«دیدن پیش از کلام آغاز میشود.
این دیدن است که موقعیت ما را در جهان تثبیت می کند و پس از ان است که ما جهان را با استفاده از کلمات توضیح میدهیم.
... دیدن ادامه ››
ولی کلمات هرگز نمیتوانند به اندازه ی دیدن با واقعیت جهان پیرامون ما روبه رو شوند.
انچه میبینیم با انچه میدانیم هرگز برابر نیست.»
...
امیدوارم این چند جمله کوتاه را بشناسید، اینها سخن اغازین کتاب "شیوه های نگریستن" اثر "جان برجر" است. جناب اقای زمانی و هر کسی که میخواند (از گروه اجرایی)
از خودم نگفتم و ننوشتم چون شاید شما را به سواد یک غریبه اعتنایی نباشد، اما اگر به نویسنده ی بزرگترین کتاب نظریه ی هنر و هم ردیف نویسندگان مانا در تاریخ همچون هلن گاردنر کمی اعتماد و اعتنا هست، لحظه ای تامل کنید!
تئاتر برای دیدن است.
نه برای قرار گرفتن زیر رگبار کلمات و جملات و صداها و فریاد های گوش خراش!
تئاتر برای دیدن است اصلا فعلش دیدن است. من از شما تئاتر دیده ام . شیفته اش شده ام. هیجان زده اش شده ام... کاش چیزکی حتی خرد از هوش انروزهای شما برای ساخت ترکیب بندی رو صحنه باقی مانده بود!
باور بفرمایید، تئاتر با انداختن الکی چند تخته پاره و چند ژست نصفه و نیمه شکل نمی گیرد! تئاتر عوض کردن چندین باره ی مکان یک صندلی نیست!
تئاتر کپی کردن بسیار بد از یک فیلم قدیمی نیست که به ان هم هزار ایراد وارد است...
تماشاگر را اینهمه نادان و ناخوانده و نادیده و در یک کلام احمق فرض نکنید.
کاش بازهم «تئاتر »بسازید. تئاتر واقعی...
و امیدوارم این پیام را بخوانید. و امیدوارم فرمان به پاک کردنش ندهید. زیرا که در این صورت حتی از شازده ی ساخته ی خودتان هم در مقام اخلاق ضعیف تر خواهید بود.
همین