در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | صادق وفایی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:00:14
 

فعال هنری

 ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۸
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
صادق وفایی (channel5885)
درباره نمایش فقط خودم i
سلام و خسته نباشید. پسر پنج ساله م رو برای دیدن این کار به حوزه هنری آوردم. ممنون از کار خوبی که اجرا کردید. امیدوارم ادامه بدید و بدرخشید!
مینا بهرامی تبار (bt.miinaaphoto)
ممنون از شما.. اگر دوست داشتید نمایش ما رو به دوستان خود معرفی کنید.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
صادق وفایی (channel5885)
درباره نمایش خالی i
سلام و خسته نباشید به گروه. یک نکته خوب کار این بود که آقای تاراج متن خودش رو کارگردانی نکرد و اجازه نگاه اجرایی به متن خودش رو به یک دوست که آقای رحمتی بود، داد. کارگردان هم چون درباره محتوا دغدغه داشت، کارش رو خوب انجام داده بود. آقای تاراج از این جهت ممنون چون واقعا کار سختیه اجازه بدی دیگری متن و ایده تو رو اجرا کنه.

کار هم تاریخی بود هم مذهبی. امیدوارم گروه اجرایی به واسطه برخی ادا اصول های به ظاهر روشنفکری و اخ و پیف های بی آگاهی، از این که کارشون مذهبی خونده بشه باکی نداشته باشن. اتفاقا این نمایش نمونه خوبی برای کار مذهبی بود و به تئاتری ها می گه کار مذهبی از نظر فرم و محتوا قرار نیست همه موارد رو بکنه توی چشم مخاطب! فقط همراه من گفت چرا حاج احمد نرفت روی چارپایه بخونه؟ راستش منم دوست داشتم نره. و البته برای تعلیق حرکت خوبی بود ولی مخاطبی که حاج احمد دلجو و چارپایه خوانی هاش رو نمی شناسه، شاید باید در لحظاتی از کار و یا از طریق بروشور از نوحه معروف همه جا کربلاست همه جا نینواست، آگاه بشه. البته حواسم بود که چندثانیه از کار از بلندگو پخش شد.

این کامنت می تونه طولانی تر بشه ولی ترجیح می دم با خسته نباشید دوباره به آقایان تاراج و رحمتی و گروه اجرایی به ویژه همکلاسی عزیزم در دانشگاه ... دیدن ادامه ›› هنر، کوتاهش کنم و بگم امشب به یه دوست تئاتری دیگه تما‌شای این کار رو پیشنهاد دادم و خودم هم در اولین فرصت به مزار حاج احمد دلجو سری می زنم که مطمئنا شما در ثوابش شریک هستید.
کهبد تاراج (kahbodtaraj)
صادق جان درود
ممنونم از لطفی که داری
من چهار سال هست کارگردانی نکردم
و آخرین کار من یاماها در همین تئاترشهر قشقایی بود
به امید روزهای بهتر ❤️🎭
صادق وفایی (channel5885)
کهبد تاراج
صادق جان درود ممنونم از لطفی که داری من چهار سال هست کارگردانی نکردم و آخرین کار من یاماها در همین تئاترشهر قشقایی بود به امید روزهای بهتر ❤️🎭
سلام و ارادت دوباره. ان شالله دوباره کارگردانی کنید و ما هم به عنوان مخاطب بیاییم کارتون رو ببینیم. خسته نباشید بابت این کار و کارهای قبلی و ایشالا کارهای بعدی. بدرخشید!
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
صادق وفایی (channel5885)
درباره نمایش آوینیون i
سلام به دوستان. به خاطر امیر جوشقانی رفیقم اومدم این کار رو دیدم و خیلی راضی هستم. توی جمع بازیگرا بچه‌های دانشگاه خودمون (هنر) رو هم دیدم و خوشحالم که دارن کار می‌کنن. اجرا، عالی بود و همون دیشب که اومدم به دو نفر علاقه‌مند تئاتر پیشنهادم کردم. اما درباره متن و ایده نکته‌ای دارم.

ایده اقتباس از مکبث و ارتباطش به مراسم زار و اهل هوا در جنوب قبلا توسط ابراهیم پشت کوهی استفاده شده و طی دهه‌های گذشته آقای پشت کوهی رسما ته‌دیگ این ماجرا رو درآورده بنابراین در وهله اول وقتی چنین سوژه‌ و موضوعی رو برای کارتون در نظر گرفتید طبیعتا با این مساله مواجه بودید که باید کار جدید و قصه متفاوتی رو جلوی روی تماشاگر بذارید. خب این‌کار با قصه خود بازیگرای کار و ایده به اجرا رسوندن یه نمایش انجام شد اما ابتر موند چون در لحظات اوج کار که رسما مراسم زار بود، به‌جای همراهی شدید و تاثیرپذیری داشتم به این فکر می‌کردم که این‌نمایش برای چی اجرا می‌شه؟ آیا برای زنده نگه داشتن میراث معنوی ایرانی؟ زنده نگه داشتن مکبث و شکسپیر؟ یه اجرا درباره به اجرا بردن تئاتر و سختی‌هاش؟ در اون لحظات که گودرزی و جوشقانی و عساکره عرق می‌ریختن من اون‌قدر تحت تاثیر قرار نگرفتم چون چند صحنه پیش‌تر وقتی گودرزی سر جوشقانی رو حین تمرین فشار می‌داد و داشتن زارگیری رو تمرین می‌کردن این‌اتفاق افتاد. داشتم فکر می‌کردم این‌همه فشار و تحملش برای چی وقتی ما قبلا این رو دیدیم؟ بنابراین سوال مهمی که در پایان نمایش توی ذهنم شکل گرفت این بود که هدف از اجرای آوینیون چی بود؟ چاق و چله‌تر کردن ایده‌های ابراهیم پشت کوهی؟ یه کار جدید یا ارج‌نهادن به مراسم زار چون در اون لحظات رسما داشتید مراسم زار و جن‌گیری رو انجام می‌دادید و فکر کردم این‌کار نقیض حرف شخصیت کارگردان (گودرزی) یه. چون خودش گفت ما اینجا تیاتر انجام می‌دیم و فیگور ... دیدن ادامه ›› می‌گیریم

ایده استفاده از مدیا و به ویژه فیلمبرداری در راهروهای تیاتر شهر رو راستش در کارهای امیررضا کوهستانی دیده بودیم و به همین خاطر کمی توی ذوقم خورد اما به خوبی در بافت اجرای شما جذب شده بود.

در مجموع همون‌طور که گفتم اجرا عالی بود ولی با متن و ایده کمی مشکل داشتم و برای همه تون آرزوی موفقیت و درخشش بیشتر دارم. دمتون گرم به ویژه امیروی کلاس توصیفی تحلیلی بچه‌های فوقِ کارگردانیِ دانشگاه هنر
سلام جناب وفایی. ممنون که به تماشای اجرای ما نشستید.
درباره ایده نمایش باید عرض کنم احتمال این که یک نفر تو ایران داستانی بنویسه و یک کارگردان تو آمریکا همون داستان رو فیلم کنه، بدون اینکه از کار هم خبر داشته باشند، کم نیست. چه برسه به اینکه دو کارگردان در یک جغرافیا و در یک محیط کاری، به یک ایده مشترک فکر کنند. هر چند که ایده آوینیون مربوط به سال ها قبل تر از اجرای مشابه بوده. در هر صورت ایده تکراری نمیتونه دلیل بر کار نکردن روی اون ایده باشه.
نکته دیگه اینکه ما حرف ها و کارهای کارگردان نمایش رو تایید یا تکذیب نمی‌کنیم. احتمالا ایشون هم کارگردانی مثل همه کارگردان های دیگه است که برخی اوقات عملش در تناقض با حرفشه.
سپاس از این که خیلی دقیق و موشکافانه اجرای رو تماشا کردید🍀🍀
۰۲ مهر ۱۴۰۲
صادق وفایی (channel5885)
ابوالفضل قاضی
سلام جناب وفایی. ممنون که به تماشای اجرای ما نشستید. درباره ایده نمایش باید عرض کنم احتمال این که یک نفر تو ایران داستانی بنویسه و یک کارگردان تو آمریکا همون داستان رو فیلم کنه، بدون اینکه از ...
خسته نباشید. در ادامه صحبت هامون خودم روی دوتا از متن های شکسپیر کار اقتباس رو انجام دادم که یکی شون مکبثه. با یکی از سالن دارها که درباره اجرا در اون سالن صحبت می کردم گفت آقا اقتباس رو فعلا رها کن و متن تالیفی درباره مولفه های فرهنگی خودمون بیار. / این رو گفتم تا کمی معاشرت کنیم و کمی درد دل هم کرده باشم وگرنه کارتون عالی بود و در کامنت قبلی درباره ش بحث کردم. منظورم از این کامنت ادامه دادن قبلیه نبود. در هر صورت متن و ایده شما از صفر تا اون نقطه ای که توی اجرا دیدم خیلی زحمت و تلاش برده. پس بازم می گم خسته نباشید و دمتون گرم
۰۲ مهر ۱۴۰۲
صادق وفایی
خسته نباشید. در ادامه صحبت هامون خودم روی دوتا از متن های شکسپیر کار اقتباس رو انجام دادم که یکی شون مکبثه. با یکی از سالن دارها که درباره اجرا در اون سالن صحبت می کردم گفت آقا اقتباس رو فعلا ...
حرف های و بحث های ما نهایتا درد و دلی بیش نیست. البته که من با عزیز سالن دار مخالفم و قاطعانه میتونم بگم بهترین آثار نمایشی ما اقتباسی از آثار ادبی بوده و البته کیفیت اقتباس هم در کیفیت اجرا تاثیر داره. دم شما گرم. ایشالا این مکالمه به زودی برعکس اتفاق بیفته🍀🍀
۰۳ مهر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
صادق وفایی (channel5885)
درباره نمایش بَغَل i
تنها نکته مثبت کار زحمت بازیگرها بود. درباره کار قبلی آقای تاراج گفته بودم این ساختار مونولوگ محور و در آخر برقراری اتصال بین شون کم کم جواب نمی ده. متن برای آقای تاراج بود و ای کاش این متن شون که ضعیف تر از متن های دیگه شون بود حداقل توسط خودشون کارگردانی میشد. طراحی و کارگردانی کار خوب نبود. «خسته نباشید» اصلی رو باید به بازیگرا و گروه موسیقی گفت. البته بی رحم نیستم. به کارگردان هم خسته نباشید می گم ولی، هم متن هم کارگردانی خیلی باگ داشت. مجالی اگر بود میشه مفصل بحث کرد.
کهبد تاراج (kahbodtaraj)
ممنونم از لطف شما
ممنون که به تماشا ما نشستین
🎭
درود بر نقد شما
۰۳ شهریور ۱۴۰۱
کهبد تاراج
ممنونم از لطف شما ممنون که به تماشا ما نشستین 🎭 درود بر نقد شما
🙏🙏
۰۴ شهریور ۱۴۰۱
لبخند بدیعی
ممنون ... که به تماشا نشستید
😉🙏
۰۴ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
صادق وفایی (channel5885)
درباره نمایش پروین i
تنها چیزی که در این کار بهش فکر نشده بود، متاسفانه احترام به تماشاگر و مخاطب بود.
علاوه بر فرمایش شما، برای خود خانم پروین اعتصامی هم احترامی قائل نشده بودند.
۱۶ خرداد ۱۴۰۱
صادق وفایی (channel5885)
مریم تحریری
علاوه بر فرمایش شما، برای خود خانم پروین اعتصامی هم احترامی قائل نشده بودند.
یکی از سوال هام بعد از خروج از سالن این بود که چه طور باید به خانم نرگس محمدی این پیام رو برسونیم که برای بازیگری ساخته نشده. یکی دیگه از مسائلی هم که با دوستان مطرح کردیم این بود که وقتی کارگردان سهمیه اجرا توی تئاتر شهر رو داره معلومه دلش برای کار نمی سوزه. ما به سختی تا پایان صحنه دوم تحمل کردیم و در تاریکی بین صحنه ها زدیم بیرون که به بازیگرها بی احترامی نکرده باشیم.
۱۸ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خب خسته نباشید به آقا جلال و آقا مجتبی.

کار که در مجموع خوب بود اما یه سری نکات درباره ش وجود داره. نکته ها هم بیشتر مربوط به متن کار هستن. اگر نخوام خیلی تفصیلی بحث کنم، باید بگم متن از نظر چفت و بست در فرازهایی لنگ می‌زنه و اصطلاحا کارش می‌لنگه. یکی از اون‌مسائل اینکه که بین فرهنگ آمریکایی و ایرانی در رفت و آمده و تکلیفش از این‌جهت با خودش معلوم نیست. این‌مساله باعث می‌شه مخاطبی که شما رو نمی‌شناسه یا برای اولین‌بار با اثری از شما روبرو می‌شه، منظور و مقصودتون رو به طور کامل متوجه نشه. خب من می‌دونم شما طی چند سال گذشته برای به صحنه بردن کار «هنر» چه‌قدر زحمت کشیدید و چه کارهایی کردید. اما خیلی از مخاطبان کارتون این رو نمی‌دونن. بنابراین وقتی جلال به عنوان نویسنده یه‌سری از واگویه‌هاش درباره کار روی صحنه بردن در این‌شرایط، اجرا نشدن هنر و یا یه‌سری مسایل شخصی دیگه رو وارد متن می‌کنه، مخاطبی که از اون پیش زمینه اطلاع نداره، نمی‌تونه ارتباط برقرار کنه چون تکلیفش از اول با فضا مشخص نشده. انتقاد من اینه که چرا فضا رو به سمت آمریکا و برادوی بردید؟ خب همین حرفا رو یه بازیگر یا کارگردان یا نویسنده جوون مثل خودمون می تونست بزنه و نیازی نبود نویسنده بخواد برای زدن حرفش از یه شخصیت آمریکایی و یا بافت جامعه آمریکا استفاده کنه که شناخت دقیقی ازش نداره و احتمالا شناختش به واسطه آثاری مثل باغ وحش شیشه‌ای یا آثار ممت و داستان‌های آمریکاییه. در همین زمینه فضا و شرایط، یه ایرادی که به کار وارده جر و بحث‌های شخصیت تام و مادرشه که خب معلوم بود جرو بحث‌های یه پسر جوون ایرانی با مادرشه با اقتباس از نمایشنامه باغ وحش شیشه‌ای تنسی ویلیامز. ولی یه مادر آمریکایی اصلا به خاطر سیگاری شدن پسر جوونش ککش نمی‌گزه و این یکی از اون جاهاییه که کار متن می لنگه چون تکلیفش رو به طور کامل با فضای ایرانی یا آمریکایی مشخص نکرده.

نکته دیگه درباره متن این‌که برای این که حرفش رو بزنه، خیلی ... دیدن ادامه ›› مخاطب رو معطل کرد. اون قسمت هایی که از نمایشنامه خانه عروسک ایبسن یا بازی های تام با نمایشنامه های شکسپیر انجام دادید، به نظر من وقت‌کشی می‌اومد برای این‌که کار به نقطه اوجش برسه. ببینید، می‌گم وقت کشی و نمی‌گم سکوی پرتاب یا مسیر مناسب. از نظر بافت و فضا به‌نظرم تنها جایی که چفت و بست متن و اجرای و بازی بازیگر با هم در همخوانی و تطابق کامل بود، جایی بود که تام داشت آقای شادی رو برای شخصیت پلیس بازی می‌کرد و بازی جلال محبی کاملا برگرفته از فرهنگ رفتاری و اکت‌های آمریکایی‌ها به‌ویژه افرادی بود که موسیقی رپ اجرا می‌کنن. در اون فراز نمایش من واقعا به عنوان مخاطب لذت بردم ولی حقیقتا لزوم وجود مادر یا اون دو خانم دیگه رو متوجه نشدم چون اصل بازی و متن و اون چیزی که جلال می خواست با متنش بگه، توی بازی بین پلیس و شخصیت تام شکل می‌گرفت.

در ادامه همون مساله فضا، یک‌سری از شوخی‌ها واقعا نامناسب و نچسب بودن و ای‌کاش جلال محبی به این‌بحث همیشگی من و خودش درباره این که خندوندن تماشاگر اون‌قدر مهم نیست که بخوایم متن و حرف اصلی رو فداش کنیم، بیشتر توجه کنه. مسایلی مثل اس‌ام اس بده یا منو تو گروه اد کن، واقعا پابرهنه دویدن وسط جایی بود که من داشتم با نمایش ارتباط جدی برقرار می‌کردم.

دیگر این‌که باید بشه حرفی رو که نویسنده و گروه اجرایی می خواستن بزنن، در یک جمله بیان کرد. یا در یک کلیدواژه و من با شناختی که از شما و دغدغه‌هاتون دارم، هنوز نتونستم بگم این‌کار رو با چه کلیدواژه‌ای می‌شه خلاصه کرد یا چه حرفی می‌خواست بزنه؟ یا چه جهان‌بینی‌ای رو جلوی روی مخاطبش بگذاره. اینه که حس می‌کنم جلال این‌قدر درگیر عرضه حرف‌های دلش در قالب دیالوگ‌ها و کار بوده که تیتر اصلی مطلب رو فراموش کرده. این‌موضوع رو به‌نظرم باید با یه بروشور مناسب و خوب پوشش می‌دادید. بروشوری که توش از سوابق خودتون و پیشینه‌ای که پشت این‌نمایش خوابیده، می‌گفتید.

ماجرای دکور رو خودتون برام گفتید که از چه قرار بوده و بنابراین باید بگم براساس توانایی‌ها و وسع مالی و چیزی که متن در اختیار کارگردان گذاشته، دکور بدی نبود. اما بازی بازیگرها و استفاده شون از دکور مناسب نبود. خیلی بازی های خلاقانه می‌شد با همون کاغذهای مچاله انجام داد. در چندفراز هم از نور استفاده شد که به‌نظرم اون‌استفاده‌ها هم در بعضی لحظات ازجمله اول نمایش و استفاده از نور آبی هوشمندانه نبودند. ای‌کاش برای صحنه‌های پایانی هم که تام با شخصیت ترس روبرو شده بود، از رنگ سرخ استفاده نمی‌کردید. رنگ‌هایی مثل خاکستری یا زرد یا آبی تیره به نظرم می‌تونستن بهتر اون فضایی که می خواستید، القا کنن.

درباره بازی بازیگرها هم می‌تونم بگم بازی جلال محبی در همون فرازی که گفتم (داشت آقای شادی رو برای پلیسه بازی می‌کرد) و بازی شخصیت پلیس مناسبت و قابل باور بودن. محبی، خودت سر «تعلیق در اعماق آتلانتیک» به من می‌گفتی ما یه‌جاهایی زیادی داد می‌زنیم. خودت چرا این‌جا این‌همه داد می‌زدی؟ بخشی از دادهات که برای من قابل قبول و قابل باور بود، همون بخش بازی کردن آقای شادی برای پلیس بود که همه چیز کار در تطابق با هم کار می‌کرد و پیچ و مهره‌ها اصطلاحا جفت و جور بودن. شاید این‌میل به داد زدن هم مربوط به همون انرژی نهفته و فروخورده منفی درونی همه مون باشه که خیلی وقتا نتونستیم یه‌سری کارها و شخصیت‌ها رو بازی کنیم.

باز هم نکته و حرف هست که دیگه خیلی طولانی می‌شه.اما به شدت کارتون رو تقدیر و تحسین می‌کنم که بعد از اون چندسال سختی و مرارت موفق شدید کاری رو روی صحنه ببرید. امیدوارم در قدم بعدی موفق‌تر از امروز باشید و کارهای بهتر و رو به جلوتری رو از شما دوستان و داداشیای گلم ببینم!

ببخشید زیاد شد!
جلال محبی (jalalmohebi)
به به? به این میگن نقد، دم شما گرم حاج صادق، خیلی لطف کردید، حتما بررسی خواهیم کرد??
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
جلال محبی
به به? به این میگن نقد، دم شما گرم حاج صادق، خیلی لطف کردید، حتما بررسی خواهیم کرد??
??
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
صادق وفایی (channel5885)
درباره نمایش بابا آدم i
خانم عاج تبریک می‌گم! به‌جز صحبت‌های سیاستمداران و مسئولان، کارهای هنری این‌طوری برای معرفی و تشریح ضربه‌ای که مجاهدین خلق به جوون‌های ایرانی زدن، خیلی خیلی لازمه. دغدغه نویسنده و کارگردان در این‌باره از خود کار مشخص بود. خسته نباشید.
صادق وفایی (channel5885)
درباره نمایش یاماها i
بعد از دیدن سه یا چهار کار از آقای تاراج، فرم مورد نظر و مورد پسند ایشون رو روایت یک قصه به مدد پازل و جابه جایی مکان و زمان روایت می بینم. این کاری است که در دو کار متاخر ایشون یعنی غلامرضا لبخندی و یاماها شاهد بودم. یاماها از این نظر کار جدید یا قدم رو به جلویی نسبت به کار پیشین نیست. فقط قصه متفاوتی دارد.

بازی بازیگران ستودنی و خوب بود.

به جای یاماها و سوسن به نظرم تاکید و مرکز ثقل اسمی و تبلیغاتی نمایش می تونست روی مسائل دیگه باشه.

در مجموع کار خوبی بود اما به نظرم آقای تاراج برای کار بعدی ناچارم فرم رو عوض کنن وگرنه در دایره تکرار خودشون محصور میشن.

برای ایشون و همه اعضای خوب گروهشون آرزوی موفقیت و بهروزی دارم. ایشالا کارای بیشتری رو ازشون شاهد باشیم.
کهبد تاراج (kahbodtaraj)
سلام
ارادت
ممنونم از لطف شما
انشالله شرایط مهیا باشد تا نمایشنامه متفاوت با شیوه اجرایی متفاوت تر اجرا کنیم.
۰۱ اسفند ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
قدم زدن با واسلاو هاول

رساندن یک نمایش، به اجرا این روزها، فرایند بسیار فرسایشی و خسته کننده ای شده است. نمی خواهم درباره این خستگی و فرسایشی که طی 3 نمایشی که کارگردانی کرده ام، صحبت کنم چون بالاخره تئاتر را دوست دارم و طبیعتا مرارت های مربوط به آن را هم به جان خریده ام. به هر حال این سختی ها وجود دارند اما ممکن است بسیاری از گروه های جوان، به این معضل مبتلا شوند که آن قدر برای به اجرا رساندن نمایش شان تلاش کنند که وقتی زمان اجرا رسید، دیگر خالی از انگیزه اولیه شده باشند.

برای من این اتفاق نیافتاد چون بیشتر به هدف و حرفی که می خواستم از طریق نمایش «فرشته نگهبان»، و همین طور «تعلیق در اعماق آتلانتیک» و «شرفیابی» بزنم، فکر می کردم. با این حال پس از شروع بازه اجرا نیز خستگی ها و انرژی های منفی زیادی چه از درون و چه بیرون گروه اجرایی بر پیکره اندیشه، اعصاب و روان و اراده ام وارد شد که هر مرتبه به این موضوع فکر کردم که این کاری است که ما انتخاب کرده ایم؛ دقیقا همان جمله ای که گنگسترهای فیلم های سینمایی و کتاب های داستانی می گویند. این راهی است که انتخاب کرده ایم و نباید گلایه ای داشته باشیم. البته منظور از راه، تئاتر مستقل، دانشجویی و حاوی اندیشه و فلسفه ... دیدن ادامه ›› است.

از این مقدمات که بگذریم، درباره «فرشته نگهبان» باید بگویم که دوستش دارم. چون از سال 93 به آن فکر می کنم و برایش زحمت کشیده ام. فارغ از شعار و داد و قال، یک نمایش برای کارگردانش واقعا مانند فرزند و بچه ای می ماند که آن را می پرورد و گاهی باید روی زشت و رفتار ناشایستش را هم تحمل کند. چون در غیر این صورت، کودک نوپا، بالغ نشده و به اجرا نخواهد رسید.

«فرشته نگهبان» سومین اثری است که از واسلاو هاول اجرا می کنم. پیش از این اجرا، نمایشنامه خوانی «در کار رفتن»، اجرای عمومی «شرفیابی» و نمایشنامه خوانی «فرشته نگهبان» را در دو نوبت تجربه کرده ام و به نظرم می توانم تا حدودی روی اندیشه های هاول مانور بدهم. هرچه بیشتر درباره این شخصیت مطالعه می کنم و درباره اش می شنوم، برایم جالب تر می شود؛ مانند معماهایی که شرلوک هولمز را فریفته می کردند تا حل شان کند. البته هاول در عین رمز و رازگونگی، بسیار سهل و ساده است و حرفش را به روشنی بیان می کند. ممکن است از ایهام و استعاره بهره ببرد اما جان کلام و هدف اصلی اش در پایان بندی نمایشنامه مشخص است.

خوبی قلم هاول، منصف بودن آن است. او با خودش هم تعارف ندارد و به قول رضا میرچی مترجم نمایشنامه های او، ظاهرا مردم چک این گونه هستند. میرچی در گپ و گفت هایی که با او داشته ام می گفت می توانی همه مسئولان و مدیران جمهوری چک را به باد نقد و شوخی انتقادی بگیری اما نمی توانی از یک درخت یا ساختمان در شهرشان انتقاد کنی. چون به غرورشان بر می خورد. هاول هم در نمایشنامه هایش، هم به جناح مقابل و دشمنانش انتقاد می کند هم به خودش. چه در «شرفیابی»، چه «در کار رفتن» و چه «فرشته نگهبان» هیچ قطب مثبت و منفی ای وجود ندارد و مولف اگر خفقان کمونیست ها را نشان می دهد، ظلم پذیری و عدم استقامت و راسخ بودن نویسنده ها و روشنفکران آن دوره را هم به تصویر می کشد.

هاول یکی از مبتکران مبارزه بی خشونت در جهان است که آموزه هایش در مقالات و سخنرانی هایش می تواند به کار امروز مردم جهان و البته ایران بیاید. اگر مخالف چیزی هستیم، لازم نیست حتما از سر تا ذیل آن را تغییر بدهیم یا شورشی در آفاق بیافکنیم. آگاهی بخشی و مجادلات مسالمت آمیز می تواند به درخشش خورشید حقیقت از پشت ابرها و آب شدن برف دروغ ها، کمک شایانی کند. این درسی است هاول در نوشته ها، سخنرانی ها و البته نمایشنامه هایش به ما می دهد. این روزها کتاب «استبداد» به قلم تیموتی اسنایدر با دو ترجمه در بازار نشر کشورمان عرضه شده که در فرازهایی از آن، جملاتی از هاول نقل شده است. نویسنده کتاب بیشتر، هدف خود را روی استبداد حکومتی و وضعیتی که ترامپ در آمریکا به راه انداخته متمرکز کرده است، اما ما هم غافل نباشیم که استبداد، گونه های مختلف دارد و فقط حکومتی نیست. ما آدم ها هم گاهی در روابط و برخوردهایمان، از موضع استبداد با هم برخورد می کنیم. اگر هاول و نمایشنامه هایش را مطالعه یا تماشا کنیم، متوجه می شویم که هیچ لزومی به این گونه کارها نیست بلکه می توان با مطالعه و کار فرهنگی عاری شعار که روح و مغزی از عمل داشته باشد، به اهدافمان جامه عمل بپوشانیم؛ چه مربوط به هدفی بلندپروازانه باشند چه در مخالفت با استبداد.

نمایش «فرشته نگهبان» تا 26 دی هر شب ساعت 19:30 در فرهنگسرای ارسباران اجرا می شود و شاید با دیدنش، بیشتر متوجه این جملات و مقصود واسلاو هاول از نوشتنش بشوید.

چاپ شده در روزنامه صبح نو. یکشنبه 24 دی 96. شماره 398

لینک مطلب: http://sobhe-no.ir/newspaper/398/12
امیرمسعود فدائی و امیر این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
وزیر ارشاد به تماشای «فرشته نگهبان» نشست

http://theater.ir/fa/103570

به گزارش ایران تئاتر، سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، پنجشنبه شب 21 دی با حضور در فرهنگسرای ارسباران به تماشای نمایش «فرشته نگهبان» نوشته واسلاو هاول به کارگردانی صادق وفایی نیست.

صالحی با هدف حمایت از گروه های جوان و مستقل تئاتری این کار را انجام داد و با همراهی خانواده خود، نمایش مذکور ... دیدن ادامه ›› را تماشا کرد.

این نمایش یکی از نوشته های تک پرده ای واسلاو هاول رئیس جمهور فقید جمهوری چک و درباره دوران خفقان حکومت کمونیستی در چکسلواکی است. در داستان این نمایشنامه، نویسنده ای در خانه خود است که مردی غریبه و مرموز وارد می شود. با جلوتر رفتن داستان مشخص می شود که غریبه، ظاهرا چندان غریبه نیست و مدت هاست مرد نویسنده را زیر نظر داشته و تمام جزئیات زندگی او را می داند...

متن «فرشته نگهبان» چند سال پیش با ترجمه رضا میرچی در قالب مجموعه نمایشنامه «اعتراض و چهار نمایشنامه دیگر» توسط انتشارات جهان کتاب منتشر شد.

صالحی پس از تماشای این نمایش برای موفقیت بیشتر گروه های جوان تئاتری کشور، آرزوی موفقیت کرد.

نمایش فرشته نگهبان تا سه شنبه 26 دی در سالن استاد ذوالفقاری فرهنگسرای ارسباران اجرا می شود.
مسئول دفتر فرهنگی سفارت جمهوری چک در ایران:
ایران و جمهوری چک ظرفیت بالایی برای همکاری‌های فرهنگی و هنری دارند

زوزانا مارکوا مسئول دفتر فرهنگی سفارت جمهوری چک در ایران ضمن تماشای نمایش «فرشته نگهبان» که این شب‌ها در فرهنگسرای ارسباران اجرا می‌شود، گفت: ایران و جمهوری چک ظرفیت بالایی برای همکاری‌های فرهنگی و هنری دارند.

به گزارش ایلنا، زوزانا مارکوا افزود: نمایش «فرشته نگهبان» اثری از واسلاو هاول رئیس جمهور فقید جمهوری چک است و گروه نمایشی مانا به خوبی موفق شده فضای خفقان و ترس و وحشت دوران حکومت کمونیست‌ها را بر ما، به تصویر بکشد. جالب است که من زبان فارسی را نمی‌شناسم اما از تصاویر و حرکاتی که بازیگران این نمایش داشتند، مفهوم لحظات را ... دیدن ادامه ›› درک می‌کردم.

مارکوا در ادامه گفت: من در سال‌هایی که این نمایش مربوط به آن‌هاست، دختربچه‌ای جوان بودم و شاهد حکومت وحشت‌زای کمونیست‌ها بر کشورم بودم. کمی که جوان‌تر شدم، با شرایط و اوضاعی که کشورم داشت، حدس می‌زدم که نویسندگانی چون هاول به زودی به زندان می‌روند، بنابراین دوربین به دست گرفتم و از چند نفر از نویسندگان و متفکران کشورم، فیلم‌برداری کردم. به نوعی می‌توانم بگویم مستندسازی کردم.

همسر سوات پلوک چومبا سفیر جمهوری چک نیز، که به نیابت از همسرش به تماشای این نمایش آمده بود گفت: نمایش فرشته نگهبان مربوط به سال‌های پیش از بهار پراگ است و اگر اشتباه نکنم به طور حدودی مربوط به سال 1968 میلادی است. آن زمان من دختری 18 ساله بودم و واسلاو هاول را دیده بودم.

وی پس از پایان نمایش خطاب به گروه اجرایی این نمایش گفت: شاید باور نکنید ولی حکومت کمونیست‌ها و شرایط ترسناکی به وجود آورده بودند، چنان قدرت و تسلطی داشت که هیچ وقت باور نمی‌کردیم روزی آزادی را ببینیم. من هم مثل خانم ماکوا فارسی نمی دانم ولی تصاویری که بازیگران این کار نشان دادند، حال و هوای همان سال‌ها را برایم تداعی کرد.

نمایش «فرشته نگهبان» نوشته واسلاو هاول، با ترجمه رضا میرچی و کارگردانی صادق وفایی، اجرای خود را از یکشنبه 10 دی در سالن استاد ذوالفقاری فرهنگسرای ارسباران آغاز کرده و تا 26 دی در این سالن اجرا می‌شود.

نمایشنامه مذکور درباره رابطه یک مامور مخفی است که سال‌ها یک نمایشنامه نویس و نویسنده چکی را تعقیب کرده و زندگی اش را زیر نظر داشته است.

عباس خادم، علیرضا گیلوری، بهمن وخشور و صادق وفایی بازیگران این نمایش هستند.

لینک مطلب در ایلنا: http://www.ilna.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF-%D9%87%D9%86%D8%B1-6/578143-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%DA%86%DA%A9-%D8%B8%D8%B1%D9%81%DB%8C%D8%AA-%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%87%D9%85%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D9%87%D9%86%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%AF
امیر نعیمی این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اجرای نمایش فرشته نگهبان به کارگردانی صادق وفایی در فرهنگسرای ارسباران به روی صحنه رفت. (گزارش تصویری جام جم آنلاین)

http://jamejamonline.ir/image/imagereportpreview/3127084112292445386
رضا تهوری این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سایت خبری تئاتر - «فرشته نگهبان» روی صحنه می‌رود

نمایش «فرشته نگهبان» نوشته واسلاو هاول به کارگردانی صادق وفایی در فرهنگسرای ارسباران اجرا می شود.

پایگاه خبری تئاتر: نمایش «فرشته نگهبان» نوشته واسلاو هاول توسط گروه نمایشی مانا، با کارگردانی صادق وفایی دی ماه در سالن ذوالفقاری فرهنگسرای ارسباران اجرا می شود.

«فرشته نگهبان» یکی از نمایشنامه‌های تک پرده ای واسلاو هاول نمایشنامه نویس و رییس جمهور فقید جمهوری چک است که در آن به اوضاع و شرایط سیاسی اجتماعی این کشور پس از بهار پراگ پرداخته می شود. این نمایشنامه توسط رضا میرچی مترجم ایرانی مقیم پراگ ترجمه شده و در قالب یکی از نمایشنامه های کتاب ... دیدن ادامه ›› «اعتراض» به چاپ رسیده است.

صادق وفایی پیش از «فرشته نگهبان»، نمایشنامه «شرفیابی» را از واسلاو هاول روی صحنه برده و علاوه بر نمایشنامه خوانی «فرشته نگهبان» در ۲ نوبت، خوانش نمایشنامه «در کار رفتن» را نیز از این نویسنده در کارنامه دارد. «تعلیق در اعماق آتلانتیک» دیگر اثری است که این کارگردان جوان تئاتر روی صحنه برده است.

نمایش «فرشته نگهبان» حاصل تلاش جمعی از دانشجویان تئاتر دانشگاه هنر تهران بوده و برخی از مراحل آماده سازی و تمرین آن با نظارت و راهنمایی حسین فرخی پیش رفته است.

عباس خادم، علیرضا گیلوری، بهمن وخشور و صادق وفایی بازیگران این نمایش هستند. اجرای دکور و پوستر این نمایش توسط میلاد ابراهیمی و بهمن وخشور انجام می شود.

گروه نمایشی مانا این روزها مشغول برگزاری جلسات پایانی تمرین های «فرشته نگهبان» هستند. این نمایش طی ۱۵ شب در دی ماه، در سالن  ذوالفقاری فرهنگسرای ارسباران اجرا می شود.

http://teater.ir/?news=139609266
Guardian Angel” to descend at Tehran theater
روزنامه تهران تایمز

TEHRAN – Czech writer Vaclav Havel’s 1968 play “Guardian Angel” will be staged by the Iranian student troupe Mana in Tehran.

The troupe is currently rehearsing along with its director Sadeq Vafai who previously staged Havel’s “Audience” and “Leaving” in Tehran.

They are scheduled to begin performing at the Zolfaqari Hall of the Arasbaran Cultural Center on December 31.

“‘Guardian Angel’ is ... دیدن ادامه ›› a study in paranoid comedy and comical menace,” once said Paul Wilson who translated the play into English.

“Taking as his jumping-off point the archetypal situation of the mysterious stranger at the door, Havel creates a sideways satire of police-state mentality,” he wrote.

Vafai is also a member of the cast, which also features Abbas Khadem, Alireza Gilvari and Bahman Vakhshur.

The set for the play has been designed by Milad Ebrahim and Vakhshur. The veteran director, Hossein Farrokhi, is an advisor to the troupe.

Vafai is also writer and director “Suspense in the Depths of the Atlantic”, the story of a German submarine that was assigned the mission to attack ships of the Allies during World War II. The play was performed at Tehran’s Nasser Khosro Hall in July 2016.

Photo: Abbas Khadem and Sadeq Vafai attend a rehearsal for “Guardian Angel” at Tehran’s Zaptik Workshop on December 15, 2017. (Tehran Times/Bahman Vakhshur)
Václav Havel’s Play Set for Arasbran Center

T heater director Sadeq Vafaei is to bring on stage the play ‘Guardian Angel’ written by Václav Havel, the former president of the Czech Republic.

Zolfaqari Hall of Arasbaran Cultural Center in Tehran will host the play in early January 2018, for 15 nights, Mehr News Agency reported.

Bahman Vakhshour, Abbas Khadem, Alireza Gilvari and the director himself are in the cast. Two years ago Vafaei held a stage reading of the same play with his current cast ... دیدن ادامه ›› as readers.

The one act play has two characters. One is Vavak, a playwright who has achieved great success in his own sphere. One day a mysterious stranger pays him a visit. He works for the secret police and has come to deliver some sinister message to the playwright.

Václav Havel (1936 –2011) was a Czech statesman and writer, who served as the first president of his country from 1993 to 2003. Prior to that, he had served as the last president of Czechoslovakia from 1989 until its dissolution in 1992. As a writer of Czech literature, he is known for his plays, essays, and memoirs.

لینک مطلب در فایننشیال تریبون: https://financialtribune.com/articles/art-and-culture/78170/v-clav-havel-s-play-set-for-arasbran-center
Marillion این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نویسنده‌ای که سال‌ها تحت نظر یک مامور مخفی بود

صادق وفایی که قرار است به زودی نمایش «فرشته نگهبان» را از روی متن واسلاو هاول در فرهنگسرای ارسباران روی صحنه ببرد، گفت: واسلاو هاول رئیس‌جمهور جمهوری چک بود که علاوه بر مبارزات سیاسی و تحمل زندان، فعالیت در عرصه تئاتر و نمایشنامه‌نویسی را در کارنامه دارد. او در نمایشنامه‌هایش از اتفاقات و حوادث سال‌های بهار پراگ و پس از آن می‌گوید.

به گزارش خبرنگار ایلنا، «فرشته نگهبان» سومین کاری است که صادق وفایی از واسلاو هاول اجرا می‌کند.

در خلاصه داستان نمایش «فرشته نگهبان» آمده است: نمایشنامه‌نویسی به نام واواک در خانه است. مردی غریبه وارد خانه‌اش می‌شود که خود را ماخن ... دیدن ادامه ›› معرفی می‌کند. پس از بحث و گفتگو معلوم می‌شود که ماخن یک مامور مخفی است که سال‌ها واواک را زیر نظر داشته و....

وفایی با بیان اینکه «فرشته نگهبان» را پیش از این نمایشنامه‌خوانی کرده است، گفت: از سال 93 درگیر این نمایشنامه بودم و با آن کشتی می‌گرفتم تا الان که به اجرای عمومی رسید.

این کارگردان و بازیگر با اشاره به داستان اثر گفت: «فرشته نگهبان» مربوط به شرایط خفقان و حکومت پلیسی است که بعد از بهار پراگ در چک‌اسلواکی و قبل از دو پاره شدن این کشور برقرار بود. واسلاو هاول یکی از چهره‌های روشنفکری بود که مدتی هم کمونیست‌ها او را به زندان انداختند.

وفایی با اشاره به شباهت این اثر با نمایشنامه «حرفه‌ای» گفت: محوریت داستان هر دو اثر در مورد حال و هوای حکومت پلیسی و مامور مخفی‌هایی که هنرمندان را زیر نظر می‌گرفتند است. اما داستان‌ها باهم فرق دارد. یک مامور مخفی نزد نویسنده می‌رود در حالی که زا همه جزئیات زندگی او خبر دارد و این شک برای تماشاگر به وجود می‌آید که آیا دلسوز نویسنده است و می‌خواهد لطفی در حق او کند یا نه؟

او با بیان اینکه واسلاو هاول را دوست دارم، با اشاره به علاقه‌اش به اجرای نمایشنامه‌های این نویسنده گفت: مترجم کار آقای رضا میرچی ساکن پراگ هستند. آقای دمیرچی با واسلاو هاول در ارتباط بوده و از نزدیک او را دیده و صحبت کرده است. خاطراتی که ایشان از واسلاو هاول تعریف می‌کند جذاب است. واسلاو هاول با اینکه روشنفکر بوده و در نمایشنامه‌هایش به وضع موجود انتقاد می‌کرده اما خیلی وقت‌ها به خودش و جامعه روشنفکری و نویسندگان آن دوره هم انتقاد می‌کرده. درواقع تعارف ندارد. خودش را در کارهایش به تصویر می‌کشد و نقد می‌کند.

وفایی با اشاره به کاراکتر این نمایشنامه‌نویس که رئیس‌جمهور هم بوده است، گفت: آنچه درباره او می‌دانیم این است که هیچ‌وقت سیاستمدار واقعی و آدم حاضر جوابی نبود. من و من می‌کرد و این را در نمایشنامه‌هایش هم می‌بینیم. مجموع اینها موقعیت‌های طنز گروتسکی ایجاد می‌کند که از خواندنش لذت می‌برم و اجرا کردنش هم برایم لذت‌بخش است. معتقدم تماشاگران ایرانی هم با آن ارتباط برقرار می‌کنند و خوشش‌شان می‌آید.

این کارگردان تئاتر با اشاره به شیوه اجرایی اثر گفت: اینطور نبود که از اول مدنظرمان باشد چطور کار را اجرا کنیم و جاهایی را اتود زدیم. از سال 93 که نمایشنامه‌خوانی کردیم تا الان سیر خوبی را طی کرده است. از این تغییر و تحول در ساختارش لذت می‌بریم. روح گروتسک در تمام کار وجود دارد و اجرا تلفیقی از ویدئو و اجراست. فرم و پانتومیمی هم در کار وجود دارد که به مفهوم اثر نزدیک است و برداشتی است که خودمان از کار داریم.

عباس خادم، صادق وفایی بازیگران صحنه‌ای و بهمن وخشور و علیرضا گیلوری دو بازیگر تصویری نمایش «فرشته نگهبان» هستند که به کارگردانی صادق وفایی از 10 دی در فرهنگسرای ارسباران روی صحنه می‌رود.
امیرمسعود فدائی این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آدم‌ها در جنگ عیان می‌شوند/ یک چالش در زیردریایی آلمانی

وفایی در پایان با انتقاد از داوران نوزدهمین جشنواره دانشجویی تئاتر گفت: این نمایش را سال گذشته به جشنواره تئاتر دانشجویی ارائه دادیم. در مرحله اول که فیلم کار را دیدند این کار پذیرفته شد اما در بازبینی دوم کار را رد کردند. بعدها یکی از داوران درباره علت رد این نمایش در جشنواره گفت کار شما شبیه هیچ کدام از کارهای دیگر نبود و برای همین رد شد. امیدوارم داوران آن دوره جشنواره به دیدن این اثر بیایند.

http://mehrnews.com/news/3735063
امیرمسعود فدائی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آدم‌ها در جنگ عیان می‌شوند/ یک چالش در زیردریایی آلمانی

وفایی در پایان با انتقاد از داوران نوزدهمین جشنواره دانشجویی تئاتر گفت: این نمایش را سال گذشته به جشنواره تئاتر دانشجویی ارائه دادیم. در مرحله اول که فیلم کار را دیدند این کار پذیرفته شد اما در بازبینی دوم کار را رد کردند. بعدها یکی از داوران درباره علت رد این نمایش در جشنواره گفت کار شما شبیه هیچ کدام از کارهای دیگر نبود و برای همین رد شد. امیدوارم داوران آن دوره جشنواره به دیدن این اثر بیایند.

http://mehrnews.com/news/3735063
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام خانم غیاثیان. خواستم طبق وعده قبلی که توی بحث های چند سال پیش دادم، دعوتتون کنم بیایید نمایش ما رو تماشا کنید. تعلیق در اعماق آتلانتیک. این هفته، هفته آخره کاره. در تالار ناصرخسرو
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گزارش تصویری خبرگزاری مهر از اولین شب اجرای نمایش تعلیق در اعماق آتلانتیک:

http://mehrnews.com/photo/3725384
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر

تماس‌ها

shhemmat@gmail.com