در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مسلم گلچین
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:42:33
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
تحسین مرا بپذیرید برای جسارت و تبحر کارگردان محترم که حقیقت عریان جامعه را به این زیبایی به صحنه در آوردید.
باشد که فانوسی در تاریکی باشد برای هشیار کردن جامعه افسار گسیخته ما و ارزش‌ها و باورهای جامعه و روابط اجتماعی و خانوادگی مورد ارزیابی و صد البته بازبینی و درمان زخمهای عمیق و تراماهای اجتماعی و فردی مورد توجه قرار گرفته و بانوان و آقایان این جامعه به شایستگی و ارزشمندی خویش وافق شوند و مسیر رشد و تکامل فردی و اجتماعی به جایگاه در خور انسانیت درستش باز گردد.

همواره بدرخشید و مسیرتان هموار و پر رهرو

آ. افشار
سلام و درود

با تشکر فراوان از عوامل نمایش راهنمای جامع هیولا شدن، گروه بازیگران و تیم کارگردانی.

در ابتدا باید عرض کنم اگر دنبال نمایشی هستین که بخندین و سرگرمتون کنه «راهنمای جامع هیولا شدن» گزینهٔ مناسبی نیست چرا که شما رو با سایه ها و بخشهای تاریک ناخودآگاهتون روبرو میکنه و البته که تقابل با بخش‌های تاریک درونمون، میتونه مثل یک جلسه روانکاوی رنج آور و مخاطره آمیز باشه.
بدون تعارف عرض میکنم بیش از یکبار باید به تماشا بنشینید تا درک درست تری از پیام نمایش دریافت کنید. فضای دارک نمایش، فلاشبکهای خاطرات، روابط مسموم والد و فرزندی (در هر دو نسل) و عقده های فرو خوردهٔ دوران کودکی، آرزوهای بربادرفته دوران جوانی و انحرافات رفتاری (خیانت، دروغ، انکار، اجتناب....) شاید که نه، حتما حالتون رو دگرگون میکنه و سهیم کردن تماشاگر در روند نمایش قطعا تلنگری به نیمه تاریکتون ... دیدن ادامه ›› میزنه
هیولا زادهٔ بی چون و چرای کودکی و سرکوبهای آرزوهای ماست
تمام زندگیه نزیستهٔ ما،، تراژدی که اگر فرصت هویدا شدن داشته باشه همهٔ ما کریستوفر هستیم و همزمان همسرش و فرزندانش
تمام کارکترهای نمایش در وجود ما هست و ما به جای تک تکشون در زندگیه حقیقیمون ایفای نقش میکنیم. اینکه بهش آگاه هستیم یا نه تفاوت ما رو با کاراکترهای نمایش مشخص میکنه.
کنار اومدن ما با زندگیمون، دست آوردهامون، شکستهامون، بغضهای فروخورده و زندگی زیسته و. نزیستهٔ ما، قدرت و ابعاد هیولای درونمون رو تعیین میکنه
بی شک همه ما هیولاهایی درونمون داریم که مارو تشویق به کشیدن ماشه به روی شقیقهٔ خودمون یا اطرافیانمون میکنه بین خودمون باشه ما فقط در زمان چکاندن ماشه متفاوتیم.... بلافاصله یا کمی بیشتر شایدم هرگز
نفس بکش..... نفس بکش..... بعضی وقتا نفس کشیدن ما باعث گرفتن جان بقیه میشه
درسته که ما در بیشتر مواقع در شکل گرفتن هیولامون نقشی نداریم و این زیست در این جهنم به ما تحمیل میشه اما جهان با تموم شدن رنجمون و تبدیلش به عشق جای بهتری میشه برای زندگی
شاید تنها دلیلی که اینجا هستیم همین باشه روشن کردن نوری در اوج تاریکیِ پنهان درونمون و گذر از رنجها و و تبدیل تاریکی به نور
مطابق نظریه تئوری انتخاب ویلیام گلسر ما ناگزیر به انتخابیم و هرآنچه هست از انتخاب‌های ماست و نوع زیست و خشنودی و. ناخشنودی ما ازین انتخابها تاثیر میپذیره
درد و رنج منجر به جنایت ناخشنودی از شرایط موجود نیست بلکه متاثر از روابط کودکی و طرحواره های شکل گرفته و تحمیل شده به ماست
نفس بکش.... نفس بکش.... برای من تعبیر به رنجی بی پایان و مبارزه ای بی انتها با طرحواره های خودمه.... شناختشون و زندگی آگاهانه با اونها الزاما حس خوشبختی و رضایت در پی نداره
شاید نگاه سیاهی باشه به زیستن ولی هست

بیرون ز تو نیست هر آنچه در عالم هست
در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

جالبه که هیولای درون کریستوفر یک خانمه (با بازی درخشان سرکار خانم نوشهری) شاید خلاء حضور مادری مهربان که نهایتا به میل سیری ناپذیر عشق در خانمهای مختلف منتهی میشه.
مهربان باشید اکنون همین حالا.... جهان با عشق ورزیدن جای بهتریست برای زیستن.
سپاس از آقای سهاب عزیز بابت کارگردانی دقیق و ساخت و پرداخت نمایشی با مضمون روانشناسانه که صد البته کار بسیار دشوار و طاقت فرساییست.
با احترام به نظرات همه دوستان بسیار نمایش خوب با بازی‌های درست و بکارگیری نور و موسیقی برای القای بیشتر سهم تاریک نیمه پنهانمون.

امید دارم از دیدن این نمایش لذت ببرید و در انتها پس از دیدن نمایش انسانهای بهتری باشیم برای خودمون و در رابطه با جهان هستی
نفس بکش.... نفس بکش.... براستی نفس کشیدن ما چقدر ارزشمنده برای خودمون و عزیزانمون 😉

شاد باشید و سلامت

ما اینجاییم جهان و جای بهتری کنیم برای زیستن یادمون باشه.


بنام خداوند عشق
در سومین شب اجرای نمایش با اشتیاق به تماشای نمایش نشستم و لذت بردم.
همیشه مرشد ها و نقال ها مرد بودن در طول تاریخ و حضور مرشد بانو بلقیس پیام واضح و روشنی رو در ابتدای نمایش بدستم داد که یا دچار فیمینست افراطی میشه یا شعارهای همیشگی برابری زن و مرد... البته که زود قضاوت کردم و در ادامه نمایش نقش بانوان در تغییر تاریخ و سرنوشت خودشون با باطل کردن طلسم و با استفاده از عناصر باد و خاک و آتش و آب جالب بود انسان زاده شده از این چهار عنصر و البته زنده به کیمیای عشقست.
حتما به تماشا بنشینید و ازین نمایش لذت ببرید.
سپاس بیکران از همه عوامل و دست اندرکاران این نمایش.
براستی که هر جادو و طلسمی با کیمیای عشق بفنا خواهد رفت.

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست

هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

ما را ز منع عقل مترسان و می بیار
کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست


با سلام و درود

با احترام به آقایان بازیگر این نمایش، بازی بانوان با فاصله بسیار قابل توجه بار نمایش رو به دوش کشیدند و با بازی درست، مکث و سکوت و حضور و حضور و حضور.... ادامه نمایش رو جذاب‌تر و تماشاگر رو مشتاق دیدن و درک بهتر داستان کردند
بطور خاص سرکار خانم نوشهری خانم یوسفی و خانم صارمی درخشان بودند بر صحنه این نمایش.
در انتها عرض کنم من بعنوان مخاطب عام تاتر این نمایش رو دیدم و لذت بردم.
با آرزوی روزهای بهتر و نمایش های کامل تر در ژانر ترس و وحشت
خیلی ممنون که به تماشای آئورا نشستین.الهی شکر که اجرارو دوست داشتین.با آرزوی بهترینها برای شما????
۲۶ فروردین ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر