در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | احسان شریعتی راد
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:14:49
 

مشاور و مدرس توسعه فردی

 ۲۰ مهر ۱۳۷۳
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
برای من، “این زندگی مال کیه؟” نمایشی بود درباره لحظه‌هایی که در آن، انسان با تمام ناتوانی‌اش، ناچار است تصمیم‌های بزرگ بگیرد.
نمایشی درباره مرزهای اختیار، شأن انسان، و انتخاب‌های ناممکن در شرایطی که هر مسیر به‌نوعی باختن است — اما نوع باختن، شکل انسانیت ما را می‌سازد.

بازی‌ها به‌ویژه در صحنه‌ی قضاوت، با نوعی سادگی و بی‌ادعایی اجرا شد که درست به هدف می‌خورد. نه بازی اغراق‌شده بود و نه ساختگی؛ و همین باعث شد بیشتر از آنکه نمایشی ببینم، انسانی را ببینم که مثل من است، با تردید، درد، و پرسش.

نور، دکور و موسیقی، اگرچه بی‌نقص نبودند، اما مانع تجربه نشدند. مهم‌تر از همه، نمایشی بود که مرا پس از پایان، رها نکرد. با من آمد. در مسیر بازگشت، در ذهن، و حتی در خواب. این ویژگی، برای من، معیار یک تئاتر ماندگار است.

اگر بخواهم آن را به یک واژه خلاصه کنم: «ضرورت».

این نمایش برای من، ضرورت داشت.
نمایش «هم این / هم آن» با بازی درخشان و حضور مسلط گلاب آدینه، اثری است که تلاش می‌کند تضادهای درونی و پیچیدگی‌های روانی شخصیت‌های زن را در قالبی مینیمال و فرمال به نمایش بگذارد. نمایش در نهایت قصد دارد این پیام را منتقل کند که «هم این لازم است و هم آن» — یعنی پذیرش تضادها و چندگانگی‌های وجودی انسان، به ویژه در بستر زنانه.

حضور گلاب آدینه، با سابقه و عمقی که در بازیگری دارد، نقطه‌ی قوت بی‌چون و چرای اجراست. تسلط او بر نقش و نحوه‌ی بیان احساسات در سکوت‌ها و کلمات کوتاه، فضای صحنه را زنده و پرانرژی نگه می‌دارد. اما به رغم این درخشش فردی، نمایش در برخی مقاطع از ناهماهنگی ریتم رنج می‌برد؛ میزانسن‌ها گاه کند و گاه ناگهانی شتاب‌زده‌اند و این باعث می‌شود تماشاگر از درون درام فاصله بگیرد.

متن اثر، با وجود دغدغه‌ی قابل احترامش درباره‌ی روانشناسی و تضادهای زنانه، در بعضی لحظات به سمت شعاری شدن کشیده شده است و دیالوگ‌ها گاهی حالت تصنعی می‌یابند که این لطمه‌ای جدی به اعتبار روایت وارد می‌کند. گره‌افکنی‌های دراماتیک آن‌طور که باید عمق پیدا نمی‌کنند و شخصیت‌ها به سمت تیپ‌های کلیشه‌ای نزدیک می‌شوند.

از منظر طراحی صحنه و نورپردازی، اجرای مینیمال توانسته حس فضا و تنش‌های درونی را منتقل کند، اما نبود جزئیات و استفاده محدود از ... دیدن ادامه ›› امکانات صحنه، فرصت ایجاد فضایی غنی‌تر و پیچیده‌تر را از نمایش گرفته است.

در کل، «هم این / هم آن» نمایشی است جسور و قابل توجه که با حضور گلاب آدینه امید به پیشرفت و رشد بیشتر در اجراهای بعدی دارد. این اثر گامی مهم در تلاش برای پرداختن به روان و هویت زنانه در تئاتر امروز ایران است، هر چند که هنوز نیازمند پالایش متن و انسجام اجرایی است تا از سطح کلیشه و شعار فراتر رود و تأثیر عمیق‌تری بر مخاطب بگذارد.

این نمایش اگرچه در مسیر دشوار و پیچیده‌ی طرح موضوعات روان‌شناسانه و زنانه موفقیت‌هایی دارد، اما برای رسیدن به جایگاه اثرگذاری که شایسته آن است، باید در انسجام اجرا، ریتم و عمق پرداخت شخصیت‌ها تجدیدنظر کند. حضور گلاب آدینه به عنوان نقطه قوتی بی‌بدیل، امید را برای بهتر شدن نمایش در اجراهای آتی زنده نگه می‌دارد.

سیزدهم مرداد ۱۴۰۴
محمد فروزنده، امیر مسعود و مجید محبی این را خواندند
مهدیه سلیمانی، شبیر و Hemad Radipour این را دوست دارند
بسیار خوشبختم که تماشاگران فهیمی چون شما داریم .
ابتدا فکر کردم تماشاگری سخت گیر و نکته بین‌چون شما با نمایش‌های دیگر چه می‌کند و وای به حال آنها ، به همین خاطر برخی نظراتتان در مورد نمایش‌های دیگر را هم مطالعه کردم متوجه شدم که هر نمایشی را با خودش و سطح خودش می‌سنجید که بسیار زیباست .
فقط یک خواهش دارم : "به نظرم" ، لطفا کلمات "باید" تان را در نقد ها و نظراتتون به "به نظرم" تغییر دهید . "باید" در شکل میزانسن و یا مواردی که شما فرمودید جایگاهی ندارند ،
بسیار از شما سپاسگذارم
۱۵ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در «شب امتحان»، با یک صحنه‌آراییِ کاملاً آشنا و روزمره طرفیم: خانه‌ای دانشجویی در زمستان ۱۳۷۵، یک تلویزیون CRT روشن، کمد لباس دم در، یک بخاری، یک پتو و دو سه مهمان ناخوانده. همه‌چیز در ظاهر ساده‌ است؛ اما این سادگی، درست جایی ست که پیچیدگی ساختاری اثر شروع می‌شود.

کارگردان در ظاهر مشغول ساخت یک خاطره است، ولی در بطن، دارد بازسازی نوعی از وضعیت روانی یک نسل را نمایش می‌دهد: نسلی که هم با ترس امتحان و آینده دست‌وپنجه نرم می‌کرد، هم با آشفتگی هویت، فشار اجتماعی، بحران اعتماد و فرسودگی جمعی.

در اینجا امتحان، صرفاً یک آزمون درسی نیست؛ بلکه استعاره‌ای‌ست از ارزیابی عمومی زیست اجتماعی یک نسل. این اجرا به‌خوبی نشان می‌دهد چطور “ترس از مردود شدن” در ذهن جوان ایرانی دهه ۷۰، فراتر از دانشگاه، در ابعاد شخصی، خانوادگی و طبقاتی هم ... دیدن ادامه ›› گسترش دارد.

نمایشنامه از تکنیک‌های کلاسیک داستان‌گویی پیروی می‌کند، اما در طراحی لحظات، از «جزئیات واقعی» استفاده می‌کند که تجربه‌ی زیسته‌ی تماشاگر ایرانی را زنده می‌کند؛ از تلویزیونی که به‌درستی تصویر دارد تا دیالوگ‌هایی که نه تصنعی‌اند و نه سطحی.

میزانسن‌های دقیق، میزان کنترل بازیگرها بر فضا و تنفس موقعیتی در دیالوگ‌ها نشان می‌دهد کارگردان از تئاتر صرفاً به‌عنوان “نمایش کلامی” استفاده نکرده. بازی کیسان دیباج و دارا حیایی انسجام خوبی داشت؛ جایی که اغلب تئاترهای اجتماعی یا شل می‌شوند یا تبدیل به فریادهای کلیشه‌ای، این اجرا فرم نگه‌داشته است.

ریتم در پرده اول کند است؛ نه به معنای تأمل، بلکه به شکل توقف بی‌دلیل در اکشن‌های غیرپیش‌برنده. تماشاگر در نیم‌ساعت اول بیشتر منتظر می‌ماند تا همراه شود. این وقفه، هرچند ممکن است عامدانه برای جا انداختن فضا طراحی شده باشد، اما دراماتورژی آن را توجیه نمی‌کند.

بخشی از قدرت نمایش، در حس نوستالژیکی آن است، ولی همین نکته می‌تواند پاشنه‌ی آشیل آن هم باشد. جایی که انتظار داریم شخصیت‌ها دچار تنش درونی شوند، صرفاً مشغول بازتولید خاطره‌اند. نمایش گاه به‌جای «پیش بردن»، درگیر «یادآوری» می‌شود.

در برخی لحظات، طنز موقعیت بر درام غلبه می‌کند و تناسب تماتیک بهم می‌ریزد. در تئاتر اجتماعی، اگر طنز به‌درستی مدیریت نشود، مخاطب را از جدیت مسئله دور می‌کند. در «شب امتحان»، چند صحنه دچار این سرخوردگی موقتی هستند.

«شب امتحان» نه‌فقط یک تئاتر با استانداردهای فنی خوب است، بلکه نوعی سند اجتماعی زنده است از دورانی که هنوز فراموش نشده — ولی بازتعریف هم نشده. اثر، از دلِ خانه‌ای ساده، به سراغ زیست سیاسی/اجتماعی یک نسل می‌رود. نمایشی که در لحظاتش، هم لبخند است، هم سکوت، هم فشار، هم رهایی.
L.HJ، فرید توکلی، شیما جعفرزاده و امیر مسعود این را خواندند
هاله این را دوست دارد
ممنون که نمایش مارو با دقت و حوصله تماشا کردین🙏🏻
۱۰ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
«روزهای بی‌باران» پتانسیل بالایی برای تبدیل‌شدن به اثری ماندگار در تئاتر مینیمال معاصر دارد، اما برای تحقق این امر، نیازمند بازنگری در منطق درام‌پردازی و طراحی کنش‌های بینابینی است.

افزودن تنش‌های ظریف روانی بین نقش‌ها، حتی در دل سادگی اجرا، می‌تواند ضرباهنگ روایت را زنده‌تر و پیوسته‌تر کند.

این نمایش، بیش از آن‌که روایتگر قصه‌ای خاص باشد، پژواکی‌ست از فریادهای بی‌صدا درون ما؛ و همین ویژگی‌ست که آن را ارزشمند ... دیدن ادامه ›› می‌سازد.


اما در جهانی که روایت، باید دراماتورژیک و ساخت‌یافته باشد تا مخاطب امروز را تا انتها با خود ببرد، پالایش ساختار دراماتیک و انسجام موقعیتی امری ضروری‌ست
احسان شریعتی راد (ehsanrad)
درباره نمایش باخ i
«باخ» نمایشی است که جسارتش را باید ستود. چه در فرم، چه در روایت، چه در نسبتش با موسیقی. بهزاد عبدی در اولین تجربه‌ی کارگردانی تئاتر، سعی کرده اجرایی بسازد که نه فقط دیده، بلکه «شنیده» شود—و این، در تئاتر ما، هنوز جسورانه است.

نقاط قوت نمایش به‌وضوح قابل اشاره‌اند:
استفاده از موسیقی (و نه صرفاً پخش آن) به‌مثابه‌ی یک عنصر روایی و حتی یک کاراکتر مستقل، حرکتی آگاهانه و پخته‌ست. دکور سرد، مینیمال، و محدودشده‌ی عمارت نوفل‌لوشاتو، در خدمت فضای ذهنی اثر قرار گرفته و در خیلی از صحنه‌ها به جایگاه نمادین می‌رسد.
بازی بهناز نادری در نقش فروغ، چه از نظر بیان فیزیکی و چه صدادهی، در لحظاتی به آستانه‌ی درخشش می‌رسد. جنس بدن و ریتمش، به‌ویژه در صحنه‌های تنهایی، از یک آگاهی بدنی خوب ... دیدن ادامه ›› خبر می‌دهد.

اما نقاط ضعف هم قابل چشم‌پوشی نیستند.
ریتم کلی نمایش، به‌ویژه در نیمه‌ی دوم، دچار افت می‌شود. بعضی دیالوگ‌ها بیش از حد اگزجره‌اند و به جای تعمیق، تأثیر احساسی را خنثی می‌کنند. گاه، حضور موسیقی آن‌قدر غالب می‌شود که دیالوگ‌ها از شنیده‌شدن بازمی‌مانند. و از همه مهم‌تر: مخاطب عام در این اجرا جایی ندارد.
اثر بیش از آن‌که درگیر «تماشا» باشد، درگیر «تجربه»‌ست—و برای تجربه کردنش، باید از قبل با جهان ذهنی عبدی آشنا باشی. تماشاگر ناآشنا یا بی‌صبر، به‌راحتی پس زده می‌شود.

در نهایت؟
«باخ» نمایشی است که نمی‌خواهد همه را راضی کند، و همین یکی از ارزش‌هایش است. اگر به دنبال نمایش‌نامه‌ کلاسیک، خط داستانی مشخص، یا سرگرمی ساده هستی، این کار انتخاب مناسبی برای تو نیست.
اما اگر آماده‌ای با نمایش بجنگی، کلنجار بروی، جاهایی نفهمی، جاهایی عمیقاً لمس شوی و در آخر ساکت و مکث‌دار سالن را ترک کنی—«باخ» تئاتری‌ست که می‌ارزد. حتی اگر کامل نباشد، تلاشی صادقانه برای شکل‌دادن به یک تجربه‌ی آوانگارد در تئاتر معاصر ایران است.
حسین چیانی و ساحله این را خواندند
Behzad Abdi و بهناز نادری این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش «گزارش به آکادمی» نماینده‌ای است از قدرت مطلق بیان مونولوگ در تئاتر. فرم اجرا و بازی آییش هرچند ساده است، اما اصالت و عمق متن را به سادگی قابل‌لمس می‌کند. متن کافکا در این اجرا رهایی یافته و تبدیل به یک عنصر تأمل‌زا شده است؛ اما این تمام ماجرا نیست.
• فرم ** مینیمالیستی** بدون طراحی بصری کافی گاهی به سادگی تبدیل می‌شود و آن «نیروی ساکت» را به ضعف بدل می‌کند.
• سالن نامناسب و طراحی فیزیکی فضا باعث حواس‌پرتی شده؛ همان «لحظه انفصال» که برخی به آن اشاره کردند در تجربه اجرایی به‌وجود آمد.
• اما: اگر عملکرد آئیش و انتخاب متمرکز طهماسبی برای حذف میزانسن‌های اضافی را تبدیل به یک استراتژی خوانش کنیم، آن‌گاه این انتخاب قابل دفاع و حتی هوشمندانه است—مشروط به اینکه سالن این تعهد را پاسخگو باشد.

📌 جمع‌بندی:
این اجرا، اگر در خود متن و بازی خلاصه می‌شد، یک تجربه‌ی درخشان می‌بود؛ اما به دلیل ضعف در طراحی محیط اجرایی (سالن، نور، صحنه)، آن‌قدر که شایسته است درک نشد. ارزش مشاهده دارد حتماً، اما با ذهنی پرس‌وجو‌گر و توجه به محدودیت‌های محیط اجرا
سارا، حسین چیانی و نیلوفر این را خواندند
پوریا این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یک برش واقعی از روزمرگی های زندگی



پیشنهاد میشه گرچه پایانش سلیقه من نبود 👌🏻
سپاس🙏✨
۲۲ اسفند ۱۴۰۳
سلام میشه بگید مهمونای فردا از بازیگرا کیان
۲۴ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
احسان شریعتی راد (ehsanrad)
درباره کنسرت-نمایش ژِن زامبی i
تبریک به حامد رحیمی نصر گرامی برای اجرای موفق این اثر

نمایش ژن زامبی ؛ هم از نظر طراحی لباس ، طراحی صحنه و مهم تر از همه مضمون روی صحنه درخشید


نمایشی مفهمومی با نگاهی نوین به چند پارادوکس
کامبیز امینی و طاهر علیرمضانی این را خواندند
داوود مهرداد و درسا حکیم الهی این را دوست دارند
ایجانم
عزیز دل
قدم بر چشم ما نهادید
سبز باشید و مانا🙏
۲۳ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
احسان شریعتی راد (ehsanrad)
درباره کنسرت-نمایش بیژن و منیژه i
ز روز گذر کردن اندیشه کن
پرستیدن دادگر پیشه کن
بترس از خدا و میازار کس
ره رستگاری همین است و بس

شبی به یادماندنی با هنرنمایی هنرمندان موسیقی و تئاتر
اثری فاخر و درخور توجه رو به تماشا نشستیم

با ارزوی موفقیت های روزافزون
پیشنهاد می کنم دیدن این نمایش رو به همه دوستداران ایران عزیز
به دعوت یکی از دوستان به دیدن این نمایش نشستم

پرده های مختلف نمایش هر کدوم نقاط قوت و ضعف مربوط به خودش رو داشت ، بنظر من دو پرده اخر نمایش بهتر از بقیه بود

اگر علاقه مند به دیدن نمایشی هستد که داستان واحدی رو دنبال نمی کنه ولی مضمون ثابتی داره «پارادوکس مرگ و زندگی» ، پیشنهاد میشه دیدن این نمایش رو از دست ندید

طراحی لباس و طراحی صحنه قابل تقدیر بود
خسته نباشید به همگی عوامل نمایش 🌹


اصلا توصیه نمی کنم
یک کار سطحی و بدون فرم
بسیار لذت بردم و پیشنهاد می کنم برای دیدن این نمایش ✨🎭
ممنون از نگاهتون 🙏🎭💎👁
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
سپاس از حضورتون 🙏🎭
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عالی ✅
.
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
🔸نقد محل برگزاری:
به دلیل نرده کشی قسمتی از حریم‌ محوطه تئاتر شهر پیدا کردن قسمت ورودی شاید برای بار اول زمان بر و‌سخت باشد ، به همین دلیل پیشنهاد می کنم حتما ۱۵ دقیقه زودتر از اغاز اجرا در سالن چهارسو حضور داشته باشید

🔸نقد شکلی تئاتر:
از نظر طراحی لباس ، طراحی صحنه و نورپردازی همه چیز متناسب با مضمون نمایش بود و از همه مهم تر موسیقی متن قبل از اغاز نمایش و در حین نمایش کاملا با فضای اجرا هم خوانی داشت و به درستی انتخاب شده بود

🔸نقد محتوای تئاتر :
موضوع اصلی نمایش در خصوص یکی از چالش های همیشگی زندگی انسان یعنی مواجه با مرگ هست . اما این بار نه مواجهی تصادفی بلکه ... دیدن ادامه ›› یک رویارویی کاملا خودخواسته و داوطلبانه .

مرگ آسان، مرگ اختیاری یا هومرگی یا یوتانازی (به فرانسوی: Euthanasie، به انگلیسی: Euthanasia) که از زبان یونانی (εὐθανασία) به‌معنی «مرگِ خوب» است، در اصطلاح، شرایطی است که در آن بیمار بنا به درخواست خودش به صورت طبیعی و آرام بمیرد.

کسانی که در شرایط این نوع از مرگ قرار دارند، بیشتر افراد دارای ویژگیهای بیماران لاعلاج یا افرادی که از یک بیماری سخت روانی (اختلال افسردگی اساسی و…) رنج می‌برند و با رضایت خود، از افرادی مثل پزشکان معالج یا پرستاران یا افراد خانوادهٔ خود بخواهند که به آن‌ها در مردن کمک کنند.‌در زبان فارسی به آن «مرگ شیرین»، «مرگ باوقار»، «مرگ خودخواسته»، «مرگ موقّرانه» یا «مرگ بدون بی‌حرمتی» نیز گفته شده است .
نوع پردازش به این مساله در نمایش به خوبی صورت پذیرفته بود.

🔸نقد تماشاگران:
بعضی از دوستان عزیز که همراه خودشون گل میارن تا بعد از نمایش به بازیگران و عوامل تقدیم کنند گاها انقدر صدای زرورق دور گل در زمانی که نمایش در حال اجراست رو‌ناخواسته درمیارند که هم تمرکز بازیگران به هم میخوره و هم تماشاگران
پیشنهاد می کنم در قسمتی از سالن گل ها رو‌بگذارند و اخر نمایش به دوستانشون تقدیم کنند

🔸نظر شخصی:
به همه بازیگران و تیم اجرا خدا قوت عرض می کنم
بازی علی خازنی رو خیلی دوست داشتم
تسلط بازی ایشون رو‌قبلا در نمایش های رو‌حوضی مثل مبارک هم دیده بودم اما در این نمایش سبک دیگه ای از اجرا رو‌ دیدم و به ایشون به خاطر توانمندی و تسلط ایشون در بازی های مختلف تبریک میگم

🔶جمع‌بندی:
در مجموع نمره ۱۰۰ از ۱۰۰ را مناسب می‌دانم و به دیگران توصیه می‌کنم
سلام. یک سوال از حضورتان داشتم. با نگاهی به نظرات و امتیازاتی که به نمایشهاداده اید، برایم این سوال بوجود آمد که چطور ممکنه نمایشی که به نوشته خودتان: خوب/عالی/خیلی عالی/سلیقه من نبود و … همگی امتیاز ۵ از شما بگیرند. به نظرتان عادلانه ست؟ ممنون میشوم اگر تمایل داشتید توضیح بدید
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ضمن خسته نباشید به کارگردان محترم و گروه نمایش مظنونین معمولی
نمایش بسیار زیبایی بود
بازی های روان و لحظه های خنده دار ✅
بازی خانم سپیده پهلوان زاده قابل ستایش و ستودنی است
دعوت می کنم برای دیدن این نمایش
با خسته نباشید به همگی عوامل
دیشب به تماشای نمایش رفتم
بازی رامتین هوشمند عزیز می تونه طبیعی تر باشه
حس تصنعی بودن به من داد
ولی در کل خوب بود
پیشنهاد می کنم
خدا قوت به گروه نمایش بی نام
همه چیز عالی ✅
گروه هنری بی نام (binamtg)
جناب شریعتی ممنون از اینکه وقت ارزشمندتو در اختیارمون قراردادی و خوشحالمون کردی🙏🏻🙏🏻
ایام به کام🌹🌹
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
احسان شریعتی راد (ehsanrad)
گروه هنری بی نام
جناب شریعتی ممنون از اینکه وقت ارزشمندتو در اختیارمون قراردادی و خوشحالمون کردی🙏🏻🙏🏻 ایام به کام🌹🌹
🙏🌹
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
احسان شریعتی راد (ehsanrad)
درباره نمایش برف i
نمایش خوب
مضمون خوب
سلیقه من نبود
دیدن نمایش در تالار وحدت حس و حال خودش رو داره
نمایش شازده کوچولو از نظر من از لحظه شروع تا پایان یکسان نبود
و رفته رفته ، هر چه به پایان نمایش نزدیک تر میشد ریتمیک تر و جذاب تر میشد ، بعضی نقش ها مث روباه بهتر می تونستند با مخاطب ارتباط بگیرند
در خصوص این که چرا دو شازده کوچولو همزمان روی صحنه بودند جای سوال هست
در خصوص اپرا ذکر شدن نمایش هم باید گفت ، نمایش موزیکال عنوان صحیح هست و نه اپرا نمایش
دیالوگ ها انگار به زور قرار بود حالت شعر دار و قافیه دار پیدا کنه
بهتر بود روایت داستانی با نثر باشه وقتی نویسنده نتونسته وزن بده به جملات
در پایان می تونم بگم احساس من این بود که نمایش گرچه به دلیل اجرا در اتمسفر تالار وحدت حس خوبی رو به مخاطب میده اما
اول از همه رده سنی ... دیدن ادامه ›› خاصی مخاطب اصلی این نمایش هستند «کودک و نوجوان» و دوم این که شاید سلیقه همه نباشه


نکته اخر
اگه این نمایش به جای تالار وحدت در یک سالن معمولی اجرا داشت
شاید بسیاری از نقاط قوت رو‌ نداشت .. چرا که هم از نظر ساختایر و هم از نظر سخت افزاری بخش اعظمی از موفقیت نمایش مربوط بخ لوکیشن اجرا بود که بخش جدا ناپذیری از هر نمایش هم هست
اما نه تا این حد که مضمون رو کاور کنه


امتیاز من به این نمایش ۷ از ۱۰ هست به دلیل علاقه به گروهی که با انرژی این نمایش رو روی صحنه بردند و طراحی لباس و طراحی صحنه خوب نمایش

خدا قوت به کارگردان و تیم اجرا
بعد از دیدن نمایش علیرضا اخوان « کارگردان اثر» جویای نظرم شد ،
گفتم برداشتی که من داشتم این بود که یک پدر دیکتاتور با رفتاری پر خشونت قصد در تفتیش عقاید و اعمال نظر شخصی خودش به دخترانش که نماد جامعه تحت فشار و مظلوم هستند به نوعی رو داره و این فشار تا حدی پیش میره که جامعه در خفقان در حال خفه شدن و نابودیه و ناگهان اشوب و بلوا از ظلم بالا میگیره و جامعه مورد ظلم بر علیه حاکمی که قبلا چه بسا دوستش داشته شروع به طغیان می کنه و اون رو به زیر می کشه ...

بعد از یک مکث از علیرضا اخوان پرسیدم تعبیر درستی از نمایش داشتم ؟!
کارگردان نمایش گفتند البته
چون در نمایش هایی مث سنتز که به نوعی نمایش مدرن به حساب میاد
بخش عمده ای از تفسیر نمایش نه به روایت داستان که به نوع نگاه و‌درک تماشاگران برمیگرده و هر تفسیری به نوعی درسته

من نمایش رو دوست داشتم ... دیدن ادامه ›› ، چون با مضمونی عمیق بود اما
با توجه به این که می دونم دیدن این نوع از نمایش ها شاید برای همه جذاب نباشه پیشنهاد می کنم اگر به دیدن نمایش های سمبلیک علاقه مند هستید حتما به دیدن این نمایش بنشینید
بازگشت اون قدرت با پیتزا رو چی تعبیر میکنید؟
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

سینما
تئاتر
گردشگری

تماس‌ها

02128422197 (دفتر مشاوره)
ehsanrad__