در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تئاتر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:26:40
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید

 

سلام بچه ها
خسته نباشید

دوستان متن انتخابی‌تون متن خیلی خیلی خوبی بود اما نشد واقعاً! اجرای بازیگرهای مردتون اصلاً به نظرم خوب نبودش. بازیگر دکتر ماتئی اصن بابا چرا اینجوری کردی آخه؟ 🫠🫠🫠🫠

میخواستم ۱ ستاره بدم، فقط به خاطر با نمک بودن زیاد مروارید اسدی توی صحنه مدرسه ۱ ستاره دادم، خیلی گوگول بود 😂✌🏻

به نظرم بازی‌ها رو ردیف کنید و یکم تایم نمایش رو کم کنید و به متن بیشتر کانکت شین بهتر بشه.

⭐️⭐️
من خلاقیت گروه اجرایی رو دوست داشتم. اینکه دو بازیگر جای چند کارکتر با شخصیت های متفاوت بازی کنند، نیازمند تلاش و پشتکار زیادی هست، که به نظرم این گروه، خوب از پسش بر اومده بود.
محمد فروزنده این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشی که بر اساس نمایشنامه «قول» اثر فردریش دورنمات به صحنه آمده بود، با وجود تکیه بر متنی پرکشش و ساختاری دراماتیک، در اجرای صحنه‌ای خود از تعادل میان فرم و محتوا بازمانده است. نمایشنامه «قول»، که از جمله آثار پرتعلیق دورنمات محسوب می‌شود و درون‌مایه‌ای تلخ و اخلاقی دارد، به شیوه‌ای جنایی-فلسفی به مفهوم عدالت، وسواس حقیقت‌جویی و قربانی‌شدن انسان‌ها در راه آرمان‌های انتزاعی می‌پردازد. اما آنچه در اجرای این نمایش رخ داد، بیشتر نمایانگر فاصله‌ای چشمگیر میان پتانسیل متن و کیفیت اجرایی آن بود.
نخستین و شاید اساسی‌ترین ضعف اجرا، در شخصیت‌پردازی و اقناع‌پذیری رفتار قهرمان داستان، یعنی پلیس ماتئی نمود پیدا می‌کند. در نسخه نمایشی، تماشاگر با روندی باورپذیر مواجه نمی‌شود که بر اساس آن، درک کند چرا این افسر پلیس تا این اندازه از چهارچوب وظایف اداری خود عبور کرده و شخصاً درگیر پرونده‌ای می‌شود که ظاهراً بسته شده است. انتظار می‌رفت که تعهد اخلاقی ماتئی و تضاد درونی‌اش با منطق سرد دستگاه قضایی، به‌گونه‌ای عمیق و تأثیرگذار ترسیم شود؛ اما در اجرای پیش‌رو، نه بازی بازیگر و نه میزانسن و فضاسازی، قادر نیستند این انگیزه درونی را به تماشاگر منتقل کنند. این مسئله موجب می‌شود انگیزه‌های شخصیت اصلی به جای آن‌که نیروی پیشران داستان باشند، به شکلی سطحی و خنثی جلوه کنند.
از سوی دیگر، عملکرد بازیگران در این اجرا، در سطحی نازل از بیان و بدن متوقف مانده بود. عدم بروز واکنش‌های درونی، اجرای خشک و مکانیکی دیالوگ‌ها، و ناتوانی در القای حس، باعث شد که خطوط احساسی متن – خصوصاً در لحظات اوج تنش یا مواجهه‌های اخلاقی – به تماشاچی منتقل نشود. در این میان، استفاده از موسیقی‌هایی با فضای کلاسیک یا احساسی، نه‌تنها یاری‌گر نمایش نشد، بلکه گاه به ابزاری بیرونی بدل شد که از فضای درونی اجرا فراتر می‌رفت و وحدت حس و تصویر را در هم می‌شکست. در مواردی، این موسیقی‌ها نه تنها فضاسازی نمی‌کردند، بلکه از کنترل اجرا خارج می‌شدند و به عنصری مزاحم بدل می‌گشتند.
نکته‌ای دیگر که ... دیدن ادامه ›› نمی‌توان از آن گذشت، وضعیت نمایش در نسبت با هویت رویدادی است که در آن شرکت کرده بود. نمایشی که در قالب یک رویداد عروسکی ارائه می‌شود، ناگزیر باید از عروسک به‌مثابه ابزار بیانی اصلی بهره ببرد. اما در این اجرا، حضور عروسک‌ها صرفاً تزئینی و حاشیه‌ای بود و کارگردان نه در سطح روایت و نه در سطح فرم اجرایی، وابستگی‌ای به این عنصر نداشت. حذف کامل عروسک‌ها، خللی در روند اجرا ایجاد نمی‌کرد و این، تناقضی بنیادین است با تعریفی که از «تئاتر عروسکی» انتظار می‌رود. نمایش، عملاً در دوگانگی فرم و هویت، دچار نوعی سردرگمی شده بود.
با این حال، باید اذعان کرد که از منظر طراحی صحنه، دقت و سلیقه قابل قبولی در اجرا به چشم می‌خورد. طراحی صحنه توانسته بود فضای بسته و تنش‌زای یک روایت پلیسی را بازآفرینی کند و از حیث ترکیب بصری و چینش عناصر، انسجامی نسبی بر نمایش حاکم بود. همچنین، ساختار کلی روایت و دکوپاژ صحنه‌ها از الگوی درست دراماتیک پیروی می‌کرد؛ نقاط اوج، گره‌افکنی و تعلیق در جای خود قرار داشتند و ضرباهنگ روایت به‌خوبی طراحی شده بود، هرچند که به دلیل ضعف‌های پیش‌گفته، این عناصر در اجرا به فعلیت نرسیده بودند.
در مجموع، این اجرا از نمایشنامه «قول»، با وجود برخورداری از متنی قوی و ساختارمند، در سطح اجرایی دچار کاستی‌هایی اساسی است. شخصیت‌پردازی سطحی، بازی‌های بدون حس، استفاده نادرست از موسیقی، و غیبت معنایی عنصر عروسک در متنی که برای جشنواره‌ای عروسکی آماده شده، همه‌وهمه باعث شده‌اند که نمایش از پتانسیل‌های دراماتیک خود بازبماند. شاید بازنگری در نحوه‌ی مواجهه با متن دورنمات، استفاده‌ی خلاقانه‌تر از امکانات عروسکی، و هدایت دقیق‌تر بازیگران، بتواند اجرای آینده این اثر را به تجربه‌ای تأثیرگذارتر بدل کند.
من جای دیگه‌ای دیده بودم این اجرا رو و خلاقیتهای ساختن اکسسوارهارو دوست داشتم.
برای اون مکان و تعریفی که داشت انتظاراتو براورده کرده بود ولی موافقم که برای جشنواره نمایش عروسکی، احتمالا گزینه مناسبی نباشه. چون همونطور که گفتی اونا نمک فلفل کارند نه پایه و اصل نمایش
۲۴ اردیبهشت
سیدمهدی
من جای دیگه‌ای دیده بودم این اجرا رو و خلاقیتهای ساختن اکسسوارهارو دوست داشتم. برای اون مکان و تعریفی که داشت انتظاراتو براورده کرده بود ولی موافقم که برای جشنواره نمایش عروسکی، احتمالا گزینه ...
بله متن جوریه که در اجرا می‌شه خلاقیت‌های خوبی به خرج داد که متاسفانه در این اجرا چندان محقق نشده بود.
۲۴ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اتفاقی اومده بودم کافه و دیدم ی اجرایی هست و خب اجرای عروسکی هم نرفته بودم, اینه که تیری در تاریکی بود. متاسفانه در حالی که انتظاری هست انتظاری هم نیست. ابتدای نمایش خیلی دوست داشتنی بود, طراحی خوب صورتک ها و نشون دادن فضای کارمندی و یجورایی از خودبیگانگی توی این شرایط...ولی نمایش کم کم به سمت بیانیه صادر کردن رفت و فقط و فقط نقد های اجتماعی میکرد که خب به نظر فرم جالبی برای این قضیه انتخاب نشده بود. اجرا عملا از دست رفت و ناامید کننده شد. ولی دقیقا همین از دست رفتن و ناتوان بودن هم خیلی جالب بود چون خیلی روشن و واقعی وضعیت ما رو نشون میداد. مایی که دغدغه داریم ولی نمی‌دونیم چجوری بیانش کنیم, یا اصلا چه میل عجیبی هست برای این بیان کردن رگباری. شاید همون صورتک ها کافی بود که تماشاچی به عمق فاجعه جامعه ش پی ببره و نیازی به اون همه دیالوگ اضافی نبود. متاسفانه الآنم من توی همون زمین دارم بازی میکنم. پس در نهایت نمایش جالبی بود چون خود ناتوان جامعه مون رو در اجرا ی تئاتر به نمایش گذاشت که دقیقا با متن نمایشنامه همخوان بود. عین عکس برگردون. حتی همراهی تماشاچی ها با نمایش هم نوعی دوباره ناتوانی تماشاچی جامعه بود که اونم جالب بود.
محمد فروزنده این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شی ای که مقابل ماست تعریف مارا از خود محدود به آنچه دیده میشود میکند. آنگاه که شکافی در آن نمایان باشد کسی که از آن شکاف درون آن شی را می بیند می تواند فراتر از آنچه که ما می بینیم آن را برای ما تعریف کند...
همه ما داستان ادیپ شهریار را می دانیم. اما اکنون باهم از شکاف این نمایشنامه به آن نگاه خواهیم کرد.
حسین چیانی و شاهین محمدی این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
linus van (linus_van)
درباره نمایش پرومته i
دیشب اجرای فوق‌العاده‌ای رو دیدم! واقعاً دست‌مریزاد به همه بازیگران و عوامل این تئاتر که با انرژی، احساس و هنرشون یک شب به‌یادماندنی ساختند. بازی فاطمه صالحیان عزیز بی‌نظیر بود؛ با تمام وجودش روی صحنه درخشید و نقش رو به بهترین شکل ممکن زندگی کرد. کارگردانی عالی و هماهنگی فوق‌العاده‌ی گروه واقعاً تحسین‌برانگیز بود. خوشحالم که این فرصت رو داشتم اجرای شما رو ببینم. منتظر کارهای درخشان بعدیتون هستم!
امیر مسعود این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید