«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
درود
همان نیم ساعت آغاز این اجرا به ترک سالن فکر کردم. شاید اگر آقای تفتی که الحق و انصاف قصه گویی چیره دست هستند این اجرا را در برنامه TedTalk انجام داده بود می توانست سخنرانی انگیزشی درجه یکی باشد اما نمایش یا به قول خودشان روایت موسیقی چیزی به مخاطب نمی افزاید. در ادامه هر چه گشتم بین این سخنرانی و اشعار سعدی ارتباطی نیافتم مگر فریب مخاطب که اگر این نبود آقای تفتی وقتی دم از سعدی می زنند نمی گفتند رفتم به chapter بعدی زندگی مگر اینکه در ادامه این نمایش خودشیفتگی بخواهند از کلام بیگانه برای نمایش فرهیختگی استفاده کنند. ما آنجا نشسته بودیم تا آقای تفتی ما را مجاب کند که دوستش داشته باشیم.ایشان همچنان مهرطلب مانده اند.
بماند که ارتباط اشعار سعدی را با رقص سماع هم نمی فهمم که این رقص همواره مرتبط با اشعار مولانا بوده، هر چند که از ارزش رقص سماع گران حرفه ای کم نمی کند و این را از ارتباط تماشاچی پس از هر اجرای آنها دیدم.
سیستم صوتی سالن به شدت افتضاح بود طوری که مشخص نبود که خواننده چه می خواند و اگر نوشتار اشعار در ویدیو وال پشت سرشان دیده نمی شد که دیگر هیچ.
پیشنهاد می کنم جناب تفتی این سخنرانی بی غلط و مسلط خود را در فضای دیگری به اجرا بنشینند و این لحاف وصله پینه را از سر تیاتر ایران جمع کنند.
اگر می خواهید کمی بخندید تماشای این نمایش را از دست ندهید. بازیگران خوب در کنار هم و بازی درخشان محمد عسگری را ببینید و کیف کنید
خیلی از ما، برای همیشه به بند نافمان وصل میمانیم و فقط به اندازه طولِ همین بند ناف جهان را تجربه میکنیم و تمام عمر، در یک دایره به دور خود میچرخیم و هربار که قصد بریدن از ان را داریم، می ترسیم. چون ترس از پشت سر گذاشتن مرزها و کشف دنیاهای جدید، بدون اتصال به سر دیگر بند ناف ما را متوقف می کند. مدام صدایی ما را به برگشتن به دایره امن و متصل به مادر وا می دارد. هر چقدر بیشتر بترسیم این صدا بلندتر در گوشمان تکرار می شود. این جاست که میایستیم و قدم از قدم برنمیداریم، اما قانون جهان این است؛ بهترین چیزها همیشه در دسترس نیستند و بهترین چیزها همیشه پایدار نخواهند بود.
نمایش مامان ما را در مواجهه با این اتصال و عبور از آن قرار می دهد. الهام سلج محمودی کارگردان خلاق این نمایش به ما می گوید که دیر یا زود ان بند تعلق پاره خواهد شد و ما اگر خودمان را برای روز مبادا آماده نکرده باشیم، از دست خواهیم رفت.
تماشای این اثر خوب را به تمام دوستداران نمایش عروسکی توصیه می کنم.
از تمامی اعضای گروه نمایش شفیره و به ویژه کارگردان خلاق آن بسیار ممنونم. مدتها بود که تیاتری به معنای واقعی تیاتر ندیده بودم. خلق تصاویر درخشان و اقتباسی به این خاصی از مده آ . چه پرفورمنسی و چه نبوغی در طراحی صحنه . چقدر ماسکها و عروسکها عالی بود . احساس می کردم جادو شدم. دلم نمی خواست تمام شود و نشد هنوز در من ادامه دارد
باز هم ممنون. دستمریزاد