در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال Aran | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:52:02
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بنا به تعریف فرهنگنامه بریتانیکا طراحی حرکت یا کریوگرافی حاصل نوآوری فرمی و برآمده از مفاهیم بیرونی متعددی است که می‌تواند از یک قطعه موسیقی، نیایش دعای باران و موضوعی در ادبیات و یا حتی تماشای تابلوی نقاشی متاثر باشد بنابراین با اینکه تماشای حرکات ورزشی مانند: ژیمناستیک هنری و یا المپیک بازی‌های حرکت‌های ریتیمک در آب می‌تواند شباهت فرمی زیادی با تماشای حرکت در تئاتر فیزیکال داشته باشد، اما تم و انرژی درونی و معنای متفاوتی از طرق مدیوم اجرا به تماشاچی منتقل می‌شود. شناخت و درک واژه impulse یا نیروی حسی درونی سهمی جدا نشدنی در اجرای حرکت این نوع تئاتر دارد. طراحی و اجرای حرکت‌های خلاقانه بر مبنای تکنیک، تجربه، مفهوم درونی و تمرین‌های متمادی شکل می‌گیرد. همچنین روند رسیدن به هر حرکت مهم و در مواجه با حرکت‌های پیشین و پسین خود قابلیت‌های چند گانه‌ای را خواهد داشت. نمایش این ساعت وجود ندارد، حاصل این نوع تجربه از حرکت است. تعاملی میان طراح و اجراگرها که در جلسات منظم و پیوسته شکل گرفته است. این نمایش دارای جذابیت‌های بصری متنوعی است که هر چند مبنای اجرا حرکت بدن است، اما از طریق موسیقی، و ویژوالvisual این تاثیرگذاری به طرز چشمگیری افزایش پیدا می‌کند. انتخاب هوشمندانه قطعات موسیقی از Tom Waits و هماهنگی با تم روایی اثر نشان از آمیختگی حرکت و موسیقی و از طرف دیگر به‌کارگیری شاعرانه دیالوگ‌ها و مونولوگ‌ها نشان از آمیختگی حرکت و کلمه باهم دارند.
ترکیب حرکت/ صدا- حرکت/ کلمه- حرکت/ تصویر کشش چند جانبه‌ای برای تماشاچی ایجاد می‌کند که هم سرگرم کننده است و هم توان رقابت با تعداد و تکثر تصاویر در جهان مدرن امروز را دارد.
تماشای دنیای ارواحی سرگشته، سرخوش و شکست خورده که هر کدام به دلیلی به اعماق تاریک جهان زیرین راه یافته اند، تخیل برانگیز ... دیدن ادامه ›› است.
به عنوان مثال دوئت دو روحی که به یکدیگر تکیه داده اند و داستان یک چشم بسته را برای دیگری بازگو می‌کنند. لحن وطرز ادای کلمات، وحشت از مفهوم مرگ را با طنزی زمینی و مفرح ترکیب می‌کنند و اجازه نمی‌دهند یاس و احساس پوچی از نیستی غالب شود. به کارگیری درست و به موقع تکنیک comic relief
-لحظه کوتاه کمدی در میان تراژدی- در صحنه‌ای که دو بازیگر دیالوگی سرخوشانه و پرسشگرانه در مورد رودکی و هودجی دارند، بار غمناک تراژدی مرگ و سنگینی آشفتگی اسارتی جدید را برای لحظاتی از روی ذهن تماشاچی برمی دارد و تنفسی کوتاه و به موقع را به او می دهد.
نمایشی از آمادگی بدنی مناسب آنجا که یکی از روح ها شکایت از چسبیدن آتش به دستش دارد و در یک حرکت سریع پارتنرش را بالای سر در دایره‌ای می چرخاند. علاوه بر این به کارگیری سبک بداهه‌ در تمرینات که موجب شده است در پارتیتورهای انفرادی اجراگران شاهد استفاده مناسب و خلاقانه از لباس در طراحی حرکت باشیم، مثلا آنجا که روح سرش را میان لباسش مخفی می‌کند و یا در پایان همان روح به شکل مجسمه کلاسیک رومی در می‌آید و حسی از شکوه را در غوغای تراکم ارواح پدیدار می‌کند.
نمایش ترکیبی است از حرکات دسته جمعی بازیگران در یونیسن‌های اصلی و یونیسن‌های کم تعداد‌تر که در پس زمینه دیالوگ‌ها رخ می‌دهند و فرصت بازیگوشی و انتخاب آزادانه تماشای تصویر را برای تماشاچی فراهم می آورند.
