در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال بهنام [شاهین] باقری | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:28:54
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
ستاره (باران کوثری) : آخرش چی؟

نوید (نوید محمدزاده) : هیچی، تموم می شیم می میریم میره پی کارش ، ولی می دونی بعضی آدم ها هیچ وقت تموم نمی شن، مگه کیارستمی تموم می شه؟ چرا هر وقت اسم کیارستمی و شهیدثالث میاد من اشک تو چشام جمع می شه؟ اونا فکر کردن کیارستمی فراموش میشه ولی خانوادش هیچ وقت تنها نخواهند بود. خودشونن که فراموش خواهند شد. تا تاریخ هست کیارستمی با عینکش تو ذهن همه ما هست، یا اصلا همین جعفر پناهی؟ مگه میتونن این مردو تموم کنن؟

ستاره : من و تو چی؟

نوید : من و تو چی؟

ستاره : مام تموم می شیم؟

نوید : تمومِ هم می شیم. . .

__________________________________________

«عصبانى نیستم!»-رضا دُرمیشیان - [با اندکی تغییر]
(برای ثبت روی دیوار فیلم عصبانی نیستم! )
۲۹ مرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ستاره (باران کوثری) : آخرش چی؟

نوید (نوید محمدزاده) : هیچی، تموم می شیم می میریم میره پی کارش ، ولی می دونی بعضی آدم ها هیچ وقت تموم نمی شن، مگه کیارستمی تموم می شه؟ چرا هر وقت اسم کیارستمی و شهیدثالث میاد من اشک تو چشام جمع می شه؟ اونا فکر کردن کیارستمی فراموش میشه ولی خانوادش هیچ وقت تنها نخواهند بود. خودشونن که فراموش خواهند شد. تا تاریخ هست کیارستمی با عینکش تو ذهن همه ما هست، یا اصلا همین جعفر پناهی؟ مگه میتونن این مردو تموم کنن؟

ستاره : من و تو چی؟

نوید : من و تو چی؟

ستاره : مام تموم می شیم؟

نوید : تمومِ هم می شیم. . .

__________________________________________

«عصبانى نیستم!»-رضا دُرمیشیان - [با اندکی تغییر]
بهنام [شاهین] باقری و ذوق زده این را می‌آیند
شاهین تو فیلم به جاى کیارستمى ، دکتر فاطمى بود ، درسته ؟:))
۲۹ مرداد ۱۳۹۵
خیلى ممنون :)
۲۹ مرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یه بار دزدکی رفتم تهران، با هم رفتیم سینما و من دو ساعت تموم به جای فیلم، اونو تماشا کردم!

دو سال گذشت!

...
____________________________________________________
از کتاب "عشق روی پیاده رو" اثر "مصطفی مستور" - [با اندکی تغییر]
1.اسم سینما چی بود؟:-))))

2.شام خوردید یا نه؟:-)))))))))

3.بعد فیلم پیاده روی داشتید یا نه؟:-)))))))

4.شاهین بدقول من و سینما قلهک منتظرت هستیم
۲۱ فروردین ۱۳۹۵
سلام خواهرم! بد نیستم. تو خوبی؟ گوشیتم که خاموشه. امتحان نهائیات چطورن؟
۰۶ خرداد ۱۳۹۵
خوب بود.امروز و فردا گوشی مو میگیرم
۱۹ خرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شهرزاد: گفت باید تو هم وانمود کنی که فرار کردی رفتی.

کیوان: من فرار نمی‌کنم.

شهرزاد: یه نامه برام بنویس؛ با دست‌خط خودت. نامه‌‌های من رو می‌خونن؛ همه‌شون رو. من هم یه راهی پیدا می‌کنم که از خارج برام پست بشه. کاری نداره راحته. این‌جوری نامه رو می‌خونن فکر می‌کنن تو هم از همون راهی که بهنام فرار کرده رفتی.

کیوان: شهرزاد ـــ من می‌خوام با تو باشم. من نامه نمی‌نویسم. ... دیدن ادامه ›› چیه؟

شهرزاد: سه سال هیچ خبری ازت نبود. همه فکر می‌کردن مُردی. دنبال جنازه‌ت می‌گشتن. من ولت کرده‌م کیوان. این رو بفهم. خودت رو بذار جای من.

کیوان: تو خودت رو بذار جای من.

شهرزاد: باشه ــــ کاغذ اون‌جاس. خودم رو می‌ذارم جای تو. بنویس: شونزدهم فروردین هزار و سیصد و چهل‌وهشت. شهرزاد عزیزم، سلام. امیدوارم حالت خوب باشه. ــــ بنویس.

کیوان: خودم می‌نویسم: شونزده فروردین هزار و سیصد و چهل‌وهشت. شهرزاد عزیزم، سلام. امیدوارم حالت خوب باشه. امیدوارم حالت شبیه خنده‌هات باشه. امیدوارم خنده‌هات شبیه همون سه سالی باشه که شبانه‌روز بهشون فکر می‌کردم. این یه ریاضته واسه من. فرصت نشد. زندگی فرصت نداد که بات خدافظی کنم؛ رودررو. فرصت ندادند تا مثل آدم بغلت کنم؛ مث آدم موهات رو بزنم پشت گوشت؛ ماچت کنم؛ مث آدم بهت نگاه کنم بهت بگم شهرزاد، شهرزاد عزیزم، عشق من، خانم من، من رفتم؛ رفتم که برنگردم. خدافظ.


منبع: اورسی
این دیالوگا خیلى خوب بود .
۰۹ فروردین ۱۳۹۵
بهنام/شاهین/سرباز/فراری/بدقول/واررررررررررررررررررررد می شود:-)
۱۴ فروردین ۱۳۹۵
@مجتبی
دیگه بخوام بیام تهرانم نمی تونم! مرخصیامون خوب نیستن. دعا کن زود تموم بشه راحت شم!
۱۴ فروردین ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
باز این تهرانیای سوسول رو دست انداختن!
[سالن شماره 2 سینما قدس اصفهان با خنده ی حضار منفجر می شود!]
آیدا(هستی مهدوی) : با کسی راجع به این موضوع صحبت نکنیا! خریتی که کردیم مث یه راز باید بین خودمون بمونه!
[نقل به مضمون]

+ عکس(!) :
http://www.salamcinama.ir/public/images/usrUploader/movImg/50kilooalbaloo10.jpg
مانی غیرحقیقی: اژدها که وارد شد بودجمون تموم شد! حتی کسری هم آوردیم! به قول خارجکیا:
The Big Short (*)
هیچی دیگه مجبور شدیم با فرهاد توحیدی یه 50 کیلویی آلبالو بفروشیم! آلبالوهاش بدم نبودن خداییش. به هر حال اگه فیلم خوبی نبوده شما به بزرگی خودتون ببخشین!


(*) : ماهنامه ی سینمایی همشهری 24 در شماره ی اسفند خود این عبارت را "شرت بزرگ" ترجمه کرده بود!
درباره تئاتر معاصر ایتالیا به بهانه نمایش «وقت ناهار»
عمق فاجعه به روایت ایرانی
آنتونیا شرکا

اخیرا شاهد اجرای نمایشی با عنوان وقت ناهار در تماشاخانه ایرانشهر بودیم که بر اساس متنی از یک نمایش‌نامه‌نویس جوان ایتالیایی جولیا لومبتزی ساخته شده که چند روزی هم به تهران سفر کرد تا اجرای ایرانی کارش را ببیند. در این نمایش چهار شخصیت حضور دارند: دومنیکو. پدر (با بازی تینو صالحی)، رزا/ مادر (نیایش بهمنیه که مترجم متن نیز هست)، سرهنگ/پدربزرگ (مجید نوروزی که این شخصیت در نسخه ایرانی جای مادربزرگ نمایش‌نامه اصلی را گرفته) و درنهایت دختر خانواده دیانا (غزل شجاعی). حضور دانش‌آموختگان جوان زبان که با ترجمه متون معاصر ایتالیایی امکان آشنایی مخاطب ایرانی را با تئاتر این‌روزهای آن سرزمین فراهم می‌کنند، فرصتی است که نباید دست‌کم گرفت...

ادامه در: http://www.sharghdaily.ir/News/76378/%D8%B9%D9%85%D9%82-%D9%81%D8%A7%D8%AC%D8%B9%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C
سلام به همه ی نقد تئاتری ها
ممنون بابت ارتباط تیوالی با تماشاگران
یه سوال داشتم ازتون. واسه پرداختن به تئاتر سایر استان ها هم برنامه ای دارین؟ یعنی پرداختن به نمایش های خارج از تهران هم توی برنامتون جایی داره یا نه؟ خود من اخیرا یه تک گویی(مونولوگ) و یه نمایش طنز خوب توی اصفهان خودمون دیدم. کاش میشد اینا هم حداقل معرفی بشن. ما که مشتاقیم و اگه کاری از دستمون بربیاد در خدمتیم.
نقد تئاترتون مستدام
و به امید روزای بهتر واسه تئاتر :)
سلام و ممنون از توجه و اظهارنظر شما
البته خودمان هم علاقمندیم که به نحوی فعالیت‌های دیگر شهرها را هم پوشش بدهیم. مسلماً اگر تیزر تصویری با کیفیت مناسب و جذاب و البته کوتاهی از فعالیت در دیگر شهرها برسد در برنامه استفاده خواهیم کرد. اما این که بتوانیم موضوع نقد و بررسی را به یکی از نمایش‌های دیگر شهرها اختصاص بدهیم در حال حاضر خیلی دشوار است، چون احتمال این‌که اکثریت مخاطبان این برنامه بتوانند به طریقی از این اجراها دیدن کنند وجود ندارد. امیدواریم راهکارهای مناسبی در این مورد به دست بیاوریم و قطعا نیازمند راهنمایی و پیشنهاد هستیم.
۲۳ مهر ۱۳۹۴
دوباره سلام
ممنون از شما که پاسخگو هستین
اکثر نمایش های اصفهان تیزر تصویری ندارن ولی پوسترهای نسبتن خوبی دارن. در رابطه با نقد و بررسی که فرمودین موافقم. راه حلی هم که به ذهنم میرسه اینه که فردی تعیین بشه و اون فرد با دوربین و تجهیزات بره سر صحنه ی اون نمایش و معرفی کوتاهی صورت بگیره و با عوامل اون کار مصاحبه کنه، مخصوصن مصاحبه درباره دغدغه ها و مشکلاتشون. یه چیزی تو مایه های آوای تیوال خودمون ولی به صورت تصویری و مختصرتر و مفیدتر.
۲۳ مهر ۱۳۹۴
با بهنام عزیز موافقم.
لحاظ یک بخش کوتاه ثابت مختص به گزارش از تئاتر در سطح کشوری که هر شب می تواند به استانی تعلق داشته باشد نه تنها لطمه ای به برنامه وارد نمی کند بلکه ضمن افزایش جذابیت های آن، باعث گسترش ابعاد و مخاطبانش نیز خواهد شد.
۲۳ مهر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فیلم‌های مستند منتخب هفدهمین جشن سینمای ایران در قالب هفته فیلم در خانه سینما به نمایش در می‌آید.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی «سینماتجربی»، سی و پنج فیلم منتخب بخش مستند هفدهمین جشن سینمای ایران طی روزهای ۱۲ لغایت ۱۷ مهرماه در سه نوبت در ساعت‌های ۱۵ و ۱۷ و ۱۹ در سالن سیف‌الله داد خانه سینما به نمایش درمی‌آیند. این هفته فیلم به همت انجمن تهیه‌کنندگان سینمای مستند و انجمن مستندسازان سینمای ایران برگزار می‌شود.

جلسات نمایش فیلم‌ها به همراه نشستی با کارگردانان آثار برگزار می‎شود.

اسامی این فیلم‌ها به شرح زیر است:
۱۵-۱۹ (مهدی تنگستانی)، آتلان (معین کریم الدینی)، اهالی خیابان یک طرفه(مهدی باقری)، این سه زن(مصطفی امامی)، ... دیدن ادامه ›› با زبان خاموش(منوچهر مشیری)، بافندگان خیال(سید محمد صادق جعفری)، پسر حاج علی(حمید کوهپایی)، پهلوان و خرقه(آرش لاهوتی)،جدایی(شهرام درخشان)، چنارستان(هادی آفریده)، خرابات(آرش اسحاقی)،خون بازی(مصطفی شیری)، خون سرد(هادی معصوم دوست)، در عمق میدان(بهروز ملبوس باف اصفهانی)، دغدغه‌های زوج کهنسال(محسن علیدادی)، دم صبح(محسن استاد علی)، دور مشو(مسعود امینی تیرانی)، زخم(سید مهدی موسوی)، زمناکو(مهدی قربان پور)، زندگی پنهان(دلاور دوستانیان)، سیاهان جنوب(فرهاد ورهرام)، شهری که می‌شناسم(احسام معصوم)، عروسک‌ها نمی‌دانند(نوا رضوانی)، عیار مشروطه(محمود یار محمدلو)، فلک ناز(سحر سلحشور)، قرمز بودن(آزاده روانبخش)، کارنامه بنیاد کندی(محمد جعفری)، گزارشی درباره مینا(کاوه مظاهری)، مادرم (بهزاد رسول‎زاده)، مانتوهای رنگ روشن (سعید روستایی)، مردی به نام سیمین(بابک طاهری)، معدن(مجتبی شاهسوند- هانی اکبری)، من می‌خوام شاه بشم(مهدی گنجی)، می لا دو (فاطمه طوسی)، هامون(مهدی چلانی)
می دونی جدول زمانی پخش فیلمها رو؟
۱۲ مهر ۱۳۹۴
شاهین
یه دفعه لحنت عوض میشه ادم میترسه خب :(
فکر کنم فردا آخرین فرصت برای این کاره :)
۱۶ مهر ۱۳۹۴
فک میکنی عوش میشه! من "همون همیشگی"م!
۱۶ مهر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همیاری جان این نمایش در ساعات 18 و 20:15 ،در دو نوبت، اجرا میشه. لطفا اصلاح کنین. ممنون :)
مهدی.. این را دوست دارد
گروه همیاری (support)
درود بر شما

طبق نظر گروه محترم نمایش، ساعت اجرا ۱۹ می باشد.
با سپاس از توجه شما
۰۱ مهر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
1. من هم مثل آزاده جعفری در مقالۀ «این دنیای رنگارنگِ زیبا، بی‌لَک، بی‌تَرَک و بدونِ آلودگی» معتقدم، شخصیت گلی خوب پرداخت نشده؛ ما از گلی خیلی کم می‌دانیم. اینکه او چرا به فرانسه رفت و چرا بیست سال، حتی برای شرکت در مراسم دفن مادرش، به ایران نیامد و حالا چه چیزی بعد از مرگ مادرش او را به ایران کشانده (البته رسیدگی به میراث خانوادگی می‌تواند یک علت مهم باشد اما در فیلم به آن اشاره نمی‌شود). گلی خانۀ پدری را رنگ می‌کند، اما اینکه برای فروش این کار را می‌کند یا قصد دارد در آنجا بماند، چیزی به ما گفته نمی‌شود. از زندگی زناشویی او در پاریس و رابطه‌اش با همسرش هم چیزی نمی‌دانیم. از گفتگوهای تلفنی او با همسرش هم چیزی دستگیرمان نمی‌شود. درست است که فیلم روی فرهاد متمرکز است و بیشتر قصد دارد او و وفاداری‌اش به عشق را به ما نشان بدهد، اما این برای ساختن یک فیلم عاشقانه، کافی نیست ـــ برای درک کامل روایت فیلم، لازم است هر دو شخصیت را به اندازۀ کافی بشناسیم. نمونۀ درخشان آن، فیلم کازابلانکا است: در کازابلانکا، ما از هر دو شخصیت زن و مرد به اندازۀ کافی آگاهی داریم، به همین دلیل، ناکامی عاشقانۀ ریک جنبه‌ای تراژیک پیدا می‌کند؛ اما در فیلم در دنیای تو ساعت چند است؟، ناکامی عاشقانۀ فرهاد غمناک هست، اما تراژیک نیست.

2. حجم موسیقی کریستوف رضاعی برای این فیلم واقعاً زیاد است؛ در بسیاری از لحظه‌ها، سکوت خیلی بهتر می‌توانست حس‌وحال آدم‌ها را به ما معرفی ... دیدن ادامه ›› کند.

3. عشق ناکام نجدی و حوا هم کاملا زائد است، حتی اگر بخواهد عشق فرهاد و گلی را قرینه‌سازی کند؛ در یک فیلم عاشقانه، قرار نیست همۀ عاشقان ناکام باشند.

4. حضور روح حوا (مادر گلی) در آشپزخانه، در کنار فرهاد و گلی، کمی کلیشه‌ای و تحمیلی است. اگر حوا در صحنه‌های دیگر هم در کنار فرهاد و گلی ظاهر می‌شد، این صحنه پذیرفتنی‌تر از شکل فعلی‌اش می بود.


منبع:
http://cine-eye.org/%DA%A9%D9%84%D9%88%D8%B2%D8%A2%D9%BE/%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86-%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D8%A7%D9%81%DB%8C%D8%B3-%D8%A8%D9%88%DA%A9%DB%8C
شاهین جان تنبلی کردم هنوز که هنوز نرفتم به تماشای این فیلم .. :))
۲۴ شهریور ۱۳۹۴
نازی خوبی؟! چه خبرا؟ (با عرض پوزش از بقیه ی دوستانی که آگاهی براشون میاد!)
۲۳ فروردین ۱۳۹۵
بخشی از مطلبی که درباره‌ی این فیلم نوشتم:

«هر چقدر که در مورد فرهاد مشخص و واضح است که چه میخواهد، چه میکند و چگونه آن را انجام میدهد، اثر، کمی هنگام مواجهه با گلی لکنت دارد و مقداری از وظیفه‌ی چسباندن تکه ها به یکدیگر، بر دوش تماشاگر سنگینی میکند. گلی، در حالی از لحظه بازگشت مشغول گذشته است که در ۲۰سال گذشته، حتی برای خاکسپاری مادرش هم بازنگشته و به این یکی بارها در طول فیلم اشاره میشود. و در همان ابتدای فیلم میفهمیم یکدفعه رها کرده و آمده. چرا؟ عذاب وجدان اَمانش نداده یا خود را در معرض همان بلایی که گذشته به آن دچار شده (فراموشی) دیده است؟ از خبر مرگ حمید هم، که همراه میشود با خنده‌ی فرهاد هنگام اشاره به آن(!)، به همین خاطر عصبانی میشود؟ ماجرای آقای آنتوان چیست؟ چرا هر بار کسی به آن اشاره میکند، نشنیده میگیرد؟ یا چرا وقتی ... دیدن ادامه ›› فرهاد، بعد از خبر مرگ حمید، در مورد آقای آنتوان میپرسد «مگه هنوز هست؟» به آن شکل عصبانی میشود؟ آیا مسئله این است که آقای آنتوان شوهر او نیست؟ اصلا چرا ۲۰ سال پیش به پاریس رفته؟ آیا اینجا هم همان مسئله‌ی «دیده شدن» دخیل است؟ و حالا، ۲۰ سال بعد از رفتن، با آقای آنتوان (که فرهاد از «هنوز» بودنش تعجب میکند) به آن چیزی که انتظارش را داشته نرسیده و به همین خاطر اشاره به موضوع موسیو آنتوان و بچه نداشتن، دلخورش میکند و حتی فرهاد را به خاطر «هنوز» گفتنش مجازات. و لباس های پدر را میپوشد -تبدیل به پدر میشود- و میشود مخاطب تحسین های پدر در کودکیش، با زبان خودش: «شاه اینجور دختر نداره؛ وزیر اینجور دختر نداره؛ وکیل اینجور دختر نداره…». و پدر چنین جایگاهی برای گلی دارد: حیات بخشِ رویاهای گذشته. رویای کودکی که مانند یک شاهدخت، دنیایی را در مقابل خود میدیده. و حالا، پس از گذشت سالها، زنی میان سال است، که به رویا نرسیده، و برای جانی دوباره دادن به آن، به خانه/سنگری بازگشته که رویا در آن جان گرفته. به میان کسانی بازگشته که میشود در میانشان «دیده شد». و آنقدر از آن رویا دورند و آنقدر بی اهمیت، که در بیست سال گذشته یک بار هم به سراغشان نیامده. این گروهِ فراموش شده.» ادامه مطلب در نشانی زیر:

https://www.cinemafromcinema.com/?p=48
۰۷ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در توئیتر معمولاً به نظرهای تند، صریح و بعضاً نامؤدبانه و البته اغلب طنزآمیز برمی‌خوریم. این دو تا را حیفم آمد نقل نکنم:

- ترکیب لیلا حاتمی و علیرضا رئیسیان حتی با افزودن شهاب حسینی هم درست نمیشه. ما دیدیم ولی شما نبینید این دوران عاشقی رو. البته بازم سلیقه است.
- «همون همیشگی»ت؛ -پاسخ قاطع کارگردان‌ ایرانی در برابر سوال لیلا حاتمی مبنی بر توضیح نقشی که قرار است بازی کند.

