در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | روزبه س درباره نمایش آدمبَچه: شاید واسه تغییر خیلی دیره شاید واسه تغییر خیلی دیره ،که ما تغییرا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:00:21
شاید واسه تغییر خیلی دیره

شاید واسه تغییر خیلی دیره ،که ما تغییرات به رویه خودمون تو این جهان بدیم منتهی چرا شانس خودمون رو امتحان نکنیم؟
نمایش آدمبچه نمایش جذابی برای من بود و من همیشه از پوستر نمایش آغاز می کنم پوستر با ترکیبی از یک بکگراند طوسی مایل به قهوه ای که کمی در پایین نوردهی شده بود با المان هایی به رنگ سبز فسفری و صورتی روشن عروسکی ترکیبی از یک فضای تاریک عصر ما و امیدی که شاید بتوانیم قبل از دیر شدن دستی به کاری زد !
آکترس ها و آکتورهای نمایش که به تناوب وارد صحنه می شوند و مایلند به تو حسی از یک مهمانخانه یا هتلی بدهند اما من بیشتر حس می کردم که در واقع یک آسایشگاه روانی باشد، . سوظن و شخصیت های چند قطبی در رل های بازیگران بزرگ سال چه آن نقشها که حاضرند و چه آنها که فقط نامشان می آید مانند فری حشره شناسی که متعهدانه به فکر نابودی زنبورهاست منتهی در تعطیلات فعلی مشغول زیاده رویه باقی ترکیبی از انواع و اقسام آسیبهای ممکن است .
شادی دینا و آرین و رقصنده داستان همه و همه بیشتر شبیه تعدادی مجانین در یک آسایشگاه روانی هستند تا مهمانان هتل . بازیگران نوجوان نقش های بسیار مشکلی دارند انتخاب لباسها بسیار فوق‌العاده است. و رد پایی از آنچه نقش در خود دارد را به مخاطب عرضه می کند.
متاسفانه به علت نبود یک میزبانی و ... دیدن ادامه ›› عدم معرفی کامل بازیگران که نکته منفی اجرای امشب بود حدس می زنم که الزاما بچه‌ها فرزندان بازیگران نمایش نباشند چون فامیلی هنرپیشه های مرد ( چه بزرگسال چه نوجوان) یکی نبود. این موضوع کار نمایش و کارگردانی را سخت تر می کند. ضمن اینکه هنرپیشه های نوجوان بسیار خوب بازی کردند به خصوص نوجوانی که نقش دکتر آرین را در کودکی بازی می کرد در انتهای نمایش با بازی در نقش خواهرش نقش سختی را بازی کرد( به زعم من) .
جهان بدون زنبورها جای وحشتناکی خواهد شد و من امیدوارم نسل بعدی با آگاهی های بیشتری که به او می دهیم بتواند جلوی تخریب جهان را بگیرد .
آکترسی که نقش دینا را بازی کرد کمترین دیالوگ را داشت و مدت‌های زیادی از نمایش در سکوت بازی کرد منتهی من حس می کنم او اینجا نماینده همه آدمهایی بود که همیشه دیده نخواهند شد. همه آنهایی که همیشه دستور می شنوند و رییس دارند
امان شاید تنها عاقل جمع است و هنوز این تازه وارد مرموز که ناگهان به این جمع آمده هنوز در آنها حل نشده .
فروزان ( اگه اشتباه نکنم آکترسی که مادر یاسمین است) و القصه خواهر دکتر آرین ترکیبی از شخصیت های شهر آشوب و شیدا .
آرین خود شیفته و خود بزرگ بینی متوهم
شادی را هم کمی قبل تر توضیح داده بودم .
اینها در یک هتل یا. مهمانسرای اسرار آمیز هستند.
نمایش علی رغم همه پیچیدگی های فراوان لذت بخش و مفرح بود و دیدنش را توصیه میکنم.