای پیش‌رو، نه بازی بازیگر و نه میزانسن و فضاسازی، قادر نیستند این انگیزه درونی را به تماشاگر منتقل کنند. این مسئله موجب می‌شود انگیزه‌های شخصیت اصلی به جای آن‌که نیروی پیشران داستان باشند، به شکلی سطحی و خنثی جلوه کنند.
از سوی دیگر، عملکرد بازیگران در این اجرا، در سطحی نازل از بیان و بدن متوقف مانده بود. عدم بروز واکنش‌های درونی، اجرای خشک و مکانیکی دیالوگ‌ها، و ناتوانی در القای حس، باعث شد که خطوط احساسی متن – خصوصاً در لحظات اوج تنش یا مواجهه‌های اخلاقی – به تماشاچی منتقل نشود. در این میان، استفاده از موسیقی‌هایی با فضای کلاسیک یا احساسی، نه‌تنها یاری‌گر نمایش نشد، بلکه گاه به ابزاری بیرونی بدل شد که از فضای درونی اجرا فراتر می‌رفت و وحدت حس و تصویر را در هم می‌شکست. در مواردی، این موسیقی‌ها نه تنها فضاسازی نمی‌کردند، بلکه از کنترل اجرا خارج می‌شدند و به عنصری مزاحم بدل می‌گشتند.
نکته‌ای دیگر که ... دیدن ادامه ›› نمی‌توان از آن گذشت، وضعیت نمایش در نسبت با هویت رویدادی است که در آن شرکت کرده بود. نمایشی که در قالب یک رویداد عروسکی ارائه می‌شود، ناگزیر باید از عروسک به‌مثابه ابزار بیانی اصلی بهره ببرد. اما در این اجرا، حضور عروسک‌ها صرفاً تزئینی و حاشیه‌ای بود و کارگردان نه در سطح روایت و نه در سطح فرم اجرایی، وابستگی‌ای به این عنصر نداشت. حذف کامل عروسک‌ها، خللی در روند اجرا ایجاد نمی‌کرد و این، تناقضی بنیادین است با تعریفی که از «تئاتر عروسکی» انتظار می‌رود. نمایش، عملاً در دوگانگی فرم و هویت، دچار نوعی سردرگمی شده بود.
با این حال، باید اذعان کرد که از منظر طراحی صحنه، دقت و سلیقه قابل قبولی در اجرا به چشم می‌خورد. طراحی صحنه توانسته بود فضای بسته و تنش‌زای یک روایت پلیسی را بازآفرینی کند و از حیث ترکیب بصری و چینش عناصر، انسجامی نسبی بر نمایش حاکم بود. همچنین، ساختار کلی روایت و دکوپاژ صحنه‌ها از الگوی درست دراماتیک پیروی می‌کرد؛ نقاط اوج، گره‌افکنی و تعلیق در جای خود قرار داشتند و ضرباهنگ روایت به‌خوبی طراحی شده بود، هرچند که به دلیل ضعف‌های پیش‌گفته، این عناصر در اجرا به فعلیت نرسیده بودند.
در مجموع، این اجرا از نمایشنامه «قول»، با وجود برخورداری از متنی قوی و ساختارمند، در سطح اجرایی دچار کاستی‌هایی اساسی است. شخصیت‌پردازی سطحی، بازی‌های بدون حس، استفاده نادرست از موسیقی، و غیبت معنایی عنصر عروسک در متنی که برای جشنواره‌ای عروسکی آماده شده، همه‌وهمه باعث شده‌اند که نمایش از پتانسیل‌های دراماتیک خود بازبماند. شاید بازنگری در نحوه‌ی مواجهه با متن دورنمات، استفاده‌ی خلاقانه‌تر از امکانات عروسکی، و هدایت دقیق‌تر بازیگران، بتواند اجرای آینده این اثر را به تجربه‌ای تأثیرگذارتر بدل کند.
من جای دیگه‌ای دیده بودم این اجرا رو و خلاقیتهای ساختن اکسسوارهارو دوست داشتم.
برای اون مکان و تعریفی که داشت انتظاراتو براورده کرده بود ولی موافقم که برای جشنواره نمایش عروسکی، احتمالا گزینه مناسبی نباشه. چون همونطور که گفتی اونا نمک فلفل کارند نه پایه و اصل نمایش
۲۴ اردیبهشت
سیدمهدی
من جای دیگه‌ای دیده بودم این اجرا رو و خلاقیتهای ساختن اکسسوارهارو دوست داشتم. برای اون مکان و تعریفی که داشت انتظاراتو براورده کرده بود ولی موافقم که برای جشنواره نمایش عروسکی، احتمالا گزینه ...
بله متن جوریه که در اجرا می‌شه خلاقیت‌های خوبی به خرج داد که متاسفانه در این اجرا چندان محقق نشده بود.
۲۴ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اتفاقی اومده بودم کافه و دیدم ی اجرایی هست و خب اجرای عروسکی هم نرفته بودم, اینه که تیری در تاریکی بود. متاسفانه در حالی که انتظاری هست انتظاری هم نیست. ابتدای نمایش خیلی دوست داشتنی بود, طراحی خوب صورتک ها و نشون دادن فضای کارمندی و یجورایی از خودبیگانگی توی این شرایط...ولی نمایش کم کم به سمت بیانیه صادر کردن رفت و فقط و فقط نقد های اجتماعی میکرد که خب به نظر فرم جالبی برای این قضیه انتخاب نشده بود. اجرا عملا از دست رفت و ناامید کننده شد. ولی دقیقا همین از دست رفتن و ناتوان بودن هم خیلی جالب بود چون خیلی روشن و واقعی وضعیت ما رو نشون میداد. مایی که دغدغه داریم ولی نمی‌دونیم چجوری بیانش کنیم, یا اصلا چه میل عجیبی هست برای این بیان کردن رگباری. شاید همون صورتک ها کافی بود که تماشاچی به عمق فاجعه جامعه ش پی ببره و نیازی به اون همه دیالوگ اضافی نبود. متاسفانه الآنم من توی همون زمین دارم بازی میکنم. پس در نهایت نمایش جالبی بود چون خود ناتوان جامعه مون رو در اجرا ی تئاتر به نمایش گذاشت که دقیقا با متن نمایشنامه همخوان بود. عین عکس برگردون. حتی همراهی تماشاچی ها با نمایش هم نوعی دوباره ناتوانی تماشاچی جامعه بود که اونم جالب بود.
محمد فروزنده و حمیدرضا طالبی این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شی ای که مقابل ماست تعریف مارا از خود محدود به آنچه دیده میشود میکند. آنگاه که شکافی در آن نمایان باشد کسی که از آن شکاف درون آن شی را می بیند می تواند فراتر از آنچه که ما می بینیم آن را برای ما تعریف کند...
همه ما داستان ادیپ شهریار را می دانیم. اما اکنون باهم از شکاف این نمایشنامه به آن نگاه خواهیم کرد.