همراهان گرامی، اگر در روند اجرای برنامههای هنری در تاریخ امروز (دوشنبه ۸ اردیبهشت) تغییری رخ دهد، از سوی پشتیبانی تیوال با پیامک اطلاعرسانی خواهد شد. در غیر این صورت برنامهها طبق روال برگزار خواهند شد و عدم حضور شما به منزله باطل شدن بلیت خواهد بود.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
متاسفانه خیلی میتونست بهتر باشه. . .
شب گذشته، فرصتی دست داد تا نمایش «ذرات آشوب» را تماشا کنم؛ نمایشی با رویکردی متفاوت به یکی از مقاطع مهم تاریخی جنوب ایران، یعنی واپسین سالهای حضور پرتغالیها در جزیره هرمز.
در نگاه نخست، جسارت نویسنده و کارگردان در ورود به این برهه حساس تاریخی و تلاش برای تلفیق آن با لایههایی از باورهای بومی جنوب – همچون مقولهی «زار» – ستودنی است. با این حال، بهنظر میرسد تاکید زیاد بر جنبههای سوررئال و ماورایی، تا حدی از تمرکز بر رشادتها و سادگی زندگی مردم آن زمان کاسته است؛ رشادتهایی که میتوانستند با روایتهای انسانی و ملموستر، اثرگذارتر و ماندگارتر به تصویر کشیده شوند.
از منظر اجرا، بازیگر نقش اول زن – با تمام احترام – نتوانست بار احساسی لازم را در صحنههایی که نیاز به عمق عاطفی داشتند، منتقل کند. انتخاب بازیگری با چهرهای طبیعیتر و بیپیرایهتر، شاید میتوانست به باورپذیری نقشها در فضایی که بازتاب زندگی مردم بومیست، کمک بیشتری کند.
با این وجود، تلاش گروه محترم کارگردانی، بازیگران و عوامل اجرایی، قابلتقدیر است. خلق اثری در چنین فضاهای تاریخی-فرهنگی، کاریست دشوار و پرریسک. برای همهی این عزیزان، آرزوی موفقیت و تجربههای درخشانتر در آینده دارم.
امشب به تماشای نمایش پدرخوانده با بازی سیما تیرانداز نشستم. اثری که در ژانر کمدی-درام با تهمایههایی سیاسی اجرا شد و به نظر میرسد توانسته مخاطب عام را جذب کند.
از نقاط مثبت نمایش میتوان به فضای سرگرمکننده و ارتباط آن با تماشاگر اشاره کرد. گویا هدف اصلی اثر همین بوده و در این زمینه موفق عمل کرده است. اما از نظر ساختار هنری و فنی، نمایش چندان قوی به نظر نمیرسید. متن و بازیها میتوانستند عمیقتر باشند، موسیقی متن حضور نداشت و طراحی لباس و صحنه نیز جای کار بیشتری داشتند. همچنین، نبود نظم در سالن تا حدی از کیفیت تجربه تماشاگر میکاست.
در مجموع، اگرچه این نمایش از منظر هنری چندان تأثیرگذار نبود، اما توانسته بود عامه مخاطبان را جذب کند، که این خود نکتهای قابل تأمل است. شاید در آینده شاهد آثاری باشیم که هم عامهپسند باشند و هم از نظر هنری غنای بیشتری داشته باشند.
امشب افتخار تماشای نمایش زیبای آبجی مظفر را داشتم؛ اجرایی که در آن هنر بازیگری، موسیقی زنده، طراحی لباس و روایت داستانی به شکلی کمنظیر در هم تنیده شده بود. لحظاتی سرشار از خنده و اندوه را تجربه کردم و غرق در ظرافت و عمق روایت شدم.
سپاسگزارم از گروه هنرمندانی که با عشق و تلاش خود، این اثر ماندگار را به صحنه بردند. بهویژه اجرای موسیقی زنده که روح نمایش را جلا میبخشید و طراحی لباس که زیبایی بصری آن را دوچندان کرده بود.
و در نهایت، قدردان دکتر قطبالدین صادقی عزیز هستم که با نویسندگی و کارگردانی درخشان خود، این اثر هنری را خلق کردند و تئاتری عمیق و تأثیرگذار را به روی صحنه بردند. دستمریزاد به همه عوامل این نمایش که شبی خاطرهانگیز و پراحساس را برای ما رقم زدند.
بانو گلاب آدینه ، چه شاهکاری بر صحنه بردید
همش لذت بود و لذت و لذت...
بازی روان بانو نورا هاشمی
تسلط فوق العاده همه به اجرا ....
برای آزادی پشت این دیوارها ، هر چند راه تاریک باشه.....
عالی عالی عالی
شاهکار شاهکار شاهکار
مدت ها بود اینقدر از هیچ اجرایی لذت نبرده بودم
بعد از نمایش شلتر چند سال پیش ، هیچ اجرایی من رو اینطور درگیر نکرد
خانم سیما تیرانداز ..... عالی بودن ، عالی ....
در ماه گذشته ۵ اجرا در مجموعه شهرزاد دیدم ، واقعا گل سرسبدشون بود این اجرا
دم همشون گرم ❤️❤️
داریم اسباب کشی میکنیم
همه چیزمون رو جمع کردیم
همه چیز بجز ...اون قبر...
چون نمیدونیم مال کدوممون هست
از این خون ها نترسید ، خون هست که خون رو عادی میکنه...
ببخشید خونم به صورتتون پاشید...
در هم تنیدگی چنگی در روح من بود ، برون کشیدن ترس هام ، خشمام ....
و فکر دوباره دربارشون که آیا درستن یا غلط...
شلتر ناگفته هایی میگه از من از تو ، از من و تو بی تفاوت به قول خود بچه های شلتر از من و تو گلابی ، در شلتر با چیزی روبرو میشیوید که همیشه سعی در ندیدنش داریم ، هر کسی در خودش این جرات رو احساس میکنه که میتونه با واقعیت تلخ روبرو بشه باید شلتر رو ببینه ، شاید نتونیم کاری کنیم اما حداقل تلنگری محکم به مغز امثال من گلابی مغزان باشه ،
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد؟
چتر ها را باید بست، زیر باران باید رفت، با همه مردم شهر زیر باران باید رفت ،...
بازی ها روان ، اجرا ، فضا ، موسیقی و.... همه چیز عالی امیدوارم کل مردم شهر این نمایش رو ببینن ، چتر هاشون رو ببندن و زیر باران حقیقت ، تنی به آب بزنن.
شنیدن و خواندن کی بود مانند دیدن ، ببینید و لذت ببرید