در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | آنا عـلـامی درباره نمایش خرگوش: ادامه ی پارت اول. *پارت دوم: • پرداختن به مباحث "سایه ی شخصیت
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:55:04
ادامه ی پارت اول.
*پارت دوم:
• پرداختن به مباحث "سایه ی شخصیت و انواع سایه ی کاراکترها " و "روابط ابژه ای درباره ی بلا" در نمایش خرگوش:
نباید از پرداختن به اصطلاحِ "سایه ی شخصیت"در این نمایش غافل ماند."کارل گوستاو یونگ"سایه ی شخصیت را مجموعه‌ای از "جنبه‌های پنهان شخصیتی" اطلاق می کند که به صورت ناخودآگاه،درون ما وجود دارد و آن را انکار می‌کنیم یا نمی‌پذیریم. تجسم وهم آلود خاطرات بلا و حضور پدرش کنار او در ابتدای نمایش هنگام گفت و گویشان ، همراه با شباهت نسبی رنگ و ظاهر لباس هایشان می تواند نشانگر این باشد که آن ها "آینه ی انعکاس جنبه های پنهان شخصیتی یکدیگرند". واکنش هایِ افراطیِ هیجانی اما موقتی در لحظات ورود سیدنی همراهِ شوخی ها و خنده های اغراق آمیز او و سایر دوستان بلِا یا بی تفاوتی ، مکث و سکوت متناقض و متفاوتِ "تام" ، به مثابه ی پناهگاهِ امن ،برای مخفی کردن ِاسترس، ترس، اندوه،رقابت و حسادتشان " می باشدریچارد، وکیل و نویسنده است . او احساساتی همچون ترس از شکست را زیسته و تجربه کرده، اما چون احساسات درونی اش با ارزشهای خود و یا با انتظارات جامعه مطابقت ندارد یاد گرفته که آن ها را سرکوب کند و در نتیجه، به طور ناخودآگاه به سایه ی شخصیتی اش منتقل شده.ریچارد می گوید:اگر زیاد در مورد نوشته ام بگویم جوهره اش از بین می رود.اما با جمله ی تمسخرآمیزِ بلا و سندی که می گویند:"هنوزم الهام و جوشیدن چشمه ی نویسندگیت خشکیده است؟!"، مواجه می شود.(دوستان ریچارد با کنایه مدعی اند که او معمولا در مورد آینده همراه با مرگ یکی از شخصیت های داستانش دست به قلم می برده) بعد از شنیدن این جملات انکار و سرکوب ... دیدن ادامه ›› در درون ریچارد شکل می گیرد و می گوید: "شاید برای همینه که دیگه نمی تونم بنویسم!". ویژگی‌های منفی متعددی مانند خشم، حسادت یا عدم عزت نفس و ضعف‌ها و تناقض های شخصیتی به عنوان بخشی از سایه شخصیت کاراکترها ظاهر می شوند از جمله :1-(حسادت و رقابت امیلیِ ِ پزشک نسبت به همکارِش که مسئول بخش شده و یک خانم است)،2-(تمسخرهای افراطی،رقابتها و امیال جنسیتی در سیدنی و ریچارد)،3-("سایه قدرت طلبِ "ریچارد ،که خشـم پنهان و فروخفته ی او را بیدار می کند و تنش و درگیری ها بیشتر می شود )،4- ("سایه ی طرد شده ی" تام :در نگـاه اول تماشــاگر شـاید تام را" فردی متعادل ،آرام ، کم حرف و شنونده ای که که قضاوت نمی کند،بداند" ،اما تام،" سایه ی طرد شده"را با خود به همراه دارد. احساساتش به دلیل ترس یا شرم سرکوب شده اند، اما همچنان در ناخودآگاهش باقی مانده .در نتیجه به افزایش سطح اضطراب و استرس او منجر می شود (نگاه مضطرب و بعضاً حالاتی خنثی در شنونده بودن و مسکوت بودنش، همراه با تیک های عصبی موقت،در حرکات پای او مشهود است) .جنبه های پنهان شخصیت تام در موقعیت‌های غیرمنتظره نمایش، آشکارتر شده و مخاطب را غافلگیر می کند.او نتوانسته صادقانه با خود یا بلا و دیگری ارتباط برقرار کند و در پی آن به افسردگی نسبی و داشتن احساس گناه (خیانت)و حس پوچی می رسد.
5-(بلا انواع سایه ها را علاوه بر سایه قدرت و طرد شدگی دارد ! بلا با "سایه ی قربانی " همراه خود، احساس می‌کند که توسط شرایط یا دیگران قربانی شده است و از این احساس برای توجیه مشکلات و ناتوانایی‌های خود استفاده می‌کند ."سایه ی آرمان گرای " بلا سبب انتقادات تند و غیر قابل تحمل او از دیگران و دوستانش است و نهایتاً منجر به احساسات منفی و تنش‌های بین فردی شده و فضای ارتباطی را به محیطی انتقادی و غیرسازنده تبدیل می کند.او بیشترین مشکلات حاصل از سرکوب سایه را در ذهن و عمل خویش دارد:عدم عزت نفس ، احساس نقص، عدم کفایت و باور نداشتن به توانایی خود، بی هویتی، اضطراب، خشم،حسرت،رقابت،افسردگی و ترس،رقابت،غم و انزجار، عدم اعتماد به نفس ،نداشتن قدرت تصمیم گیری برای دوست داشتن خود و جنس مذکر و خودپنداره منفی، در تعاملات اجتماعی او را دچار چالش کرده که بخشی از آن ریشه در کودکی و "روابط ابژه ای "او دارد . در "نظریه ی روابط ابژه‌ای"، اصطلاح «ابژه» به افراد مهمی که هدفِ احساسات یا مقاصد فرد هستند و فرد با آن‌ها ارتباط و تعاملات اولیه دارد، (معمولاً مادر و پدر)اشاره دارد و به اهمیت و تأثیر این تعاملات،در رشد شخصیت فرد، مقاصد رفتاری و انتخاب‌های او در زندگی و آینده اش تاکید می‌کند. با توجــه به این نظــریه می توان گفت: بلا در کودکی در طی تعاملات و روابط اولیه با والدین خود ، ابژه‌ها را پردازش کرده و تصاویر ذهنی از آن‌ها در ذهنش شکل گرفته. سپس با توجه به بازنمایی‌های ذهنی اش از دیگران، تصویری درونی از خود به‌ عنوان یک فرد و همچنین تصویری از خودش در رابطه با دیگران شکل داده.اما بلا در نمایش ،هویت فردی برای خود نمی بیند(بلا به خاطره کودکی اش هنگامی که مقابل آیینه در آغوش مادر خود را دیده ولی نمی دانسته آن کودک در آیینه کیست اشاره دارد) اما به دنبال بِلاّ ی سال های گذشته اش می گردد و بر اساس همین تصاویر و بازنمایی‌ها ،رفتارهای متناقض روانی دارد و نسبت به روابط بعدی و آینده خود،سردرگم و متزلزل است.
نکته ی دیگر توجه به بُعدِ مثبت و امیدبخش ریچارد و پدر است! ریچارد باور دارد ایمان به عشق باعث امید به زندگیست، فرشته های بالدار نیز هدیه ی ریچارد به بلا هستند که به قول بلا :"باعث می شن انرژی بچرخه!". بعد از خاموشی نورِ شمع کیک تولد ،توسطِ بلا، پدر به مانند روح در تاریکی به صحنه باز می گردد و پیام هایی امید بخش دارد برای بِلّایی که به "درون اتاق بسته ی ذهنی اش "برگشته و نیست. پیام هایی چون : ("بابا جون به فردا "صبح " فکر کن! چراغ ها را" روشن "میگذارم )."زمانِ سه بُعدی با چرخش و مکث سه مجسمه ی فرشتگان بالدار در حرکت است ، همان فرشتگانی که هدیه ی ریچارد است.شاید این "بال ها" ،نوید بخش رهایی و پروازِ احساسات و تجربیات پنهان درون بِلا به سطح آگاهانه ی او و تولد مجدد و تحول مثبتش باشند..."

*آنا علامی *طراح،نویسنده و پژوهشگر*
Ana.Allami
خیلی ممنونم 🙏🏻
۲۵ فروردین
مهدی نصیری
خیلی ممنونم 🙏🏻
خواهش می کنم 🙏🏻✨
۲۵ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید