خیلی از ما، برای همیشه به بند نافمان وصل میمانیم و فقط به اندازه طولِ همین بند ناف جهان را تجربه میکنیم و تمام عمر، در یک دایره به دور خود میچرخیم و هربار که قصد بریدن از ان را داریم، می ترسیم. چون ترس از پشت سر گذاشتن مرزها و کشف دنیاهای جدید، بدون اتصال به سر دیگر بند ناف ما را متوقف می کند. مدام صدایی ما را به برگشتن به دایره امن و متصل به مادر وا می دارد. هر چقدر بیشتر بترسیم این صدا بلندتر در گوشمان تکرار می شود. این جاست که میایستیم و قدم از قدم برنمیداریم، اما قانون جهان این است؛ بهترین چیزها همیشه در دسترس نیستند و بهترین چیزها همیشه پایدار نخواهند بود.
نمایش مامان ما را در مواجهه با این اتصال و عبور از آن قرار می دهد. الهام سلج محمودی کارگردان خلاق این نمایش به ما می گوید که دیر یا زود ان بند تعلق پاره خواهد شد و ما اگر خودمان را برای روز مبادا آماده نکرده باشیم، از دست خواهیم رفت.
تماشای این اثر خوب را به تمام دوستداران نمایش عروسکی توصیه می کنم.