و چند تا جالب (و قابل نقل!) دیگر:

- ایکاش یه لیلا حاتمی داشتم هی حرف میزد من کیف میکردم.
- من فکر می‌کردم هر فیلم و سریالی که اسمش توش لیلا داشته باشه حتما باید لیلا حاتمی ... دیدن ادامه ›› توش بازی کرده باشه.
- وااای فقط خدا میدونه چقدر از لیلا حاتمی بدم میاد.
- علی مصفا با زنش لیلا حاتمی و مادرزنش زری خوشکام واسه ی تفریح رفتند رشت، این وسط دور همی یک فیلم هم ساختند، ششصد میلیون فروش کرده تا حالا :)
- چرا همه فکر میکنن فقط خودشون لیلاحاتمی رو یه جور دیگه دوس دارن؟
- لیلا حاتمی و علی مصفا سر یه فیلم با هم ازدواج کردن آخرشم تا سر یه فیلم دیگه طلاق نگیرن ول نمی‌کنن.
- لیلا حاتمی و علی مصفا رو به چالش بازی نکردن توی یک فیلم با هم دعوت می کنم
-در دنیای تو ساعت چند است؟ + در دنیای من ساعت مال مفت باد آوردست که پای فیلم توی ابله حروم شد. لیلا حاتمی هم بره مدل کلاه شه با اون بازیگریش.

منبع:
http://www.leila-hatami.com/filmography/films/115-meeting-leila/1823-meeting-leila-film-dvd-released#comments
گزینه ى دوست نداشتم !!!
۱۴ مرداد ۱۳۹۴
"انتشار هرگونه مطلبی در این سایت صرفاً از جهت اطلاع‌رسانی است و به معنی تأیید دیدگاه نویسندۀ مطلب نیست"
۲۵ شهریور ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مجموعه شعر «بیستِ چهلستون» سروده آریو راقب کیانی(آوای تیوال) از سوی انتشارات پوینده منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، این مجموعه شامل ۱۱۴ قطعه شعر سپید است که خطاب آنها عمدتاً یک نفر - سوژه مد نظر شاعر - است. نحوه به‌کارگیری برخی واژگان در بسیاری از این اشعار، نوعی حرکت در زمان را ایجاد کرده است؛ گونه‌ای از رجعت به گذشته و حرکت در آینده در محتوای غالب این شعرها احساس می‌شود.
همچنین در میانه برخی شعرها، مخاطب به ناگاه با کلماتی مواجه می‌شود که گویی به قصد تغییر فضا و حتی عوض کردن ذائقه شنونده و خواننده و در واقع خنداندن او در آن بخش گنجانده شده‌اند. استفاده از فنون شعری مختلف اعم از ایهام استعاره و به ویژه واج‌آرایی حروف هم در این شعرها بسیار به چشم می‌خورد.

در یکی از این اشعار (گلادیاتور پپشت درب‌های بسته آمفی‌تئاتر) می‌خوانیم:

تو در این بازی، با همه ناداوری‌ها تبانی کردی و من را تباه
تماشاگرنماهایت تبحر داشتند به تمارض در هر باره ناز شستت
و من حتی با پائین ... دیدن ادامه ›› آوردن شست دستانت، از تب تو تبرئه نشدم
به تبار تبرزین تو تبریک باید گفت
که تبار دارید در اعتراف گیری نانوشته‌های من از درختان معدوم
که مدام تبری می‌جویی از تبخیر خون دل‌های من
که تبلیغات میدانی‌ات، تبعیضی بود برایم در نبرد تن به تن به چند قبول رضایتت
که هر کس را به تبععیت تو درآمد به تبعید نفرستادی، الا تبصره من

مجموعه شعر «بیستِ چهلستون» با این قطعه شعر از احمد شاملو آغاز شده است: «مرا تو بی سببی نیستی. به راستی صلتِ کدام قصیده‌ای ای غزل؟». شعرهای این کتاب را پرستو فصیح ویرایش کرده است.
این کتاب ۱۵۰ صفحه‌ای در شمارگان ۱۰۰۰ ننسخه و با بهای ۱۰ هزار تومان از سوی نشر پوینده منتشر و راهی کتابفروشی‌ها شده است.

لینک خرید اینترنتی:
1. http://poyandeh.ir/shop/index.php?id_product=57&controller=product
2. http://bekhan.com/Product/124925/%D8%A8%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%DA%86%D9%87%D9%84%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%86
همیاری جان اگه ممکنه پررنگش کنین لطفا :)
۱۲ مرداد ۱۳۹۴
@ آریو

خواهش میشه آریوی عزیز. لینک خبرگزاری مهر:
http://www.mehrnews.com/news/2871469/%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%A8%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%DA%86%D9%87%D9%84%D8%B3%D8%AA%D9%88%D9%86-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1-%D8%B4%D8%AF
لینک خرید رو هم با یه جستجوی ساده در گوگل :)
۱۶ مرداد ۱۳۹۴
@مجتبی مهدی زاده : رفیق دوست داشتنی من با آن قلب مهربونت چه کنم؟ حتما قدم بر چشم من بگذارید ... باشی همیشه عزیز دل

@مرجانه : سرکارخانم مرجانه، شرمنده کردید. البته که افتخار بنده ست آشنایی و هم صحبتی با بزرگواری چون شما.

@بهنام [شاهین] باقری : بازم ممنون برای لینک :) آقا ما سرچمون ضعیفه :)
۱۷ مرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یادداشت تازه ی بهروز افخمی درباره ی کافه سینما:

دکان تازه - بهروز افخمی

لابد حالا کم و بیش فهمیده اید که هوا پس است و ساختن فیلمی که به نمایش عمومی دربیاید در همه جای دنیا کار بسیار بسیار دشواری است . در ایران البته اوضاع فرق می کند . اینجا مردم به کلی از سینما نا امید شده اند و فیلم ها با سرمایه دولت یا حمایت مالی مشکوک و حتی سفارش از خارج ساخته می شود و در سالن های خالی به نمایش در می آید اما جوجه های نازنین ! راه و رسم طبیعی فیلمسازی این نیست . اگر در پایتخت سینما به دنیا آمده باشید و خیلی هم با استعداد و هنرمند باشید، باز باید خیلی پوست کلفت و خیلی خوش شانس باشیدکه فیلم اولتان به نمایش عمومی دربیاید و باید خیلی پوست کلفت تر و خوش شانس تر باشید که بتوانید فیلم دوم را بسازید حتی اگر فیلمنامه درخشانی مثل شلاق در دست داشته باشید.
سینمای امروز کارزار رقابت وحشیانه است و توش فیلمسازان و منتقدین و یا پاپاراتزی ها از سر کول هم بالا می روند . اغلب آنها فقط دنبال جلب توجه ... دیدن ادامه ›› دیگران به هر قیمت هستند و از هر وسیله ای برای از بین بردن رقیب یا حداقل شکستن دست و پای او استفاده می کنند . راه و رسم طبیعی فیلمسازی همین است و جای گله و شکایت نیست . این قانون طبیعت و تنازع بقاست و روز به روز هم خشن تر و سخت تر می شود . تا بالاخره ظلم و توحش همه دنیا را بگیرد و روز قیامت برسد! نه اینجا و نه در جاهای دیگر دنیا دوران تازه ای در کار نیست اما دکان تازه تا دلتان بخواهد هست . دکان تازه مثلا یک کافه اینترنتی است که باد توی آستین شما می کند و توی گوشتان می خواند که همگی نابغه اید و تا حالا حق تان را خورده اند و همین که آمریکایی ها مملکت را بگیرند رقابت آزاد می شود و همه شما با هر مقدار استعداد و قابلیت، فیلم های خودتان را می سازید و به نمایش عمومی در می آورید و مردم برای دیدن شاهکارتان هجوم می آورند. کافه چی توی هوای گرم کت و شلوار پشم، جلیقه چرم پوشیده و دستمال گردن بسته پشت پیشخوان ایستاده با سکسکه در باب عشق به هیلاری «رادهام» کلینتون هذیان می گوید و گاهی هم طوطی وار جیغ می زند که دوران ایدئولوژی گذشته است . او البته نمی داند که ایدئولوژی چیست و نئولیبرالیسم را از گوشت کوبیده تشخیص نمی دهد اما هیلاری «رادهام» کلینتون را حکیمه ای فرزانه می داند چرا؟چون خیال می کند هیلاری رادهام کلینتون و خود باراک حسین اوباما حرفه هایی می زنند که وی چند سال زودتر پشت همین بار گفته و مشتریان قدیمی اش به یاد دارند و حتی در لحظه با شکوه بیان آن سخنان حکیمانه به سلامتی او چندین و چند کامنت بالا انداخته اند ... باعث شرمساری نئولیبرال هاست اما خدارا شکر که من نئولیبرال نیستم و شما هم احتمالا علاقه ای به اقتصاد سیاسی و ایدئولوژی معقول و منقول ندارید یا اگر دارید اینقدر می دانید که بحث درباره این چیزها را در کافه های اینترنتی نباید جدی گرفت و البته خود سینما را هم نباید در کافه سینما یاد گرفت .
آنها که به کافه سینما می روند لابد می خواهند سرو گوشی اب بدهند و غیبت کنند و تهمت بشنوند و احیانا برای رفع خستگی چند کامنت هم بالا بیندازند اما اگر خیال دارید فیلمسازی یاد بگیرید این کارها قدغن است. قدغن است مخصوصا برای اشخاص کمتر از 18 سال ! اگر کمتر از 18 سال دارید به اقتضای سن و سالتان احتمالا کم سواد و زودباور هستید و حتی اگر خیلی هم تیزهوش و خلاق باشید شاید بی ربط گویی کافه چی و گارسون ها را جدی بگیرید . بدتر از آن شاید خودتان هم مشغول بالا انداختن کامنت بشوید و کم کم زیاده روی کنید و تبدیل بشوید به یک آدم خنده دار که خودش خیال می کند پیامبر دوران تازه است و از کارل ماکس و ساموئل هانتینگتون مشق گرفته است. من اجازه نمی دهم چنین اتفاقی توی کلاسم بیفتد ! نوجوانان یعنی افراد بین 12 تا 18 سال برای من مهمترین شاگردان این کلاس هستند و خیلی احتمال دارد از میان آنها فیلمسازان خوب آینده پیدا شوند به شرط آنکه قدر فرصت را بدانند و به کافه سینما نروند و آماده تمرین و تلاش باشند و اگر لازم شد شلاق بخورند .
تکلیف این هفته : این هفته تکلیفی ندارید جز آنکه اگر کمتر از 18 سال دارید و عادت کرده اید به کافه سینما سر بزنید این اعتیاد را یکباره ترک کنید. اعتیاد شاخ و دم ندارد ! اگر لازم دیدید با دیگر علاقه مندان به یادگرفتن فیلمسازی یک انجمن معتاد ان گمنام تشکیل بدهید و به همدیگر در خلاصی از اعتیاد خطرناک و زندگی سوز کافه سینما نشینی کمک کنید.

منبع: وبسایت مشرق نیوز به نقل از روزنامه ی هفت صبح
"نه اینجا و نه در جاهای دیگر دنیا دوران تازه ای در کار نیست اما دکان تازه تا دلتان بخواهد هست"
۰۳ تیر ۱۳۹۴
ببینید امثل قادری و پوریا وضعیتشون مشخصه.دیگه هر جریان فکری میفهمه چقدر اینا مشکل دارند.
اما جناب افخمی که می گویی "نه اینجا و نه در جاهای دیگر دنیا دوران تازه ای در کار نیست اما دکان تازه تا دلتان بخواهد هست" ، حرفت خیلی درست.ببخشید شما چند ساله ی این سینمایید؟!خوب می شود بگویید شما چه دورانی برای این سینما ساختید؟!
۱۷ شهریور ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
1. انیمیشن پیکسار، «دنیای ژوراسیک» و «کافه سینما» را پایین می‌کشد!

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اگرچه فروش «دنیای ژوراسیک» آن قدر خوب بوده که این فیلم را تبدیل به پر فروش ترین اثر آخر هفته سینماهای آمریکا کند اما با اکران انیمیشن Inside Out (زیر و رو) (؟)، محصول جدید کمپانی های دیزنی و پیکسار، مخاطبان سینما بر سر یک دو راهی قرار گرفته اند.
به طوری که روز جمعه فروش «زیر و رو» حتی بیشتر از «دنیای ژوراسیک» بود. انیمیشن جدید پیکسار در جمعه ای که گذشت 34.2 میلیون دلار فروش کرد که آن را بالاتر از «دنیای ژوراسیک» در فهرست باکس آفیس آمریکا قرار داد. از سوی دیگر این آمار فروش باعث شد بهترین جمعه تاریخ کمپانی پیکسار پس از اکران «داستان اسباب بازی 3»، هم رقم بخورد. پس از فروش 41.15 میلیون دلاری «داستان اسباب بازی 3» در نخستین جمعه اکرانش، تا کنون سابقه نداشته فیلمی از کمپانی پیکسار بتواند بیش از 34 میلیون دلار در روز جمعه فروش داشته باشد. «دنیای ژوراسیک» در جمعه ای که گذشت با فروش 29 میلیون دلاری خودش رتبه دوم را تصاحب کرد.

2. پویانمایی های پیشین کارگردان Inside Out :

کارخانه ی لولوها / Monsters, Inc - 2001
بالا / Up - 2009

3. عوامل و صداپیشگان فیلم در ... دیدن ادامه ›› کن 2015 :
https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/3/37/Cannes_2015_21.jpg

4. تریلرهای رسمی و متفاوت:
http://www.youtube.com/watch?v=yRUAzGQ3nSY
+
http://www.dailymotion.com/video/x2j55ti
یا
http://www.61-driveintheatre.com/apps/videos/videos/show/18832771-inside-out-official-trailer-3

5. منتظریم!
ابوالفضل بناییان، منتقد هفته نامه ی صدا، در بخشهایی از یادداشت خود تحلیل جالبی از فیلم قصه های رخشان بنی اعتماد ارائه کرده است:

درخشان‌ترین و موفق‌ترین اپیزود فیلم «قصه‌ها»، اپیزود آخر فیلم با بازی «باران کوثری» و «پیمان معادی» است که کارگردان با اجرایی بی‌نقص در یک لوکیشن محدود، یکی از بهترین عاشقانه‌های سینمای ایران را به دور از تمام کلیشه‌ها خلق می‌کند. نحوه‌ی دیالوگ‌گویی پینگ‌پنگی، به میان کلام پریدن بازیگران و حاضرجوابی‌های غیرقابل پیش‌بینی و حتی نحوه دکوپاژ صحنه که دو بازیگر روبروی هم نیستند و این امکان برای مخاطب فراهم است که در تصویری کامل‌تر و بازتر نسبت به نقظه‌ی دید بازیگران نسبت به هم، واکنش‌های ظریف بازیگران مانند لبخندهای محو یا دلهره‌ها را به نظاره بنشیند و ضد ریتم‌هایی که اگرچه بین دیالوگ‌ها وقفه‌ای ایجاد می‌کند ولی تعلیق صحنه را چند برابر می‌کند و نتیجه‌گیری و فرجامی که در نهایت احترام و ظرافت پرداخت می‌شود باعث می‌شود که این سکانس با فاصله‌ای عجیب نسبت به تمامی اپیزودها و نسبت به تمامی سکانس‌های ابراز عشق در فیلم‌های ایرانی در قله‌ای رفیع بایستد که سال‌ها از آن به عنوان یکی از بهترین‌ها نامبرده خواهد شد.
1. عصر یخبندان هم که اکران بشه، جمع "خیانت کارا" جمع میشه! فقط جمع رفتگرای شهرداری خالیه که بیان آشغالا رو جمع کنن!

2. در جوامع دیگر(!) ، بیماری ها شیوع پیدا میکنند. مانند بیماری ابولا در آفریقا، بیماری سرخک و آبله مرغان در استان های محروم و ... . ولی در "جوامع فیلمسازها" بیماری شیوع پیدا نمیکند، خیانت شیوع پیدا میکند!

1 + 2 = http://s2.img7.ir/DIX76.jpg
داستان خیانت چیه؟
۰۲ تیر ۱۳۹۴
یه نفر یه فیلم با موضوع خیانت می سازه و فیلمش میفروشه و بقیه هم میخوان همین کارو بکنن. فیلماشونم فیلمای ضعیفی میشن.
۰۲ تیر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ﺭﻭﺑﺮﺗﻮ ﭼﻮﻟﯽ ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﮔﺮﻭﻩ ﺑﺎﺯﯾﮕﺮﺍﻥ ﺗﺌﺎﺗﺮ ﺁﻟﻤﺎﻥ، ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺎﺯﯾﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ، نوشته ی جالبی دارد:

ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ، ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﻭ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﺩﺳﺘﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ. ﻣﻄﻤﺌﻨﺎً ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﻣﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﻓﺮﺩ ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺑﻮﺩﻡ .
ﺩﺭ ﺁﻥ ﺩﺳﺘﻪ ﺷﯿﻮﻥ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﺯﺍﺭﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺭﻧﺞ ﻣﯽ ﺑﺮﺩﻧﺪ . ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺷﯿﻌﻪ ﻧﯿﺴﺘﻢ، ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺩﺳﺘﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩﻡ . ﻣﻦ ﺑﺎﺯﯾﮕﺮ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﻫﺴﺘﻢ، ﻭﻟﯽ ﺁﻧﺠﺎ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﻢ .
ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﭼﻨﺪ ﻣﺮﺩ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺯﺍﺭ ﺯﺍﺭ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺁن ها ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻧﺰﺩیک تر ﺑﻮﺩ، ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﻭﺳﻂ ﮔﺮﯾﻪ ﺯﺍﺭﯼ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﯼ ﻓﺮﺵ ﺑﺨﺮﯼ؟
ﻭ ﺩﺭ ﻋﯿﻦ ﺣﺎﻝ ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ .
ﺍﻭ ﺑﺰﺭگ ترﯾﻦ ﺑﺎﺯﯾﮕﺮﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﯾﺪﻡ .

منبع: مجله ی سمندر - ﻣﻘﺎله ی ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺯﯾﮕﺮ
شاید خالی بسته
۲۷ خرداد ۱۳۹۴
زاون قوکاسیان: با کدامیک از هنرپیشه های خارجی ارتباط داشتید؟
ارحام صدر: اول آقای لورنس اولویه بود که من در انگلستان به تیاترش رفتم او بسیار با ما محترمانه برخورد کرد و حتی اجرای تیاتر را به من تقدیم کرد . دوم آقای نورمن ویزدوم بود که آمد اصفهان و بیست و چهار ساعت هم در خانه من بود ظهر بردمش مغازه رحیم چلو کبابی و آقا رحیم برایش سنگ تمام گذاشت بعد هم بردمش خانه و شب خانمم برایش قیمه ریزه و کوفته برنجی و آبگوشت درست کرد و بعد هم مثل من نون را در آبگوشت خورد کرد و با ترشی خورد یک کاسه خورد دو کاسه خورد بهش گفتم دیگر بس است شاید بترکی و لباسهای من خراب شود ، نورمن ویزدوم از قیمه ریزه و نون سنگگ خوشش آمده بود همه جزییات غذا های ما را یاداشت میکرد . یک روز هم به من خبر دادند که خانم اینگرید برگمن آمده بود اصفهان و از راهنمای تور سراغ من را گرفته بود راهنما هم به من زنگ زد که به همراه خانم بیاید رستوران قناری با ما غذا بخورند ظهر بعد از دیدن چهلستون آمدند رستوران و دیدم یک لباس مشکی ساده بلند پوشیده این خانم به قدری از غذاهای اینجا خوشش آمده بود که نگو ، به خصوص از سالاد قناری که آن زمان در اصفهان معروف بود...

زندگی در تماشاخانه ی اصفهان - زنده یاد استاد زاون قوکاسیان
۰۴ تیر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فرهاد [خطاب به گلی] : شما نبودین. من اینجا زیاد میومدم. پیش حوا خانم عزیز ـه عزیزم. من غریبه نیستم گلی... سرم گیج میره، مث بازار مسگرام!
[فرهاد روی زمین میفتد]
گلی: چی شد؟! فرهاد؟
بچگی گلی: فرهاد بازی در نیار!

ویدئوی همین دیالوگ:
http://www.leila-hatami.com/files/video/clips/whats_the_time_in_your_world_clip_2.mp4
یا
https://www.youtube.com/watch?v=iSvjAtrmpCA
من خیلی دوست دارم که میگه عزیز عزیزم...
۲۴ خرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"بهنام [شاهین] باقری" درباره فیلم "لرزاننده ی چربی" در بخش "گفت و گو"

"ابرشیر" درباره فیلم "لرزاننده ی چربی" در بخش "نقد کاربران"

"غزاله کهن دل" درباره فیلم "لرزاننده ی چربی" در بخش "دیالوگ های ماندگار"

...
شاهین جان رمزینه وار پست می گذاری عزیز...
این فیلم رو اما خیلی دوست دارم ببینم....
۲۲ خرداد ۱۳۹۴
خانم هدایتی من هم همینطور !::))))
۲۳ خرداد ۱۳۹۴
اردشیر جان،
رومینای عزیز،
خواستم به قول اردشیر عزیز رمزینه وار بگم که امیدوارم تیوال واسه اکران اینترنتی این فیلم
(http://mohammadshirvani.com/%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AA%D8%B1%D9%86%D8%AA%DB%8C-fat-shaker/)
یه برگه(صفحه) ایجاد کنه
۲۳ خرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید