طراحی و اقتباس خلاقانه و در عین حال امانتدار از متن سارتر، ترکیب بهجا و بهاندازه با شوخیها و طنازیهای کاملا بومی و ملموس اجتماعی-سیاسی ایران حالحاضر، مجموعهای وسوسهانگیز برای کاویدن، صحنهها و شخصیتها و تکتک دیالوگهاشون خلق کرده؛
دیالوگهایی که با چنان وسواسی انتخاب شدهاند که انگار در لحظه از زبان هر کاراکتر بیرون میان؛ از سیبلوی پرفراز و نشیب گرفته تا خانم بونومی پرحاشیه! تقریبا وزن همهی کاراکترها به درستی در روند ماجرا حس میشه؛
نطقه قوت بارز نمایش، بازیهای دقیق و روان و پرجزئیات همهی کاراکترهاست از هیپیها گرفته تا ژرژ و ورونیک و پلیس و در کاراکتر سیبلو که به اوج پرکاری و ظرافت میرسه و یک کلاس بازیگری تمام عیارست.
طراحی لباس چشمنواز و دقیق، طراحی صحنهی خیرهکننده و بسیار تبدیلشونده!! که ناخودآگاه تداعیکنندهی کارهای قدیمیتر تئاتر مستقل به خصوص رویای یک شب نیمهی تابستان و رگههایی از رومولیت بود. ترانههای جالب و خلاقانه و افکتهای صدای پرریزهکاری و سرضرب. همه و همه یکپارچگی کمنظیری به وجود آورده که دیدنی بودنِ «تئاتر» رو در تضاد با دیالوگگوییهای منجمدِ سالهای اخیر به رخ میکشه و یادآورِ دورهی درخششِ تئاتر مستقله.
خسته نباشین و آرزوی درخشش روزافزون