در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سعید فاضلی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:03:18
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سعید فاضلی (saeedfazeli)
درباره نمایش نشخوار i
نشخوار داستان یک گروه تئاتری است که در هتلی اقامت می کند و...
و در پس این روایت ،با زبانی شیرین به مشکل ها و معضل هایی می پردازد که در جانِ ... دیدن ادامه ›› تئاتر و تئاتری ها رخنه کرده است،
ریتمِ به شدت بالای اجرا و بازی های قوی بازیگران، این اجرا را در زمره کارهای قابل قبول این روز های کرونا زده ی تئاتری قرار داده است.
در حالی که اثر، تمام تلاش خود را کرده بود تا با ساختن کلاژ هایی از نمایشنامه های بزرگ دنیا و استفاده از دیالوگ های آن ها، سطح محتوایی اثر را ارتقا دهد، اما فرم اجرایی نمایش، کماکان از محتوای آن جلو تر بود زیرا که اثر، هر چقدر هم خودش را در پس این دیالوگ های نمایشی سطح بالا پنهان می کرد، اما در آخر به چیزی جز معضل تئاتر نپرداخته بود؛
-گفتنی است که استفاده از دیالوگ های این نمایشنامه های بزرگ، صرفاً جهت پنهان کاری و آن هم از نوع منفی اش نبوده که بخواهد بیننده را فریب دهد یا سرش را شیره بمالد، اتفاقاً که، خیلی زیرکانه و به جا و حتیٰ در راستای ایده ی نمایشی به کار گرفته شده بود.-
و حتیٰ اسم اثر هم، می تواند تاکیدی بر نوشته ی بنده باشد چون‌ من هم از نشخواری حرف می زنم که نمی توان از آن ایرادی گرفت، چون خود اجرا ما را به معنای واقعی کلمه ی نشخوار، ارجاع می دهد و اتفاقاً این سردرگمی بیننده در وسط این نشخوار است که اثر را به یاد ماندنی می کند.
در نهایت این اجرا، آنچه را که ایده ی نمایشیش بوده به شکلی هوشمندانه و شیرینی، بیان کرده است.
این گونه نوشته ام را به پایان برسانم که،
دیدن نشخوار بهتر از ندیدنش است . خیلی بهتر از ندیدن، دیدن یا ندیدن، مسئله این است!؟
هملتههههههههه؟! شکسپیر .
نیلوفر ثانی این را خواند
Tom tom، Fatme Am، Mohmd M، Hamta Hm، ELI.21ST و مهریار عیدی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
می توانم این گونه بنویسم ؛

علاوه بر این که باید به انتخاب کارگردان احترام گذاشت ولی این اجرا دارای یک ایراد بزرگ بود. آن هم: ( عدم رورانس . که اجازه نمی داد ما با تمام قدرت ، ایستاده برای بازی بازیگران، برای کارگردانی ، برای طراحی صحنه و برای طراحی لباس جانانه کف بزنیم)
پوریا صادقی (spouria)
این نظر شخصی منه، شناخت مختصری که از اقای ابراهیمی پیدا کردم نشون میده علاقه داره حرفش رو با هنرش بزنه. که البته به چشم من ارزشمنده.
۱۷ شهریور ۱۳۹۹
پوریا صادقی
این نظر شخصی منه، شناخت مختصری که از اقای ابراهیمی پیدا کردم نشون میده علاقه داره حرفش رو با هنرش بزنه. که البته به چشم من ارزشمنده.
کاملاً مشخص بود و هم خودشون ، هم گروهشون و هم اجراشون قابل احترام بود.
۱۸ شهریور ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سعید فاضلی (saeedfazeli)
درباره نمایش نوشت سر i
نوشت سر :
آدم ها / چقدر ما آدم ها در هر سطحِ اجتماع و با هر سطح فرهنگ در هر زمان و مکان، حالمان خوب نیست و این حالِ بدِ خودمان را با جنس دروغ و دو روویی ، ریا و شارلاتانی به هم هدیه می دهیم ، غافل از اینکه ما همه به هم ربط داریم و همه با هم در این کثافت خفه خواهیم شد؛ اما باز ، هستند آدم هایی که در این جهانِ بَلبَشو‌، هنوز درخت اُمیدشان خشک نشده و تا آخرین لحظه و حتیٰ در بدترین شرایط ، شرافت خود را زیر پا نمی گذارند ؛ کاش نااُمید نشوند ، کاش نااُمید نشویم تا حداقل بتوانیم ‘سرنوشت خوبی را رقم بزنیم.

کار «نوشت سر » مرا یاد جمله ایی از ‘پیتر بروک انداخت که می گوید : «تئاتر باید ترکیبی از جدی و شوخی ، واقعیت و خیال ، خنده وگریه و روح و جسم باشد.» و چه زیبا کارگردان این هارمونی قشنگ را در اجرا در آورده بود و ما این تضاد را هم علاوه بر شخصیت ها حتیٰ در طراحی صحنه هم میبینیم. تلفیق صحنه ی سفید و لباسهای مشکی، که چه ساده این جهانِ سفید را ما آدم ها سیاه ... دیدن ادامه ›› می کنیم.

و دیدن ۲۵ ، ۳۰ پرسوناژ روی صحنه که به قشنگی هدایت شده اند و دغدغه بزرگی را به دوش میکشند به شدت قابل احترام است و نباید به این سادگی از این اجرا گذر کرد.
پویا فلاح، امیر مسعود، جــاســا، آقامیلاد طیبی و مینا سروش این را خواندند
رویا این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عباس میرزا، مونولوگی هوشمندانه در کنارِ سادگی اش.

هوشمندانه به این خاطر که هر بار می آمدی برای متن و داستان تصویری در ذهن بسازی به بن بست ... دیدن ادامه ›› می رسیدی؛ اما در آخر راوی به کمک تماشاگر می آید و یک تصویرِ زیبا و بی نقص برایش می سازد؛
طوری که حتیٰ بعد از اجرا هم « عباس میرزا » از خاطر تو نمی رود و گویی تا همیشه با تو همراه خواهد ماند.


این نمایش را پیشنهاد می دهم.
پویا فلاح، آقامیلاد طیبی، امیر مسعود و محمد رضایی مقدم این را خواندند
رویا و شهروز این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سعید فاضلی (saeedfazeli)
درباره نمایش مشق شب i
مشق شب؛
چرا “ مشق شب “ ؟!
مشق : به معنای تمرین و تکرار برای کسب مهارت.

شاید مقصود، تلاشی بود که اعضای خانواده جهت رهایی از دیدِ عقب افتاده ... دیدن ادامه ›› ی پدر میکردند.


مشق شب، روایت خانواده ای بود با پدری دیکتاتور و اعضای خانواده ایی که به دلیل نامشخصی در شبِ سال نو به صندلی هایشان می چسبند.

-از دو دید میتوان به مفهوم نگریست؛

یک: رفتار فرزندان ، بازتاب رفتار و برخورد های والدین است . ( پرخاش و تندخویی دختر، هنگامی که تصمیم گرفتند، دخترک نقش پدر را بازی کند.)

دو: مرد بلند قامت، نشان ظالمِ قدرتمند و مرد کوتاه قامت نشان مظلومِ توسَری خور، که سرانجام هیچ ظلمی دوام نمی آورد و عدالت بر همه جا و همه چی سایه می افکند.
در هر دو دیدگاه دوره ی زور گویی به پایان رسیده است.

-با این حال که مشق شب تا حدودی موفق به بیان دغدغه ی نویسنده بود، اما گویی یک ناپختگی در پردازش موضوع داشت طوری که بیننده را با خود دنبال نمی کرد ( شاید به دلیل بازیِ بازیگران . شاید به دلیل ریتم کند . شاید فضای نمایش . شاید سوالاتی که بی جواب ماند( مثل لخت بودن کارگرِ‌ همسایه / مثل چسبیده شدن ناگهانی به صندلی / مثل مادری که خود، شبیه کارگر بود در آن خانه ی اشرافی با آن میز طویل).. و هزاران شاید دیگر)

با نهایت احترام به تمام عوامل ، در کل چیزی که در ذهن بنده ماند بازی خوب بازیگر نقش پدر بود و تمام .
پیش از شروع نمایش فقط پاهای اعضای خانواده معلوم بود و چیزی که جلب توجه می کرد پای اون فرزند کوتاه قد بود که بر خلاف بقیه لخت بود و فرم خیلی متقارن و جالبی داشت و من رو یاد نقاشی های سبک منریسم ( Mannerism ) و یک دوره ماقبل آن مینداخت . از قضا در اواسط نمایش هم متوجه علاقه فرد کوتاه قد به نقاشی ها آن دوره و رافائل می شویم . علاوه بر برهنگی پا و کوتاه قدی اش او از دیگاه سایر اعضای خانواده از قدرت عجیبی نیز برخوردار است و بعضا گفته می شود این کارهای عجیب غریب از او برمی آید . تمامی این موارد سبب شد که وی در ذهن من به عنوان یک Cherub ( فرشته کوچولوهای بالدار ) مجسم شود . اتفاقا رافائل هم در نقاشی هایش از کودکان برهنه و Cherub استفاده می کند . همچنین فرد دیگری که قدرت تغییر و دگرگونی اوضاع را دارد پسر کوچولی است که باز هم نیمه برهنه است . خلاصه آنکه طبق برداشتی که من داشتم نویسنده اثر ، ناجی و صاحب قدرت برای تغییر را در افرادی جستجو می کرد که هم از لحاظ جسمی و هم از لحاظ فکری با خانواده متفاوت اند .
۲۲ بهمن ۱۳۹۸
دوست عزیزم پوریا جان؛
نگاهت بسیار برایم زیبا بود و خیلی تحلیل شیرینی از این قسمت کرده ایی، واقعاً ممنون، لذت بردم.
البته فکر کنم منظورت بیشتر نزدیک به نقاشی های دوره ی اوج کلاسیک باشد حدود اواخر سده ی پانزدهم میلادی که بله در نقاشیِ میکل آنژ و رافائل و داوینچی و... دیده می شود و آن شخص کوته قامت هم ، همان کوپیت های نقاشی های آن زمان.( چه جالب )

اما با این حال جذابیت این نمایش برایم آنقدر نبود که تحلیل هایش.
۲۲ بهمن ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سعید فاضلی (saeedfazeli)
درباره نمایش جان و جو i
جان و جو ؛

راستش را بخواهید ، هنگامی که صحنه را دیدم بسیار برایم هیجان انگیز بود ، چه عجب بالاخره یک صحنه ی بسیار متفاوت! ( خدا بیامرزدت تاتلین عزیز )

میز و صندلی بسیار بلند و آهنی، که مخصوص طبقه ی بورژوازی بود و نمادی از سفتی و سختی طبقه ی سرمایه دار ، که پرولتاریا ها به مخیلاتشان هم نمیگنجید که به آن بالای بالا برسند و تنها خوشی آن ها آویزان شدن از پایین ترین نقطه ی طبقه ی بالا بود.( چقدر فاصله)

اما بین این دو طبقه ، طبقه ایی بود که جان و جو از آن آمده بودند و نه بالایِ بالا بودند و نه ... دیدن ادامه ›› پایینِ پایین،
که برای رسیدن به یک خوشیِ لحظه ایی هم باید خودشان را به دردسر و زحمت می انداختند.
بدن نرم و خنده های جان و جو ، کاملاً در مقابل سازه ی سخت و آهنی قرار میگرفت و بیان گر آن بود که چقدر در طول تاریخ طبقه ی پایین منعطف و با روح اند اما طبقه ی بالا خشک و بی روح که تنها خودشان را میبینند و جز زندگی خودشان جای دیگر را نمیبینند.( کی این همه بین آدم ها فاصله افتاد؟ )

در کل ، طراحی صحنه و بازیِ بازیگران مکمل هم بودند و نمایش را برای مخاطب شیرین و گاهی هم تلخ میکرد.

بازی ها وای بازی ها ، در آوردن تیپ و شخصیت کاراکتر های یک نمایش که رنگ و بوی و فرهنگ خارجی دارند بسیار کار دشواریست اما اما این دو بزرگوار به بهترین حالت هم لهجه و هم حرکات و هم بدن یک شخص خارجی را در آوردند و برایم جالب بود که من ، با دو شخص خارجی برخورد کردم که از قضا ، زبانشان را هم میدانم، نه اینکه دو ایرانی که دارند نقش شخصیت خارجی را بازی میکنند.

خلاصه ی مطلب، تئاتر ‘ جان و جو’ جزو باید هایی است که باید مخاطبان تئاتر ببینند،
چون یک پکیجِ کاملِ نمایشی است.
میترا و امیرمسعود فدائی این را خواندند
پوریا صادقی، امیر مسعود، نورا احمدی و زهره الف این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

سینما
تئاتر

تماس‌ها

09368351793