در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | رضا مرشد درباره نمایش شازده احتجاب: «دیدن پیش از کلام آغاز میشود. این دیدن است که موقعیت ما را در جهان تث
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:34:11
«دیدن پیش از کلام آغاز میشود.
این دیدن است که موقعیت ما را در جهان تثبیت می کند و پس از ان است که ما جهان را با استفاده از کلمات توضیح میدهیم. ... دیدن ادامه ››
ولی کلمات هرگز نمیتوانند به اندازه ی دیدن با واقعیت جهان پیرامون ما روبه رو شوند.
انچه میبینیم با انچه میدانیم هرگز برابر نیست.»
...
امیدوارم این چند جمله کوتاه را بشناسید، اینها سخن اغازین کتاب "شیوه های نگریستن" اثر "جان برجر" است. جناب اقای زمانی و هر کسی که میخواند (از گروه اجرایی)
از خودم نگفتم و ننوشتم چون شاید شما را به سواد یک غریبه اعتنایی نباشد، اما اگر به نویسنده ی بزرگترین کتاب نظریه ی هنر و هم ردیف نویسندگان مانا در تاریخ همچون هلن گاردنر کمی اعتماد و اعتنا هست، لحظه ای تامل کنید!
تئاتر برای دیدن است.
نه برای قرار گرفتن زیر رگبار کلمات و جملات و صداها و فریاد های گوش خراش!
تئاتر برای دیدن است اصلا فعلش دیدن است. من از شما تئاتر دیده ام . شیفته اش شده ام. هیجان زده اش شده ام... کاش چیزکی حتی خرد از هوش انروزهای شما برای ساخت ترکیب بندی رو صحنه باقی مانده بود!
باور بفرمایید، تئاتر با انداختن الکی چند تخته پاره و چند ژست نصفه و نیمه شکل نمی گیرد! تئاتر عوض کردن چندین باره ی مکان یک صندلی نیست!
تئاتر کپی کردن بسیار بد از یک فیلم قدیمی نیست که به ان هم هزار ایراد وارد است...
تماشاگر را اینهمه نادان و ناخوانده و نادیده و در یک کلام احمق فرض نکنید.
کاش بازهم «تئاتر »بسازید. تئاتر واقعی...
و امیدوارم این پیام را بخوانید. و امیدوارم فرمان به پاک کردنش ندهید. زیرا که در این صورت حتی از شازده ی ساخته ی خودتان هم در مقام اخلاق ضعیف تر خواهید بود.
همین
رضا جان حقیقتش من این نمایش رو دوست نداشتم!! راستش رو بخوای کارگردان اولین و یکی از بهترین نمایش‌هایی که دیدم هم افشین زمانی بود!! و اون اجرا به قدری شگفت‌آور و بی‌نظیر و عالی بود که دیگه بعد از اون کار، از افشین زمانی کاری در اون سطح ندیدم!! همین‌طور است ماجرای نمایش هویت پروانه‌های مرده و احمد سلگی!! ولی اسم این دو نفر برای من یعنی برو نمایش رو ببین، هرچند دوست نداشته باشی!! این‌ها رو گفتم که بدونی چقدر هم‌دردم با تو... اما و صد اما لحن این متن یک مقدار تندتر از چیزی است که بشه توی تیوال نوشت... امیدوارم از اون گزینهٔ ویرایش استفاده کنی و یه کوچولو متنت رو ملایم‌تر کنی⁦♥️⁩⁦♥️⁩⁦♥️⁩
۲۶ آذر ۱۳۹۸
جناب مرشد چه صد حیف که نمایش مارو دوست نداشتید و ممنون از نظری که برای ما گذاشتید...
گرچه از دید من کلام شما کمی از نقد فراتر رفته ولی به هر حال به نظرتون احترام میگذارم و بعدها از کار ها و نقدهاتون استفاده ی لازم رو خواهم کرد
۲۶ آذر ۱۳۹۸
این که این اثر در مقابل کار دیگه زمانی ننه دلاور دارای مشکلات است شکی نیست .
اما به نظرم باید کمی تامل کنیم و به مساله متن بپردازیم .ننه دلاور برشت-زمانی .شازده احتجاب گولشیری-زمانی . این دو با هم متفاوت اند در کلام و حتی قصه . آن متن آن کار را می پذیرفت و این متن این مدل از کار را که سر جایش است .
من هم جاهایی را دوست نداشتم . تا جایی که زمانی را میشناسم نقد پذیر است . نقد اش کنید و با مثال نقدش کنید . در چیزی که دوست اش داشتید در کار های قبل و دوست اش نداشتید در این کار
و جدا از آن با در نظر گرفتن شرایط آن موقع و این موقع
شرایطی که او تمرین کرده در این چند ماه ...
وقتی خون همنوعانش روی کف خیابان ها جاری بوده .
همین
۲۶ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید