«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
ابتدا به خاطر شهرت تهیه کننده بلیط گرفتم و الان از انتخاب خودم خوشحالم.
نمایش تعاملی و جالبی بود مخصوصا بخش هایی از نمایش که اصلا در توضیحات نمایش یا نقد تماشاگرها اشاره به آن نشده بود.
تیم اجرا هماهنگی خوبی با هم داشتند خلاقیت در به کار گیری از تماشاگرها و تسلط بازیگر صحنه را خیلی دوست داشتم
هر چه بیشتر نمایش پیش می رفت اشتیاقم برای دیدن آن بیشتر می شد، تسلط بازیگران به دیالوگ های طولانی واقعا عالی بود مخصوصا زمانی که آقای قاسمی بلند بلند فکر می کرد.
ارتباطی هم که آقای احمدی با تماشاگران برقرار کردند هم کلا فضای رسمی نمایش را برای چند لحظه ای موزکال کرد که بسیار عالی بود
یک سگ ناز دُردونه اومد توی آشپزخونه
آشپز اومد چمچه به مشت زد سگ بیچاره رو کشت
اون وقت سگای مهربون راه افتادن دوون دوون
یه قبری کندن از براش تو قبر گذاشتنش یواش
رو سنگ قبرش با قلم نوشته شد با درد و غم
سگ ناز دُردونه...
لطفا این نمایش را دوباره تمدید کنید
وقتی به اسامی بازیگران و گروه نمایش نگاهی می اندازید کاملا واضح است که سطح توقع شما بالا بروند، که به حق هم هست
واقعا نمایش جالب و زیبایی بود، انتقال احساس و تغییر ناگهانی تن صدا، ارتباط مستیم با تماشاگران، خنده و فریادهای به جای آقای ابر واقعا عالی بود، در نگاه اول موضوع نمایش ساده به نظر می رسد ولی در کمال سادگی، از مهم ترین بخش های زندگی مشترک دو نفر است.
ایجاد صدا با ظروف آشپزخانه به جای دیالوگ خانم نقوی زیبا و کاملا گویایی دیالوگی بود که منتظر بودید از ایشان بشنوید. بازی نور و آینه در پایان نمایش هم خودش شاهکاری جداگانه بود.
اولین اجرایی بود که از گروه ولشدگان می دیدم و خیلی دوستش داشتم. گروه بازیگران هم به خوبی نقش های خود را بازی کردند. بعد از مدت ها بود که نمایشی را دیدم که سالن یک صدا می خندید و یک صدا تشویق می کرد.
البته در دقایق اولیه و حتی بعد از شروع نمایش ورود تماشاگران جدید کمی بی نظمی ایجاد کرد که با توجه به نظرهای قبلی گویا بی سابقه هم نبوده است
سلام
ابتدا باید از گروه این نمایش تشکر کنم بابت لحظات خوبی که خلق کردند.
شاید جز معدود نمایش هایی بود که بازیگرها از مینیک صورت به شدت استفاده می کردند مخصوصا برادر میانی
همچنین بازی زیبای، حرکت ها و دیالوگ های به جا، هماهنگی موسیقی با متن باعث شده بود که اصلا فراموش کنم صحنه خالی از هر گونه دکور نمایشی است.
هدیه آخر نمایش هم خیلی جالب و به جا بود
اجرا را خیلی دوست داشتم، صدا پردازی که توسط بازیگرها خلق می شد فوق العاده بود، همچنین هماهنگی نورپردازی و حرکات بازیگرها را خیلی دوست داشتم
به عنوان یک اجرا متفاوت خیلی به دل می نشست.
به نظرم بهترین بخش نمایش قسمت آخر و برقراری ارتباط مستقیم با تماشاگرها بود
این نمایش من را یاد نمایش "و چند داستان دیگر..." پیام لاریان در سال 96 انداخت
به شدت نمایش جالبی بود
دیالوگ ها، صدا های پس زمینه، نور پردازی همه باعث شده بودند نمایش در کنار اجرای فوق العاده آقای افشاریان خیلی به دل بنشیند
" می دونی چرا انفرادی سخت ترین شکنجه است ؟"
" نه "
" زندانی را با خودش تنها می زارند تا ببیند می تونه از پس خودش بر بیاد یا نه "