از نظر شنیداری زیرصداهای موسیقی فضا را به گونه‌ای در ذهن تماشاچی وسیع می‌کنند که بتواند از چارچوب روایت نمایش فراتر رود و قلاب تصویرش در جایی زمانی جداگانه از کودکی تا لحظه ای که به روی صندلی تماشای نمایش نشسته است، گیر کند. در صحنه‌ای که بازیگران در یک قاب کنار یکدیگر با ژست‌های متفاوت ایستاده‌اند و دو به دو مراسم قربانی شدن را از سر می‌گذرانند؛ زمانی که تمپو صحنه بالا می رود و صدای زمزمه دیالوگ‌ها تصویر قلاب را بارها و بارها در ذهن تماشاچی تکرار می‌کند. جزئیات ظریف و تفکربرانگیز صدا در صدایی که چون زنگوله‌هایی ظریف در هنگام ورود دو روحی که یکی از آنها به تفصیل داستان فلسفی معنای مرگ خود را بیان می‌کند، شنیده می شود.
دنیای ارواح در جغرافیایی تاریک آن چنان که در بسیاری از آثار داستانی و تصویری در ادبیات و سینما به جا مانده است پیروزمندانه و شوق انگیز است.
در این ساعت وجود ندارد نیز در آواز خواندن تک نفره روح خواننده این قابلیت را دارد که تماشاچی را با خود به جهان آسمان‌های بالا ببرد. عاطفه تهرانی در اجرای این ساعت وجود ندارد خالق جهانی سرشار از انرژی، تفکر و تعامل انسانی است که به مرگ از دریچه پرتحرک زندگی نگاه می‌کند و مرگ را با حرکت‌هایی که زندگی در ‌آن جاری است معصومانه، شاعرانه و خیال انگیز به حرکت در می‌آورد و نمایش را با احترام به خدایی که آن بالاست می‌سپارد.
آران قادرپور
این یادداشت را به طور کامل لطفا در سایت هنر آن لاین ، هنر ایران با عنوان کاریکاتوری از ارواح واقعی بخوانید.
محمدرضا ریاحی پناه این را خواند
عاطفه تهرانی و علیرضا این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در کتاب فانتزی در ادبیات کودکان به قلم محمد محمدی که سالها پیش نخستین پژوهش آکادمیک و کم نظیر این حوزه بود و توسط نشر روزگار روانه بازار شده بود، انواع طرح در داستان های فانتزی تعریف شده است. نمایش بازخنده طرح فانتاستیکی است از تلفیق طرح ارتباط با ناشناخته ها و طرح پرماجرا. اثری است استوار بر متنی قصه گو و اجرای حرکاتی فرم گرایانه و این دو به خوبی فضایی تخیل برانگیز را خلق می کنند برای همراه شدن با نمایشی که بدون شک مخاطبان آن هم بزرگسالان می توانند باشند و هم نمونه ای ارزشمند برای نوجوانانی است که مدرسه می روند و سطح تخیل و مشارکت گروهی فعالی با دیگر هم سن و سالان خود دارند. کاربردی که به عنوان نمونه داستان شازده کوچولو سالیان سال با زبانی ساده و قصه ای روان از آن خود کرده است. هرچند که ورود به جهان فانتزی با حضور پیشکسوتانی چون تالکین و رولد دال کاری پیچیده و الگوریتمی دشوار دارد اما انجام و تکرار و آزمون این تجربه تنها راهی است که می توان نمونه های ایرانی استانداردی را بتوان ساخت و به نمایش درآورد. نمایش بازخند نمونه ایرانی تامل برانگیز و امیدوار کننده ای است برای کسانی که به ادبیات و اجرای این ژانر جذاب علاقه مند هستند. تماشای ننری، ننرچه، دیو، زی زی و بازی تخیل برانگیز آنها و خروج از سالن تئاتر شهرزاد صحنه هایی که تداعی شان باز لبخندی از سر شادی و رضایت بر لب مخاطب دوستدار تخیل اجرایی می نشاند.
به امید تداوم و کلامی با محتوایی این چنین : با تشکر از تک تک اعضای گروه
آران قادرپور
از اعضای انجمن منتقدان و نویسندگان خانه تئاتر
خیلی افتخار دادید بهمون 🙏🏿❤️🤲🏿
۲۳ اردیبهشت
درود بر شما
سپاس‌ از تایمی که در اختیارمون گذاشتید و به تماشای ما نشستید
و سپاس‌گزارم از نقد ارزشمندتون🙏🏻🌺✨
۲۴ اردیبهشت
سارا مدنی
درود بر شما سپاس‌ از تایمی که در اختیارمون گذاشتید و به تماشای ما نشستید و سپاس‌گزارم از نقد ارزشمندتون🙏🏻🌺✨
ممنون سارای عزیز
۲۶ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تماشای تلقین تجربه ی لذت بخشی است برای تماشاچیانی که به تئاتر فیزیکال و هنر مدرن علاقه مند هستند. هماهنگی اجراگران و انرژی صحنه گویای تمرینات منظم و انگیزه بالای گروه است، برای به تصویر کشیدن صحنه هایی که در ذهن مخاطب به یاد ماندنی است. هرچند برای زمانهایی شاهد افت ریتم هستیم اما کلیت اجرا در جهت حفظ ریتم تلاشی آگاهانه دارد. طراحی لباس و دکور ساده و کاربردی، رنگ های خنثی و استفاده به جا از تخیل تماشاچی در مشارکتی فعال موجب می شود پیراهن هایی که به دست مخاطب سپرده شده تبدیل به صحنه ‍ زیبای طناب بازی به عنوان مثالی مناسب برای تماشای تئاتری مدرن باشد. این اولین بار نیست که یک گروه تئاتر از مشهد خالق تئاتری فراموش نشدنی است. در حال حاضر تئاتر مشهد به غایت تاثیر گذار و تاریخ ساز است در تاریخ نمایشی ایران.
با آرزوی تداوم
آران قادرپور از اعضای انجمن منتقدان و نویسندگان خانه تئاتر ایران
محمد فروزنده این را خواند
درود به شما
سپاس از همراهیتون 💙🙏
۲۴ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پیوتر اوهه
نمایشی به کارگردانی فارس باقری است که در سالن چهارسو تئاتر شهر اجرا می رود . تماشای این نمایش تخیل تماشاگر تئاتری را به گونه ای فعال می کند که پس از اتمام آن با جزئیات بیشتری به صحنه ها ، داستان نمایش ، بازی ها بیندیشد . پیوتر اوهه اتفاق خوشایند تئاتری است بر صحنه که بدون اغراق و پیچیده گویی برای ۹۰ دقیقه شما را به هنر نمایش متصل می کند.
آران قادرپور
عضو انجمن منتقدان و نویسندگان خانه تئاتر
آران قادرپور
پلیکانها و زاینده رود پرآب
نصفه شبی نمایشی به نویسندگی کامران شهلایی و کارگردانی مشترک نویسنده و محمد لارتی است که تنها اجرای پایانی آن در روز شنبه 28 خرداد به روی صحنه سالن پردیس شهرزاد خواهد بود .
به نقل از ام.اچ. ابرامز ژانر کمدی در درام تقسیم بندی های متنوعی دارد. به عنوان مثال جرج مردیت در مقاله کلاسیک خود با عنوان ایده کمدی در1877 یا خنده هوشمندانه کمدی را به دو دسته کمدی سطح بالا و کمدی سطح پایین تقسیم می کند. یکی از نمونه هایی که برای کمدی سطح بالا آورده است نمایشنامه هیاهوی بسیار برای هیچ اثر شکسپیر است که بندیک و بئاتریس شوخی های کلامی هوشمندانه ای دارند. نمایشنامه نویسانی چون ویلیام کانگریو، اسکار وایلد، جرج برنارد شاو، تام استوپارد و نیل سایمون آثار قابل توجهی را در این زمینه خلق کرده اند.
نمایش نصفه شبی ترکیبی از کمدی کلامی و موقعیت است که بازی های کلامی وزن سنگین تری دارند. بکارگیری تکنیک های مختلف زبانشناسی در ایجاد طنز کلامی کمدی: تضاد، ابهام، اغراق، تمثیل و ترکیب آنها با یکدیگر فضایی مفرح و آرامش بخش برای تماشاچی ایجاد می کند و در عین سرگرمی و خنداندن او به یک موضوع جدی اشاره دارد. موضوعی که از یک خبر مستند در چند سال گذشته متبلور شده است. استادهای مجرد دانشگاه فرصت محدودی دارند تا برای ارتقا درجه استادی شان متاهل ... دیدن ادامه ›› شوند و حالا رامین ناصر نصیر به ایفای نقش استادی می پردازد که در چهل و پنج سالگی اش به ناچار با این چالش واقعی رودر رو می شود. موضوع اصلی نمایش در همان ابتدا وقتی تلفن خانه استاد نصفه شبی زنگ می زند و او با دکتر رحیمی همکار دانشکده وارد مکالمه می شود خیلی سریع لو می رود. هرچند که گویی دغدغه نویسنده نه تنها برملا شدن قصه اصلی نیست بلکه بار اصلی قصه به روی تحول دراماتیک دو شخصیت اصلی نمایش و چگونگی تغییرات آنهاست و تماشاچی به راحتی این گره گشایی را در آغاز می پذیرد. لیدا شریفی از دانشجویان استاد است که به دنبال ناپدید شدن احسان همکلاسی اش به خانه استاد فرهیخته و آداب دان راه پیدا می کند. لیدا مغموم و گریان از ارتباط شکست خورده ای است که نه تنها به ازدواج منتهی نشده بلکه تنها امید عشق را از او ربوده است. او نماینده قشر دانشجویانی است که سخت نمی گیرند و با اتفاقات روزمره زمانه به خوبی همراه شده اند. در اوج اندوه حواسش پی پیام گذاشتن در صفحه اینستاگرام است و آینده نگری اش به ضبط فیلم از عاشقانه گفتن های استاد خلاصه می شود تا بعدها برای امنیت رابطه اش کاری کرده باشد. تقابل دو نسل با ارزش های متفاوت از طریق همین دیالوگهای کلامی به خوبی بین استاد و لیدا شکل می گیرد. نه لیدا آن قدر به قول خودش احمق و گاو است که متوجه فرصت طلبی استاد نشود و نه استاد آن قدر ساده لوح و یک بعدی که فرصت را از دست بدهد، هر چند که این رابطه دو نفره به عمد ایجاد شود و ایده آل هیچ یک نباشد. از ابتدای ورود لیدا به خانه استاد اصرار او برای یافتن عشقش احسان و انکار استاد در بی خبری از احسان رفته رفته منجر به ایجاد موقعیتی جدید می شود. استاد تنهاست و نیاز به همراهی دارد. لیدا سرخورده از شکست های عاطفی اما همچنان سرپا و امیدوار است. حتی تلاشهای مکرر او برای خودکشی و پرت کردن خودش از طبقه هفتم خانه استاد موجب برانگیختن حس ترحم و ترس در تماشاچی نمی شود چون هر لحظه منتظر است دستی او را نجات بدهد. در فضای پر تنش و چالش روزگار کنونی تماشای سرگرم کننده یک کمدی جدی و خوب به خوبی می تواند نقش comic Relief یا همان نفسی از سر آسودگی کشیدن را برای تماشاچی دغدغه مند و مضطرب و گاه مستاصل این روزها ایفا کند. احترام به مرز ظریفی که میان اتفاق کمیک و به سمت لودگی نرفتن و تکرارهای خوشایند لحظه ای و سطحی تماشاچی است کار آسانی نیست. خصوصا در روزهایی که صندلی های تئاتر ما نیاز به تماشاچی ثابت و گروه های نمایشی ما نیاز به دیده شدن تلاش و زحمات شرافتمندانه پشت سر گذرانده هر اثری دارند. اما گمان می کنم هوشیاری و خردمندی چنین گروه هایی آن قدر دقیق هست که در دام رضایت و جلب توجه آنی مخاطب نیفتد و با یافتن راه حل های مدبرانه از آن بگریزد.
بازی روان و صادقانه رامین ناصر نصیر و تلاش لیدا برای ساختن شخصیتی باورپذیر و ملموس نشان می دهد کارگردان های اثر آنجا که نیاز به اعتماد بوده است فضا را برای بازیگران مهیا ساخته اند. بدون شک مترجم خوب آثار کمدی نویس آمریکایی معاصر نیل سایمون شناخت دقیقی از بازی در چنین نقش هایی دارد و نویسنده اثر نمایشی نصفه شبی کامران شهلایی بدون شعارزدگی و اغراق های بیهوده از پس نوشتن متنی که شناخت درست و دقیقی از روابط بینامتنی ان دارد برآمده است. در نهایت نصفه شبی نمایشی باور پذیر و ملموس و به جا ست که خطاهای کوچک دراماتیک آن قابل چشم پوشی است.
منتشر شده در سایت honaronline در 22 خرداد 1401
با توجه به اینکه اجراهای این نمایش تموم نشده بهتره گزینه افشا رو فعال کنید
۲۴ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید