در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال شقایق درنشان | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:55:56
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
واقعا نقصی ندیدم تو این کار. و لذت بردم. از فرم و محتوا. کارهای آقای برهمنی تا حالا نشون داده ایشون چقدر با فرم قشنگ کار می‌کنن و تا حد خوبی تسلط دارن. بازیگرها هم که مثل همیشه مشخصن و نیاز به تعریف ندارن اگه دستی روی تیاتر داشته باشید مثل آقای زارعی.
من لذت بردم. مکان کار و لحظه‌ی پایانی نمایش که سقف باز شد هم نقطه دلچسب دیگه‌ش بود. همگی خسته نباشید.
محمد فروزنده، آرزو سعدوندی و مهدی اسماعیلی این را خواندند
انوشه زاهدی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کاش سه روز بیشتر تمدید میکردید که آخر هفته میشد بیایم. من متاسفانه امروز، ۱۸ خرداد، دیدم پوستر این کار رو و بعد از خوندن نظرات دوست داشتم کار رو ببینم، اما تا سه‌شنبه نمیرسم.
امیر مسعود این را خواند
رشاد معینی این را دوست دارد
تا ٢٣ خرداد اجرا داریم 🙏🏽🌺
رشاد معینی
تا ٢٣ خرداد اجرا داریم 🙏🏽🌺
بلیط خریدم برای جمعه. ممنونم. می‌بینمتون✋🌿🌿
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
برای من خیلی کار دلنشینی بود و الان که یک هفته بعد از دیدن کار اومدم نظرم رو بنویسم، دیدن عکس‌های تیاتر خنده به لبم آورد. اگه می‌خواید یه کار با کیفیت ببینید که حالتون رو خوب کنه و کیف کنید از طنازی و مهارت تمام بازیگرها و متن، قطعا قضیه تفنگ چخوب پیشنهاد من به شماست.
من به عنوان یک روانکاو و مخاطب عام تیاتر، کار رو دوست داشتم. متن کار تمیز، دقیق و بجا بود و ضرباهنگ متناسبی با موسیقی صحنه داشت. چرخش‌های داخل ... دیدن ادامه ›› متن برام جذاب بود، مثل تبدیل بدگویی به خوشگویی از پدر یا تبدیل سوگ پدر به سوگ مادر. ریتم کند در عین حال پیوسته و زنده با سکوت‌های ملموس، به نظر من خود سوگ بود. اتمسفر سوگ انقدر غالب بود که من داشتم فکر می‌کردم جزء اولین تیاترهایی بود که در حینش می‌دیدم هیچ کس نمی‌تونست بخنده، حتی یک خنده‌ی هیستریک. هیجان‌های بازیگرها همگون و اندازه بود؛ خنده‌های مصنوعی مادر، گریه‌های فرزندان، خشم همگی و مهم‌تر از همه اون فضای خالی بی‌کلام دلهره‌آور که تا آخر کار پر نشد و بسیار محترم و نرم به اجرا دراومد. بدون هیچ شلوغ‌کاری و بزرگنمایی‌.
خسته نباشید به همه‌ی عوامل
یک سوال: چی شده که انقدر ما به ریتم تند عادت کردیم و دیگه ریتم کند ناآشنا و ناخوشاینده؟ حتی تو سینما هم می‌تونیم ببینیمش که فیلم‌های کند برامون حوصله‌سربر و دوست ناداشتنی تجربه میشن. خب این چیزی جز دنیای شتاب‌زده‌ی سرمایه‌داری که هدفش عرضه‌ی کالا تو کم‌هزینه‌ترین و سریع‌ترین حالت ممکنه، نیست. و چه تلخ که ما به این ناآگاهیم و نمی‌تونیم یه تیاتر کند رو تحمل کنیم و اگه اذیتمون می‌کنه، سریع این حس‌های بد رو به اثر پرت نکنیم. من خیلی کارهای بد تو حوزه‌ی تیاتر دیدم که هیچ کیفیتی توشون رعایت نشده و به شعور مخاطب احترام گذاشته نشده. تو تیاتر عزادار ما این کیفیت و احترام رو کاملا لمس می‌کنیم.
ریتم کند این تیاتر برای من تداعی تیاترهای دانشجوییم رو کرد و اجراهایی که دهه‌ی هشتاد تو سالن مولوی و تیاتر شهر بیشتر میدیدم. الان انگار بازیگرها هر چی هیستریک‌تر باشن چه تو سینما چه تو تیاتر، بیشتر به دل مخاطب میشینن. و این چیزی جز جنون روزافزون جامعه رو نمیرسونه که البته برای من اون هم قابل درکه تو اوضاع پرفشار کنونی. ولی توجیه نمیشه و کاش اول از هر چیز خودمون رو به عنوان سوژه در نظر بگیریم و همه چیز رو از دیگری و ابژه ندونیم و سمتش پرت نکنیم.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
طراحی صحنه خوب بود. بازی‌های آقای برهانی و اسفندیار قابل قبول بود، ولی مابقی ضعیف بودند، بخصوص خانم الوند که یکی از نقش‌های اصلی رو داشتند. جای بیشتری داشت که متن ظرافت و در نتیجه عمق بیشتری رو از سادومازوخیسم به خرج بده.
صادقانه بگم ضعیف بود و‌ من رو یاد تیاترهای دانشجویی تو دانشگاه انداخت. امیدوارم این نقد در جهت ترمیم و نه تخریب خونده بشه و عوامل کار روز به روز تو مسیرشون پیشرفت حرکت کنن.
و البته مثل باقی دوستان برام این حجم از تعریف تو نقدها عجیب بود. یجایی برام سوال میشه که آیا واقعا کسانی که نظر عالی مینویسن کارهای خوب دیگه رو تو همین یک سال اخیر ندیدن؟
والا من امسال تا همین الآن حدود ۲۰۰ تا تئاتر و اجرای رسمی و غیررسمی دیدم و شکستن خط فرضی برام جزء بهترین‌هاش بوده. سلیقه و نظر و دیدگاه همهٔ آدم‌ها یه جور نیست به هر حال😊😊🌹🌹
۱۵ مهر ۱۴۰۳
امیرمسعود فدائی
والا من امسال تا همین الآن حدود ۲۰۰ تا تئاتر و اجرای رسمی و غیررسمی دیدم و شکستن خط فرضی برام جزء بهترین‌هاش بوده. سلیقه و نظر و دیدگاه همهٔ آدم‌ها یه جور نیست به هر حال😊😊🌹🌹
200تا نمایش؟!!! واووووووو...!!!
۲۴ مهر ۱۴۰۳
امیرمسعود فدائی
والا من امسال تا همین الآن حدود ۲۰۰ تا تئاتر و اجرای رسمی و غیررسمی دیدم و شکستن خط فرضی برام جزء بهترین‌هاش بوده. سلیقه و نظر و دیدگاه همهٔ آدم‌ها یه جور نیست به هر حال😊😊🌹🌹
من بازی‌های شکستن خط فرضی رو با بازی‌های انسان اسب، تاری، ورق الخیال و فردا مقایسه می‌کنم. آقای زارعی تنها نقطه‌ی قوت کار بودند. هر چند بحثی نیست و به قول شما هر کس سلیقه‌ای داره✋🌿
۱۱ آبان ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شقایق درنشان (sh.dorneshan)
درباره نمایش تاری i
یکی از بهترین تیاترهایی که تو این سال‌های قطحی زده‌ی اخیر ایران دیدم؛ اجرا، صحنه‌پردازی، بازی‌ها، متن، بازی‌ها، بازی‌ها. به کلمه نمیاد جهنمی که این تیاتر سعی در به تصویر کشیدنش داشته و کلام من هم قطعا قاصره. فقط خواستم تشکر کنم از تمامی عوامل؛ ممنونم که چشمان من و دوست عزیزم رو به چنین زیبایی‌ کم‌نقص و عمیقی مهمان کردید.