درباره نمایش ترس و نکبت رایش سوم - علیرضا اخوان
منتشر در روزنامه سازندگی چهارشنبه 24 اردیبهشت 404
نیلوفر ثانی
"فرمولاسیون نکبت و رنج"
زیست در زمانه حکومتهای سرکوبگر و فاشیستی تنها محدود به قرن بیستم اروپا نمیشود. اگرچه نمایشنامه برتولت برشت که با ۲۴ تک پرده تلاش میکند بخشی از وضعیت و شرایط دوران جامعه آلمان را در زمان هیتلر و نگارش خود حوالی سالهای ۱۹۳۵ تا ۱۹۳۹و در تبعید نشان دهد اما تطابقهای بسیاری از آن در جامعه فعلی ما قابل ردیابیست.
علیرضا اخوان با انتخاب متنی با این ویژگیها و بهره از سبکی اکسپرسیونیستی و تجربهگرایی با گریم، طراحی لباس و استفاده متنوع و گستردهای از ویدیو مپینگ و تصاویر چندبعدی، قدمهایی را با انطباق کارکرد تئاتر و ارتباط آن با زمانه امروز، برداشته و ضرورت ابعاد اجتماعی این هنر زنده را بار دیگر یادآوری میکند.
او که در چند اثر خود با کمترین تعداد بازیگر، و در نوعی مواجههی درونگرایانه با مسائل و رویدادهای اجتماعی با مخاطب سخن گفته، اینبار و
... دیدن ادامه ››
بنابه ضرورت متن و تاثیرگذاری جمعی آن، از تعداد ۱۱ بازیگر بهره برده تا بتواند وضعیتی از زیست مردمی در جوامع تحت سیطره و نظارت و سرکوب را ترسیم کند. هر چند ارجاع متناوب و متعدد به چنین نظامهایی میتواند بیش از اندازه بخش تکرارپذیری و کماثری یک اجرای نمایشی را بدنبال بیاورد اما در هر صورت و با وجود ممیزیها و اخته شدن بسیاری از متون در شورای نظارت، به نظر چارهای دیگر باقی نمیماند. ضمن آنکه اتصال، ارتباط و آشنایی نسل جوانتر علاقمند به تئاتر با متون بزرگان جهانی این هنر، لزومی انکارناپذیرست.
"ترس و نکبت رایش سوم"، ۶ اپیزود دارد که در هر کدام تلاشی برای ارائه روح متن و اشتراک آن با مخاطب شده است. حرکات فیزیکی و بدن هر بازیگر نمایانگر تحت تاثیر قرارگرفتن بدنها در چنین وضعیتیست و برانگیختگی احساسات به اندازه است که به ورطه سانتیمانتالیسم نیفتد و هدر نرود.
بازی بازیگران همسطح و همسو است. در هر اپیزود دو یا سه نقش برجستهتر وجود دارد که اغلب متوازنند اما تمام بازیگران به عنوان نیروهای مولد جمعی در تمام اپیزودها حضور دارند. اما طراحی صحنه که نیازمند تکمیلشدن فضاسازی اجرا و موقعیتهاست، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
بسندگی به پخش و اجرای ویدیو مپینگ و تصاویر دیجیتالی، هر چند تاثیرگذارست اما نمیتواند جای طراحی صحنه کارآمد را پر کند. اگرچه سالن اجرا در عمارت نمایشی هما نیز چندان مناسب نیست و نیازمند عمق و ابعاد بزرگتری برای این دست اجراهاست.به همین دلیل بخشی از زحمات و جذابیت اجرا در کمبود طراحی صحنه شامل دکور و سازهای مناسب، از دست میرود و به یک اجرای خوب تقلیل مییابد. در صورتیکه این اجرا با متن و بازی و میزانسنهای درستش می تواند در سطح نمایشی کامل ارتقا یابد.
طراحی لباسهایی یکدست و کاملا در راستای معناپذیری متن، قابل تقدیر است. پوششهایی تداعیگر مرز میان افراد آزاد و دربند که نشانهشناسی بصری را نیز تامین میکند. هر چند متن برشت با سویههای برجسته و تاکیدشده مارکسیستی که عقاید شخصی برشت را اعلام میکند، تا جای ممکن در اجرای اخوان، کمرنگ شده و حتی گاه با بهره از لحن ادای بازیگران، شکل انتقادی نیز میگیرد. این هویتیابی هوشمندانهایست که کارگردان حتی با وجود انتخاب متنی از یکی از فعالان نمایشنامهنویسی دوران اوج مارکسیست، در نظر داشته و بکار برده است تا مبلّغی برای چنین ایدئولوژیهای مردودی نباشد و تا جای ممکن متمرکز بر وضعیتی از جامعه باشد که تحت حکومتی با سازوکار فاشیستی چگونه از زایش و سازندگی فاصله گرفته و حتی به " نکبت" منجر میشود.
اجرا با جذابیتهای بصری ویدیو مپینگ میتواند نه تنها نوعی همسویی با تکنیکهای نوین در طراحی صحنه باشد اما تاکید و استفاده بیش از حد از آن، نورپردازی کلی را محدود میکرده و بهره از نورهای موضعی، اسپات و عمومی به حداقل میرسد. به نظر میرسد در این اجرا نیز نیاز توازن بیشتری در بهره از این دو مدیا وجود دارد.
با این اوصاف نمایش " ترس و نکبت رایش سوم " با زمان مناسب ۶۰ دقیقه، در کنار ارائه یک اثر نمایشی و زیباییشناسی هنری و تکنیکهای برشتی، آینهای از وضعیت جوامعی است که با چنین شرایط اجتماعی درگیرند. جوامعی که به مرور و از ترس و هراس جنایات و فجایع این حکومتها، به نکبتی میافتند که حتی از انسانیت، اخلاق و عشق به همنوع و اطرافیانشان دور شده و تهی میشوند. و از این بابت می تواند گفتگویی معاصر با مخاطب تئاتر برقرار کند.