تورِ ظریف رابطهها
نمایش «گیپور» با پوستر خلاقانه و شاعرانهاش — پردهای توری از گیپور قدیمی که با رنگ، تصویر یک پیانو روی آن نقش بسته — از همان ابتدا نوید مواجههای متفاوت با یک داستان زناشویی را میدهد؛ داستانی که زیر ظاهری بهظاهر ساده، عمیقترین چالشهای روابط انسانی را واکاوی میکند.
این نمایش از همان پوسترش شروع میکند به گفتن؛ پردهای توری، نقشی از پیانو، که باختِی خوش را میان ظرافت و درد نوسان میکند
در این نمایش درست جایی که نقشهها باید نتیجه بدهند، معادله پیچیدهتر میشود و پرده از لایههای پنهان رابطهشان برداشته میشود؛ لایههایی که لبریز از زجرهای خاموش، ناامیدیهای تلنبارشده و سوءتفاهمهای قدیمی است.
آنچه «گیپور» را برجسته میکند، نگاه روانشناسانهاش به لایههای زیرین زندگی زناشوییست؛ جایی که ناگفتهها، دلتنگیها، و ندانمکاریها، آرام و بیصدا مثل موریانه کار خود را میکنند. نمایش در فضایی هوشمندانه، بدون افتادن به دام شعار یا اغراق، تعادل ناپایدار عشق، شک، وابستگی و فردیت را کاوش میکند. نمایش به ظرافت نشان میدهد چگونه نادیدهگرفتن نیازهای عاطفی، بیتوجهی و سوءارتباطات میتوانند حتی ریشهدارترین پیوندها را سست کنند. «گیپور» همچنین نقش حیاتی «پول» در دوام یا فروپاشی زندگی مشترک را بیرحمانه به تصویر میکشد و جایگاه متزلزل یک هنرمند در نبرد بیامان معیشت را به
... دیدن ادامه ››
رخ میکشد.
یکی از نقاط قوت نمایش، تأکید بر این واقعیت است که آسیبهای زناشویی لزوماً حاصل خیانت یا خیالات منفی نیست، بلکه گاهی نتیجه نادانمکاریهای دوطرفه و تصمیمهای هیجانی است.
این نمایش با زبان استعاره، ما را به دل یکی از پیچیدهترین و در عین حال آشناترین بحرانهای زندگی مشترک میبرد، جایی که رابطه، مثل پارچهای گیپور، در ظاهر زیباست اما با کوچکترین کشش، ممکن است رشتهرشته شود.
با فضایی گرم اما پرتنش، دیالوگهایی دقیق و کارگردانیای که اجازه میدهد تماشاگر از سطح عبور کند و به عمق برسد، «گیپور» بیننده را دعوت میکند نه برای قضاوت، بلکه برای مواجهه و روبرو شدن، هم برای آنهایی که زخمی از رابطه دارند، هم برای آنهایی که میخواهند معنای نزدیکی را دوباره بفهمند،
در «گیپور» همه چیز سر جای خودش است، درست مثل توریای که اگر از نزدیک ببینیاش، پیچیدگی طرحش را بهتر درک میکنی. این نمایش تماشاگر را ساده رها نمیکند، بلکه مثل زخمی ظریف، تا مدتی بعد از اجرا هم با او میماند.
این نمایش، بیش از آنکه بخواهد مقصر بسازد یا پایانبندی واضحی ارائه دهد، آیینهایست برای نگاه کردن به خود؛ به ناتوانیهایمان در فهمیدن، گفتن، شنیدن.
نقطهی درخشان «گیپور»، بازیهای حیرتانگیز بازیگران آن است؛ اجرایی دقیق، پر از کنترل و ظرافت، با بیشترین بُرد در پاساژهای حسی. آنها با چنان خلوص و صداقتی نقشها را زندگی میکنند که مرز بین اجرا و زیستن از بین میرود. صدای نفسهای بریده، نگاههای لرزان، و بدنهایی که درد را حمل میکنند، تماشاگر را درگیر میکند و نمیگذارد لحظهای از صحنه جدا شود.