«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
متاسفانه نتونستم با کار ارتباط برقرار کنم،انگار تلفیق کالیگولا و ریچارد سوم روی کاغذ ایده جذابی بود ولی اجرا کسالت بار شده بود و به نقاط اوج و فرود کالیگولا عمیقا پرداخته نشده بود...
خسته نباشید.
نور،لباس،موسیقی،تغییر در نحوه چینش صندلی های به شکل کندوهای آپارتمان نما از نقاط قوت کار بودند،بازیگران هم همگی سطح قابل قبولی داشتند و اینکه پوسترتون چقدر خوشگل بود!!!
خسته نباشید.
ممنون از پاسخ تان اما شروع نمایش میبایست ۱۸:۳۰ باشد و نه ورود 😊
درست میفرمایید. ما به همراه تیم محترم مجموعه لبخند، در طول اجراها همواره تلاش کردهایم با همکاری تماشاگران، هر روز رأس ساعت ۱۸:۲۰ الی ۱۸:۲۵ ورود تماشاگران را انجام دهیم و بین ساعت ۱۸:۳۰ تا ۱۸:۳۵ اجرا را آغاز کنیم. خوشبختانه اکثر شبها نیز بر همین منوال سپری شده.
ما هم علاقهای به شروع دیرتر از این بازه زمانی نداریم، چرا که پس از پایان اجرا، باید بلافاصله دکور را جمعآوری کنیم و سالن را در اختیار گروه بعدی قرار بدیم. در صورتی که اجرای ما دیرتر آغاز بشه، فشار زیادی به گروه ما وارد میشه.
با این حال، گاهی اوقات، همانند شرایط جوی روز گذشته، تعداد زیادی از تماشاگران رأس ساعت مقرر حضور پیدا نمیکنند و به ناچار برخلاف میل ما، شروع اجرا به تأخیر میافته.
از بابت تأخیری که پیش آمد صمیمانه عذرخواهی میکنم.
قطعا حق با شماست و از این بابت بسیار متأسفم.
درست میفرمایید. ما به همراه تیم محترم مجموعه لبخند، در طول اجراها همواره تلاش کردهایم با همکاری تماشاگران، هر روز رأس ساعت ۱۸:۲۰ الی ۱۸:۲۵ ورود تماشاگران را انجام دهیم و بین ساعت ۱۸:۳۰ تا ۱۸:۳۵ ...
چقدر باحال بود و چقدر خودشون ذوقش کار قشنگشون رو داشتن،انگار با برق چشم هاشون تورو صدا میزدن که بیا کارمون رو ببین =)
فقط پیشنهادم اینه پشت سر آکتور به جای آکسسوار از پرده سیاه رنگ استفاده بشه
برای من شخصاً دیدن اون آکسسوار جالب و لذتبخش بود، نشانهٔ اینکه تو این فضای یک در یک ۳۰ تا نمایش مختلف اجرا میشه. و یه جور احساس خودمانیتر بهم میداد.
ولی پیشنهاد شما، هم خیلی خوبه، هم به حرفهایتر شدن کار کمک میکنه.
برای من شخصاً دیدن اون آکسسوار جالب و لذتبخش بود، نشانهٔ اینکه تو این فضای یک در یک ۳۰ تا نمایش مختلف اجرا میشه. و یه جور احساس خودمانیتر بهم میداد.
ولی پیشنهاد شما، هم خیلی خوبه، هم به حرفهایتر ...
دقیقا فضا رو صمیمی تر میکنه،به این خاطر گفتم که چون تایم کار نهایتا دو دقیقه هست اونطوری میشه کاملا روی آکتور تمرکز کرد،ولی در هر صورت خیلی خوب بودن
خوشحالم که بالاخره در سومین دوره اجرای پس از تونستم ببینمتون
آقای کوهی پیرو صحبت های امشبتون خواستم بگم شما کارتون درسته🙌همینطور ادامه بدید..
خانم وجدانی دستمریزاد،فقط متاسفانه اوایل نمایش تغییر لحن محسوسی بین مادر و پزشک دیده نمیشد..
طراحی نور و بازی بازیگران نسبتا خوب بود و باز هم بازی بهروز پناهنده درست و به اندازه. متاسفانه متن صرفا اطلاعاتی در حد ویکی پدیا در اختیار مخاطب میگذاشت و درنتیجه نویسنده برای کسل کننده نشدن کار از شوخی های جنسی و کلامی در بیمزه ترین و ابتدایی ترین حالت ممکن استفاده کرده بود.
پ.ن.خانومی که دیشب در سالن سمندریان ردیف اول حین اجرا با تلفن همراهت حرف میزدی،اگر این پیام رو میبینی لطفا یکم خجالت بکش!
دیشب در جشنواره شاهد این اجرا بودم،فکر میکنم بازیگر نقش خانم عوض شده بودند که متاسفانه بازیشون زیاد قوی نبود ، نور هماهنگی لازم رو نداشت و راستش شیوه روایت داستان رو دوست نداشتم،بازیگران پنهان حضور جذابی داشتند و طراحی صحنه بدیع و تازه بود و موسیقی زنده هم جزء نقاط قوت کار محسوب میشد.
مسئولین محترم تئاتر شهر،ورود کودکی اونقدر کم سن به سالن نمایش که وسط اجرا از خواب بپره و گریه کنه و همچنان هم داخل سالن بمونه اصلا قابل توجیه نیست
با احترام
چینش صحنه ها به خوبی انجام نشده بود،نور و موسیقی هم تقریبا خوب بود ولی قطعا نقطه اتصال بین اجرا و تماشاچیان فقط و فقط بازی پرقدرت و پویای بازیگران قَدَرِش بود..